| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
همه می توانند کارآفرین باشند
بطور ساده کارآفرین به شخص حقیقی یا حقوقی ای گفته می شود که توانایی تحمل ریسک اغلب مالی را دارد و می تواند یک ایده اولیه را به یک فعالیت اقتصادی تبدیل کند. همه ما می توانیم یک کارآفرین باشیم، چه کارمند، چه کشاورز و ... در هر پست و مقامی که باشیم در راه انجام فعالیت های خود می توانیم کارآفرین بوده و ایده های خود برای بهبود انجام کارها را به واقعیت تبدیل کنیم.
یک کشاورز می تواند با راه اندازی روشهای جدید کاشت، آبیاری، نگهداری و ... کمیت یا کیفیت محصولات خود را بالا ببرد. یک کارمند می تواند برای انجام فعالیت های روزانه و البته در چهارچوب اختیارات خود روشهای جدیدی را اختیار کند تا انجام کارها برای خود و ارباب رجوع سریعتر و با کیفیت بالاتری صورت پذیرد.
یک مهندس یا شرکت می تواند با قبول هزینه های تولید آزمایشگاهی، نمونه ای از یک محصول را تولید کرده و در صورت مفید بودن آنرا تولید انبوه نماید و به جامعه خود خدمت کند. یک مربی تیم فوتبال می تواند با اتخاذ روشهای مدیریتی و arrange یک تیم به موفقیت های بسیار دست پیدا کند و ....
همانطور که مشاهده می کنید در تمام مثالهایی که آورده شد نوعی ریسک وجود دارد. این ریسک ممکن است باعث از بین رفتن محصول کشاورز شود یا باعث شود تا کارمند توبیخ یا اخراج شود و یا سرمایه گذاری آن مهندس یا شرکت به هدر رود. و دست آخر آنکه آن مربی تیم ممکن است سمت یا اعتبار خود را از دست دهد. بنابراین مشاهده می کنید که بسادگی میتوان این نتیجه را گرفت که "کارآفرینی بدون ریسک امکان پذیر نمی باشد." شاید از همین جمله بتوان فهمید که چرا در کشور ما در میان جوانان کارآفرینی جایگاه والایی ندارد، فعلا" اجازه دهید بحث فنی را ادامه دهیم.
● کارآفرین چه ویژگی هایی دارد
▪ خود اتکایی از اولین خصوصیات یک کار آفرین می باشد. با کمک این نیرو کارآفرین می تواند به مبارزه با سختی ها بپردازد. بنابراین اگر می خواهید کار آفرین باشید باید این توانایی را در خود تقویت کنید.
▪ نیاز به انجام دادن و بدست آوردن از دیگر خصوصیات یک کارآفرین می باشد. اینگونه اشخاص بصورت دائم نیاز به آن دارند که محصول یا خدمتی را ایجاد کنند. از ساده ترین نوع آن مثلا" در فعالیت های خانگی گرفته تا پیچیده ترین کارهایی که ممکن است در تولید یک محصول یا خدمت به آن لازم باشد.
▪ استفاده از نهایت بهره وری از دیگر ویژگی های یک کارآفرین هست. یک کارآفرین همواره می خواهد از وقت خود بهترین استفاده را کند.
▪ تحمل ریسک از دیگر ویژگی های اینگونه افراد می باشد. یک کارآفرین می تواند ریسک ناشی از شکست را پذیرفته و تحمل کند. این ریسک ممکن است مالی یا حیثیتی باشد و یا از دست دادن بسیاری چیزها که مردم عادی در زندگی آنها را داراند، باشد.
▪ آنها شکارچی فرصت ها هستند. کارآفرین بسادگی می تواند میان یک اتفاق بدون خاصیت با دیگری که در دل آن فرصت شکوفایی نهفته است، تمایز قائل شود و دومی را شکار کند.
▪ نیاز به پیشرفت دائمی از دیگر ویژگی های این افرا می باشد. حتی هنگامی که کارآفرین فعالیت اقتصادی را راه اندازی کرد متوقف نمی شود او علاقه دارد که همه روزه به پیشرفت های جدیدی دست پیدا کند.
▪ کارآفرین توانایی بالایی در کنترل خود دارد. تحقیقات نشان می دهد که اغلب کارآفرینان بیشتر از آنکه بتوانند محیط بیرون را کنترل و مدریت کنند بر خود تسلط دارند. اثر جنبی این خاصیت می تواند همان قدرت کنترل بر محیط نیز باشد.
▪ آنها همواره به هدف نگاه می کنند و شب و روز فکرشان رسیدن به هدف می باشد. دقت کنید که تمرکز بر هدف برای بسیاری از مردم دشوار است اغلب به کاری که در حال انجام دادن آن هستند فکر می کنند نه هدف.
▪ کارآفرین توانایی تشخصی اولویت ها را دارد. خوب می داند چه کاری، چه موقع باید انجام شود و حاضر است بر سر آن با دیگران مبارزه کند.
▪ خوش بینی از ویژگی های مهم و بارز یک کارآفرین است. برای همین بسیاری از کارآفرینان جوان هستند چرا که آنها معمولا" به هر کاری خوشبین می باشند. کارآفرین در برخورد با مشکل بدون آنکه ذهن خود را مخدوش کند مبارزه می کند تا آنرا از میان بردارد. حتی اگر مشکل بزرگ باشد به خود میگود "الان که نمی شود آنرا حل کرد به کار دیگری می پردازم و بعد سراغ آن می آیم".
▪ شجاعت از دیگر ویژگی های یک کارآفرین می باشد. دقت کنید که تحمل ریسک با شجاعت تفاوت بسیاری دارد، به این مثال توجه کنید. یک مدیر کارآفرین یک شرکت را در نظر بگیرید. او هموراه در حال ایجاد تغییر در شرکت می باشد تا به هدفهای خود نزدیک شود. اگر شکست بخورد باید ریسک یا همان هزینه آنرا بپردازد فرض کنید که پول و امکانات هم دارد و می پردازد. چیزی که این فرد نیاز دارد صفتی است بنام "شجاعت" او باید دل انجام این تغییرات و به نوعی بازی با سرنوشت خود، کارمندان و شرکت را داشته باشد.
▪ کارآفرین معمولا" قدرت تحمل بالایی دارد. این قدرت تحمل از مسائل کاری شروع شده و یقینا" به مسائلی که در اجتماع یا خانواده او بدون شک رخ خواهد داد کشیده خواهد شد. قدرت تحمل جاذبه ایجاد می کند در حالی که عدم داشتن آن فرد را مجذوب می کند. مثال ساده آنکه فردی که قدرت تحمل بالایی ندارد معمولا" در یک شرکت دولتی که قدرت تحمل و زنده بودن بالا دارد مشغول بکار عادی و بدون جنبیش می شود.
▪ کارآفرین انگیزه داخلی بالایی برای انجام کار دارد. دقت کنید که اگر فردی دارای انگیزه بسیار قوی برای انجام کاری باشد و آن انگیزه در درون آن نباشد در هر لحظه ممکن است که فرد آن کار را رها کند. اما نیروی انگیزشی در کارآفرین در درون خود او وجود دارد و تا زنده هست به کار و فعالیت ادامه می دهد. تفاوت گرمای زمین و خورشید را مقایسه کنید، اگر خورشید برود زمین سرد خواهد شد اما اگر زمین برود خورشید همچنان گرم خواهد شد.
تحلیل اولیه از بخشنامهی انسداد حسابهای بانکی شرکتهای دولتی
شرکتها به جای فعالیت اقتصادی در حال بهرهخواری هستند و اولین نتیجهی این بخشنامه این است که بهرهخواری شرکتها متوقف میشود.
در ادامه بانکها نیاز به جذب نقدینگی جدید پیدا میکنند و سه راه خواهند داشت:
1) بازی پونزی را ادامه بدهند 2) افزایش سرمایه بدهند 3) دارایی بفروشند.
راه اول غیراقتصادی و پرریسک است. راه دوم معقول است اما با توجه به این قیمت سهام بانکها زیر 1000 ریال است غیرممکن است. راه سوم منجر به ترکیدن حباب قیمتی املاک خواهد شد.
اصلاحات اقتصادی دردآور است. اما وقتی همه دردش را تحمل کردهاند، چرا بهرهخواران و بدهکاران بخش مسکن دردش را تحمل نکنند؟ کاسبان، تولیدکنندگان و سهامداران متضرر شدهاند، مگر میشود بهرهخواران و بدهکاران مستغلات ضرر نکنند؟ این تقدیر اقتصادی است و راه گریزی از آن وجود ندارد.
بررسی من از اقتصاد امریکا که کارآترین اقتصاد جهان و مستقلترین نظام پولی را دارد نشان میدهد که آنها نیز همین کار را کردهاند. البته یک سری تفاوتهای ساختاری در اقتصاد ما وجود دارد که صرفاً ظاهر کار را تغییر میدهد اما در اصل موضوع تفاوتی ایجاد نمیکند.
کلیهی فعالان اقتصادی معتقدند که با این نرخهای سود بانکی بالا فعالیت اقتصادی توجیه ندارد.
در آینده ابتدا حباب قیمتی مسکن خواهد ترکید و معادل 50% رشد قبلی را اصلاح میکند. سپس نرخ سود بانکی کاهش مییابد و در ادامه اقتصاد ایران از درون به واسطهی مصرف داخلی و سرمایهگذاری داخلی رشد خوبی را تجربه خواهد کرد.
هیچ راهی وجود ندارد کسانی که در اوج قیمت مسکن با سفتهبازی خرید کردهاند ضرر نکنند، غیرممکن است، باید ضرر کنند.
در همایش دورنمای اقتصاد ایران رییس پژوهشکدهی بانکی رسماً از لفظ بازی پونزی در مورد بانکها استفاده کرد. در دانشگاه علامه نشستی در مورد بانکها و کسبوکارها بود که یحیی آل اسحاق گفت من فقط یک جمله میگویم: "وضع بانکها خیلی خرابه". دکتر تیمور رحمانی هم در همایش دورنمای اقتصاد ایران گفت: بانک مرکزی باید قطعاً نرخ سود رو پایین بیاورد ولی اول باید "طرح نجات بانکی" را اجرا کند. اخیراً هم محسن رضایی در نامهای به رییسجمهور گفته: "دولت باید با یک برنامهی نجات بانکی، پول ملت را آزاد کند."
به نظر میرسد بانکها ادغام میشوند و افزایش سرمایه میدهند و بخشی از پولهای مردم در مؤسسات هم برای چندین سال بدون سود بلوکه میشود. اما بانک مرکزی قبل از افزایش سرمایه بانکها را مجبور میکند داراییهای خود را بفروشند.
یک قانون مالیاتی جدید هم برای 28% مالیات بر اموال مازاد بانکها داریم. سالی 3% هم زیادتر میشود.
هر چه هست یک شوک منفی به بازار ملک خواهیم داشت.
یک ابلاغیه هم اخیراً به بیمهها شده که باید در 4 سال آینده نرخ سود بیمههای عمر و سرمایه را حداکثر به 10% برسانند.
محمد ماهیدشتی
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
فعالیت اقتصادی مقامات
بايد در ايران هم ممنوع شود*
فعالیت اقتصادی مقامات حکومتی در اکثر کشورهای پیشرفته ممنوع است و چنانچه فردی از حوزه اقتصاد به خدمت در دولت دعوت شود، نخستین وظیفه او انتقال تمام داراییهای خود به حسابی کور در یک صندوق سرمایهگذاری است تا در طول انجام وظیفه حاکمیتی، احتمال هر نوع انحراف از تصمیمگیری براساس منافع ملی به سمت منافع شخصی منتفی شود.
جدیت در تفکیک حوزه فعالیتهای اقتصادی از حوزه حاکمیت تا حدی است که علاوهبر منع کسبوکار مقامات در زمان تصدی پست دولتی، این ممنوعیت در برخی از کشورها تا چند سال پس از پایان خدمت دولتی هم امتداد مییابد تا مقامات خارج شده از حاکمیت نتوانند از بقایای نفوذ خود در سازمانهای حاکمیتی برای منافع شخصی بهرهبرداری کنند.
متاسفانه در ایران قانون مدونی برای منع فعالیتهای اقتصادی مقامات حاکمیتی وجود ندارد و این عدممنع، باعث ورود گسترده آنان به حوزه فعالیتهای اقتصادی شده است که نتیجه آن ذینفع شدن این مقامات در تصمیمات اقتصادی است. پاسخ به این سوال که آیا مقامات ذینفع در تصمیمات اقتصادی از اختیارات دولتی به نفع کسبوکارهای مرتبط با منافع شخصی خود بهره میجویند یا نه، نیازمند بررسیهای کارشناسی اهل فن در هر مورد بهخصوص است، اما اکثر کشورهای پیشرفته ترجیح دادهاند به جای درگیر شدن فرسایشی در این نوع بررسیها، صورتمساله را با منع کسبوکار مقامات تغییر دهند تا هیچ مقامی در معرض سوءاستفاده احتمالی از مقام خود قرار نگیرد.
اگرچه برخیها اعتقاد دارند اصل 141 قانون اساسی پتانسیل لازم برای تفسیری در جهت ممنوعسازی فعالیت اقتصادی مقامات را دارد (و چهبسا هم داشته باشد) اما بهنظر میرسد دغدغه قانونگذار در تدوین این اصل بیشتر معطوف به تمرکز شغلی مقامات و همه مستخدمین دولت در پست خود و عدم مشغله کاری ثانویه بوده است و بههمین دلیل شغل دوم را چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی برای مقامات و مستخدمین دولتی منع کرده است.
در اصل 141 قانون اساسی آمده است: رئیسجمهور، معاونان رئیسجمهور، وزیران و کارمندان دولت نمیتوانند بیش از یک شغل دولتی داشته باشند و داشتن هر نوع شغل دیگر در موسساتی که تمام یا قسمتی از سرمایه آن متعلق به دولت یا موسسات عمومی است و نیز ریاست و مدیریت عامل یا عضویت در هیاتمدیره انواع مختلف شرکتهای خصوصی جز شرکتهای تعاونی ادارات و موسسهها برای آنها ممنوع است. در عین حال، همین اصل از قانون اساسی با تغییر ماهیت شرکتهای تعاونی دچار نوعی تناقض شده است؛ چراکه شرکتهای تعاونی در عرف زمان تدوین قانون نوعی فعالیت عامالمنفعه محسوب میشدند، اما بهتدریج به فعالیتهایی اقتصادی تبدیل شدند که یافتن مصادیق نه چندان کم برای این نوع فعالیتها در حوزههای مختلف پولی، صنعتی و تجاری، كار دشوارى نیست و چنانچه قانونگذار با عرف زمان حال میخواست به تدوین این اصل مبادرت کند، قطعا از مستثنا کردن تعاونیها خودداری میکرد.
برای قطع شاهرگ فساد اقتصادی لازم است خلأ قانونی منع کسبوکار مقامات حاکمیتی برطرف شود چه با تفسیر مجدد اصل 141 قانون اساسی و چه با وضع قانون جدید. براساس این قانون، باید تصدی پست دولتی برای همه افرادی که در فعالیت اقتصادی ذینفع هستند، ممنوع شود مگر اینکه این فعالیتها در فرآیندی مشابه کشورهای پیشرفته واگذار شود. البته در ایران مساله پیچیدهتری نسبت به کشورهای دیگر وجود دارد و آن منافع مستتر مقامات دولتی در شرکتهای دولتی است که شباهت غیرقابلانکاری با ذینفعی در فعالیتهای خصوصی دارد و در تدوین قانون مربوطه باید به این مساله هم توجه شود.
خوشخیالی است اگر تصور کنیم با تدوین چنین قانونی راه سوءاستفاده از اختیارات حاکمیتی برای منافع شخصی مسدود میشود، اما فرق است بین حالتی که راه این سوءاستفاده را باز بگذاریم با حالتی که این راه را بسته و فعالیت اقتصادی مقامات را به یک قبح اجتماعی تبدیل کنیم. منع فعالیت اقتصادی مقامات، راهی است که تجربه کشورهای موفق پیشپای ما میگذارد و راه دیگری برای اینکه فعالیتهای دارای تضاد منافع مقامات و وابستگان آنها زیر ذرهبین قانون و نظارت همگانی قرار بگیرد، وجود ندارد.
علي ميرزاخاني
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg