| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
پیش بینی وضعیت اقتصادی ایران در سال 2050
موسسه PricewaterhouseCoopers
پیشبینی موسسه
«پرایسواترهاوسکوپر» حکایت از آن دارد که ایران با رتبه هجدهمین اقتصاد بزرگ جهان در سال 2016 خواهد توانست تا سال 2030 به رتبه شانزدهمین اقتصاد بزرگ جهان ارتقا یابد، اما این ارتقای رتبه تا سال 2050 کمی تعدیل خواهد شد و اقتصاد کشورمان در 2050 به هفدهمین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل خواهد شد که در مجموع نسبت به وضعیت فعلی بهبودی یک پلهای خواهد داشت. این موسسه فهرستی از اقتصادهایی را معرفی کرده است که در ویرایش جدید پیشبینی خود بهعنوان بازارهای نوظهور نسبتا بزرگ به فهرست نوظهورها افزوده شدهاند.
نام ایران نیز در میان این فهرست دیده میشود.
این اقتصادها عبارتند از بنگلادش، کلمبیا، مصر، ایران، نیجریه، پاکستان، فیلیپین، تایلند و ویتنام.
بر این اساس، پیشبینی میشود تولید ناخالص داخلی ایران براساس برابری قدرت خرید در سال 2030 بالغ بر 2 تریلیون و 354 میلیارد دلار خواهد بود. این رقم در سال 2050 به 3 تریلیون و 900 میلیارد دلار بالغ خواهد شد. این موسسه یادآور شده است که این پیشبینی براساس قیمتهای 2016 انجام شده است.
براساس این پیشبینی، نرخ رشد سالانه جمعیت ایران تا سال 2050 بهطور میانگین 4/ 0 درصد، میانگین رشد سرانه واقعی سالانه ایران 5/ 2 درصد و میانگین رشد تولید ناخالص داخلی سالانه براساس نرخ پول ملی 9/ 2 درصد خواهد بود. بر این اساس، میزان سرمایهگذاری در ایران در سال 2016 بهعنوان درصدی از تولیدناخالص داخلی 30 درصد بوده است که تا سال 2050 به 19 درصد افت خواهد کرد. بنا بر این بررسی، در سال 2016 تولید ناخالص داخلی ایران براساس نرخ مبادلهای ارز معادل 412 میلیارد دلار بوده است که ما را از این منظر در جایگاه بیست و سومین اقتصاد بزرگ جهان قرار داد.
این پیشبینی نشان میدهد تولید ناخالص داخلی کشورمان بر این اساس در سال 2030 بالغ بر یک تریلیون و 5 میلیارد دلار خواهد بود که ما را از این منظر در جایگاه بیست و یکمین اقتصاد جهان قرار میدهد و در سال 2050 تولید ناخالص داخلی کشورمان براساس نرخ مبادلهای ارز بالغ بر 2 تریلیون و 586 میلیارد دلار خواهد بود که همچنان رتبه بیست و یکمین اقتصاد را در این فهرست به خود اختصاص خواهیم داد.
منبع :صندوق بین المللی پول
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
هفت درس از اصغر فرهادی برای موفقیت در کسب و کار
افراد موفق، ورای زمینه کاری، رویکرد متفاوتی نسبت به کار دارند. این گروه نکاتی را در کارشان مد نظر قرار میدهند که باعث میشود در جایگاه متفاوتی نسبت به دیگران بیاستند. اگرچه هرکدام از ما، آدمهای متفاوتی با ویژگیها و تواناییهای متفاوتی هستیم، اما همیشه توجه به نکات انگیزههايی برای پیشرفت میدهند.
۱- توجه به مبانی
آمادگی بازیگران در فیلمهای فرهادی به سبک تئاتر است. در تئاتر دورخوانی و اتود زدن (بازیکردن موقعیتها) یک تمرین پایهای است برای رسیدن به نقش اصلی. کمتر پیش میآید که در سینما گروهی به این شکل برای رسیدن به نقشها تمرین کند. توجه به مبانی بازیگری و توجه به ریشههای شخصیتی هر نقش باعث میشود که کاراکترهای منحصر به فردی در فیلم جلوی چشم تماشاگر جلوه کنند.
توجه به مبانی و اصول در هر زمینه کاری کمک میکند تا بتوانید خدمات و محصولاتی با کیفیت و البته با اصالت ایجاد کنید.
۲- فیلمسازی به مثابه راهاندازی یک کسب و کار جدید
اصغر فرهادی تاکنون فیلمهایی را کارگردانی کرده که فیلمنامهاش را هم خودش نوشته. فرهادی ایده را پرورش میدهد، طرح را مینویسد، فیلمنامه را آماده میکند، تیم میسازد و کار را شروع میکند. این روند تشابه زیادی با راهاندازی یک کسب و کار دارد. در واقع فرهادی مثل یک کارآفرین، از ایده تا اجرا و نتیجه درگیر تمام روالهای کاری میشود و به جزییات اهمیت میدهد.
۳- توجه به جزییات
ممکن است ایده ساختن فیلمی در مورد دروغ به ذهن خیلی از کارگردانها برسد اما چه اتفاقی میافتد که در بین همه این فیلمها، چهارشنبه سوری، درباره الی و جدایی نادر از سیمین تبدیل میشود به سهگانهای ماندگار؟
پاسخ توجه به جزییات است. این جزییات است که باعث بروز تفاوت در یک کار با یک کار دیگر میشود. چه آن کار یک اثر هنری باشد و چه ایده راهاندازی یک کسب و کار. چه یک کارگردان توجه به جزییات را مهم بشمارد و چه یک متخصص فنی.
در تمام دنیا محصولات و خدمات مشابهی وجود دارد. اما توجه به جزییات در یک محصول یا خدمت عامل موفقیت آن میشود.
۴- جهانبینی
البته که جزییات بسیار مهم است اما نگاه به جزء از نگاه به کل سرچشمه میگیرد. نگاه کلی جهانبینی ماست. در فیلمهای اصغرفرهادی با نوع نگاه کارگردان به دنیا آشنا میشویم. فرهادی در نقطهای میایستند و به دنیا نگاه میکند که شاید برای بسیاری تازگی داشته باشد. فرهادی یک نگاه کلی به دنیا دارد و بعد به جزییات بخشی از این دنیا میپردازد. این نوع نگاه ناشی از جهانبینی است.
جهانبینی در کار به ما کمک میکند تا فلسفه انجام کاری را بهدست بیاوریم. اینکه چرا حرفی را
میزنیم و چرا کاری را انجام میدهیم.
٥- رهبری و موفقیت گروهی
تفاوت کلاسیک مدیریت و رهبری که همیشه به آن اشاره میشود در این است که یک رهبر علاوه برمدیریت و کنترل وظایف، تعریف دورنما و ایجاد انگیزه در تیم برای رسیدن به هدف را نیز برعهده دارد. فرهادی تصویر کار مورد نظرش را برای بازیگران توصیف میکند و آنها را برای درک موقعیت آماده میکند. خواستهاش را واضح میگوید و حرکت بازیگران را اصلاح میکند. با این روش نهتنها بازیگران که کل عوامل فیلم میدانند که به چه نقطهای میخواهند برسند.
٦- ایجاد فرصت
ممکن است از شرایط اینطور به نظر برسد که نمیتوان فیلمی با بعد جهانی ساخت، یا در این شرایط نمیتوان کاری با کیفیت انجام داد. میتوان پنداشت که اوضاع سیاسی و اقتصادی نامناسب است و همین موضوع دلیل کافی است برای اینکه حرکتی نکرد. میتوان برای وجود ضعفها و کاستیها زمین و زمان را متهم کرد. اما فرهادی از تهدیدها و محدودیتها استفاده میکند و روش خلاقانهای را برای بیان موضوع مورد نظر خود پیدا میکند.
٧- دوری از حاشیهها
بسیاری از افراد حرفهای بزرگترین شکستها را وقتی متحمل میشوند که خود را درگیر حاشیهها کنند. وقتی درگیر بحثهای لفظی میشوند و شروع به صحبت درباره دیگران میکنند. این افراد بزرگترین ضربهها را وقتی میخورند که خود را درگیر جریانها و بازیهای عجیب و غریب میکنند. اما یک فرد حرفهای – فرهادی – که رویکردش رسیدن به هدف است، خود را از حاشیهها دور میکند و وارد بازیها و درگیریهای لفظی نمیشود.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
اهداف عمده برای موفقیت یک آژانس تبلیغاتی
از مهمترین برنامههایی که آژانسهای تبلیغاتی باید به آن بپردازند، تعیین اهداف مورد نظر است؛ به گونهای که خطمشی کلی آژانس مذکور مطابق با اهداف فوق حرکت کرده و رسیدن به این اهداف، سرلوحه دستورالعملهای اجرایی آن قرار بگیرد. به همین منظور در ادامه چند هدف اساسی را که برای تمام آژانسهای تبلیغاتی صدق میکند، ذکر خواهیم کرد. در نظر گرفتن اهدافی که در ادامه بیان میشوند، در موفقیت یک آژانس تبلیغاتی بسیار مؤثر بوده و نتایج مثبتی را در پی خواهد داشت.
رضایت مشتری
یک آژانس موفق در درجه اول باید به موفقیت مشتری خود فکر کند، زیرا در صورت برندهشدن مشتری است که این آژانس نیز جایگاه خود را در میان شرکتها و برندهای دیگر تثبیت خواهد کرد و به عنوان یک آژانس موفق شناخته خواهد شد. لذا میتوان گفت در نظر گرفتن اهداف مشتریان، در درجه اول، مهمترین قدم در موفقیت یک آژانس بازاریابی محسوب میشود.
ارائه تصویر مثبت
روند فعالیتهای یک آژانس تبلیغاتی باید به گونهای باشد که در ذهن تمام مشتریان خود، تصویری مثبت از خود باقی بگذارد، در واقع چنین فرهنگی باید در بین تمام کارمندان این آژانس از پایینترین درجه گرفته تا بالاترین آنها، درونی شده باشد و چنین تفکری به عنوان یکی از اهداف اساسی آنها درآمده باشد. هر چقدر یک آژانس و تیم کاری آن در ارائه چنین تصویری موفق باشد، قطعا آینده کاری بهتری را در پیش روی خود خواهند داشت، چراکه ترسیم یک تصویر مثبت از این آژانس، باعث جذب بیشتر مشتری شده و طرفداران این آژانس به مرور زمان بیشتر خواهند شد.
احساس مسئولیت
سازمان یک آژانس تبلیغاتی باید بهگونهای طراحی شده باشد که تکتک اعضای آن نسبت به محتوایی که ارائه میکنند، حس مسئولیت داشته و در قبال آنها پاسخگو باشند، به این معنا که احساس مسئولیت اجتماعی نیز باید در بین تمام کارکنان یک آژانس تبلیغاتی درونی شده باشد و این امر به عنوان بخشی از تربیت کاری آنها تبدیل شده باشد.
پیشرفت مداوم
صنعت تبلیغات یک صنعت پویا به شمار میرود که نمیتواند برای همیشه یک خطمشی را دنبال کند، بنابراین یکی از اهداف مهمی که هر آژانس تبلیغاتی باید در رأس برنامههای خود به آن توجه کند، بهروزبودن و پیشرفت دائم است؛ به این معنا که باید به طور مداوم تغییرات مشتریان خود را در نظر داشته باشد و با توجه به نیازهای آنها و همچنین خصوصیات و علایق مصرفکنندگان، فعالیتهای بازاریابی خود را پیریزی کند. هر چقدر یک آژانس بتواند نسبت به تغییرات پیرامون خود حساستر باشد، پیشرفتهای قابل ملاحظهتری را نیز به دست خواهد آورد.
توسعه
هر آژانس تبلیغاتی باید به فکر توسعه و پیشرفت بیشتر گروه بازاریابی خود باشد و گسترش بازار خود را به صورت یکی از اهداف اساسی خود قلمداد کند. این توسعه نیز میتواند هم در مفهوم جغرافیایی و هم در مفهوم محتوایی صورت بگیرد، به این معنا که آژانس مذکور سعی در یافتن مشتریان بیشتر در مناطق جغرافیایی جدیدتری داشته باشد، ضمن اینکه توسعه محتوای فعالیتهای این آژانس نیز باید در دستور کار آن قرار بگیرد تا بتواند در فضای رقابتی که با دیگر آژانسها در آن قرار دارد، به روند پیشرفت خود ادامه دهد.
نویسنده : بهرام سهیلی
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
8 درس عبرت آموز از بیل گیتس برای ثروتمند شدن
تا به حال به این فکر کرده اید که بیل گیتس با ارزش خالص 80 میلیارد دلار چگونه به جایگاه ثروتمندترین فرد دنیا دست پیدا کرد؟ حضور با محصول درست در مکان درست در آستانه ظهور عصر رایانه های شخصی، به طور قطع نقش بسیار برجسته ای در این زمینه داشته است. اما رویکرد های هوشمندانه ای نسبت به کار و زندگی نیز وجود دارند که در موفقیت گیتس نقش بزرگی ایفا کرده اند و همه ما نیز می توانیم از آنها درس بگیریم.
اخیراً فهرستی منتشر شده است از ۱۰ عادت و تجربه ای که گیتس را به چنین موفقیتی رسانده و به او کمک کرده به چنین جایگاهی برسد. در ادامه ۸ مورد از این فهرست را از نظر خواهید گذراند:
1 گیتس همیشه در حال یادگیری است
گیتس به ترک کردن هاروارد معروف است، اما تنها دلیلی که باعث شد هاروارد را ترک کند این بود که او و الن شاهد فرصت محدودی برای راه انداختن شرکت نرم افزاری خودشان بودند. در واقع گیتس عاشق یادگیری است و اغلب در کلاس هایی شرکت می کرد که در آنها ثبت نام نکرده بود. این ویژگی او در جابز نیز وجود داشت. جابز هم از Reed College انصراف داد تا بتواند در کلاس های مورد علاقه اش شرکت کند.
2 او هر نوع کتابی که فکرش را بکنید می خواند
پدر گیتس در مصاحبه ای گفته بود: «تقریباً هر نوع کتابی توجه او را به خود جلب می کرد؛ دائرة المعارف، علمی تخیلی، هرچه فکرش را بکنید». والدین گیتس از علاقه بسیار فرزندشان به خواندن کتاب به وجد می آمدند، اما باید پای میز شام قانون «مطالعه ممنوع» وضع می کردند. آن عشق به مطالعه هنوز هم در وی ادامه دارد، و گیتس هنوز هر سال فهرستی از کتاب های مورد علاقه اش منتشر می کند. مطالعه عادت فوق العاده ای است که می توانید در خود پرورش دهید. فقط حواستان باشد زمان مناسبی برای آن در نظر بگیرید.
3 برای دیگران اعتبار قائل می شود
وقتی در مصاحبه ای از گیتس خواسته شد بهترین تصمیم کسب و کاری اش را نام ببرد او گفت: «به نظرم بهترین تصمیم کسب و کاری من واقعاً در انتخاب افراد است. او و الن رابطه پیچیده ای با یکدیگر داشته اند، اما گیتس تا جایی پیش رفت که گفت انتخاب الن به عنوان شریک کاری ام در صدر این فهرست قرار می گیرد. همه ما باید در معرفی و تبلیغ خودمان مهارت داشته باشیم، اما اعتبار بخشیدن به کسانی که با آنها کار می کنید در فرصت مناسب، تصمیم هوشمندانه ای است.
4 به قضاوت خودش اعتماد دارد
اگر همیشه به توصیه ها و پیش بینی های دیگران گوش دهید می توانید زندگی حرفه ای خوبی برای خود رقم بزنید. اما برای داشتن یک زندگی شغلی عالی مثل گیتس و جابز، باید اول از همه و بیشتر از همه به خودتان گوش دهید؛ حتی اگر کل دنیا بگویند در اشتباه هستید. این همان چیزی است که وقتی گیتس و الن مایکروسافت را به راه انداختند اتفاق افتاد. گیتس در مصاحبه ای گفت: «این شرکت بر اساس ایده دیوانه واری شکل گرفت که هیچ کس دیگری با آن موافق نبود. اینکه چیپ های رایانه ای آنقدر قدرتمند می شوند که رایانه ها و نرم افزار ها به ابزاری روی تمام میزها و در همه خانه ها بدل خواهند شد». همه می گفتند آنها در اشتباه اند. اما گیتس و الن کار خودشان را کردند و باقی قضایا دیگر اهمیتی نداشت.
5 در قبال پول محافظه کار است
گیتس در مصاحبه ای در سال ۱۹۹۸ گفت: «می خواستم آنقدر پول در حساب بانکی ام داشته باشم که بتوانم یک سال حقوق شرکت را بدون داشتن کوچکترین درآمدی بپردازم، و تقریباً همیشه هم به این خواسته ام پایبند هستم. ما در حال حاضر چیزی حدود ۱۰ میلیارد دلار داریم که برای سال آینده نیز کفایت می کند». در صورتی که اتفاق ناگواری بیافتد، چقدر پول برای پرداخت حقوق تیم خود کنار گذاشته اید؟
6 از اشتباهات خود درس می گیرد
او در مصاحبه ای در سال ۲۰۰۸، بخشی از موفقیت مایکروسافت را حاصل توانایی خود و تیم رهبری اش در شناسایی زودهنگام اشتباه، و اتخاذ رویکردی متفاوت دانست. او به طور قطع طی این سال ها اشتباهات زیادی مرتکب شده است که می تواند از آنها درس گرفته باشد؛ حتماً شما هم ویندوز ویستا را به خاطر دارید.
7 خواب کافی دارد
همه ما از اهمیت خواب آگاهی داریم. او به جای گله کردن از کار کردن تا دیرهنگام و کمبود خواب، از ۷ ساعت خواب شبانه خود اطمینان حاصل می کند، چون در غیر این صورت نمی تواند خلاق باشد. این به طور قطع عادت خوبی است و هر کسی می تواند آن را در خود پرورش دهد.
8 واقعا روی کاری که انجام می دهد تمرکز می کند
تعداد بسیار زیادی از ما به راحتی تمرکز خود را از دست می دهیم و حتی با اینکه می دانیم این کار چقدر ناکارآمد است قربانی انجام چند کار در آن واحد می شویم. گیتس نه تنها در برابر این وسوسه مقاومت می کند، بلکه هنگام کار روی موضوعات مختلف تمرکز بسیار زیادی روی آنها از خود نشان می دهد. او آنقدر خود را وقف انجام کار می کرد که ممکن بود هنگام کد نوشتن خوابش ببرد، بعد از یک ساعت بیدار شود و درست از همان جایی که خوابش برده بود کارش را ادامه دهد. شما لازم نیست تا این حد به خودتان فشار بیاورید. اما به جای سر زدن های مداوم به فیسبوک و قیمت های سهام، هرچه بیشتر روی کاری که انجام می دهید متمرکز شوید، کار بهتری انجام خواهید داد و اثربخش تر خواهید بود.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
راهبرد قمار در زندگی و بازار
من یک اسکناس ٢٠ دلاری دارم.
آن را به هر قیمتی که بخواهید به شما می فروشم، فقط دقت کنید هر مبلغی را بگویید باید پرداخت کنید.
پیشنهادها از یک دلار شروع می شود و با گام های یک دلاری بالا می رود، ولی نکتهای كه وجود دارد این است که افراد دیگر هم می توانند روی این اسکناس ٢٠ دلاری پیشنهاد قیمت دهند و اگر کسی توانست قیمت بالاتری از شما پیشنهاد داده و شمارا شکست دهد، شما همچنان باید به اندازه پیشنهاد آخرتان به من پول بدهید و در ازای آن چیزی دریافت نخواهید کرد!
افراد در ابتدا از اینکه میتوانند یک اسکناس بیست دلاری را ۲ یا ۵ یا ۱۰ دلار بخرند، هیجان زده میشوند، پول مفت است، ولی در قیمت های ۱۷ و ۱۸ دلار یک جنگ تمام عیار بین پیشنهادهای دو نفر که می فهمند ممکن است در انتها مجبور شوند، پول خیلی زیادی را برای هیچ پرداخت کنند، در میگیرد.
آن ها برای آن که نبازند، پشت سر هم پیشنهادهای بالاتری میدهند!
ناگهان شخصی برای یک اسکناس ۲۰ دلاری ۲۱ دلار پیشنهاد می دهد؛ که در حقیقت منطقی است، چون در این قیمت برنده ۱ دلار می بازد (با احتساب بیست دلاری که دریافت می کند.) در حالی که بازنده ۲۰ دلار خواهد باخت.
از اینجا همه چیز بالا میگیرد، جنگ برای برد تبدیل میشود به جنگ برای کمتر باختن، و باعث می شود تا پیشنهادها برای یک اسکناس ۲۰ دلاری به طور کاذب بالا برود.
استاد مدیریت دانشگاه وارتون آدام گرنت ( Adam Grant ) که در جلسات مشاوره از این بازی استفاده می کند، میگوید که یک افسر ارتش یک بار حدود ۵۰۰ دلار برای یک اسکناس ۲۰ دلاری پرداخت.
استاد مدرسه کسب و کارِ هاروارد مکس بیزرمن (Max Bazerman) ادعا می کند که حدود ۱۷۰۰۰ دلار از به مزایده گذاشتن یک اسکناس ۲۰دلاری بین دانشجو هایش بدست آورده و حداقل یک دانشجو بوده است، که ۲۰۴دلار برای یکعدد اسکناس ۲۰ دلاری پرداخت کرده است.
طبق دانسته های روانشناسان افراد بیشتر از آنکه از بردن لذت ببرند از باخت متنفرند.
به این نکته «بیزاری از باخت» گفته میشود که از عوامل اصلی ضرر در بورس و سایر بازارهای مالی یا زندگی شخصی است.
شما هنگامی که در معامله سود می کنید، به سرعت جایگاه خود را تثبیت می کنید و به آن اجازه رشد بیشتر نمی دهید ولی وقتی در ضرر هستید به آن اجازه رشد و بزرگ شدن می دهید، چون ناخوداگاه ذهن شما از ضرر متنفر است و همین بیزاری از باخت عامل اصلی حباب قیمتی نیز هست.
تحلیل راهبردی:
در زندگی یا تصمیمات مالی مهم حتما از مشاوران با تجربه استفاده کنید!
زیرا مواردی از این دست می تواند کل روند زندگی را تحت تاثیر قرار دهد.
هیچ گاه در رقابت کاذب برای بدست آوردن شخص،کالا و... قرار نگیرید!
زیرا نقطه ضعف یا پافشاری شما عاملی برای پرداخت هزینه ای است که هیچ گاه تناسبی با خواسته شما ندارد.
خواسته یا تمایل خود را بر پایه تمایلات دیگران پایه ریزی نکنید و نیازهای واقعی خود را ملاک قرار دهید.
در نهایت تحت تاثیر جو بوجود آمده قرار نگرفته و بیشتر از بهای چیزی هیچ هزینه ای اعم از مادی یا عاطفی نپردازید.
به روش مك دونالد، بازاريابي كنيد
در سال ۱۹۷۴, از ‘ری کراک’ موسس رستوران های زنجیره ای مک دونالد درخواست شد تا برای دانشجویان دوره کارشناسی ارشد بازاریابی و بازرگانی دانشگاه تگزاس در شهر آستین سخنرانی کند. یکی از دوستان من به نام کیت کانینگهام، از دانشجویان آن کلاس بود. پس از یک صحبت قوی و الهام بخش کلاس به کار خود پایان داد و دانشجویان از ری کراک دعوت کردند در صورت امکان در زمان استراحتش به سئوالات آنها پاسخ دهد و کراک با خوشرویی پذیرفت. بعد از آنکه پرسش ها به پایان رسید کراک از آنها پرسید: به نظر شما تجارت و کسب وکار من چیست؟ دوستم کیت میگفت؛ در این هنگام همه بچه ها زدند زیر خنده. بیشتر دانشجویان ما فکر می کردند که کراک آنها را دست انداخته یا دارد سر به سرشان میگذارد. کسی پاسخ نداد. پس کراک، بار دیگر سئوالش را تکرار کرد: شما تصور میکنید من به چه حرفه ای اشتغال دارم؟
دانشجویان دوباره خندیدن و سرانجام شجاع ترینشان پاسخ داد: ری، مگر کسی هم در این دنیای بزرگ وجود دارد که نداند، حرفه تو در همبرگر سازی است؟ ری با دهان بسته خنده ای کرد؛ میدانستم این جواب را می دهید؛ کمی مکث کرد و سپس گفت:خانم ها آقایان حرفه من همبرگر سازی نیست. کار اصلی من بازاریابی در املاک و مستغلات است!!!!
کیت شرح داد که کراک زمان زیادی را صرف نقطه نظر خود پرداخته است. کراک میدانست که از نقطه نظر اهداف کاری، حرفه اصلی اش فروش و بازاریابی مجوز تولید همبرگر، تحت نام مک دونالد بوده است. اما آنچه او هیچگاه از آن غفلت نکرد، موقعیت و مکان هر کدام از این رستوران های عرضه همبرگر بود. او میدانست که ملک و مکان واقع شدنش، مهمترین عامل موفقیت شعبات عرضه کننده می باشد. در نتیجه بهترین مکان ها را بازاریابی می کرد و بر می گزید و از سوی دیگر، کسانی که این حق امتیاز یعنی امتیاز تولید و فروش محصولات مکدونالد را از او میخریدند؛ در اصل، پول زمینی را که در آن شعبه زده بودند، برای تشکیلات ریکراک فراهم می ساختند. امروزه مک دونالد، بزرگترین مالک مستغلات، در دنیا است که حتی بیش از کلیسای کاتولیک، زمین دارد. بهترین چهار راه ها و با ارزش ترین حاشیه های خیابان ها در دنیا را به خود اختصاص داده است.
جلوي چشم بودن و در معرض ديد مردم قرار گرفتن، يكي از رموز موفقيت كسب وكارها در دنياي امروزي مي باشد،اگر شما قدرتي مثل مك دونالد نداريد تا در بهترين جاها قرار بگيريد، در عوض اينترنت كه داريد، شبكه هاي اجتماعي كه داريد، از پتانسيل هاي بينظير آنها براي هرچه بيشتر و بهتر ديده شدن، نهايت استفاده را ببريد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
9 قانون بنیادین اقتصاد
1. تولید مقدم بر مصرف است: این شاید بدیهی به نظر برسد، ولی دیده می شود که سیاست "تحریک تقاضا" برای گسترش تولید بسیار تبلیغ می شود، تولید پیامد یک زنجیره پیچیده و درهم تنیده از فرایندهای گوناگون است و برای به "راه افتادن تولید" باید آنها را در نظر داشت.
2. تولید هزینه دارد: هیچ چیز رایگانی در دنیا وجود ندارد، چیزی را که کسی دریافت می کند، پیش از آن از کس دیگری گرفته شده است. حمایت های دولتی از تولید و هزینه های رفاهی دولت ها را باید در چنین سیاقی فهمید، مالیات دهنده می بینند که دولت پولش را می گیرد، ولی نمی داند که آن را کجا مصرف می کند، از آن سو، دریافت کنندگان کمک دولتی هم تنها پولی که دریافت می کنند را می بینند و نمی دانند که این پول پیشتر از چه کسی دریافت شده است.
3. ارزش ذهنی است: ارزش کالا و خدمات چیز ثابت و از پیش داده نیست و بسته به مصرف کنندگان و شرایط مختلف تفاوت می کند، مطلوبیت که کنشگران اقتصادی به چیزها نسبت می دهند متفاوت است.
4. دستمزد کارگر را بهره وری او تعیین می کند: خروجی اقتصادی و میزان تولید کارگر میزان دستمزد او را مشخص می کند، چانه زنی های اتحادیه های کارگری برای حداقل دستمزد و مانند آن بدون توجه به این ملاحظات سودی برای کارگران ندارد.
5. هر پرداختی هم درآمد و هم هزینه است: هر پرداختی برای خریدار هزینه است و از آن سو درآمدی هم برای فروشنده به شمار می آید و این دو برابرند. مخارج عمومی دولت هم از چنین منطقی پیروی می کند، این پرداخت ها تنها درآمد تلقی نمی شوند، بلکه اثر هزینه ای آنها را هم باید در نظر داشت.
6. هدف نهایی تولید مصرف است: "مصرف" هدف فعالیت اقتصادی و "تولید" وسیله آن است. هواداران اشتغال کامل از این نکته بدیهی غافل اند، آنها تولید را اصل می گیرند.
7. پول ثروت نیست: ارزش پول به قدرت خرید آن است، پول ابزاری برای مبادله است، ولی ثروت هر شخص به دسترسی او به کالا و خدمات دلخواهش بستگی دارد. مردم یک کشور هم تنها با افزایش میزان پولشان ثروتمند نمی شوند. مرد تنها در یک جزیره حتی اگر یک معدن طلا هم کشف کند، ثروتمندتر به شمار نخواهد آمد.
8. نیروی کار ارزش اقتصادی ایجاد نمی کند: نیروی کار (زحمت) در ترکیب با دیگر عوامل اقتصادی محصول را تولید می کند، ولی ارزش آن محصول تنها و تنها بستگی به مطلوبیت آن نزد مشتری دارد و این مطلوبیت چیزی ذهنی است. هرچقدر هم تولید اشتغال ایجاد کند، اگر از آزمون مطلوبیت مشتری سربلند بیرون نیاید، بی ارزش است.
9. سود پاداش کارآفرینی است: در اقتصاد بازار، سود پاداشی است که کسب وکارهایی است که توزیع منابع را بهبود بخشیده اند دریافت می کنند، سود در واقع پاداش خطر کردن کارآفرینانی است که با ترکیبی تازه از منابع اقتصادی موجود چیزی جدید تولید کرده اند که مصرف کننده بپسندد. آنهایی که ریسک نامناسب کرده اند هم ورشکست می شوند تا منابع برای کاربردهای دیگر آزاد شود.
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
منظم ترین بازاریاب جهان " گربه "است
تنها دلیل بقا و افزایش جمعیت گربه ها
بازاریابی است.
فرض کنید در محله شما دویست خانه وجود دارد ، و محله شما قلمرو زندگی پنج گربه است.
فرض کنید که شما یک جوجه کوچولو برای فرزندتان خریده اید و آن جوجه را در حیاط رها می کنید.
برای چند دقیقه وارد ساختمان می شوید و چشم از جوجه بر میدارید!
احتمالا هنگام بازگشت به حیاط اثری از جوجه نخواهید یافت و جوجه بیچاره توسط یکی از گربه های محل ربوده شده و نوش جان خواهد شد.
جالب اینجاست که اگر در هریک از خانه های محل هم در نگهبانی از جوجه ها کوتاهی نشود ، ظرف چند دقیقه سرنوشت جوجه همان است که بود!
در حقیقت و به عبارت ساده تر گربه های محل، همواره تمامی قلمرو خود را بصورت تمام وقت رصد می کنند و هیچ تغییر مرتبط با حوزه فعالیت آنها از چشمان تیزبین گربه ها مخفی نخواهد ماند.
یعنی گربه ها طی یک برنامه منظم و مدون همواره ما را زیر نظر دارند و خیلی اوقات که ما تصورش را هم نمی کنیم ساکت و آرام از لای شاخ و برگ گیاهان یا روی دیوار نظاره گر ما هستند.
استراتژی گربه ها ، حضور دائم است و شاید این استراتژی یکی از دلایل بقای این پلنگ های خانگی است.
بی تردید الگوی استراتژی گربه می
تواند در مارکتینگ هم مورد توجه قرار گیرد.
گربه ها به دلیل اینکه در یک خانه هیچ وقت جوجه ای را ندیده اند ، آن خانه را از لیست بازبینی خود حذف نمی کنند ، برای آنها هر خانه در هر زمان یک شکارگاه بالقوه است و در روز چندین و چند بار به آنجا سر می زنند .
ترجمه این عمل گربه ها در زبان بازاریابی یعنی :
هر شخص حقیقی یا حقوقی می تواند همواره برای شما امکان ایجاد یک بازار جدید را فراهم کند.
پس به دلیل اینکه مدتی است از شما خرید نکرده است او را از لیست مشتریان خود حذف نکنید و ارتباط خود را با او حفظ کنید.
از این پس وقتی چشمتان به چشمان گربه محله افتاد ، به چشمان او خیره شوید ، حتما متوجه برق شیطنتی که در چشمان اوست خواهید شد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
مانند یک مورچه منطقی باشیم و بزرگ بیندیشیم
مورچه ها منطق فوق العاده ای دارند که می تواند برای استراتژیست ها الهام بخش باشد.
منطق مورچه ای دارای 4 قسمت است:
اولین بخش آن این است: «یک مورچه هرگز تسلیم نمی شود»
منطق خوبی است، اگر آنها به سمتی پیش بروند و شما سعی کنید متوقف شان کنید به دنبال راه دیگری می گردند . بالا می روند، پایین می روند، دور می زنند.
آنها به جستجوی خود برای یافتن راه دیگر ادامه می دهند.
چه منطق قدرتمندی؛ هرگز از جست و جوی راهی که تو را به مقصد مورد نظر می رساند دست نکش.
بخش دوم این است:
«مورچه ها کل تابستان را زمستانی می اندیشند»
این نگرش مهمی است.نمی توان اینقدر ساده لوح بود که گمان کرد تابستان برای همیشه ماندگار است . پس مورچه ها وسط تابستان در حال جمع آوری غذای زمستانشان هستند .
آینده نگری اصل مهمی است و باید در تابستان فکر طوفان را هم کرد . باید همچنان که از آفتاب و شن لذت می برید به فکر سنگ و صخره هم باشید.
سومین بخش از منطق مورچه این است:
«مورچه ها کل زمستان را مثبت می اندیشند»
این هم مهم است . در طول زمستان مورچه ها به خود یادآور می شوند که این دوران زیاد طول نمی کشد ؛ به زودی از اینجا بیرون خواهیم رفت . و در اولین روز گرم ، مورچه هابیرون می آیند . اگر دوباره سرد شد آنها برمی گردند زیر ، ولی باز در اولین روز گرم بیرون می آیند . آنها برای بیرون آمدن نمی توانند زیاد منتظر بمانند.
چهارمین و آخرین منطق مورچه ها: یک مورچه در تابستان چه قدر برای زمستان خود جمع می کند؟
«هر چه قدر که در توانش باشد»
چه منطق فوق العاده ای است این منطق که هر چه قدر در توانایی ات است.
یک بار دیگر با هم مرور کنیم:
1. هرگز تسلیم نشو
2. آینده را ببین (زمستانی بیاندیش)
3. مثبت بمان (تابستان را به خاطر بسپار)
4. همه تلاشت را بکن
آیا شما به اندازه یک مورچه منطقی هستید
مانند یک مورچه منطقی باشیم و مانند
مورچه بزرگ بیندیشیم!
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
مدل ذهنی شما کدام است؟
۱-مدل ذهنی «شکارچی»
۲-مدل ذهنی «کشاورز».
کسانی که در جاده موفقیت مانند یک شکارچی زندگی و حرکت میکنند، تمام لحظات زندگی خود را در پی «شکار» میگردند.
همه چیز از دیدگاه آنان یا فرصت است یا تهدید.
هر صدای نجوایی، هر درخشش نوری، هر مسیر تاریکی، میتواند در آنها امید یا ترس ایجاد کند. شکارچی توانمند می داند که شب هنگام، شکار در دست به خانه بازخواهد گشت.
بر در و دیوار خانه خود، پوست شکارها و شاخ گوزنها و دندان گرازها را نصب میکند و هر شب، در اندیشه شکار فردا میخوابد.
اشکال زندگی شکارچی در این است که هر موجود زنده ای را یا شکار میداند یا شکارچی. اگر آن را شکار ببیند، تا دست یافتن بر آن و به چنگ کشیدنش، آرامش را تجربه نخواهد کرد و اگر دیگری را شکارچی ببیند، سختی رقابت، طعم شیرین شکار را بر او تلخ خواهد کرد.
این شکارچیان را در محیط پیرامون و محیط کسب و کار دیده اید؟
تمام روز در پی تلاش و موفقیت و رشد و پیشرفت و پول.
و دیوارهای اتاقشان پوشیده از مدارک و تقدیرنامه ها و نشانها.
و اما کشاورزها...
هستند کسانی که در جاده موفقیت، مانند یک کشاورز زندگی میکنند.
بذری میکارند و آرام مینشینند.
میدانند روزی این بذر به میوه تبدیل خواهد شد.
تا آن روز در انتظار می مانند.
هر از گاهی، آبی بر مزرعه می پاشند و خاک را سیراب کنند.
هر از گاهی، دستی بر سر و روی نهالها می کشند و آرامتر از شکارچی زندگی میکنند.
عموم مردم در یکی از این دو باور ذهنی گرفتار میشوند.
گروه نخست آنچنان دلمشغول رشد و موفقیت میشوند که ابعاد دیگر زندگی را فراموش میکنند...
و گروه دوم، آنچنان به جستجوی آرامش بر میخیزند که شیرینی تنش و تلاش و تکاپو را به فراموشی می سپارند.
اما راه سومی هم هست ! راه سوم، میتواند الگوی ذهنی «ماهیگیر» باشد.
آرامش و سکوت و لذت و انتظار برای فرصت.
زمانی که فرصتی دست داد با سرعت و انرژی برای در اختیار گرفتن آن بکوشیم و دوباره در انتظار و آرامش بنشینیم.
موفقیت در زندگی، نه با آرامش مطلق به دست می آید نه با کوشش جانفرسا.
موفقیت ترکیب مناسبی از این دو است.
وقت آن است که از خود بپرسید راستی من چه کاره ام؟
«کشاورز؟
«شکارچی؟
یا ماهیگیر؟
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
هفت قانون طلایی NLP برای موفقیت :
قانون اعتقادات
به هر چیز که اعتقاد داشته باشید چه درست چه نادرست، بر قسمت نیمههوشیار ذهن تأثیر میگذارد و با دقتی حیرت آور به عینیت در میآید. هر امر باید ابتدا در غالب اعتقاد درآید تا به آن عمل شود.
قانون انتظارات
هر آنچه که انتظارش را میکشید به سرتان میآید. مثلاً اگر انتظار یک زندگی خوب و موفق را میکشید، همان را خواهید داشت و برعکس. پس اگر هر عملی که انجام دهید از آن انتظار مثبت داشته باشید، نتیجه مثبت خواهید گرفت. حتماً تأثیر این قانون را در زندگی روزمره زیاد دیدهاید.
قانون جاذبه
منفیها، منفیها را جذب میکنند و مثبت ها، مثبتها را. افراد با ذهنیت منفی، اشخاص منفی را جذب میکنند و برعکس، افراد با ذهنیت مثبت، اشخاص پر انرژی و مثبتاندیش را.
قانون جانشینی
ذهن نیمههوشیار در یک لحظه میتواند فقط به یک وجه از قضیه فکر کند (مثبت یا منفی). یعنی زمانی که میخواهیم به جنبه مثبت کاری فکر کنیم قادر نیستیم در همان لحظه جوانب منفی آن را هم بسنجیم. مگر آنکه جنبه منفی جانشین وجه مثبت شود.
قانون کارما
آدمی تنها آنچه را که میدهد باز میستاند. بازی زندگی، بازی بومرنگ هاست. پندار و کردار و گفتار انسان دیر یا زود با دقتی حیرت انگیز به خود او باز میگردد.
کارما واژهای است سانسکریت به معنای «بازگشت». آنچه که آدمی بکارد، همان را درو خواهد کرد. بسیاری از مردم از این واقعیت غافلند که هدیه دادن نوعی سرمایه گذاری است و اندوختن از سر حرص و احتکار جز تنگدستی عاقبتی ندارد.
قانون بخشایش
این قانون میگوید خطاهای خود و دیگران را فراموش کنید و ببخشید. فراموش کردن خطاهای خود این حسن را دارد که تصویر ذهنی شخص از خود، مخدوش نمیشود.
هر اندیشهی خشک و محدودکنندهای مثل مقصر دانستن خود، یا کینه و ناراحتی داشتن از دیگران بر ذهن نیمههوشیار اثر گذاشته، مانع پیشرفت میشود.
قانون پرهیز از تردید و هراس
جز تردید و هراس هیچ چیز نمیتواند میان انسان و آرمانهایش فاصله ایجاد کند. اگر انسان بدون دلهره، برای تحقق آرزوهایش تلاش کند، بیدرنگ برآورده خواهد شد.
ترس، دشمن بزرگ بشر است. ترس از تنگدستی، ترس از بدبختی، ترس از شکست، ترس از بیماری، ترس از دست دادن و …
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
لطفا" بر روی مسائل خود جفتپا نپرید!
گاهی به جای اینکه مسالهای را بهدرستی حل کنیم، آن را از نقطهای به نقطه دیگر منتقل میکنیم. نقل است تاجر فرشی در زیر یكی از زیباترین فرشهای خود، متوجه یک برآمدگی شد. وی بهسرعت برای از بین بردن برآمدگی مذکور بر روی آن پرید و برای لحظاتی آن را محو كرد؛ اما در كمتر از چند ثانیه، برآمدگی از قسمت دیگر فرش سربرآورد. تاجر دوباره بر روی برآمدگی جدید پرید تا كاملا محوش كند، اما باز هم برآمدگی جلوتر رفت و این مسئله به دفعات تكرار شد، تا اینكه در نهایت تاجر مجبور شد فرش را بلند كند و در زیر آن، ماری عصبانی را مشاهده کرد!
علاقهمندم عنوان این رویکرد غلط حل مسئله را با الهام از این داستان، "جفتپا پریدن روی مساله" بگذارم. راهحلهای ارائه شده برای تعدادی از مسائل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی اطرافمان، بهنحوی جالبی دچار چنین آفتی هستند. گاهیوقتها به این میاندیشم که تعداد قابل توجهی از مدیران در کشور ما، به جای هنر "حل مساله"، بیشتر آراسته به مهارت "انتقال مسئله" هستند. اجازه بدهید در این زمینه مثالی بزنم.
زمانی که پلیس برای مبارزه با اراذل و اوباش، جفتپا بر روی آنها در برخی از محلات تهران میپرد، بخشی از مسئله زیر پای پلیس گیر میکند (بازداشت تعدادی از اراذل و اوباش)، اما بخش قابل توجهی از آن به شکل یک برآمدگی جدید، خود را در قالب کاهش ضریب امنیت کمربند حاشیهای تهران (مانند اسلامشهر، پاکدشت، ورامین و مواردی از ایندست) نشان میدهد. زیرا وقتی پلیس به منطقه تجمع اراذل حمله میکند، موفق به دستگیری همه آنها نمیشود. درنتیجه گروهی از این افراد محل اقامت خود را ترک کرده و تا آرام شدن اوضاع، به منطقهای نه چندان دور نقلمکان میکنند و کجا بهتر از کمربند حاشیهای شهر تهران. این افراد زمانی که به جای جدید میروند، رذالتهای خود را نیز بههمراه میبرند و مشکلاتی را برای منطقه جدید خود ایجاد میکنند. در نتیجه زمانی که شما به جای تمرکز بر پروسههای مستمر امنیت داخلی (منظور در اینجا امنیت ملی نیست)، بیشتر بر روی پروژههای موقت ایجاد امنیت متمرکز میشوید، بهوجود آمدن چنین تبعاتی دور از انتظار نخواهد بود.
گاهی مسائل پیشروی ما همانند سطل رنگی هستند که جفتپا پریدن روی آنها، منطقه بزرگی از اطرافمان را رنگی خواهد ساخت!
مهدی شامی زنجانی (عضو هیات علمی دانشگاه تهران)
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
تبریزی ها تحسین برانگیزند
مردم تبریز را باید ستود و تحسین کرد، بی هیچ تردیدی. آنها از همگراترین مردمان ایران هستند و رشد همه جانبه این شهر در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی رهین همین همبستگی و دوراندیشی مردمانش هست.
زمانی آنها تصمیم گرفتند دیگر به هیچ گدایی پول ندهند تا شهرشان اولین کلانشهر بی گدای ایران باشد؛ به جایش مؤسسات خیریه مردمی تشکیل دادند که نیازهای فقرای واقعی را برآورده سازند. نکته اینجاست که اگر تنها تعدادی از مردم، یا این عزم گروهی همراهی نمی کردند، عنوان شهر بدون متکدی، به تبریز نمی رسید.
زمانی دیگر که مهاجران غیر قانونی افغان به شهرهای مختلف ایران روانه شدند و بسیاری از کارفرمایان با قیمت های ارزان آنها را به کار گرفتند، تبریزی ها تصمیم گرفتند فرصت های شغلی شهرشان را برای فرزندان خود نگه دارند و به همین خاطر از خیر کارگران ارزان و بدون بیمه افغان گذشتند؛ بدین ترتیب، تبریز تنها شهر صنعتی ایران شد که هیچ کارگر افغانی در آن کار نمی کند.
سال ها پیش، اتوبوسرانی تبریز، چند ریال بر قیمت بلیت افزود و تبریزی ها که این افزایش را غیرمنصفانه می دانستند، تصمیم گرفتند که تا برگشت قیمت ها به وضعیت قبلی سوار اتوبوس نشوند و در نهایت هم همان شد که مردم می خواستند.
در دوران اصلاحات نیز وقتی مدیریت ارشد استان، شرکتی عمومی برای بهسازی شهر تشکیل داد، مردم تبریز یا سرمایه های خرد و کلان شان در آن مشارکت کردند و در اندک سالی، چهره شهرشان را دگرگون کردند.
این روزها نیز از بازار تبریز خبری می رسد که می تواند برای همه ما مردم ایران الگوی عملی باشد. بسیاری از بازاریان تبریز تصمیم گرفته اند دیگر منتظر تصمیمات و اقدامات مسؤولان برای مبارزه با قاچاق کفش نباشند و خودشان کاری کنند کارستان. آنها تابلوهایی پشت ویترین مغازه هایشان زده اند که رویش نوشته است فقط کفش ایرانی می فروشیم.
بدین ترتیب، کفش های بی کیفیت چینی که در سایه بی عملی مسؤولان، خود را بازار تحمیل کرده و باعث بیکاری بسیاری از کارگران و ورشکستگی تولیدکنندگان شده بوده بودند، بعد از سال ها، ناگزیر از عقب نشینی شده اند و رونق، بار دیگر به این صنعت پرقدمت تبریز بازگشته است. امروز کفش تبریز که جزو برندهای معتبر کفش در ایران است، جان دوباره ای گرفته است.
مردم تبریز هم، همانند همیشه تاریخ شان در این باره نیز همگرا شده اند و دیگر کفش های چینی نمی خرند.
این الگو، اگر درباره کالاهای باکیفیت دیگر ایرانی و نیز در شهرهای دیگر کشور تکرار شود، آنگاه می توان گفت که مردم ایران، بدون نیاز به مصوبات مجلس و هیات دولت و نظام بروکراتیک اداری و همایش های آنچنانی و وعده و وعیدهای توخالی و بودجه های کلان و ... توانسته اند از خود و فرزندان خود در قبال کالاهای قاچاق حمایت کنند و رونق اقتصادی را به دست خودشان رقم بزنند.
تبریز را به عنوان "شهر اولین ها" می شناسیم و اینک بار دیگر این شهر، اولین شهری شده است که مردمش برای نجات اقتصادی دست به انتخاب زده اند. تبریزی ها، تحسین برانگیزند.
موثرترین عبارات تبلیغاتی که باعث افزایش فروش میشود
شاید تا کنون به این نکته دقت نکرده باشید اما عبارتها، نقش بسیار مهمی در کمک به مغز برای تصمیمگیری در مورد محصولات ایفا میکنند. در این نوشتار با برترین جملات تبلیغاتی موثر که باعث افزایش فروش میشود و در حقیقت مشتریها دوست دارند در زمان تصمیمگیری آنها را بشنوند، آشنا میشوید.
رایگان
اگر فکر میکنید واژهی «رایگان» بیفایده است و بیش از حد از آن استفاده شده، بیشتر فکر کنید. مردم عاشق چیزهای رایگان، عادی و ساده هستند. عملا میتوانید هر چیزی را به صورت رایگان به آنها بدهید، فرقی نمیکند که چقدر کوچک باشد، و با این کار توجه آنها را جلب کنید.
انحصاری
همه دوست دارند در گروهی متمایز از دیگران قرار داشته باشند. وقتی محصولات خود را انحصاری میکنید و آن را تنها در اختیار گروهی انتخاب شده قرار میدهید، کاری میکنید مردم آن را محصول را بیشتر بخواهند. میتوانید به جای واژهی انحصاری از عبارتهای دیگری مانند «فقط برای اعضا»، «فقط افراد دعوتشده»، «برای نخستین بار»، «کارمندان داخلی» و غیره استفاده کنید.
ساده
زندگی پیچیده است و احتمالا ما نیز بیشتر تمایل داریم که سادهترین راهها را انتخاب کنیم. بنابراین هر زمان که میشنویم چیزی ساده است یا انجام آن آسان است، جذب آن میشویم. در یک مطالعه که در آن از مشتریها پرسیده میشد مهمترین عوامل موثر در خرید نرمافزار چیست، پاسخ «به راحتی قابل استفاده بودن» در میان ۳ پاسخ اول قرار داشت.
محدود
اینکه بگوییم یک محصولی محدود و کمیاب است، باعث تحریک مخاطب است. همهی ما از اینکه چیزی را از دست بدهیم، بیزاریم. حتی اگر چیزی که از دست میدهیم، به پیش پاافتادگی جاسوئیچیهایی باشد که در شرکت توزیع میشوند. اگر بگویند ۱۰۰ نفر اول یکی مجانی میگیرند، ناگهان آن جاسوئیچی، برایمان جذابتر میشود.
«بگیرید»، «دریافت کنید»
افعالی مانند گرفتن و دریافت کردن، کلماتی بر پایه عمل (action word) هستند و به لحاظ روانی به خواننده حق انتخاب میدهند و در واقع اختیار را بر عهده او قرار میدهند. البته بعد از افعالی مانند «گرفتن»، «رسیدن» و «دریافت کردن»، یک مزیت نیز بیان میشود. برای نمونه، «ظرفِ ۶ هفته به شکمی صاف برسید»، «با مطالعهی کمتر، نمرات بهتری بگیرید»، «جدیدترین و تمیزترین مدل مو در شهر را داشته باشید.»
تضمینی
با تقلبهای زیادی که در دنیای امروز انجام میشود، اصالت یکی از نگرانیهای قابل قبول مشتریان شماست و شما میتوانید با استفاده از کلمات مناسب، به آنها اطمینانی را بدهید که برای گرفتن تصمیم نهایی نیاز دارند. اما تنها زمانی از این عبارت استفاده کنید که توانایی پشتیبانی از ضمانت خود را داشته باشید.
زیرا
دلیل آوردن یکی دیگر از برترین جملات تبلیغاتی مؤثر است. نکتهای که باید به یاد داشته باشید این است که مغز انسان عاشق شنیدن توضیحات است. ما باید دلیل هر چیز را بدانیم. چرا من به آن ویژگی نیاز دارم؟ زیرا به من کمک میکند تا… . محصولات، امکانات و اقداماتی را که میخواهید مردم انتخاب کنند، به یک دلیل، گره بزنید تا با این کار، مردم بیشتر ترغیب میشوند برای خرید آن اقدام کنند.
بهترین
به نظر شما کدام جمله بهتر است؟ «نحوهی تعویض لاستیک پنچر» یا «بهترین راه برای تعویض لاستیک پنچر». پاسخ کاملا واضح است اما لطفا از کلمه "بهترین" برای فریب دیگران استفاده نکنید. اگر واقعا بهترین نیستید یا نمیتوانید بدون اجبار، کاری کنید که مردم به شما بگویند بهترین، به تلاش ادامه دهید تا واقعا در کاری که انجام میدهید بهترین شوید و این برچسب را بدون آنکه اعتبار آن را داشته باشید، بر روی کار، محصولات یا خدمات خود نزنید.
مقایسه (این یا آن)
مقایسه کردن میتواند یکی از برترین جملات تبلیغاتی مؤثر باشد امروزه، با وجود شبکههای اجتماعی و وبسایتها و وبلاگهای بررسی محصولات، عملا همه پیش از اینکه تصمیمی بگیرند، مقایسههایی انجام میدهند. وقتی آشکارا، تفاوت میان محصول خود و رقبا را به آنها نشان میدهید، کمک بزرگی به مشتریان خواهد بود.
منبع ترجمه مقالهای از entrepreneur.com به نقل از سایت
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
از چهار حیوان در بازار به عنوان نماد نام برده می شود :
گاو(Cow) ، خرس (Bear) ، خوک(Pig) ، گوسفند(Sheep)
معامله گران می گویند گاوها و خرس ها پول در می آورند اما خوک ها و گوسفندها قربانی می شوند.
یک گاو با شاخ هایش می جنگد و به وسیله آن حریف را به سمت بالا پرتاب می کند.
گاوها خریداران هستند کسانی که روندهای صعودی را تشخیص می دهند و از افزایش قیمت پول در می آورند.
اما یک خرس با پنجه هایش حریف را به زمین می کوبد خرس ها فروشندگانی هستند که با فروش در روندهای نزولی از ریزش قیمت به سود می رسند.
خوک ها نماد طمع کارانند زمانی که برای برآوردن حس طمع خود دست به معامله می زنند خود را قربانی می کنند.
بعضی از خوک ها اقدام به معاملاتی با حجم بسیار بالا نسبت به میزان سرمایه شان می کنند که با یک نوسان کوچک بر خلاف جهت معامله شان نابود می شوند و خوک های دیگر به امید سودهای بیشتر و بزرگ تر آن قدر در معامله ای که به سود نشسته است می مانند تا جهت بازار عوض می شود و همان سود را نیز از دست می دهند.
گوسفندها بسیار منفعل و ترسو عمل می کنند و منتظر می مانند تا از روند حاکم و اساتید اعظم ونظرات دیگران پیروی کنند. آن ها شاخ گاو بر سر خود می گذارند و گاهی نیز لباس خرس می پوشند و سعی می کنند که مثل آنها رفتار کنند.
گوسفندها را می توان از روی بع بع کردن های سوزناکشان زمانی که بازار دچار تغییر و نوسان می شود شناخت.
زمانی که بازار باز می شود گاوها می خرند – خرس ها می فروشند – خوک ها و گوسفندها زیر دست و پا له می شوند و معامله گرانی که هنوز تصمیم نگرفته اند خارج از گود به نظاره می نشینند.
در ھﺮ معامله ، ﻣﺎﺑﯿﻦ ﮔﺎوھﺎ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮاھﻨﺪ ﻗﯿﻤﺖ را ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮﻧﺪ و ﺧﺮسها ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮاھﻨﺪ آﻧﺮا ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺑﮑﺸﻨﺪ، درﮔﯿﺮی وﺟﻮد دارد. اﮔﺮ ﮔﺎوھﺎ ﺑﺮﻧﺪه ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺮﯾﺪ و اﮔﺮ ﺧﺮسها ﺑﺮﻧﺪه می شوند ، ﺑﺎﯾﺪ ﻓﺮوﺧﺖ. اﮔﺮ ﻗﺪرت ھﺮدو ﻧﺰدﯾﮏ به هم ﺑﻮد، ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﮐﻨﺎری اﯾﺴﺘﺎد و وارد ﻧﺸﺪ .
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
بی کیفیتی فرا گیر
اکثر ما با مفهوم کنترل کیفیت فراگیر آشنایم و از بی کیفیتی محصولات شرکت های خودرو سازی کشور آگاه و از آن ناراضی هستیم. سالهای پیش که من دانشجو بودم و جناب آقای منطقی مدیر عامل ایران خودرو بودند . در یک برنامه تلوزیونی از ایشان دعوت شده بود که در مورد علت بی کیفیتی محصولات و برنامه های شرکت ایران خودرو جهت ارتقاء کیفیت توضیح دهد.
در میان حرفهای ایشان نکته ای بود که توجه من را جلب کرد و هنوز در ذهنم باقی است. ولی مجری چون وی را در مقام پاسخگو می دیدند ، خیلی اجازه توضیح به وی نداد.
" ایشان گفت : که فقط محصولات ما نیست که بی کیفیت است ، آیا همه محصولات کشور ما باکیفیت هستند و فقط خودرو بی کیفیت است ؟!. خودرو از چندین هزار قطعه ریز و درشت تشکیل شده است از منابع مختلف و باید چندین سال درست کار کند. شما یک فرغون یا یک مترآسفالت با کیفیت در این کشور که فقط از قیر و ماسه تشکیل شده است را به من نشان دهید .که چند سال کار کند و دوباره نکنیم و بحث جلو بندی خودر مطرح شد ".
به اعتقاد من به دور از توجیه عملکرد صنعت خودروسازی با عنایت به سرمایه های مادی و معنوی بکار گرفته شده در آن، صنعت خودرو مینیاتور صنعت است و نشان دهنده وضعیت کل صنعت ،
در حقیقت این " بی کیفیتی فراگیر " است.
• کشاورز گندم را بی کیفیت تولید میکند
• آرد تولیدی توسط کارخانه بی کیفیت است
• نان تولیدی توسط نانوا بی کیفیت است
• کاخانجات تولیدی، غذایی، بهداشتی، خدماتی، محصول بی کیفیت تولید می کنند
• دانش آموزان بی کیفیت تحصیل می کنند
• دانشجویان بی کیفیت درس میخوانند و مدرک می گیرند
• استاد،مدرس و معلم بی کیفیت تدریس میکند
• کارمندان و کارگران بی کیفیت کار میکنند
• اغلب محصولات سمعی و بصری تولیدی
بی کیفیت است
• -مدیران بی کیفیت مدیر شده و مدیریت
می کنند
• رای دادن ما بی کیفیت است چون:
• مجلس بی کیفیت قانون وضع می کند
• دولت بی کیفیت اجرا میکند
• اغلب ما برای چیزهای بی کیفیت شاد و یا ناراحت می شویم
• اخیراً آب و هوای شهرمان بی کیفیت شده است
•و...
در نهایت انسانیت و وجدان فردی رو به
بی کیفیت شدن است
این بی کیفیتی فرا گیر است و شامل همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی ما شده است و درواقع نوع کارکردن" تک تک ما و سیستم مدیریت کشور بی کیفیت است". از آن برنامه تلوزیونی سالها میگذرد ولی هنوز خودروهای داخلی کیفیت مطلوب را ندارند.
اگر تک تک ما کیفیت کار خودمان را در جایی که کار میکنیم ،ارتقا ندهیم نمی توانیم انتظار افزایش کیفیت خودروهای تولید کشور و سایر محصولات و در نهایت کیفیت زندگی اجتماعی را داشته باشیم .
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
چه کنیم که در بازار سرمایه ضرر نکنیم؟
بازار سرمایه را اگر عامیانه و ساده نگاه کنیم، خروجی ساده ای هم می توان گرفت
شاید سوال خیلی از شما این باشد که چه کنیم ضرر نکنیم؟
باور کنید جوابش خیلی ساده است
1 طمع خود را کنترل کن
2 وارد سهمی که زیاد رشد کرده نشو
3 کارهای پر ریسک نکن
4 بر اساس حرف هیچ کسی خرید و فروش نکن
5 رویای یک شبه پولدار شدن نداشته باش
6 تا وقتی به این جمع بندی نرسیدی که یک سهم ارزش خرید داره آن را نخر
7 برای خودت قوانین معاملاتی بگذار(حد ضرر-حد سود.....)
باور کن ضرر نمیکنی
من نمیدونم چرا ما نمی توانیم همین چند موضوع ساده را برای خودمان جا بیاندازیم و اجرایی کنیم
از امروز این چند نکته را تکرار کن و اجرایی کن. باور کن در معاملاتت تحولی ایجاد می شود
این را مطمین باش
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
استراتژی الهام بخش مورچه ها
مورچه ها آفرینش فوق العاده ای دارند که می تواند برای استراتژیست ها الهام بخش باشد.
عملکرد مورچه ای دارای ۴ قسمت است:
اولین بخش آن این است:
« مورچه ها هرگز تسلیم نمیشوند. »
منطق خوبی است، اگر آنها به سمتی پیش بروند و شما سعی کنید متوقف شان کنید به دنبال راه دیگری میگردند.
بالا می روند، پایین میروند، دور میزنند.
آنها به جستجوی خود برای یافتن راه دیگر ادامه می دهند.
چه منطق قدرتمندی؛ هرگز از جست و جوی راهی که تو را به مقصد مورد نظر میرساند، دست نکش!
بخش دوم این است:
« مورچه ها کل تابستان را زمستانی می اندیشند. »
این نگرش مهمی است.
نمیتوان اینقدر ساده لوح بود که گمان کرد تابستان برای همیشه ماندگار است.
پس مورچه ها وسط تابستان در حال جمع آوری غذای زمستانشان هستند.
آینده نگری اصل مهمی است و باید در تابستان فکر طوفان را هم کرد.
باید همچنان که از آفتاب و شن لذت می برید به فکر سنگ و صخره هم باشید.
سومین بخش از منطق مورچه این است:
« مورچه ها کل زمستان را مثبت می اندیشند.»
این هم مهم است.
در طول زمستان مورچه ها به خود یادآور میشوند که این دوران زیاد طول نمی کشد؛ به زودی از اینجا بیرون خواهیم رفت و در اولین روز گرم، مورچه ها بیرون می آیند.
اگر دوباره سرد شد آنها برمیگردند زیر، ولی باز در اولین روز گرم بیرون می آیند.
آنها برای بیرون آمدن نمیتوانند زیاد منتظر بمانند.
چهارمین و آخرین منطق مورچه ها: « یک مورچه در تابستان چه قدر آذوقه برای زمستان خود جمع می کند؟ »
«هر چه قدر که در توانش باشد!»
چه منطق فوق العاده ای است این منطق که هر چه قدر در توانایی ات است.
یک بار دیگر با هم مرور کنیم:
هرگز تسلیم نشو!
آینده را ببین! (زمستانی بیاندیش.)
مثبت بمان! (تابستان را به خاطر بسپار.)
همه تلاشت را بکن!
آیا ما هم به اندازه یک مورچه منطقی هستیم؟
بازار تنزیل
بازار تنزیل بازاری است برای فعالیت موسسات تنزیل، بانک ها و دیگر سازمانهای مشابه جهت اعطای وامهای کوتاه مدت.
از این رو بازار تنزیل کارکردی شبیه بازار پول دارد. فعالترین بازار تنزیل در لندن است، ولی چنین بازارهایی کمابیش در اغلب مراکز مالی فعالیت دارند.
در تفکر اسلامی، موضوع بیع دین ( تنزیل )، ریشه ای عمیق و دیرینه دارد و در جامعه اسلامی و تاریخ اقتصادی آن از صدر اسلام مورد پذیرش قرار گرفته و به آن عمل شده است؛ یکی از معاملات رایج در جزیره العرب که در اسلام نیز با شرایطی مورد قبول واقع شده، خرید دین یا ذمه شخص توسط شخص دیگر است. این موضوع در اندیشه متفکران اسلامی و اقتصاددانان مسلمان معاصر نیز مطرح بوده و لذا درباره آن به تبادل نظر و اندیشه پرداخته اند. نمونه ذیل یکی از مواردی است که به این مساله پرداخته و در آن بازارهای اولیه و ثانویه خرید و فروش دین را مطرح می نماید:
بازار اولیه آن بازاری است که ارتباط در آن به طور مستقیم بین داین فروشنده دین با خریدار دین است. حال اگر خریدار دین، مالکیت دین خریداری شده را حفظ کند تا مهلت آن دین فرا برسد و به اصطلاح دین حال گردد، معامله در سطح بازار اولیه، خاتمه می پذیرد و از آن فراتر نمی رود.
اما بسیاری از دیون، معامله و بیع آنها، تکرار گردیده و در بازارهای منظم و مخصوصی صورت می پذیرد. این دیون در این بازارها دست به دست می شوند تا مهلت آنها خاتمه یابد و حال گردند، در چنین صورتی این بازارها، بازارهای ثانویه برای دیون می باشند.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
لطفا مغز خود را خالی نکنید!
چه کنم؟ چه تصمیمی بگیرم؟ چه خوردنی برای صبحانه مناسب است؟ نان سبوس دار با نوشیدنی قهوه یا با چای؟
در طول روز دائماً با موضوعاتی مواجه هستیم که باید در مورد آنها تصمیم بگیریم. از سر میز صبحانه گرفته تا خرید مایحتاج منزل. بیشتر مواقع گمان می کنیم که موضوع بسیار ساده است. حق انتخاب داریم. تصمیم میگیریم و موضوع مورد علاقه خود را انتخاب میکنیم. اما همین تصمیم به ظاهر ساده نیروی مغز را تخلیه کرده و از رمق می اندازد!
یک موسسه تحقیقی مربوط به دانشگاه «فلوریدا استیت» توسط آزمایشات متعددی نشان داد، انسانهایی که طیف انتخابی وسیعی دارند و دائما درگیر تصمیم گیری و انتخاب هستند، مبتلا به ضعف تمرکزو نارسایی در رسیدن به هدف خود می باشند
دانشمندان در یکی از آزمایشات به نیمی از افراد مورد آزمایش پیشنهاد کردندکه از میان انبوهی از مواد غذایی، مواد درسی و کلاسهای دانشگاهی بنا به سلیقه خود انتخابی داشته باشند، در حالیکه نیم دیگر در معرض چنین تصمیم گیری ای نبودند. در مرحله بعدی، آزمایش شوندگان می بایست بین دو تکلیف ساده یکی را انتخاب کرده و انجام می دادند؛ باید نوشیدنی بسیار بد مزه و مشمئز کننده خاصیت داری را بنوشند و یا اینکه دست خود را مدت زیادی در آبی صفر درجه فرو برده و نگه دارند. آزمایش شوندگانی که قبلا بین انبوهی از موضوعات پیشنهادی با تصمیم گیری مواجه بودند، دچار مشکل در تصمیم گیری شدند. آنان نتوانستند تمرکز کنند، تصمیم گیری درستی داشته باشند و در نتیجه آن را نیمه تمام رها کردند.
این دانشمندان برای اینکه همین مساله را در زندگی روزمره نیز آزمایش کنند، از خریدارانی که بعد از خرید از مرکز تجاری باز می گشتند سوال کردند که چند تصمیم گیری و انتخاب در حین خرید داشتند؟ سپس چندین مساله ساده ریاضی را برای حل کردن به آنان دادند. آنان همچنین در این آزمایش دیدند که خریدارانی که خرید آنان بیشتر تحت تصمیم گیری و انتخاب انجام شده بود، در حل مسائل ساده ریاضی بیشتر دچار اشتباه شدند و این آزمایش در مورد هر سن و جنسیتی و مدت زمان خرید صادق بود.
به نظر می رسد که تصمیم گیری یک منبع غنی انرژی در مغز را تخلیه کرده و مغز را کاملا خسته می نماید. آزمایشات متعدد نشان می دهد چه این تصمیمات آزادانه گرفته شده باشند و چه به خواسته فرد دیگر، دیده می شود که پس از تصمیم گیری، تمرکز و نیروی فکری به مراتب کاهش پیدا می کند (منبع آکادمی تفکر).
تجویز راهبردی:
چه کنیم؟ یعنی تصمیمی نگیریم؟ این برداشت اشتباه است. اصولا مغز نیز مانند عضله است اگر از ان استفاده نکنیم به مرور ضعیف و ضعیف تر می شود و از بین می رود. باید مغز را به کار گرفت! و استفاده مناسب از مغز باعث ورزش و پرورش آن خواهد شد. سه تجویزکلیدی در این زمینه می تواند راهگشا باشد:
1-تصمیمات تخصصی را تفویض کنید. قرار نیست شما در همه زمینه ها متخصص باشید. از نظرات دیگران استفاده کنید.
2-زمان و توان خود را متمرکز کنید بر تصمیمات اساسی تر و مهم تر. از قانون پارتو استفاده کنید از خود بپرسید کدام 20 تصمیمات است که 80 را محقق خواهد کرد؟
3-از روتین سازی تصمیمات کوچک استفاده کنید: یکی از تکنیک هایی که برخی به کار می برند خیلی ساده است: آنها تصمیمات کوچک را تبدیل به روتین می کنند و عملا حذف می کنند. تصمیم گیری مثل یک عضله عمل می کند. وقتی در طول روز به دفعات از آن استفاده کنید انرژی خود برای عملکرد موثر را از دست می دهد و خسته می شود. یکی از بهترین تکنیک هایی که برخی برای کنار آمدن با خستگی ناشی از تصمیم گیری به کار می گیرند، حذف تصمیمات کوچک با تبدیل آنها به روتین روزانه است. مثلا در مورد پوشش، غذا، رفت و آمد و ... یک بار یک تصمیم کلی بگیرید که در طول روز از تصمیم گیری مکرر در مورد آن ها فراغت حاصل کنید. این کار منابع ذهنی شما را برای تصمیمات پیچیده تر نگه می دارد.
دکتر مجتبی لشکربلوکی
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
“تئوری سوسک در توسعه شخصی”
در یک رستوران، یک سوسک ناگهان از جایی پر میزند و بر روی یک خانمی مینشیند.
آن خانم از روی ترس شروع به فریاد زدن میکند. او وحشتزده بلند میشود و سعی میکند با پریدن و تکان دادن دستهایش سوسک را از خود دور کند.
واکنش او مسری بود و افراد دیگری هم که سر همان میز بودند وحشتزده میشوند.
بالاخره آن خانم موفق میشود سوسک را از خود دور کند.
سوسک پر میزند و روی خانم دیگری نزدیکی او مینشیند. این بار نوبت او و افراد نزدیکش میشود که همین حرکتها را تکرار کنند!
پیشخدمت به سمت آنها میدود تا کمک کند.
در اثر واکنشهای خانم دوم، این بار سوسک پر میزند و روی پیشخدمت مینشیند.
پیشخدمت محکم میایستد و به رفتار سوسک بر روی لباسش نگاه میکند.
زمانی که مطمئن میشود، سوسک را با انگشتانش میگیرد و به خارج رستوران پرت میکند.
در حالیکه قهوهام را مزه مزه میکردم، شاهد این جریان بودم و ذهنم درگیر این موضوع شد. آیا سوسک باعث این رفتار عصبی شده بود؟
اگر اینطور بود، چرا پیشخدمت دچار این رفتار نشد؟
چرا او تقریبا به شکل ایدهآلی این مسئله را حل کرد، بدون اینکه آشفتگی ایجاد کند؟
این سوسک نبود که باعث این ناآرامی و ناراحتی خانمها شده بود، بلکه عدم توانایی خودشان در برخورد با سوسک موجب ناراحتیشان شده بود.
من فهمیدم این فریاد پدرم، همسرم یا مدیرم بر سر من نیست که موجب ناراحتی من میشود،
بلکه ناتوانی من در برخورد با این مسائل است که من را ناراحت میکند.
این ترافیک بزرگراه نیست که من را ناراحت میکند،
این ناتوانی من در برخورد با این پدیده است که موجب ناراحتیم میشود.
من فهمیدم در زندگی نباید واکنش نشان داد، بلکه باید پاسخ داد.
آن خانم به اتفاق رخداده واکنش نشان داد، در حالیکه پیشخدمت پاسخ داد.
واکنشها همیشه غریزی هستند در حالیکه پاسخها همراه با تفکرند.
نحوه واکنشهای ما به مشکلات و نه خود مشکلات است که میتواند در زندگی بحران ایجاد کند.
این مفهوم مهمی در فهم زندگی است.
آدمی که خوشحال است به این خاطر نیست که همه چیز در زندگیش درست است.
او به این خاطر خوشحال است که دیدگاهش نسبت به مسائل درست است.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
بفرمایید وام ۲ هزار میلیاردی بدون وثیقه و بدووون هیچی !!!
هدایت وامهای کلان به شرکتهای خودی در شرایطی به روندی عادی تبدیل شده است که نبود شفافیت و رهگیری منابع بانکها مشکل بزرگی را برای سیستم بانکی بهوجود آورده است، بهطوری که در یکی از موارد ۲۰۰ میلیارد تومان وام به طور غیرقانونی به جوانی ۲۶ ساله پرداخت شده است.
رادیو سهام: بدهیهای معوق و داراییهای منجمد بانکها در حالی دلیل اصلی تنگنای مالی در اقتصاد ایران عنوان میشود که به نظر میرسد معوقسازی تسهیلات بانکی که تا پیش از این در شعب بانکی انجام میشد، هم اکنون به برخی از شرکتهای تابعه بانکها انتقال یافته است، بهطوری که تنها در یک نمونه از این شرکتهای تابعه بانکی، وام ۲هزار میلیاردی بدون اخذ وثیقه به یک فرد ۲۶ساله سفارش شده از سوی مدیریت پرداخت شده است، حال چون تحقیقات نشان از گسترش این پدیده در شبکه بانکی دارد به نظر میرسد موج بعدی بدهیهای معوق بانکی از شرکتهای تابعه و اقماری بانکها سر بر خواهد آورد.
حجم بدهیهای معوق بانکی ارقامی در حدود ۱۰۰تا ۲۰۰هزار میلیارد تومان عنوان میشود که تنها بخشی از این داراییهای بر بادرفته بانکی میتوانست امروز جان تازهای به اقتصاد در رکود مانده ایران ببخشد، حال در شرایطی که نهادهای نظارتی و افرادی چون دادستان کل کشور و همچنین داستان محترم تهران، بارها به بانک مرکزی و شبکه کنترل داخلی بانکها و مجموعه حراستی این بخشها تأکید داشتهاند که تسهیلات بانکی باید بر اساس ضوابط و وثایق لازم پرداخت شود، ولی به نظر میرسد معوقسازی منابع بانکی از شعبه به شرکتهای اقماری بانکها هجرت کرده است تا دیگر کسی به سادگی متوجه تخلفات نشود.
ارائه وثیقه شاید بعد از اخذ وام
برخی بانکها بدون اخذ وثایق لازم از طریق شرکتهای تابعه تسهیلات قابلملاحظهای را با سفارش مدیران به اشخاص حقیقی و حقوقی پرداخت میکنند، این در حالی است که بعد از ارائه تسهیلات به این افراد یا پولها بهطور کل به باد میرود یا اینکه فرد تسهیلات گیرنده، ۱۰ درصد از تسهیلات دریافتی از بانک را صرف خرید یک زمین یا ملک میکند تا این وثیقه را در شرکت اقماری و تابعه بانک به عنوان وثیقه و ضمانت قرار دهد، این در حالی است که اخذ وثیقه بعد از پرداخت وام اگرچه امری خندهدار به نظر میرسد اما این رانتی است که در عین ناباوری نصیب خیلی از افراد شده است.
هدایت وامهای کلان به شرکتهای خودی در شرایطی به روندی عادی تبدیل شده است که نبود شفافیت و رهگیری منابع بانکها مشکل بزرگی را برای سیستم بانکی بهوجود آورده است، بهطوری که در یکی از موارد ۲۰۰ میلیارد تومان وام به طور غیرقانونی به جوانی ۲۶ ساله پرداخت شده است.
هر روزه زوایای جدیدی از فساد و تخلفات بانکی به پرده میآید و در این میان روابط شخصی و خانوادگی نقش مهمی را ایفا میکند. به این اظهارات جعفریدولتآبادی دادستان تهران توجه کنید: «مطابق تحقیقاتی که از متهم یکی از پروندههای بانک «س» انجام شده مشخص شد اکثر شرکتهای این فرد صوری بوده و به اذعان وی با همراهی اقوامش چندین شرکت صوری ایجاد کرده و در پوشش این شرکتها از بانک سرمایه وام دریافت کرده بود، این بدهکار بانکی همچنین مدعی است تمام وامهایی که در پوشش شرکتهای صوری از بانک «س» گرفته در واردات فرآوردههای گوشتی و دامی هزینه کرده و با ضرر همراه بوده است.»
منبع : جوان
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
ویژگی های رفتاری انواع کارمندان:
مجلهی آنترپرینر و موسسهی کالچرای کیو در حال تحقیق دربارهی برترین فرهنگهای شرکتی هستند تا در فهرست سالانهی مجلهی ویژهی آنترپرینر آورده شود. در راستای این هدف، با خصوصیات شش نوع از فراوانترین کارمندان دشوار و بدقلق آشنا شوید.
1 قربانی
قربانی مسئولیت ناپذیرترین فرد محل کار است. به نظر میرسد اتفاقها همیشه “برای” یک قربانی میافتد.
چهطور به قربانی نزدیک شویم و با او کنار بیاییم: مدیر باید گزارشپذیری و حساب دهی را به روشنی تعیین و تعریف کند. در مورد کاری که هرکس باید انجام دهد، کیفیت انجام کار، و زمان انجام آن، شفاف و صریح باشید. از زبان مسئولیتپذیری که در کتاب ” برد با مسئولیتپذیری” اثر هنری ایوانز به آن پرداخته شدهاست، استفاده کنید.
2 جهنده
جهندگان مثل مارها مارپیچ و فنرسان هستند. وقتی تحریک میشوند، از جا میپرند و حمله میکنند، و با این کارشان هراس ایجاد میکنند. جهندگان هر لحظه مستعد یاوه گویی و جار و جنجال هستند. آنها ممکن است خودرای یا حتی قلدر باشند. هیچکس کاملا نمیداند که این آدمها چه چیزی در چنته دارند.
چهطور به جهندگان نزدیک شویم و با آن ها کنار بیاییم: عواملی را کشف کنید که منجر به رفتارهای این اشخاص میشود. اگر برای جهندگان مهم نیست رفتارشان چه تاثیری بر تیم میگذارد، انتظار تحول نداشته باشید. با جهندگان طبق یک برنامهی ۹۰ روزه کار کنید که فرصتهای رشد و تغییر را طرحریزی میکند، . اگر این گام نتیجه نداد، از جهندگان بخواهید که آنجا را ترک کنند.
3 منفیباف
منفیبافها همیشه آماده به نظر میرسند تا شانسهای خوب را به باد بدهند. با تغییر مخالف هستند، و در برابر سیاستها و فرآیندهای جدید مقاومت میکنند.
چهطور به یک منفیباف نزدیک شویم و با او کنار بیاییم: تحمل کردن کارمندان منفیباف میتواند سخت باشد، ولی اگر مدیرها بدانند چهطور با آنها رفتار کنند، میتوانند در پویایی تیم واقعا مهم باشند. هر تیمی به یک “وکیل مدافع شیطان” نیاز دارد. سعی کنید به بدبین سرسخت گروهتان کمک کنید تا از منفی بودن خودش به عنوان اهرمی در جهت نتایج مثبت برای گروه استفاده کند. ولی این آدمها را در نقشهای رهبری قرار ندهید!
4 شبح
جایی در میان راه این چیزها را میشنوید: “متاسفم، امروز نمییام، دوباره مریض شدم! “، “خیلی دوست دارم تو پروژهی جدید کمکتون کنم، ولی خیلی کار دارم.”، “میرم بیرون قهوه بخورم. زود میام (یه ساعته)!” به نظر میرسد هروقت کاری باید انجام شود، اشباح غیبشان میزند.
چهطور به اشباح نزدیک شویم و با آنها کنار بیاییم: متاسفانه اشباح به ندرت پیدایشان میشود. ممکن است برای یک مصاحبهی شغلی جیم بشوند، یا ممکن است ته دلشان بدانند این کار به آنها مربوط نیست. یک گفتوگوی صریح و روراست دربارهی کارمند شایسته، معمولا موثرترین روش برای کنار آمدن با یک شبح است.
5 خودشیفته
خودشیفتهها رودروی اعضای تیم هستند. آنها فقط به فکر خودشان و احساساتشان هستند.
چهطور به یک خودشیفته نزدیک شویم و با او کنار بیاییم: احتمال تغییر یک خودشیفته کم است، ولی تغییر ممکن است. اگر یک خودشیفته خیلی با استعداد است، شاید راهی باشد که شرایطی ایجاد کنید که به تنهایی کار کند یا تعامل محدودی با تیم داشتهباشد. همچنین بعضی خودشیفتهها هستند که اگر انگیزهی خیلی قوی برای موفقیت داشته باشند، میتوانند گاهی خودشان را مطابقت دهند. گرایش آنها به هدف به آنها انگیزه خواهد داد که رفتارشان را در محیط تیم اصلاح کنند.
6 انیشتین
این آدمها باهوش هستند و این را میدانند. معمولا هم در آگاه کردن دیگران از این موضوع سریع عمل میکنند. انیشتینها در دیدگاههایشان سرسخت هستند. گاهی ممکن است متکبر به نظر بیایند.
چهطور به یک انیشتین نزدیک شویم و با او کنار بیاییم: از یک فرد دانا بخواهید تاثیرات مثبت و منفی هوش او را بر تیم کشف کند. بگذارید انیشتین به طور انفرادی تحلیل کند و نتیجهگیری خودش را بکند. ولی این فرآیند را طوری هدایت کنید که آقا یا خانم انیشتین را در مورد تغییرات ضروری راهنمایی کنید.
در کل، مدیریت کارمندان بدقلق هرگز آسان نیست، و مهارتی است که پرورش آن ممکن است سالها طول بکشد. به هر حال، وقتی رهبران کارمندان مشکلدار را شناسایی کنند، میتوانند آنها را مدیریت کنند، یا رفتار و عملکردشان را اصلاح کنند یا از این سازمان بروند. مهم نیست چه میشود، کارمندان دشوار و بدقلق باید هرچه زودتر راهنمایی بشوند تا تاثیر آنها روی بقیهی تیم به حداقل برسد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
10 راز برای موفقیت در تجارت
سرمایه گذاری خوب و مطمئن هم مثل هر کار و پیشه دیگری نیازمند دانستن اصول و برنامه ریزی است و کسی می تواند ادعای انجام سرمایه گذاری موفق داشته باشد که از اصول آن پیروی کند.
1 – گذر زمان را دریابید
گاهی ممکن است شرایطی پیش آید که بازار ناکارآمد و متلاطم باشد، اما مسلما این شرایط پایدار نیست و صبر و شکیبایی شما به همراه اعتماد به اینکه گذر زمان بسیاری از مشکلات را حل می کند، می تواند راهگشا در سرمایه گذاری باشد.
2 – نه قرض بدهید و نه قرض بگیرید
اگر برای سرمایه گذاری، زیر بار قرض دیگران بروید، به نوعی با ادامه حیات خود بازی کرده اید و هر چه قرض شما بیشتر باشد، احتمال مشکلات آینده نیز بیشتر است. از طرفی هم تا حد امکان سعی کنید دارایی خودتان را برای سرمایه گذاری به دیگران ندهید، چون اگر جواب ندهد، این سرمایه شماست که بر باد می رود.
3 – همه دارایی های تان را یکجا نگهداری نکنید
جایگاه ها و پایگاه گوناگون سرمایه گذاری را امتحان کنید؛ بدین معنا که بهتر است همه پول و دارایی خود را در یک کار خاص سرمایه گذاری نکنید. اگر امکانش را دارید، حتما به چند نوع سرمایه گذاری فکر کنید.
4 – صبور باشید و برنامه بلند مدت داشته باشید
عجله نکنید! وقتی سرمایه گذاری، آنهم با برنامه ریزی انجام دهید، باید صبر و شکیبایی را جایگزین نگرانی و تشویش کنید. انتظار اینکه در کوتاه ترین زمان ممکن یا حتی در بازه زمانی متوسط به اهدافتان برسید، تنها استرستان را بیشتر می کند. پس با صبر و برنامه ریزی به افق روشن آینده امیدوار باشید.
5 – ریسک ها و مزیت ها را بپذیرید
هر سرمایه گذاری همراه با خطرات و منافعی است که سرمایه گذار با شناخت آنها می تواند گام های مستحکم و استوار در راه سرمایه گذاری بردارد. پیش از اینکه قدم در راه سرمایه گذاری بگذارید، به دقت شرایط را بسنجید، مزیت ها را مشخص کنید، به ریسک ها پی ببرید و بعد شروع کنید.
6 – خوشبین باشید
آیه یاس خواندن در سرمایه گذاری، عاقبتی جز شکست ندارد. سعی کنید در عین منطقی بودن و داشتن برنامه ریزی درست و سنجش همه جوانب ، نیمه پر لیوان را ببینید. خوشبینی باعث می شود کارها بهتر پیش برود.
7 – در رقابت سختکوش و شجاع باشید
اصولا کسانی در میدان رقابت برنده هستند که دست از کوشش برنمی دارند و ترس به دلشان راه نمی دهند. جزو آن دسته از کسانی باشید که چیزی برای از دست دادن ندارند و به این ترتیب تلاش می کنند تا دستاوردی را از آن خود کنند.
8 – مقایسه نکنید
گاهی اوقات خبرهایی می شنوید مبنی بر اینکه برخی از افرادی که می شناسید، با رفتن مسیری یا انجام کاری به ثروت و سرمایه ای رسیدند و ناخودآگاه او را با خودتان مقایسه می کنید. این بدترین کاری است که می توانید انجام دهید. به جای اینکه دیگران را با خود مقایسه کنید، تلاش کنید تا با پیدا کردن منابع مناسب و اطلاعات کافی، نام خود را بر سر زبان ها آشنا کنید.
9 – ساده است، باور کنید
کار را برای خود سخت نکنید تا همه چیز به خوبی پیش برود. نگرانی های بی مورد، افکار منفی و این دست مسائل فقط کار را سخت و پیچیده می کند. اما سرمایه گذاری برخلاف ظاهر پیچیده و سختی که دارد، درصورتی که فکر و برنامه ریزی همراهش باشد، کاری ساده و حتی لذت بخش است.
10 – خود را به خوبی بشناسید
پیش از اینکه قدم در راه سرمایه گذاری بگذارید، حتما باید نیازها و خواسته های خود را بشناسید. از خود بپرسید هدفتان از سرمایه گذاری چیست و اصلا چرا تصمیم به این کار گرفته اید. در صورتی که هدف و آرمان معینی داشته باشید، همه چیز به خوبی پیش می رود.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
راه های پنهان کردن سود در شرکت ها:
پنهان کردن تعدیلات سود در شرکت ها و ارایه صورت های مالی مبهم و خلاف واقعیت در زمره اقداماتی است که بارها و بارها از سوی مجموعه های بورسی و غیر بورسی رخ داده است.
متأسفانه طی سال های اخیر تکرار چنین اقداماتی از سوی مدیران شرکت های بورسی بسیار متواتر و مشهود شده به گونه ای که گاهی با یک نگاه اجمالی به گزارش های مالی شرکت ها و یادداشت های توضیحی می توان به راحتی مبهم و خلاف و اقعیت صورت های مالی را پیدا کرد.
آنچه بیش از هرچیز تعجب برانگیز بوده این است که چطور ممکن است حسابرسان شرکت اصلی و همچنین ناظران و حسابرسان سازمان بورس متوجه چنین پنهان کاری هایی در گزارش های مجموعه های بورسی نشوند و بسیار ساده از کنار آن بگذرند؟!
در این گزارش قصد داریم به متداول ترین روش هایی که شرکت ها می توانند از طریق آن سودهای خود را صورت های مالی پنهان کنند اشاره نماییم.
وجود کارگزار خرید در شرکت
یکی از متداول ترین شیوه ها برای مخفی کردن تعدیلات سودها انتقال آنها به شرکتی است که در واقع وظیفه خرید مواد و تجهیزات مورد نیاز شرکت اصلی را به عهده دارد.
این اقدام اینگونه صورت می پذیرد که شرکت اصلی با یک شرکت مستقل و یا یکی از شرکت های زیرمجموعه خود قرار داد کارگزار خرید بسته و به این طریق وظیفه خرید کلیه مواد و تجهیزات مورد نیاز شرکت را به آن محول می نماید. حال آنکه در این بین برای عدم انتقال سودهای شناسایی شده به شرکت اصلی، کلیه اجناس و تجهیزات خریداری شده توسط شرکت کارگزار به قیمت هایی بالاتر از قیمت خرید اصلی آن فاکتور شده و در صورت های مالی شرکت اصلی نمایان می گردد به این طریق اگر موجودی مواد مصرفی به قیمت N ریال توسط کارگزار خرید، تهیه شده است، شرکت اصلی این مواد را با قیمت N+X ریال در فاکتورهای خود می آورد و به این طریق بخش اعظمی از سود شناسایی شده در شرکت اصلی با رشد بهای تمام شده مواد مصرفی و تجهیزات در صورت های مالی از بین می رود حال آنکه در واقعیت این سود از بین نرفته بلکه در شرکت تحت قرارداد “که بعضاً هم متعلق به مدیران شرکت ها است“ مخفی شده.
وجود کارگزار فروش در شرکت
از دیگر راهکارهای مدیران جهت دور ساختن اطلاعات صورت های مالی از واقعیت، پنهان کردن سودها در شرکت هایی است که وظیفه فروش صادراتی محصولات تولیدی آنها را به عهده گرفتند. در این روش برخلاف کارگزاران خرید، شرکت اصلی قیمت فروش محصولات تولیدی خود را با قیمتی کمتر از واقع فاکتور می نماید و در صورت های مالی خود نمایان می سازد. به عنوان مثال کارگزار فروش، محصول تولیدی شرکت را به قیمت N+X ریال می فروشد اما شرکت اصلی در صورت های مالی خود درآمد فروش حاصله را N ریال ثبت می کند و به این ترتیب بازهم بخشی از سود شناسایی شده شرکت اصلی در شرکت بازرگانی که وظیفه فروش محصولات را به عهده دارد پنهان می شود.
نکته حائز اهمیت این است که به طور معمول این شرکت های بازرگانی در خارج کشور به ثبت می رسند و حسابرس جداگانه ای هم دارند که کار حسابرسی را سخت می کند و منافع در جیب افراد خاص می رود نمونه این شرکت ها در بورس تهران زیاد است.
اجرای پروژه ها و طرح های توسعه ای
پروژه ها و طرح های توسعه ای نیز از جمله مواردی هستند که به دلیل حجم سرمایه گذاری بالا در آنها به راحتی شرایطی را فراهم می کنند که مدیران بتوانند از طریق آن سودهای خود را پنهان نمایند.
به این صورت که اگر طرحی در مجموع N ریال سرمایه نیاز دارد و قرار است طی N سال خاتمه یابد، شرکت ها به راحتی با بالا نشان دادن هزینه های اجرای طرح در صورت های مالی می توانند سودهای مجموعه را از طریق استهلاک سرمایه در شرکت نگه دارند و بعضاً هم پروژه را با قیمت بسیار بالاتر از حد معمول انجام می دهند و سودهای کلانی از این محل به جیب می زنند.
این روش از جمله روش هایی است که شناسایی تخلف مدیران در آن دقت بیشتری لازم دارد چراکه کلیه هزینه ها، طی چند سال صورت گرفته و به ندرت می توان قیمت ثابتی برای تجهیزات تهیه شده یافت و به آن استناد کرد و فاکتورها به نوعی گم می شود و اصولاً حسابرسان نیز دانش لازم برای فهمیدن قیمت اجناس را ندارند.
خرید دارایی
یکی دیگر از روش ها خرید دارایی در شرکت ها و بالا جلوه دادن قیمت آن در صور های مالی است. اتفاقی که شاید به حرف بسیار مسخره جلوه کند اما تعداد زیادی از شرکت ها با تهیه فاکتورهای جعلی، دارایی را به قیمت N ریال خریداری کرده و در صورت های مالی به قیمت N+X ریال به ثبت می رسانند بی آنکه کسی در جستجوی یافتن قیمت واقعی دارایی باشد. یعنی خرید جنس به روش زیر میزی و کسر پورسانت از فاکتور خرید برای برخی افراد خاص صورت می گیرد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
تفاوت شرکت های هولدینگ با شرکت های سرمایه گذاری
شرکتهای مادر (Holding Company) شرکتهایی هستند که با تاسیس یا خرید اکثر سهام شرکتهایی که ویژگی مشترک دارند علاوه بر اداره آن شرکتها با ایجاد زمینههای همافزایی یا تکمیل چرخهء کامل یک فعالیت، از تولید مواد اولیه، بازرگانی داخلی و خارجی برای خرید مواد اولیه، تولید کالا، توزیع و فروش و حتی خدمات، سعی در کسب سود تمام چرخه از طریق شرکتهای تخصصی فعال در اجزای چرخه میکنند. برخی از شرکتهای مادر، ممکن است در شرکتهای مختلف در یک فعالیت اقتصادی سرمایهگذاری کنند. مثلا سهامدار تمام یا اکثریت تعدادی شرکت تولید دارو یا مواد غذایی باشند تا در همهء انتخابهای مشتریان، سهم خود را به دست آورند. بنابراین شرکتهای مادر، مدیریت شرکتهای تحت تملک خود را دارند و کمتر مبادرت به فروش آنها میکنند. مگر اینکه سیاست جدیدی اتخاذ کنند و به همین دلیل برخی از شرکتهای خود را بفروشند.
شرکتهای سرمایهگذاری (Investment Company) به قصد دخالت در مدیریت، در شرکتها سرمایهگذاری نمیکنند و اصولا دیدگاه بلندمدت در خرید سهام ندارند. به محض آنکه سود مورد نظر خود را محقق یافته ببینند، سهام یک شرکت را میفروشند و سهام شرکتهای دیگر را میخرند یا در صورتی که در چشمانداز کوتاهمدت، کاهش ارزش سهامی را مشاهده کنند، آن سهم را خواهند فروخت. این نوع شرکتهای سرمایهگذاری، در پی به دست آوردن سود از نوسانات قیمت سهام در بازار هستند و قاعدتا باید فقط در سهام پذیرفته شده در بورس سرمایهگذاری کنند.در حال حاضر، اکثر شرکتهای سرمایهگذاری در ایران همزمان هر سه فعالیت شرکت مادر، شرکت مدیریت سرمایهگذاری و شرکت سرمایهگذاری را دارند. شیوه مدیریت شرکت مادر و نوع برخورد آن با شرکتهای تابعه با شرکت مدیریت سرمایهگذاری و شرکت سرمایهگذاری متفاوت است. در نتیجه گردآوری مجموعه ناهمگونی از فعالیتها موجب میشود که انرژی مدیریت شرکتها مصروف مسایلی شود که همجنس نیستند و در نتیجه تمرکز و تخصص حرفهای هم در یک بخش به سختی ایجاد میشود.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
برای فروش موفق اصول روانشناسی فروش زیر را به خاطر بسپارید:
۱ - دو دلیل اصلی خرید یا عدم خرید میل به سود بردن و ترس از ضرر کردن است.
۲ - مردم احساسی تصمیم می گیرند و بعد با منطق این تصمیم را توجیه می کنند.
۳ - برای مشتری مهم نیست که کالای شما چیست و چگونه است برای او مهم این است که کالای شما چه کاری برای او انجام می دهد.
۴ - فروش حرفه ای با تحلیل نیاز ها شروع می شود.
۵ - اشخاص به دلایل خود از شما خرید می کنند نه به دلایل شما.
۶ - مشتری احتمالی، تنها زمانی از شما خرید می کند که بداند دوست او هستید و منافعش را رعایت می کنید.
۷ - مشتریان معمولا روی پیشنهاد شما فکر نمی کنند، به محض اینکه از دفتر یا محل کار مشتری بالقوه بیرون می روید او حتی فراموش می کند کسی مثل شما در این دنیا زندگی می کند.
۸ - هرگز انتظار نداشته باشید مشتریان به شما زنگ بزنند.
۹ - جواب نه مشتری احتمالی، جواب رد به شخص شما نیست. مقاومت اولیه در برابر فروش هم مقاومت در برابر شما نیست.
۱۰ - هشتاد درصد فروش ها قبل از ۵ جلسه پیگیری قطعی نمی شوند و تنها ۱۰ درصد فروشندگان برای قطعی کردن فروش بیش از ۵ بار تماس می گیرند بیش از ۵۰ درصد از فروشندگان بعد از یک بار تماس از فروش منصرف می شوند.
۱۱ - وقتی کسی به شما جواب نه می دهد، به شما به عنوان شخص جواب نه نمی دهد، بلکه به پیشنهاد یا ارائه قیمت شما جواب نه می دهد.
۱۲ - اگر جواب " نه " را شخصی تلقی کنید به این نتیجه می رسید که احتمالا اشکالی در شما وجود دارد و یا به این نتیجه می رسید که گناه به گردن محصول یا شرکت شماست.
وقتی این گونه فکر می کنید، به زودی مایوس می شوید، اشتیاق خود را به فروش از دست می دهید.
۱۳ - وقتی فروشندگان می خواهند از امکان شکست خوردن خود بکاهند به لحاظ جغرافیایی حیطه فعالیت خود را وسیع می کنند.
این فروشندگان ابتدا با یک سمت شهر تماس تلفنی بر قرار می کنند و تلفن بعدی را بعدازظهر به سمت دیگر شهر می زنند، این کار سبب می شود که مدت حرکت آن ها در اتومبیل افزایش یابد.
فروشنده وانمود می کند که دارد کار می کند و این در حالی است که وقت را می کشد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
چک بهتر است یا سفته؟
برای دریافت ضمانت کاری یا دریافت وجه از بدهکار ، از وی چه وثیقه ای دریافت نماییم آیا چک بهتر است یا سفته؟
طی اصلاحیه که سال 82 به قانون چک زده شد ، کلیه چکهای وعده دار ، تضمینی ، مشروط ، سفید امضاء و امانی را در ماده 13 خود به صورت حقوقی دانسته و از وصف کیفری خارج نمود لذا مهمترین امتیاز چک که کیفری بوده از دست رفته اما برای اینکه بتوانیم این دو را مقایسه کنیم بهتر است روش وصول وجه در هر دو را شناسایی و سپس نتیجه گیری نماییم.
روش وصول وجه سفته :
برای وصول وجه سفته ابتدا باید به اداره واخواست سفته مراجعه نمود و فرمی به اسم واخواستنامه را از همان اداره تهیه و جاهای خالی مندرج در آن را مطابق فرم نمونه موجود در اداره تکمیل نماییم . سپس 2% ارزش سفته بابت هزینه واخواست باید تمبر زده شود. به عنوان مثال سفته ای که 1/000/000/000 ریال است باید 2000/000 ریال تمبر زده شود و فیش واریزی بانک ، به اداره واخواست داده شود .
سفته در گوشه سمت چپ خود دارای عدد می باشد و قید شده سفته تا مبلغ فلان مقدار ریال می باشد و بالاترین وجه چاپ شده فعلاً 50/000/000 ریال است بنابراین چنانچه کسی 2/000/000/000 طلب داشته باشد باید 40 برگ سفته را پر کند و همین باعث می شود هنگام واخواست سفته ، زمان تکمیل فرم را چند برابر کند حال هر چه قدر عدد بالاتر باشد تعداد سفته های مورد نیاز و زمان مورد نیاز برای تکمیل واخواستنامه بیشتر خواهد شد .
برای تهیه سفته از جانب بدهکار هم مستلزم صرف هزینه گزاف می باشد زیرا هر چه قدر ارزش سفته بالاتر باشد میزان بیشتری برای خرید سفته باید پرداخت نمود . در حال حاضر هر یک میلیون تومان ارزش سفته مبلغ 3 هزار تومان خریداری می شود .
بعد از واخواست سفته بین 40 روز تا دوماه وقت لازم است که سفته ها و واخواستنامه ها توسط اداره واخواست به صادر کننده آنها ( متعهد ) ابلاغ شود و نسخه ابلاغ شده آن عودت شود تا امکان مطالبه وجه از طریق دادخواست به محاکم حقوقی فراهم گردد .
بعد از این مرحله می توان به دادگاه مراجعه و دادخواست مطالبه وجه داد که به میزان ارزش سفته که خواسته خواهان است مبلغ 3% تمبر دادرسی باید ابطال شود لذا مثلاً برای 1/500/000/000 ریال سفته باید 45/000/000 ریال تمبر دادرسی ابطال نمود بنابراین 2% بابت واخواست و 3% تمبر دادرسی خودش رقمی گزاف خواهد بود . ( 5% اصل وجه )
سفته را نمی توان به غیر از دادگاه در جای دیگری شکایت نمود ضمن اینکه فقط و فقط از طریق حقوقی می توان پیگیری کرد ولاغیر. دادرسی هم طبق روال امروزه بسیار کند و طولانی پیش می رود .
روش وصول وجه چک:
برای وصول وجه چک ابتدا باید به شعبه عامل مراجعه کرد اگر سیستم شتاب باشد از هر شعبه ای که جزء شعبات همان بانک هستند می توان استفاده نمود و نیازی به پرکردن برگه واخواست نامه نیست زیرا متصدی باجه مربوطه طبق فرم مخصوص ، اقدام به برگشت زدن چک نموده و گواهینامه عدم پرداخت وجه چک به انضمام لاشه چک برگشتی را به دارنده آن تسلیم می نماید . لذا هیچگونه هزینه ای نیاز نیست در حالیکه برای سفته 2% هزینه واخواست نیاز بود.
چک ، دارای مبلغ نیست لذا نه صادر کننده اینقدر در زحمت می افتد که تعداد بالایی سفته خریداری کند نه دارنده این همه زحمت تکیمل فرم واخواستنامه را دارد زیرا در یک برگ چک می توان به هر میزان مورد نیاز ، مبلغ را نوشت لذا بسیار صرفه جویی در هزینه و وقت هر دو ایجاد خواهد شد .
واخواست چک همان لحظه توسط متصدی شعبه انجام می شود و نیازی به ابلاغ آن به متعهد ( دارنده حساب جاری ) نیست که اصطلاحاً گواهینامه عدم پرداخت گفته می شود . اما سفته بین 40 روز تا 2 ماه نیاز به زمان برای ابلاغ واخواستنامه دارد .
برای هزینه دادرسی همانند سفته به میزان ارزش چک باید 3% تمبر دادرسی الصاق نمود اما باید توجه داشت که غیر از هزینه گزافی که صادر کننده برای خرید سفته باید می پرداخت ، دارنده هم باید 2% تمبر واخواست می داد که با 3% تمبر دادرسی جمعاًً 5% می شد اما در چک، نهایتاً همان 3 % می باشد .
چک را بسته به شرایط می توان در 3 مرجع به جریان انداخت که عبارت از اداره اجرای اسناد رسمی، دادسرا و دادگاههای حقوقی؛ در حالی که همان طور که گفته شد، سفته تنها در دادگاهای حقوقی قابل پیگیری است.
چگونه می توان تصمیمات مدیریتی بهتری گرفت؟
تصمیمها در رأس امورِ رهبری و فعالیتهای روزانهی مدیریتی ما قرار دارند.
بعضی از تصمیمها بسیار راحت هستند، چون سیاستهایی از پیش تعیین شده برای آنها وجود دارد که براساس آنهامیدانیم دریک موقعیت و زمان خاص چه گزینههایی پیش رویماست و چه تصمیمی بهتر است؟
گروه دیگری از تصمیمها مانند مسیریابی، حل مسئله و سرمایه گذاری، از قبل تکلیف و ساختارشان معین نیست و عموما ریسکپذیری بیشتری میطلبند.همین گروه دوم از تصمیمات هستند که برای ما ایجاد دردسر میکنند و همیشه مشکلاتی پیش میآید که قاعده و راهحل از پیش تعیینشدهای ندارند. این گروه از تصمیمات تواناییهای تصمیمگیری ما را محک میزنند و موفقیت نهاییمان را به عنوان یک مدیر شکل میدهند.
دوست عزیز صاحب کسب و کار، دقیقاً و یقیناً اگر بیشتر اوقات بتوانید این مشکلات را با تصمیمات درست پشت سر بگذارید، پیشرفت خواهید کرد و اگر بیشتر اوقات شکست بخورید، علاوه بر اینکه شرکا و سایر مدیران، ایمانشان را به شما از دست میدهند و به دنبال کسی خواهند رفت که بتواند از پس تصمیمهای بزرگ کاری بربیاید، بدون شک، کارکنانتان هم دیدگاه مشابه به شما خواهند داشت.
اما برای موفقیت در کسب و کار تان، میتوانید، از همین حالا از این ۷ ایده برای تقویت کردن توانایی های مدیریتی و تصمیمگیری خود در شرایط سخت استفاده کنید
۱. مراقب احساساتی باشید که ممکن است،بیجهت روی تصمیمهای تان تأثیر بگذارند.
۲. صرفا روی یک قالب مثبت یا منفی خاص تمرکز نکنید.
۳. حتی اگر منبع دادهها معتبر باشد، صحت آن را بیازمایید.
۴. مراقب تلههای تصمیمگیری به خصوص در شرایط گروهی باشید.
۵. مراقب تمایلات خودتان برای برگرداندن احتمالی تصمیمِ گرفته شده باشید.
۶. از تجربهی تصمیمات گذشته برای پیشرفت استفاده کنید.
۷. سعی کنید، به تیمتان آموزش دهید چگونه تصمیمهای درستتری بگیرند.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
كمپين تبريزي ها براي حمايت از كفش ايراني
تا کي غر بزنيم و التماس کنيم که حمايتمان کنند؟ چقدر نامه به دولتيها بنويسيم و در نشستها سخنراني کنيم؟ ما ازخودمان شروع کرديم» اين جملات را عليرضا جباريانفام رئيس اتحاديه توليدکنندگان کفش تبريز به «شهروند» ميگويد. کسي که حالا يک حرکت بزرگ را در بازار تبريز کليد زده است. اين روزها در بازار کفش تبريز فروشگاههاي زيادي تابلوي کوچکي را درمغازهشان آويزان کردهاند، با اين مضمون: «با افتخار فقط اجناس ايراني ميفروشيم.» همين تابلوي کوچک در بازار تبريز انقلاب برپا کرده است. حالا ٤٠٠ فروشگاه درپايتخت کفش ايران دست به دست هم دادهاند که جز کفش ايراني نفروشند و بازار بحرانزده توليد داخلي را از دست کفش خارجي و قاچاق نجات بدهند. اين ابتکار تبريزيها به ساير شهرهاي استان آذربايجانشرقي کشيده شده و مراغهايها، شبستريها، مرنديها و آذرشهريها هم به اين حرکت خودجوش بازاريهاي تبريز پيوستهاند. ايده اوليه طرح به ذهن عليرضا جباريانفام رئيس اتحاديه توليدکنندگان کفش تبريز رسيده است. اين موضوع را ناصر حاجهاشمي رئيس اتحاديه توليدکنندگان کفشهاي ماشيني کشور به «شهروند» ميگويد و تأکيد ميکند: «جوان خوشفکري است و عرق ملي دارد.» و ادامه ميدهد: «اگر چند نفر مثل او پيدا شوند که براي حمايت از توليد ملي کمر همت ببندند، بدون شک انقلاب صنعتي ژاپن در ايران تکرار ميشود.»
ميگويد، دلش از اين ميسوزد که توليدکننده ناچار است کفش مرغوب ايراني را با برچسب کفش ترکيه به هموطنش بفروشد. بعد همين مشتري ميآيد و ميپرسد: «کار کجا بوده است؟» همان موقع بايد از او پرسيد: «کارآفريني هيچ، شما براي حمايت از اشتغال چه کردهايد؟»
هاشمي در سراي چهارسوي بازار بزرگ تهران مغازه دارد و ميگويد، درتمام سالهاي فعاليتم حتي يک جفت کفش خارجي نفروختهام و ادامه ميدهد: آدم بيشتر از اينجا ناراحت ميشود که مردم حاضرند درسال چند جفت کفش نامرغوب چيني پاره کنند اما قيدش را نميزنند که واردکننده بازار را به بحران نکشد.
جباريان فام ، نحوه شروع اين کار بزرگ را اينگونه تعريف ميکند: از يکماه پيش ٤ بازرس اتحاديه را به بازار فرستادم و بنا شد فروشندگاني را که تنها کفش ايراني ميفروشند، شناسايي کنند. ما براي اين فروشندگان يک تابلو با عبارت «با افتخار فقط اجناس ايراني ميفروشيم» طراحي کرديم و دراختيار آنها قرار داديم.
وي ادامه ميدهد: با شروع اين حرکت تعدادي از بازاريها هم که کفش خارجي ميفروختند، به ما پيوستند و با خارجکردن اجناس خارجي از مغازهشان تصميم گرفتند توليد ايراني را حمايت کنند.
هرهفته تعداد بازاريهاي حامي توليد ايراني بيشتر و بيشتر ميشود تا آنجا که ظرف يکماه ٤٠٠ فروشگاه تبريز دست به دست هم داده تا اقدام بزرگي براي حمايت از توليد ملي به سرانجام برسانند. جباريان ميگويد؛ درهمين مدت کوتاه ٤ شهر استان به حرکت جمعي بازاريهاي تبريز پيوستهاند و توليدکنندگان کفش استان خراسان هم که از اين حرکت آگاه شدهاند، از حرکت تبريزيها اعلام حمايت کرده و گفتهاند، به زودي اين طرح را در استانشان به اجرا درميآورند.
جباريان به «شهروند» ميگويد: حدود ٤٠هزار خانواده به صورت مستقيم و ١٥٠هزار خانواده به صورت غيرمستقيم از صنعت کفش زندگيشان را ميگذرانند و اگر ما بهعنوان فروشنده و مصرفکننده بتوانيم از آنها حمايت کنيم، صنعت کفش ايران خانوادههاي بيشتري را صاحب درآمد ميکند و ايرانيها با قابليتهاي ويژهاي که دراين صنعت دارند، به راحتي ميتوانند بهعنوان يکي از صادرکنندگان بزرگ کفش درجهان شوند.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
در چه حالتی سازمان مالیاتی نمی تواند به فاکتورهای خرید ما اشکال وارد کند؟
سازمان امور مالیاتی شبکه گسترده ای را برای کشف کد فروشان ایجاد نموده و این در حالی است که:
ممکن است یک شرکت ارائه دهنده فاکتور به شما در حال حاضر در لیست کد فروشان نباشد ولی در آینده از طرف اداره امور مالیاتی کد فروش شناخته شود. در این حالت شما مقصرید و باید جریمه بدهید!
حال چه کار باید کرد؟
تنها در صورتی شما می توانید ادعای خود را مبنی بر صحت معامله خود ثابت نمایید که :
چک خرید کالاهای قید شده در فاکتور را به نام صادر کننده فاکتور صادر نموده و وی آن را صول نموده باشد.
و یا اینکه مستقیما وجه را به حساب صادر کننده فاکتور واریز نموده باشید.
توجه داشته باشید منظور از وجه، کل مبلغ فاکتور است ...
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
مهمترین واژگان استارت آپی که هر کارآفرین باید بداند:
1 سرمایهگذار معتبر (Accredited Investor) :
اصطلاحی است، که در بیشتر کشورها برای یک شخص حقیقی یا حقوقی، که در حوزه سرمایهگذاری دارای تخصص، تجربه و ریسکپذیری لازم باشد و توانایی مدیریت صندوقهای سرمایهگذاری یا شرکتهای سرمایهگذاری را داشته باشد.
2 بلیدینگ اج (Bleeding Edge) :
این واژه پیشرفتهتر از واژۀ کاتینگ اج (Cutting Edge) به معنی پیشرو و اصلی است. با وجود این، اصطلاح «بلیدینگ اج» ریسکهایی به همراه دارد. شرکتهایی که در فناوریهای «بلیدینگ اج» سرمایهگذاری میکنند سرمایهخود را به خاطر فناوری که ممکن است مورد پذیرش گسترده قرار نگیرد به خطر میاندازند. این در حالی است که چنین شرکتهایی مطمئناً پیشگامان یا نخستین محرکها محسوب میشوند.
3 بوت استرپ (Bootstrap):
جایگاهی است که در آن کارآفرین شرکت را با درآمدی بسیار کم بنا میکند. اغلب، واژۀ «بوت استرپ» مترادف «سناریو» که در آن کارآفرین بیشتر بر پسانداز خود، تامین مالی شخصی یا دوستان و اعضای خانواده تاکید دارد، پنداشته میشود.
4 هک رشد (Growth Hacking):
در سال ۲۰۱۰، سین الیس این واژه را ابداع کرد. به عقیده او، هکر رشد «فردی است که همیشه همه فعالیتهایش در جهت رشد است، شبیه قطبنما که همیشه جهت شمال را درست نشان میدهد، هکر رشد هم وظیفه نشان دادن راه رسیدن به رشد را بر عهده دارد.» هکرهای رشد از روشهای کم هزینه و جایگزینهای مناسب برای بازاریابی سنتی استفاده میکنند به عنوان مثال استفاده از شبکههای اجتماعی و بازاریابی ویروسی به جای خرید تبلیغات از رادیو و تلویزیون و روزنامه در بازاریابی سنتی یکی دیگر از روشهای خالق های رشد است.
5 میوه پایین درخت (دسترسی آسان): (Low Hanging Fruit) این استعارهای است که دلالت بر فروش راحتترین محصولات و خدمات به مشتری دارد. در انگلیسی، این روند در مورد بافتهایی استفاده میشود که در آن کارهای آسانتر یا سادهتر را میتوان در وهله اول انجام داد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
فروشندگان حرفه ای چگونه حرف می زنند؟
درست مثل اینکه می خواهید پیامی را تایپ کنید.
فقط اجازه دارید چند لحظه کوتاه، مختصر ، مفید، هوشمندانه و با زبان بدن مناسب، بهترین نتیجه را دریافت کنید.
به حرف زدن مردم دقت کنید.
حتما تعجب می کنید!
خاطره گفتن، شاخه به شاخه رفتن و مهمتر از همه، سوء تفاهم همه جا دیده می شود.
شما چیزی می گویید، بقیه چیز دیگری می فهمند.
فروشنده از کیفیت می گوید خریدار به قیمت فکر میکند.
اگر فروشنده فقط ۳۰% از مقدار اضافه گویی های خود را هوشمندانه صرف محصول و کیفیت و خلاقیت در فروش خود کند، بیش از ۵۰% افزایش فروش خواهد داشت.
فقط ۳۰% از آنچه می گویید برای فروش شما کفایت می کند.
مابقی به کیفیت رفتار بدنی و تمرکز و تجربه و علم شما بستگی دارد.
وقتی تلگرافی حرف می زنید به یاد داشته باشید در بیان و استفاده از کلمات محدودیت دارید.
این تمرین را هرچند وقت یکبار انجام دهید:
حرف های مهم خود را از طریق نوشتن پیام بزنید تا از کلمات کمتر استفاده کردن را یاد بگیرید.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
اول سهم خودت را بده
در کتاب ثروت مند ترین مرد بابل یک ایده ناب وجود دارد : « اول سهم خودت را بده » شاید کمی عجیب و ترسناک به نظر برسد. مردم عادت دارند اول سهم همه را می دهندبودجه بندی اکثر مردم به این صورت است که وقتی هنوز درآمدشان به دستشان نرسیده، اول مالیات دولت را می دهند، بعد از آنکه پول به دستشان رسید، هزینه قبض آب و برق و تلفن، شارژ ساختمان و … را می پردازند. اگر وام داشته باشند، پول وام ها را کنار می گذارند و مقداری ناچیزی که می ماند را هم برای خورد و خوراک هزینه می کنند و دوباره به سر کار می روند و همین چرخه باطل را تکرار می کنند.
و نهایتا اگر چیزی ماند به خودشان می پردازند اما مشکل اینجاست که اکثر اوقات چیزی برای خودشان نمی ماند. مردم این روش را در پیش می گیرند چون هیچ کس سر خودش فریاد نمی زند که سهم من کجاست؟ هیچ کس مامور نیروی انتظامی را برای گرفتن سهم خودش از خودش صدا نمی کند. صدای فریاد دیگران خیلی بلند تر است و ما خیلی راحت سهم خودمان را نمی دهیم.
موضوع این نیست که نباید سهم دیگران را داد، موضوع این است که باید از این فشار خارجی به نفع خودمان و برای کسب درآمد بیشتر استفاده کنیم. فشار وام و قبض و قسط ما را به جلو هول می دهد و کمک می کند درآمد بیشتری داشته باشیم، به شرط آنکه بخواهیم از این فشار استفاده کنیم و از آن نترسیم.
شما باید اول سهم خودتان را بدهید. البته سهم خودتان برای خرج کردن در مهمانی و خریدن لباس های گرانتر و رفتن به رستوران های شیک تر نیست. بلکه سهمی که به خودتان اختصاص می دهید باید به سمت ستون داراییتان برود و کمک کند کم کم ستون دارایی شما به زایش بیافتد و برایتان پول خلق کند. باید متعهد باشید هر ماه اول سهم خودتان را بپردازید و ستون دارایی خود را مستحکم تر کنید.
حتما در ابتدای کار پول کم خواهید آورد. اگر می خواهید از این مرحله بگذرید باید تلاشتان را بیشتر کنید و فکرتان را به کار بیاندازید و از راه های مختلف پول دربیاورید تا زمانی که ستون دارایی تان بتواند به شما کمک کند.
هر هزار تومانی که وارد ستون دارایی شد نباید هرگز از آن خارج شود. یکی دیگر از اشتباهات مردم عادی این است که تا به مشکلات مالی خوردند سریع ستون دارایی شان را مورد تاراج قرار می دهند تا مشکلشان را حل کنند. اما به این فکر نمی کنند که از بین بردن ستون دارایی باعث ایجاد مشکلات بزرگتر در آینده خواهد شد.
هر پولی که وارد ستون دارایی شد باید مورد محافظت جدی قرار گیرد تا بتواند به تولید ثروت مشغول شود. وقتی جریان مالی حاصل از ستون دارایی افزایش پیدا کرد، آن زمان شما می توانید با پول حاصل از آن، لباس های گرانتر بخرید، به سفرهای بهتر بروید و ماشین های لوکس سوار شوید بدون اینکه نگران پرداخت هزینه ها باشید.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
هر آنچه که در مورد سامسونگ نمی دانستید.
اصلاً مهم نیست که شغل شما چی باشه، و یا در چه کشوری زندگی می کنید و یا میزان درآمدتان چقدر باشه. بدون شک شما از یکی از محصولات سامسونگ استفاده می کنید. اگر چشمانتان را باز کنید متوجه می شوید که با تولیدات متنوع سامسونگ محاصره شده اید.
تلوزیون سامسونگ، یخچال سامسونگ، دروبین عکاسی، تلفن همراه سامسونگ، کاپیوتر سامسونگ و کلی محصولات دیگر.
بدون شک شما هم فهمیده اید که سامسونگ هر چیزی دستش برسد را تولید می کند. و این درست است. سامسونگ هر چیزی به دستش برسد تولید می کند. هر چیزی. شاید باورش سخت باشد اما برج خلیفه بلند ترین برج دنیا با 160 طبقه و 869 متر ارتفاع توسط شرکت سامسونگ ساخته شده. جالب تر است بدانید که برج دوقلو در مالزی هم که یکی از نماد های این کشور هست هم ساخته ی شرکت سامسونگ است.
دایره ی فعالیت سامسونگ خیلی گسترده تر از چیزی هست که حتی فکرش را می کردید و شامل تولید یخچال، کامپیوتر، دوربین عکاسی، تلفن همراه، لباس، تانک، موتور جت و کشتی می شود.
و اصلاً می دانید که این شرکت با این گستردگی از کجا شروع کرد؟
از یک سبزی فروشی.
بله همه چیز از سال 1938 میلادی شروع شد که شخصی به نام لئوچائو در کره یک سبزی فروشی با چهل کارمند را افتتاح کرد. بعد از مدتی تجارت او رونق گرفت و او وارد تولید نودل و بعد از آن وارد تولید شکر و بعد نخ و بعد بیمه و خدمات امنیتی شد. در اولخر سال 1960 سامسونگ وارد صنعت الکترونیک شد و اولین تولید آن یک تلویزون 12 اینچی سیاه و سفید بود که در سال 1970 وارد بازار شد. در سال 1983 سامسونگ اولین کامپیوترش را که از سیستم عامل ویندوز استفاده می کرد را منتشر کرد. در دهه ی 90 بود که سامسونگ تصمیم گرفت که در زمینه های دیگر هم فعالیت کند و امروز شرکت سامسونگ در 80 زمینه ی مختلف فعالیت می کند که شامل شرکت سرمایه گذاری سامسونگ، شرکت صنایع مهندسی سامسونگ، شرکت صنایع سنگین سامسونگ، شرکت مد و فشن سامسونگ، شرکت بیمه سامسونگ، شرکت الکترونیک سامسونگ، شرکت الکترومکانیک سامسونگ، شرکت بیمه سامسونگ، هتل های زنجیره ای سامسونگ و ده ها شرکت دیگر می شود.
و همین تنوع فعالیت باعث شده که این شرکت که کارش را از یک سبزی فروشی شروع کرد حالا به تنهایی 17 درصد از شاخص جی دی پی کشور کره ی جنوبی را پوشش بدهد. شاخص جی دی پی یعنی تولید ناخالصی یک کشور و تولید ناخالصی یک کشور یعنی کل ارزش تولید کالاها و خدمات در یک کشور به قیمت بازار در یک دوره ی معمولاً یکساله.
قابل ذکر است که دایره فعالیت های شرکت سامسونگ تنها در بخش محصولات خانه و الکترونیک و فعالیت های خدماتی باقی نمانده این شرکت خودش را وارد صنایع نظامی هم کرده که از محصولات آن می توان به تانک K9 اشاره کرد و همینطور ربات های هوشمندی که به یک دوربین و اسلحه مجهز است و وظیفه ی محافظت از مرز کره ی جنوبی در مقابل کره ی شمالی را دارد و این ربات به طور کامل جای سرباز ها را در مرز دو کره گرفته.
نکاتی جالب در مورد سامسونگ که مطمئنن نمی دانستید.
1-از سال 1993 شرکت سامسونگ بزرگ ترین تولید کننده ی میکرو چیپ در دنیاست به طوری که اولین آی فون های تولید شده همگی با میکرو چیپ ها و محصولات این شرکت کره ای کار می کردند. در سال 2010 شرکت سامسونگ 25 درصد از بازار گوشی جهان را در دست داشت.
2-کلمه ی سامسونگ در زبان کره ای یعنی 3 ستاره که به گفته ی بنیانگذاران این شرکت این 3 ستاره هر کدام نماد بزرگی، قدرت و تنوع هستند.
3-از سال 2006 سامسونگ بزرگ ترین تولید کننده ی تلوزیون در جهان است.
4-شرکت سامسونگ در سال 2014 مبلغ 14 میلیارد دلار را هزینه ی تحقیق و توسعه کرد.
5-حرف S در سری گوشی های Galaxy S نماد کلمه ی Super Smart به معنی بسیار باهوش است.
6-تعداد کارمندان شرکت سامسونگ از مجموع کارمندان شرکت گوگول، اپل و مایکروسافت بیشتر است و همینطور درآمد این شرکت از مجموع در آمد اپل و گوگل هم بیشتر بوده دلیلش هم تنوع زیاد زمینه های فعالیت سامسونگ است.
7- شرکت سامسونگ 20 سال است که در زمینه ی تولید خودرو فعالیت می کند.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
چهار مرحله اصلی فروش
1 جلب توجه کردن
شما باید کاری بکنید که برای مشتری جلب توجه کنید
در این حالت شما باید با کارهایی که میکنید یا حرفهایی که میگید توجه مشتری رو به خودتون جلب کنید
بعنوان مثال فرض کنید عمه تون اومده خونه شما مهمون
میتونید از مادرتون در مورد یه محصول خاصی که فکر میکنید عمه تون هم به اون نیاز داشته یه سوالی بپرسید تا عمه تون توجه اش به مکالمه شما جلب بشه یا یه مثال دیگه اینکه تلفنتون رو بردارید و به بالاسریتون زنگ بزنید و در مورد محصولی که فکر میکنید نیاز عمه تون هست حرفهایی بزنید که توجه عمه بهتون جلب بشه!
2 علاقه مند کردن
شما وقتی تونستید نگاه طرف یا فکر طرف رو به اون موضوعی که میخوایید جلب بکنید, حالا نیاز داره که فرد رو به اون موضوع علاقه مند بکنید.
مشتری باید متوجه بشه که با تهیه کردن محصول شما چه تغییری تو زندگیش ایجاد میشه یعنی بعد از اینکه تونستید توجه مشتری رو بخودتون جلب کنید باید بهش بفهمونید که این محصول چه دردی رو براش درمون میکنه
حرفهای تخصصی نزنید بلکه مشکلی رو که محصولتون براش رفع میکنه رو بگید
حالا برگردیم مثال عمه تا جا بیوفته
شما تونستید کاری بکنید یا مکالمه ای داشته باشید که عمه به شما نگاه کنه یا گوش بده
حالا شما هم برگردین به طرفش و بگین راستی عمه این محصولی که به مامان میگم خیلی عالی میتونه جوشهای روی صورتت رو هم خشک کنه و هم لایه برداری کنه یعنی جای جوشهارو هم برات از بین ببره و در ضمن باعث خشکی نمیشه مثل محصولات توی بازار!
3تحریک اشتیاق مشتری برای داشتن محصول
تو این مرحله مشتری بفکر اون حسی که اذیتش میکنه میوفته
و داشتن یه پوست یا موی سالم و زیبا رو حسش میکنه
حالا شما باید جملاتی بکار ببرید که مدت این "تصویر ذهنی مشتری" رو که ایجاد شده رو بیشتر کنید
مثلا تو مثال عمه بعد از انجام مرحله دوم بگید
عمه با از بین رفتن جوشهات فک کن وقتی یه مراسم میری یا یه عکس میندازی چقدر اعتماد بنفس ات بالا میره یا اصلا چقدر بچشم شوهر عمه میای؟
4نهایی سازی فروش
حالا مشتری آماده هست حالا باید بلد باشین تا فروش رو ببندین
نهایی سازی فروش خودش یه فلسفه ای داره ولی نظر بنده اینه که کاری نکنید که خودتون دوست ندارید باهاتون اونطور رفتار بشه
یکی از راه های نهایی سازی:دعوت کردن مشتری به دادن سفارشه
مثلا بگید خوب عمه حالا مایلی برات یکی از این پک هارو سفارش بدم بیاد تا برا همیشه از دست جوشها خلاص بشی!
یه را دیگه برای نهایی سادی فروش هم استفاده از تکنیک "از آنجاییکه" هست
مثلا خب عمه از اونجایی جوشهای صورتت خیلی سریع باید درمان بشن تا به کل صورتت پخش نشن و جاشون نمونه . پنبه ریز ام ال ام.
از اونجایی که این محصول تنها محصولی هس که کاملا ارگانیکه
و از اونجاییکه کیفیت این محصول با ضمانته
مایلی روی پوست خودت سرمایه گذاری بدون هیچ ریسکی بکنی؟
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
چک های رمزدار به دو صورت است:
چک بین بانکی
چک بین بانکی چکی است که طبق درخواست مشتری توسط بانک به عهده یکی از سایر بانکها با استفاده از رمز صادر می شود. وجه چک های بین بانکی نقداً قابل پرداخت نبوده و بایستی به حساب متقاضی در بانک منظور گردد.
چک بانکی عهده سایر بانک ها در صورتی توسط بانک صادر می گرددکه ذینفع در بانک پرداخت کننده وجه دارای شماره حساب باشد.به گزارش عصر بانک ، چک مزبور در وجه بانک مورد نظر و جهت واریز به حساب درخواست شده توسط متقاضی صادر می گردد.
ابطال چک های بین بانکی
برای ابطال چک های بین بانکی،بانک مقصد (بانکی که چک در وجه آن صادر شده ) می بایستی پشت چک صادر شده را مهر نموده و ذکر نماید که هیچ عملیاتی انجام نشده است تا اقدامات لازم جهت به برگشت وجه چک به حساب متقاضی صورت پذیرد.
چک بانکی
چکی بانکی چکی است که طبق درخواست مشتری توسط بانک در وجه اشخاص حقیقی یا شرکت های حقوقی با استفاده از رمز مخصوص صادر می گرددو در کلیه شعب بانک قابل نقد کردن می باشد.
لازم به ذکر است که چک بانکی با امضاء صاحب چک برای چک های در وجه اشخاص حقیقی و مهر برای چک های در وجه شرکت های حقوقی در پشت آن قابل انتقال به غیر می باشد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
رازهای موفقیت آنتونی رابینز
1- به مردم بیش از آنچه انتظار دارند بدهید و این کار را با شادمانی انجام دهید.
2- با مرد یا زنی ازدواج کنید که عاشق صحبت کردن با او هستید. برای اینکه وقتی پیرتر می شوید، مهارت های مکالمه ای مثل دیگر مهارت ها خیلی مهم می شوند .
3- همه آنچه را که می شنوید باور نکنید، همه آنچه را که دارید خرج نکنید و یا همان قدر که می خواهید نخوابید.
4- وقتی می گویید "دوستت دارم" منظورتان همین باشد.
5- وقتی می گویید "متاسفم" به چشمان شخص مقابل نگاه کنید.
6- قبل از اینکه ازدواج کنید حداقل شش ماه نامزد باشید.
7- به عشق در اولین نگاه باور داشته باشید.
8- هیچ وقت به رؤیاهای کسی نخندید. مردمی که رؤیا ندارند هیچ چیز ندارند.
9- عمیقاً و با احساس عشق بورزید. ممکن است آسیب ببینید ولی این تنها راهی است که به طور کامل زندگی می کنید.
10- در اختلافات منصفانه بجنگید و از کسی هم نام نبرید.
11- مردم را از طریق خویشاوندانشان داوری نکنید.
12- آرام صحبت کنید ولی سریع فکر کنید.
13- وقتی کسی از شما سوالی می پرسد که نمی خواهید پاسخ دهید، لبخندی بزنید و بگویید :چرا می خواهی این را بدانی؟
14- به خاطر داشته باشید که عشق بزرگ و موفقیت های بزرگ مستلزم ریسک های بزرگ هستند.
15- وقتی کسی عطسه می کند به او بگویید "عافیت باشد"
16- وقتی چیزی را از دست می دهید، درس گرفتن از آن را از دست ندهید.
17- این سه نکته را به یاد داشته باشید: احترام به خود، احترام به دیگران و مسئولیت همه کارهایتان را پذیرفتن.
18- اجازه ندهید یک اختلاف کوچک به دوستی بزرگتان صدمه بزند.
19- وقتی متوجه می شوید که که اشتباهی مرتکب شده اید، فوراً برای اصلاح آن اقدام کنید.
20- وقتی تلفن را بر می دارید لبخند بزنید، کسی که تلفن کرده آن را در صدای شما می شنود.
21- زمانی را برای تنها بودن اختصاص دهید.
یک دوست واقعی کسی است که دست شما را بگیرد و قلب شما را لمس کند....
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
تفاوت حرفهایها و آماتورها
نحوه صحبت کردن، لباس پوشیدن، نوشتن، رفتار کردن و کار کردن شماست که تعیین میکند که حرفهای هستید یا آماتور.
مدیران بسیاری تلاش میکنند که آماتور به نظر نیایند اما تشخیص آنها زیاد سخت نیست.
در زیر مواردی که میتوان به سادگی آماتورها را تشخیص داد، آورده شده است:
1. یک حرفهای تمام جوانب شغل خود را آموزش میبیند، اما یک آماتور از هر فرصتی استفاده میکند تا از روند یادگیری فرار کند.
2. یک حرفهای به دقت درمییابد که برای پیروزی به چه چیزهایی نیازدارد، اما یک آماتور نیازهای دیگران را حدس میزند.
3. ظاهر و طرز بیان یک حرفهای کاملاً مرتب و منسجم است، اما یک آماتور ظاهر و گفتار به هم ریختهای دارد.
4. یک حرفهای محیط کار خود را تمیز و منظم نگه میدارد، اما یک آماتور محیط شلوغ، آشفته و کثیفی دارد.
5. یک حرفهای متمرکز و آرام است، اما یک آماتور سردرگم و پریشان خاطر است.
6. یک حرفهای از اشتباهات خود درس میگیرد، اما یک آماتور اشتباهات
خود را نادیده گرفته و یا پنهان میکند.
7. یک حرفهای از وظایف و مأموریتهای دشوار استقبال میکند، اما یک آماتور تلاش میکند از کارهای دشوار خود را دور سازد.
8. یک حرفه ای در اسرع وقت کارهای خود را به انجام میرساند، اما یک آماتور در میان انبوه کارهای ناتمام احاطه میگردد.
9. یک حرفهای همواره خوشبین و خونسرد است، اما یک آماتور از کوره در میرود و بدترین وضعیت را متصور میشود.
10. یک حرفهای سعی میکند مشکلات و ناراحتیهای دیگران را رفع کند، اما یک آماتور از مشکلات دیگران اجتناب میورزد.
11. یک حرفهای آن قدر پافشاری میکند تا به مقصود خویش برسد، اما یک آماتور در ابتدای کار، شانه خالی میکند.
درسهای کارآفرینی از تام هنکس
حضور طولانی مدت تام هنکس در حرفههای مختلفی نظیر بازیگری، تولیدکنندگی، نویسندگی، کارگردانی و تولیدکننده اپلیکیشن، او را بین نخبههای هالیوودی قرار داده است؛ در حالی که شهرتش به عنوان مهربانترین مرد شهر را نیز حفظ کرده است.
از همان آغاز جاه طلبی تام هنکس کاملا مشخص بود. زمانی که او تنها ۱۸ سال داشت، به کارگردان تحسین برانگیز آن روزها، جورج روی هیل نامهای نوشت و در آن نامه تمام روش هایی که جورج هیل میتوانست ستاره بودن او را کشف کند، عنوان کرد.
این نامه، که هم شجاعانه بود و هم خنده دار، نمونهای از اصول کارآفرینی ست که ما در مود آنها صحبت میکنیم: هنکس ریسک کرد. موقعیتی برای ایجاد ارتباط در پیش روی خود دید و تصویر واضحی از آن چه میخواست بدان دست یابد داشت (من نمیخواهم که از آن سوپراستارهای هالیوودی باشم که بین نوجوانان طرفداران زیادی دارند، من فقط یک پسربچه ام که در دوره خودش به شهرت رسیده، یک پورشه دارد و رابرت ردفورد را «باب» صدا میزند).
روحیه کارآفرینی که تام هنکس در دوران نوجوانی از خود بروز داد در طول حرفه او نیز خود را نشان داده است. در این مقاله ما لیستی از هفت درس برتر کسب و کار از دیدگاه او را که در مصاحبه هایش به آنها اشاره کرده تهیه کرده ایم:
۱- ترسی را که همراه استفاده از یک شانس به وجود میآید، با آغوش باز بپذیرید.
۲- اجازه ندهید که ترس باعث تنبلیتان شود
۳- قهرمانان را شناسایی کنید.
۴- انتظار این را داشته باشید که همیشه همه چیز راحت جلو نرود.
۵- بدانید که شکست موقعیتی برای یادگیری ست.
۶- علاقهمند باشید و آن را نشان دهید.
۷- بدانید که اسطورهها یک شبه ساخته نشدهاند.
هنکس میگوید: «در این کسب و کار، شغلها براساس طول عمر ایجاد میشوند.»