| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
سی ویژگی مثبت چرچیل
۱-وقتی مسایل برخلاف میل او بود، می گفت: زمان یادگیری و تغییر است؛
۲-از چالش های زندگی نمی ترسید؛
۳-معتقد بود برای پیروزی در هر امری، باید شریک داشت؛
۴-در جنگ جهانی دوم، بارها از فراز آسمان آلمان پرواز کرد؛
۵-سخنرانی های او، یک مجموعه ۱۸ جلدی است؛
۶-با Fact تصمیم می گرفت؛
۷-قدرت خارق العاده در تمرکز داشت؛
۸-وقتی اشتباه می کرد از زیردستان خود عذرخواهی می کرد؛
۹-از مخالفین خود، انتقام نمی گرفت؛
۱۰-معنای استراتژی را آمادگی برای جابه جایی اولویت ها می دانست؛
۱۱- ۹۰ درصد مدیریت را در هماهنگی امور با دیگران می دانست؛
۱۲-از هیچکس متنفر نبود؛
۱۳-در دو دوره نخست وزیری (مجموعاً ۹ سال)، حدود یازده هزار یادداشت دست نویس کاری برای زیرمجموعه خود نوشت؛
۱۴-در هر لحظه برای مسایل دور از انتظار، آمادگی داشت؛
۱۵-برای سخنرانی های خود بسیار وقت می گذاشت؛
۱۶-در ۲۱ سالگی، متون فلاسفه و اقتصاد دانان بزرگ را خوانده بود؛
۱۷-از نظر او، مدیریت جزحل و فصل بحران نیست؛
۱۸-اعتقاد داشت برای موفق شدن، باید اول ناکامی ها را قبول کرد؛
۱۹-با افراد قوی کار می کرد حتی اگر بحث بر انگیز باشند؛
۲۰-در سخنرانی همیشه یک درخواست مهم از مخاطبان خود داشت؛
۲۱-از منظر او، توانایی افراد را باید در سطح درک آنها از جزئیات سراغ گرفت؛
۲۲-معتقد بود افراد قوی عموماً آمادگی کنار آمدن را دارند. ضعیف ها بیشتر دعوا می کنند؛
۲۳-مسایل سخت با مخالفین داخلی و خارجی خود را، سر میز ناهار یا شام مطرح می کرد؛
۲۴-در سخنرانی ها با محاسبه قبلی، چند بار مکث می کرد؛
۲۵-بهترین فرصت برای نمایش شجاعت را زمانی می دانست که شرایط بد است؛
۲۶-از ۹ صبح تا ۲ بامداد روز بعد کار می کرد (۱۷ ساعت کار در روز)؛
۲۷-بهترین واکنش به توهین را سکوت می دانست؛
۲۸-معتقد بود زندگی ذاتاً بهم ریخته است، ولی باید یک هدف والا داشت؛
۲۹-عاشق زندگی کردن بود؛
۳۰-با دستان خود نیز کار می کرد: ۲۰۰ آجر در روز را برای ساختن خانه روستایی پیشخدمت خود، آجرچینی می کرد.
دکتر محمود سریع القلم
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
پیرشدهاید آقایان چرچیل!
فوتبالیستهای مشهور که همیشه بر جلد روزنامههای هستند، بعد از دوران بازی دچار افسردگی میشوند. آنان از دیده نشدن، از نبودن در اخبار، از فراموشی میترسند. برخی که نمیتوانند با این وضعیت کنار بیایند، تا تخریب کامل تصویر خود پیش میروند!
این همان چیزی است که در کمین سیاستمداران هم مینشیند!
چرچیل تا ۸۰ سالگیاش نخستوزیر ماند. در زمانی که حتی به سختی راه میرفت، به سختی مینشست، حاضر به استعفا نبود و آنقدر بزرگ بود که انگلیسیهای محافظهکار ترجیح میدادند از مقابله با او کنار بکشند. در واقعیت اما چرچیل پیر شده بود.
چرچیل بزرگ
چرچیل نخستوزیری بود که نظام سلطنت را در سایهی خودش برده بود. او بیرقیبترین سیاستمدار جهان بود و باقی ماند. چرچیل در هر ۴ رویداد بزرگ قرن ۲۰م انگلیس نقشی فراتر از سیاستمدار ایفا کرد، تا لقب «پدر ملت» را دریافت کند:
1- جنگ جهانی اول: او تصمیماتی گرفت که در سرنوشت جنگ و انگلستان تاثیرگذار بود. زمانی که وزیر جوان دریانوردی (از ۳۶ سالگی) کابینه بریتانیا بود؛ خود را در قامت نخستوزیر میدید. او در ۴۰ سالگی و از همان اولین روزهای جنگ جهانی اول در ۱۹۱۴ فراتر از یک وزیر بود.
2- جنگ جهانی دوم: او سختترین تصمیمات را برای انگلستان گرفت؛ در حالی که همه متفق بودند تا با هیتلر قرارداد صلح امضا کنند، تصمیم به جنگ گرفت. در نهایت او بود که هم انگلستان و هم اروپا را نجات داد.
3- کنارهگیری شاه: ادوارد ۸م بخاطر ازدواج با معشوقهاش در روزهای سخت انگلیس از سلطنت کنار رفت؛ و چرچیل کسی بود که این تغییر را با کمترین هزینه مدیریت کرد، تا سلطنت به جرج ۶م برسد.
4- تغییر سلطنت: پس از مرگ جرج ۶م تا تحویل سلطنت به دختر جوان ۲۶ سالهای که در زمان تولدش در انتهای لیست کاندیداهای سلطنت قرار داشت، باز هم نقش آفرید. ملکه الیزابت بنا به اتفاقات عجیبی که در کمتر از ۱۰ سال برای انگلستان روی داد، باید سلطنتی را که برایش آموزش ندیده بود تحویل میگرفت.
چرچیل اما کم کم تبدیل به نماد گذشته شده بود او جوانترهای جنگ نادیده را دوست نداشت، ایدههای جدید را برنمیتابید.
چرچیل بداخلاق، پیر و بزرگ را چه کسی توانست به استعفا بکشاند؟
تولد ۸۰ سالگی
برای تولد ۸۰ سالگی چرچیل، نمایندگان مجالس اعیان و عوام تصمیم به برگزاری یک جشن ملی میگیرند و این تولد از تلویزیون هم قرار است مستقیم پخش شود. اما هدیهی تولد آقای چرچیل چیست؟ نقاشی پرترهاش.
این نقاشی پرتره سفارش داده میشود به نقاش معروف «گراهام ساترلند» هنرمند نوگرای انگلیسی آن زمان.
ساترلند به مانند هر هنرمندی در پس نقاشی چهره، به دنبال حقیقت است. چرچیل را در چندین نوبت میبیند و در موردش تحقیق میکند. چرچیل اما خودش نقاش است و برای همین به ساترلند یادآوری میکند که «او نقاش چهرهی چرچیل نیست، او باید تصویرگر چهرهی جایگاه چرچیل باشد».
هنر آیینهای است برای دیدن خودمان. آیینهای که اگر مدام به آن نگاه نکنیم، زشت خواهیم شد. ساترلند صریحتر از آن است که چرچیل بزکشده را بکشد؛ او همان آیینهای را میسازد که چهرهی واقعی چرچیل را نشان میدهد.
روز تولد در محل مجلس از نقاشی رونمایی میشود و چرچیل برآشفته میشود از دیدن خویش در آن آیینه. او درصدد بازپس فرستادن نقاشی است؛ اما ساترلند هنرمندی نیست که بشود به سادگی از آن گذشت و بازاندیشی در آنچه هست، میافتد به جان چرچیل!
ساترلند به دیدن چرچیل میرود. او به صراحت به چرچیل میگوید که هم او را دوست دارد و هم او را قابل ستایش میداند؛ اما «پیر شدهای آقای چرچیل!»
ساترلند هنر را آیینهای میداند که باید به چرچیل یادآوری کند که به جنگ سن و سال نمیتواند برود.
نقاشی به دستور همسر چرچیل به آتش کشیده میشود. اما آتش آن تصویر که به جان چرچیل بزرگ افتاد تا او استعفای خود را اعلام کند! چرچیل از دیدن خویش در آیینهی هنر به واقعیت پیبرد؛ او برای حفظ احترام خودش و کشورش باید کنار بکشد!
امروزه نقاشی ساترلند شاهکاری از دست رفته است؛ شاهکاری که توانست غایت هر هنری باشد؛ هر هنری که برای بیان صریح حقیقت در پس بزکشدنها و بازیکردنها، تنها امید آدمی است.
همین نقاشی بود که انگلستان آن روز را از اشتباهات مردان بزرگش رهانید. ساترلند صریح گفت: شما به جنگ سن و سالتان رفتهاید! شما به نبرد با طبیعت آدمی برخاستهاید!
فرد پیر ناخودآگاه دلبستهی افکار کهنه است! این طبیعت آدمی است و نمیشود با طبیعت چنین به جنگ برخاست.
چرچیل آن زمان هم چرتهای ملوکانهاش در جلسات زبانزد شده بود؛ و چقدر سیاست ما این روزها به هنری نیاز دارد که به آنها در زمان بیداریشان یادآوری کند: کمی پیرشدهاید آقایان چرچیل!
امیر ناظمی
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید