سوگیری اجتناب از شکست یا زیان‌گریزی

تبلیغات


نویسندگان

پشتيباني آنلاين

    پشتيباني آنلاين

درباره ما

    به وبلاگ خوش آمدید امیدوارم بتوانم شما را به موفق شدن در زندگی تان نزدیک تر کنم یاعلی

امکانات جانبی

تبلیغات

ورود کاربران

    نام کاربری
    رمز عبور

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

    نام کاربری
    رمز عبور
    تکرار رمز
    ایمیل
    کد تصویری

آمار

    آمار مطالب آمار مطالب
    کل مطالب کل مطالب : 2339
    کل نظرات کل نظرات : 4
    آمار کاربران آمار کاربران
    افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
    تعداد اعضا تعداد اعضا : 4

    آمار بازدیدآمار بازدید
    بازدید امروز بازدید امروز : 2743
    بازدید دیروز بازدید دیروز : 428
    ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 274
    ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 43
    آي پي امروز آي پي امروز : 914
    آي پي ديروز آي پي ديروز : 143
    بازدید هفته بازدید هفته : 3360
    بازدید ماه بازدید ماه : 19103
    بازدید سال بازدید سال : 1083829
    بازدید کلی بازدید کلی : 1337286

    اطلاعات شما اطلاعات شما
    آی پی آی پی : 18.191.97.229
    مرورگر مرورگر :
    سیستم عامل سیستم عامل :
    تاریخ امروز امروز :

چت باکس


    نام :
    وب :
    پیام :
    2+2=:
    (Refresh)

تبادل لینک

    تبادل لینک هوشمند

    برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان رابطه ‍پول و موفقیت و آدرس 123movafagh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






خبرنامه

    براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین نطرات

    StevJoyday - Levitra Cialis Ou Viagra <a href=http://leviplus.com>levitra canada free shipping</a> Stendra In Canada Website With Doctor Consult Prix Levitra 10 Mg Posologie - 1398/6/30
    تندخوانی - بابت اطلاع رسانیتون ممنونم.
    پاسخ:خواهش می کنم از شما هم ممنونم نظرات خود را با ما به اشتراک می گذارید با تشکر - 1396/3/29
    فن بیان - ممنون بابت اطلاع رسانیتون.
    پاسخ:هدف ما ایرانی سربلند می باشد و ملتی که بتواند راه خود را به خوبی ادامه بدهد وهم چنین که نظر می دید و ما را در بهتر کردن این وبلاگ یاری می کنید - 1396/3/29
    مایلینو - با تشکر از سایت خوبتون و مطاب خوبی که قرار میدید.
    پاسخ:باسلام ما سعی می کنیم که دوستان در مسیر پیشرفت قرار بگیرند و زندگی بهتری داشته باشند و همین طور ایرانی بهتر ممنونم بابت نظرتون نظرهای شما به ما انگیزه ی خوبی می ده برای ادامه راه - 1396/3/11

تبلیغات

سوگیری اجتناب از شکست یا زیان‌گریزی

سوگیری اجتناب از شکست یا زیان‌گریزی

 

 

همه‌ ما بیشتر ترجیح می‌دهیم از شکست اجتناب کنیم تا اینکه به موفقیت برسیم. اگر بخواهم ساده‌تر بگویم، احتمالا سعی می‌کنیم ۱میلیون تومان خود را از دست ندهیم، تا اینکه بخواهیم ۱میلیون تومان به‌دست بیاوریم.
اجتناب از شکست، از دام‌های ذهنی در روند تصمیم‌گیری است.

 

تا چه زمانی می‌خواهیم به‌جای رسیدن به موفقیت، فقط از شکست اجتناب کنیم؟ تحقیقی از دانیل کانمن نویسنده‌ کتاب خوبِ «فکرکردن، سریع و آهسته» نشان می‌دهد از منظر روان‌شناختی، شکست‌ها دوبرابر اثرگذارتر از موفقیت‌ها هستند. به‌قول معروف، سیلی نقد بهتر از حلوای نسیه است.

 

این سوگیری درک‌شدنی است. شکست یعنی ازدست‌دادن چیزی که واقعا وجود دارد؛ اما به‌دست‌نیاوردن موفقیت، یعنی ازدست‌دادن چیزی به‌صورت نظری، نه عملی. اگر فرصتی برای‌مان پیش بیاید که ۱۰۰هزار تومان به‌دست بیاوریم، اما از این فرصت استفاده نکنیم، بد است؛ اما اگر ۱۰۰هزار تومان داشته باشیم و آن را از دست بدهیم، خیلی خیلی بد است!

 

مشکلِ اجتناب از شکست این است که به پیشامدهای جاری می‌پردازیم؛ مثلا تصمیم می‌گیریم در همایشی شرکت نکنیم، چون نمی‌خواهیم یک ساعت از وقت خود را از دست بدهیم؛ اما اگر در این همایش، شریک مناسبی برای سرمایه گذاری پیدا کنیم، چطور؟


یا مثلا به این نتیجه می‌رسیم که لازم نیست بیست‌میلیون تومان دیگر روی کسب‌وکارمان سرمایه گذاری کنیم، چون می‌ترسیم پول خود را از دست بدهیم؛ اما اگر این پول موقعیتی فراهم کند که خط تولیدی ایجاد کنیم و آن خط تولید، منبع درآمد جدید فوق‌العاده‌ای باشد، چطور؟

 

مهم، ارزش‌گذاری درستِ این شکست احتمالی است. اغلب اوقات آنچه از دست خواهیم داد، آن‌قدر هم که در ذهن‌مان است، ارزشمند نیست.
بیایید این‌طور به آن فکر کنیم: ما می‌توانیم از بیش‌تر شکست‌ها جانِ سالم به‌در ببریم؛ اما آیا روزی برای انجام‌ندادن کارهایی که رسیدن به آرزوهایمان را محتمل می‌کردند، حسرت نخواهیم خورد؟

 

منبع: Inc

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 9 / 4 / 1397 ساعت: 5:52 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

8 عاملی که موفقیت استارتاپ شما را با شکست تهدید می کند

8 عاملی که موفقیت استارتاپ شما را با شکست تهدید می کند

 

 

منبع : Forbes
نویسنده : مارتین زوئیلینگ
ترجمه و انتشار در فضای مجازی : محمد امین بامیان

 

1- نوآوری بدون تجاری سازی ایده، کسب و کار نیست.
ممکن است ایده یا فناوری شما، شگفت انگیز و فرصتی بزرگ باشد ولی این به تنهایی موفقیت کسب و کار شما را تضمین نمی کند. شما هنوز نیازمند راهکاری جهت عرضه محصول، افرادی که بتوانند در کنار هم بصورت یک تیم کار کنند و مشتریانی هستید که حاضر به خرید محصول یا خدمات شما باشند. اطمینان حاصل کنید آنچه ارائه می کنید همان چیزی است که مشتری میخواهد نه آنچه شما توانایی عرضه اش را دارید.

 

2- عدم تامین منابع مالی (کافی) نتایجی بد بهمراه دارد.
حقوق و دستمزد فروشندگان و سایر کارکنان تان را به موقع پرداخت کنید چرا که در غیر اینصورت ممکن است کارشکنی بسرعت جایگزین وفاداری آنها به شما شود. تصمیمات حیاتی آنها در مواقع بحران میتواند برخلاف استراتژی کسب و کار شما بوده و موجب شکافی عمیق در فرآیند کار شود. تامین کردن پرسنل و پاسخ مناسب به درخواست های بجای آنها بسیار پر اهمیت تر از توسعه کسب و کار است.

 

3- یک شرکت نمی تواند بطور همزمان چندین خط مشی را دنبال نماید.
"خط مشی" در یک بیان ساده راه و روشی است که کلیه فعالیت ها حول محور آن انجام می پذیرد و همواره باعث پیشبرد استراتژی شما می شود. تعیین خط مشی در برخی شرکت ها برمبنای فناوری و در برخی دیگر بر مبنای مشتریان صورت می پذیرد. این بنیانگذار کسب و کار است که گفتار و عملکرد خط و مشی را تبیین میکند.

 

4- رهبران استارتاپ بایستی خود نمایانگر اعتماد و شفافیت باشند.
کارآفرینان موفق عرصه فعالیت کسب و کارشان را به گونه ای فراهم می آورند که بوجود آورنده تعهد و وفاداری است. آنها بر عملکرد افراد تمرکز دارند نه بر شخصیت شان. منظورشان همان چیزی است که بر زبان می آورند و آنچه بیان میکنند همان نیت آنهاست و همواره این را ثابت می کنند.

 

5- ناسازگاری بین اعضای تیم که به بروز اختلافات بیانجامد از سرعت پیشرفت شما می کاهد.
بهترین استارتاپ ها از مباحثات سالم بین مدیران و سایر اعضای تیم اجتناب نمی کنند. با این روش است که افراد باهوش با نگرشی نوآورانه تغییراتی اساسی ایجاد می کنند، اما جر و بحث های جنجالی تنها باعث بروز اختلاف و ایجاد اصطکاک بین افراد می شود و از یک تیم خوب، تیمی ناکارآمد می سازد.

 

6- تعصب بیجا بر روی راهکارهای اشتباه، نجات بخش نیست.
چنانچه راهکار شما در حل مساله موثر نیست و یا مشکلات جدی در بازار کارتان وجود دارد، در اینصورت هر چقدر هم که مصمم و خبره باشید با راه حل غلط کار به جایی نمی برید بالاخص در سولوشن های با فناوری "های تک" سماجت در ادامه کار برابرست با شکست . در اینگونه مواقع مدیران نیاز دارند تا با واقع بینی و درک اینکه چه زمانی لازم به عقب نشینی است از ادامه دادن مسیر اشتباه اجتناب نموده و با یک ریکاوری خوب تغییر مسیر دهند.

 

7- رسیدن به موفقیت در زمان کوتاه استراتژی با دوامی برای یک استارتاپ نیست.
آن دسته از کارآفرینانی که کسب ثروت اولویت اصلی آنهاست معمولا دیری نمی پاید که نا امید شده و خیلی زود دست از تلاش می کشند و یا انگیزه شان سست می گردد. ست گودین کارآفرین و نویسنده در حوزه کارآفرینی(با خوشبینی) می گوید: برای رسیدن به موفقیت یک استارتاپ معمولا 6 سال زمان لازم است. اطمینان حاصل کنید از فرآیند کارتان به همان اندازه لذت می برید که از رسیدن به هدف تان

 

8- بی برنامگی در کسب و کار، عین برنامه ریزی برای شکست است.
اگر نمی دانید به کجا می روید احتمالا به جای دیگری غیر از آنچه می خواهید می رسید. چنانچه طرح و برنامه مشخصی نداشته باشید هر کسی مسیر خود را دنبال می کند، کار تیمی و بهره وری که جهت ادامه حیات کسب و کارتان نیاز دارید از بین می رود. هیچ استارتاپی آنقدر ساده نیست که هر کسی بداند چه در سر شما میگذرد.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 21 / 3 / 1397 ساعت: 3:46 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

لحظه‌های بد می‌توانند شما را به شخص بهتر یا بدتری تبدیل کنند

لحظه‌های بد می‌توانند شما را به شخص بهتر یا بدتری تبدیل کنند

 

 

ما در زندگی خود با سختی‌ها و مشکلات زیادی روبرو می‌شویم و گاهی این مشکلات مانع از موفقیت ما می‌شوند و ما را از ادامه کارمان بازمی‌دارند، اما آیا این موانع واقعا تاثیرات بدی دارند؟

 

قاعده کلی "یک شکست مقدمه‌ای برای یک بازگشت است"، منطبق با فلسفه مربی بسکتبال معروف دانشگاه کالیفرنیا-لس‌آنجلس جان وودن برای برخورد با سختی‌ها و مشکلات است.


در کتاب او "هرم موفقیت" به همکاری جی کارتی، وودن دیدگاه خود در مورد سختی‌ها و مشکلات را این‌گونه بیان می‌کند:

 

 

 "ما نمی‌توانیم اجازه دهیم تا مشکلات ما را دلسرد کنند. موانع ممکن است موجب تغییر مسیر ما شوند، اما ما نمی‌توانیم به آن‌ها اجازه دهیم تا ما را از مقصدمان بازدارند.


من اغلب گفته‌ام که ما با سختی‌ها قوی‌تر خواهیم شد. ما با یک برنامه وزنه برداری از لحاظ جسمی قوی‌تر می‌شویم. ماهیچه‌های ما در برابر اشیای سنگین کار می‌کنند. این اشیا همان سختی‌ها و مشکلات هستند.

 

 ما با سختی رو به افزایش در دوران تحصیلمان از لحاظ ذهنی قوی‌تر می‌شویم. ما با حساب دیفرانسیل تحصیلات خود را شروع نمی‌کنیم بلکه ما با جمع و تفریق و ضرب و تقسیم شروع می‌کنیم و پس از اینکه اصول را یاد گرفتیم، به جبر می‌رسیم و پس از آن به هندسه و همین‌طور ادامه می‌دهیم تا به حساب دیفرانسیل برسیم.
ما به همین ترتیب به وسیله آزمون‌های زندگی از لحاظ روحی و روانی قوی‌تر می‌شویم.

 

 نویسنده سایت Success، کریگ ایمپلمن می‌گوید از دست دادن همسرم، نلی، سخت‌ترین رویداد در زندگی من بود. برای چند سال، این واقعه سرعت زندگی من را کاهش داد؛ اما هرگز من را متوقف نکرد. در نهایت، حتی از دست دادن او باعث شد تا من از هر لحاظ (از لحاظ جسمی، اخلاقی، احساسی و معنوی)، قوی‌تر شوم.

 

 ما هنگامی که زندگی سخت است، قدرت خود را افزایش می‌‌دهیم؛ بنابراین، ما نباید نگران سختی‌های باشیم و نه می‌توانیم اجازه دهیم تا ما را متوقف سازند تا بتوانیم بهترین راه را برای رسیدن به اهدافمان دنبال کنیم. در حقیقت، با قوی‌تر شدن ما می‌توانیم و باید بتوانیم اهداف خود را گسترش دهیم. گسترش توانایی‌هایمان به آخرین حدشان نیازمند آن است که ما به صورت واقعیت‌گرایانِ قدرت و توانایی‌های خود را دوباره ارزیابی کنیم."

 

در سال 1962، تیم دانشگاه کالیفرنیا-لس‌آنجلس وودن در مسابقات نیمه‌نهایی شکست خورد. در کتاب مربی‌ها وودن درباره رهبری با استیو جمیسون، فرد اسلاتر، یکی از اعضای تیم، این تجربه را این‌گونه توصیف کرد:

 

 

"ما در نیمه‌نهایی مسابقات قهرمانی ملی به سینسیناتی به دلیل گرفتن خطای اشتباه به سود تیم حریف در دقایق آخر، بازی را باختیم. این یک خطای اشتباه بود و باعث شد تا تیم دانشگاه کالیفرنیا-لس‌آنجلس بازی و حتی شاید قهرمانی ملی را از دست بدهد.


واکنش مربی در اتاق رختکن طوری بود که انگار ما بازی را برده بودیم و هیچ شکایتی نکرد. او به ما گفت که سرهای خود را بالا بگیریم "سختی‌های و مشکلات ما را قوی‌تر خواهند ساخت" و سپس به ما گفت "به یاد داشته باشید که شما هنوز هم یکدیگر را دارید."

 

سال‌ها طول کشید تا بازیکنان وودن از درس زندگی او بهره ببرند. بیل والتون درس زندگی وودن را این‌گونه توصیف کرد:

 

 

"29 سال از زمانی که من تیم دانشگاه کالیفرنیا-لس‌آنجلس را ترک کردم می‌گذرد و این من را شگفت‌زده می‌کند که در طی این 29 سال مربی وودن به این اندازه باهوش شده باشد. من 50 سال دارم و در آن زمان فکر می‌کردم که او دیوانه است. او یک عتیقه زنده بود و من زمانی که دچار سختی‌ها و مشکلات شدم، متوجه شدم که او راست می‌گفت."

 

کنار آمدن با سختی‌ها در یک مسیر مثبت نیازمند دو قسمت نهایی بالای هرم موفقیت مربی وودن، اعتقاد و شکیبایی، است. ما باید همان‌گونه که مربی گفت به یاد داشته باشیم که، "قرار گرفتن در مقابل سختی‌ها و مشکلات، حالتی است که هر فرد به آسانی می‌تواند با آن‌ها با خود آشنا شود، به ویژه هنگامی که از تحسین‌کنندگان رهایی یابد."

 

منبع: Success

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 11 / 3 / 1397 ساعت: 4:55 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

سخنان آموزنده از پانزده کارآفرین بزرگ

سخنان آموزنده از پانزده کارآفرین بزرگ:

 



1- استیو جابز (Steve Jobs) بنیانگذار Apple:
"معیاری برای تعیین کیفیت باشید. اغلب افراد عادت ندارند عالی باشند ولی شما می توانید بهترین باشید."



2- ریچارد برانسون (Richard Branson) بنیانگذار Virgin Group:
"بزرگترین علاقمندی من در زندگی این بوده است که برای خودم هدف های دست نیافتنی قرار دهم و سپس تمام سعی خودم را برای رسیدن به این اهداف به کار بندم."



3- جان دی راکفلر (John D. Rockefeller) بنیانگذار Standard Oil:
"پیدا کردن یک دوست در یک تجارت خیلی بهتر از پایه گذاری یک تجارت بر اساس یک رابطه دوستانه است."



4- توماس ادیسون (Thomas Edison) مخترع لامپ:
"من هیچ وقت شکست نخوردم من فقط 10 هزار راه پیدا کردم که به هدف نمی رسید."



5- ری کراک (Ray Kroc) رئیس افسانه ای مک دونالد:
"شانس با تلاش ارتباط مستقیم دارد. هر چقدر بیشتر تلاش کنید خوش شانس تر خواهید بود."



6- دونالد ترامپ (Donald Trump) رئیس سازمان ترامپ:
"گاهی اوقات شما با شکست در یک نبرد، راهی برای پیروزی در جنگ پیدا می کنید. "



7- بیل گیتس (Bill Gates) بنیانگذار Microsoft :
"موفقیت یک معلم فریبکار است . او به افراد باهوش تلقین می کند که شما هیچگاه اشتباه نمی کنید."



8- والت دیزنی (Walt Disney) بنیانگذار کمپانی والت دیزنی :
"یکی از بهترین انواع تفریحات انجام دادن کارهای غیر ممکن است."



9- سام والتون (Sam Walton) بنیانگذار وال مارت:
"داشتن بالاترین سطح انتظار، کلید موفقیت در هر چیزیست."



10- جف بزوس (Jeff Bezos) موسس سایت آمازون:
"برند شما آن چیزی است که مردم در مورد شما می گویند، زمانی که شما در اطاق نیستید."



11- لری الیسون (Larry Ellison) بنیانگذار کمپانی اُراکل :
"زمانی که شما شروع به نوآوری می کنید، باید خودتان را آماده کنید که همه شما را دیوانه خطاب کنند."



12- هنری فورد (Henry Ford) بنیانگذار کمپانی فورد:
"چه شما فکر کنید که می توانید کاری را انجام دهید و چه فکر کنید که نمیتوانید آن کار را انجام دهید، در هر دو حالت درست فکر می کنید."



13- کارلوس اسلیم (Carlos Slim) صاحب کمپانی Telecoms:
"زمانی که شما برای تفکرات و اعتقادات دیگران زندگی می کنید، در حقیقت شما مرده اید."



14- ماری کی اش (Mary Kay Ash) بنیانگذار کمپانی آرایشی بهداشتی ماری کی : "الزاما افراد با استعداد با انبوهی از ایده های ناب بهترین ها نیستند. بهترین ها کسانی هستند که حتی اگر فقط یک ایده دارند رسیدن به آن را دنبال می کنند."



15- لری پیج (Larry Page) بنیانگذار گوگل: "زندگی دو شانس به شما داده است: یکی اینکه تغییراتی بزرگ در دنیا به وجود آورید و دیگری اینکه تغییراتی کوچک در کسانی که دوستشان دارید. هر دو اینها شانس های فوق العاده ای هستند و فراموش نکنید که فرصت شما بسیار کوتاه است و خیلی زودتر از آن چیزی که تصور کنید به پایان نزدیک میشوید.

 

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 15 / 7 / 1396 ساعت: 5:55 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

ده درس مهم برای ساختن تجارت

ده درس مهم برای ساختن تجارت

 

هر كارآفريني براي ساختن تجارت ميليون دلاري اش باید بداند:

 

۱. درس اول:

يك تجارت موفق قبل از اينكه وجود داشته باشد، خلق شده است.

 

۲. درس دوم:
يادبگيريد كه چگونه مي شود بدشانسي را به خوش شانسي تبديل كرد.

 

۳. درس سوم:
تفاوت بين شغل و كارتان را بدانيد.

 

۴. درس چهارم:
موفقيت، شكست را آشكار مي كند.

 

۵. درس پنجم:
راه رسيدن، مهم تر از هدف است.

 

۶. درس ششم:
بهترين جواب ها در قلب شماست، نه در سرتان.

 

۷. درس هفتم:
محدوده ي آرمان، تعيين كننده محصول است.

 

۸. درس هشتم:
تجارتي را طراحي كنيد كه بتواند كاري را كه ديگران قادر به انجامش نيستيد، انجام دهد.

 

۹. درس نهم:
براي معاملات بي ارزش نجنگيد.

 

۱۰. درس دهم:
بدانيد كه چه زماني بايد از كار دست بكشيد.

 

برگرفته از کتاب "پيش از آنكه كارتان را رها كنيد به فكر يك تجارت باشيد" نوشته رابرت کیوساکی

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool

 


تاریخ ارسال پست: 16 / 4 / 1396 ساعت: 12:53 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چرا استیو جابز در ذهن ها ماندگار شد ؟ با مهمترین ویژگیهای شخصیتی استیو جابز آشنا شويد

چرا استیو جابز در ذهن ها ماندگار شد ؟ با مهمترین ویژگیهای شخصیتی استیو جابز آشنا شويد:

 

چرا استیو جابز در ذهن ها ماندگار شد ؟

 

استیو جابز، یکی از خاص ترین افراد در طول تاریخ کمپانی های تکنولوژی است. او اپل را تاسیس کرد، سپس از آن اخراج شد و پیکسار را تاسیس کرد، آنرا تبدیل به کمپانی موفقی کرد و سپس دوباره به اپل بازگشت و نه تنها آنرا از نابودی نجات داد، بلکه آنرا تبدیل به یکی از موفق ترین کمپانی هایی کرد که تا این لحظه وجود داشته است.

 

اگر استیو، در اولین مرحله و بدون تجربه هیچ شکستی، موفق میشد، کاراکتر او اینقدر جذاب نبود اما او 3 مرتبه، از صفر آغاز کرد و به موفقیت های بزرگ رسید و به همین علت تقریبا از دید همه، به یک قهرمان جهانی تبدیل شده است.

 

دلایل زیادی برای اثر گذار بودن و قهرمان شدن او وجود دارد. ما در این مقاله 5 دلیل اصلی را ذکر می کنیم تا بتوانید با ساخت این ویژگیها در خود، به موفقیت مورد نظرتان برسید.

 


5 دلیل برای اثر گذار بودن استیو جابز

 

1) بسیار قانع کننده بود : وقتی بیشتر درباره زندگی او مطالعه میکنید، متوجه خواهید شد که شخصیت او، بسیار تاثیر گذار بوده است. او می توانست مردم را به خوبی قانع کند و ملاقات های ساده خود با دیگران را، به قرارداد های سود آورد تبدیل کند. به همین علت است که می گوییم ۹۰ درصد موفقیت شما در زندگی، به دانش روانشناسی شما یا بصورت دقیق تر، میزان مراجعات شما به هر آنچه که برای رسیدن به موفقیت نیاز دارید را بصورت جامع و تفکیک شده، بیان کرده ایم.

 

2) او هیچگاه نه را قبول نمی کرد : استیو هرگز نه را قبول نمی کرد. او به این معروف بود که در خواسته هایش، بسیار صریح بود. او یک خواسته و سوال را آنقدر تکرار می کرد تا نهایتا پاسخ آن را بیابد. به همین علت، مردم و کارمندانش، معمولا از بحث مستقیم با او خودداری می کردند زیرا می دانستند او توانایی بسیار بالایی در قانع کردن دیگران داشت تا جایی که هر کسی همراه با ایده او میشد و نمی توانست مقاومت کند.

 

3) او اهمیت بیشتری به محصول میداد تا به پول فروش آن :
استیو هرگز به پول اهمیتی نداد. وقتی به سی سالگی رسید، ثروت خالص او ۱۰۰ میلیون دلار بود و چند سال بعد نیز یک میلیاردر شد اما در تمام اوقات، تمرکز اصلی او روی تولید محصولات ماندگار بود، نه ثروتمند شدن. او کمپانی هایی را می شناخت که حتی پس از رفتن موسسین آن، کماکان معروف ماندند به همین علت تمام تمرکزش را روی ساخت محصولاتی با کیفیت می گذاشت.

 

4) او میخواست زندگی ها را عوض کند : بسیاری از افراد، آرزوهای کوچکی دارند. آنها ماشین خوب، کار مناسب و همسر خوبی میخواهند. اما برای استیو جابز، همه چیز متفاوت بود. او میخواست زندگی مردم را توسط محصولاتش بهتر کند و به همین علت است که هنوز اسم او بر سر زبانهاست، با اینکه خود، دیگر کنار ما نیست.

 

5) او هیچ اهمیتی به واقعیت نمی داد : استیو هیچ اهمیتی به این مساله نمیداد که واقعیت چیست. او مهندسین را مجبور به تولید محصولاتی می کرد که عملا تولید آنها قبل از وجود شرکت اپل، غیر ممکن بود. مهم نیست که این محصول، یک مک بوک بسیار نازک بود یا محصولی با پیچیدگی آیفون و آیپد، همین آگاهی استیو جابز و نپذیرفتن واقعیتها از سوی او بود که باعث الهام گرفتن دیگران و کارمندانش میشد و او را تبدیل به رهبری موفق می کرد.

 

چطور از این مقاله به سود خود استفاده کنید ؟

 

زندگی استیو جابز، اثباتی بر این مساله است : تا زمانیکه با مداومت به دنبال رویاهای خود هستید، هیچ غیر ممکنی وجود ندارد. او کامپیوتر را دید و به رویای ساخت یک کامپیوتر خانگی مشعول شد حال آنکه همه کمپانی های بزرگ فکر می کردند کامپیوتر ها هرگز به یک شخص معمولی فروخته نخواهند شد اما نهایتا در طی چند سال، همه مسیر استیو را دنبال کردند.

 

از آنجایی که او عمیقا به خود باور داشت، مردم را نیز به این سمت هدایت کرد که به او باور داشته باشند و به همین علت است که او تبدیل به قهرمانی شد که امروز همه او را میشناسیم. مهم نیست رویایتان چیست، به رویایتان باور داشته باشید و آنرا دنبال کنید تا به واقعیت شما تبدیل شود. فراموش نکنید : وقتی کاری را شروع می کنید، هرکسی غیر از خودتان، محصول و رویاهای شما را احمقانه خواهد دانست، پس این شما هستید که باید عمیقا به خود باور داشته باشید.

 

ما در این زندگی، در قوانینی محبوس شده ایم که بسیاری از آنها را دیگران درست کرده اند و به همین علت است که هیچوقت پتانسیل واقعی خود را کشف نمی کنیم. استیو یکی از افرادی بود که بر خلاف این قوانین، طغیان میکرد و نهایتا نیز ثابت کرد که این قوانین، قابل شکسته شدن هستند. بله مسیر آسان نبود، بهایی که باید بپردازید زیاد است اما اگر آن را صحیح انجام دهید، ممکن است استیو جابز بعدی باشید.

 

کانال تلگرامی ما

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 14 / 3 / 1396 ساعت: 3:13 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

5 دلیل اصلی که کار و کسب‌ها به خاک سیاه می نشینند

5 دلیل اصلی که کار و کسب‌ها به خاک سیاه می نشینند.

 

مرز میان موفقیت و شکست به اندازه‌ی یک تار مو است . همان طور که ما موفقیت را دنبال می کنیم, از شکست دور می شویم: و هر گاه که طعم شکست را می چشیم ، از موفقیت دور می‌شویم . این رابطه مهم است و نباید نادیده گرفته شود.
اما دستیابی به موفقیت و حفظ آن در صورتی که عوامل رایج شکست را نشناسیم و به شکلی آگاهانه از آن ها اجتناب نکنیم؛ غیر ممکن خواهد بود.
ماهیت یادگیری سازمانی عبارت است از: کسب؛ دسته‌بندی و به کارگیری دانش لازم در جهت پشتیبانی از اقدامات عملی و راهبردی در کلیه ی سناریوهای پیش بینی پذیر. برای تحقیق این منظور، ذخیره دانشی ما می بایست شامل برترین روندها و در عین حال بدترین آن ها باشد . اولی به ما می گوید که چه کاری بکنیم و دومی مواردی که می بایست از آن ها اجتناب کنیم را گوشزد می کند. درک این مهم به ویژه در محیط سیاست زده و پیچیده کنونی که در آن رویکردهای ساده انگارانه مدیریتی جایگزین تفکر نقادانه و رهبری اندیشه شده است. اهمیت به سزایی دارد.
در ادامه با این رویکرد 5 دلیل عمده ناکامی بنگاه های اقتصادی و روش های اجتناب از آن ها را مرور می کنیم:

 

1- چشم انداز دارید اما برنامه استراتژیک نه

تمام مشتریان ما و فعالین صنایع مختلف تمایل دارند به موفقیت دست یابند. آن ها حتی چشم اندازی دقیق از آرمان های خود دارند. اما با این وجود تعداد معدودی از آن ها از استراتژی لازم و برنامه عملیاتی مناسب برای تحقق این امر برخوردارند. برای موفق بودن، باید بدابدانیم که چه چیزی موفقیت را ممکن می سازد. این دانش از طریق مشاهده ی دلایل شکست و موفقیت و رقبا و یادگیری از آن ها به دست می آید.
این امر بدان معنا است که آن ها می بایست سهم بازار رقبای خود, پورتفولیوی مشتریان, پورتفولیوی محصول، نقش آفرینان کلیدی؛ ارتباطات برون سازمانی سطح بالاو رویه های استخدام و این قبیل موارد را شناخته و خود را در هر یک از بخش ها ارزیابی کنند.
به علاوه بنگاه ها می بایست مزایای رقابتی خود را شناسایی کنند و اگر احیانا فاقد هر گونه مزیتی هستند باید بتوانند یک مزیت را به سرعت ایجاد کنند ؛ عدم وجود یک برنامه راهبردی منبع اصلی استرس؛ تعارض، اشتباهات و شکست هاست.

 

2-افراد نادرست را استخدام می کنید.

استخدام نادرست, پرهزینه ترین اشتباهی است که سازمان ها به کرات مرتکب می شوند. استخدام نادرست به ویژه زمانی که سازمان به طور ناگهانی رشد می کند و فرصت های شغلی جدید به وجود می آورد و هم چنین زمانی که یکی از جایگاه های شغلی خالی می ماند و بدنه سازمان یا فشار کاری ناشی از آن مواجه می گردد روی می دهد . معمولا در این شرایط منطقی معمول گفتن این جمله است که «یافتن فرد مناسب فرآیندی بسیار زمان بر است. نتیجه؟ این مسکن موقت در اثر هزینه های بلندمدت نگهداری از کارمندان فاقد چشم انداز؛ انگیزه و تعهد از بین می رود. و البته رهبران سازمانی گاه به بهانه مشکلات اقتصادی از پرداخت حقوق های رقابتی سر باز می زنند. که نتیجه آن استخدام و جذب افراد نا متناسب با اهداف سازمانی است. اگر زمان کافی برای جست و جو و جذب افراد شایسته ندارید، بنابر این از موسسات ثالث و مشاوران اصلح در این حوزه کمک بخواهید. طلایی ها را استخدام کنید آن ها را توسعه‌دار و تربیت کنید. و متناسب با عملکردشان به آن ها پرداخت کنید.

 

3-اجازه می دهید دیپلماسی روی اصول تجاری شما سایه بیندازد.

دوستی در محیط کار می تواند شمشیری دو لبه باشد. همه ما دوست داریم با افرادی که کار می کنیم احساس راحتی داشته باشیم و گاهی این رویکرد به شکل گرفتن رابطه دوستانه با برخی از ایشان ختم می شود. اما گاهی این روابط دوستانه قضاوت حرفه ای ما را تحت تاثیر قرار می دهد که منشا مشکلات و مسائل فراوان در آینده سازمان خواهد شد. به علاوه این روابط در صورت عدم مدیریت می تواند منجر به تصمیم گیری های غلط در سطح سازمان شود. به طور خلاصه؛ دیپلماسی ناپخته و فارغ از هوش تدبیری درسازمان نتیجه ی سایه انداختن دوستی و رفاقت روی اصول موثر تجاری است. این روابط نامتعارف سرمایه های فکری را می بلعد و هرچند که برخی هنوز فکر می کنند که بهتر است مشاغل کلیدی و با اهمیت به نزدیکان و دوستان ..... است اما اساسا آن چه که در دوستی ها به دست می آید در رابطه کاری حرفه ای نیست. رفیق بازی سبب می شود که در بازار کار افراد در جایگاه های خود قرار نگیرند و افراد ناشایست با استفاده از فرصت ها به شرایط ایده آل است دست یابند و برخی دیگر در عین صلاحیت و بعضا از روی عمد دیده نشوند و بازار کار از تخصص و مهارت آن ها بی نصیب بماند.

 

4-به تیم تان اعتماد ندارید.

بی اعتمادی گسترده؛ یک ضعف سیستمی به حساب می آید که از ترکیب 3 مساله قابل پیشگیری نشات می گیرد:

الف) ندانستن برنامه

ب) استخدام نادرست

ج) سایه انداختن سیاست بازی و دیپلماسی نامتعارف روی اصول تجارت



لذا اگر در مقام مدیر یا رهبر یک تیم احساس می کنید که نمی توانید به کارکنانتان اعتماد کنید ، این بدان معنا است مدیریت ذره بینی دارید و یا این که در مسیر غلطی افتاده اید.
راه حل اولیه جهت شفاف سازی و حاکم ساختن جو اعتماد در سازمان این است که برنامه ای استراتژیک در پیش گرفته؛ استعدادهای شایسته را جذب کنیم و سیاسی بازی را از روندهای سازمان حذف کنیم.

 

5-اختلاف نظرها را به خوبی مدیریت نمی کنید.

اختلاف نظر موثق و سازنده که مبتنی بر رویکردهای ذاتا متفاوت برای حل مساله ای مشابه یا دستیابی به هدفی مشترک است؛ بنیان یادگیری و پیشرفت را شکل می دهد.
هرچند که اختلاف نظر آشکار در خصوص مسایل مهم که نشات گرفته از رفتار افرادی است که سعی دارند نقاط ضعف خود را در پس صدای مخالف بپوشانند و نظری اصلاحی و جایگزینی ارائه نمی کنند ؛ بستر ساز شکست سازمان است.



 روش مدیریت هر نوع از اختلاف نظرها متفاوت است. سازمان به منظور مدیریت اختلاف نظرهای موثق می تواند جلسات راهبردی و حرفه ای طوفان مغزی را در راستای همسوسازی اهداف و بسیج ظرفیتهای سازمان در مسیر حل مسائل برگزار کند. در نقطه مقابل سازمان ها باید افراد نق زن و کم کاری که با ایجاد تعارضهای عمدتا ساختگی سعی در مخفی ساختن نقاط ضعف خود را دارند از بدنه خود حذف کند.

 

کانال تلگرامی ما

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 12 / 3 / 1396 ساعت: 11:19 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چرا باید برای توسعه یک استارتاپ از شتابدهنده کمک گرفت؟

چرا باید برای توسعه یک استارتاپ از شتابدهنده کمک گرفت؟

1 استفاده از تجربیات دیگران:
برای یاد گیری راهی بهتر از آزمون و شکست هم وجود دارد و آن استفاده از تجربه ی کسانی ایست که این مسیر را طی کرده اند و تخصص این کار را دارا میباشند.
در سال ۲۰۱۳ نظر سنجی توسط MicroMentor ( یک سازمان کسب و کار مربیگری خصوصی ) کسب و کار های منتوری در آمد خود را ۸۳ ٪ افزایش داده بودند در حال که برای کسانی که منتور نداشتند این رقم ۱۶ ٪ بود که این در طول یک دوره از سال بود .
در شتابدهنده تعداد زیادی از افراد حضور دارند که در تلاشند با در اختیار قرار دادن تجربیات خود موجبات موفقیت شما را فراهم کنند.و علاوه بر تجربیات افراد موفق , تیم ها در شتابدهنده در کنار هم از موفقیت ها و شکست ها و تجربیات یکدیگر نیز می آموزند.

2 آموزش:
بخش مهمی از وظایف شتابدهنده آموزش فشرده مسایلی به تیم هاست که در کسب و کار خود به آن نیاز دارند و اگر بخواهند خود به تنهایی یاد بگیرند احتیاج به صرف انرژی و وقت زیاد دارد و حتی میتوان گفت تشخیص مسایل ضروری از غیر ضروری میتواند چالشی باشد.
بخش مهمی از موفقیت یک استارتاپ را مباحث کسب و کار مثل استراتژی ورود به بازار، شناخت مشتری، سنجش بازار، اعتبارسنجی ایده و جریان درآمدی تشکیل می‌دهد که اغلب به علت فنی بودن بنیان گذاران به این بخش توجه ویژه ای نمی‌شود و بخش کسب و کار یک استارتاپ معمولا از ضعف فاحشی برخوردار است. یک شتابدهنده خوب می‌تواند با توجه به امکانات و ارزش های متفاوتی این بخش از ضعف یک استارتاپ را پوشش دهد.


3 فشردگی برنامه به شرکت های نوپا اجازه می دهد که واقعا ایده خود را تهیه کنند:
هرکدام از ما تجربه کرده ایم که تصمیم به انجام کاری میگیریم ولی در حین عمل به هر دلیل سست شده و رها میکنیم و حتی اگر رها هم نکنیم با جدیت قبل در زمان مناسب انجام ندهیم. شتابدهنده با حضور و حمایت خود مانع از این اتفاق میشود.

4 استفاده از حمایت شتابدهنده در برقراری ارتباط با مراکز دیگر: ارتباطات و شبکه گسترده از دیگر نیاز های استارتاپ ها در مراحل اولیه است که این نیاز به خوبی توسط یک شتابدهنده می‌تواند تامین شود.

5 فضای کاری مناسب و شاد:
فضای کاری اشتراکی از دیگر امکانات در طول دوره شتابدهی است، استارتاپ ها می‌توانند از محیط کاری مناسب که منجر به افزایش خلاقیت و بهره‌وری می‌شود استفاده کنند و در این محیط در کنار سایر تیم ها چالش های متفاوت و مهمی را تجربه کنند و از ریسک های متفاوت کسب و کار مطلع شوند.

6 سرمایه اولیه برای بقا و رشد و استارتاپ :سرمایه اولیه یکی از نیازات مهم استارتاپ است که توسط شتابدهنده به خوبی براورده خواهد شد.

 

کانال تلگرامی ما

https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 21 / 12 / 1395 ساعت: 7:56 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

درس‌های کارآفرینی از تام هنکس

درس‌های کارآفرینی از تام هنکس

حضور طولانی مدت تام هنکس در حرفه‌های مختلفی نظیر بازیگری، تولیدکنندگی، نویسندگی، کارگردانی و تولیدکننده اپلیکیشن، او را بین نخبه‌های هالیوودی قرار داده است؛ در حالی که شهرتش به عنوان مهربان‌ترین مرد شهر را نیز حفظ کرده است.

از همان آغاز جاه طلبی تام هنکس کاملا مشخص بود. زمانی که او تنها ۱۸ سال داشت، به کارگردان تحسین برانگیز آن روزها، جورج روی هیل نامه‌ای نوشت و در آن نامه تمام روش هایی که جورج هیل می‌توانست ستاره بودن او را کشف کند، عنوان کرد.

این نامه، که هم شجاعانه بود و هم خنده دار، نمونه‌ای از اصول کارآفرینی ست که ما در مود آنها صحبت می‌کنیم: هنکس ریسک کرد. موقعیتی برای ایجاد ارتباط در پیش روی خود دید و تصویر واضحی از آن چه می‌خواست بدان دست یابد داشت (من نمی‌خواهم که از آن سوپراستارهای هالیوودی باشم که بین نوجوانان طرفداران زیادی دارند، من فقط یک پسربچه ام که در دوره خودش به شهرت رسیده، یک پورشه دارد و رابرت ردفورد را «باب» صدا می‌زند).

روحیه کارآفرینی که تام هنکس در دوران نوجوانی از خود بروز داد در طول حرفه او نیز خود را نشان داده است. در این مقاله ما لیستی از هفت درس برتر کسب و کار از دیدگاه او را که در مصاحبه هایش به آنها اشاره کرده تهیه کرده ایم:

۱- ترسی را که همراه استفاده از یک شانس به وجود می‌آید، با آغوش باز بپذیرید.

۲- اجازه ندهید که ترس باعث تنبلی‌تان شود

۳- قهرمانان را شناسایی کنید.

۴- انتظار این را داشته باشید که همیشه همه چیز راحت جلو نرود.

۵- بدانید که شکست موقعیتی برای یادگیری ست.

۶- علاقه‌مند باشید و آن را نشان دهید.

۷- بدانید که اسطوره‌ها یک شبه ساخته نشده‌اند.

هنکس می‌گوید: «در این کسب و کار، شغل‌ها براساس طول عمر ایجاد می‌شوند.»


تاریخ ارسال پست: 14 / 11 / 1395 ساعت: 12:48 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

به اندازه بچه ای یک ساله فعل خواستن را صرف می كنيم

به اندازه بچه ای یک ساله فعل خواستن را صرف می كنيم؟

 توماس جی. واتسون می گوید:
"می خواهید فرمولی برای موفقیت به شما بدهم؟
خیلی ساده است.
«نرخ شکست خود را دو برابر کنید.»

 شما به شکست به عنوان دشمن موفقیت می نگرید.
ولی اصلاً اینطور نیست.
شاید شکست شما را دلسرد کند یا شاید از آن چیزی یاد بگیرید.
پس پیش بروید و اشتباه کنید.
هر کاری می توانید بکنید.

 باید به یاد داشته باشید که آنجا جائی است که موفقیت را خواهید یافت.

 اگر می خواهید موفق شوید باید شکست بخورید. باید شکست بخورید، شکست، شکست و شکست.

 شکست راه رسیدن به موفقیت است. آنقدر باید زمین بخورید تا راه رفتن را یاد بگیرید.

 همه ما زمان كودكی را گذرانده ایم! شايد به ياد نیاوریم ولی کافی است به كودکی حدود يک ساله نگاه كنيم كه تلاش می کند خواد راه برود.

 مدام زمين می خورد، بلند می شود، دوباره زمين می خورد و ...
آيا ناراحت می شود؟
آيا راه رفتن را ترک می كند؟
انسان در كودكی هدف را راه رفتن قرار می دهد و تا راه نرود، دست از تلاش برنمی دارد.

 در كودكی از لحاظ جسمی بسیار ضعيف بوديم ولی از لحاظ «خواستن» بسیار قوی!

 چرا حالا كه از لحاظ جسمی و ذهنی خيلی خيلی كاملتر شديم، خواستن، اراده و ميلمان به موفقيت كمرنگ شده است؟

بياييد مثل همان دوران شيرين بچگی، با یک یا چندبار افتادن قافيه رو نبازيم.

 

 

کانال تلگرامی ما

https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 18 / 10 / 1395 ساعت: 4:24 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چرا بیشتر افراد تازه وارد در بازاریابی شبکه ای شکست می خورند؟

چرا بیشتر افراد تازه وارد در بازاریابی شبکه ای شکست می خورند؟

 کیم تامپسون یکی از بازاریابان موفق در مقاله ای 7 عامل را بیان کرده که منجر به شکست 95 درصد افراد در این حرفه می گردد. او می گوید: این من رو ناراحت می کند که می بینم بسیاری از افراد به امید دست یابی به زندگی بهتر در این کسب و کار مشارکت می کنند اما بسیاری از آنان در دست یابی به اهداف مورد نظرشان شکست می خورند. اگر بخواهم با شما صادق باشم باید بگویم خود من نیز یکی از افرادی بودم که قبل از رسیدن به جایگاه فعلی ام، دچار شکست شدم.

براساس تجربه شخصی ام 7 عامل را در شکست بازاریابان مؤثر می دانم که این عوامل عبارتند از:

1- کمبود آموزش/عدم رشد شخصی

اعتماد به نفس، مهارت های ارتباطی، مهارت های فروش و آشنایی با مفاهیم علمی در این حرفه از عوامل مؤثر در کسب موفقیت است. هرکدام از بازاریابان نیاز دارند که در این موارد سرمایه گذاری انجام دهند و به دنبال کسب یا افزایش مهارت هایشان باشند ؛ حتی اگر این آموزش ها توسط شرکت به شما ارائه نمی گردد، لازم است که در خارج از شرکت به دنبال افزایش توانایی هایتان در موارد ذکر شده باشید. توانمند بودن و رشد شخصی از مهمترین عوامل کسب موفقیت در این حرفه است.

2- عدم هدفگذاری

جمله معروفی می گوید اگر در برنامه ریزی شکست بخورید برای شکست تان برنامه ریخته اید. در هر حرفه تعیین هدف و برنامه ریزی برای دست یابی به آن یکی از عوامل تعیین کننده موفقیت در آن حرفه است. هدف دار بودن انگیزه حرکت و تلاش را به شما خواهد داد. ابتدا اهداف کوتاه مدت برای خودتان خلق کنید و سپس حرکت به سوی اهداف بلند مدت داشته باشید.

3- از یک شاخه به شاخه دیگر پریدن

ساختن یک کسب و کار موفق زمان بر است. هیچ کاری در یک زمان کوتاه به نتیجه نمی رسد و متأسفانه اکثر بازاریابان به دنبال کسب موفقیت در کوتاه مدت هستند. کسانی که به دنبال کسب نتیجه در کوتاه مدت هستند، می بایست خودشان را برای شکست آماده کنند. اگر شرکت باسابقه و موفق را انتخاب کنید و خودتان را به آن متعهد کنید و در جهت صحیح و اصولی حرکت داشته باشید، می توانید امیدوار به کسب موفقیت در بلند مدت باشید.

4- تعلل و تنبلی

بسیاری از افراد فکر می کنند در این حرفه پول درآوردن راحت است. تصور آنان این است که در این حرفه مجبور به کار و تلاش نیستند و فقط با تهیه یک لیست و چند تلفن می توانند اسکناس هایشان را بشمرند. توصیه من به آن ها این است، از صندلی هایتان بلند شوند و فعالیت تان را آغاز کنید. اگر از افراد موفق در این حرفه سؤال کنید به شما خواهند گفت که فروش و جذب افراد در این حرفه کار راحتی نیست و نیاز به تلاش سخت دارد.

5- اقدامات نامناسب و غیرقانونی

فقط کار مناسب و در چهارچوب انجام دهید؛ در غیر این صورت به موفقیت نخواهید رسید. پایبندی به اخلاق حرفه ای و کار علمی ضامن موفقیت در این حرفه خواهد بود.

6- ترس

تنها مطلبی که در این مورد می توانم بگویم، این است که شما یک انتخاب دارید، بترسید یا موفق شوید. شما نمی توانید هر دو این ها را با هم داشته باشید. زمانی که برای اولین بار می خواهید با افراد غریبه در مورد محصولات و کسب و کارتان صحبت کنید، ممکن است احساس کنده شدن قلبتان از سینه تان را داشته باشید، اما زمانی که مشتریانتان را جذب می کنید و فروشتان افزایش پیدا می کند، اعتماد به نفس شما بالا خواهد رفت و خوشحال خواهید شد. برای رسیدن به این مرحله لازم است مهارت هایتان را افزایش دهید.

7- فقدان رهبری خوب

من سال ها به دنبال فردی بودم که به طور صحیح من را هدایت کند و خوشبختانه 5 سال پیش یکی از آن ها را پیدا کردم. به دنبال رهبران با تجربه و متعهد باشید. اگر لیدر شما به سؤالات تان پاسخ نمی دهد از افراد دیگر کمک بگیرید.

 اگر موارد گفته شده در بالا را رعایت کنید، می توانید امیدوار باشید که در مسیر صحیح قرار گرفته اید.


تاریخ ارسال پست: 30 / 9 / 1395 ساعت: 7:25 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

قانون اثر دانه در کسب و کار

- نگاهی به درخت سيب بيندازيد. شايد پانصد سیب روی درخت باشد که هر کدام حاوی دست کم ده دانه است.
چرا اين همه دانه لازم است تا فقط چند درخت ديگر اضافه شود؟
اينجا طبيعت به ما چيزی ياد می دهد :
اکثر دانه ها هرگز رشد نمی کنند. پس اگر واقعاً می خواهيد چيزی اتفاق بيفتد، بهتر است بيش از يکبار تلاش کنيد.

- بايد در بيست مصاحبه شرکت کنی تا يک شغل بدست بياوری.
- بايد با چهل نفر مصاحبه کنی تا يک فرد مناسب استخدام کنی.
- بايد با پنجاه نفر صحبت کنی تا يک ماشين، خانه، جاروبرقی، بيمه و يا حتی ايده ات را بفروشی.
- بايد با صد نفر آشنا شوی تا يک رفيق شفيق پيدا کنی.


«قانون دانه» را درک کنيد و نااميد نشويد و به راحتی احساس شکست نکنيد.
قوانين طبيعت را بايد درک کرد و از آنها درس گرفت.


تاریخ ارسال پست: 2 / 9 / 1395 ساعت: 9:49 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

سه برنده ی الهام بخش

1-المپیک اتفاقی است که یاد و خاطره ی آن در اعصار ماندگار می شود.در طول یک مسابقه قایقرانی لورنس لیمپوکس به خاطر کمک به یکی از حریفانش که به دردسر افتاده بود از ادامه ی مسابقه صرف نظر کرد.تمام دنیا شاهد این صحنه بودند.اهمیت نجات جان یک انسان برای او مهم تر از برنده شدن بود.حتی با این که او در مسابقه برنده نشد ولی باز هم او یک برنده محسوب می شود.او به این خاطر که روحیه ی جوانمردی به المپیک بخشیده بود،از جانب همه ی پادشاهان و ملکه های دنیا مورد تقدیر قرار گرفت.

2-من داستانی درباره ی رابین گونزالس شنیده ام که او در یک بازی فینال مسابقات تنیس بازی می کرد.این یک رویداد مهم بود،او برای کسب عنوان قهرمانی جهان بازی می کرد.در آخرین سرویس گونزالس برای جلوگیری از امیتاز گرفتن حریف شوت بلندی زد.داور و خط نگه دار هر دو صحیح بودن شوت او را تایید کردندو اعلام کردند که با این شوت او برنده مسابقه است،اما گونزالس پس از مدت کوتاهی مکث و تردید،برگشت و به حریفش دست داد و گفت:((سروخطابود))نتیجه این شد که او آن سرو را باخت و در آن بازی هم شکست خورد.

همه تعجب کردند.چه کسی می توانست تصور کند که یک بازیکن در عین حال که داوران رسما به نفع او امیتاز داده اند و برگ برنده را در دست دارد،این چنین خود را محروم کند و ببازد.هنگامی که از او پرسیدند که او چرا این کار را کرد،پاسخ داد که((این تنها کاری بود که با انجام آن می توانستم از درستکاری خود محافظت کنم))او با این که مسابقه را باخت ولی باز هم یک برنده محسوب می شود.

3-چند نفر تاجر برای انجام ملاقاتی شهرشان را ترک کردند و به خانواده هایشان گفتند که تا جمعه شب بازخواهند گشت.اما به خاطر مشغله ی کاری زیاد نتواستند به موقع کارهایشان را تمام کنند.آن ها دیرشان شده بود و باید به پرواز می رسیدند.درآخرین لحظه در حالی که بلیط هایشان را دردست گرفته بودند،با این امید که هواپیما هنوز پرواز نکرده باشد،به فرودگاه رسیدند.در حالی که آن ها می دویدند یکی از آن ها با میزی برخورد کرد که روی آن یک سبد میوه گذاشته شده بود.همه میوه ها به زمین ریختند و له شدند،ولی آن ها وقتی برای ایستادن نداشتند.همه به دویدن ادامه دادندو خود را به هواپیما رساندند ونفسی با خیال راحت کشیدند البته به جز یک نفر از آن ها.او احساساتی شد و از صندلی اش بلند شد و به دوستان خود گفت خداحافظ و رفت.چیزی که او را شادمان و راضی می کرد برگشتن بود.اوبه طرف میزی که آن را واژگون کرده بود برگشت و دید که پشت آن میز دختر نابینای ده ساله ای برای گذران زندگی اش میوه می فروشد.مرد گفت:((آرزو می کنم که روز شما را خراب نکرده باشم.))از جیبش یک 10 دلاری در آورد و دردست دختر گذاشت وبه او گفت:((مواظب میوه هایت باش))و آنجا را ترک کرد.دختر نمی توانست ببیند که اوکجا می رود.ولی صدای دور شدن قدم هایش را می شنید.درحالی که صدای پای مرد درحال محو شدن بود دختر فریاد کشید:((آیا توخدا هستی؟))آن مرد پروازش را از دست داد ولی آیا او برنده محسوب نمی شود؟یک فرد بدون داشتن مدال هم می تواند برنده باشد و یک شخص با داشتن مدال هم اگر لیاقت برنده شدن را نداشته باشد،بازنده محسوب می شود.


تاریخ ارسال پست: 21 / 8 / 1395 ساعت: 8:27 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

پس از شکست به مسیر خود ادامه دهید

از آنجا که شروع کسب‌وکار یا تبدیل شدن به کارآفرین موفق کار دشواری است، این اجتناب‌ناپذیر است که در طول مسیر افراد با شکست روبه‌رو شوند. یکی از نشانه‌های کارآفرین برتر عدم تمایل او به عقب‌نشینی بعد از شکست است. کار دشواری است که بعد از شکست به‌سختی به مسیر خود ادامه دهید و دست از تلاش نکشید. همین ویژگی است که افراد موفق را از سایر افراد متمایز می‌کند.
وقتی عقب‌نشینی راحت‌ترین راه است، آیا شما به سمت جلو پیش خواهید رفت و از اشتباهات گذشته درس خواهید گرفت؟ اگر این‌گونه است، شما از نظر ذهنی آمادگی آن را دارید که به کارآفرینی موفق تبدیل شوید.


تاریخ ارسال پست: 11 / 8 / 1395 ساعت: 8:53 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

از شکست نترس از تلاش نکردن بترس

از شکست نترس از تلاش نکردن بترس

یاعلی


تاریخ ارسال پست: 10 / 8 / 1395 ساعت: 10:47 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

سخن انگیزشی بسیار زیبا

سخن انگیزشی بسیار زیبا

هرگز از تلاش برای موفقیت دلسرد نشو
حتی همان لحظه ای که مطمئنی شکستت قطعی است...


تاریخ ارسال پست: 10 / 8 / 1395 ساعت: 10:34 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

اهداف تان را به دقت بررسی نمایید

فردی که هدفی ندار،هیچ چیز را از دست نمی دهد.انتخاب اهداف پست،بزرگترین اشتباه است.افراد موفق اهداف را می بینند،درحالی که افراد غیر موفق موانع را می بینند.

اهداف باید به اندازه ی کافی با ارزش باشند تا باعث انگیزه ی ما شوند،اما در عین حال باید به حد کافی واقع گرایانه باشند تا موجب دل سردی نشوند.

هرکاری که ما انجام می دهیم یا ما را به اهدافمان نزدیک می کند و یا ما را از آن ها دور می سازد.

هرهدفی باید با توجه به موارد زیر،مورد ارزیابی قرار گیرد.

1-آیا آن حقیقت دارد؟

2-آیا آن امر برای همه اهمیت دارد؟

3-آیا آن به ما اراده ی قوی می دهد؟

4-آیا آن سلامتی،ثروت و آرامش ذهنی می بخشد؟

5-آیا آن با اهداف دیگرمان سازگاری دارد؟

6-آیا من می توانم نسبت به آن متعهد باشم؟

نمونه های زیر هدف را باشکست مواجه می کنند:

الف-اگر یکی از اهداف ما تضمین سلامت اما بدون درآمد مالی باشد،کاملا روشن است که برای بقا سخت خواهد بود.آن بدین معناست که با اهداف دیگر ما سازگار نیست.

ب-اگر شخصی تمام پول دنیا را داشته باشد،اما خانواده و سلامتی اش را از دست بدهد،آن سرمایه هیچ ارزشی ندارد.

ج-اگر شخصی یک میلیون دلار درآمد از طریق فروش مواد مخدر دست و پا کند،اما قرار باشد برای باقی عمر از قانون فرار کند،آرامش ذهنی خود را به هم زده است وچنین رفتاری برای هیچ منظوری خوب نیست و هیچ آرزویی را در پی نخواهد داشت.

هرهدفی باید مورد ارزیابی قرار گیرد و همه ی اهداف باید با هم هماهنگ باشند.

اهداف بدون عمل،رویاهای خالی هستند.عمل،رویاها را به اهداف تبدیل می کند.حتی اگر ما به اهدافمان نرسیم باعث شکست ما نمی شود.تاخیر به معنای شکست نیست بلکه تنها به این معناست که فرد مجبور است برای اجرای هدف خود دوباره برنامه ریزی کند.

درست مانند دوربین عکاسی که نیاز به تمرکز کردن برای گرفتن عکس خوب دارد ما به اهدافی نیاز داریم که باعث زندگی مفید شوند.


تاریخ ارسال پست: 2 / 8 / 1395 ساعت: 7:46 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

آموزه هایی از جیم پاول یکی از سرمایه گذاران مشهور آمریکایی

1.اگر میخواهید یک سرمایه گذار باهوش باشید، باید ریسک های زیادی انجام دهید و این ریسک های زیاد، قرار نیست همه شان تبدیل به موفقیت شوند. حتی ریسک های زیاد بر روی تصمیم گیری نیز، قمار نیستند. در واقع قمارباز کسی است که غرورش با پولش ازدواج کرده.

2.تصمیم گیری احساسی خطرناک است و زمانی خطرناک تر میشود که توسط یک گروه تصمیم گیری میشود! البته که شما انسان هستید، احساسات دارید. طبیعی است که واکنش های احساسی به شرایط داشته باشید! چه منفی و چه مثبت! اما به عنوان یک فرد بالغ، در کسب و کار و زندگی تان باید یکبار برای همیشه یاد بگیرید، هنگام تصمیم گیری های، احساساتتان را کنار بگذارید و با واقعیات و عینیات تصمیم تان را بگیرید.

3.زمانی که پولتان را از دست میدهید، شکست میخورید، معمولا بر حسب عادت، دوست دارید آنرا بین خودتان نگه دارید یا به اصطلاح درونی اش کنید و هیچکس را از آن خبردار نکنید. این یکی از خطرناک ترین اقداماتی است که سرمایه گذاران جوان انجام میدهند.آنها ارزش خالص دارایی شان را با ارزش خالص خودشان برابر میدانند؛ این اشتباه است. شما اگر شکستی متقبل شدید ویا پولتان را از دست دادید، شما در واقع شخصی هستید که شکست خورده، نباید تصور کنید یک “فرد شکست خورده” هستید.


تاریخ ارسال پست: 18 / 7 / 1395 ساعت: 5:48 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

زن فلج سریع ترین زن روی زمین

ویلمارادولف در یک خانواده ی فقیر در تنسی آمریکا به دنیا آمد.درسن چهار سالگی او دو بار دچار سینه پهلو با تب اسکارلت شد.یک ترکیب مرگبار و کشنده که برای او فلج را به جا گذاشت.او مجبور بود همیشه یک کمربندببندد و دکتر و به او گفته بود که هرگز پاهایش را روی زمین نگذارد.اما مادرش او راتشویق می کرد:اوبه ویلما می گتف خدا به تو قدرت و توانایی،ایمان و مقاومت داده،بنابراین هرکاری که بخواهی می توانی انجام دهی،ویلمامی گفت:من می خواهم سریع ترین زن روی زمین باشم.درسن 9سالگی برخلاف هشدار دکتر او کمربند را باز کرد و اولین گام را برداشت.همان چیزی که دکترها گفته بودند او هرگز نخواهد توانست آن را انجام دهد.در سن 13 سالگی اولین مسابقه اش را انجام داد ونفر آخر شد و سپس او وارد دومین مسابقه شد و سومین و چهارمین مسابقه و آخر شد،تااین که روزی توانست در مسابقه اول شود.در سن 15 سالگی او به دانشگاه ایالتی در تنسی رفت جایی که او بایک مربی به نام(ادتمپل)آشناشد.ویلما به او گفت:من می خواهم سریعترین زن روی زمین باشم.تمپل گفت:بااین دل و جراتی که توداری هیچ کسی نمی تواند تو را متوقف کند و در ضمن من کمکت خواهم کرد.روزی رسید که ویلما در المپیک شرکت کرد در آن جا با بهترین ها مسابقه داد.ویلما با یک زن دیگر به نام(جوتاهین)مسابقه داد که هرگز شکست نخورده بود.اولین مسابقه،دوی 100متر بود.ویلما،((جوتاهین))را برد واولین مدال طلایش را برگردن آویخت.دومین مسابقه،دوی 200 متر بود که ویلما دومین مدال طلای خود را برد.سومین مسابقه،دوی 400متر امدادی بود که ویلما باردیگر در مقابل((جوتاهین))قرار می گرفت.دردوی امدادی سریعترین شخص همیشه آخرین نفریست که مسابقه می دهدو برای تیم بسیار مهم است.اولین نفری از سه عضو تیم دوید و به آسانی چوب را به نفر بعد داد.وقتی که نوبت گرفتن چوب از نفر دوم به ویلما رسید چوب از دست او افتاد.ویلما چوب را برداشت و مانند یک ماشین دوید و توانست برای سومین بار((جوتاهین))را شکست دهد و سومین مدال طلای خود را ببرد.آن تاریخی است که یک زن فلج سریع ترین زن روی زمین در المپیک سال 1960شد.

 

 

چه درسی می توان از ویلما یاد گرفت.او به ما یاد می دهد که افراد موفق،موفقیت خویش را علی رغم وجود مشکلات-ونه نداشتن مشکلات-به دست می آورند.وقتی که ما داستان هایی در مورد افرادی که توانسته اند سختی ها را به فرصت ها تبدیل کنند می شنویم آیا برانگیخته نمی شویم؟


تاریخ ارسال پست: 13 / 6 / 1395 ساعت: 9:40 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

سردرگمی در اثر شکست

وقتی کسی در حوادث مشخص و ویژه ای شکست می خورد بیشتر دل سرد و ناامیدمی شود و به خود به عنوان یک درمانده نگاه می کند و نمی فهمد که شکست خوردن مساوی با درماندگی و عجز نیست.من ممکن است شکست بخورم ولی من یک درمانده و عاجز نیستم.من ممکن است کار احمقانه ای کرده باشم ولی نادان نیستم.


تاریخ ارسال پست: 2 / 6 / 1395 ساعت: 7:53 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

انگیزش ترس(مزایای انگیزش ترس)

***باعث می شود که به فوریت انجام پذیرد.

***حالت ضرب الاجل دارد.

***با عمل به موقع جلوی خسارت را می گیرد

***درکوتاه مدت عملکرد شخص را افزایش می دهد


تاریخ ارسال پست: 30 / 5 / 1395 ساعت: 5:7 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

نگرش جبر گرایانه(اعتقاد به قضا و قدر)

نگرش جبر گرایانه و اعتقاد به قضا و قدر موجب می شود که مردم در مورد موقعیتی که دارند احساس مسئولیت نکنند.آن ها موفقیت ها و شکست ها را به شانس نسبت می دهند.آن ها خود را تسلیم سرنوشت شان می کنند.آن ها به آینده مقدر و نوشته شده ای بر طالع یا ستاره شان یقین دارند که علی رغم تلاش آن ها طبق هر آن چه که قرار است اتفاق افتد،به وقوع خواهد پیوست.ازاین رو آن ها منتظر می مانند تا چیزها اتفاق بیفتند نه این که خود باعث وقوع شوند.از هر شکست خورده ای بپرسید می گوید که شکست به علت شانس است.

افراد کم هوش به آسانی طعمه ی پیشگویان و طالع بین ها می شوند که معمولا کارشان شیادی است.آن ها به این نحو خرافاتی می شوند.افراد سطحی نگر شانس را خیلی باور دارند.افراد قوی و بااراده معمولا رابطه ی علت و معلول را باور دارند.

بعضی افراد فکر می کنند که تنها آن ها بدشانس هستند.

این امر موجب نگرش های جبر گرایانه می شود.افرادی که دودل هستند یک چنین چیزهایی می گویند:

*یک دفعه ی دیگر سعی می کنم.

*ببینیم اگر آن کار کند.

*آن را باتیر می زنم

*من چیزی برای باختن ندارم

*بهرحال خیلی خرج این کار نمی کنم

ازآن جا که این افراد بدون هیچ گونه فداکاری و اراده ی راسخی،کاری را آغاز می کنند،شکست آن ها حتمی است.آن ها فاقد اعتماد به نفس،تعهد و جرات هستند.

آن ها با بی خیالی کاری را آغاز می کنند وخود را بدشانس می نامند.

داستانی دراین رابطه:

مردی یک اسب مسابقه خرید آن را در یک طویله نگهداری می کرد و با علامتی بزرگ روی آن نوشت:((سریع ترین اسب دنیا))صاحب اسب با آن نه تمرینی می کرد و نه به آن آموزش می داد تا وضعیت ظاهری خوبی داشته باشد.اواسب را در یک مسابقه شرکت داد و اسب آخر شد.صاحب اسب به سرعت نوشته روی اسب را این گونه تغییر داد:((کندترین اسب دنیا))باتنبلی یا انجام ندادن چیزی که باید آن را انجام داد،افراد شکست می خورند وتقصیر را به گردن شانس می اندازند.


تاریخ ارسال پست: 28 / 5 / 1395 ساعت: 6:52 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

عزت نفس پایین چیست؟

عزت نفس ضعیف از نبود خود احترامی و خود ارزشی ناشی شده و موجب ضایع کردن خود ودیگران می شود.دراین قبیل افراد تصمیم ها اغلب برای رضایت خاطر فرد گرفته می شوند تااین که یک چیز باارزش را ایجاد کنند.افراد با عزت نفس پایین مدام در جست و جوی هویت خود هستند.آن ها سعی می کنند که خود را بیابند.خود هر فرد نبایستی پیدا شود،بلکه بایستی خلق گردد.

بیهودگی و تنبلی پیامدهای عزت نفس ضعیف هستند و موجب شکست می شوند.بیهودگی هم چون زنگار است که براق ترین فلزات را تباه می کند.


تاریخ ارسال پست: 28 / 5 / 1395 ساعت: 6:38 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

ترس باعث چه موانعی در زندگی می شود

ترس می تواند واقعی یا خیالی باشد.ترس باعث می شود که مردم کارهای عجیب و غریبی انجام دهند که ناشی از فقدان و نقصان در درک و فهم است.زندگی با ترس مانند بودن در یک زندان عاطفی است.

ترس موجب از دست دادن اطمینان به نفس می شود،نبود یقین نیز موجب تعلل در انجام کارها می شود.ترس موجب از بین رفتن توانایی و استعداد ما می شود و ما نمی توانیم منطقی فکر کنیم.ترس موجب بر هم خوردن روابط و سلامتی می شود.

بعضی از ترس های شایع عبارتند از:

*ترس از شکست

*ترس از ناشناخته ها

*ترس از آمادگی نداشتن

*ترس از تصمیم گیری غلط

*ترس از مورد قبول واقع نشدن

بعضی از ترس ها را می توان توصیف کرد درحالی که بعضی دیگر را فقط می توان احساس کرد.ترس موجب اضطراب می شود که درنتیجه ی آن فکرهای غیر منطقی بروز پیدا می کنندو در عمل موجب  ناکارآمدی راه حل های ما برای مشکلات می شوند.طبیعی ترین پاسخ به ترس،فرار است.فرار،به طور موقت مارادر حاشیه ی امن قرار می دهدواز فشار می کاهد،درحالی که علت ترس می تواند از کنترل ما خارج شود و موجب تباهی رویدادها و روابط شود.

ترس از شکست بدتر از خود ترس است.شکست بدترین چیزی نیست که می تواند برای فردی اتفاق افتد،بلکه افرادی که تلاش نکنند قبل از تلاش،شکست می خورند.زمانی که کودکان،راه رفتن را یاد می گیرند،آن ها به زمین می خورند،اما این برای آن ها به معنای شکست نیست به طوری که دوباره بلند می شوند.اگر آن هابترسند،هیچ وقت راه رفتن را یاد نخواهند گرفت.مرگ با عزت بهتر از زندگی است.که تسلیم ترس شویم.


تاریخ ارسال پست: 28 / 5 / 1395 ساعت: 10:29 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

به میلی به داشتن برنامه و آمادگی

همه می خواهند که برنده باشند ولی تعداد کمی هستند که خود رابرای برنده شدن آماده کرده باشند.

(واینس لومباردی)

اغلب مردم بیشتر از آنکه برای زندگی خود برنامه ریزی بکنند برای مهمانی ها و تعطیلات خودبرنامه ریزی می کنند.

 

آمادگی


اطمینان،از آماده بودن ناشی می شود و آن هم عبارت است از برنامه ریزی و تمرین کردن.برنده ها خود را تحت فشار می گذارند.این فشار برای آماده شدن است نه فشار برای دل واپسی و برنده شدن.

اگر ما ضعیف تمرین کنیم،ضعیف نیز بازی خواهیم کرد.از این روست که ما همان گونه بازی می کنیم که آن گونه تمرین کرده ایم.تفاوت بین موفقیت  شکست تفاوت بین کاملا درست انجام دادن و درست انجام ندادن است.

آمادگی بدنی و ذهنی کامل نتیجه ی از خود گذشتگی و انظباط در امور است.در حد متوسط بودن آسان است ولی بهترین بودن سخت است.تعجبی نیست که افراد عادی و متوسط راه آسان را انتخاب می کنند.

آمادگی به عنوان کرانه ی موفقیت در هر زمینه ای مطرح است.

آمادگی=غرور+صبر+استقامت+تمرین+برنامه ریزی+اصول+هدف

آمادگی به اعتقاد منتهی می شود.

 

آمادگی به مفهوم تحمل وبردباری در مقابل شکست است و نه به مفهوم پذیرفتن شکست.آمادگی به مفهوم روبروشدن با شکست است بدون داشتن احساس بازنده بودن.

آمادگی به مفهوم درس گرفتن از اشتباهات است،باانجام دادن اشتباهات،دنیا به آخر نمی رسد.همه ی ما اشتباه می کنیم.نادان کسی است که اشتباه مشابهی را دوبار مرتکب شود.شخصی که اشتباهی مرتکب می شود  و آن را تصحیح نمی کند،مرتکب خطای بزرگتری می شود.

بهترین راه برای برخورد با اشتباهات عبارتند از:

*اعتراف کردن به آن ها

*غرق نشدن در آن ها 

*تکرار نکردن آن ها

*تقصیر رابه گردن آن ها نینداختن و بهانه نیاوردن.

سختی ها و ناکامی ها از آماده نبودن ناشی می شوند.برای آمادگی،تمرین و سخت کوشی هیچ گونه جایگزینی وجود ندارد و حتی خواسته و یک فکر پرازآرمان نیز نمی تواند جای آن ها را بگیرد.تنها آمادگی است که شما رابه قله ی موفقیت می رساند.

هنگامی که شخص آمادگی نداشته باشد مصایب می توانند اورااز پای درآورند.

درست شبیه آبی که درمسیر خود جذب زمین می شود،موفقیت نیز نصیب کسانی می شود که برای آن آماده اند.تلاش های ضعیف موجب نتایج ضعیف می شوند.

پافشاری در موارد زیر دارای اهمیت است.

1-یک هدف 

2- یک برنامه 

3-آمادگی

4-بها(ارزش)

5-صبر

6-تمرین

7-اصول

8-افتخار

9-نگرش مثبت

ازخود بپرسید:

*آیا یک هدف روشن وتعریف شده دارید؟

*آیا برنامه ای برای عمل دارید؟

*چه کاری برای آماده شدن انجام داده اید؟

*برای این کار حاضرید چه مقدار هزینه کنید؟تا چه حد حاضرید جلو بروید؟

*آیا شما آن قدر می توانید صبر کنید که به زمان باروری برسید؟

*آیا شما میل دارید که برای عالی بودن تمرین کنید؟

*آیا به عملکردتان افتخار می کنید؟

*آیا شما این نگرش رادارید که((این کار شدنی است))؟

 


تاریخ ارسال پست: 27 / 5 / 1395 ساعت: 8:42 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

آیا ما آن چه را که لازمه ی موفقیت است داریم؟

آیا همه ی ما ویژگی های لازم رابرای موفق شدن داریم؟بعضی از مردم فکر می کنند که آن ها این ویژگی ها را ندارند.این افراد یا درحد متوسط قرار می گیرندو یا شکست می خورند،اما آن ها مجبور نیستند به چنین طریقی عمل کنند.همه ی ما ازاین ویژگی ها بهره مندیم.هرچند که ممکن است این ویژگی ها رشد نیافته باشندو یا در حدی نباشند که ما خواهان آن ها هستیم،ولی با این وجودآن ها درما وجود دارند.ما ممکن است ندانیم چنین ویژگی های داریم،اما هنگامی که آن ها کشف می کنیم،عملکردمان عوض می شود.

این امر مثل این است که یک میلیون دلار در حیاط پشتی خانه مان دفن شده و مااز آن بی خبریم.درچنین شرایطی شما قادر نیستید که از آن استفاده کنید.اما لحظه ای که آن را پیدا می کنید طرز فکر و رفتارمان عوض می شود.

چنین چیزی در مورد انسان ها نیزصدق می کند.همه ی ما گنج های نهانی در وجودمان داریم.لازم است که آن ها را بیرون بکشیم و از آن ها استفاده کنیم.


تاریخ ارسال پست: 24 / 5 / 1395 ساعت: 7:8 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

شناخت ویژگی های خود، یکی از اصول اولیه سرمایه گذاری

*سرمایه گذاران به دلیل حماقت یا بی کفایتی شکست نمی خورند، بلکه فقط به این دلیل که انسان اند و این موجود جایزالخطاست شکست می خورند. ما در بدو خلقت خود به گونه ای طراحی نشده ایم که در فعالیت های کسب و کار یا سرمایه گذاری خوب و قوی باشیم.شما نیاز دارید از هر سلاح در انبار مهمات خود استفاده کنید تا در این نبرد پیروز شوید.

* سلاح ها و ابزار متعددی در اختیار شما قرار دارند، اما بزرگ ترین و موثرترین سلاحی که در این نبرد می توانید از آن استفاده کنید شناخت صادقانه خود و اینکه بیاموزید چگونه میتوانید مجدداً در مقابل شکست ها و آسیب ها ایستادگی کنید.

*اگر این مهارت را بدست بیاورید می توانید با اصلاح اشتباهاتی که منجر به شکست شما شده اند ، موفقیت خود در بلند مدت را تضمین کنید.


تاریخ ارسال پست: 23 / 5 / 1395 ساعت: 8:19 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

قدرت استقامت در سختی ها و مشکلات

هیچ چیز نمی تواند جای استقامت را بگیرد،حتی استعداد فراوان(که هیچ چیزی معمول تر از شکست و ناکامی افراد با قریحه نیست.)حتی نبوغ نیز جایگزینی برای آن نیست:داستان های نوابغی که شکست خورده اند زبانزد مردم است،حتی تحصیلات نیز نمی تواند جایگزین آن شوند:چراکه دنیا پرازتحصیل کرده های بیکار است.استقامت و پایمردی تنها قدرت مطلق هستند.            (کلوین کلیج)

پیمودن مسیر موفقیت آسان نیست،زیرا پرازموانع وسختی هاست.برنده ها توان غلبه برآن ها رادارند وبا تصمیم قاطع تر خودرابالامی کشند.

روزی از فریتز کرایسلر،نوازنده ی مشهور ویولون پرسیدند:((چگونه است که تو به این خوبی می نوازی؟آیا تو خوش شانس هستی؟))اوپاسخ داد:((این براثر تمرین است.اگر من یک ماه تمرین نکنم،شنونده ها متوجه تفاوت خواهند شد.اگر یک هفته تمرین نکنم.همسرم این تفاوت را حس خواهد کرد و اگر یک روز تمرین نکنم خودم این تفاوت را حس خواهم کرد.))

استقامت به مفهوم اراده و تعهد است.درآن لذت دوام آوردن وجود دارد.برای تغهد واستقامت باید تصمیم گرفت.ورزشکاران سالها به تمرین می پردازند تا در چند ثانیه یا دقیقه عملکرد خودرانشان دهند.

استقامت یک تصمیم است.آن تعهد نسبت به اتمام رساندن چیزی است که شروع کرده اید.هنگامی که از رمق می افتیم،ول کردن آن کار خوب به نظر می رسد ولی برنده ها دوام می آورند.ازیک ورزشکار برنده بپرسید اودرد و رنج را تحمل می کند و آن چه را که شروع کرده به پایان می رساند؟بیشتر کارهایی که به شکست منتهی می شوند درآغاز خوب شروع می شوند ولی در نهایت به نتیجه نمی رسند.استقامت از هدف ناشی می شود زندگی بدون هدف سرگردانی اس.شخصی که هدفی ندارد استقامتی به خرج نمی دهد،هیچ وقت هم رضایتی کسب نمی کند.


تاریخ ارسال پست: 23 / 5 / 1395 ساعت: 8:2 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

عقب نشینی به هیچ عنوان حتی برای شما دوست عزیز

عقب نشینی نکن

زمانی که کارها به دشواری به پیش می رود،

همان گونه که در آینده هم این گونه خواهد بود،

هنگامی که راهمان به نظر کاملا سربالامی آید،

هنگامی که اندوخته تان کم وقرض هایتان زیاد است،

وشما به جای خنده،آه می کشید،

وهنگامی که غصه،امان تان رابریده است

اگر خواستید کمی استراحت کنید،ولی فرار نکنید

زندگی بااین همه پیچ و خمش سخت و دشواراست،

همانگونه که هریک از ما گه گاهی می آموزیم،

شکست به پیروزی بدل می شود

کارها راول نکنید گرچه آن ها به نظر آرام به پیش می روند.

ولی ممکن است درگام بعدی موفق شوید

شما ممکن است درموقعیت دیگری موفق شوید

وشما هیچ وقت نمی توانید بگویید که کی موفق می شوید،

آن ممکن است به شما خیلی نزدیک باشد درحالی که بسیار دور می نماید،

ازاین رو هرچه هدف دشوارتر باشد سخت تر تلاش کنید

زمانی که استقامت به خرج می دهید،کارها باارزش تر جلوه می نمایند.


تاریخ ارسال پست: 23 / 5 / 1395 ساعت: 7:54 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

بیش از آنچه از شما می خواهند انجام دهید

امروزه در صورتی موفقیت آسان خواهد بود و رقابتی وجود نخواهد داشت که بتوانید درمسیر زندگی گام های اضافی بردارید.درمسافت های اضافی رقابتی وجود ندارد.آیا شما راضی به انجام کاری بیشتر از آن چه که به شما سپرده شده است،هستید؟چند نفر می شناسید که حاضرند کاری بیشتر از آن چه به آن ها محول شده،انجام دهند؟به سختی همه حاضرند چنین کاری بکنند.غالب مردم حاضر نیستندکاری فراتر از آن چه که به آن ها محول شده به انجام رسانند و دسته ی دومی نیز وجود دارند که فقط آن چه را که کافی می دانند انجام می دهند.تعداد کمی نیز وجود دارند که راضی به انجام بیشتر از آن چه که از آن ها خواسته می شود هستند.چرا آن ها کار بیشتری انجام می دهند؟

مزایای انجام کار بیشتر از آن چه که خواسته می شود عبارت است از:

*علی رغم این که  چه چیزی انجام دهید و کجا کارکنید،شما خود راارزشمند خواهید یافت.

*این کار به شما اطمینان خاطر بیشتری می دهد

*مردم به شما به عنوان یک رهبر خواهند نگریست

*دیگران به شما اعتماد خواهند کرد

*مافوق ها به شما احترام خواهند گذاشت

*این کار موجب مشارکت و همکاری می شود.

 

اگر شما برای انسانی کار می کنید،تورابه خدا برای او کارکنید     (کیم هابارد)

 

یک چنین افرادی درهرزمان و مکانی علی رغم سن،تجربه یا تحصیلات شان؛افرادی سخت کوش هستند وبدون این که کسی بالای سرشان باشد به کار خود ادامه می دهند؛افرادی وقت شناس و با ملاحظه هستند؛افرادی هستند که به دقت گوش فرا می دهند و درآموزش ها به درستی عمل می کنند؛افرادی هستند که حرف راست می زنند؛افرادی هستند که وقتی در یک موقعیت اضطراری از ان ها طلب کمک می شود اخم نمی کنند؛این افراد بیشتر از آن که تکلیف مدار باشند نتیجه مدار هستند و مردم دل شاد و مودبی هستند.

همیشه به این موضوع فکر کنید که شما درروابط با یک مشتری،دوستان،همسرتان،والدین و فرزندان خود چه قدر می توانید به آن ها نفع برسانید.هرزمان که کاری را انجام می دهید،از خود سوال کنید((چگونه می توانم این کاری را که انجام می دهم به نحو احسن انجام دهم؟))یا((من چه قدر می توانم به دیگران سود برسانم؟))


کلید موفقیت درچهار کلمه نهفته است:((وعلاوه بر آن اندکی بیشتر)).برنده ها کاری را که به آن ها سپرده شده است انجام می دهند-وعلاوه برآن اندکی بیشتر.برنده ها وظیفه شان را انجام می دهند-وعلاوه برآن اندکی بیشتر.برنده ها مودب و بخشنده هستند-وعلاوه بر آن اندکی بیشتر.روی برنده ها می توان حساب کرد-و علاوه بر آن اندکی بیشتر.برنده ها 100درصد تلاش می کنند-وعلاوه بر آن اندکی بیشتر.

توانایی،بدون قابل اعتماد بودن،مسئولیت پذیری و انعطاف پذیری به درد نخور است.

 


چرا بعضی افراد بسیار باهوش و باسابقه ی تحصیلی درخشان،درزندگی شکست می خورند ویا این که به جای بهترین عملکرد در حد متوسط عمل می کنند؟به خاطر این که آن ها درچیزی مهارت کسب کرده اند که به درد نمی خورد واین امر باعث انباشت انرژی های منفی می شود.آن ها نمی خواهند آن چه را که به آن ها محول شده به انجام برسانند ویااین که فقط در حدی که از آن ها خواسته شده،کارمی کنند.تعجبی هم نیست که آن ها درزندگی شکست خواهند خورد.زمانی که ماچیزی فراتر از آن چه موظف به انجام دادنش هستیم،انجام می دهیم.ما مسابقه رابه پایان می رسانیم.درواقع،ماخود حریف خود می شویم یک چنین نگرشی بسیار مهم تر از هوش و تحصیلات است.

 

 


تاریخ ارسال پست: 23 / 5 / 1395 ساعت: 7:5 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

بازی برای برد،نیاز به تعهد دارد

تفاوت بزرگی بین بازی برای بردن و بازی برای نباختن وجود دارد.هنگامی که ما برای بردن بازی می کنیم ازروی تعهد وعلاقه بازی می کنیم،مابراساس ضعف هایمان بازی می کنیم.هنگامی که برای نباختن بازی می کنیم برای اجتناب از شکست بازی می کنیم.همه ی ما می خواهیم برنده باشیم،اما تنها تعداد کمی وجود دارند که آماده ی پرداخت هزینه های برنده بودن هستند.برنده ها موقعیت ها و تعهدات خودرابرای برد مهیا می سازند.بازی برای بردن از روی یک فکر بکر انجام می پذیرد،درحالی که بازی برای نباختن ازروی ناچاری صورت می گیرد.

درزندگی هیچ شرایطی ایده آلی وجود ندارد و هیچ وقت هم وجود نخواهد داشت.دردریای متلاطم برای رسیدن به خشکی نمی توانیم فقط روی آب سرگردان بمانیم و یا به لنگر تکیه بدهیم،بلکه نیاز داریم که بعضی اوقات در مسیر باد حرکت کنیم و گاهی نیز لازم است بر خلاف جهت وزش باد به پیش رویم.

از یک مربی یا ورزشکار بپرسید که بین بهترین تیم و بدترین تیم چه تفاوتی وجود دارد.باید تفاوت اندکی از لحاظ آمادگی جسمانی،استعداد و توانایی در بین آن ها باشد.بزرگترین تفاوتی که می توان یافت،تفاوت های عاطفی است.تیم برنده دارای حس از خود گذشتگی است و تلاش زیادی می کند.


تاریخ ارسال پست: 21 / 5 / 1395 ساعت: 12:34 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

معرفی افرادی که در راه خودشان شکست های زیادی خورده اند ولی باز دوباره دوباره بلند شده اند

توماس ادیسون تقریبا 10هزار بارزمانی که برروی لامپ کارمی کرد شکست خورد

هنری فورد در سن 40 سالگی ورشکسته شد

لی ایکوکا به وسیله ی هنری فورد 2بار در سن 54 سالگی از کار برکنارشد.

به بتهوون جوان گفته شده بود که او اصلا استعداد موسیقی ندارد ولی این بتهوون بود که بهترین آهنگ ها را به دنیا عرضه کرد.

شکست در زندگی اجتناب پذیر است.یک شکست می تواند به عنوان نیروی جلوبرنده عمل کند وهم چنین به ما درس تواضع و فروتنی را یاد می دهد.درمیان درد وناراحتی است که شما شجاعت و ایمان رابه دست می آورید.ما باید یاد بگیریم که برنده باشیم نه محکوم.به ذهن کوته اندیش شک کنید واز آن دوری گزینید.

بعد از هر شکست از خود بپرسید از این تجربه چه چیزی می توانم بیاموزم؟وبه این نحو شما باید قادر باشید با استفاده از یک جای پا ازروی موانع بگذرید.


تاریخ ارسال پست: 20 / 5 / 1395 ساعت: 9:1 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

راه های رسیدن به موفقیت

راه های رسیدن به موفقیت

تاریخ ارسال پست: 13 / 5 / 1395 ساعت: 8:30 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

داستانی برای انسان های تنبل(وقتی که پسر بزرگی شدم)+خیلی جالبه بخونید

این موضوع شبیه پسر کوچکی است که می گوید وقتی که پسر بزرگی شدم،فلان و فلان مورد را انجام خواهم داد وخوشحال خواهم شد.وقتی او یک پسر بزرگ می شود می گوید وقتی که دانشگاه را تمام کردم فلان وفلان مورد انجام می دهم و خوشحال خواهم شد.وقتی او دانشگاه را تمام می کند،می گوید وقتی شغلی پیدا کردم،فلان و فلان مورد را انجام خواهم دادو خوشحال خواهم شد.وقتی شغلی را پیدا می کند او می گوید وقتی ازدواج کردم،فلان و فلان کار را انجام می دهم و خوشحال خواهم شد.وقتی که ازدواج کرد،می گوید وقتی بچه هایم از مدرسه فارغ التحصیل شدند وقتی که بچه هایش فارغ التحصیل شدند می گوید وقتی بازنشسته شدم فلان و فلان کار را انجام می دهم وخوشحال خواهم شد.وقتی او بازنشسته شد می بیند که زندگی در جلوی چشم های او تمام شده است.

 

برخی افراد تاخیر در کارها را تمرین می کنند وبه وسیله ی عبارات و کلمات آن را پنهان می کنند.می گویند:من تجزیه و تحلیل می کنم و شش ماه بعد آن ها هنوز در حال تجزیه و تحلیل هستند.آن چیزی که نمی فهمند این است که آن ها از بیماری به نام((فلج تجزیه و تحلیل))رنج می برند وآن ها هرگز موفق نخواهند شد.نوعی دیگر از افراد تاخیر کننده وجود دارند که می گویند:((من آماده می شوم))ماه بعد هنوز در حال آماده شدن هستند وشش ماه بعد آن ها باز هنوز آماده می شوند.چیزی را که آن ها درک نمی کنند این است که از یک بیماری به نام((بهانه سازی))در رنج هستند.آن ها بهانه هایی برای خود می سازند.

چه زمانی است و ما کجا هستیم؟پاسخ این است که اکنون زمان حال است و ما اینجا هستیم.اجازه دهید بهترین زمان یعنی زمان حال را ایجاد کنیم واز زمان حاضر کاملا مفید،بهره ببریم.پیام ما این نیست که نیاز به برنامه ای برای آینده نیست.پیام ما این است که برای آینده نیاز به برنامه داریم.اگر ما از زمان حال خود به صورت کامل استفاده کنیم.بذرهایی برای آینده ی بهتر به صورت خودکار کشته ایم.آیا چنین نیست؟

 

اگر شما می خواهید نگرش مثبت ایجاد کنید این عبارت را یاد بگیرید:((آن را حالا انجام بده))و عادت به تاخیر انداختن کارها را متوقف کن.

غمگین ترین کلمات درزندگی عبارتند از:

1-ممکن بود این طوری بشود

2-باید این کار را می کردم

3-می توانستم این کار را بکنم

4-ای کاش این کار را می کردم

5-ای کاش وقت بیشتری می گذاشتم

 

من مطمئنم که همه ی افراد موفق می خواهند تاخیر داشته باشند اما هرگز دوروبر آن نمی روند.

 

وقتی کسی می گوید:((من یکی از همین روزها آن کار را انجام می دهم))شما مطمئن باشید که آن به معنای این است که هیچ یک ازروزها انجام نمی دهد.

برخی افراد منتظر می مانند همه ی چراغ ها سبز بشوند تا از خانه شان خارج شوند.آن،هرگز اتفاق نخواهد افتاد آن ها قبل از آنکه شروع کنند شکست می خورند واین امر غمگین کننده است.تاخیر کردن درکارها را متوقف کنید،زمان آن فراررسیده است که بهانه ها را کنار بگذاریم.


تاریخ ارسال پست: 13 / 5 / 1395 ساعت: 6:0 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

بخشی از زندگینامه ناپلئون بناپارت

بچه که بودم خیلی دوست داشتم فرمانده ی یک ارتش بزرگ بشم. هر روز گوشه ای می نشستم و چشم هام رو می بستم و خودم رو می دیدم که دارم یک ارتش بزرگ رو هدایت می کنم.

میکل آنژ والت دیزنی و گوته ، هر سه جداگانه در زندگی نامه هاشون گفتن:

هر شب که میخواستیم بخوابیم، چشم ها مون رو می بستیم.و چیز هایی که میخاستیم فردا توی زندگی مون اتفاق بیوفته رو در ذهنمون می دیدیم.

و جالب اینه که هر سه توی زندگی نامه شون گفتن که بیشتر اتفاق هایی که روز بعد می افتاد چیزهایی بود که ما دیشب توی ذهنمون دیده بودیم و میخواستیم که اتفاق بیافته...

به قول انیشتین : تخیل همه چیز است و بس .


تاریخ ارسال پست: 11 / 5 / 1395 ساعت: 11:7 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

معرفی کسانی که بسیار شکست خورده اند در کارهایشان ولی موفق شده اند

والت دیزنی:
موسس شهر بازی دیزنی لند و شرکت والت دیزنی ( آفریننده میکی موس سفید برفی و.. ) برنده ۲۲ جایزه اسکار.
از دفتر روزنامه ای که در آن مشغول به کار بود اخراج شد چرا که رئیسش فکر می کرد تخیل خلاقیت و ایده های خوب ندارد.


جی کی رولینگ نویسنده سری کتابهای هری پاتر:
پردرآمد ترین نویسنده تاریخ و برنده عنوان “تاثیر گذار ترین زن بریتانیا”
پس از جدایی از همسر از دست دادن شغل و مرگ مادرش کتابی نوشت که دوازده بار توسط انتشارات مختلف رد شد.


توماس ادیسون:
دارنده امتیاز ۲۵۰۰ اختراع که مهم ترین آنها لامپ الکتریکی است.
معلم مدرسه اش به او گفته بود که زیادی احمق است و هیچ چیز یاد نخواهد گرفت.


گروه بیتلز:
تاثیر گذار ترین گروه موسیقی قرن بیستم با فروش جهانی تا ۱ میلیارد نسخه از آثار.
توسط کمپانی سازنده موسیقی رد شدند چرا که کمپانی از صدا و موسیقی با گیتار آنها خوشش نیامد.


آلبرت انیشتن:
نظریه پرداز نسبیت و برنده جایزه نوبل فیزیک.
تا سن چهار سالگی قادر به حرف زدن اطرافیان او را “فردی غیر اجتماعی با رویاهای احمقانه” می شناختند.


مایکل جردن:
بسکتبالیست حرفه ای سابق و معروف با عنوان بهترین بسکتبالیستی که تا به حال بوده است.
از تیم بسکتبال دبیرستانش اخراج شد و به قول خودش بارها و پشت سر هم شکست خورد.


نگذارید هیچ چیز و هیچ کس جلوی شما را برای رسیدن به موفقیت بگیرد.


تاریخ ارسال پست: 11 / 5 / 1395 ساعت: 11:5 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

داستان عبرت آموز

یک پیرمرد روستایی وقتی دید یکی از گاوهایش که دیگر خوب شیر نمیدهد و مریض و
لاغر شده و بنظرش عمری زیاد ندارد در فکرش تصمیمی گرفت که آن را برای فروش
به شهر کوچکی ک...ه نزدیک آن ده بود ببرد. بالاخره یک روز صبح با گاوه مریضش
راهی بازار آن شهر کوچک شد در اواسط
بازار که همه دستفروش ها اجناس خود رو تبلیغ میکردند و داد میزدند این
پیرمرد هم آنجا ایستاد و آرام میگفت این گاو به فروش میرسد اما از آنجا که
آن گاو مریض و لاغر بود کسی به آن توجه نمیکرد و دیگر پیرمرد امیدش را برای
فروش از دست داده بود تا اینکه یکی از دلال های بازار که آن طرف بازار بود
فکری به ذهنش رسید و به سوی پیرمرد ناراحت رفت و به او گفت من این گاو
مریضه تو را به قیمتی بالاتر از ارزشش میفروشم اما هر قیمتی که من گفتم تو
بگو من نمیفروشم تا زمانی که من اشاره ای دادم بهت آن قیمت گاو را بفروش و
بعد از فروش درصدی را به من میدهی ... پیرمرد شرط را قبول کرد و مرد
زرنگ(دلال) شروع به ساز و کرنا کردن برای فروش گاو مریض کرد . وقتی چند نفر
جمع شدند که ببیند جریان چیست مرد جوان شروع کرد و گفت 10 سکه ی طلا برای
این گاو میدهم اما پیرمرد گفت نه دوباره گفت 12 سکه برای این گاو شیرده
میدهم بازهم جواب نه بود درهمین حال مرد دیگری گفت من 15 سکه میدهم پیرمرد
گفت من این قیمت نمیدهم دوباره دلال گفت من 20 سکه برای این گاو قوی میدهم
پیرمرد بازهم نه گفت تا اینکه آنطرف مردی دیگر گفت من 22 سکه طلا بابت این
گاو میدهم و دلال به پیرمرد اشاره ای کرد گفت حالا گاو را بفروش ش ... اما
پیرمرد که انگار باورش شده بود که این گاو واقعا قوی و شیرده است گفت اصلا
من پشیمان شده ام و گاو را دیگر نمیفروشم !!! سپس همه رفتند و دلال گفت آخه
این چه کاری بود که کردی مگر نگفتم بفروشش .این گاو مریض و لاغر چه بدردت
میخورد حالا .. خلاصه که پیرمرد با پشیمانی تمام با گاو مریض و آخر عمرش به
سمته ده خود رفت درس داستان: حتی اگر مالی بی ارزش را خواستند به قیمتی
باور نکردنی از ما بخرند دیگر طمع بیشتر نکنیم.


تاریخ ارسال پست: 9 / 5 / 1395 ساعت: 7:58 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

ایده های عجیب میلیون دلاری قسمت دوم

۵- مردی که با تولید استخوان آرزوی پلاستیکی، میلیونر شد.

در بسیاری از نقاط دنیا مردم معتقدند شکستن استخوان جناغ مرغ آرزو ها رابرآورده می کند !

چه کسی فکر می کرد که روزی بازاری برای استخوان آرزو (استخوان جناق مرغ) آن هم از نوع پلاستیکی اش وجود داشته باشد؟ کن آهرونی از اینکه سرسفره و پس از خوردن مرغ تنها دو نفر می توانستند آرزو کنند و جناغ بشکنند کلافه شده بود.

این باعث شد تا او تصمیم به ایجاد شرکت LuckyBreak بگیرد،شرکتی که استخوان های آرزوی سنتزی با صدا و حس استخوان جناق واقعی مرغ و بوقلمون بسازد. در حال حاضر این شرکت روزانه ۳۰،۰۰۰ استخوان تولید می کند که آنها را در قالب طرحهای سفارشی و منقوش برای استفاده ی شخصی، شرکتی و تبلیغاتی به فروش می رساند. فروش این شرکت بیش از ۲٫۵ میلیون دلار در سال است.
می بینید که حتی با استفاده از عقاید نه چندان علمی و درست مردم هم می توان میلیونر شد !

۶- زن خانه دار مخترع بالشی که قابلیت رفتن به مایکرو ویو را دارد!

کیم لوین، کیسه های کوچکی در طرح های مختلف با قابلیت نفوذ گرمای آرامش بخش اختراع کرد. کیم متوجه شد که اگر مقداری ذرت در یک کیسه ریخته،آن را دوخته و بعد در مایکرو ویو قرار دهد، یک بالش گرم و آرامش بخش ایجاد می شود. او بدون معطلی به کمک چرخ خیاطی اش شروع به عملی کردن ایده ی ساده اش کرد و از آنجا بود که کسب و کار چند میلیونی او آغاز شد. در ابتدا کیم فکر می کرد که این بالش ها می توانند هدیه ی عالی برای فرزندان و همسایه هایش باشند. اما به زودی متوجه شد که ایده او پتانسیل بالایی دارد. وقتی والدینی که با کیم در ارتباط بودند نیمه شب ها با او تماس می گرفتند تا برای بچه هایی که بدون بالش های کیم بی تابی می کردند،بالش درست کند، او دانست که فرصت طلایی ای برای او خلق شده است. او به خرده فروشی های محلی و نمایشگاههای صنایع دستی می رفت تا اینکه اتفاق مورد انتظار رخ داد؛ مجتمع تجاری Saks تصمیم گرفت که بالش های کیم را در فروشگاههایش به مشتریان عرضه کند. اکنون او یک میلیونر است و حتی کتابی درباره تلاشهایش نوشته است.

 

۷- کسی که در وب ، پیکسل ها را به قیمت ۱میلیون دلار فروخت

در سال ۲۰۰۵ یک دانشجوی ۲۱ساله در انگلستان به نام الکس تیو صفحه وبی یک میلیون دلاری به راه انداخت که از طریق آن پیکسل های ۱۰۰۰*۱۰۰۰ را به قیمت ۱ دلار به فروش می رساند. با وجود اینکه این ایده خیلی ساده ای بود، اما به دلیل منحصر به فرد بودنش توجه زیادی جلب کرد و در نهایت طی چند ماه ، وی صاحب ۱،۰۳۷،۱۰۰دلار درآمد شد. آخرین مورد آگهی در سایت الکس به قیمت ۳۸۱۰۰دلار به فروش رفت. وب سایتهای زیادی به تقلید از این سایت ایجاد شد که همگی با شکست مواجه شدند چراکه این ایده دیگر بدیع نبود.

۸- مردی که شرکتی برای فراهم کردن نامه های عذر و بهانه برای غیبت در کار ایجاد کرد

آیا به عذر وبهانه ای برای غیبت از کارتان نیاز دارید؟ یک شرکت اقدام به تامین نامه های عذر غیبت اینترنتی برای کارمندان و دانشجویان آمریکایی کرده است. این عذرهای اینترنتی هر کدام فقط به قیمت ۲۵دلار فروخته می شوند. این نامه ها می توانند از یک دکتر حرفه ای یا بیمارستان یا احضاریه دادگاه جعلی یا حتی اعلامیه فوت باشند. فراهم کننده این نامه ها کارش را با ۳۰۰دلار شروع کرد و اکنون کارش را از طریق یک لپ تاپ در یک شهر کوچک در اوکلاهاما انجام می دهد. این سایت به طور ماهیانه ۱۵۰۰۰ مراجع دارد !

۹- راهب هایی که کارتریج پرینتر ها را ۲٫۵میلیون دلار به فروش رسانده اند

برنارد مک کوی ، کشیش و قائم مقام LaserMonks.com یک خرده فروشی اینترنتی است که کارتریج و دیگر لوازم اداری را با تخفیف به فروش می رساند. مشتریان این سایت عبارتند از افراد، کلیساها و همینطور مرکز تحقیق Morgan Stanley و Forest Service آمریکا.

این کسب و کار پر سود و منفعت است. فروش ها از سال ۲۰۰۲، به میزان ۲۰۰۰دلار به ۲٫۵میلیون دلار در ۲۰۰۵ تبدیل شده است.
ایده اLaserMonks.com از آنجایی به این کشیش الهام شد که وقتی روزی جوهر پرینتر او تمام شد او نتوانست کارتریجی با قیمت معقول پیدا کند. در ابتدا این شرکت متشکل از چند راهب بود که روزانه سفارش های معدودی برای پر کردن کارتریج های خالی می گرفتند. اما طبق گفته راهب ها اکنون آنها ۵۰،۰۰۰ مشتری دارند و روزانه ۲۰۰ تا ۳۰۰ سفارش می گیرند.

۱۰- دختری که از ارائه نقشه های MySpace ثروت ۱٫۵میلیون دلاری به دست آورده است

دختر نوجوانی که استعداد و خلاقیت فراوانی دارد ، سایتی به نام WhateverLife ایجاد کرده است که در آن نقشه های MySpace و دیگر راهنماهای مجانی را ارائه می کند. این دختر اخراجی از مدرسه ، ماهانه ۷۰۰۰۰دلار درآمد دارد و وب سایتش بیش از ۷میلیون بازدیدکننده و ۶۰ میلیون بازدید از صفحاتش دارد.


تاریخ ارسال پست: 9 / 5 / 1395 ساعت: 7:32 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

ایده های عجیب میلیون دلاری قسمت اول

میلیونر شدن چندان هم سخت نیست ، البته کم هستند افرادی که اعتماد به نفس و توانایی آن را داشته باشند که ایده های کوچک و جالب و در عین حال پردرآمد خود را به مرحله ی اجرا درآورده و از آن کسب درآمد کنند ، آنهم درآمدهای میلیونی !

همه ما در ذهنمان ایده هایی داریم که بنا به توجیهات خودمان - مانند وقت نداشتن و یا کمبود سرمایه - از آنها به راحتی می گذریم ، در حالی که تنها مشکلی که جلوی ایده های خلاقانه را می گیرد تنبلی و عدم اراده ی قوی است ، بنابراین سعی کنید ایده های خود را با همین دو عامل پیش ببرید و نتیجه ی آنرا نیز ببینید.

۱- مردی که پس از ازدواج وب سایتی برای مسائل عاطفی افراد متاهل ایجاد کرد

اAshleymadison.com سایت قرارهای عاشقانه است با یک فرق؛ تنها افراد متاهل یا کسانی که خواهان قرار با یک فرد متاهل هستند مورد پذیرش این سایت قرار می گیرند. شعار سایت این است:" زندگی کوتاه است. پس با عشق زندگی کن". موسس این سایت یک وکیل به نام نوئل بیدرمن است که به زعم خودش یک مرد متاهل بسیار خوشبخت است. سایت این مرد خوشبخت ۳٫۲ میلیون عضو دارد که بیانگر کارا بودن و موفق بودن ایده ی او است.

۲- مردی که کسب و کار یک میلیون دلاری وسیله نظافت سگ را به راه انداخت.

ماتیو اوسبرن از سرشناسترین پیشگامان در ساخت وسیله نظافت فضولات سگها است که Pooper-Scooper.com را راه اندازی کرده است.

او هرگز فکر آن را هم نمی کرد که روزی همین ایده او را میلیونر کند. شروع کار اوسبرن به سال ۱۹۸۷ برمی گردد که او یک مرکز خدمات حیوانات اهلی در کلمبوس اوهایو به راه انداخت. در آن هنگام او با داشتن ۲شغل تمام وقت از هرکدام ساعتی ۶دلار درآمد داشت. ماتیو در آن زمان همسر و یک دختر داشت و پسرش در شرف به دنیا آمدن بود. او که از کسب درآمد بیشتر ناامید شده بود، به این فکر افتاد که برای حدود ۱۰۰،۰۰۰ سگ که در ۱۵مایلی خانه او هستند ، کاری انجام دهد. نقطه سرآغاز کسب و کار او همینجا بود. ماتیو به امر نظافت محوطه ها پرداخت، با اینکه کار چندان جالب نبود ، اما او از رضایت مشتریان و کار در بهترین حیاطها لذت می برد.

کار ماتیو کم کم به جایی رسید که هفت نفر را به همراه شش ماشین حمل به کار گرفت که روزانه به ۷۰۰ مشتری ثابت خدمات ارائه می دادند. در حالیکه اوسبرن درحال تبلیغ و شناساندن چنین خدماتی بود، شخصی به نام مت "رد" بسول او را به آینده ای که انتظارش را نداشت نزدیک کرد. بسول مالک مرکز ارائه خدمات حیوانات اهلی(Pet Butler )در تگزاس بود. او پس از دیدن کار ماتیو ، او را شریک خود در امور نظافت حیوانات کرد ، در حال حاضر Pet Butler بزرگترین مرکز ارائه خدمات نظافت فضولات حیوانات اهلی در امریکا است که اکنون بالغ بر ۳۰۰۰ مشتری دارد.


۳- نوجوانی که از طریق فروش مربا با دستور پخت مادر بزرگش میلیونها دلار به دست آورد.

در حالیکه موفق ترین کارآفرینان درآمد خود را از ایجاد وب سایتهای پرطرفدار به دست می آورند، "فریزر دوهرتی" کسب و کار بزرگش را از راه سنتی به دست آورده است. فریزر پخت مربا را از سن ۱۴سالگی با دستورالعملهای مادربزرگش در آشپزخانه خانه ی خود شروع کرد ، وی در ۱۶سالگی مدرسه را ترک کرد تا به طور تمام وقت مشغول کار خود شود. این نوجوان در حال حاضر سالانه چیزی حدود ۵۰۰،۰۰۰ شیشه،مربا می فروشد که این مقدار ۱۰درصد بازار مربای انگلیس را تشکیل می دهد. سرمایه دوهرتی چیزی حدود ۱تا۲میلیون دلار تخمین زده می شود.

۴- شرکتی که از فروش عینک های ایمنی مخصوص سگها صاحب ثروت بزرگی شد

در جوامع غربی سگ و سایر حیوانات خانگی جزء لاینفک زندگی افراد هستند ، همین عامل باعث شده است تا چند دوست قدیمی تصمیم بگیرند برای سگ ها عینک بسازند !
عینک برای سگ خانگی؟ به نظر بی معنی می رسد ! اما اگر کسی به ساخت آن پرداخته و آن را تبدیل به کسب و کار چند میلیون دلاری کند، نتیجه می گیریم این کار چندان هم بی معنی نیست. این کار توجه زیادی از مردم و رسانه ها به خود جلب کرده است از جمله CNN, Women's World, People, Regis and Kelly, National Geographic and Animal Planet . آنها که کار را با ساخت عینک ایمنی شروع کردند در ادامه کار خود را توسعه داده و لوازم جانبی دیگری برای حیوانات را تولید کردند که شامل کوله پشتی، جلیقه شنا، تی شرت، کلاه و اسباب بازی می شود.


تاریخ ارسال پست: 9 / 5 / 1395 ساعت: 7:28 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

فرهنگی زیبا در کشور آلمان

در آلمان دور انداختن هرگونه بطري شيشه اي و پلاستيكي كار كاملا عجيبي محسوب ميشود.
در آن كشور به علت اهميت مسئله بازيافت شما مي توانيد با برگرداندن بطري ها به هر سوپر ماركتي بخشي از پولي كه در ازاي خريد محصول داده بوديد را پس بگيريد.

اما در كنار اين قانون فرهنگ زيباتري شكل گرفته كه معمولا مردم بطري هاشون را در كنار سطل آشغال ها ميگذارند تا بى بضاعتها با برگرداندن آنها به سوپر ماركت پول خورد و خوراكشان را در بياورند.

"انسان دوستى در هر شكل و آيينى زيباست"


تاریخ ارسال پست: 9 / 5 / 1395 ساعت: 7:24 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

ليست صفحات

تعداد صفحات : 468
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 468 صفحه بعد