| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
اتحاد رمز پیروزی
حسین قلع ریز / روزنامه نگار
رفتار جمعی از فعالان اقتصادی اصفهان و همچنین سایر استان ها در فراخوان رئیس اتاق بازرگانی اصفهان مبنی بر خروج حساب های مالی بنگاه های اقتصادی از یک بانک به بهانه زندانی کردن همسر یک تولید کننده فقید، نشان داد که بخش خصوصی با وجود در دست داشتن 20 درصد اقتصاد می تواند اثربخشی و تأثیرگذاری بر تصمیمات حقوقی و حتی کلان هم داشته باشد.
حمایت تولید کنندگان و بازرگانان در قالب پویش نه به بی احترامی یک بانک، نشان داد که انسجام و یکپارچگی بخش خصوصی می تواند خواسته های این بخش را با استمرار و پیگیری محقق سازد. هوشنگ ابتهاج متخلص به «ه سایه» در شعری ماندگار که محمدرضا شجریان آن را با صدای زیبای خود خوانده ،می گوید:
راه ما، راه حق، راه بهروزیست
اتحاد اتحاد رمز پیروزیست
اتحاد فعالان اقتصادی بهطور عام و خاص میتواند آنان را از تهدیدهای برون بنگاهی تا اندازهای مصون بدارد. همبستگی و یکپارچکی آنان در مقابل تهدیدها میتواند نتایج بهتری را در مسیر تولید و تجارت آنان رقم زند. رکود اقتصادی در کنار ورشکستگی برخی از بانکها باعث شده چرخه تولید و تجارت طی سال های گذشته بهدرستی حرکت نکند و بسیاری از مطالبات بانکها معوق و واحدهای تولیدیِ با کمترین ظرفیت فعالیت یا تعطیل شده را به ناچار انتخاب کنند.
در این شرایط بهجای حل مسئله رکود نمیتوان آن را پاک کرد و بدون توجه به شرایط اقتصادی خواستار دریافت معوقات بانکی به هر قیمت شد. رشد بیکاری و اشتغال از دست رفته واحدهای تولیدی، دستاورد فشارهای بانکی و مالیاتی در استان بود به نحوی که نرخ بیکاری استان اصفهان، نسبت به میانگین 12 درصدِ کشور را به عدد 15 درصد رساند.
پافشاری اتاق بازرگانی اصفهان در شورای گفتگوی دولت و بخش خصوصی و جلسات مشترک با مسئولین استان و اداره کل مالیاتی مبنی برافزایش ناهمگون مالیات بنگاههای اقتصادی، منجر به رشد 3 درصدی مالیات استان در سال 96 شد. این در حالی است هرسال بیش از 20 درصد سهم مالیاتی استان از سوی دولت و مجلس شورای اسلامی افزایش مییافت و اداره کل مالیاتی در کارزاری سخت و دشوار تلاش میکرد که سهم مالیاتی تعیینشده استان را به هر قیمت که شده دریافت کند.
دو رفتار اخیر از سوی اتاق بازرگانی اصفهان به عنوان پارلمان فعالان اقتصادی نشان داد که همبستگی و اتحاد بین فعالان اقتصادی میتواند منشأ خیر و برکت برای جامعه تولیدکننده و تجارت استان باشد. این رفتار میتواند در تشکیل کنسرسیومهای صادراتی، برند مشترک تولیدات گروهی اصفهان و به طورکلی کار گروهی و جمعی بین فعالان اقتصادی تجلی پیدا کند. تشکیل یک برند بین المللی متشکل از چند واحد تولیدی میتواند درصد موفقیت آنان را در بازارهای جهانی افزایش دهد. اجماع فعالان اقتصادی نوید آینده ای روشن برای شهری است که هر یک از کارآفرینانش در فعالیت خود جزو نفرات اول کشورند و همبستگی آنان می تواند توسعه اصفهان را سریع تر به سرانجام برساند.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
هفتاد نکته از نکات کتب روانشناسی
بدانید اگه کل کتب روانشناسی را بخونی به این 70 جمله میرسید
1- روز تولد دیگران را به خاطر داشته باش.
2- حداقل سالی یکبار طلوع آفتاب را تماشا کن.
3- برای فردایت برنامه ریزی کن.
4- از عبارت«متشکرم»زیاد استفاده کن.
5- بدان در چه وقت باید سکوت کنی.
6- زیر دوش آب برای خودت آواز بخوان.
7- احمقانه رفتار مکن.
8- برای هر مناسبت کوچکی جشن بگیر.
9- اجناسی که بچه ها می فروشند را بخر.
10- همیشه در حال آموختن باش.
11-آنچه می دانی به دیگران بیاموز.
12- روز تولدت یک درخت بکار.
13- دوستان جدید پیدا کن اما قدیمیها را از یاد مبر.
14- از مکانهای مختلف عکس بگیر.
15- راز دار باش.
16- فرصت لذت بردن از خوشی هایت را به بعد موکول نکن.
17- به دیگران متکی نباش.
18- هیچ وقت در مورد رژیم غذاییت با کسی صحبت نکن.
19- اشتباه هایت را بپذیر.
20- بدان که تمام اخباری که می شنوی درست نیست.
21- بعد از تنبیه بچه هایت , آنها را در آغوش بگیر و نوازش کن.
22- گاهی برای خودت سوت بزن.
23- شجاع باش , حتی اگر نیستی وانمود کن که هستی , هیچکس نمی تواند تفاوت بین این دو را تشخیص دهد.
24- هیچوقت سالگرد ازدواجت را فراموش نکن.
25- به کسی کنایه نزن.
26- از بین کتاب هایت آنهایی را امانت بده که بازگشتشان برایت مهم نباشد.
27- به بچه هایت بگو که آنها فوق العاده اند.
28- سحر خیز باش
29- سعی کن همیشه خیلی هوشیار باشی , شانس گاهی اوقات خیلی آرام در می زند.
30- همیشه ساعتت را پنج دقیقه جلو بکش.
31-کسی را که امیدوار است هیچگاه نا امید نکن شاید تنها داروی او باشد
32-وقتی با بچه ها بازی می کنی سعی کن آنها برنده شوند
33-هیچگاه در دستگاه پیغام گیر تلفن پیام بی معنی و نامفهوم نگذار
34-وقت شناس باش
35-از افراد ناشایست دوری کن
36-در پول دادن به بچه هایت خسیس نباش
37-اصالت داشته باش
38-هیچ وقت به رقیبت اعتماد نکن
39-از حدی که لازم است مهربانتر باش
40-وقتی عصبانی هستی به هیچ کاری دست نزن
41-بهترین دوست همسرت باش
42-تا وقتی شغل بهتری پیدا نکرده ایی شغل فعلیت را از دست مده
43-سعی کن مفید ترین و با احساس ترین آدم روی زمین باشی
44-از کسی کینه به دل نگیر
45-برای تمام موجودات زنده ارزش قائل شو
46-شکست را به راحتی بپذیر.
47- وقتی پیروز شدی فخر فروشی نکن.
48- خودت را در گیر مسائل بی اهمیت نکن.
49- هرگز به کسی نگو که خسته و افسرده به نظر می آید.
50- همیشه به قولت وفادار باش.
51- تا می توانی جدایی ها را به وصل تبدیل کن.
52- عادت کن که همیشه حتی زمانی که ناراحت هستی خودت را سرحال نشان دهی.
53- زندگی را سخت نگیر.
54- هیچ وقت قمار بازی نکن.
55- وقتی با کار سختی روبرو شدی به خودت تلقین کن که شکست غیر ممکن است.
56- از وسایلت به خوبی محافظت کن.
57- انتظار نداشته باش که پول برایت خوشبختی بیاورد.
58- برای تغییر دادن دیگران بیش از این تلاش نکن.
59- همیشه خوش ظاهر و شیک پوش باش.
60- پلها را از بین نبر شاید مجبور شوی بار دیگر از رودخانه عبور کنی.
61- خودت را دست کم نگیر.
62- متواضع و فروتن باش.
63- در ماشینت را همیشه قفل کن.
64- قدرت بخشندگی را از یاد مبر.
65- نسبت به مردمی که به تو می گویند خیلی صادق و بی ریا هستی محتاط باش.
66- دوستی های قدیم را دوباره تازه کن.
67- سعی کن زندگی همواره برایت پیام داشته باشد.
68- کتاب مورد علاقه ات را برای بار دوم بخوان.
69- طوری زندگی کن که روی سنگ قبرت بنویسند: شخصی که از هیچ چیز در زندگیش پشیمان نبود .
70-بدان در چه وقت باید سکوت کنی ...
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
چرا کره سالمترین اکوسیستم استارتآپی آسیا را دارد!
کره اقتصاد خود را حول محور فناوری میچرخاند. به لطف دولت و سرمایهگذاری خارجی در فناوریهای جدید و نوآورانه، کره بهترین اکوسیستم برای استارتآپهای موجود و آتی در تمام آسیا شناخته شده است. برخی از افراد ادعا میکنند که هند و چین در این حوزه پیشرو هستند، با این حال با نگاه دقیقتر میتوان فهمید که وقتی صحبت از شتابدهندگان استارتآپ و انکوباتورها میشود، کره سالمترین اکوسیستم است که سایر کشورهای آسیایی از آن بهعنوان معیار استفاده میکند.
آنچه کره را برای سرمایهگذاران به جاذبهای سودزا تبدیل کرده است، اندازه بازار و محیط کره است. بازار و محیط کره بسیار شبیه به بازارهای اصلی مانند چین و ژاپن است و درواقع در مرکز بازار فناوری آسیا قرار دارد. کرهایها بسیار تحصیلکرده و ماهر هستند و جمعیت این کشور هرسال رو به افزایش است.
اقتصاد کره به لطف توسعه و رشد سامسونگ و سایر شرکتهای فناوری مهم در دهه گذشته بسیار رشد کرده است. این موفقیت توجه سرمایهگذاران خارجی و دولت کره را به خود جلب کرده است.President Park در خط مقدم ایجاد انکوباتورهای استارتآپی و شتابدهندگان قرار گرفته است و وامهایی به SME ها و استارتآپها میدهد که در حوزه فناوری فعالیت میکنند. تعداد کمکهای مالی برای استارتآپها هرسال در حال رشد است.
این نهاد حتی با کارآفرینان برتر در حوزه استارتآپ مانند مارک زاکربرگ ملاقات کرده است تا توجه شرکتها در حوزه استارتآپ کره را به خود جلب کند.
کره در زمینه روشهای پیشرفت فناوری بسیار خوب عمل کرده است. درحقیقت، این کشور شبکههای اجتماعی و موتورهای جستجوی خود را دارد. فیسبوک و گوگل دوره سختی را پشت سر گذاشتهاند و سعی میکنند وارد بازاری شوند که در آن Kakao و Naver پیشرو هستند. تنها نقطهضعف کره کمبود توسعه جهانی است. با این حال، یکبار دیگر این اوضاع قرار است تغییر کند و استارتآپهای کرهای بیشتری با شرکای جهانی وارد شراکت شوند. وقتی استارتآپهای کرهای یک برنامه یا پلتفرم میسازند، آنها را فقط برای مردم کره تولید میکنند، به طوری که برنامه یا پلتفرم فقط به زبان کرهای در دسترس افراد قرار میگیرد. اگر آنها چشمانداز وسیعتری داشتند، میتوانستند مرزها را بشکنند و به شرکتی یک میلیارد دلاری تبدیل شوند. وقتی کرهایها با دیدی جهانی شروع به تولید برنامههای کاربردی و پلتفرمها کنند، پتانسیل آنها بدون حدومرز خواهد بود.
نسل بعدی کارآفرینان در کره این تفکر جهانی را در ذهن دارد که میتواند دنیا را احاطه کند. بسیاری از آنها حداقل یک شرکت کره-آمریکایی دارند که در آن زبان انگلیسی زبان اول آنها شناخته شده است. این یک عامل مهم برای رسیدن به بازار آمریکا و نیز بازارهای اروپایی است. موانع زبانی بهعنوان دلیل اصلی عدم توانایی کره در توسعه جهانی فهرست شده است. شرکتهای استارتآپی کرهای در حال حاضر تعداد بیشتری از افراد خارجی را استخدام میکنند تا یک محیط کاری را به وجود آورند که در آن افراد به زبان انگلیسی صحبت میکنند.
یک نظرسنجی نشان داده است که از هر ۴ شرکت در کره، یک شرکت به زبان انگلیسی تسلط ندارد. به تغییرات سال ۲۰۱۶ نگاهی بیندازید. استارتآپهای جوانتر در کره متوجه پتانسیل بازارهای جهانی شدهاند و در حال حاضر بر زبان انگلیسی تسلط دارند. دولت کره نیز یک قدم اساسی برای کمک به استارتآپها برداشته است؛ به این صورت که سیاستهای اقتصادی خلاقانه را به کار گرفته است؛ از قبیل برنامه انکوباتور فناوری برای استارتآپها و تطبیق با دولت. آن را به بسیاری از انکوباتورهای استارتآپ در کره و نیز سرمایهگذاران جهانی مانند ۵۰۰ استارتآپ اضافه کنید، در این صورت به نظر خواهد رسید که عرصه استارتآپ کرهای بیش از گذشته رشد میکند.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
سرگذشت معتادِ کارتنخوابی که میلیاردر شد
روزنامه «ایران» نوشت، خلیل رفعتی، مردی سقوط کرده از لبه پرتگاه زوال، به یکباره اعتیاد به هروئین را ترک و زندگی متفاوتی را آغاز میکند. او حالا با لبخند دوباره به زندگی، به یکی از افراد بسیار موفق و ثروتمند فعال در صنعت نوشیدنی و آبمیوههای ارگانیک در آمریکا تبدیل شده است. شرکت زنجیرهای او در حال حاضر یکی از معتبرترین برندهای صنایع غذایی آمریکاست.
خلیل رفعتی، نه برای بار نخست که وقتی برای نهمینبار در آستانه مرگ قرار گرفت، تصمیم گرفت اعتیاد سنگین خود را به هروئین ترک کند و با نگاهی تازه به دنیا، زندگی کاملاً جدیدی برای خود بسازد. حالا، او یک مرد بسیار موفق است.
خلیل معتادی خیابانی بود که شبها را روی سنگفرشهای سرد و زمخت خیابانهای لسآنجلس به صبح میرساند. آخرین باری که تنها یک نفس با مرگ فاصله داشت، شوک الکتریکی تیم پزشکی بود که او را به زندگی بازگرداند؛ و این بار تصمیم گرفت که برای همیشه تغییر کند.این اتفاق در سال ۲۰۰۳ رخ داد، وقتی که او ۳۳ ساله بود. او به هیچ ماده مخدری نه نمیگفت. علاوه بر هروئین به کوکائین هم اعتیاد داشت و اواخر وزنش به ۵۰ کیلو هم نمیرسید. پوستی بود بر استخوان، که همین پوست نیز پُر از زخم بود و قیافهای شبیه مردهها داشت.
خلیل به خبرنگار بیبیسی میگوید: «آن قدر برای جرایم مربوط به مواد مخدر دستگیر شدم که تعدادش را به خاطر نمیآورم. من کاملاً نابود شده بودم... همیشه آن قدر درد داشتم که نمیتوانستم بخوابم. زندگی من با درد عجین شده بود.»
او چندین بار تلاش کرده بود تا از اعتیاد نجات پیدا کند، اما هر بار شکست خورده بود. در آخرین اوردوز، چیزی درونش تکان خورده بود که او را به سمت بلند شدن هدایت کرد. نور امید در قلبش روشن شده بود. در نتیجه در مرکز بازپروری بستری شد و چهار ماه تحت درمان بود. از آن روز تا به امروز، خلیل کاملاً پاک است و هرگز به سمت موادمخدر برنگشته است.
حالا خلیل در زندگی سالمی غوطهور است. او به دنبال بازسازی زندگیاش رفت و به یکی از افراد موفق در صنایع غذایی و صنعت تولید آبمیوههای سالم و ارگانیک آمریکا تبدیل شد. مرد میلیونری که فعل خواستن را عملی کرد. درآمد سالانه شرکت او بیش از ۶ میلیون دلار است. شرکت او در حال گسترش است و قرار است نمایندگیهایی را در ۱۶ ایالت آمریکا و حتی کشور ژاپن باز کند.خلیل حالا ۴۶ ساله است و با جت اختصاصیاش به نقاط مختلف جهان سفر میکند و از سالم زندگی کردن لذت میبرد. او عاشق سفر است. داستان زندگی خلیل، میتواند فیلمنامه خوبی برای ساخت یک فیلم سینمایی تأثیرگذار باشد
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
مرابحه و تورق؛ ابزارهای تامین مالی مردمی برای بنگاه های کوچک اقتصادی
امیرعباس زینت بخش
"راهکار ارائه شده در این مقاله کوتاه؛ هم برای صاحبان کاروکسب های کوچک و هم برای صاحبان سرمایه های کوچک که شرعی بودن قرارداد، حلال و غیر ربوی بودن سود پرداخت/دریافت شده برای آنها اهمیت دارد، کاربرد دارد.
علاوه بر آن، پروسه اخذ تسهیلات؛ کوتاه و منعطف تر بوده و نیز می تواند سود بیشتری را نسبت به برخی گزینه ها نصیب صاحب سرمایه کند."
به طور کلی؛ هر نوع معامله پول با پول با شرط کردن سود و یا منافع برای قرض دهنده؛ ربا می باشد حال چه در بازار پولی بین بانکی، چه میان بانک و مردم و چه در کوچه و بازار و میان کسبه باشد. ربا به معنی اعلان جنگ با خدا و نفوذ آن در زندگی مردم یک جامعه به عنوان یک روش کاسبی و جا زدن آن به عنوان یک نوع بیع مشروع؛ ابزاری شیطانی برای دامن زدن به نابرابری های مالی، جنگ ها و بحران ها، چپاول اموال، بیکاری، بی بند و باری و فساد است.
از منظر الهی؛ تنها یک نوع وام یا قرض پول مشروع است و آن هم قرض الحسنه بوده و هر نوع وام یا قرضی که منجر به منفعتی برای قرض دهنده پول باشد، ربا و حرام می باشد. البته توصیه شده که بهتر است قرض گیرنده، با پرداخت داوطلبانه و غیر مشروط مقداری سود؛ لطف قرض دهنده را جبران کند!
حال فرض کنید فردی صاحب یک کاروکسب کوچک بوده و برای توسعه این کاروکسب (خرید جنس و یا پرداخت دیون) به 50 میلیون تومان سرمایه نیاز دارد.
راه حل متداول
راه حل متداول و سنتی این است که فرد مذکور سراغ صاحب پول و سرمایه (وام دهنده) رفته و مبلغ 50 میلیون تومان قرض کرده و برای بازپرداخت اصل با سود (به عنوان مثال) 25% متعهد پرداخت یکساله 62.5 میلیون تومان گردد. پر واضح است که روش فوق؛ اگرچه بسیار رایج است، اما ربوی و از منظر الهی مردود می باشد!
"اصبغ بن نباته مى گوید: از امیر المؤمنین شنیدم که بر بالاى منبر مى گفت: اى صنف تاجر و کاسب! اوّل فقه بعد تجارت! اوّل فقه بعد تجارت! اوّل فقه بعد تجارت! که به خدا سوگند، «ربا» در این امّت پوشیده تر از راه رفتن مورچه است بر روى سنگهاى صاف! الکافی ج5، ص150، ح1"
راه حل جایگزین
اگر متقاضی سرمایه آنرا برای خرید جنس و یا افزایش سرمایه در گردش لازم داشته باشد، سراغ صاحب سرمایه (سرمایه گذار نه وام دهنده) رفته و به او سفارش خرید اجناس مورد نظر خود را می دهد. سرمایه گذار پس از قبول و امضای یک قرارداد، اقدام به خرید نقدی (نه نسیه) این جناس به مبلغ 50 میلیون تومان کرده و با لحاظ کردن سود مورد انتظار خود؛ (به عنوان مثال) 25%، این اجناس را یکساله به مبلغ 62.5 میلیون تومان به او می فروشد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
20 سوال که قبل از تصمیم به راه اندازی کسب و کار باید جواب دهید
1 چرا می خواهم این کار را شروع کنم؟
2 قصد راه اندازی چه نوع کاری را دارم؟
3 جامعه مشتریان من چه کسانی هستند؟
4 چه نوع خدمت یا محصولی را قصد دارم ارائه دهم؟
5 آیا وقت و مال لازم را برای کار خواهم گذاشت؟
6 مزیت رقابتی در برابر رقبا در چیست؟
7 محل کار من کجاست؟
8 به چند نفر نیاز دارم؟
9 به چه نوع تامین کنندگانی نیاز دارم؟
10 چقدر سرمایه مورد نیاز است؟
11 آیا به وام نیازمندم؟
12 چه زمانی مورد نیاز است تا کالا یا خدمت به بازار ارائه شود؟
13 چه زمانی نیاز است تا به سود برسم؟
14 رقبایم در این کار چه کسانی هستند؟
15 برای رعایت اصل رقابت چگونه قیمت گذاری کنم؟
16 چگونه مستندات قانونی طرح را آماده کنم؟
17 مبالغ مالیات و دارایی و بیمه چگونه است؟
18 چگونه مواد اولیه خود را تامین کنم؟
19 چگونه کسب و کار خود را مدیریت کنم؟
20 چگونه محصولات و خدمات خود را بازاریابی کنم؟
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
ایجاد روابط بهتر در فروش
راهنماییهایی برای ایجاد روابط بهتر با مشتریان آورده شده است:
1 استفاده از کلمات مثبت
هر باری که شما به مشتری نه میگویید شما در حال ارسال این پیام به مخاطبتان هستید که شما نمیخواهید به او کمک کنید. حتی اگر کاری را نمیتوانید انجام دهید همواره یک راه مثبت برای برقراری ارتباط وجود دارد.
✳️ به عنوان مثال فرض کنید مشتری باید حق بیمه بریزد تا برای او حساب دوم باز کنید، دو راه برای گفتن آن به مشتری دارید: الف) نه، شما باید حق بیمه بریزد، در غیراینصورت امکانش نیست. ب) بله، ما برای شما یک حساب جداگانه باز میکنیم، فقط طبق سیاستهای شرکت باید حق بیمه پرداخت کنید.
2 یافتن بهترین راهحل
هنگامی که نمیتوانید به مشتریان آنچه را که میخواهند ارائه کنید، نزدیکترین جایگزین را برای آن انتخاب کنید، حتی اگر احتمال دهید که مشتری آن را قبول نخواهد کرد.
فرض کنید یک مشتری از یک فروشگاه آنلاین محصولات یک برند خاصی را میخواهد و شما آن را به فروش نمیرسانید. شما دو راه برای گفتن آن دارید:
من متاسفم، ما محصولات آن برند را به فروش نمیرسانیم.
ما محصولات این برند را نداریم اما کارهای مشابه با کارهایی با آن برند داریم که ممکن است شما به آن علاقهمند باشید.
با ارائهی یک جایگزین شما شانس یک فروش را به دست میآورید. در نظر داشته باشید که تیم پشتیبانی شما باید محصولات و قابلیتهای آنها را به طور کامل بدانند تا جایگزینهای مناسبی را به مشتری نشان دهند.
3 ارائهی یک توضیح اختصاصی
همهی مشتریان قادر به درک محصولات شما خواهند بود، برخی از آنها جزئیات بیشتری میخواهند و برخی به سادگی از شما خرید خواهند کرد. فرض کنید شما ارائهدهندهی نرمافزار هستید و مشتری در پیادهسازی آن به مشکلی برخورده است. شما به دو صورت میتوانید به او جواب دهید.
در صورتی که دستورالعملها را کاملا رعایت کرده باشید به مشکلی برنخواهیدخورد.
دستورالعملها را گام به گام دنبال کنید. اگر این کار باز هم به شما کمک نکرد، میتوانید به سازمان مراجعه کنید و از من یا همکارانم کمک بگیرید.
راههای گوناگونی را برای حل مشکل مشتری ارائه دهید، اگر یک مشتری توضیح گام به گام را ترجیح میدهد مطابق با میل او رفتار کنید، اگر مشتری میخواهد با شما دیدار داشته باشد، او را ببینید و…
4 اجازه ندهید مشتریان بیش از حد به شما فشار بیاورند
با اینکه رفتار مودبانه با مشتریان ضروری است، شرکتها باید در مقابل فشارهای بیش از حد آنان ایستادگی کنند و اجازه ندهند بیش از حد به آنها فشار وارد شود. در صورتی که نمیتوانید هیچ کمکی به مشتری بکنید باید به گونهای رفتار کنید که مشتریان احساس کنند خواستهی آنها برای شما بسیار مهم است، اما در خواست آنها فراتر از سیاستها و هنجارهای شرکت و سازمان شما است.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
شخصیت هایی که درس نخوانده ثروتمند شدند
1جان دیویس راکفلر (John Davis Rockefeller)
جان دیویس راکفلر در سال ۱۸۳۹ در نیویورک متولد شد و یکی از ثروتمندترین آمریکاییهای تاریخ است. او یکی از شخصیت های برتر جهان و از پایهگذاران پالایشگاه نفتی در این کشور بود که شرکت نفتی استاندارد اویل (Standard Oil) را تاسیس کرد. راکفلر در سال ۱۹۳۷ درگذشت و ثروت ۳۴۰ میلیارد دلاری را از خود بر جای گذاشت.
وی تنها در دبیرستان درس خواند و مدت بسیار کوتاهی را در کالج گذراند و در سن ۱۶ سالگی شروع به کار کرد. این میلیاردر آمریکایی در سال ۱۹۱۶ با دستیابی به ثروت یک میلیارد دلاری، اولین میلیاردر آمریکایی شناخته شد.
2 هنری فورد (Henry Ford)
هنری فورد، کارآفرین و مخترع آمریکایی، در سال ۱۸۳۶ متولد شد و یکی از شخصیت های برتر جهان در صنعت خودروسازی به شمار میرود. او در ۱۶ سالگی مزرعه خانوادگی را ترک کرد و به دیترویت رفت.
فورد در ابتدا به عنوان کارآموز، کار کردن با ماشینهای صنعتی را یاد گرفت و چند سال بعد مهندس ارشد شرکت «ادیسون ایلومینیتینگ» (Edison Illuminating) شد. وی در سال ۱۸۹۶ نخستین خودروی خود را ساخت و سپس ایده تولید وسیلهی متحرک بر روی چرخ را اجرا کرد و انقلابی را در صنعت خودروسازی به وجود آورد. هنری فورد در سال ۱۹۰۳ کارخانه فورد را تاسیس کرد و دارایی ۱۹۹ میلیارد دلاری از او بر جای مانده است. فورد در سال ۱۹۴۷ میلادی درگذشت.
3 آمانسیو اورتگا (Amancio Ortega)
آمانسیو اورتگا متولد سال ۱۹۳۶ میلادی، یک تاجر اسپانیایی موفق در صنعت مد و پوشاک و موسس شرکت ایندیتکس (Inditex) است. او در ۱۴ سالگی ترک تحصیل کرد و در یک مغازه فروش پیراهن مردانه مشغول به کار شد. اورتگا در سال ۱۹۷۵ تولیدی پوشاک «زارا» (Zara) را تاسیس کرد و امروزه به عنوان یکی از ثروتمندترین افراد جهان با دارایی ۷۸ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار شناخته میشود.
4 استیو جابز (Steven Paul Jobs)
استیو جابز از شخصیت های برتر جهان و موسس برند اپل در سال ۱۹۵۵ در سانفرانسیسکو به دنیا آمد و به علت سرطان لوزالمعده در سال ۲۰۱۱ درگذشت. جابز یکی دیگر از میلیاردرهایی بود که تحصیل را نیمهکاره رها کرد. او تنها یک ترم در کالج درس خواند و در سال ۱۹۷۶ به همراه دوستانش کمپانی اپل را تاسیس کرد. دارایی استیو جابز حدود ۱۱ میلیارد دلار برآورد شده است.
5 مایکل دل (Michael Saul Dell)
مایکل دل یکی از معروفترین میلیاردرها و شخصیت های برتر جهان است. او در سال ۱۹۶۵ در هیوستون آمریکا به دنیا آمد و با سرمایهی ۱۶ میلیارد دلار به عنوان بیست و پنجمین فرد ثروتمند دنیا شناخته میشود. دل در دوران دانشجویی و زمانی که تنها ۱۹ سال سن داشت در اتاق خوابگاهش، شرکت رایانهای «دل» را تاسیس کرد و مدتی بعد تحصیلاتش را رها کرد تا به صورت تمام وقت به امور شرکتش برسد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
بیت کوین میتواند فرصتهای شغلی زیادی در ایران ایجاد کند
یک تحلیلگر آمریکایی گفت، شبکه پرداخت بیت کوین می تواند به ایران کمک کند تا اقتصاد داخلی و خارجی خود را توسعه دهد. وی افزود، این سیستم می تواند «فرصت های شغلی زیادی» در سراسر کشور ایجاد نماید.
جان اوبله اظهار داشت: «من احتمال می دهم که در طی چند سال آینده چند صد میلیون یا شاید چند میلیارد دلار بیت کوین و آلت کوین وارد اقتصاد ایران شود.
اوبله گفت، من معتقدم راه های زیادی وجود دارد که بیت کوین و آلت کوین می توانند کمک زیادی به مردم، بنگاه های اقتصادی و بنگاه های خیریه ایران کنند. با استفاده از بیت کوین بنگاه های اقتصادی ایرانی می توانند کالاها و خدمات بیشتری را از طریق اینترنت در سطح بین المللی بفروشند. به محض اینکه شرکت ها پرداخت های بیت کوینی را قبول کنند، دیگر نگرانی ای در مورد بازگشت پولشان نخواهند داشت.
اوبله گفت، زمانی که اولین بار بیت کوین در سال 2009 ایجاد شد، ارزش آن معادل 1.100 پنی بود. اما الان ارزش آن 1.150 دلار است. یکی از دلایل اصلی رشد ارزش این ارز دیجیتالی این است که مردم این سیستم را دوست دارند و هر روز افراد بیشتری از آن برای خرید و سرمایه گذاری استفاده می کنند. هرچه تقاضا برای بیت کوین افزایش یابد ارزش آن نیز بالاتر می رود.
کشورها و بنگاه های اقتصادی اروپایی در بخش های مختلف اروپا می توانند از بیت کوین مانند پی پال به عنوان یک سیستم پرداخت استفاده کنند. بیت کوین مثل پی پال رویکرد تبعیض آمیز ندارد. دلیل اصلی این مسئله این است که قدرت و کنترل سیستم بیت کوین بر خلاف پی پال غیر متمرکز است.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
موانع جذب سرمایه گذاری خارجی
ریسک هایی که مانع جذب سرمایه گذاری خارجی می شوند را می توان به سه دسته کلی تقسیم کرد که جزئیات آن ها نیز در ادامه ذکر می شود.
ریسکهای سیاسی، ریسکهای تجاری و ریسکهای قانونی
ریسکهای سیاسی:
• ریسک بازگشت تحریمها
• ریسک تغییر ذهنیت به شرکتهای خارجی خاص با تغییر دولتها
• ریسک محدودیتهای یکجانبه آمریکا (صدور ویزا، محروم شدن از خدمات اعتباری بانکهای امریکایی و ...)
• شمول شرکای ایرانی در تحریمهای جدید یا به روز کردن تحریمهای قبلی
• اقدامات احتمالی خودسرانه از سوی رژیمهای صهیونیستی و سعودی
ریسکهای تجاری
• در اولویت بودن تامین مالی از طرف بانکها (در حالی که بانکهای ایرانی خود در حال صرف منابع موجود در بنگاه-های زیر مجموعه خود هستند.)
• ناشفاف بودن بازار سرمایه و صورتهای مالی
• مشکلات زیر ساخت و کمبود توان دولت برای رفع آن
• نبود تضمینهای مناسب برای اصل و سود سرمایه
• کاهش بودجه عمرانی دولت برای پیمانکاران
• نوسان نرخ ارز
• مشکلات بروکراتیک، اقتصادی و زیرساختی برای صادرات
• عضو نبودن ایران در پیمانهای جهانی تجارت مانند WTO و نبود پیمانهای قوی تجاری دو جانبه در راستای صادرات به برخی بازارهای هدف
• ذهنیت منفی تاریخی و سنتی نسبت به خارجیها و بی اعتمادی در همکاری با آنان
• شناسایی و تبلیغ کم یا اشتباه در زمینهی شناسایی فرصتهای سرمایه گذاری در ایران
• در دسترس نبودن موسسات جهانی مانند MIGA که سرمایههای بین المللی را بیمه میکنند
ریسکهای قانونی و اداری
• رتبه 144 ایران در شاخص احساس فساد در میان 177 کشور جهان
• برخی روابط غیر رسمی در درون نظام بروکراتیک ایران که شرکتهای خارجی را با قوانین کشور خود دچار چالش میکند (مانند قانون منع ارتشا در اروپا)
• تفاوت میان بیمه گذار ایرانی و خارجی در قوانین بیمه ایران و مشکل ورود بیمههای خارجی
• مشکلات در تهیهی ویزای ایران، خرید املاک، زمین کشاورزی و عدم رسمیت تابعیت مضاعف
برگرفته از سایت اینترنشنال
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
دشوارترین تصمیمات زندگی با چهار تست
در چه حوزه ای کار کنم؟ چه شغلی انتخاب کنم؟ در چه رشته ای تحصیل کنم؟
حتما این سوالات برای شما مطرح شده است و یا اینکه دیگران یکی از این سه سوال را از شما پرسیده اند. انصافا هم جواب دادن به این سوالات کوتاه، دشوار و گاهی اوقات جانکاه و دردناک است. زمانی که از من این سوال پرسیده می شود من از چهار تست استفاده می کنم.
چه خود با این سوال ها در حال کلنجار رفتن هستید چه اطرافیان شما، این چهار تست می تواند بسیار کمک کند.
جواب: کار/شغل/رشته ای را را انتخاب کن که از این چهار تست سر بلند بیرون بیاید:
تست یک: توانمندی، آیا در آن حوزه احساس می کنی که توانمندی ذهنی و مهارتی خاصی داری و می توانی موفق شوی. به عبارت دیگری استعداد ذاتی (و نه اکتسابی) داری. بگذارید مثال بزنم حتما دیده اید برخی ها در نواختن موسیقی بدون آن که خیلی کلاس رفته باشند مهارت دارند و برخی در نویسندگی و برخی در محاسبات و برخی در تعمیر وسایل الکترومکانیکی. آیا در آن رشته/شغل/حوزه، توانمندی ذاتی دارید؟
تست دو: علاقه مندی، آیا علاوه بر توانمندی، یک ذوق و شوق درونی در خود نسبت به آن رشته احساس می کنی؟ از خودتان بپرسید چه چیزی در درون من وجود دارد که مرا ساعت 6 صبح با اشتیاق از رختخواب بلند می کند. مثلا ممکن است من هم کلاس پیانو بروم و شما هم. ولی شما با عشق می روید و من صرفا به عنوان یک تکلیف. آیا آن حوزه کاری/تحصیلی از درون شما شعله می زند؟ این تست خیلی مهم است کاری/رشته ای/حوزه ای را انتخاب کنید که شوق و اشتیاق درونی دارید. شما قرار است حدود نیمی از زمان بیداری تان را با او بگذارنید حتی بیشتر از خانواده تان. بنابراین چیزی را انتخاب کنید که دوست دارید.
تست سه: نیازمندی، آن رشته کاری/تحصیلی باید دردی اساسی از جامعه ای که در آن زندگی می کنی را حل کند این ویژگی یک فایده اساسی دارد: شما می توانید در ازای فعالیتی که می کنید هم درآمد خوبی داشته باشید و هم حس خوبی از اینکه یک مساله از مسایل مردم را حل کرده اید. بنابراین علاوه بر اینکه روحت را سیراب می کنی، جیبت را پر می کنی.
تست چهار: گستره فرصت های آتی. آن رشته ای که در آن تخصص یافته ای باید فرصت های متنوع و بلندمدتی را پیش روی تو قرار دهد. اگر در یک رشته خاص متخصص باشی که فقط سه سازمان به آن احتیاج دارند و آن هم فقط دو سال، این به درد نمی خورد! در جستجوی مهارت هایی باش که اکثریت سازمان ها کمابیش همواره به آن محتاجند.
اگر دقت کنید دو مورد از این چهار تست شخصی هستند یعنی اینکه ما بهترین رشته، بهترین شغل و بهترین حوزه کاری نداریم. بلکه ممکن است مکانیک شدن برای من بهترین انتخاب باشد و آرایشگر شدن برای شما. اگر درست انتخاب کنید هم از زندگی لذت می برم هم کسب ثروت می کنید، هم احساس هویت میکنید و هم آزاد هستید (به خاطر اینکه افقهای متعدد و گزینههای مختلف پیش روی شما همواره باز است).
سوال: ممکن است کسی بگوید نمی توانم جواب سوالات 1 و 2 را بدهم. جواب: این نشان می دهد که خودتان را به اندازه کافی نمی شناسی و البته اصلا جای نگرانی نیست. بهتر است در طول 3 الی 4 سال، چند حوزه کاری، چند مسوولیت شغلی، چند دانش تخصصی را مزمزه کنی. آنگاه خودت را بیشتر خواهی شناخت. تا آن زمان گزینه هایی را انتخاب کن که افق های پیش رویت را باز می گذارند.
تحلیل پایانی: خداوند هر کدام از ما را یکتا و ويژه آفریده است. تکرار می کنم، هیچ دو نفری در این دنیا شبیه به هم نیستند حتی پیامبران. بنابراین هر کسی باید مسیر ويژه خودش را طی کند. در این مسیر باید جرات کرد و متفاوت بود. حیف است کسی که به موسیقی عشق می ورزد آن را به خاطر جراح شدن کنار بگذارد (اگر نمی تواند هر دو را همزمان به پیش ببرد) چه اینکه شاید اگر موسیقی را ادامه می داد می توانست بیشتر از یک جراح، به دیگران زندگی ببخشد. این دنیا طراحی شده است برای آن که ما چون یک مسافر حرکت کنیم و در طول این سفر دیگرگون شویم و هر کدام از ما به گونه ای ويژه، خداوند – زیبایی، دانایی و نیکویی- را تجربه کنیم.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
ریسکهای ۴ گانه بانک ها
ریسکهای ۴ گانه در موسسات مالی، منجر می شود تا وجه متمایزی میان بانک و سایر موسسات اقتصادی، شکل بگیرد و رفتار نظارتی ویژهای را بر بانکها ایجاب کند. این ریسکها عبارتند از:
۱. ریسک اعتباری: به این معنا که مشتری اعتباری بانک قادر به بازپرداخت تسهیلات یا تعهدات خود نباشد. در این صورت تطابق زمان سرسید میان استرداد سپرده و بازگشت تسهیلات با اختلال مواجه شده و خطر عدم ایفای تعهدات را بالا میبرد.
۲. ریسک نقدینگی: به این معنا که بانک برای ایفای تعهدات کوتاهمدت خود قادر به نقد کردن داراییهای خود نباشد. داراییهایی که در ادبیات متداول از آن به عنوان داراییهای منجمد یاد میشود. اختصاص سهم بالا به داراییهای که نقدشوندگی پایینی دارد، تهدیدی برای ثبات مالی است. بر همین اساس، برای کاهش این نوع ریسک محدودیتهای سرمایهگذاری خصوصا در حوزه املاک و مستغلات توسط بانکهای مرکزی اعمال میشود. به عنوان مثال در کشور ایالات متحده، بانکها از سرمایهگذاری در بخش مسکن و مستغلات به طور مستقل، منع شدهاند.
۳. ریسک بازار: سرمایهگذاری در داراییهایی که ارزش آنها بهصورت روزانه تغییر میکند همچون سهام، اوراق بدهی و ارز، بانک را با ریسک بازار مواجه میکند. به همین دلیل بانکها اصولا باید درصد خاصی از منابع مالی خود را صرف سرمایهگذاری در این بازارها به دلیل کنترل این نوع ریسک نمایند.
۴. ریسک عملیاتی: هر گونه خسارت ناشی از فعالیتهای عملیاتی بانک مانند حوادث غیرمترقبه، اختلاس، اختلال در سیستمهای داخلی و از همه مهتر میزان عدم تطبیق با قوانین و مقررات ابلاغی بانک مرکزی، ریسک عملیاتی نامیده میشود.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
تورم تك رقمی؛ دستاوردى بزرگ يا موفقيتى شكننده ؟
نرخ تورم عمومى كشور در انتهاى سال ١٣٩٥ به عدد ٩ درصد رسيده است و اين اولين بار پس از سال ١٣٦٩ يعنى پس از ٢٦ سال است كه نرخ تورم عمومى كشور در پايان يك سال به زير ١٠ درصد رسيده و تك رقمى مى شود .
اين دستاورد بزرگ دولت يازدهم در حالى بدست آمده است برخى ديگر از آمارهاى تازه منتشر شده نشان از شكننده بودن اين دستاورد مى دهد . بررسي آمارها نشان مى دهد كه درست است كه تورم عمومى يا همان تورم ميانگين ساليانه در پايان اسفندماه به عدد ٩ درصد رسيده است اما تورم نقطه به نقطه پس از ٤ ماه افزايش مستمر در پايان سال ١٣٩٥ به عدد قابل توجه ١١.٩ درصد رسيده است .
واقعيت اقتصاد سياسي ايران اين است كه همواره در دوره كاهش نرخ تورم به دليل بالاتر بودن سرعت كاهش تورم نقطه به نقطه نسبت به تورم عمومى ، آمار تورم نقطه به نقطه، آمار منتشره توسط سياسيون مى شود اما در دوره افزايش به دليل اينكه باز هم سرعت افزايش تورم نقطه به نقطه بالاتر است ، اين بار نرخ تورم عمومى كه پايين تر است دستاويز آمارى سياسيون مى شود .
افزايش قابل توجه تورم نقطه به نقطه از عدد ٩.١ درصد در آبان ماه سال گذشته به ١١.٩ درصد در اسفند ماه و ماهيت پيش نگر بودن تورم نقطه به نقطه براى تورم عمومى نشان مى دهد كه حفظ تورم تك رقمى در سال ١٣٩٦ بسيار نامحتمل است و در ادامه سال ١٣٩٦ مى توان انتظار داشت كه تورم عمومى كشور نيز دوباره وارد محدوده دو رقمى شود . اين خود تاييد ديگرى است كه ظرفيت ها و ساختار پولى و مالى كنونى اقتصاد ايران امكان حفظ تورم تك رقمى را ندارد و دستاورد تورم يك رقمى بيشتر ناشي از سياست هاى گلخانه اى و تصنعى براى كاهش نرخ تورم حتى به قيمت دامن زدن به ركوداقتصادى بيشتر بوده است .
وقتى افزايش محتمل رشد اقتصادى در بخش هاى درون زاى اقتصاد ايران و تحرك مختصرى در اقتصاد در سال ١٣٩٦ را در كنار امواج سهمگين نقدينگى محبوس شده در پشت سد سپرده هاى بانكى قراردهيد، نشان مى دهد كه در صورت رونق نسبى در اقتصاد ايران در سال ١٣٩٦، شايد كنترل نرخ تورم و بطور كلى مديريت اقتصاد ايران در دوره رونق بسيار سخت تر از مديريت دوره ركود باشد و فنر نرخ تورم مى تواند پس از انتخابات رياست جمهورى در ٢٩ ارديبهشت ماه در برود.
دليل ديگرى در احتمال افزايش قابل توجه نرخ تورم در دوره دوم رياست جمهورى آقاى روحانى در صورت برنده شدن ايشان در انتخابات اين است كه بررسى ها نشان مى دهد در همه ادوار رياست جمهورى هاى ٨ ساله جمهورى اسلامى ايران ، نرخ تورم اكثرا در دوره اول رياست جمهورى روساى جمهور مختلف كنترل مى شده و فنر نرخ تورم همواره در دوره دورم رياست جمهورى در رفته است و تورم نزديك به ٥٠ درصدى انتهاى رياست جمهورى آقاى هاشمى و نزديك به ٤٠ درصدى انتهاى رياست جمهورى احمدى نژاد شاهدى بر اين بررسى است و دليل آن هم اثرات سياسي نرخ تورم بالا بر آراى مورد نياز روساى جمهور براى دوره بعد بوده است .
در پايان مى توان گفت با توجه به آمارهاى تازه منتشر شده و بررسى هاى تاريخى مى توان انتظار داشت كه تورم تك رقمى سال ١٣٩٥ شايد براى چند سال آينده قابل تكرار نباشد و در صورت انتخاب مجدد آقاى روحانى به رياست جمهورى، مى توان انتظار افزايش نسبى نرخ تورم در طى سال ١٣٩٦ و سالهاى بعد را داشت .
سیامک قاسمی/موسسه مطالعات اقتصادي بامداد
يازدهم فروردين ماه ١٣٩٥
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
تلویزیون نگاه نمی کنم چون به خودم احترام می گذارم!
سال ١٩٩٨ آزمایش به نام شیرینی شکلاتی و تربچه انجام شد! سه گروه که نباید چند ساعت قبل از آزمایش غذا میخوردند، انتخاب شدند. در مجموعه شرایط و قوانین ابلاغ شده برای گروه اول و دوم شیرینی شکلاتی و تربچه قرار داده شده بود، اما گروه اول تنها حق خوردن تربچه را داشت! گروه دوم میتوانست هر آنچه از شیرینی شکلاتی و تربچه خواست، بخورد. برای گروه سوم نیز هیچچیز برای خوردن قرار داده نشد. پرسش آزمایش این بود که هر گروه تا چه زمانی دوام میآورد و میتواند این شرایط را تحمل کند؟ دور از انتظار نیست که اولین گروهی که قانون را زیر پا گذاشت، گروه اول بود و به جای تربچه، شروع به خوردن شیرینی شکلاتی کرد. وضعیت ما مانند گروه اول است. تلویزیون نقش شیرینی شکلاتی را ایفا میکند. زمانی که در خانه هستیم، تلویزیون نگاه نکردن و خوردن تربچه (کارهای مهم و اصولی) بسیار دشوارست.
اما من تلویزیون را کنار گذاشته ام به سه دلیل و همچنان آن را ادامه خواهم داد:
1-عموم برنامه ها و سریال های تلویزیون، بیشتر سرگرم کننده و مخدر هستند تا الهام بخش و انرژی بخش. بیشتر آن ها تقریبا فقط وقت شما را پر می کنند و وقتی تمام می شود آن برنامه نیز تمام می شود و چیزی در شما شروع نمی شود. شما کدام برنامه/سریال تلويزیونی را به خاطر می آورید که باعث شده باشد که جهت شما را در زندگی عوض کرده باشد؟
2-تلویزیون (چه صدا و سیمای خودمان و چه شبکه های ماهواره ای) یک طرفه است. اخباری که می گویند، تحلیل هایی که می کنند و کارشناسانی که دعوت می کنند از یک جناح خاص است. حتی در مناظره ها نیز معمولا فردی دست دوم را از طرف مقابل دعوت می کنند. هدف آنان به جای بیان واقعیت، دستکاری در واقعیت است. البته این ويژگی در سایت های خبری-تحلیلی هم دیده می شود اما ويژگی آنجاست که شما بلافاصله می توانید با جستجو در سایت های دیگر روایت های دیگر را نیز بخوانید. سایت ها و شبکه های اجتماعی بسترساز یک تنوع منابع خبری-تحلیلی و مبتنی بر دیالوگ است اما تلویزیون یعنی تزریق تک منبعی و یک جانبه آنچه عده ای می اندیشند.
3-تلویزیون باعث کودن شدن ذهن می شود. چرا؟ چون شما پای تلویزیون می نشینید و دیگرانی هستند که تصمیم می گیرند که شما چه خبری را گوش کنید؟ دنیا را چگونه ببینید؟ به کدام بخش از واقعیت توجه کنید؟ و چه سریالی را ببینید؟ چه موسیقی ای گوش کنید؟ بدین ترتیب بعد از مدتی تبدیل می شویم به یک دریافت کننده منفعلِ معتادِ کودن! ما عادت می کنیم که منتظر بمانیم دیگران برای ما تحلیل کنند، دیگران برای ما رویاپردازی کنند و دیگران برای ما تصمیم گیری کنند.
تجویز راهبردی:
تصمیم گرفته ام به جای تلویزیون زمان بیشتری را برای سه کار دیگر بگذارم:
1-شبکه اینترنت و فضای مجازی: چرا که حق انتخاب دارم که کدام سایت یا کانال را برگزینم و همچنین به من این اجازه را می دهد که در دو کانال رقیب عضو شوم و از تضارب ایده های دو جریان مخالف، درک بیشتری از حقیقت داشته باشم. در ضمن تنوع بسیار بیشتری پیش روی من است: انسان های متنوعی از فرهنگ ها و جغرافیاهای مختلف.
2- مطالعه عمیق: انصافا شبکه های مجازی دسترسی ما را به اطلاعات افزوده اند. اما آنچه هنوز کم یافت می شود چارچوب های تحلیلی عمیق است. دقت کنید ممکن است شما در طول روز دویست مطلب مفید از بیست کانال بخوانید اما این ها کوتاه هستند. اگر می خواهید نگاه تان عمیق تر شود، قدرت تحلیل تان بالا رود نیازمند مطالعه عمیق خواندن هستید. وقتی می گویم مطالعه عمیق منظورم فقط کتاب نیست. بلکه نشریات فاخر و همچنین مطالب طولانی که در برخی از کانال ها گذاشته می شود نیز قابل توصیه است.
3-خلوت، تفکر و تنهایی: یکی از بدترین کژکارکردهای تلويزیون این است که تمام ساعت های خالی تو را پر می کند و هیچ زمانی برای خلوت با خودت نمی گذارد. حتی زمانی که به میهمانی می رویم به جای آن که روبروی هم بنشینیم رو به تلویزیون می نشینیم (اگر به گوشی خود خیره نشویم). حتی زمانی که نمی خواهیم تلویزیون نگاه کنیم باز هم آن را باز می گذاریم! چرا؟ چون از تنها شدن با خود می ترسیم.
پایان سخن اینکه من به خودم احترام می گذارم بنابراین تلویزیونی که برخی از شبکه ها و برنامه هایش (و نه همه شبکه ها و نه همه برنامههایش) با توهین به شعور مخاطب، از من، موجودی منفعل، معتاد و کودن می سازد را کنار می گذارم و ترجیح می دهم که با جستجوی فعال در فضای مجازی، مطالعه عمیق و خلوت، تفکر و تنهایی، آگاه تر، آزادتر و محترمانه تر زندگی کنم. این پیشنهاد من به همه است: اگر نمی توانید تلویزیون را کنار بگذارید، دست کم کمتر، گزیده تر و فعالانه تر تلویزیون نگاه کنید.
دکتر مجتبی لشکربلوکی
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
18 نکته جذاب در مورد مایکروسافت
چه دوست داشته باشید و چه نداشته باشید، مایکروسافت همهجا هست.
سؤال اینجاست که شما تا چه حد این کمپانی را میشناسید؟ و برای پاسخ به این سؤال 18 فکت جالب درباره غول نرمافزاری دنیا را در زیر بخوانید:
شماره 1 - اگر شما در 13 مارس 1986 یک سهم از سهام مایکروسافت را میخریدید (به قیمت 21 دلار) اینک که ارزش هر سهم 14990 دلار است شما ظرف 30 سال صاحب ثروت بزرگی میشدید.
شماره 2 - در سال 1987 بیل گیتس مؤسس مایکروسافت جوانترین میلیاردر جهان شد و در سال 1995 ثروتمندترین مرد جهان با ثروت 12.9 میلیارد دلار شد.
شماره 3 - رشد انفجاری مایکروسافت 2 میلیاردر دیگر در کنار 12 هزار میلیونر در خود بهوجود آورد. استیو بالمر یکی از آنهاست که در سال 2014 با پرداخت 2 میلیارد دلار صاحب LA Clippers شد.
شماره 4 - در سال 1988 بیل گیتس املاک موسوم به Xanadu 2.0 را در مدینای واشنگتن به قیمت 2 میلیون دلار خرید و اینک ارزش آن بالغ بر 123 میلیون دلار است.
شماره 5 - بیل گیتس و پاول آلن اولین لوگوی مایکروسافت را در کمتر از یک روز طراحی کردند. نام طراحی O بهصورت «فانکی وار» را بلیبت گذاشتند.
شماره 6 - «برایان اینو» آهنگ معروف ویندوز استارتاپ را برای ویندوز 95 ساخت که آن روزها معروف شد.
شماره 7 - رولینگ استونز و آهنگ استارت می آپ در کنار تم صوتی رسمی برای ویندوز 95 با نسخه سی دی بادی هالی عرضه شد.
شماره 8 - برنامه اکسل یک کشنده واقعی اپ نام گرفته است که بدون آن زندگی نمیچرخد.
شماره 9 - هر کارمندی به مناسبت سالگرد ورود خود به کمپانی میتواند اسمارتیز / M&Ms با خود همراه آورده و با کارمندان به اشتراک بگذارد.
شماره 10 - مایکروسافت بیش از 48313 ثبت اختراع به نام خود دارد که یکی از جدیدترینها هولولنز است که غوغا به پا کرده است.
شماره 11 - حضور طنزگونه بیل گیتس و استیو بالمر در شوی ویدئویی طنز در سالهای 2000 غوغا به پا کرد.
شماره 12 - مایکروسافت و اپل برای سالهای سال در زمینهٔ نرمافزار با هم همکاری میکردند تا اینکه بیل گیتس ویندوز را عرضه کرد و دههها بعد با هم رقیب شدند.
شماره 13 - اولین ساعت هوشمند جهان را مایکروسافت با همکاری Timex بنام Datalink 150 ساختند.
شماره 14 - در سال 1997 مایکروسافت با سرمایهگذاری 150 میلیون دلاری روی اپل، این کمپانی را از ورشکستگی و مرگ حتمی نجات داد.
شماره 15 - مایکروسافت بسیاری از محصولات سختافزاری مدرن را برای اولینبار خلق کرد اما به دلایل مختلف آن را دنبال نکرد. ماشین ترجمه همزمان، تبلت و گجتهای اینترنتی متصل به تلویزیون از جمله آنها بود. جالب است بدانید تبلت کار مایکروسافت بود که اینک از دستانش خارجشده و فقط خیلی دیر با سرفیس به میدان بازگشته است.
شماره 16 - مایکروسافت کنسول گیم ایکس باکس/ Xbox را در سال 2001 رونمایی کرد. Xbox مخفف DirectX Box است وDirectX بسته نرمافزاری روی ویندوز است که گیمهای ویندوزی روی آن اجرا میشود.
شماره 17 - در سال 1995 مایکروسافت Bob را عرضه کرد. «باب» نسخه منحصربهفردی از ویندوز برای مبتدیان بهصورت خانه به خانه طراحیشده بود تا بتوانند بهراحتی با آن کار کنند. این نسخه بعداً نابود شد و هرگز ظاهر نشد.
شماره 18 - در سال 2010 مایکروسافت تأیید کرد که 23 میلیون نوشیدنی رایگان (شیر و آب پرتغال) هر سال میان کارمندان خود در کافه تریاهایش توزیع میکند.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
ایران 15 شرکت ایالات متحده آمریکا را تحریم کرد
به نقل از ایسنا، وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران در بیانیهای از اقدام متقابل تهران برای تحریم شرکت های آمریکایی که در جنایات رژیم صهیونیستی، پشتیبانی از تروریسم و مشارکت در سرکوب مردم منطقه نقش داشته اند، خبر داد و نام 15 شرکت ایالت متحده آمریکا را که از سوی ایران تحریم شدهاند را اعلام کرد.
بر این اساس هرگونه مراوده با این شرکت ها و نهادها ممنوع بوده، اموال آنها در حوزه صلاحیتی جمهوری اسلامی ایران مشمول توقیف خواهد بود، و از صدور روادید ورود به ایران برای آن دسته از اشخاصی که دارای سمت یا مسئولیتی در این شرکت ها بوده یا به نوعی با آنها در ارتباط هستند خودداردی خواهد شد. وزارت امور خارجه همچنان به رصد فعالیت شرکت ها، نهادها و افراد حقیقی و حقوقی آمریکایی و نقش آنها در حمایت از جنایات رژیم صهیونیستی، پشتیبانی از تروریسم، مشارکت در سرکوب مردم منطقه و به ویژه نقش آنها در بی ثبات سازی منطقه ادامه داده و در صورت لزوم نام های بیشتری را به فهرست افراد و نهادهای تحت تحریم جمهوری اسلامی ایران خواهد افزود.
لیست شرکت های تحریم شده به شرح زیر است:
1. شرکت BENI Tal: این شرکت امنیتی طرف قرارداد با نیروهای نظامی رژیم صهیونیستی بوده و در سرکوب مردم فلسطین نقش داشته است.
2. شرکت United Technologies produces: این شرکت اقدام به فروش بالگردهای بلک هاوک به رژیم صهیونیستی کرده که در بمباران سرزمینهای اشغالی فلسطین و اردوگاه های پناهندگان فلسطینی به کار گرفته شده است.
3. شرکت تسلیحاتی RAYTHEON: این شرکت تسلیحات پیشرفته در اختیار رژیم صهیونیستی قرار داده که در جنگ غزه و علیه شهروندان فلسطین به کار گرفته شده است.
4. شرکت ITT Corporation: این شرکت تجهیزاتی در اختیار نیروهای نظامی رژیم صهیونیستی گذارده است که از آنها برای حمله شبانه به اردوگاههای پناهندگان فلسطینی و روستاها استفاده می شود.
5. شرکت Re/Max Real Estate: این شرکت ساختمانی امریکایی به طورغیرقانونی در خرید و فروش املاک در شهرک های ساخته شده در سرزمین های اشغالی فعالیت داشته است.
6. شرکت Oshkosh Corporation: این شرکت اقدام به تامین قطعات زرهی مورد نیاز برای تجهیزات تاکتیکی ارتش رژیم صهیونیستی کرده که علیه فلسطینیان به کار گرفته شده است.
7. شرکت تسلیحاتی Magnum Research Inc: این شرکت در همکاری با صنایع نظامی رژیم صهیونیستی اقدام به توسعه وتولید اسلحه و تجهیز نیروهای نظامی آن رژیم کرده است.
8. شرکت تسلیحاتی Kahr Arms: این شرکت آمریکایی در همکاری با صنایع نظامی رژیم صهیونیستی اقدام به تامین قطعات و توسعه سلاحهای سبک مورد استفاده در ارتش آن رژیم کرده است.
9. شرکت M7 Aerospace: این شرکت تحت مالکیت شعبه آمریکایی شرکت Elbit Systems رژیم صهیونیستی است که در توسعه سیستمهای تسلیحاتی، راداری و موشکی آن رژیم مشارکت دارد.
10. شرکت Military Armament Corporation: این شرکت در امر تولید و ارائه خدمات فنی و تجهیزات مربوط به سلاح های مورد استفاده پلیس رژیم صهیونیستی فعالیت دارد.
11. شرکت تسلیحاتی Lewis Machi
ne and Tool Company: این شرکت آمریکایی در تولید قطعات و تامین خدمات برای تولید اسلحه برای ارتش رژیم صهیونیستی نقش دارد.
12. شرکت تسلیحاتی Daniel Defense: این شرکت آمریکایی در تولید قطعات و تامین خدمات برای تولید اسلحه برای ارتش رژیم صهیونیستی نقش دارد.
13. شرکت تسلیحاتی Bushmaster Firearms International: این شرکت آمریکایی در تولید قطعات و تامین خدمات برای تولید اسلحه برای ارتش رژیم صهیونیستی فعالیت دارد.
14. شرکت اسلحه سازی O.F. Mossberg & Sons: این شرکت آمریکایی تولید کننده سلاح برای ارتش و پلیس رژیم صهیونیستی است که در جریان سرکوب تظاهرات فلسطینیان نیز علیه غیرنظامیان بکارگرفته شده است.
15. شرکت تسلیحاتی H-S Precision, Inc: این شرکت اقدام به انتقال تکنولوژی ساخت اسلحه به رژیم صهیونیستی کرده است.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
کشوری با سیاست درهای باز
مالزی اگر ایران بود چه می کرد؟
نفیسه قانیان
گردشگری، درخت های پالم، کاکائو و معادن قلع؛ این ها تنها چیزهایی است که منابع در آمدی کشور مالزی را تشکیل می دهد. مالزی هیچ چیز دیگری ندارد. معادن قلع این کشور یک صدم معادن یکی از شهرهای ایران هم نمی شود و درخت های پالم و درخت های کاکائو در این کشور، آوازه جهانی و کیفیت زعفران و پسته ایران را ندارد. مالزی نه تخت جمشید دارد و نه هزاران رشته صنایع دستی، نه فرش اش در تمام جهان شناخته شده است و نه از آب و هوای چهارفصل ایران برخوردار است.
مالزی یک کشور چند ملیتی است که از تقابل فرهنگی ملیت های مختلف برای رشد گردشگری خود استفاده کرده؛ پل خواجو نداشته اما در دولت اصلاحات از ایران اجازه گرفته تا 33 درصد از پل خواجوی اصفهان را با همین نام بازسازی کند و این پل و 6 پل بازسازی شده از دیگر کشورها، کپی برداری زیرکانه ای است که سالانه گردشگران زیادی را به این کشور می کشاند.
زمانی "ماهاتیرمحمد" گفته بود اگر یکی از پل های تاریخی اصفهان را داشت، ایران را از درآمد نفت بی نیاز می کرد. دولت مالزی که هم اکنون ادامه دهنده سیاست های نخست وزیر محبوب خود در بخش گردشگری است، ثابت کرده که این گفته ماهاتیر محمد قابل اجرا است. 85 درصد اقتصاد این کشور در دست چینی ها است. در بخش پزشکی بسیار ضعیف اند و اقتصادی غیرتولیدی و کاملاً وابسته دارند. اقتصادی با سیاست درهای باز؛ اما با گردشگری نفس می کشند و سالانه میلیون ها نفر گردشگر را به کشور خود می آورند.تعداد توریستهای کشور مالزی در سال ۲۰۱۲ بالغ بر ۲۵ میلیون نفر بوده و درآمد ناشی از این تعداد توریست، بالغ بر ۶۰ میلیارد دلار اعلام شده است. طبق آمار سازمان جهانی توریسم ملل متحد(UNWTO) کشور مالزی رتبه ۱۰ صنعت توریسم جهان را به خود اختصاص داده است اما باید قبول کردمالزی چیزی جز زرق و برقی بی اصالت نیست. هرچند تقابل فرهنگی و ملیت های مختلف در این کشور شما را با پازلی جذاب روبرو می کند اما کجا معماری مالزی، اصالت و ویژگی های معماری ایران را دارد؟
این در حالی است که تفاوت آمار گردشگران در ایران و مالزی، تفاوتی نجومی است. سیاست ها و برنامه ریزی های متفاوت اقتصادی و گردشگری در این دو کشور، تنها چیزی است که درآمدهای اقتصادی مالزی از بخش گردشگری را به این جا رسانده است.
مالزی با 41 آژانس دهها برابر ایران توریست دارد، در حالی که در ایران بیش از 3000 دفتر خدمات مسافرتی دایر است که به دلیل سیاست های کلان دولت و تخصصی نبودن امور در این دفاتر، عملاً راه به جایی نبرده و اقتصاد گردشگری را تکانی نداده اند.
مالزی در طول هشت سال گذشته، در مسیر کامل توسعه یافتگی قرار گرفته و تفاوت های شاخصی با مالزی دهه قبل به دست آورده است. اگرچه هنوز هم در صنعت، تولید و پزشکی، وابستگی و کمبودهای زیادی دارد اما در بخش گردشگری، نمونه بی بدیلی است. مالزی نان تفکرش را می خورد و همین تفکر و درآمدزایی، مردم این کشور را در سطح قابل قبولی از رفاه اجتماعی قرار داده است.
تأثیر درآمد حاصل از گردشگری در دیگر بخش های این کشور را به راحتی می توان دید. سیستم های حمل و نقل، هتل ها، مراکز تفریحی و گردشگری، زیباسازی شهر و امثال آن از جمله مواردی است که هم به مدد ورود بیشتر گردشگران به این کشور مهیا شده و هم خود عاملی برای جذب بیشتر گردشگر محسوب می شود.
این در حالی است که این کشور در بخش توریسم سلامت و اکوتوریسم حرف چندانی برای گفتن ندارد و یا دست کم با ایران قابل مقایسه نیست. کشوری با دو فصل کم باران و پرباران است که چهارفصل بودن ایران را حسرت می خورد اما سرعت توسعه اش در کمتر کشوری دیده شده است. چشم انداز سال 2020 مالزی می گوید که این کشور در این بازه زمانی به یک کشورکاملاً توسعه یافته تبدیل خواهد شد. چیزی حدود 40 درصد از بودجه عمومی سالیانه این کشور صرف آموزش و پرورش و تربیت نیروی متخصص می شود تا این هدف را محقق سازد. با این همه باید تصور کرد اگر مالزی ایران بود، چه می شد و چه می کرد؟
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
۳۰ کشور ثروتمند و ۱۰ کشور فقیر جهان بر اساس رتبه بندی گلوبال فاینانس
۱_ قطر
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۱۲۹۷۲۶ دلار
۲_ لوکزامبورگ
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۱۰۱۹۳۶ دلار
۳_ ماکائو
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۹۶۱۴۷ دلار
۴_ سنگاپور
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۸۷۰۸۲ دلار
۵_ برونئی
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۷۹۷۱۰ دلار
۶_ کویت
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۷۱۲۶۳ دلار
۷_ ایسلند
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۶۹۳۷۴ دلار
۸_ نروژ
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۶۹۲۹۶ دلار
۹_ امارات متحده عربی
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۶۷۶۹۶ دلار
۱۰_ سان مارینو
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۶۴۴۴۳ دلار
۱۱_ سوئیس
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۵۹۳۷۵ دلار
۱۲_ هنگکنگ
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۵۸۰۹۴ دلار
۱۳_ آمریکا
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۵۷۲۹۳ دلار
۱۴_ عربستان سعودی
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۵۴۰۷۸ دلار
۱۵_ هلند
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۵۰۸۴۶ دلار
۱۶_ بحرین
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۵۰۳۰۲ دلار
۱۷_ سوئد
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۴۹۶۷۸ دلار
۱۸_ استرالیا
سرانه تولید ناخالص داخلی:۴۸۸۰۶ دلار
۱۹_ آلمان
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۴۸۱۸۹ دلار
۲۰_ ایسلند
سرانه تولید ناخالص داخلی:۴۸۰۷۰ دلار
۲۱_ اتریش
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۴۷۸۵۶ دلار
۲۲_ تایوان
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۴۷۷۹۰ دلار
۲۳_ دانمارک
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۴۶۶۰۲ دلار
۲۴_ کانادا
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۴۶۲۳۹ دلار
۲۵_بلژیک
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۴۴۸۸۱ دلار
۲۶_عمان
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۴۳۷۳۷ دلار
۲۷_ انگلیس
️سرانه تولید ناخالص داخلی: ۴۲۵۱۳ دلار
۲۸_ فرانسه
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۴۲۳۸۴ دلار
۲۹_فنلاند
سرانه تولید ناخالص داخلی:۴۱۸۱۲ دلار
۳۰_ ژاپن
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۳۸۸۹۳ دلار
▪️▪️▪️فقیرترین کشورهای جهان بر اساس گزارش گلوبال فاینانس عبارتند از:
۱_ جمهوری آفریقای مرکزی( سرانه تولید ناخالص داخلی: ۶۵۶ دلار)
۲_ جمهوری دموکراتیک کنگو(سرانه تولید ناخالص داخلی: ۷۸۴ دلار)
۳_ بروندی(سرانه تولید ناخالص داخلی: ۸۱۸ دلار)
۴_ لیبریا(سرانه تولید ناخالص داخلی: ۸۸۲ دلار)
۵_ نیجر(سرانه تولید ناخالص داخلی: ۱۱۱۳ دلار)
۶_ مالاوی(سرانه تولید ناخالص داخلی: ۱۱۳۹ دلار)
۷_ موزامبیک(سرانه تولید ناخالص داخلی: ۱۲۲۸ دلار)
۸_ گینه (سرانه تولید ناخالص داخلی: ۱۲۷۱ دلار)
۹_ اریتره(سرانه تولید ناخالص داخلی: ۱۳۲۱ دلار)
۱۰_ ماداگاسکار(سرانه تولید ناخالص داخلی: ۱۵۰۴ دلار)
ایران با سرانه تولید ناخالص داخلی ۱۸۱۳۵ دلار، در رتبه ۷۰ فهرست گلوبال فاینانس قرار دارد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
دولت چه کند تا تعداد بیشتری سر کار باشند؟
در مملکت آریایی اسلامی منظور بسیاری از مردم از ایجاد اشتغال اینست که دولت جوانان بیشتری را در ادارات به کار بگمارند یا کارخانه و شرکتی تاسیس کند تا جوانان جویای کار از کف خیابان ها جمع شوند و سروسامانی بگیرند. کل حرف این است که دولت پولی را در جایی سرمایه گذاری کند تا ملت در آنجا مشغول شوند.
می دانیم دولت ها از خود درآمدی ندارند، آنها با پول عمومی متعلق به مردم ماجراجویی می کنند. از آنجا که هیچکس ماشین اجاره ای را نمی شوید، غریب نیست که دولتی ها هم برای ثروتی که مالک آن نیستند، آن احتیاط و هوشمندی یک کارآفرین مستقل را به خرج ندهند. در واقع اگر هزینه فرصت را هم در نظر آوریم، مداخله دولتی در اقتصاد در بیشتر موارد تنها سرمایه کشورها را کاهش می دهد.
راه حل بهتر این است که دولت سرعتگیرهای اشتغال را برطرف کند تا خود مردم شغل ایجاد کنند، وقتی ایجاد یک کسب وکار جدید نیازمند ده ها مجوز و صرف وقت و هزینه است، بدیهی است که کسی نخواهد خودش را با یک سیستم اداری دولتی پیچیده درگیر کند. اگر اداره جاتی های دولت اهل پول چایی و زیرمیزی هم باشند که کار سخت تر هم می شود.
تازه اگر از جان گذشته ای همه این مشکلات آغازین را تحمل کرد و کاری راه انداخت، فاز دیگری از مصیبت شروع می شود. اداره کار هزار و یک ترفند را به کار می بندد و با انبوهی از قانون ها و تبصره ها کاری می کند که کارفرما بفهمد مملکت صاحب دارد! دارایی و مالیات و گرفتن اعتبار و وام هم که داستانی است پر ز آب چشم. اگر هم در هر موردی گذارتان به دادگاه افتاد که دچار "اطاله دادرسی" می شوید. بماند که کار ایجاد کردن در کشوری که "از زیر کار در رفتن" و "تظاهر به کار" را نوعی زبلی و افتخار تلقی می کنند، کار ساده ای نیست.
اما چه باید کرد؟ اجازه دهید به یک شاخص بین المللی رجوع کنیم و چند محور را پیشنهاد دهیم. بهبود این شاخص می تواند نشانگر موفقیت حاکمیت در حوزه اشتغال تلقی شود. رتبه ما در سهولت راه اندازی کسب و کار درخشان است! از بین 190 کشور در جای 120 ام قرار داریم. از این شاخص بر می آید که افزایش اشتغال بیش از قوه مجریه بر عهده قوای قضاییه و مقننه است. حرف این است که باید در حوزه های زیر مقررات دست و پاگیر را برداشت و کار را برای اهالی کسب و کار ساده کرد.
1- کاهش و ساده سازی فرایند دریافت مجوزهای ثبت و تاسیس کسب وکار
2- ساده سازی فرایند دریافت مجوزهای ساخت و ساز
3- ساده سازی فرایند دریافت اشتراک برق
4- بهبود فرایند حقوقی ثبت دارایی ها
5- ساده سازی گرفتن اعتبار و وام
6- حمایت قانونی از سرمایه گذاران خُرد و کوچک برای ورود بیشتر سرمایه به کسب و کارها
7- بهبود روال مالیاتی
8- ساده سازی تجارت و ارتباط با دیگر کشورها
9- بهبود شرایط قانونی و حقوقی برای اجرای مناسب قراردادها
10- بهبود مقررات ورشکستگی و تعطیل کسب و کار
پ.ن: استاد گرانقدر جناب دکتر بخشی عزیز به درستی به بحث دردسرهای بیمه و تامین اجتماعی و حسابرسی آنها به عنوان مانعی در ایجاد اشتغال اشاره کرده اند که از جدی ترین عواملی است که باید به آنها پرداخت.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
درس های کارآفرینی از جک ما (بنیان گذار علی بابا)
درس اول:
ایده ها و رویاهای خود را پرورش دهید. حتی اگر الان، سرمایه گذاری جهت عملی کردن آنان در دسترس نباشد.
درس دوم:
تسلیم شرایط محیطی و مکانی نشوید. جهان دیجیتال، محصور شدنی نیست.
درس سوم:
افراد و دوستان خوبی براي خود پیدا کنید و به مشتریانتان عشق بورزید. تلاش کنید زیاد یاد بگیرید.
درس چهارم:
من در سال ۲۰۰۰ گفتم اگر ۹ خرگوش در جهان وجود داشته باشد، اگر بخواهید یکی از آنان را شکار کنید، کافی است به یکی از آنان خوب فکر کنید و بر روی گرفتن آن تمرکز کنید! تاکتیک خود را تغییر دهید، خرگوش را تغییر ندهید!
درس پنجم:
فرصت های زیادی پیش روی ما است. تمام را نمی توان به دست آورد. اگر یک فرصت خوب را به دست آورید کافی است. مسیر پیشرفت را مرحله به مرحلی طی کنید.
درس ششم:
یکی از دلایل عمده ای که سبب می شود افراد فعال در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات، در ایجاد یک محیط کارآفرینی و بسترسازی یک کسب و کار اینترنتی، با شکست یا موفقیت های بسیار ضعیف روبرو شوند، آن است که آنان فناوری اطلاعات را خوب می شناسند ولی طرز ارائه آن در محیط کسب و کار را نمی دانند و مشتریان از کسب و کار آنان استقبال نمی کنند.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
رشد یا توسعه؟؟؟
نوشته: دکتر هداوندی
این دو واژه پر کاربرد در ادبیات مدیریت و سیاست!! که خیلی وقت ها هم به یک معنا بکار می روند . اهدافی مانند رشد اقتصادی و توسعه اقتصادی که دائما توسط مدیران و مسولان در کشور بکار می رود. اما به راستی رشد و توسعه یکسانند؟؟
اقای پروفسور راسل ایکاف در کتاب برنامه ریزی تعاملی (ترجمه دکتر سهراب خلیلی) خیلی خوب تفاوت رشد و توسعه رو تبیین کرده. رشد یعنی افزایش در اندازه یا تعداد که معمولا برای سازمانها اندازه بکار می رود. بنابراین منظور از رشد شرکت ها افزایش در مقیاسهای عملکردی آنها مانند سهم بازار، سود خالص، تعدا شرکت ها و ... است و خیلی وقتا تمام هدف یک شرکت رشده به این مفهوم!!
اما توسعه، خلاف تصور بسیاری توسعه وضعیت یا حالتی نیست که با آنچه فرد دارد تعریف شود، بلکه توسعه فرایندی است که توسط آن فرد توانایی ها و اشتیاق ارضای آرزوهای خود و دیگران را افزایش دهد. این تعریف آقای ایکافه. بنابراین توسعه افزایش ظرفیت و توانایی است نه افزایش دستاورد. بیشتر جنبه انگیزش، دانش، درک و خرد دارد تا جنبه مال و ثروت.. با اینکه فرد چقدر دارد سروکار ندارد بلکه با آنچه دارد چه می تواند کرد مربوط است.
بنابراین توسعه بیشتر به کیفیت زندگی مربوط است تا به سطح زندگی.. اگر مردمی توسعه نیافته ثروتمند شوند ضرورتا توسعه یافته نخواهند شد. اگر به دانش و درک دست پیدا کنند انگاه توسعه یافته خواهند بود. هر کدوم از ما شاید نمونه های زیادی داشته باشیم برای این موضوع که بالا رفتن سطح زندگی ضرورتا همراه افزایش کیفیت زندگی نخواهد بود (هر چند ثروت و سطح زندگی میتونه به توسعه و کیفیت زندگی کمک کنه). نکته مهم اینه که توسعه شامل خواست و توانایی است، نمی توان آنرا به دیگری داد یا تحمیل کرد (قابل توجه خیلی ها!).
بنابراین نه دولت می تواند حکومت شوندگان را توسعه دهد و مثلا شرکت کارکنان خود را!! حداکثر کاری که می توانند بکنند ترغیب و تسهیل این توسعه است...توسعه مثل درمان پزشکی نیست بلکه شبیه درس دادن است. هیچ کس نمی تواند توسعه را تجویز کند اما اگرچه کسی نمی تواند به جای دیگری یاد بگیرد یا برانگیخته شود اما می تواند یادگیری و انگیزش دیگری را ترغیب کند.
کیفیت زندگی که مردم می توانند محقق کنند محصول مشترک توسعه و منابع دردسترس است اگرچه محدودیت منابع می تواند پیشرفت کیفیت زندگی را محدود کند ولی نمی تواند توسعه را محدود سازد.. حالا باید دید برنامه های توسعه کشور این مفهوم از توسعه را در خود دارد و آیا اولویت بندی امور مبتنی بر این مفهوم صورت گرفته است؟؟
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
ماله ای به نام تورم !
دکتر مرتضی عباد
این کلافه گی که در کلیت اقتصاد ایران می بینید بخش عمده ایش به خاطر این هست که دیگه تورم نیست.
تورم وجود نداره تا همه مشکلات و بی کفایتی ها رو با یه جهش سی درصدی ماله بکشه و همه احساس وارن بافتی بکنن.
قبلا یه حرفی مصطلح بود می گفتن "ملک رو هر قدر هم گرون بخری گرون نیست!!!". راست هم بود این حرف، چند میلیون گرون هم می خریدی یکی دو سال دیگه می شد خاطره.
تولید کننده کاری به بازده تولید نداشت، مهم این بود که کارخونه ای که الان می ساخت دو سال دیگه می شد دو برابر و همه مشکلات تولیدش رو می پوشوند.
بانک، دولت، پیمانکار، همه و همه نون این تورم رو می خوردن، حالا یه جاهایی هم یه نقی می زدن که "اه چیه این تورم"، ولی در کل به مدد این تورم همه شده بودن اقتصاد دان و پول چاپ کن و وارن بافت.
اقتصاد ایران داره تو یه بخش هایی واقعی می شه، اینکه تاب این واقعی شدن رو بیاره یا نه نمی دونم، ولی اگه بخوان دوباره برگردن به بازی تورم اوضاع از کنترل خارج می شه با این حجم از نقدینگی.
مشکل از اونجایی بدتر شد که تنها کاری که بلد شدیم مسکن سازی بود، اینم البته فک می کنیم که بلد شدیم، والا اینم بلد نیستیم، تو خارج خونه صد ساله نوساز محسوب می شه، اینجا خونه سی ساله کلنگی!!! ولی خب کاری بود که اگه پول بود می شد انجام داد، برا همین ساختمان سازی، آپارتمان سازی، برج سازی، بساز بفروشی شد شغل دوم همه ایرانی ها.
پزشک متخصص در کنار طبابت سالی دو سه تا برج لوکس هم می ساخت.
تولید کننده و کارخانه دار، دفتر تولیدش محل فروش آپارتمان و واحد بود.
تاجر فرش یه شغلش هم آپارتمان بود
وارد کننده ماشین بساز بفروشی می کرد.
معلما مشارکتی می کوبیدن می ساختن.
کارمند، بازنشسته، راننده، خلبان، شغل آزاد، مهندس کامپیوتر، همه و همه شده بودن بساز بفروش، خوب هم می ساختن می فروختن.
همه هم پیش فروش می کردن، یعنی اونقد تقاضا بالا بود، کلنگ که می زدن یه اعلامیه و یا علی مدد، پیش فروش!!!
هر جایی هم پول کم می اومد بانکها آماده بودن، چه پولا که به اسم تولید و خرید تجهیزات تولید و خرید وسایل پزشکی و تجهیز مطب و ... نرفت تو دل بخش مسکن.
هر روز هم یه روش ابداع می شد، یکی زمین می داد، یکی می ساخت ۵۰-۵۰، نمی دونم یکی پول می داد یکی زمین، یکی هم می ساخت یه چیزی برمی داشت و ...
بنگاه ها غلغله، تو هر کوچه ای دو سه تا بنگاه، همه پر آدم هی بخر هی بفروش، هی بخر هی بفروش!!!
تا یه جایی این بازی خوب بود، سود بود پس خوب بود، ولی کسی هم فک نمی کرد این بازی تا کجا؟؟؟ این همه مسکن رو کی قراره بخره، یهو حباب ترکید، وام ها سررسید شد، هی تمدید هی تمدید، کم کم اصل و فرع رفت برا بانک، تقاضا که ضعیف شد بازار ملک رفت به فنا، اقتصاد هم برد به کما!!!
چیکاره ای: تو کار ملک و ساختمانم!
(همچی می گفت تو کار ملک و ساختمانم، آدم فک می کرد طراح برج های دبی و سنگاپوره، می رفتی می دیدی نشسته بنگاه سر کوچه یه قطعه زمین رو در روز دو سه بار می خره، می فروشه)
چیکاره ای: تو کار ماشینم!
( نه که فک کنی تعمیرکاره، یا صافکاره، یا طراح ماشینه، نه!!! می ره مجتمع، روزی سه چهار تا ماشین دست دوم دست به دست می کنه رو هر کدوم هم سیصد چهارصد نون می خوره)
قطعا سالهای قبل با این دو دیالوگ برخورد داشتید، کسانی که کارشون بنگاه نشینی بود، زمین، ملک، آپارتمان، خودرو ... من خودم شاهد بودم که یه دلال زمین، یه قطعه زمین رو سه بار خریده بود با قیمت های مختلف، یعنی فروخته بود، چند دست چرخیده بود، بعد باز این خریده بود به قیمت بالاتر، باز فرداش فروخته بود، باز خریده بود... شاید به نظر کمدی بیاد ولی واقعیت داشت!!!
سریال برره یادتونه، یادتونه چجوری کار می کردن، می رفتن می نشستن تو مزرعه زل می زدن به زمین دیم!!!
خیلی وقتا تصور ما از کار هم دقیقا همون بود و هست، طرف می نشست بنگاه حرف می زد داستان می گفت، چایی می خورد، ماهی یه معامله هم می کرد ده برابر حقوق کارمند درآمد داشت اسمش هم می شد کار کردن، یا کارمند می ره اداره کارت می زنه، زل می زنه به مانیتور، با همکاراش صبحانه می خوره، شوخی می کنه، تایم اداره که تموم می شه می ره خونه اسمش می شه کار!!!
خیلی جاها ما هم اونجوری کار میکردیم، یعنی تورم رو می ذاشتیم پای کار، الان که این تورم به هر دلیلی، دقت بکنید به هر دلیلی، دیگه نیست خیلی از کسب و کارها هم به مشکل برخورده و خیلی شغل ها ماهیت خودش رو از دست داده.
امیدواریم همینطور بمونه و کمتر بشه تا هر کی بره سر کار خودش..
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
۶ تاکتیک برای اینکه برندتان مورد توجه شبکههای اجتماعی قرار بگیرد
اگر از سرعت رشد شبکه اجتماعی برندتان راضی نیستید زمان آن رسیده است که از تاکتیکهای جدید استفاده کنید.
1 از محتوای ویدیویی استفاده کنید
این روزها استفاده کردن از ویدیو تبدیل به بحث داغ شبکههای اجتماعی شده است. معمولا ویدیوها بیشتر از عکسها دیده میشوند بنابراین استفاده از آنها میتواند برند شما را شناختهتر کند.
استفاده از ویدیوهای لایو چالشی است که هر برندی باید از آن استفاده کند، ویدیوی لایو فیسبوک، پریسکوپ، یوتیوب و حالا اینستاگرام باعث میشوند توجه کاربران زیادی را به سمت شما جذب شود. ویدیوهای لایو امکان پخش اتفاقات در حال وقوع در هر لحظه و در هرجای جهان را دارند بنابراین شما را در مرکز توجه مردم قرار خواهند داد.
2 اجازه دهید فالوئرهایتان تیم شما را بشناسند
همیشه برای دنبال کنندگان یک برند دیدن فضای داخلی و کارمندان یک شرکت هیجانانگیز خواهد بود چه بهتر که فضای داخلی شرکت شما را با استفاده از یک مراسم که پویایی محیط کاری شرکت شما را نشان میدهد بشناسد. استفاده از استوری اینستاگرام میتواند گزینه مناسبی برای انتشار اینگونه محتواها باشد.
3 در شبکههای اجتماعی فعال باشید
تمام هدف شبکههای اجتماعی این است که شما را در اجتماع قرار دهد. شاید این کار به نظرتان اتلاف وقت باشد اما سعی کنید هر هفته مقداری زمان گذاشته و روی این موضوع کار کنید.
اول از همه داخل شبکههای اجتماعی فعالیت کنید سپس دیگران را در بحثها شرکت داده و اعتماد سازی کنید. و در نهایت میتوانید محتوای مربوط به برند یا صنعت کسب و کار خود را با آنها به اشتراک بگذارید. دقت داشته باشید تنها در صورتی باید این کار را انجام دهید که این محتوا برای افراد داخل شبکه اجتماعی شما مفید باشد. بعد از مدتی متوجه خواهید شد که فعال بودن چقدر شما را در مرکز توجه قرار داده و دیگران را با کسب و کار شما درگیر میکند.
4 با اینفلونسرها همکاری کنید
این کار برای گسترش شبکه اجتماعیتان ضروری نیست اما میتواند کمک زیادی به شما بکند. مهم این است که بتوانید اینفلونسر مناسب که با کار شما در ارتباط هست را پیدا کنید و از این طریق بتوانید مشتری درست را برای کسب و کارتان جذب کنید. برای انجام این کار باید به خوبی تحقیق کرده و کمی سرمایه گذاری کنید.
5 استفاده صحیح و کارآمد از هشتگها داشته باشید
کاربر از طریق هشتگ شما را پیدا میکند، بنابراین با استفاده صحیح از آنها میتوانید افراد علاقهمند به کسب و کار خود را جذب کنید.
اگر در حال حاضر از هشتگ استفاده میکنید اما واکنشی از طرف مخاطبانتان نمیبینید باید روی این موضوع کار کرده و ببینید کدامیک از آنها تاثیر گذار هستند و کدامیک تاثیر کمتری دارند و سپس استراتژی خود را عوض کنید.
6 از تبلیغات استفاده کنید
قرار گرفتن در مرکز توجه شبکههای اجتماعی بدون صرف هزینه امکانپذیر نیست. مشخص کردن هدف و شناخت مشتری کلید اصلی انجام این کار هستند و راههای متنوع زیادی برای انجام تبلیغات در این زمینه وجود دارد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
چگونه ايده هاي ماندگار توليد كنيم
برادران هیث، نویسندگان کتاب ایده عالی مستدام (انتشارات آریانا قلم)، پس از بررسی صدها ایده ماندگار در دنیا، شش اصل مشابه را در آنها به شرح زیر مشاهده کردند:
اصل اول: سادگی
وکیل مدافع موفقی میگوید "اگر شما در دادگاه، درباره ده نکته بحث کنید، حتی اگر همه آنها نکات خوبی باشند، هنگامیکه قضات به اتاق هیئت منصفه میروند هیچکدام از آنها را به خاطر نمیآورند". برای کاهش اضافههای ایده و رساندن آن به مفهوم اصلی، باید در کاهش و حذف مسلط باشیم و میبایست بیرحمانه اولویتبندی کنیم. ماموریت ما فقط کوتاه گفتن چیزها نیست، عبارات بسیار کوتاه الزاماً ایدهآل نیستند. گفتار حکیمانه، ایدهآل است. باید ایدههایی بسازیم که علاوه بر سادگی، عمیق و با مفهوم باشند.
اصل دوم: غیره منتظره بودن
میتوانیم از غافلگیر کردن برای جلب توجه افراد استفاده کنیم؛ احساسی که نقش آن افزایش هوشیاری و تمرکز است. اگر پیام ما از میان پارازیتها عبور نکند و توجه افراد را جلب نکند، نمیتوانیم به پیش برویم. اگر استفاده از غافلگیری در خدمت پیام اصلی ما باشد، بسیار قدرتمند خواهد بود. اما غافلگیری زیاد طول نمیکشد. برای بردباری افراد در توجه به ایده، باید اشتیاق و حس کنجکاوی ایجاد کنیم.
اصل سوم: ملموس بودن
باید ایده خود را در چارچوب اطلاعات ملموس و فعالیتهای انسانی توضیح دهیم. ایدههای ماندگار به طور طبیعی پر از تصاویر واضح و ملموساند. ایدههای ملموس راحتتر به یاد آورده میشوند. اما ممکن است این سوال را بپرسید که چه چیزی موضوعی را ملموس میکند؟ پاسخ ساده این است که چیزی را که بتوان با حواس پنجگانه خود بررسی نمود، ملموس است.
اصل چهارم: باورپذیر بودن
ایدههای ماندگار باید اعتبار خود را داشته و باورپذیر باشند. به راههایی نیاز داریم تا افراد، خود ایده ما را بیازمایند. در تنها مناظره ریاست جمهوری در سال 1980 میان رونالد ریگان و جیمی کارتر، ریگان میتوانست آمارهای بیشماری را که نشاندهنده رخوت اقتصادی بودند، بیان کند. به جای آن، وی از سوال سادهای استفاده کرد: "قبل از اینکه رای بدهید از خود بپرسید آیا وضع من از چهار سال قبل بهتر شده است؟".
اصل پنجم: احساسی بودن
باید کاری کنیم تا حس خاصی در مخاطبان ایده ایجاد شود. هدف از احساسی کردن پیامها این است که کاری کنیم دیگران به آن اهمیت بدهند. احساسات باعث برانگیخته شدن افراد برای اقدام میشود. فراموش نکنید مردم معمولا" به خودشان اهمیت میدهند؛ لذا سعی کنید علایق و سلایق شخصی آنها را در ایده خود مورد توجه قرار دهید.
اصل ششم: داستانی بودن
باید داستان بگوییم. آتشنشانان بعد از هر آتشسوزی داستان خود را با یکدیگر به اشتراک میگذارند و با این کار تجربیات خود را چند برابر میکنند. شنیدن داستانها مانند شبیهساز پرواز عمل میکند که ما را برای پاسخ سریعتر و موثرتر آماده میسازد. داستانها میتوانند به طور همزمان، احساس و ادراک ما را درگیر خود سازند. داستانها ماندگاری بالایی دارند و پیام خود را ساده و با احساس منتقل میکنند.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
برخی از مهارت هایی که دانشجویان در زمان فراغت از تحصیل می بایست کسب کرده باشند
در این متن بر آن هستم تا به طور کلی دانشجویان را با مهارت هایی که لازم است در زمان فراغت از تحصیل داشته باشند آشنا نمایم. توجه داشته باشید که موارد اشاره شده، بر مبنای نظرها، عقیده ها و تجربه های شخصی و نیز آگاهی از برخی روال های استاندارد در دنیا تنظیم شده است و قطعا می تواند برای هرکسی نیازها متفاوت باشد یا به یقین مواردی وجود دارد که از دید این جانب پنهان مانده است.
دانشجویان در طول زمانی که برای دست یابی به عنوان مهندس فرصت دارند، لازم است نسبت به موارد زیر کوشا باشند.
1- زبان انگلیسی. قطعا یکی از حیاتی ترین برنامه هایی که هر مهندسی باید دنبال کند، تقویت زبان انگلیسی است. در دنیای امروز هیچ عذری برای کوتاهی در فراگیری زبان وجود ندارد. لازم به ذکر است:
1-1- دانشجویان اگر به فکر ادامه تحصیل هستند، زبان انگلیسی جزو مواد امتحانی کارشناسی ارشد و نیز جزو ملزومات قبولی در آزمون های دکتری است. همچنین، از آنجا که این زبان، زبان علم محسوب می شود، جستجوی آخرین یافته های علمی، تنها با استفاده از زبان انگلیسی ممکن است.
2-1- دانشجویان اگر به فکر جذب شدن در صنعت هستند، زبان انگلیسی می تواند در برخی موارد حیاتی باشد یا در برخی موارد دیگر امتیاز یک مهندس بر مهندس دیگری محسوب شود. به هر حال، بسیاری از بخش های صنعت با شرکت های خارجی طرفند و نیاز به نامه نگاری، گفتگو و سفرهای دوجانبه در این روابط احساس می شود، بخش های دیگری از صنعت دارای واحدهای تحقیق و توسعه می باشند و لازم است از آخرین یافته ها باخبر باشند که آن هم بدون دانش زبان انگلیسی بسیار مشکل است. گاهی در صنعت، زبان های دیگر مانند زبان فرانسوی امتیاز بزرگی است. با دانستن هرکدام از زبان های اروپایی، یادگیری دومین زبان بسیار ساده می شود. به عنوان نمونه می توان به خودروسازی ها اشاره نمود که زبان اصلی در بسیاری از آن ها فرانسوی است. البته از زبان های روسی و آلمانی هم نباید غافل شد. قصه زبان های شرقی مانند عربی و چینی البته متفاوت است.
2- دانش اینترنت. امروز دیگر بر هیچ کس پوشیده نیست که این ابزار تا چه اندازه زندگی ما را تغییر داده است. به اعتقاد من لازم نیست دانشجو در هر زمینه ای سایت یا پایگاه اطلاعاتی خاصی را حفط داشته باشد. البته در مواردی که درباره تخصص فرد صحیت می کنیم، بر هرکسی واجب است که در فهرست سایت های مورد علاقه، سایت های مهم مربوط به آن تخصص موجود باشند. به عنوان نمونه مهندسی که در زمینه تخصصی یاتاقان و روان کاری فعالیت می کند، آشنایی نداشتن با سایت SKF به نظر من ضعف محسوب می شود. با این اوصاف آنچه که برای دانشجویان در این زمینه لازم به نظر می رسد، بالا بردن سطح مهارت در زمینه جستجو در اینترنت است. البته نمی توان انکار کرد که دانش اینترنت مستقل از بحث زبان انگلیسی نیست. واضح است که استفاده از کلید واژه های فارسی سهم کوچکی از پتانسیل موجود را به ما می نمایاند. فراگیری مهارت در اینترنت انتها ندارد. من بدون اغراق هر روزی که در این زمینه سعی بر یادگیری چیز جدیدی دارم، واقعا نکته تازه ای یاد می گیرم. در انتها لازم به ذکر است که این مهارت ویژه گروه خاصی نیست، بلکه همه افراد یک جامعه باید با آن آشنا شوند، ولی برای مهندسان بحث جدی تری را می طلبد.
3- مجموعه نرم افزارهای Office. این مجموعه یکی از اجزای حیاتی کار حرفه ای در دنیای امروز است. دانشجویان در طول دوران دانشجویی به شکلی حیاتی لازم است با نرم افزارهای Word، Excel، PowerPoint و Outlook آشنا شوند. همچنین، فراگیری نرم افزارهای Access، MSP و Visio هم می تواند در آینده امنیازهای خوبی برای فارغ التحصیلان در محیط های کاری به وجود آورد. گروه نخست نرم افزارهایی که اشاره شد، در اصل می بایست توسط همه مردم فراگرفته شود، ولی زحمت بیشتری از دانشجویان مهندسی ما انتظار می رود.
4- زبان های برنامه نویسی. دانشجویان ما به ویژه آنهایی که قصد ادامه تحصیل دارند، لازم است با فلسفه الگوریتم نویسی و به تبع آن، یک زبان برنامه نویسی آشنا شوند. این جانب نظر خاصی روی زبان برنامه نویسی خاصی ندارم، چرا که آن هم مانند فراگیری زبان خارجی، یادگیری زبان نخست، کاری پر زحمت است و اگر لازم باشد، زبان های برنامه نویسی دوم و سوم بسیار ساده تر خواهد بود. زبان های java, Fortran، C و MATLAB زبان های برنامه نویسی توانمندی به شمار می روند که فراگیری دست کم، یکی از آن ها برای دانشجویان، الزامی است. البته برخی بر این باورند که MATLAB زبان برنامه نویسی محسوب نمی شود. به هر حال هرچه که باشد، موارد زیادی پیش می آید که مسایل پیش رو را نمی توان با نرم افزارهای ساده ای مانند Excel یا ماشین حساب های مهندسی حل کرد و این کار با MATLAB هم به خوبی امکان پذیر است.
5- استفاده از ماشین حساب مهندسی. به نظر ممکن است عجیب برسد، ولی امروزه در برخی از کشورها، حتی مدل ماشین حساب مهندسی مناسب برای دانشجویان را اعلام می کنند. اگر شنیده های من قرین به واقعیت باشد، در برخی موارد این مدل ها، مدل های بسیار پیشرفته ای است که قابلیت های بسیار بالایی دارد. اگر می خواهید به توصیه من عمل کنید و یک ماشین حساب مهندسی برای خود خریداری نمایید، با مطالعه این کار را انجام دهید. بسیاری از قابلیت های این ماشین حساب ها بیشتر مناسب دوران دانشجویی است، ولی واقعیت آن است که بدون این که خودتان متوجه شوید، مهارت کار با نرم افزار را در شما به شکل چشمگیری افزایش می دهد.
6- مهارت ترسیم. با فرض این که درس های مرتبط با نقشه کشی را دانشجویان به خوبی گذرانده باشند، نرم افزارهای مرتبط با نقشه کشی می بایست توسط دانشجویان فرا گرفته شود. اعتقاد من بر این است که نرم افزار AutoCAD به عنوان مادر تمامی نرم افزارهای نقشه کشی توسط همه دانشجویان مهندسی باید فراگرفته شود. پس از این، دانشجویان هرکدام از رشته های مهندسی لازم است که به طور مبتدی با نرم افزارهای مرتبط با رشته خودشان آشنا شوند. در این مرحله، تصور نمی کنم که لازم باشد دانشجویان مسلط به نرم افزار شوند، بلکه آشنایی اولیه صورت گیرد تا اگر در مار حرفه ای به این مساله برخورد نمودند، با یک دوره کوتاه مدت آموزشی در آن نرم افزار مسلط شوند. این نرم افزارها مان طور که بیشتر شما می دانید عمدتا عبارتند از SolidWorks و Catia.
7- مهارت تحلیل. نرم افزارهای تحلیلی هم مانند نرم افزارهای ترسیمی و طراحی، به اعتقاد من لازم نیست که دانشجویان مسلط به نرم افزار شوند، بلکه آشنایی اولیه کفایت می کند. آنچه از فراگیری نرم افزار تحلیلی مهم تر است، یادگیری پایه های نظری آن هاست. همان گونه که این پایه های نظری درباره نرم افزارهای ترسیمی، مباحث درس نقشه کشی صنعتی است، در این مورد هم این پایه نظری، در مکانیک جامدات میاحث مربوط به روش اجزای محدود FEM و در مکانیک سیالات، مباحث دینامیک عددی سیالات CFD است. مهم ترین این نرم افزارها در مهندسی مکانیک عبارتند از Ansys و Abaqus در شاخه FEM و Fluent در شاخه CFD.
8- مهارت های متفرقه نرم افزاری. شاید عجیب به نظر برسد، ولی به اعتقاد من در برخی زمینه های کاری در صنعت، امتیازهای مهم محسوب می شود اگر دانشجو با برخی نرم افزارهای غیر مرتبط به صورت ابتدایی آشنا باشد. در این میان می توان به نرم افزارهای طراحی وب مانند HTML و Flash، نرم افزارهای گرافیکی مانند PhotoShop و نرم افزارهای ویرایش فیلم و کلیپ مانند Movie Maker اشاره کرد.
9- دانش ها و مهارت های دیگر. واقعیتی است که مهارت هایی وجود دارد که متاسفانه در سیستم آموزشی مورد توجه سیستماتیک نیست، ولی دانشجو بدون داشتن این دانش ها و مهارت ها و با داشتن تمام مهارت های بالا در نهایت مانند یک چرخدنده در یک مکانیزم عمل می کند. از تمامی دانشجویان خواهشمندم که در این زمینه فکر خود را مشغول نموده، با شناخت ضعف های خود نسبت به رفع آن ها به هر شکل ممکن اقدام نمایند. در این میان، من هم می توانم مواردی را به عنوان نمونه بیان کنم تا راهگشای دانشجویان گرامی باشد. آشنایی عمیق تر با فرهنگ ایرانی و اسلامی، آشنایی با فرهنگ کار گروهی، آشنایی با اصول اخلاق حرفه ای، آشنایی با اصول حاکم بر فرهنگ کار در محیط صنعتی و آشنایی با اصول اقتصاد و مدیریت صنعتی از جمله این موارد است.
10- مهارت های تخصصی و ویژگی های فردی. جدا از تمامی این ها، هر حرفه ای مهارت های خاص خود را هم می طلبد. به عنوان نمونه، اشخاصی که در بخش های خدمات پس از فروش، تحقیق و توسعه، خط تولید، فروش یا بازرگانی خارجی کار می کنند، مهارت های ویژه متفاوتی دارند. اگرچه در کشور ما هم همانند تمام نقاط دنیا، شخص تازه فارغ التحصیل منحصرا به دنبال پیدا کردن اصل کار است و تخصص مورد نظر معمولا در نخستین اقدام به جذب در محیط کار دغدغه اصلی جوینده کار نیست، بنابراین، شاید بسیار مشکل یا غیر ممکن باشد اگر انتظار داشته باشیم دانشجویان از امروز به دنبال فراگیری این مهارت ها باشند، ولی بسیار مطلوب است که دانشجویان با توجه به ویژگی های شخصیتی که در خود سراغ دارند، حدود تخصص مناسب تر برای خود را بیابند تا با چشم بازتری به دنبال کار مناسب خود باشند. به دانشجویان گرامی به طور اکید توصیه می کنم به سایت شبکه مشاغل ONet مراجعه نموده، از تجربیات و خطوط راهنمای این سایت بهره ببرند. شنیده های من حاکی است که در حال حاضر برخی از کارفرمایان داخلی، با وجودی که این سایت ایده آل جامعه آمریکایی است، از آن در استخدام نیروی جدید استفاده می کنند. همچنین، شنیده های موثق دیگری دارم که نهادهای ذیربط در داخل کشور به شدت مشغول بومی سازی استانداردها و آمار این سایت هستند.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
خلاصه ١٠ قانون موفقيت وارن بافت:
١- اشتياق خودتون رو پيدا كنيد و در اون فوق العاده بشيد
٢- بهترين افراد را استخدام كنيد، كارمندان شما سربازان شما هستند، كسى با سربازهاى بد به جنگ نمى رود
٣- براتون مهم نباشه كه بقيه چى فكر مى كنند، روزى ميرسه كه اون ها ميخوان كه شما باشند
٤- بخوانيد، بخوانيد، بخوانيد
٥- هميشه براى خودتون حاشيه امنى تعريف كنيد، اين كار رو در زندگى ، كسب و كار و روابط دوستى خود انجام دهيد
٦- براى خودتان هم برنامه داشته باشيد، اگر خودتان رشد نكنيد كسب و كار و زندگى شما هم رشد نمى كند
٧- مزيت رقابتى داشته باشيد براى كسب و كار و حرفه خودتان
٨- هميشه درحال مسابقه دادن باشيد، با ديگران يا خودتان، هر روز پيشرفت كنيد
٩- موفقيت را در ديگران ببينيد و از آن ها بياموزيد و مدل خودتان قرار دهيد
١٠- بى قيد و شرط به ديگران عشق بورزيد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
نگاهی به استراتژی های رقابتی شرکت های «علی بابا» و « ای بی» در صنعت خرده فروشی اینترنتی چین
نبرد کروکودیل چینی و کوسه آمریکایی
علی بابا
گروه علی بابا در سال 1999 توسط «جک ما» تأسیس شد. او برخلاف بسیاری از کارآفرینان اینترنتی جهان که در دانشگاه های آمریکایی تحصیل کرده اند یا در سیلیکون ولی مشغول به کار بوده اند، در یکی از دانشگاه های ایالت هانگژو زبان انگلیسی آموخت و مدتی نیز معلم زبان مدرسه بود. در سفری که در اواخر دهه 90 به آمریکا داشت، متوجه اهمیت اینترنت شد و هنگامی که به چین بازگشت، به همراه 17 نفر از دوستانش گروه علی بابا را بنیانگذاری کرد.
سایت علی بابا دات کام نخستین محصول این کار گروهی است که در زمینه B2B فعالیت می کند. با توجه به رشد دو رقمی اقتصاد صادرات محور چین در اوایل سده جدید و نیاز به شناسایی تأمین کنندگان معتبر توسط خریداران داخلی و جهانی، این سایت به سرعت به یکی از محبوب ترین سایت های تجاری در چین و دنیا تبدیل شد.
ای بی
«ای بی» در سال 1995 توسط پیر امیدیار، کارآفرین ایرانی الاصل مقیم آمریکا تأسیس شد. در این سایت حراجی اینترنتی می توان تمام لوازمی را که یک شخص در طول عمر خود ممکن است به آنها نیاز داشته باشد پیدا کند. « ای بی» به فاصله کوتاهی پس از تأسیس تبدیل به یک شرکت میلیارد دلاری و سهام آن در NAZDAQ عرضه شد.
نخستین اقدام به گسترش در عرصه جهانی، شروع به فعالیت «ای بی» در آلمان از طریق تملیک یک سایت آلمانی در سال 1999 بود که 47میلیون دلار هزینه داشت. به فاصله کوتاهی پس از آن، این شرکت توانست در کشورهای تایوان، استرالیا، کره جنوبی، ژاپن و اسپانیا نیز اقدام به سرمایه گذاری از طریق ایجاد یا تملیک وب سایت های مشابه کند.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
احداث واحد تولید صابون های تزئینی
تولید صابون های زینتی یکی از سودآورترین انواع سرمایه گذاری در ابعاد خانگی یا حتی کارگاه های کوچک است. درحالی که این رویه در کشورمان ایران هنوز زیاد مورد توجه قرار نگرفته و مورد توجه نیست. تولید صابون های تزیینی با خاصیت های مختلف یا شکل دادن این کالا به اشکال مختلف زمینه ایجاد ارزش افزوده بالایی را برای خود ایجاد می کنند.
تولید این نوع صابون ها می تواند حداقل 65درصد سودآوری داشته باشد به این صورت که خرید صابون خام و هزینه برق، آب، کارگر و تمامی موارد را اگر از قیمت محصول نهایی کسر کنیم باقی مانده رقمی معادل 65درصد خواهد بود.
به عنوان مثال یک ست صابون تزیینی عطری برای سرویس بهداشتی که چیزی نزدیک به 200گرم صابون و دیگر مواد همراه جبعه سازی هزینه دارد تقریباً 2500تومان قیمت تمام شده دارد، اما قیمت فروش این محصول به صورت عمده 4800تومان است و در نهایت ممکن است به صورت تک فروش تا 8هزار تومان نیز فروخته شود.
بهترین راهکار برای فروش این گونه محصولات که از صابون تولید می شود تنوع در طرح ها و عطر صابون هاست هرچند امروز بحث حضور در دنیای مجازی کارسازترین راهکار برای دستیابی به سود بیشتر است چون محصولات دیگر در محدوده یک محله یا بازار توزیع نخواهند شد بلکه کل ایران می توانند به محصولات شما دسترسی داشته باشند.
جای تردید نیست اگر در این نوع فعالیت اقتصادی چرخه خاص تر تولید کنیم سودآوری بیشتری خواهیم داشت چون اینجا قیمت مطرح نیست بلکه طرح و کیفیت بسته بندی و ظاهر زیبا می تواند تعیین کننده قیمت باشد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
راه اندازی ساندویچی و فست فود کوچک
بسیاری از مردم اعتقاد دارند که کسب و کارهای شکمی همیشه جواب می دهد. احتمالا فست فودها و ساندویچی ها یکی از همین مصادیق هستند. فرقی نمی کند یک فست فود مدرن و زنجیره ای داشته باشید یا یک ساندویچی کوچک در یک کوچه خلوت...
شغل ساندویچی و فست فود از معدود شغلهایی میباشد که نسبت سرمایهگذاری اولیه به درآمدهای خالص ماهانه فاصله بسیار زیادی ندارد و در صورتی که شروع و ادامه فعالیت اصولی انجام گیرد و موارد مدیریتی به نحو صحیح و کامل رعایت شود، درآمد مکفی و برگشت سرمایه زود هنگامی را در پی خواهد داشت. از دیگر نکات بارز شغل ساندویچی و فست فود کار آفرینی برای اشخاص غیر متخصص و بیکار است که میتوانند خیلی زود و در کوتاهترین زمان آموزشهای مربوطه را دیده و پس از گذراندن دورههای بهداشت و گرفتن جواز کسب اقدام به گشودن مغازه خود کنند.
برای راه اندازی یک ساندویچی موفق ابتدا باید به دنبال یک ایده خلاق برای شیوه ارائه ساندویچ به مردم باشید زیرا این روزها تعداد مغازههای ساندویچی بسیاد زیاد شده است و اگر میخواهید موفق شوید باید خاص باشید. اما اشتباه نکنید خاص بودن لزوما به معنی صرف هزینه زیاد نیست، سعی کنید ابتدا به مطالعه و بررسی ساندویچیها و نمونههای موفق در سطح شهر بپردازید و دلایل موفقیت آنها را برای خود تحلیل کنید و پس از رسیدن به جمعبندی وارد مراحل بعدی شوید.
بر اساس بررسی میدانی برای راهاندازی یک ساندویچی بین شصت تا هفتاد میلیون تومان سرمایه اولیه نیاز دارید؛ البته اجاره مغازه بستگی به متراژ و محل آن دارد ولی به طور متوسط بین سی تا چهل میلیون تومان رهن و یک و نیم تا سه میلیون تومان اجاره نیاز است. برای تهیه یخچال، فر و سایر وسایل و همچنین تزئینات داخل مغازه نیز بین پانزده تا بیست میلیون تومان نیاز است. تهیه مواد اولیه نیز که معمولا به صورت هفتگی خرید میشود نیز هفتهای یک تا دو میلیون خرج بر میدارد. هزینه انرژی هم حداقل ماهی یک میلیون تومان میشود که به آن حقوق حداقل یک کارگر با حقوق حداقل هشصد هزار تومان در ماه را باید اضافه کرد. فرض کنید یک مغازه ساندویچی ۱۰۰ ساندویچ در روز بفروش برساند و قیمت میانگین ساندویچها ۶۰۰۰ تومان باشد.
بنابراین درآمد روزانه آن ششصد هزار تومان میشود و اگر ۳۶۵ روز سال را کار کند درآمد سالیانه این واحد میشود ۲۱۹ میلیون تومان، حال باید هزینهها را از این مبلغ کم کنیم. هزینه مواد اولیه در ماه ۸ میلیون تومان و در سال ۹۶ میلیون تومان، هزینه نیروی انسانی (۲ نفر) هر یک در ماه حداقل ۸۰۰ هزار تومان و در سال ۱۹٫۲ میلیون تومان، هزینه انرژی در ماه یک میلیون تومان و در سال ۱۲ میلیون تومان، اجاره بها مغازه به طور میانگین ۲ میلیون تومان در ماه و در سال ۲۴ میلیون تومان، حقوق مدیریت ۲ میلیون تومان در ماه و ۲۴ میلیون تومان در سال در نظر گرفته شده است. بنابراین کل هزینه سالانه برابر ۱۷۵٫۲ میلیون تومان میباشد. پس سود خالص این ساندویچی ۴۳٫۸ میلیون تومان در سال خواهد بود و با توجه به سرمایهگذاری اولیه به مبلغ ۷۰ میلیون تومان در مدت قریب به ۱٫۶ سال این میزان باز خواهد گشت.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
طرح پرورش ماهی در قفس
ترویج صنعت پرورش آبزیان در قفس می تواند شامل آبزیان حلال با هدف بازارهای داخلی و کشورهای مسلمان باشد ، در عین حال بسیاری از گونه های غیر ماکول نیز با اهداف صادراتی می توانند در این صنعت جایگاه داشته باشند . روند منظم و قابل برنامه ریزی تولید محصول به روش Cage Culture می تواند صنایع متعددی مانند کنسروسازی ، تولید پودر ، بسته بندی و فیله کنی را به خوبی تغذیه نموده و بازدهی این صنایع را به حداکثر برساند . به بیان دیگر ، این روش می تواند سنگ بنای ایجاد مجتمع ها و یا خوشه های شیلاتی شده و از نوسانات رایج در روش صید سنتی در امان باشد.
قابلیت دیگر روش Cage Culture اشتغالزایی آن بوده که به ویژه در مناطق محروم و توسعه نیافته می تواند برای گروه های بزرگی از مردم شغل و رفاه تامین کند . همچنین این روش می تواند جایگزین خوبی بیرای روش های منسوخی نظیر صید پره و یا استفاده از قایق ها و لنج های نامطمئن باشد.
هزینه های احداث واحد پرورش ماهی در قفس برای شروع می توان با دو قفس هم شروع کرد البته هستند کسانی که با هشت قفس شروع می کنند. این قفس ها با سیستم لنگری به نام مورینگ در کف دریا ثابت می شوند که این مورینگ ها را با لنگرهای پنج تنی در دریا مستقر می کنند.
به ازای تعداد قفس ها هم تعداد لنگرها متفاوت است. قفس ها را به نوعی به این سیستم مورینگ لنگر می بندند که در دریا رها نشوند و در مقابل امواج و. . . مقاوم باشند. این قفس ها را نمی توان مستقیم به لنگر وصل کرد و با طناب وصل و محکم می کنند. کاظمی در ادامه اضافه می کند: هزینه ها در ابتدا شامل نصب مورینگ است.
مثلاً برای استقرار لنگرهای پنج تنی در کف دریا احتیاج به باج نیاز است که بین 50 تا 60میلیون تومان پول نیاز دارد. مورینگ ها چهارتایی است و برای چهار قفس انجام می شود البته برای دو قفس هم می توان از این تعداد مورینگ استفاده کرد. قیمت ها هم متفاوت و در نوسان است.
مثلاً برای نصب مورینگ دو قفس، هزینه خرید قفس و هزینه تور حدود 400 تا 500میلیون تومان است. در کنار اینها باید در ساحل نیز تدابیری اندیشید. مثلاً ایجاد اتاق نگهبانی، اتاق استقرار کارگران و انبار غذا. اگر مبنا را هم دو قفس بگذاریم، در این صورت زمین ساحلی بین 500 تا هزار متر زمین کافی است. برای در اختیار داشتن ساحل یا باید زمین ساحلی بخرید یا کرایه کنید یا از زمین های مشخص شده توسط سازمان شیلات حق بهره برداری بگیرید.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
پنج چیز که برای موفقیت در نتورک به آنها نیاز ندارید
1 اعتبار و تخصص و تجربه :
اگر این ویژگی ها را دارید که خیلی هم خوب است . اما این ها شرط پیروز شدن در نتورک نیستند . فکر نکنید که اگر صاحب یکی از این موارد یا همه این موارد نیستید پس حتما چیزی کم دارید .
خیلی از نتورکر ها را می شناسم که حتی با داشتن دیپلم کامپیوتر و اینترنت در این تجارت موفق شده اند.
2 تأیید دیگران :
تنها کسی که باید شما را تأیید کند خود شما هستید . در این کار حتی شاید با مخالفت پدر و مادر و یا همسرتان روبه رو شوید . خیلی از مردم آمادگی پیروزی را ندارند و چون شما جرأت کرده و صحبت از پیروزی می کنید نا خود آگاه سد راه شما می شوند . این سد راه شدن خیلی از مواقع ناشی از حسادت و در بعضی مواقع ناشی از علاقه و نگرانی شدید اطرافیان نسبت به شما است چون که دوست ندارند ضرر شما را ببینند .
نگران نباشید ! پس از شروع اولین پیروزی هایتان تأیید ها خود به خود آغاز می شود .
3 دوستان و فامیل نزدیک :
اگر این گروه از افراد به شما جواب رد دادند اصلا ناراحت ودلسرد نشده و بازی را شخصی نکنید . شما برای موفقیت تان یک لیست اسامی بلند بالا دارید که می توانید کار را ابتدا از آن ها شروع کنید .
4 پند و نصیحت های بی ارزش :
برای مشورت درباره این تجارت به افراد متخصص مراجعه کنید .
مشکل این است که بعضی از مردم به افراد متخصص گوش نمی دهند و درست بر عکس به افراد غیر متخصص گوش می دهند . مطالعه در باره این تجارت می تواند شک و تردید هایتان را بر طرف نماید .
5 کمال گرایی :
هنوز هیچ شرکت صد در صد موفق یا محصول صد در صد عالی یا پلان درآمد زایی صد در صد کار آمد در این تجارت اختراع نشده است. به تجارت خودتان در یک قالب کلی نگاه کنید . اگر می بینید نکات مثبت اين تجارت و شرکت مورد نظرتان به نکات منفی آن می چربد معطل نکرده و کار را شروع کنید . اگر منتظر بمانید تا همه چیز کامل و بی نقص شود می بایست تا ابد صبر کنید . بسیاری از تجربه ها را در طول حر کت تان به دست خواهید آورد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg