همه مشاغل مهم هستند، اما بعضی مشاغل مهم ترند!

تبلیغات


نویسندگان

پشتيباني آنلاين

    پشتيباني آنلاين

درباره ما

    به وبلاگ خوش آمدید امیدوارم بتوانم شما را به موفق شدن در زندگی تان نزدیک تر کنم یاعلی

امکانات جانبی

تبلیغات

ورود کاربران

    نام کاربری
    رمز عبور

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

    نام کاربری
    رمز عبور
    تکرار رمز
    ایمیل
    کد تصویری

آمار

    آمار مطالب آمار مطالب
    کل مطالب کل مطالب : 2339
    کل نظرات کل نظرات : 4
    آمار کاربران آمار کاربران
    افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
    تعداد اعضا تعداد اعضا : 4

    آمار بازدیدآمار بازدید
    بازدید امروز بازدید امروز : 703
    بازدید دیروز بازدید دیروز : 428
    ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 70
    ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 43
    آي پي امروز آي پي امروز : 234
    آي پي ديروز آي پي ديروز : 143
    بازدید هفته بازدید هفته : 1320
    بازدید ماه بازدید ماه : 17063
    بازدید سال بازدید سال : 1081789
    بازدید کلی بازدید کلی : 1335246

    اطلاعات شما اطلاعات شما
    آی پی آی پی : 3.141.47.163
    مرورگر مرورگر :
    سیستم عامل سیستم عامل :
    تاریخ امروز امروز :

چت باکس


    نام :
    وب :
    پیام :
    2+2=:
    (Refresh)

تبادل لینک

    تبادل لینک هوشمند

    برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان رابطه ‍پول و موفقیت و آدرس 123movafagh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






خبرنامه

    براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین نطرات

    StevJoyday - Levitra Cialis Ou Viagra <a href=http://leviplus.com>levitra canada free shipping</a> Stendra In Canada Website With Doctor Consult Prix Levitra 10 Mg Posologie - 1398/6/30
    تندخوانی - بابت اطلاع رسانیتون ممنونم.
    پاسخ:خواهش می کنم از شما هم ممنونم نظرات خود را با ما به اشتراک می گذارید با تشکر - 1396/3/29
    فن بیان - ممنون بابت اطلاع رسانیتون.
    پاسخ:هدف ما ایرانی سربلند می باشد و ملتی که بتواند راه خود را به خوبی ادامه بدهد وهم چنین که نظر می دید و ما را در بهتر کردن این وبلاگ یاری می کنید - 1396/3/29
    مایلینو - با تشکر از سایت خوبتون و مطاب خوبی که قرار میدید.
    پاسخ:باسلام ما سعی می کنیم که دوستان در مسیر پیشرفت قرار بگیرند و زندگی بهتری داشته باشند و همین طور ایرانی بهتر ممنونم بابت نظرتون نظرهای شما به ما انگیزه ی خوبی می ده برای ادامه راه - 1396/3/11

تبلیغات

همه مشاغل مهم هستند، اما بعضی مشاغل مهم ترند!

همه مشاغل مهم هستند، اما بعضی مشاغل مهم ترند!

 

 

این عنوان را از کتاب خواندنی قلعه حیوانات اثر جورج اورول به امانت گرفته ام آنجا که می نویسد "همه انسان ها برابرند اما بعضی ها برابرترند"!!
مشاغل کلیدی مشاغلی هستند که شکست و یا پیروزی سازمان را رقم می زنند. آنها تعیین کننده و تغییر دهنده سرنوشت بازی هستند. می گویند حدود 20 درصد از مشاغل سازمان را می توان شغل کلیدی محسوب کرد. این 20 در صد است که تکلیف 80 درصد عملکرد سازمان را روشن می کند.



یکی از اجزاء نظام های پرداخت حقوق و مزایا، پرداخت بر اساس "ارزش شغل" است. به این ترتیب که باید ابتدا مشاغل را از نظر اهمیتی که برای سازمان دارند و ارزشی که برای ذینفعان سازمان تولید می کنند ارزیابی و سپس طبقه بندی کنیم تا بتوانیم به مشاغل کلیدی (و شاغلین آنها)حقوق و مزایای بیشتر و جذاب تری بپردازیم.

 

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

من معیارهای زیر را برای شناسائی مشاغل کلیدی و ارزیابی و ارزش گذاری آنها پیشنهاد می کنم:

 

شغل کلیدی شغلی است که :

▪️با ماموریت اصلی سازمان ارتباط نزدیک دارد.


▪️برای سازمان سود و درآمد تولید می کند.


▪️در ارتباط مستقیم با مشتری و بازار و سهم بازار قرار دارد.

 

▪️تامین نیروی انسانی شایسته برای آن، آسان و ارزان نیست.


▪️انجام آن نیاز به سطوح بالائی از دانش و مهارت دارد.


▪️در آن، تصمیمات پیچیده و مهم گرفته می شود.


▪️روی سایر مشاغل سازمان اثرگذار است.


▪️غیبت شاغل آن به سرعت احساس می شود.


▪️با اطلاعات محرمانه و با ارزش سر و کار دارد.


▪️در زنجیره تولید ارزش قرار دارد و برای سازمان مزیت رقابتی ایجاد می کند.


▪️به راحتی و ارزانی قابل پیمان سپاری نیست.


▪️اشتباهات و ابتکارات در آن، آثار عمیق و بلند مدت بر سازمان دارد.


▪️پیچیده است و متغیرهای زیاد و پرتعدادی بر آن موثر است.


▪️حفظ و نگهداشت کارکنان شایسته آن، آسان نیست.

 



مشاغل سازمان مان را خوب بشناسیم و آنها را با معیارهای مناسب ارزیابی و مقایسه و طبقه بندی کنیم تا بتوانیم با آنها و شاغلین شان برخورد و رفتار مناسب و مقتضی داشته باشیم.

 

همچنین به خاطر داشته باشیم که این مشاغل را نباید فقط در سطوح بالای سلسله مراتب سازمان و در میان مشاغل مدیریتی جستجو و پیدا کنیم، برخی شغل های ظاهرا کم اهمیت و غیر مدیریتی گاهی و در بعضی شرایط ، تعیین کننده و به شدت اثر گذار هستند.

دکتر بهزاد ابوالعلائی


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 7:23 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

اشتباهات فاحش در مصاحبه استخدامی

اشتباهات فاحش در مصاحبه استخدامی

 

 

میانگین زمان یک مصاحبه استخدامی حدود 40 دقیقه است، اما 33 درصد از 2000 مدیر شرکت‌کننده در یک نظرسنجی اظهار کردند که آنان در 90 ثانیه اول مصاحبه خواهند فهمید که آیا داوطلب را استخدام می‌کنند یا خیر.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

در همان نظرسنجی، مدیران اشتباهات زیر را به عنوان دلایل اصلی رد داوطلب برشمردند:

70 درصد اعتقاد داشتند داوطلبان استخدام از نظر ظاهر و پوشش بیش از حد غیررسمی در جلسه مصاحبه ظاهر شدند.

 

67 درصد گفتند متقاضیان استخدام قادر نبودند تماس چشمی برقرار کنند.

 

55 درصد به خاطر نحوه از در وارد شدن مصاحبه‌شونده به اتاق مصاحبه.

 

47 درصد مدیران ابراز می‌کردند که داوطلبان استخدام هیچ اطلاعاتی درباره شرکتی که برای مصاحبه آمده‌اند نداشتند.

 

38 درصد مدیران به خاطر کیفیت صدا و میزان اعتماد به نفس و هم‌چنین نداشتن لبخند متقاضی را رد کردند.

 

33 درصد دلیل رد کردن را نوع نشستن متقاضی هنگام مصاحبه بیان کردند.

 

26 درصد بد دست دادن متقاضی را دلیل رد شدن می‌دانند.

 

21 درصد یکی از دلایل رد شدن متقاضی را دست به سینه نشستن او هنگام مصاحبه عنوان کردند.


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 7:21 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,
می پسندم نمی پسندم

تفاوت ریسک و عدم قطعیت

تفاوت ریسک و عدم قطعیت

 

 

دو جعبه داریم. جعبه (الف) حاوی صد توپ است، پنجاه تا قرمز و پنجاه تا مشکی. جعبه (ب) هم صد تا توپ دارد، اما نمی دانی چندتای شان قرمزند و چندتای شان مشکی. اگر بدون نگاه کردن یکی از جعبه ها را برداری و توپ قرمز از آن بیرون بیاوری، صد دلار برنده می شوی. کدام جعبه را انتخاب می کنی؟ (الف) یا (ب)؟ اکثر مردم جعبه (الف) را انتخاب می کنند.

 

بیایید با همین جعبه ها یکبار دیگر بازی کنیم. این دفعه اگر توپ مشکی برداری، صد دلار می بری. الان سراغ کدام جعبه می روی؟ اغلب مردم دوباره جعبه (الف) را انتخاب می کنند. اما این غیر منطقی است! در دور اول، تو فرض کردی جعبه (ب) توپ قرمز کمتر (و توپ مشکی بیشتری) دارد. بنابراین، به لحاظ منطقی باید این بار جعبه (ب) را انتخاب کنی. نگران نباش.

 

بر خلاف انتظار در این خطا تنها نیستی. به این نتیجه پارادوکس السبرگ می گویند که به احترام دانیل السبرگ (Daniel Ellsberg)، روان شناس سابق هاروارد، این طور نامگذاری شده است. پارادوکس السبرگ به طور تجربی ثابت می کند ما احتمالات معلوم را به احتمالات نامعلوم ترجیح می دهیم. بنابراین به مباحث ریسک و عدم قطعیت (یا ابهام) و تفاوت بین آنها می رسیم.

 

یسک یعنی این که احتمالات معلوم اند. عدم قطعیت یعنی احتمالات نامعلوم اند. بر اساس ریسک، شما می توانید تصمیم بگیرید قمار بکنید یا نه، اما در قلمرو عدم قطعیت اتخاذ تصمیم بسیار دشوارتر است. واژه های ریسک و عدم قطعیت به اندازه کاپوچینو و اسپرسو اشتباه گرفته می شوند، البته با عواقب جدی تر. تو با ریسک می توانی محاسباتت را انجام بدهی، ولی با عدم قطعیت نمی توانی.

 

دانش سیصد ساله ریسک، آمار نامیده می شود. استادان فراوانی با آن سروکار دارند، اما حتی یک کتاب درسی هم درباره موضوع عدم قطعیت وجود ندارد. به همین دلیل، تلاش می کنیم عدم قطعیت را در طبقه بندی های ریسک وارد کنیم، اما واقعاً جایی برایش نیست. به این دو مثال دقت کن: یکی درباره پزشکی (که صدق می کند) و یکی از اقتصاد (که صدق نمی کند).

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

میلیاردها انسان روی زمین زندگی می کنند. اندام های ما تفاوت زیادی با هم ندارند. همه مان قامت تقریباً یکسانی داریم (قد هیچ کس سی متر نیست) و سن و سال مشابه (هیچ کس ده هزار سال یا یک هزارم ثانیه عمر نمیکند). اغلب ما دو چشم، چهار دریچه قلب و سی و دو دندان داریم. در واقع، متجانس هستیم؛ شبیه به همدیگر، همان طور که موش ها شبیه هم اند. به همین دلیل، بیماری های مشابهی هم وجود دارند و کاملاً منطقی است اگر مثلاً بگوییم «سی درصد ریسک وجود دارد که به خاطر سرطان بمیری.»

 

♦️به عبارت دیگر، این ادعا بی معناست «سی درصد احتمال دارد ارزش یورو ظرف پنج سال آینده با کاهش مواجه شود.» چرا؟ چون اقتصاد در حوزه عدم قطعیت قرار می گیرد. میلیاردها واحد پولی قابل مقایسه وجود ندارد که از پیشینه تاریخی آنها بتوانیم چنین احتمالاتی را محاسبه کنیم. تفاوت بین ریسک و عدم قطعیت تفاوت بین بیمه عمر و قرارداد معاوضه اعتباری (CDS) را توصیف می کند. CDS نوعی سیاست بیمه ای در قبال مشکلات خاص مانند ناتوانی شرکت در پرداخت هاست.


در مورد اول (بیمه عمر)، در حوزه قابل محاسبه ریسک هستیم؛ در مورد دوم (CDS)، با عدم قطعیت مواجه ایم. این سردرگمی در ایجاد بحران مالی سال ۲۰۰۸ نقش داشت. اگر چنین عباراتی را شنیدید، نگران نشوید «ریسک تورم حاد فلان درصد است» یا «ریسک ارزش خالص دارایی بهمان است».

 

برای اجتناب از قضاوت عجولانه، باید یاد بگیری عدم قطعیت را تحمل کنی، کار سختی است و نمی توانی همواره بر آن تأثیر بگذاری. آمیگدال تو نقشی حیاتی ایفا می کند. آمیگدال منطقه ای به اندازه بادام در وسط مغز انسان است که مسئولیت پردازش احساسات و خاطرات را بر عهده دارد.
 بسته به ساختار آمیگدال ذهنت، عدم قطعیت را آسان تر یا دشوارتر تحمل می کنی. این به خصوص در جهت گیری های سیاسی ات آشکار است. هر چه از عدم قطعیت متنفرتر باشی، محافظه کارانه تر رأی می دهی. دیدگاه های سیاسی تو تا حدی ریشه های بیولوژیکی هم دارند.

 

در هر دو حالت، هر کسی که امیدوار است شفاف فکر کند باید تفاوت بین ریسک و عدم قطعیت را متوجه بشود. فقط در چند حوزه محدود می توانیم روی احتمالات حساب کنیم: کازینوها، پرتاپ سکه و کتاب های احتمالات. اغلب اوقات با مشکل عدم قطعیت مواجه ایم. یاد بگیر با آن کنار بیایی.

 

برگرفته از کتاب هنر شفاف اندیشیدن، نوشته رولف دوبلی


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 7:18 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

قدرت بخشیدن به کارکنان، مفید یا مخرب؟

قدرت بخشیدن به کارکنان، مفید یا مخرب؟

 

 

طی سال‌های اخیر، بسیاری از محققان به موضوع «توانمندسازی» کارکنان پرداخته‌اند. توانمندسازی یعنی کارکنان استقلال و آزادی عمل بیشتری داشته باشند؛ یعنی بتوانند برای حل مشکلات یا بهبود خدمات یا عملکرد، خودشان تصمیم بگیرند و خودشان اقدام کنند. تحقیقات زیادی در این راستا انجام شده است.


نتیجه بسیاری از این تحقیقات در یک جمله خلاصه می‌شود: میان احساس قدرتمند بودن کارکنان و عملکرد مثبت، رضایت شغلی و تعهد به سازمان، ارتباط مثبت وجود دارد.

 

 اما ما در تحقیق اخیر خود دریافتیم که این سبک رهبری، فقط روی بعضی از کارکنان و بعضی از شاخص‌های عملکرد تاثیر دارد. «رهبران توانمندساز» باید بدانند که تلاش‌هایشان در راستای توانمندسازی چه زمانی و کجا بیشترین تاثیر را دارد.

 

ما برای یافتن پاسخ این سوال، نتایج تمام تحقیقاتی را که در رابطه با توانمندسازی کارکنان انجام شده جمع‌آوری و بررسی کردیم. ۱۰۵ تحقیق در این رابطه انجام شده بود، روی بیش از ۳۰ هزار کارمند از ۳۰ کشور جهان.

 

 

نتایج تحقیقات ما به‌طور خلاصه عبارتند از:

 

▪️رهبران توانمندساز، بیش از هر چیزی روی خلاقیت و رفتار شهروندی تاثیر دارند.
کارکنانی که فکر می‌کردند رهبرانشان توانمندساز هستند، احساس می‌کردند اختیار و کنترل بیشتری روی کارشان دارند؛ احساس می‌کردند کارشان معنادار و با ارزش‌هایشان در یک راستا است و حس می‌کردند در حوزه تخصص شان استادند و می‌توانند تفاوت ایجاد کنند.

 

▪️رهبرانی که سعی در توانمندسازی کارکنان دارند، در مقایسه با سایر رهبران، اعتماد کارکنان را بیشتر جلب می‌کنند.

کارکنان به رهبرانی که از نظرشان توانمندسازتر بودند، اعتماد بیشتری داشتند. آنها به رهبر خود ایمان داشتند و برای او سنگ تمام می‌گذاشتند؛ بدون آنکه احساس کنند مورد سوء‌استفاده قرار گرفته‌اند. وقتی یک رهبر سعی می‌کند به کارکنان قدرت بدهد، به آنها چالش‌ها و مسوولیت‌های اضافی محول می‌کند. وقتی توانمندسازی، با آموزش و حمایت از کارکنان همراه باشد، بین طرفین اعتماد ایجاد می‌شود.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید 

 

▪️توانمندسازی کارکنان در فرهنگ‌های شرقی بیشتر موثر بوده تا فرهنگ‌های غربی.

علتش می‌تواند این باشد که در جوامع شرقی، از کسانی که در جایگاه قدرت قرار دارند انتظار می‌رود که از کسانی که در جایگاه‌های پایین‌تر قرار دارند، حمایت کنند. از زیردستان هم انتظار می‌رود که وفادار باشند و از دستورات رهبر سازمان پیروی کنند. اما در کشورهای غربی، کارکنان ترجیح می‌دهند از رهبر سازمان مستقل باشند. در چنین بستری، توجه بیش از حد رهبر سازمان‌ها به کارکنان ممکن است مزاحمت، دخالت یا حتی تلاش برای کنترل کردن تلقی شود.

 

▪️تاثیر این اقدامات بر کارکنانی که سابقه کار کمتری در سازمان داشته‌اند، بیشتر بوده است.

اعضای جدید با اشتیاق از فرصت‌ها استقبال می کنند. آنها احتمالا دوست دارند در برخوردهای اول، تصویر خوبی از خودشان ارائه دهند. می‌توانیم به کارکنان جدید این فرصت را بدهیم که مسوولیت کامل کار خود را بپذیرند. این یک ابزار قدرتمند مدیریتی است.

 

◀️ احساس توانمندی همیشه باعث افزایش عملکرد نمی‌شود

یافته‌های ما نشان داد که تاثیر توانمندسازی بر کارکنان، کاملا به این بستگی دارد که کارکنان رفتار رهبر را چطور برداشت می‌کنند. از نظر بعضی کارکنان، آزادی عمل بیشتر و حق تصمیم‌گیری، نشانه این است که رهبر فرصت‌های رشد و پیشرفت را برایشان فراهم می‌کند. اما از نظر بعضی دیگر، این رفتارها یعنی رهبر می‌خواهد از تصمیم‌گیری‌های سخت شانه خالی کند. در حالت دوم، کارکنان ممکن است دلسرد شوند و این به کاهش عملکرد روزمره منجر می‌شود.

 

به‌عنوان رهبر یک سازمان، اگر به کارکنان قدرت می‌دهید، حواستان باشد که زیاد به آنها فشار وارد نکنید یا عدم قطعیت ایجاد نکنید. راهش این است که انتظارات کارکنان را درک کنید. تحقیقات اخیر نشان داده که هر کارمندی انتظارات خاص خودش را دارد. اگر تلاش‌های شما با انتظارات کارکنان همخوانی نداشته باشد، ممکن است از هرگونه تلاش شما در راستای توانمندسازی برداشت منفی کنند. نباید بیش یا کمتر از حد انتظارشان به آنها قدرت و مسوولیت دهید.

 

در کل، یافته‌های ما نشان داد که توانمندسازی می‌تواند در کارکنان انگیزه ایجاد کند و خلاقیت آنها را تقویت کند یا برعکس، در آنها استرس ایجاد کند. مدیران باید بدانند که توانمندسازی، محدودیت‌های خاص خودش را دارد و عواملی مثل اعتماد و تجربه کارکنان می‌تواند در برداشت کارکنان از رفتار آنها تاثیر داشته باشد.

منبع: HBR


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 7:14 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,
می پسندم نمی پسندم

استعفای عاطفی چیست؟

استعفای عاطفی چیست؟

 

به قلم محمدرضا شعبانعلی

 

 

استعفا یکی از نقطه های عجیب در زندگی شغلی هر انسان است. لحظه ای که تمام تلاش و کوشش و ساخته ها و خاطره ها را، در یک اتاق رها میکنی، کیف ات را بر می داری و از ساختمانی بیرون می آیی که هفته ها، ماهها و سالها، بهترین بخش روزت را در آنجا گذرانده ای. دردی کشنده دارد و هر چه مدت کارکردنت بیشتر باشد کشنده تر.

 

اما در فضای امروز جامعه ما، در کنار «استعفای قانونی» که با نامه نگاری و تسویه حسابهای بیمه و مالیات و … همراه است، شکل دیگری از استعفا پدید آمده که من آن را «استعفای عاطفی» می نامم. در این نوع از استعفا، فرد هنوز به محل کار خود مراجعه می کند، هنوز در لیست بیمه و حقوق شرکت وجود دارد، هنوز صبح ها و عصرها ساعت ورود و خروج خود را ثبت می کند اما ارتباط عاطفی خود را با مجموعه خود قطع کرده است. دیگر دغدغه اش رشد و پیشرفت شرکت نیست. دیگر با پوشیدن لباس فرم شرکت، احساس غرور نمی کند. در شرکت هست اما دیگر در شرکت «حضور» ندارد.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

استعفای عاطفی در همه جوامع و در همه کشورها و فرهنگ ها وجود دارد. اما برخی عوامل محیطی این پدیده را پررنگ تر می کنند. یکی از این عوامل، رکود اقتصادی است. در رکود اقتصادی، امید به پیدا کردن فرصت های شغلی جدید کم می شود. به همین دلیل کارکنان زیادی را می بینید که از کار خود راضی نیستند اما گزینه دیگری هم ندارند. ماههاست استعفای عاطفی داده اند اما هنوز در محل کار حاضر می شوند.

 

دیر پرداخت شدن حقوقها، خود عامل دیگری است که این پدیده اجتماعی را تشدید می کند. زمانی که یک عضو از سازمان مجبور می شود بخشی از درآمد خود را با کارهای بیرون مجموعه تأمین کند، طبیعتاً انرژی و انگیزه اش برای کار کاهش می یابد. ضعیف بودن مهارت های ارتباطی و اجتماعی مدیران از جمله سایر دلایل است.

 

به هر حال به عنوان یکی از اعضای این جامعه، که سالهاست در نقش مربی و مشاور در کنار مدیران ارشد سازمان های بزرگ و کوچک این کشور بوده ام، احساس می کنم پدیده «استعفای عاطفی» مشکلی است که دامنگیر فضای کاری امروز ما شده است و به نظر می رسد که اگر به آن توجه نکنیم، این مشکل می تواند اثرات بلندمدت جبران ناپذیری بر روی اقتصاد میهنمان داشته باشد.

 

 در وضعیت رکود اقتصادی، مشکلات نقدینگی و تورم و …، اداره مکانیکی سازمان، کارکرد خود را بیشتر از همیشه از دست می دهد. ایجاد ارتباط اثربخش با کارکنان و بهبود ارتباط عاطفی کارکنان با یکدیگر، مدیریت و سازمان و در یک کلام، نگاه پر رنگ تر به عوامل انسانی می تواند مهمترین راهکار عبور از این بحران باشد. نقش ارتباطات و مذاکره در این حوزه انکار ناپذیر است.


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 7:12 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,
می پسندم نمی پسندم

حق و حقوق کارکنان فقط پول نیست!

حق و حقوق کارکنان فقط پول نیست!

 

 

جبران خدمات تنها حقی نیست که کارکنان به ازای کار در سازمان از آن برخوردار می‌شوند. قرارداد استخدامی نوعی توافق رسمی و روان‌شناختی است که میان کارکنان و سازمان یا شرکت مشخصی انعقاد می‌شود. به موجب این قرارداد تکالیفی برعهده کارکنان گذاشته می‌شود و آن‌ها در قبال انجام این تکالیف و وظایف، حقوق و دستمزد و مزایا دریافت می‌کنند.

 

هر فردی برای کار در سازمان و شرکت، از حقوقی برخوردار است که در سال‌های اخیر مجموعه مهم‌ترین این حقوق در اسنادی تحت عنوان «منشور حقوق کارکنان» می‌آید.

 

 

مفاد منشور حقوق کارکنان از سازمانی به سازمان دیگر و از شرکتی به شرکت دیگر متفاوت است. اما برای مثال، در زیر به برخی از مواردی که در این منشور می‌آید اشاره می‌کنیم:

 

▪️کارکنان در خصوص ارائه خدمات مطلوب و مفید حق دارند که در محیطی آرام و امن فعالیت کنند.

 

▪️کارکنان حق برخورداری از رفتار محترمانه از سوی مدیران و مشتریان سازمان را دارند.

 

▪️کارکنان در خصوص امنیت روحی و جسمی از حقوق مشخصی برخوردارند.

 

▪️کارکنان در انجام وظایف خود و در چارچوب قوانین، حق دارند از استقلال کاری برخوردار باشند.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

▪️کارکنان از حق اظهار نظر، پیشنهاد و انتقاد در راستای بهبود مستمر کیفیت فعالیت‌های سازمان برخوردار هستند.

 

▪️کارکنان حق مشارکت در تصمیم‌سازی‌های سازمان در راستای تحقق رسالت و اهداف دارند.

 

▪️کارکنان دارای حق امنیت شغلی هستند.

 

▪️کارکنان درخصوص رسیدگی به مسائل و مشکلات شغلی‌شان از سوی مسئولان ارشد سازمان از حقوق لازم برخوردار هستند.

 

▪️کارکنان حق استفاده از انوع مرخصی‌های استحقاقی سالانه، استعلاجی، و ساعتی را دارند.

 

▪️کارکنان حق دارند در خصوص تازه‌های مرتبط با فعالیت حرفه‌ای‌شان از آموزش‌های لازم بهره‌مند شوند.

 

هرچند موارد فوق همه حقوقی نیست که کارکنان در سازمان و یا شرکت خود از آن‌ها برخوردار هستند، اما رعایت حتی بخشی از این حقوق مهم نیز در بسیاری از سازمان‌ها و شرکت‌های ایرانی محقق نشده یا با چالش‌های اساسی روبرو است.

 

با این وجود سازمان‌ها باید متوجه این نکته باشند که رعایت حقوق کارکنان، انگیزه آن‌ها برای بهبود عملکردشان را بالا خواهد برد و آن‌ها را برای ماندن در سازمان ترغیب خواهد کرد.

منبع: hryar


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 7:9 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

مدیران بزرگ چه ویژگی‌هایی دارند؟

مدیران بزرگ چه ویژگی‌هایی دارند؟

 

 

در این عصر مدیران شرکت‌ها بی‌شک با بحران مواجه شده‌اند. تقریبا یک‌سوم از کارمندان به مدیریت شرکت‌ها اعتماد ندارند. علاوه بر این، اکنون کارفرمایان باید نیازهای نسل جوان را فراهم سازند. به‌طور متوسط، یک فرد جوان پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه و تا قبل از ۳۲ سالگی چهار مرتبه شغل خود را تغییر می‌دهد. اکثر آنها نیز در شغل فعلی خود احساس قدرت نمی‌کنند.

 

بدیهی است که بسیاری از مدیران نمی‌توانند حس اعتماد و وفاداری در کارکنان خود ایجاد کنند. خوشبختانه، موضوع این نیست. به گفته دانیل وانگ، خالق و بنیانگذار بنیاد لوپرینگ، مدیرانی که کیفیت بالایی در رهبری نشان می‌دهند، می‌توانند به تیمشان انگیزه انجام کارهای شگفت‌انگیزی بدهند.

 

 

در این مقاله حاصل گفت‌وگو با وانگ، در قالب هشت اصل که ضروری‌ترین خصوصیات یک مدیر بزرگ هستند، بیان شده است.

 

1-  اشتیاق خالصانه:

کارمندان مدیر غیرواقعی را از ده‌ها فرسخ دورتر هم تشخیص می‌دهند. اما وقتی مدیران خالصانه مشتاق و راغب هستند، این حالت آنها به کارمندان نیز سرایت می‌کند. وانگ می‌گوید اشتیاق به مدیر کمک می‌کند مشکلات اصلی صنعت خود را شناسایی کند. او می‌گوید: «همه نوآوری‌ها و خلاقیت‌ها از این مشکلات آغاز و به محصولات و خدمات منتهی می‌شوند، ضمن اینکه مسائل کلیدی نیز باید حل ‌شوند.»

 

2-  ثبات عمل:

چه در فهم و تشویق متناسب دستاوردهای کارکنان باشد، چه درک اشتباهات و چه مقدم شمردن ایمنی و کیفیت، مدیران برجسته همیشه ثبات عمل دارند. وانگ می‌گوید: «هنگامی که افراد شواهدی دال بر عدم ثبات مدیران ببینند، تقریبا غیرممکن است نظر آنها نسبت به این موضوع برگردد. جلب اعتماد از دست‌رفته کار بسیار دشواری است.»

 

3-  مهارت‌های عالی ارتباطی:

مدیران باید افراد زیرنظر خود را آموزش دهند، به نظم وادارند و در آنها انگیزه ایجاد کنند. اگر مهارت بالایی در برقراری ارتباط نداشته باشند قادر به انجام هیچ‌یک از این موارد نخواهند بود. علاوه بر این، ارتباطات ضعیف می‌تواند منجر به نتایجی ضعیف نیز بشود. همچنین باید به‌یاد داشت که گوش دادن بخش مهمی از ارتباطات است.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

4-  وفاداری:

بهترین مدیران می‌دانند که وفاداری واقعی دوجانبه است. وانگ می‌گوید: «مدیران بزرگ خود را در مقام خدمت‌رسانی به اعضای تیم خود می‌بینند. کارکنانی که معتقدند مدیرشان به آنها وفادار است، در زمان لازم، احتمالا وفاداری بیشتری از خود نشان خواهند داد.»

 

5-  تصمیم‌گیر بودن:

یک مدیر خوب تنها به دلیل موقعیت و قدرتش نیست که قدرت تصمیم‌گیری دارد. او حاضر است خطرات تصمیم‌گیری‌ها را بپذیرد. او این تصمیمات را اتخاذ می‌کند و خطرات موثر واقع‌نشدن آن را قبول می‌کند و در درجه اول خود را مسوول و پاسخگو می‌داند. علاوه بر این، روسایی که تصمیم‌گیر نیستند اغلب تاثیرگذار هم نیستند.

 

6-  شایستگی مدیریت:

بسیاری از سازمان‌ها سعی می‌کنند مدیران را از میان افرادی تربیت کنند که در کارشان موفق هستند. آنها کسانی هستند که درک بسیار بالایی از محصولات و خدمات شرکت دارند. آنها اهداف، فرآیندها و خط مشی شرکت را درک می‌کنند. و همه اینها مهم است.
از سوی دیگر، خوب بودن در یک شغل لزوما به این معنی نیست که فرد سایر شایستگی‌ها را هم دارد. برای مثال، آیا می‌توانند الهام بخش باشند، انگیزه بدهند، مربیگری و هدایت کنند؟

 

7-  توانمندسازی :

مدیران خوب به توانایی خود در آموزش و توسعه کارکنان تحت نظارتشان ایمان دارند. به همین خاطر، حاضرند به افراد تحت هدایتشان قدرت دهند تا مستقل عمل کنند.

 

8-  کاریزما :

صد البته که مردم بیشتر از کسانی پیروی می‌کنند که دوستشان داشته باشند. مدیران خوب بیان خوبی دارند، خوش‌برخورد و خونگرم هستند. توجه صادقانه‌شان را به دیگران نشان می‌دهند. وانگ نتیجه گرفت که «افراد در تمام سطوح سازمانی می‌توانند به راحتی با مدیران ارتباط برقرار کنند و از مسیر آنها پیروی کنند.»

 

منبع: Forbes


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 7:5 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,
می پسندم نمی پسندم

برای آنکه شایسته‌تر به نظر برسیم باید اعتماد به نفس بالاتری داشته باشیم

برای آنکه شایسته‌تر به نظر برسیم باید اعتماد به نفس بالاتری داشته باشیم

 

 

این یک حس مشترک است: در حالی که خود را عمیقا مشغول کار کرده‌اید و تصور می‌کنید که کارتان عالی است، به نظر می‌رسد دیگران در کار خود پیشرفت بسیار سریع‌تری دارند. چه اتفاقی افتاده است؟ در بسیاری از موارد پاسخ این است که کار شما به خوبی دیده نشده و دیگران از آن اطلاع ندارند.

 

نتایج به خودی خود گویای واقعیت نیستند، حتی زمانی که همه چیز حول محور اعداد و ارقام باشد. اغلب مشکل است که بتوان محرک‌های اصلی کارآیی را از هم تفکیک کرد، مثلا اینکه شانس یا سطح مشکلات چه نقشی در این زمینه ایفا می‌کنند. به همین خاطر، افراد تمایل دارند کارآیی را بر مبنای عوامل دیگری ارزیابی کنند، یعنی اینکه برای نشان دادن تجربه و تخصص خود نیاز به عواملی فراتر از نشان دادن نتیجه دارید. یکی از این روش‌ها نشان دادن اعتماد به نفس در مورد توانایی‌هایتان است.

 

یک تحقیق پیشگام از سال ۱۹۸۲ این ارتباط میان اعتماد به نفس و برداشت از کارآیی را نشان داد. به این صورت که اگر کسی از شما پرسید انتظار داری چه کارآیی در این موضوع داشته باشی، شما باید یک جواب مثبت و با اعتماد به نفس بدهید. یک پیش‌بینی منفی می‌تواند این برداشت را به وجود آورد که شما کارآیی ضعیفی خواهید داشت حتی اگر واقعا کارآیی خوبی از خود نشان دهید.

 

طی چند دهه گذشته، دانشمندان دریافتند که نشان دادن اعتماد به نفس بالا به اثرات مثبتی می‌انجامد، اما تنها زمانی که در محیط غیر مقایسه‌ای بررسی شود. به عبارت دیگر، به نظر می‌رسد ستایش شایستگی‌های خودتان مفید است تا زمانی که ادعا نکنید دیگران بی‌کفایت هستند. اما چرا انسان‌ها افرادی را که اعتماد به نفس دارند شایسته‌تر می‌بینند، حتی زمانی که کارآیی آنها واقعا این‌گونه نیست؟

 

یک دلیل آن این است که ما تمایل داریم آنچه می‌شنویم را باور کنیم و اعتقادات خود را با انتخاب اطلاعاتی که بر آنها صحه می‌گذارند تایید کنیم. لغتی که برای آن می‌توان به کار برد تعصب تایید است. بنابراین اگر از خود اعتماد به نفس نشان دهید، دیگران تمایل دارند باور کنند که شما می‌دانید درباره چه صحبت می‌کنید و سپس اطلاعات مبهم را فیلتر می‌کنند (مثلا اینکه شانس چقدر به شما کمک کرده یا ضربه زده است).

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

هر چند داشتن اعتماد به نفس دروغین چندان هوشمندانه نیست، آن هم زمانی که خودتان می‌دانید کارآیی خوبی نخواهید داشت، اما بیش از حد فروتن بودن هم چندان به نفع شما نیست. برداشت افراد از فروتنی، پیش‌دستی علیه شکست احتمالی است و نوعی اقدام اولیه برای جلوگیری از انتقادات آینده، تلقی می‌شود. اگر این فرد متخصص به توانایی‌های خودش اعتماد ندارد، ‌دیگران چگونه اطمینان کنند.

 

برای آنکه دیگران را نسبت به توانایی‌های خود متقاعد کنید،‌ باید این عادت را در خود به وجود آورید که در مورد اینکه کارتان را خوب انجام می‌دهید با دیگران صحبت کنید بدون هیچ‌گونه خودبزرگ‌بینی درباره شایستگی‌های دیگری که دارید. البته این کار همیشه آسان نیست.

 

برای آنکه در نشان دادن اعتماد به نفس خود معتبر باشید، باید ابتدا خودتان آن را باور کنید. از خودتان بپرسید: من چه کاری را خوب انجام می‌دهم؟ تاکنون بزرگ‌ترین موفقیت من چه بوده است؟ دیگران چرا باید از راهبری من پیروی کنند؟ من چه می‌دانم که آنها نمی‌دانند؟ اگر پاسخ به این سوالات برای شما سخت است پس مشکل دارید. دیگران چگونه باید درباره تخصص‌های شما قانع شوند وقتی خودتان هنوز قانع نشده‌اید؟

 

فرانسیس بیکن فیلسوف می‌گوید: «خودتان را با جسارت مورد ستایش قرار دهید چرا که چیزی است که همیشه باقی می‌ماند.» اگر می‌خواهید مطمئن شوید که دستاوردهایتان دیده می‌شوند، به این موضوع فکر کنید که مدیران و همکارانتان شما و توانایی‌هایتان را چگونه می‌بینند. آیا فکر می‌کنید که نسبت به شایستگی‌ها و مهارت‌های شما احساس خوبی دارند؟ اگر نه،‌ آیا می‌توانید اعتماد به نفس بیشتری در کارهای خود نشان دهید؟

 

این امر الزاما به معنای ستایش خودتان در همه موقعیت‌ها نیست؛ بلکه به معنای پیش گرفتن یک ویژگی خوش‌بینانه است. اگر اعتماد به نفس بیشتری در توانایی‌های خود داشته باشید، پس می‌توان گفت که خود را آماده کرده‌اید تا برای شایستگی‌ها و مشارکت خود به چشم بیایید.

منبع: HBR


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 7:2 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,
می پسندم نمی پسندم

توصیه های برایان تریسی برای افزایش بهره وری

توصیه های برایان تریسی برای افزایش بهره وری

 

 

به عقیده برایان تریسی، «تفاوت اصلی افراد موفق با ناموفق در این است که افراد موفق به طرز مشهودی اهمیت زیادی برای زمان و ارزش آن قائلند.». در اینجا میخواهیم 5 درس با ارزش افزایش بهره وری برایان تریسی را با هم مرور کنیم؛ درس هایی که به ظاهر ساده و بدیهی می آیند اما آیا تا به حال در زندگی تان از آنها استفاده کردید؟

 

1-  اگر دو قورباغه دارید، ابتدا زشت ترین رو بخورید !

خوردن قورباغه نمادی از انجام وظایف سخت و ناخوشایند اما مهم روزانه در مسیر اهداف تان است. پس با این اوصاف، شما باید ابتدا قورباغه هایی که باید در طول روز بخوریدشان را مشخص کنید (وظایف مهم روزانه تان که دوست ندارید) و روزتان را با خوردن زشت ترین قورباغه آغاز کنید و تا زمانی که کامل آنرا نخوردید، سراغ قورباغه های بعدی نباید بروید.
با انجام مهم ترین کار در ابتدای روز، بار فکری زیادی از فکرتان خالی میشود و شما با آسایش خاطر بیشتری به سراغ کارهای بعدی میروید.



2- از قانون 90/10 بیشتر استفاده کنید

این قانون مخصوص افرادیست که در ابتدای روز سردرگم هستند که از کجا شروع کنند. بر اساس قانون 90/10 برایان تریسی، شما 10% از زمان ابتدای روزتان را صرف برنامه ریزی برای کارهای روزانه تان کنید که این کار 90% زمان شما را در طول روز ذخیره میکند.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

3-  این واقعیت را بپذیرید که شما نمیتوانید همه کارهایی که باید انجام دهید را انجام دهید.

ما می توانیم یک روز با بهره وری بالا داشته باشیم اما هیچوقت نمی توانیم با راندمان 100% کارهایمان را انجام دهیم (یعنی حتی یک دقیقه هم زمان پرت نداشته باشید، که غیرممکن است!) اما می توانیم با افزایش بهره وری استفاده بیشتری از زمان مان ببریم. بنابراین، قبول کنید که باید یک سری از کارهایتان را به بعد موکول کنید. اما چه کارهایی؟ کارهای کم اهمیت، کارهایی که انجام آنها کمکی به تحقق اهداف تان نمی کند اما زمان تان را می گیرند.

 

4- هیچوقت زمان کافی برای انجام همه کارها نخواهید داشت. شما فقط زمان کافی برای انجام مهم ترین کارها خواهید داشت.

برایان تریسی نام این درس را «قانون اجبار بهره وری» نهاده که در آن توصیه می کند شما در طول روز فقط کافیست بر روی 10 کار مهمی که در آن روز باید انجام شوند، تمرکز کنید و زمانی که این 10 کار مهم را به انجام رساندید، میتوانید لیست بعدی را تشکیل دهید.

 

5- هدف اصلی مدیریت زمان و افزایش بهره وری این است که شما زمان بیشتری در اختیار داشته باشید تا با کسانی که دوست شان دارید و با انجام کارهایی که لذت می برید بگذرانید.
اگر بخواهید بدانید چقدر خوشبخت هستید، کافی است سه فاکتور خوشبختی یعنی ثروت، سلامتی و روابط تان را زیر ذره بین بگذارید. کدام یک از این سه فاکتور شما نواقصی دارند که باید برطرف شوند؟

 


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 6:59 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

ده کار که روابط عمومی ادارات هرگز نباید انجام دهند

ده کار که روابط عمومی ادارات هرگز نباید انجام دهند

 

 

فرزام معماری

 

نویسندگان حرفه ی روابط عمومی در نوشته های خود بیشتر به نکاتی می پردازند که برای افزایش کارایی و بهره وری باید انجام گیرد.برخلاف رویه معمول نگارش قصد دارم نکاتی را یادآور شوم که اگر توسط روابط عمومی یک مجموعه به انجام برسد آسیب و لطمات جبران ناپذیری به کل مجموعه وارد خواهد کرد.

 

 

1-  دروغ گفتن یا گمراه کردن
هرگز به مخاطبین و به ویژه خبرنگاران دروغ نگویید. اگر مخاطبین شما متوجه شوند که به آنان دروغ تحویل داده اید هرگز به شما اعتماد نخواهند کرد.این مطلب را می بایست همه کارکنانی که با ارباب رجوع سر و کار دارند در اولویت قرار دهند.اینکه شما و مجموعه تحت مدیریتان به عنوان منبعی غیر قابل اعتماد شهرت پیدا کنید حتی اگر بعد ها بسیار حقیقت گو نیز باشید هرگز برگشت پذیر نخواهد بود.

 

2- دیوار سنگی
هرگز در مواجهه با اصحاب رسانه به آنان نگویید که "نظری ندارم" عدم ارائه نظر شما در منظر شخص ثالت به این معنا است که شما گناهکار هستید! ممکن است از شما سوالی پرسیده شود که بنابه هر دلیلی تمایلی به پاسخ دادن آن ندارید در این شرایط بگویید : "می دانید که ما همیشه پاسخگوی رسانه ها هستیم ولی من صلاحیت پاسخ دادن به این پرسش را ندارم، و پس از تحقیق اطلاعات مستندی به شما خواهم داد"

 

3- امروز و فردا کردن
همیشه خوش قول باشید. رسانه نگاران زمان بندی های دقیقی دارند به ویژه آنان که در رسانه ها مکتوب مشغول به کار اند.اگر قول اطلاعاتی را به آنان می دهید ولی نمیتوانید اطلاعات را در موعد مقرر به آنان تحویل دهید طبیعی است که دلخور و یا شاید عصبی شوند.

 

4-  غیرقابل دسترس بودن
من همیشه به فراگیرانم توصیه می کنم اگر رسانه ها با شما تماسی تلفنی گرفتند همیشه به گونه ای رفتار کنید که آن تماس مهمترین تماس کاری شمااست.در گفتگو با مدیر مجموعه متبوعم همیشه این مثال را یادآوری می کنم که چسپاندن نان وقتی هنوز تنور داغ است تنها راه دستیابی به جریانی دائمی ازاختصاص فضای رسانه ای به شما است.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

5-  پیشنهاد رشوه
هرگز به سردبیر یا خبرنگار نگویید "اگر فلان اعلان مطبوعاتی را به چاپ برسانید در نشریه شما سفارش آگهی تبلیغاتی خواهم داد". فراموش نکنید که بخش های تحریریه، آگهی ها و فروش سه بخش منفک از یکدیگر هستند. اگر این پیشنهاد از طرف نشریه مطرح شد مقبول است. برای مثال اگر مسئول پذیرش آگهی یک روزنامه به شما پیشنهاد داد که در ازای سفارش آگهی یک رپورتاژ از مجموعه شما به چاپ می رسد پیشنهادی حرفه ای تلقی می شود.

 

6-  فخرفروشی
آگهی دادن امر رایجی است. امروز وکلا و پزشکان شاید بیشترین آگهی ها را به خود اختصاص داده اند. منظور از آگهی پخش یک تیزردر ساعات پایانی شب و یا یک کادر در صفحه ای از روزنامه نیست.یک روابط عمومی موفق می تواند آگهی را با درج مطلبی در ستون هفتگی یک نشریه تلقی کند.دیدگاهی حرفه ای نسبت به آگاهی بخشی داشته باشد .

 

7-  کسل کردن مردم
یک روابط عمومی ناموفق از کار دیگر افراد موفق کپی برداری می کند.بعضا این کپی برداری های از فعالیت هایی صورت می گیرد که مدیران روابط عمومی های موفق در پایش های خود به این نتیجه دست یافته اند که کارشان کاستی هایی داشته و آن را موفقیت آمیز تلقی نمی کنند.بنابراین چنین کپی برداری های ناشیانه ای برای مردم کسالت آور است.روابط عمومی موفق به دنبال هسته های هیجان برانگیز است.

 

8-  منفی باف بودن
خیلی از برنامه های عالی روابط عمومی از روی ترس و به دلیل منفی باف بودن مدیر روابط عمومی یا مجموعه اجرایی نمی گردد.برخی افراد می گویند که ایده شما را دوست ندارند اما هیچ ایده ای هم در سر ندارند.به عنوان یک مدیر روابط عمومی از مشورت با چنین افرادی اجتناب کنید. تنها افرادی مجاز به انتقاد هستند که خود آنها نیز درگیر پروژه هستند و از آنان دعوت شده است.

 

9-  قربانی کردن روابط دراز مدت به خاطر نتایج کوتاه مدت

چندی قبل بر روی یکی از گزارش های سازمانی که مدیریت روابط عمومی اش را بر عهده دارم حساسیت زیادی به خرج دادم، یکییا دو جمله از آن گزارش ناصحیح بود.از خبرنگار پاسخ خواستم و سپس با سردبیر نیز گلاویز شدم.به خاطر یک گزارش که بعدا به این نتیجه رسیدم که زیاد هم مهم نبوده روابط طولانی مدت ما دچار چالش شد.سعی کنید خشنودی بلند مدت طرفین را بر هر چیز دیگری ترجیح دهید.

 

10- رفتار غیراخلاقی
اصول اخلاقی را به خاطر هیچ چیزی زیرپا نگذارید.شهرت سازمان شما مهمترین دارایی آن است شما حتی میتوانید از شهرت سازمانی تان انتفاع شخصی نیز داشته باشید اما فراموش نکنید که اگر با رفتار خیر حرفه ای و غیر اخلاقی سازمانتان را بد نام سازید در واقع خود را بدنام ساخته اید چرا که روح سازمان در شما تجلی یافته است، بنابراین تحت هیچ شرایطی رفتار غیراخلاقی و حرفه ای بروز ندهید.


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 6:53 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,
می پسندم نمی پسندم

5 توصیه کاربردی در مورد بازخورد

5 توصیه کاربردی در مورد بازخورد

 

 

1-  به یاد داشته باشید بازخوردها و انتقادهایی که مطرح نشوند روزی مثل بمب خواهند ترکید:

همان طور که در زندگی شخصی افراد نیز اتفاق می‌افتد سکوت کردن بیش از حد و فروخوردن انتقادها و مطرح نکردن آنها، پس از مدتی به بحرانی تبدیل خواهد شد که مثل بمب خواهد ترکید و همه چیز را ویران خواهد کرد.
بنابراین یک مدیر باید برای کارکنان خود روشن کند که چه نظری در مورد عملکرد آنها دارد و نباید آنها را در خلأ و بی‌خبری قرار دهد و بازخورد نشان دادن چه به‌صورت تشویق و چه به‌صورت انتقاد نسبت به عملکرد کارمندان خود را جزو اولویت‌های اصلی خود قرار دهد.

 


2-  تا حد امکان به‌صورت خصوصی بازخورد نشان دهید:

مدیران همیشه باید به یاد داشته باشند که قضاوت درباره بازخوردهایی که آنها نسبت به کارکنان نشان می‌دهند در گوش کسانی که این بازخوردها را می‌شنوند شکل می‌گیرد، بنابراین هر چه تعداد این گوش‌ها کمتر باشد، احتمال سوءبرداشت در مورد آنها کاهش می‌یابد.
به همین دلیل توصیه می‌شود بازخوردها و به ویژه انتقادها به‌صورت خصوصی و تنها با حضور مدیر و افرادی که سوژه و هدف بازخورد هستند، ارائه شوند.
از سویی دیگر یک مدیر می‌تواند بر اساس، متغیرهایی چون زبان بدن افراد، وضعیت روحی و رفتاری آنها، چگونگی بازخورد نشان دادن به او را تنظیم کند. چیزی که در قالب بازخورد نشان دادن عمومی امکان پذیر نیست.

 

3-  بهترین کانال‌های بازخورد نشان دادن:

بازخورد نشان دادن نسبت به فردی که در محل کار شما حضور دارد، پیچیدگی کمتری نسبت به کسی که در شهر یا کشور دیگری برای شما کار می‌کند دارد.
برای بازخورد نشان دادن به فردی که در محلی دور از محل کار شما مشغول کار است می‌توانید از تکنولوژی‌های دیجیتالی از جمله ویدئوکال و تماس تلفنی، بهره ببرید. در این میان استفاده از ایمیل یا ارسال نامه باید در اولویت‌های بعدی قرار گیرند، چرا که استفاده از چنین کانال‌هایی، مدیران را از مزایای بازخورد نشان دادن مطابق با احساسات، عواطف و زبان بدن افراد محروم می‌سازد.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

4-  تشویق در برابر دیگران، انتقاد در خلوت:

این یک قانون جهانی است که کارکنان را به‌صورت عمومی و در برابر دیگران تشویق کنیم و انتقاد از آنها را، به‌صورت خصوصی و به دور از چشم همکاران انجام دهیم. به‌طور کلی انتقاد از افراد در برابر دیگران موجب می‌شود آنها علاوه بر سرخوردگی و احساس حقارت، موضع دفاعی بگیرند و به سختی بپذیرند که مرتکب اشتباه شده‌اند.
در نقطه مقابل، ستایش از افراد در برابر دیگران بر تاثیرگذاری و اشتیاق آنها خواهد افزود و فرد مورد ستایش و سایر کارکنان را به کار بیشتر و بهتر ترغیب خواهد کرد.

 

5-  بازخورد نشان دادن را شخصی نکنید:

یکی از مواردی که تمام مدیران باید به آن توجه ویژه‌ای داشته باشند این است که تفاوت فاحشی بین توجه به افراد به‌عنوان شخص و شخصی‌سازی بازخوردها وجود دارد. توجه به فردیت و انسانیت کارکنان، امری خوب و توصیه شده است حال آنکه شخصی‌سازی رابطه بین مدیر و کارکنان و دخالت آنها در فرآیند بازخورد نشان دادن، پدیده‌ای نکوهش شده و مردود است.
در ادامه به چند توصیه درباره خودداری از شخصی‌سازی فرآیند بازخورد (تشویق و انتقاد) اشاره خواهد شد.

 

▪️هیچ گاه به کارکنان خود توهین نکنید و به آنها برچسب نزنید:
یک مدیر به هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی نباید چنین جملاتی را خطاب به کارکنان به زبان آورد: «تو بی‌عرضه‌ای»، «تو خیلی تنبلی»، «تو به درد هیچی نمی‌خوری» و... بیان چنین توهین‌هایی نسبت به ضعیف ترین افراد نیز خطایی نابخشودنی و غیر قابل جبران است و هیچ دردی نیز دوا نخواهد کرد.

 

▪️مدیر موفق و تاثیرگذار کسی است که هیچ گاه حتی در صورت بروز بدترین مشکلات و اشتباهات از سوی کارکنان به آنها نمی‌گوید: «تو اشتباه کردی» بلکه به شکلی قاطعانه می‌گوید: «من فکر می‌کنم این کار اشتباه بوده است.»
در این جمله نکات متعددی نهفته است: اول اینکه با عبارت «من فکر می‌کنم» از مطلق کردن قضیه جلوگیری می‌کند و دوم اینکه می‌گوید «این کار اشتباه بوده است» و توجه همگان را به کاری که اشتباه انجام شده جلب می‌کند نه فردی که مرتکب اشتباه شده است و این یعنی شخصی نکردن قضیه.

 

منبع: HRM


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 6:50 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

چانه‌زنی برای افزایش حقوق: ۶ نکته که کارجویان باید بدانند

چانه‌زنی برای افزایش حقوق: ۶ نکته که کارجویان باید بدانند

 

 

بهترین زمان برای چانه‌زنی بر سر حقوق، قبل از استخدام است، یعنی زمانی که به تو پیشنهاد داده‌اند اما هنوز جوابی از تو نگرفته‌اند. می‌پرسی چطور؟ با رعایت این نکات:

 

1-  تحقیق درباره حقوق

قبل از هر مصاحبه‌ای، درباره حقوق شغل مربوطه تحقیق کن تا ببینی در صنعت و منطقه جغرافیایی شما، نرخ چقدر است. این مهم است چون ممکن است کارفرما در هر مرحله‌ای از تو بپرسد: «شما چه مبلغی را مدنظر داری.» حتی در اولین تماس تلفنی. نباید غافلگیر شوی و فکر نکرده جواب دهی چون ممکن است با گفتن یک رقم خیلی پایین، سطح خودت را پایین بیاوری یا با گفتن یک رقم نجومی، از رقابت حذف شوی.
وقتی فهمیدی محدوده حقوق چقدر است، ببین چه عواملی باعث می‌شوند جایگاهت در آن محدوده بالا یا پایین برود. چقدر تجربه داری؟ آیا مهارت‌های اضافه‌ای داری که کارفرما را به وجد آورد؟ و سایر عوامل.

 

2-  پاسخ به سوال «حقوق مد نظرتان چقدر است؟»

طی مصاحبه، دیر یا زود این سوال را از تو می‌پرسند. خیلی از مقالات توصیه می‌کنند که جواب دقیقی به این سوال ندهیم. مثلا: «من به دنبال یک حقوق منصفانه هستم.» اما بسیاری از مسوولان مصاحبه با این جواب قانع نمی‌شوند. آنها نمی‌خواهند وقت خود را تلف کنند چون ممکن است حقوق مد نظر تو خیلی از حقوق پیشنهادی آنها بیشتر باشد.
می‌توانی این‌طور پاسخ‌دهی: «امکانش هست بگویید محدوده حقوق این شغل چقدر است؟» بعضی از مسوولان مصاحبه به این سوال جواب می‌دهند.
در غیر این صورت، اگر می‌خواهی گفت‌وگویتان ادامه پیدا کند، باید از قبل رقمی را در ذهن داشته باشی.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

3-  چطور حرف حقوق را پیش بکشیم؟

گاهی کارفرما طی فرآیند مصاحبه اصلا اشاره‌ای به حقوق نمی‌کند و معمولا اگر کارجو این موضوع را پیش بکشد، همه فکر می‌کنند کار ناپسندی کرده است. این خنده‌دار است. تو برای پول کار می‌کنی و حق تو است که درباره آن اطلاعات به دست آوری چون این اطلاعات روی تصمیم‌گیری‌ات تاثیر می‌گذارد.
بهترین موقع برای مطرح کردن حقوق، زمانی است که می‌دانی اگر این موضوع را مطرح نکنی، وقت خودت و کارفرما هدر می‌رود. مثل وقتی که برای ادامه مصاحبه باید به یک شهر دیگر بروی یا باید در چند مصاحبه دیگر شرکت کنی. در این صورت، اگر موضوع حقوق را مطرح کنی و رقم تو با مبلغ پیشنهادی آنها خیلی فرق داشته باشد، از اتلاف وقت طرفین جلوگیری کرده‌ای. در این صورت می‌توانی بگویی: «چون مصاحبه‌ها چندمرحله‌ای هستند می‌خواستم ببینم آیا امکان دارد محدوده حقوق را بفرمایید؟ چون برای وقت شما احترام قائلم.»

 

4-  اگر پس از دریافت پیشنهاد شغلی به این نتیجه رسیدیم که حقوقش کم است، چه باید بکنیم؟

کافی است درخواست خود را در یک یا دو جمله مطرح کنی. مثلا: «امکانش هست x دلار بیشتر پرداخت کنید؟». پس از گفتن این جمله، سکوت کن. ممکن است یک دقیقه طول بکشد تا او فکرش را جمع و جور کند و همین ممکن است معذبت کند و وسوسه شوی که سکوت را بشکنی. این کار را نکن چون ممکن است باعث شود او مبلغ را پایین بیاورد.

 

5-  درخواست حقوق بیشتر

وقتی پیشنهاد شغلی را دریافت کردی می‌توانی درخواست حقوق بیشتر کنی، چون در این مرحله، حقوقی که کارفرمایان اعلام می‌کنند معمولا قطعی نیست و جای چانه زدن وجود دارد. اما گاهی اوقات نباید درباره حقوق مذاکره کنی: مثلا اگر در مراحل قبلی به توافق رسیده باشید یا اگر مبلغ پیشنهادی آنها خیلی بیشتر از نرخ بازار باشد. اما اگر با وجود تحقیقات در بازار، هنوز هم مطمئن نیستی که چه مبلغی معقول است، می‌توانی از آنها بخواهی که مبلغ را ۱۰درصد بالاتر ببرند. این‌طوری حتی اگر مبلغ پیشنهادی آنها منصفانه بوده باشد، ۱۰درصد باعث نمی‌شود فکر کنند پرتوقع هستی. نگو «۱۰درصد اضافه کنید.» مبلغ مورد نظر را در ذهنت حساب کن و بگو.

 

6-  اگر جواب منفی بود، چه کنیم؟

اگر درخواست پول بیشتر کردی و جواب منفی بود، هنوز هم اگر بخواهی می‌توانی شغل را قبول کنی. بعضی‌ها فکر می‌کنند اگر در این مرحله، شغل را قبول کنند احمق به نظر می‌رسند. اما این‌طور نیست. کافی است بگویی: «از اینکه درخواستم را بررسی کردید ممنونم. آن‌قدر به این شغل علاقه دارم که صرف نظر از تمام صحبت‌ها پیشنهادتان را می‌پذیرم.» و فراموش نکن که مذاکره بر سر حقوق، کاملا طبیعی است.

 

نویسنده: Alison Green
منبع: the Cut


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 6:46 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

آیا داشتن یک رئیس بد باعث می‌شود شما هم رئیس بدی باشید؟!

آیا داشتن یک رئیس بد باعث می‌شود شما هم رئیس بدی باشید؟!

 

 

تحقیقات نشان می‌دهد که سوء‌استفاده مدیریتی می‌تواند سالانه به میلیون‌ها دلار ضرر شرکت‌ها در قالب کاهش بهره‌وری، افزایش نرخ گردش کارمندان و شکایت‌های قضایی بینجامد. تحقیقات قبلی نشان داده‌اند که رفتار رهبران سازمان می‌تواند در سطح پایین‌تر سازمان بر رفتار و عمل کارمندان اثر بگذارد، اما با این حال نمی‌توان نتیجه گرفت مدیرانی که مورد آزار قرار گرفته‌اند، خود نیز به آزار کارمندان خود مبادرت ورزند.

 

روانشناس آلبرت بندورا نظریه شناختی اجتماعی را مطرح کرد تا توضیح دهد رفتارها (از جمله رفتارهای آزاردهنده) از الگوها فراگرفته می‌شوند. نظر بندورا این است که برای یک مدل‌سازی موفق، مشاهده‌گر باید رفتار الگو را زیر نظر بگیرد، آن را به خاطر بسپارد و انگیزه پیروی از آن را داشته باشد.

 

بندورا و همکارانش در یک تحقیق کلاسیک این تئوری را با مدل‌سازی رفتارهای خشن و غیرخشن در مورد کودکان مهد‌کودک دانشگاه استنفورد مورد بررسی قرار دادند. کودکانی که شاهد مدل بزرگسالان در پرتاب و ضرب و شتم با پتک و چکش بودند به وضوح دارای احتمال بیشتری برای انجام همان حرکات خشونت‌آمیز در مقایسه با کودکانی بودند که شاهد بازی بزرگسالان با اسباب‌بازی‌های بی‌سروصدا بوده‌اند.

 

 تحقیقات دیگر نشان می‌دهند که بسیاری از افراد رفتارهایی را که مشاهده می‌کنند الگو قرار نمی‌دهند. دریافت چنین نتایج متضادی از تحقیقات نشان می‌دهد فرآیندهایی که سیکل بدرفتاری را متوقف می‌کنند خوب درک نشده‌اند. به همین خاطر ما تحقیقات خود را حول محور هویت و شناسایی آن پیش بردیم. چه وقت و چرا مدیرانی که مورد بدرفتاری قرار می‌گیرند رفتار خود را طوری تغییر می‌دهند که بدرفتاری کمتری داشته باشند و رهبران با اخلاق‌تری باشند.

 

ما چند تحقیق را در این راستا انجام دادیم. در یک آزمایش از ۲۸۸ شرکت‌کننده آنلاین خواستیم نقش سرپرست یک کافه را برعهده بگیرند. به آنها گفته شد کافه برنامه‌ای دارد که به پیشنهاد‌های کارمندان جایزه می‌دهد و کارمندان باید به مدیر خود برای بهبود بهره‌وری کافه پیشنهاد بدهند. در مورد برخی شرکت‌کننده‌ها مدیر عصبانی می‌شد و ایده آنها را در مقابل سرپرست‌های‌ دیگر تحقیر می‌کرد. برای برخی دیگر از شرکت‌کننده‌ها، مدیر ایده آنها را به سادگی به رده بالا‌تر مدیریت ارسال می‌کرد. ما حتی کاری می‌کردیم که افراد از مدیر خود ناامید شوند. (مثلا از اینکه مثل او نیستند به خود افتخار کنند.)

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

سپس به شرکت‌کننده‌ها این فرصت داده شد تا شیوه رهبری خود را امتحان کنند. در این سناریو یکی از کارمندان این شرکت‌کننده‌ها، به آنها یک ایمیل می‌فرستاد که در آن پیشنهادی برای ارتقای کافه داشت. آن کارمند خودش یک کارزار فیس‌بوکی برای تبلیغ راه می‌انداخت اما این تبلیغ دارای اشکالات تایپی و گرامری بود. آیا آن شرکت‌کننده (که اکنون نقش سرپرست دارد) از حسن‌نیت کارمند قدردانی می‌کند یا اجرای ضعیف عمل او را مورد سرزنش قرار می‌دهد؟

 

بعد از بررسی پاسخ‌های شرکت‌کنندگان متوجه شدیم وقتی افراد از مدیر خود ناراضی هستند، آنهایی که بدرفتاری از طرف مدیر را تجربه کرده‌اند در مقایسه با آنها که هیچ بدرفتاری با آنها نشده رهبری اخلاق‌مدارانه‌تری از خود نشان دادند.

 

به عبارت دیگر، رفتار سوء‌استفاده‌‌آمیز مدیران و اینکه خودتان را متفاوت از او ببینید، باعث شد شرکت‌کننده‌ها با اخلاق‌تر از آنهایی باشند که هرگز از طرف رئیس خود مورد سوء رفتار قرار نگرفتند.

 

برای آنکه بفهمیم آیا تحقیقات ما در دنیای واقعی هم نتیجه مشابه دارد، از ۵۰۰ کارمند و مدیرانشان که در سازمان‌ها و صنایع مختلف در هندوستان کار می‌کنند تحقیق کردیم. نتیجه این بود که در مجموع بدرفتاری از سوی مدیران به ۱۲ درصد افزایش در ناامیدی سرپرستان از آن شخص منتج شد. اما بیشترین میل به ناامید شدن در سرپرست‌هایی مشاهده شد که دارای هویت اخلاقی قوی بودند. در مقابل، وقتی سرپرست‌ها کمتر بر هویت اخلاقی خود تکیه داشتند، بدرفتاری از سوی مدیرانشان به ناامیدی عمده‌ای منجر نشد.

 

نتایج به دست آمده این ایده را تقویت می‌کند که سرپرست‌هایی که مورد بدرفتاری قرار گرفته‌اند با زیردستان خود اخلاق‌مدارانه‌تر و با بدرفتاری کمتری رفتار کرده‌اند و علت آن است که این سرپرست‌ها از مدیران بدرفتار خود ناامید شده‌اند و اینکه احتمال وقوع این امر زمانی که سرپرست‌ها دارای هویت اخلاقی قوی هستند بیشتر می‌شود.

 

منبع: hbr


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 6:42 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,
می پسندم نمی پسندم

ساعات کاری انعطاف‌پذیر، یک استراتژی برد-برد

ساعات کاری انعطاف‌پذیر، یک استراتژی برد-برد

 

 

مزایای ساعات کاری انعطاف‌پذیر برای افراد شامل تعادل بهتر بین کار و زندگی، رفت‌وآمد کمتر، خستگی و فرسودگی کمتر، روزهای تعطیل بیشتر و نرخ پایین‌تر ابتلا به بیماری است. منافعی که از طریق این طرح به کسب‌وکارها می‌رسد، عبارتند از: نیروی کار با انگیزه، عملیات کارآتر و اثربخش‌تر، کارکنان فرسوده کمتر و در نتیجه کاهش اشتباهات و حوادث نامطلوب کاری را در پی دارد. این سیستم همچنین باعث می‌شود کسب‌وکارها از نیروی کار در زمان‌های اضافه‌کاری منتفع شوند، بدون آنکه مجبور باشند حقوق اضافه‌کاری پرداخت کنند، تسهیلات کمتری مورد نیاز بوده و نرخ بیماری و مرخصی استعلاجی نیز کاهش می‌یابد.


ساعات کاری انعطاف‌پذیر همچنین به کارکنان آزادی بیشتری برای سازماندهی کارهای خود به‌منظور انطباق با نیازهای شخصی می‌دهد. از طرفی، سفر برای آنها به دلیل فراهم شدن امکان آن در خارج از فصول اوج سفر، ارزان‌تر تمام خواهد شد.


در برخی از صنایع و زمینه‌های خاص مانند فناوری اطلاعات، زمان انعطاف‌پذیر موجب می‌شود که کارکنان بتوانند جدول زمانی خود را تغییر دهند. به عنوان مثال، یک نفر ممکن است تمایل داشته باشد ۴ روز کاری ۱۰ ساعته در هفته داشته باشد و سه روز به استراحت بپردازد یا ۵ روز کاری ۸ ساعته داشته و ۲ روز به استراحت اختصاص دهد. کارکنان می‌توانند در صورتی که مسوولیت‌هایشان پوشش داده شود، ساعات و روزهای تعطیلی خود را تعیین کنند.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


سایر کارکنان ممکن است تمایل داشته باشند که کار خود را از صبح زود مثلا ساعت ۵ یا ۶ آغاز کرده و اواسط روز محل کار خود را ترک کنند؛ یا اینکه کار خود را دیرتر شروع کرده و تا دیروقت سر کار بمانند. یکی از مزایای این جدول زمانی، فرار از ترافیک و زمان‌های اوج رفت‌وآمد است. زمان کاری انعطاف‌پذیر همچنین به والدین برای هماهنگی کمک می‌کند. مثلا ممکن است پدر یا مادر از ۱۰ صبح تا ۶ بعدازظهر کار کرده و مسوولیت فرزند را پیش از مدرسه برعهده داشته باشد و دیگری از ۷صبح تا ۳ بعدازظهر کار کرده و مسوولیت فرزند را پس از مدرسه بر عهده داشته باشد. این راهکار به والدین کمک بسیاری می‌کند. زمان انعطاف‌پذیر همچنین برای کارکنان که در حال آموختن یا تحصیل رشته‌ای درسی یا مهارتی خاص هستند، مفید است. برای کارفرمایان، ساعات کاری انعطاف‌پذیر می‌تواند منجر به بهبود جذب و حفظ نیروی کار نیز شود. در سال ۲۰۰۹ و در خلال بحران بزرگ اقتصادی این گزینه در بین مدیران برای کاهش هزینه‌های نیروی انسانی بدون توسل به تعدیل و اخراج محبوبیت ویژه‌ای پیدا کرد. همچنین می‌تواند فعالیت‌های بیشتری را در ساعات معمول کاری پوشش داده و نیاز به اضافه‌کاری را کاهش دهد. ساعات کاری شناور می‌تواند فرصت‌های برابری را برای کارکنانی فراهم کند که نمی‌توانند مانند سایرین در ساعات کاری استاندارد در محل کار خود حاضر شوند.


البته کارکنان شیفت کار و سایر افرادی که باید خدمات خاصی را در ساعت معینی ارائه دهند، معمولا موفق به تغییر ساعات کاری خود نمی‌شوند. این موضوع یکی از مهم‌ترین ایرادات ساعات کاری انعطاف‌پذیر است که برای تمامی مشاغل قابل تعمیم نیست. در حالی که طیف گسترده‌ای از افراد، اعم از کارکنان تبلیغاتی، مشاوره‌ای، روزنامه‌نگاران و… می‌توانند از منافع این طرح برخوردار شوند، اما بسیاری از افراد نیز باید در ساعات خاصی با مشتریان یا ارباب رجوع در ارتباط باشند که سبب محروم شدن آنها از این طرح می‌شود؛ هر چند امروزه، پیشرفت تکنولوژی امکان ارائه بسیاری خدمات را بدون حضور فیزیکی کارکنان فراهم آورده است.


فارغ از جنبه‌های قانونی این مساله امروزه شرکت‌های بیشتری به منظور حفظ نیروی انسانی با ارزش و با استعداد خود اقدام به ارائه ساعات کاری شناور به آنها می‌کنند. از طرفی ظهور تکنولوژی‌های جدید امکان دورکاری و انعطاف بیشتری را در ساعات کاری آنها پدید آورده است. پس نمی‌توان تنها به ساعات کاری انعطاف‌پذیر به‌مثابه یک پیشنهاد نگریست، بلکه امروزه این مزایا لزوم ادامه فعالیت شرکت‌ها است. هر چند هنوز هم بسیاری از مدیران به شیوه سنتی به مسائل نگریسته و در تمامی شغل‌ها حضور کارکنان را موجب افزایش بهره‌وری و خروجی‌های سازمان می‌دانند.

 

منبع: نوشتار رشد


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 6:38 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,
می پسندم نمی پسندم

چطور درخواست ارتقای شغلی کنیم؟

چطور درخواست ارتقای شغلی کنیم؟

 

 

درخواست ارتقای شغلی می‌تواند سخت و اعصاب‌خردکن باشد. اما اگر فکر می‌کنید آماده‌اید که یک پله بالاتر روید، باید بتوانید درخواست خود را مطرح کنید. چطور خود را برای گفت‌وگو با مدیرتان آماده می‌کنید؟ چه اطلاعاتی باید به همراه داشته باشید؟ چطور می‌خواهید مقدمه‌چینی کنید؟

 

«سابینا نواز»، نویسنده، سخنران و مربی مدیران ارشد اجرایی می‌گوید: «درخواست ارتقای شغلی باعث می‌شود احساس آسیب‌پذیری کنید. کنترل در دست شما نیست. خودتان را به دست مدیرتان می‌سپارید تا قضاوتتان کند و ممکن است به این نتیجه برسد که ارزشمند نیستید.»

 

اما «جوزف واینتراب»، استاد دانشگاه کسب وکار «بابسون» معتقد است برای پیشرفت در شغلتان، باید دفاع از خودتان را یاد بگیرید و بتوانید حق خود را بگیرید. او در ادامه می‌گوید: «نباید تصور کنید که سازمان، صرفا به خاطر اینکه کارتان را خوب انجام می‌دهید، حواسش به شما خواهد بود.

 

 

این چند توصیه را رعایت کنید:

 

▪️عمیقا فکر کنید

به‌عنوان اولین قدم، باید خوب فکر کنید و ببینید چه می‌خواهید. واینتراب می‌گوید: «آیا قدرت بیشتر می‌خواهید؟ پول بیشتر؟ مسوولیت مدیریتی بیشتر؟» آیا جایگاه شغلی خاصی را مدنظر دارید یا می‌خواهید «یک جایگاه جدید ایجاد کنید؟» همچنین باید درباره مهارت‌هایتان فکر کنید و ببینید چطور با اهداف سازمان در یک راستا قرار می‌گیرند.

 

▪️تحقیق کنید

نواز می‌گوید: «عقل حکم می‌کند که اطلاعاتی از خارج از کارگروه خود به‌دست آورید. سایر مدیرانی که هم‌سطح مدیر شما هستند نیز نظراتی دارند.» او توصیه می‌کند که از آنها بخواهید درباره نقاط ضعف و قوت شما نظر بدهند. با افراد هم‌سطح خودتان هم صحبت کنید تا وجهه خود را در سازمان ارزیابی کنید.

 

▪️طرح خود را آماده کنید

وقتی مشخص شد که دقیقا دنبال چه چیزی هستید، باید طرح خود را آماده کنید؛ یعنی دلایل قانع‌کننده خود را بنویسید و بگویید چرا سزاوار ارتقای شغلی هستید. نواز می‌گوید: «شما می‌خواهید ثابت کنید کارهایی که انجام می‌دهید بالاتر از سطح فعلی شماست و مربوط به همان سطحی است که می‌خواهید به آن ارتقا یابید.»

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

▪️زمان مناسبی را انتخاب کنید

برای درخواست ارتقای شغلی، هیچ زمان ایده‌آلی وجود ندارد، اما واینتراب می‌گوید نباید زمان را نادیده بگیرید و باید حواستان باشد که درخواست خود را چه موقع مطرح می‌کنید. مثلا، یک هفته پس از تعدیل نیرو یا روزی که یکی از مشتریان اصلی را از دست داده‌اید، زمان مناسبی نیست. بهتر است «پس از یک اتفاق خوب» درخواست خود را مطرح کنید. مثلا وقتی که یک قرارداد مهم را امضا کرده‌اید یا وقتی گزارش درآمد شرکت منتشر شده و نتیجه مطلوب بوده است.

 

▪️بذر بکارید

درخواست ارتقای شغلی، مساله‌ای نیست که یک بار درباره‌اش حرف بزنید و تمام شود، بلکه یکسری گفت‌وگوهای ادامه‌دار است. نواز توصیه می‌کند از یادداشتی که نوشته‌اید به‌عنوان راهنما استفاده کنید تا بدانید در هر مرحله چه چیزهایی باید بگویید.

 

▪️بذر را پرورش دهید

وقتی بذر را کاشتید، باید «به مرور زمان آن را پرورش دهید.» نواز پیشنهاد می‌کند که از مدیر خود بازخورد بخواهید، البته نه آنقدر که او را اذیت کنید. مثلا ماهی یک‌بار. دقیق و مشخص صحبت کنید. مثلا می‌توانید بگویید: «من در یک ماه گذشته، با مشتریان کلیدی صحبت کرده‌ام و اینها را یاد گرفته‌ام. نظر شما چیست؟»

 

▪️مراقب باشید

اگر شرکتی در خارج از سازمان به شما پیشنهاد شغلی داده، می‌توانید از آن برای رسیدن به ارتقای شغلی استفاده کنید. اما به‌عنوان استراتژی‌ای برای جلب حمایت مدیر، این کار ریسک‌های زیادی دارد. نواز تاکید می‌کند: «آدم‌ها معمولا به اولتیماتوم‌ها واکنش خوبی نشان نمی‌دهند. این تاکتیک روی روابط تاثیر منفی می‌گذارد و باعث ارتقای افرادی می‌شود که هنوز آماده نیستند.» اگر می‌خواهید این روش را امتحان کنید، مراقب باشید.

 

▪️صبور باشید (اما نه تا ابد)

ارتقا معمولا یک شبه اتفاق نمی‌افتد. اگر بلافاصله به هدفتان نرسیدید، دلسرد نشوید. نواز در ادامه می‌گوید: «واقع بین باشید. همزمان که انتظار می‌کشید، کارهای خوب انجام دهید، خالصانه به دنبال راه‌هایی برای تاثیرگذاری باشید و سطح خود را بالا ببرید.» با این وجود، اگر حس کردید شرایط آن‌طور که می‌خواهید پیش نمی‌رود، به این فکر کنید که آیا می‌خواهید در این سازمان بمانید یا به دنبال کار در جای دیگری باشید. حداقل حالا می‌دانید کجای ماجرا ایستاده‌اید.

 

منبع: hbr


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 6:35 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چطور درخواست ارتقای شغلی کنیم؟

چطور درخواست ارتقای شغلی کنیم؟

 

 

درخواست ارتقای شغلی می‌تواند سخت و اعصاب‌خردکن باشد. اما اگر فکر می‌کنید آماده‌اید که یک پله بالاتر روید، باید بتوانید درخواست خود را مطرح کنید. چطور خود را برای گفت‌وگو با مدیرتان آماده می‌کنید؟ چه اطلاعاتی باید به همراه داشته باشید؟ چطور می‌خواهید مقدمه‌چینی کنید؟

 

«سابینا نواز»، نویسنده، سخنران و مربی مدیران ارشد اجرایی می‌گوید: «درخواست ارتقای شغلی باعث می‌شود احساس آسیب‌پذیری کنید. کنترل در دست شما نیست. خودتان را به دست مدیرتان می‌سپارید تا قضاوتتان کند و ممکن است به این نتیجه برسد که ارزشمند نیستید.»

 

اما «جوزف واینتراب»، استاد دانشگاه کسب وکار «بابسون» معتقد است برای پیشرفت در شغلتان، باید دفاع از خودتان را یاد بگیرید و بتوانید حق خود را بگیرید. او در ادامه می‌گوید: «نباید تصور کنید که سازمان، صرفا به خاطر اینکه کارتان را خوب انجام می‌دهید، حواسش به شما خواهد بود.

 

 

این چند توصیه را رعایت کنید:

 

▪️عمیقا فکر کنید

به‌عنوان اولین قدم، باید خوب فکر کنید و ببینید چه می‌خواهید. واینتراب می‌گوید: «آیا قدرت بیشتر می‌خواهید؟ پول بیشتر؟ مسوولیت مدیریتی بیشتر؟» آیا جایگاه شغلی خاصی را مدنظر دارید یا می‌خواهید «یک جایگاه جدید ایجاد کنید؟» همچنین باید درباره مهارت‌هایتان فکر کنید و ببینید چطور با اهداف سازمان در یک راستا قرار می‌گیرند.

 

▪️تحقیق کنید

نواز می‌گوید: «عقل حکم می‌کند که اطلاعاتی از خارج از کارگروه خود به‌دست آورید. سایر مدیرانی که هم‌سطح مدیر شما هستند نیز نظراتی دارند.» او توصیه می‌کند که از آنها بخواهید درباره نقاط ضعف و قوت شما نظر بدهند. با افراد هم‌سطح خودتان هم صحبت کنید تا وجهه خود را در سازمان ارزیابی کنید.

 

▪️طرح خود را آماده کنید

وقتی مشخص شد که دقیقا دنبال چه چیزی هستید، باید طرح خود را آماده کنید؛ یعنی دلایل قانع‌کننده خود را بنویسید و بگویید چرا سزاوار ارتقای شغلی هستید. نواز می‌گوید: «شما می‌خواهید ثابت کنید کارهایی که انجام می‌دهید بالاتر از سطح فعلی شماست و مربوط به همان سطحی است که می‌خواهید به آن ارتقا یابید.»

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

▪️زمان مناسبی را انتخاب کنید

برای درخواست ارتقای شغلی، هیچ زمان ایده‌آلی وجود ندارد، اما واینتراب می‌گوید نباید زمان را نادیده بگیرید و باید حواستان باشد که درخواست خود را چه موقع مطرح می‌کنید. مثلا، یک هفته پس از تعدیل نیرو یا روزی که یکی از مشتریان اصلی را از دست داده‌اید، زمان مناسبی نیست. بهتر است «پس از یک اتفاق خوب» درخواست خود را مطرح کنید. مثلا وقتی که یک قرارداد مهم را امضا کرده‌اید یا وقتی گزارش درآمد شرکت منتشر شده و نتیجه مطلوب بوده است.

 

▪️بذر بکارید

درخواست ارتقای شغلی، مساله‌ای نیست که یک بار درباره‌اش حرف بزنید و تمام شود، بلکه یکسری گفت‌وگوهای ادامه‌دار است. نواز توصیه می‌کند از یادداشتی که نوشته‌اید به‌عنوان راهنما استفاده کنید تا بدانید در هر مرحله چه چیزهایی باید بگویید.

 

▪️بذر را پرورش دهید

وقتی بذر را کاشتید، باید «به مرور زمان آن را پرورش دهید.» نواز پیشنهاد می‌کند که از مدیر خود بازخورد بخواهید، البته نه آنقدر که او را اذیت کنید. مثلا ماهی یک‌بار. دقیق و مشخص صحبت کنید. مثلا می‌توانید بگویید: «من در یک ماه گذشته، با مشتریان کلیدی صحبت کرده‌ام و اینها را یاد گرفته‌ام. نظر شما چیست؟»

 

▪️مراقب باشید

اگر شرکتی در خارج از سازمان به شما پیشنهاد شغلی داده، می‌توانید از آن برای رسیدن به ارتقای شغلی استفاده کنید. اما به‌عنوان استراتژی‌ای برای جلب حمایت مدیر، این کار ریسک‌های زیادی دارد. نواز تاکید می‌کند: «آدم‌ها معمولا به اولتیماتوم‌ها واکنش خوبی نشان نمی‌دهند. این تاکتیک روی روابط تاثیر منفی می‌گذارد و باعث ارتقای افرادی می‌شود که هنوز آماده نیستند.» اگر می‌خواهید این روش را امتحان کنید، مراقب باشید.

 

▪️صبور باشید (اما نه تا ابد)

ارتقا معمولا یک شبه اتفاق نمی‌افتد. اگر بلافاصله به هدفتان نرسیدید، دلسرد نشوید. نواز در ادامه می‌گوید: «واقع بین باشید. همزمان که انتظار می‌کشید، کارهای خوب انجام دهید، خالصانه به دنبال راه‌هایی برای تاثیرگذاری باشید و سطح خود را بالا ببرید.» با این وجود، اگر حس کردید شرایط آن‌طور که می‌خواهید پیش نمی‌رود، به این فکر کنید که آیا می‌خواهید در این سازمان بمانید یا به دنبال کار در جای دیگری باشید. حداقل حالا می‌دانید کجای ماجرا ایستاده‌اید.

 

منبع: hbr


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 6:35 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

فرهنگ سازترین ابزار مدیران

فرهنگ سازترین ابزار مدیران

 

 

در بین نظام ها و سیستم های مدیریت منابع انسانی، هیچکدام، قدرت و نفوذ و اثرگذاری نظام ارزیابی عملکرد یا به تعبیر امروزی آن " مدیریت عملکرد کارکنان " را ندارد

 

معیارهائی که برای ارزیابی عملکرد کارکنان انتخاب و اعلام می کنیم بسیار تعیین کننده است. اگر این معیارها را درست انتخاب کنیم، آنها را درست اندازه بگیریم و آنها را به نظام های متنوع پاداش سازمان متصل کنیم معجزه اتفاق می افتد.

 

سال ها قبل، رئیس سازمان زندان های انگلستان" فرار نکردن زندانی" را به عنوان شاخص ارزیابی عملکرد زندان های این کشور تعیین و اعلام کرده بود.این معیار باعث شده بود که همه تلاش روسای زندان و زندانبان ها صرف این شود که زندانیان فرار نکنند.بودجه زندان صرف فرارنکردن زندانیان می شد، به زندانبان ها آموزش هائی می دادند که مانع فرار زندانی شود، تعداد زیادی خبرچین به کار گرفته می شدند و جلسات مدیران زندان صرف بررسی نقشه های احتمالی فرار زندانیان می شد.

 

ولی با بازنشستگی این رئیس و آمدن رئیس جدید و فقط با کمک تغییر معیار ارزیابی عملکرد زندان، همه چیز عوض شد. معیار رئیس جدید این بود: " زندانیان تا یکسال بعد از پایان محکومیت وبعد از آزادی، نباید دوباره مرتکب جرم شوند و نباید به زندان برگردند. "

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

 با این معیار ارزیابی جدید، رفتارها و تلاش ها مسیر جدیدی پیدا کرد. آموزش های جدیدی برای کارکنان طراحی و اجرا شد که بتوانند برای بازسازی روحی و فکری و مهارتی زندانیان از این آموزش ها استفاده کنند، بودجه زندان هم اکثرا صرف بازسازی شخصیت و مهارت آموزی به زندانیان می شد تا آنها را برای دوران بعد از آزادی آماده کند.

 

 در واقع استراتژی و فرهنگ زندان تغییر کرد.اگر می خواهیم فرهنگ سازمانمان را عوض کنیم و رفتارهای جدید و مثبت را جایگزین رفتارهای موجود کنیم،هیچ ابزاری قوی تر از " ارزیابی عملکرد کارکنان " نداریم.

 

 معیارهای ارزیابی عملکرد کارکنان را درست و در مسیر نیاز و موفقیت سازمان تعیین و اعلام کنیم، روی آنها با جدیت بایستیم و از آنها کوتاه نیائیم و پاداش ها را فقط به کارکنانی بدهیم که به این رفتارها پای بندی عملی و جدی دارند.

 

من تضمین می کنم که این معیارها و رفتارها به سرعت در سازمان جا می افتد و رایج می شود.
نظام ارزیابی عملکرد کارکنان، فرهنگ سازترین ابزار مدیران است.

 


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 6:28 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,
می پسندم نمی پسندم

چند مهارتی که برای موفقیت در هر کاری نیاز دارید!

چند مهارتی که برای موفقیت در هر کاری نیاز دارید!

 

 

موفقیت فردی نیازمندِ عمل است و هر عملی نیز مهارت های خاصی را می طلبد. برخی از این مهارت ها را در مدرسه یاد می گیریم، برخی دیگر را وقتی شاغل هستیم می آموزیم و بعضی ها را در طی تجربیات زندگی، کسب می کنیم. در اینجا 10 مهارت ضروری که برای موفقیت در هر کاری لازم هستند، معرفی می شود.

 

این مهارت های عمومی به تمام افراد کمک می کند در هر زمینه ای به موفقیت و پیشرفت برسند. البته مهارت‌هایی هم وجود دارند که نیازمند متخصص حوزه ی کاری خود هستند، اما می خواهیم مهارت‌هایی را معرفی کنیم که برای تمام رشته ها و حوزه ها کاربرد دارند و هر کسی در هر جایگاهی می‌تواند آنها را بیاموزد.

 

 

▪️ مهارت سخنرانی

داشتن فنِ بیان نافذ به شما کمک می کند تا هر چیزی، از محصولات گرفته تا ایده ها و دیدگاه هایتان را عرضه کنید و به فروش برسانید. مهارت سخنرانی، سخنران خوب بودن، مهارتی است که به شما در ارتقای شغلی، جذب مشتریان مهم تر و تامین مالی کسب و کارتان کمک خواهد کرد.

 

▪️مهارت نگارش

بیانِ خوب به توانایی نگارش موثر کمک می کند. نویسندگان مستعد، در معرفی و فروش محصولات، ایده ها و حتی خودشان موفق تر از دیگر نویسندگان هستند. البته تسلط به دستور زبان کافی نیست و اینگونه نمی توان نویسنده ی خوبی شد، بلکه سازماندهی ایده ها و تبدیل آنها به جملات تاثیرگذار از مهم ترین اصول نگارش حرفه ای است که باید به آن توجه داشته باشید.

 

▪️مهارت خود-مدیریتی

برای اینکه در مسیر موفقیت و پیشرفت قرار بگیرید باید عادت های مفید و موثر داشته باشید و مهارت هایی مانند سازماندهی و نظم را به دست آورید؛ به تمام این موارد خود-مدیریتی گفته می شود.

 

▪️مهارت برقراری ارتباط با دیگران

ایجاد ارتباط با دیگران فرصتی فراهم می کند تا ایده ها بهتر منتقل شوند و ایده های نو، خلق گردند. شبکه ارتباطی گسترده نه تنها فرد را به تعدادی از مخاطبان جدید وصل می کند، بلکه فرد را با مجموعه ای از روابط پیوند می دهد که ارزش بسیار بیشتری از تک تکِ افراد گروه دارند. پدید آمدن این روابط باعث نوآوری و خلاقیت بیشتر می شود و تحقق ایده های نو را سرعت می بخشد.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

▪️مهارت تفکر انتقادی

ما نسبت به دهه های اخیر در معرض صدها برابر اطلاعات بیشتری هستیم. پس توانایی ارزیابی این اطلاعات و تمایز میان اطلاعات ارزشمند از بی فایده و همچنین تحلیل، ارتباط و درک معنای آنها و ارتباط دادن آنها با دیگر موضوعات، اهمیت به سزایی دارد.

 

▪️مهارت تصمیم گیری

تصمیم گیری مناسب بدین معناست که با توجه به اطلاعات موجود بدانیم چه کاری بازدهی بیشتری دارد. توانایی درک زمان مناسب برای وارد عمل شدن و نشان دادن واکنش سریع و موثر، همان چیزی است که شما را از افراد بی عمل جدا می کند.

 

▪️مهارت تحلیل سریع داده ها

منظور ما این نیست در ذهن تان انتگرال بگیرید تا فردی موفق به حساب بیایید؛ اما محاسبه ی سریع و ذهنی اعداد و ارقام، توانایی انجام برآوردهای دقیق و درک مفاهیمی چون بهره ی مرکب، می تواند شما را در مرتبه بالاتری نسبت به دیگران قرار دهد.
داشتن این مهارت ها به شما کمک می کند تا داده ها را سریع تر تحلیل و ارزیابی کنید و در نتیجه ی آن، تصمیم گیری بهتری داشته باشید.

 

▪️مهارت تحقیق و پژوهش

نمی توان انتظار داشت در مورد همه چیز اطلاعات داشته باشید. حتی ممکن است در حوزه ی تخصصی تان هم اطلاعات تان کامل نباشد. قرار نیست از هر موضوعی، سر در بیاورید، اما باید بتوانید به اطلاعاتی که نیاز است بدانید به سرعت دست پیدا کنید. این مهارت با یادگیری استفاده ی موثر از اینترنت، کتابخانه و یادگیری مطالعه ی موثر حاصل می شود. همچنین باید یاد بگیرید از افرادی که با آنها ارتباط دارید، در تحقیق هایتان بهره ببرید و در موقع لزوم، نزد کارشناس مربوطه بروید.

 

▪️مهارت استراحت و تمدد اعصاب

کمبود استراحت و آرامش سبب می شود خیلی از مهارت های موردنیاز برای دست یابی به موفقیت را از دست بدهید. اینکه بتوانیم با خرد و دانش خود به بهترین روش با بحران ها مواجه شویم، احتمالا مهم ترین مهارت موردنیاز ماست.

 

▪️مهارت حسابداری مقدماتی

در زندگی امروزی پول اهمیت به سزایی دارد. پس لازم است هر یک از ما مهارت حسابداری مقدماتی را کسب کنیم. اطلاع از نحوه ثبت هزینه و درآمدهای خانوار و پیگیری مخارج اهمیت زیادی دارد. البته اصول حسابداری در کارهای بسیار وسیع تری نیز مفید خواهد بود.

 

منبع: lifehack


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 6:24 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

با کارکنان ضعیف و بی‌انگیزه چه کنیم؟

با کارکنان ضعیف و بی‌انگیزه چه کنیم؟

 

 

واقعیت آن است که زندگی برای افراد بسیار بهتر و شیرین‌تر خواهد شد اگر آنها در کارشان احساس هویت و مفید بودن کنند و آن را دوست بدارند. باید دانست که بالا رفتن از نردبان ترقی سازمانی و رسیدن به مقام‌های بالای مدیریتی برای خیلی از افراد جذابیتی ندارد، چرا که آنها حرکت آهسته و پیوسته به سمت جلو را به جهش‌های بسیار سریع ترجیح می‌دهند.

 

برای مدیریت این نوع افراد، مهم است کاری کرد آنها کارشان را بیشتر دوست داشته باشند و در آن احساس شادی کنند. بهترین روش برای برخورد با این افراد، احترام گذاشتن به آنها و شخصیت فردی‌شان در کنار شخصیت کاری‌شان است. در واقع با این کار می‌توان آنها را برای سال‌های طولانی در همان پست کنونی‌شان حفظ کرد بدون اینکه نیاز به ارتقا دادن یا مواردی از این دست باشد.

 

با این همه، هستند تعدادی از کارکنانی که به دلایل مختلف نمی‌توانند یا نمی‌خواهند عملکرد خوبی‌از خود به نمایش بگذارند و در نتیجه برچسب «کارمند ضعیف و به دردنخور» به آنها زده می‌شود. حال آنکه در دنیای واقعیت، عنوان کارمند درجه دو یا انسان معمولی و متوسط وجود ندارد و هر کس می‌تواند فوق‌العاده و عالی باشد.

 

با این همه بسیاری از افراد هستند که چون در شغل اشتباهی وارد شده و به آن ادامه داده‌اند، هیچ‌گاه نتوانسته‌اند به عملکرد عالی دست یابند آن هم شاید به خاطر کسب پرستیژ، منزلت اجتماعی یا به خاطر پول.
متاسفانه اغلب مدیران ترجیح می‌دهند تا افرادی از این نوع را در پست‌های کنونی‌شان حفظ کنند زیرا از یکسو مطمئن نیستند بتوانند افراد بهتر پیدا کنند و از سویی دیگر یافتن و آموزش نیروهای جدید و جایگزین می‌تواند هزینه، وقت و انرژی فراوانی از مدیران بگیرد.

 

بعضی از مدیران اخلاق‌گرا هم هستند که به خاطر رعایت اصول اخلاقی راضی نمی‌شوند کارکنان را برای یافتن شغلی دیگر که با توانایی‌شان تناسب و همخوانی بیشتری داشته باشد، تحت فشار قرار دهند.


اما این بی‌میلی و تعلل مدیران باعث وارد آمدن خسارت‌های زیادی به سازمان و خود افراد و این فقدان علاقه و انرژی در کارکنان به از بین رفتن پتانسیل‌ها و توانایی‌های آنان منتهی خواهد شد.

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

یکی از شگردهای مدیریتی مدیران موفق برای مدیریت کارکنان متوسط و ضعیف شان این است که افرادی را که طی بیش از دو سال کار کردن در یک مجموعه، کار برجسته‌ای انجام نداده بودند مختار می‌کنند تا به‌طور دلخواه روی پروژه‌ای کار کنند که فکر می‌کردند در آن می‌توانند بدرخشند، چنانچه در این مرحله نیز موفقیت چشمگیری نصیب‌شان نشود، آنها را تشویق می‌کنند در جای دیگری به دنبال کار بگردند.

 

البته این سیاست از برخی جهات می‌تواند پیچیده و استرس‌زا باشد و ممکن است مدیران را ناچار کند گفت‌وگوهای چالش‌برانگیزی با کارکنان خود داشته باشند. از سویی دیگر اعمال این سیاست فقط در کوتاه‌مدت می‌تواند موثر باشد چرا که کارکنان پس از ارائه عملکرد مطلوب در دو سال اول خدمت و رسیدن به منطقه آرامش، دچار نوعی بی‌خیالی و سستی عملکردی می‌شوند.

 

گاهی اوقات افراد نیاز دارند که از آشیانه گرم خود بیرون آمده و بال‌های پروازشان را بیازمایند. حتی اگر در این مسیر دچار سختی و زحمت شوند. به هر حال، مزیت اصلی و کلیدی این کار آن است که هیچ فردی را نباید به‌عنوان نیرویی معمولی، متوسط و با توانایی‌های سطح پایین در نظر گرفت و از او انتظارات پیش‌پا افتاده داشت.

 

◀️ با فردی که عملکرد ضعیف و رشد منفی دارد چه باید کرد؟

هنگامی که کارمندی عملکردی ضعیف و پایین‌تر از سطح انتظار ارائه می‌دهد و حتی پس از دریافت بازخوردهای منفی در مورد عملکردهای ضعیفش و آگاهی از ماهیت مشکل، همچنان به رویه خود ادامه می‌دهد و علائم بهبود در عملکردش مشاهده نمی‌شود، باید اقدام به اخراج او کرد.

 

با این همه، چگونگی اخراج بستگی به این دارد که شما به‌عنوان مدیر مجموعه به چه شکل موقعیت‌های بلند‌مدت را تعریف کرده و می‌کنید. شما با عملکردتان در زمینه اخراج یک فرد از مجموعه، در عمل یک سیگنال مشخص برای سایر اعضای تیم ارسال می‌کنید که شما نسبت به عملکرد افراد حساس و دقیق هستید و از سویی دیگر به آنها می‌فهمانید چه توقعاتی از مجموعه تحت رهبری‌تان دارید.

 

البته نیازی نیست که بگوییم اخراج یک فرد و خارج کردن او از سازمان یکی از پرچالش‌ترین و آزاردهنده‌ترین کارهایی است که در دنیای مدیریت و رفتار سازمانی می‌تواند و باید انجام شود، چرا که روی کارکنان اثر بد می‌گذارد و هم برای مدیر ناگوار خواهد بود. اخراج یک فرد، هم خانواده او را دچار مشکلات مالی کرده و هم زندگی خصوصی آن فرد را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و هم سازمان را از نیروی آموزش دیده و آشنا به کارها و فرآیندها محروم می‌سازد.

منبع: HRM


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 6:19 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,
می پسندم نمی پسندم

سه لیست رنگی که نشان می دهد شما واقعا استراتژی دارید.

سه لیست رنگی که نشان می دهد شما واقعا استراتژی دارید.

 

 

ما همیشه انتقاد می کنیم که دولت و حکومت، استراتژی و برنامه ندارد، اما خودمان بدتریم! اگر کسی از ما بپرسد که استراتژی زندگی شما چیست چه داریم بگوییم؟ میلیون ها نفر در آرزوی جاودانگي به سر می برند، در حالی که نمی دانند با بعدازظهر بارانی یک روز تعطیل خود چه کنند! اگر این سه لیست رنگی را دارید، می توانید ادعا کنید که در زندگی استراتژی دارید.

 

▫️ لیستی از ویژگی هایی که می خواهید داشته باشید (لیستِ آبی ِ باید-بودن)
نکته مهم این است که بیشتر افراد وقتی در مورد آینده فکر می کنند بیشتر در مورد «باید داشته باشم» فکر می کنند ماشین، خانه، همسر، شغل و ... در صورتی که زندگی متعالی به «باید باشم» مرتبط است: با آرامش، خوش فکر، صبور، منظم، قابل اعتماد، امین، یاری رسان، فعال، مسوول، همدل، مستقل، آزاد و ...


دکتر گایل ماتیو، پرفسور دانشگاه کالیفرنیا، در تحقیقات 20 ساله ای که بر روی دانش آموزانی انجام داد، در دوران ابتدایی از 100 دانش آموزش سوالاتی پرسیده شد که چند نفر از آنها اهدافشان را مکتوب کرده اند، چند نفر هدف دارند و چند نفر هیچ هدفی ندارند؟
20 سال بعد، مجددا از وضعیت زندگی این 100 نفر اطلاعاتی جمع آوری کردند و مشخص شد 3% افرادی که اهدافشان را مکتوب کرده بودند، جزو مرفه ترین و پولدارترین خانواده های شهرشان شده بودند و به معنی واقعی کلمه موفقیت را در زندگیشان بدست آورده بودند. شما نیز هر هدفی دارید، از اینکه میخواهید به چه کسی بعد از چند سال تبدیل شوید و چه وضعیتی داشته باشید را در لیستی مکتوب کنید.


چرا آبی؟ آبی نشان آسمان است. اهداف بلند و افق های متعالی.

▫️ لیستِ کارهایی که باید انجام دهید (لیستِ سبز باید-اقدام)
این لیست هم باید کلان باشد (شامل اهداف کلیدی) و شامل اقدامات و اهداف کمی زمان بندی شده. برای مثال؛ لیست کارها می تواند سالانه، فصلی و هفتگی باشد. اگر تازه کار هستید از فصلی شروع کنید. نه آنقدر بزرگ است که بترسید و نه آن قدر جزیی که عادت نداشته باشید.
چرا سبز؟ سبز نشانه زمین و رویش است؛ اقدامات ثمربخش


کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


▫️لیست کارهایي که نباید انجام دهید. (لیستِ قرمزِ نباید-ورود)
لیست اول باعث می شود که شما هدف داشته باشید. لیست دوم باعث می شود که برنامه داشته باشید اما لیست سوم باعث می شود که شما استراتژی داشته باشید. برای اینکه بتوانید به این سوال پاسخ دهید، به این ده سوال پاسخ دهید:


با چه افرادی نباید رابطه داشته باشم؟ (چه افرادی را باید از لایه اول زندگی ام کنار بگذارم؟)
در چه جمع هایی نباید حضور داشته باشم؟ چه کارهایی را نباید انجام دهم؟ به چه مسائلی نباید توجه کنم؟
به چه دغدغه هایی نباید بپردازم؟ وارد چه حوزه هایی نمی خواهم بشوم؟ چه مسوولیت هایی را نمی خواهم قبول کنم؟ چه اهدافی را نمی خواهم پیگیری کنم؟ چه عادت هایی فکری- زبانی- رفتاری را باید کنار بگذارم؟ چه کارهایی را باید از کارهای روزانه ام حذف کنم؟
به عنوان مثال این لیست می تواند شامل موارد زیر باشد: کنار گذاشتن تلویزیون، رها کردن مطالعه روزنامه های کاغذی، بی توجهی به مسایلی که نمی توانم روی آن ها تاثیر بگذارم، توقف مطالعه در حوزه ایکس، کنار گذاشتن آقا/خانم فلانی به خاطر آنکه من را از مسیر اهدافم کاملا دور می کند، قبول نکردن پیشنهادهای حوزه مشاوره و آموزش.
چرا قرمز؟ قرمز نشانه ممنوعیت و محدودیت است، کارهای ممنوعه!

 

اگر دو فهرست اولیه در مورد بله این لیست در مورد نه است. جمله بسیار بسیار عمیقی از کریستین بوبن هست که نیازمند ده ها بار خواندن است: در زندگی تعداد محدودی «بله» در اختیار ما قرار دارد و پیش از به کار گیری شان باید با تعداد بی شماری «نه» از آن ها محافظت کنیم.

 

تجویز راهبردی:
زندگی ما نسبت به ۵۰۰ سال پیش بسیار پیچیده تر شده است. چرا؟ تعداد متغیرهایی که در طول زندگی با آن برخورد می کنیم خیلی خیلی بیشتر شده است. در ۵۰۰ سال قبل، ارتباطات ما محدودتر بود، تعداد انسان هایی که در تعامل بودیم یک صدم الان هم نبود. تعداد مهارت هایی که می آموختیم یک دهم الان. میزان اطلاعاتی که هر روز دریافت می کنیم یک ملیونیوم الان. بنابراین هر چقدر زندگی پیچیده تر و متلاطم تر، نیاز ما به داشتن ذهنیت منظم و منسجم بیشتر.

 

این سه لیست آبی، سبز و قرمز کمک می کند که بدانیم چه باید بکنیم و از آن مهم تر چه نباید بکنیم؟ تا «نه» های ما در زندگی مشخص نباشد، «بله» های ما ارزشی نخواهند داشت. لیست قرمز را جدی بگیرید به اندازه لیست آبی و سبز

 

برگرفته از کانال دکتر لشکربلوکی


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 6:17 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,
می پسندم نمی پسندم

سه عامل برای لذت بردن از کار

سه عامل برای لذت بردن از کار

 

 

فقدان سه چیز در محل کار و در ارتباط با شغل افراد موجب می‌شود تا آنها احساس ناشادی و افسردگی کنند
که این سه عامل عبارتند از: هدف، امید و دوستی.



واقعیت این است که زندگی خیلی کوتاه‌تر از آن است که بخواهیم ساعات متمادی حضور در محل کارمان را با ناراحتی و بی حوصلگی سپری کنیم. با این همه شاید احساس خیلی از شما در مورد شغلتان و محیط کارتان احساسی منفی و ناخوشایند باشد که هر روز دوست دارید زودتر ساعات کاری تان تمام شود و شما زودتر به خانه برگردید و از بودن در محل کارتان خلاص شوید. اما مشکل کجاست که خیلی‌ها چنین احساسی در مورد شغل و محیط کارشان دارند و تاب و توان بودن در آنجا و لذت بردن از آن را ندارند؟ در پاسخ به این سوال مهم باید گفت که فقدان سه چیز در محل کار و در ارتباط با شغل افراد موجب می‌شود تا آنها احساس ناشادی و افسردگی کنند که این سه عامل عبارتند از: هدف، امید و دوستی. در ادامه به اهمیت این سه عامل در زمینه شادکاری و لذت بردن از کار اشاره خواهد شد.

 


1-   شادکاری با داشتن هدف و کار معنادار آغاز می‌شود
همه ما به شدت نیازمند داشتن هدفی مشخص برای کاری هستیم که انجامش می‌دهیم و بدون این هدف و مقصود مشخص نخواهیم توانست از کاری که می‌کنیم لذت ببریم. هدف از انجام یک کار جزو پایدارترین و موثرترین ابزارها برای برانگیخته شدن افراد در محل کارشان محسوب می‌شود و عامل تسکین کارکنانی است که با مشکلاتی همچون استرس‌های کاری، روسای کج خلق و تحمل ناپذیر و موانع کاری دست به گریبان هستند. بر همین اساس هم هست که به افراد توصیه می‌شود تا به‌طور پیوسته به دنبال یافتن هدف یا اهداف مشخصی برای کار کردن و حضور در شغلشان باشند تا به این‌وسیله طعم شادکاری را به‌طور کامل بچشند.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

2-   آن که امید ندارد ناشاد است
امید به موفقیت و پیشرفت نیز به مانند هدف داشتن بر شادکاری و احساس رضایت در محل کار تاثیرگذار است.امید، خوش بینی و نگرش مثبت نسبت به آینده موجب می‌شود تا افراد به‌رغم مشکلات و موانع به فرداهای بهتر امیدوار باشند و سختی‌های امروز را راحت‌تر تحمل کنند. در واقع، امید، موتور محرکه انرژی، خلاقیت و مقاومت است که انرژی‌های منفی و فشارهای کاری را کنار می‌زند و به کارکنان و مدیران روحیه کار مضاعف می‌دهد. متاسفانه بسیاری از مدیران به اشتباه فکر می‌کنند که عواملی همچون فرهنگ سازمانی و رسالت‌های کاری به تنهایی قادرند به همه افراد امید ببخشند و آنها را نسبت به کاری که می‌کنند علاقه‌مند نگه دارند حال آنکه تجربه نشان داده که نگرش‌ها و فرهنگ‌های سازمانی عمدتا الهام بخش و محرک خود سازمان‌ها هستند و نه کل کارکنان شان و برای امیدبخشی و الهام دادن به کارکنان لازم است که برای هر فرد مشخص شود مسوولیت‌ها و نقش آفرینی او در محل کارش چگونه و تا چه حدی با نگرش ها، آرمان‌ها و اهداف شخصی و فردی او همخوانی دارد و با ترکیب این دو است که می‌توان احساس مثبت و خوشایندی در کارکنان به وجود آورد.



3-  چه ناشاد است کسی که دوستی در محل کارش ندارد
روابط دوستانه بین کارکنان از جمله مهم‌ترین عوامل انگیزه‌بخش و شادی آور در محل کار بوده که علاقه به کاری که افراد در حال انجامش هستند را نیز افزایش می‌دهد. در واقع روابط دوستانه و صمیمانه همکاران در تیم‌های کاری است که موفقیت جمعی و تیمی آنها را میسر می‌سازد.

تحقیقات روانشناسان ثابت کرده که وجود فرد یا افرادی در کنار ما در محل کار که وضعیت ما برای آنها اهمیت دارد موجب قوت قلب و علاقه‌مندتر شدن به کاری می‌شود که به آن اشتغال داریم. به همین دلیل هم هست که یکی از ملاک‌های یک کار خوب داشتن همکاران و دوستانی خوب و صمیمی است.

درمانکده اضطراب ایران


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 6:14 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

ویژگی افراد خلاق و نوآور!

ویژگی افراد خلاق و نوآور!

 

 

نوآوري يک فرآيند ذهني است که به ايجاد يک پديده نو مي انجامد، اين پديده نو ممکن است يک محصول مادي يا معنوي ( خدمت جديد يا تکنيک جديد )باشد.


خلاقيت و نوآوري در واقع تحليل يا ترکيب چند مفهوم وايجاد مفهوم وتصوري جديد است که قبلا موجود نبوده است.
طبيعي است که همه ما علاقمنديم که فردي خلاق در کار خود باشيم . اما خلاقيت فرآيندي است که بايدها و نبايدها ي خاص خود را دارد که بايد به آن توجه کنيم.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

افرادي که ذاتا خلاقند معمولا ويژگيهاي شخصيتي خاصي دارند :

 


1- آماده تجربه هاي نو و تازه اند

2- معمولا قادرند به مسايل از يک ديدگاه غيرمعمول نظر کنند


3- کنجکاوند

4- قادرند چيز هاي به ظاهر متضاد را باهم جمع کنند


5- در مقابل ابهام و گنگ بودن مطالب زود گيج نمي شوند


6- در فکر و عمل مستقلند


7- اعتماد به نفس بالايي دارند


8- در حد معقولي ،نا فرمان هستند


9- اهل ريسک هستند


10- پشتکار خوبي دارند


11- نسبت به مشکلات حساسند


12- قادرند برای حل يک مشکل راه حل های متفاوتي ارايه کنند


13- انعطاف پذيرند


14- از شکست نمي ترسند


15- مي توانند روي مسايل متمرکز شوند


16- قوه تخيل نيرومندي دارند.

 

 

همه اين عوامل گوناگون سبب مي شود تا پيش بيني و يا محاسبه ميزان خلاقيت در يک فرد امري بسيار پيچيده و دشوار باشد.
صاحب نظران مسايل اجتماعي و همچنين اساتيد مديريت اذعان مي کنند که اگر يک شرکت توليدي بخواهد در بازار پر رقابت جهان امروز موفق باشد بايستي قادر باشد، به سرعت، نسبت به تهديدها و فرصت ها از خود واکنش نشان دهد وبتواند محصولاتي جديد و نو را در زمانی کوتاه روانه بازار کند.براي دستيابي به چنين هدفي تنها يک راه هست و آن خلاقيت است.


منبع:کتاب مدیـریت نـــوآوری

نویسنده: دکتر جان کاو، استاد دانشگاه هاروارد


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 6:8 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

ایجاد فرهنگ گوش کردن در سازمان

ایجاد فرهنگ گوش کردن در سازمان

 

 

خیلی‌ها که به مقام ریاست و مدیریت می‌رسند فراموش می‌کنند که باید به دیگران گوش کنند و به عبارت روشن‌تر، «سبک گوش کردن» خود را تغییر دهند.


به قول جانی ایو، مدیر ارشد بخش طراحی اپل «هنر مدیران بزرگ در اپل باید این باشد که به افراد خاموش صدا بدهند و سپس صدای‌شان را بشنوند.»

 

اگر مدیران و کارکنان بیاموزند که به یکدیگر گوش فرا دهند، گوش کردن به فرهنگ سازمانی تبدیل خواهد شد و بسیاری از موانع و چالش‌های موجود در روابط بین مدیران و کارکنان را برطرف خواهد کرد.

 

با این همه باید دانست که گوش کردن مدیران به کارکنان و گوش فرا دادن کارکنان به مدیران و در نهایت شکل‌گیری فرهنگ سازمانی مبتنی بر گوش کردن دارای ابعاد مختلفی است که در ادامه این مطلب به آنها اشاره خواهد شد.

 

 

▪️گوش کردن همراه با سکوت:

تیم کوک مدیرعامل اپل، استاد سکوت کردن بود. این موضوع در شرکت بزرگ و مشهوری چون اپل کاملا آشنا و جاافتاده به نظر می‌رسد، چرا که گوش کردن همراه با سکوت در این شرکت به فرهنگی سازمانی تبدیل شده است؛ به‌طوری که اغلب مدیران و کارکنان شرکت سعی می‌کنند در هر ملاقات کاری حداقل ۱۰ دقیقه را به سکوت و گوش فرادادن به طرف مقابل اختصاص دهند.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

▪️گوش کردن همراه با بازخورد:

تمام گوش کردن‌ها نباید به‌صورت محض و همراه با سکوت باشند و گاهی اوقات لازم است که مدیران و کارکنان از گوش کردن فعال همراه با بازخورد در برابر طرف مقابل استفاده کنند.
در این نوع گوش کردن، فرد شنونده با صحبت‌ها و حرکات خود نسبت به گفته‌های طرف مقابل واکنش نشان می‌دهد و با همین بازخوردهاست که او را به صحبت بیش‌تر و دقیق‌تر ترغیب می‌کند. این روش مورد علاقه استیو جابز بود که دوست داشت دیگران او را به چالش بکشند و از این گوش کردن به دفعات و در تعاملات خود با کارکنان و مدیران اپل و البته مشتریان شرکت استفاده می‌کرد.

 

 

▪️ایجاد فرهنگ گوش کردن:

برای ایجاد فرهنگ گوش کردن می‌توان سه گام برداشت:
۱- ایجاد سیستمی ساده برای کارکنان جهت ایده‌پردازی و بیان انتقادات
۲- حصول اطمینان از اینکه بخشی از ایده‌ها یا انتقادات مطرح شده مورد توجه و رسیدگی قرار گرفته و می‌گیرد.
۳- تشریح و تبیین دلایل عدم پیگیری برخی ایده‌ها و نظرات.

 

چنین فرهنگی به‌طور کامل در شرکت گوگل وجود داشته و دارد. بسیاری از کسانی که در گوگل کار می‌کنند به مدیر مافوق‌شان مراجعه و ایده‌های خود را که بسیار زیاد بودند، به او ارائه می‌کنند. تعداد بسیار بالای این ایده‌ها باعث می‌شود تا مجموعه‌ای به نام «تیم ایده‌ها» در گوگل به وجود‌ آید که وظیفه‌اش بررسی ایده‌ها و رسیدگی به آنها بود. حتی ایده‌های ناقص و غیرعملی نیز در گوگل مورد توجه قرار می‌گیرد و دلایل رد شدن آنها با احترام تمام به اطلاع ارائه‌دهندگان رسانده می‌شود.

 

▪️سازگاری با فرهنگ گوش کردن:

یکی از مدیران موفق در زمینه بازاریابی به نام آسترید تامینز تعریف می کند که وقتی در موسسه صلح نیویورک کار می‌کرد، مامور شد تا با جبهه آزادی‌بخش اسلامی مورو که در جنوب فیلیپین فعال بود، برای پیشبرد و روند صلح کار کند. او در ابتدای ورودش به منطقه مثل یک تاجر لباس می‌پوشید و رفتار می‌کرد. به همین دلیل چند روز پس از ورودش به مانیل فهمید که چندتن از نمایندگان جبهه آزادی‌بخش مورو به نمایندگان دولت مرکزی نامه‌ای نوشته و شکایت کرده‌اند که «این خانمی که شما برای پیشبرد روند صلح فرستاده‌اید کیست و از کدام سیاره آمده است؟»
از نظر اعضای جبهه آزادی‌بخش مورو، آسترید نه به‌عنوان یک زن فیلیپینی و کسی که بومی منطقه آنهاست بلکه به‌عنوان یک زن غربی و غریبه شناخته شد که به حرف دل آنها گوش نمی‌کرد و مثل خیلی از تاجران آمریکایی، فقط حرف خودش را می‌زد. این تلنگر باعث شد تا آسترید تغییر رویه دهد و یاد بگیرد مثل یک بومی با اعضای جبهه آزادی‌بخش رفتار کند و به صحبت‌ها و درددل‌های آنها گوش فرا دهد و پس از آن بود که گشایش زیادی در فعالیت‌های او به وجود آمد و توانست روند مذاکره برای صلح را تا حد زیادی پیش ببرد.

منبع: hrm


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 6:4 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

بهبود بخشیدن به عملکرد کارکنان جدید

بهبود بخشیدن به عملکرد کارکنان جدید

 

 

از نظر یک مدیر، کارمندان تازه استخدام شده نمی‌توانند به اندازه کافی سریع کار کنند. برای هر مدیری که زمان برایش مهم باشد ایجاد تعادل میان نیاز یک کارمند جدید برای یادگیری راه وروش سریع کارو اینکه فرد تازه استخدام شده هر چه زودتر وارد چرخه بازدهی شود یک مساله جدی است.

 

بهبود عملکردکارمندان از دیدگاه خبرگان
دیک گروت، به‌عنوان مشاور مدیریت کارایی و نویسنده مجموعه «نحوه انجام ارزیابی درست از کارآیی» می‌گوید: «اگر می‌خواهید افراد عملکرد خوبی داشته باشند، باید شروع خوبی را برای آنها رقم بزنید. این مساله به نظر واضح می‌آید، این‌طور نیست؟» مهم است که درباره اولین ماه‌های کار آنها در شرکت با فراست و هوشمندانه عمل کنید. مایکل واتکینز که نویسنده پرفروش‌ترکتاب «90 روز اول» است، می‌گوید: «افراد زمانی که تازه وارد یک شغل می‌شوند بسیار هیجان زده و تا حدی آسیب‌پذیر هستند. این مناسب‌ترین زمانی است که شما می‌توانید تاثیر زیادی روی آنها بگذارید.» او ادامه می‌دهد: «اغلب آنهایی که کمترین توجه را دریافت می‌کنند همان‌هایی هستند که مایلند به واحدهای دیگر منتقل شوند.» چه فرد استخدام شده جدید برای اولین بار وارد شرکت شده باشد و چه از واحد دیگر سازمان منتقل شده باشد، در اینجا از دیدگاه این دو نویسنده به شرح این موضوع می‌پردازیم که چگونه این کار به بهترین نحو ممکن انجام شود.

 

تمرکز بر فرهنگ

تمرکز بیشتر مدیران در مورد کارمندان جدید روی فراگیری اصول کسب‌وکار- استراتژی، ساختارهای رسمی-یا تشریح قوانین و دستورالعمل کارمندان یا مقررات انطباقی و انضباطی سازمان است. البته همه این موارد مهم هستند؛ اما طبق نظر واتکینز «تمرکز اصلی باید روی فرهنگ و سیاست‌ها باشد.» و برای این کار نباید تا اولین روز کاری فرد صبر کنید، بلکه این کار را باید از همان فرآیند استخدام و زمانی که در حال مصاحبه با افراد بالقوه و ارزیابی آنها برای مناسب بودنشان در سازمان انجام می‌دهید آغاز کنید.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

 با صداقت درباره نحوه انجام کارها صحبت کنید و به سوالات پاسخ دهید. بعد زمانی که کارمند شروع به‌کار کرد، این گفت‌وگو را در چند جلسه در ابتدای کار او ادامه دهید. اگر استخدام جدید از خارج از شرکت است، تصور نکنید که زبان سازمان و آن صنعت مورد نظر را بداند. زمان بیشتری را به ترجمه این زبان برای او اختصاص دهید. به او فرصت دهید بعد از جلسات از شما سوال بپرسد و به بعضی نکات مهم در رابطه با ارتباط میان افراد اشاره کنید، نکاتی که یک فرد از خارج از سازمان هیچ راهی برای دانستن آن ندارد.
ارتباط اجتماعی به فرد تازه استخدام شده کمک می‌کند که فرهنگ یا سیاست‌های سازمان را بهتر درک کند. پس قبل از شروع به‌کار او این نکته را مد نظر قرار دهید: این شخص برای موفق شدن باید با چه کسانی آشنا شود؟ از سه نفر شروع کنید و او را به این افراد و هم‌تیمی‌ها معرفی کنید.

 

مشارکت همه همکاران

واتکینز پیشنهاد می‌کند برای سرعت بخشیدن به‌کار یک کارمند جدید همه همکاران تیم را با ایجاد «مسوولیت جمعی» مشارکت دهید تا این شخص بتواند موفق شود. گروت پیشنهاد می‌کند از یک نفر در تیم بخواهید اسپانسر شود و هر گاه عضو جدید دچار مشکل شد، نزد این شخص برود. این کار باعث تقویت مهارت‌های رهبری نیز می‌شود و کارمند جدید هم بدون آنکه لازم باشد وقت مدیر را با سوالات گاهاٌ بی معنی خود بگیرد، فیدبک لازم را به خوبی دریافت کند. ضمنا بخشی از مسوولیت‌ها از دوش شما نیز برداشته خواهد شد.

 

انتظارات باید از ابتدا مشخص باشند

کارمند جدید شما باید از ابتدا انتظارات شغلی خود را بداند. گروت توضیح می‌دهد که به‌عنوان مثال شرکتی در تگزاس هر کارمند جدید یا انتقالی، یک کپی از ارزیابی کارآیی دریافت می‌کند. مدیر فرم ارزیابی را از روز اول ارائه می‌دهد و به این ترتیب او از این ابزار استفاده می‌کند تا به کارمند جدید بگوید کارآیی او چگونه مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت و مسوولیت او در سازمان چیست.

 

مسائل ریز و کوچک را در روزهای اول را نادیده نگیرید

خودتان را به جای کارمند جدید بگذارید. گروت می‌گوید: باید مطمئن شوید که روز اول کار او به شکل مثبتی خاطره انگیز باشد. شاید بیش از حد متواضعانه به نظر بیاید اما توجه به نکات ریز در نگرش وی تفاوت ایجاد می‌کند. همچنین با دادن کارت ویزیت به او، امكان بعضی دسترسی‌ها، معرفي كردن واحد‌ها می‌توانيد فضای خوشایندی را ایجاد کنيد. واتکینز توضیح می‌دهد که بعضی شرکت‌ها این مسائل ریز و کوچک را فراموش می‌کنند، درحالی‌که تاثیر منفی خود را می‌گذارد.

 

منبع: hbr به نقل از دنیای اقتصاد


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 6:1 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

نگذار" شعار روی پاهای خودت بایست" فکر تو را تسخیر کند

نگذار" شعار روی پاهای خودت بایست" فکر تو را تسخیر کند

 

 

اگرچه این گاهی درست است که اگر میخواهیم کاری درست انجام شود بهتر است خودمان آن را انجام بدهیم ولی همیشه درست نیست

 

آدم های زیادی هستند که زندگی آنها فقط کار است چون باید خانه را رنگ کنند چمن ها را کوتاه کنند ماشینشان را تعمیر کنند و هزار و یک دلیل دیگر .ولی در واقع خساست وکمالگرایی آنها اجازه نمیدهد کارها را به دیگران محول کنند

 

البته عده ای هم هستند که میگویند ما لذت میبریم که چمن ها را خودمان کوتاه کنیم یا ماشینمان را دستکاری کنیم

 

منظور ما گروهی هستند که استطاعت مالی دارند و وقت کافی برای این کارها را هم ندارند ولی همچنان اصرار دارند که خودشان باید تمام کارها را انجام دهند

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

شعار روی پاهای خودت بایست یک شعار آمریکایی است که از نظریات اولین ساکنان این سرزمین رسیده و کل آن کشور راگرفته است

 

به پیشنهاد روانشناسانی چون دکتر لازاروس و آلن فی با سپردن مسولیت ها به دیگران و استفاده از استعداد دیگران میتوانید به کارهای مهم تری بپردازید و کیفیت زندگیتان را بالا ببرید و آنها شعار جالبی در مقابل شعار روی پای خودت بایست دارند :

 


"هرگز کار دیگران را به خودت محول نکن"

حتی آدم هایی که موقعیت مالی خوبی ندارند هم میتوانند کارهایشان را به دیگران محول کنند مثلا از اطرافیانشان کمک بگیرند

 


تا وقتی واقعا از کاری لذت نمیبرید یا تنها آدمی نیستید که میتواند آن کار را انجام دهد زحمت آن کار را به جان نخرید
دفعه بعدی که در کارهایت سردرگم شدی باخودت صادق باش : آیا خساست تو نیست که نمی گذارد کارها را به دیگری محول کنی؟

 


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 5:59 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,
می پسندم نمی پسندم

عادت هایی که قاتل بهره وری شما هستند.

عادت هایی که قاتل بهره وری شما هستند.

 

 

شاید بدون آن که اطلاع داشته باشیم درصد بهره وری مان دچار مشکل و نقصان شده است. زمان آن رسیده تا به تمام عادت های نادرستی که می تواند مانع پیشرفتمان شود خوب دقت کنیم. فهرست زیر شامل ۱۰ عادت غلطی است که باید مورد بررسی قرار گیرد.

 

چند وظیفه گی بودن
چند وظیه گی (مالتی تسکینگ) را کنار بگذارید. این عادت یکی از رایج ترین و بدترین عادت های انسان است. بر خلاف آن چه تصور می کنید چند وظیفه گی هیچ کمکی به رشد و بهره وری نمی کند. در واقع اگر فقط یک کار را در دست داشته باشید می توانید در زمان کمتر و با نتیجه بهتر آن را به سرانجام برسانید.

 

 چک کردن دائم ایمیل شخصی
امروز چند بار ایمیلتان را چک کردید؟ خیلی از افراد بیشتر وقت روز در اینباکس شان می گذرانند؛ خواندن و پاسخ دادن به ایمیل ها در عوض کار کردن بلای جان شرکت ها شده است.

 

-برای هر کاری داوطلب شدن
این که بخواهید تمام کارها را به عهده بگیرید، جز این که به شما و کسب و کارتان آسیب برساند؛ نتیجه دیگری در بر ندارد.

 

بلد باشید” نه” بگویید
وارن بافت می گوید: “به دیگران اجازه ندهید که برنامه زندگیتان را تنظیم کنند. وقتی به کسی جواب نه بدهید، یعنی این که زمان بیشتری برای نیازهای خود دارید”

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

نتیجه کارهای خود را بررسی نکردن
از اپلیکیشن ها استفاده کنید؛ صدها اپ نوشته شده که قادر هستند تمام فعالیت های روزانه شما را زیر نظر داشته باشند و از آن گزارش تهیه کنند.

 

کار کردن برای زمانی طولانی بدون وقفه
گاهی لازم است که استراحت کنید. به صدایی که از بدنتان می آید گوش کنید و اجازه دهید که دوباره خود را بازیابی کند. بدن برای مدت مشخصی می تواند روی یک کار متمرکز باشد گفته می شود حداکثر ۹۰ دقیقه است).

 

-کار کردن بدون روال
داشتن روال کاری برای این که ذهن خود را کاملا معطوف کارتان کنید، لازم و ضروری است. اگر روال مشخصی نداشته باشید همیشه زمان از دست می دهید.

 

لیست طولانی از کارهای روزانه
سعی کنید از پر کردن فهرست کارهای روزانه خود پرهیز کنید. مطمئن باشید امکان ندارد بتوانید آن ها را در طول یک روز کاری تکمیل کنید.
-زیاد از حد به اینترنت وصل هستید


اگر دیگران از طریق گوشی، ایمیل، توییتر، فیسبوک و … به شما دسترسی داشته باشند؛ به معنی آن است که شما بیش از اندازه در تیررس آن ها هستید که هر کدام از آن ها می توانند به راحتی شما را از کار و زندگی بیاندازند.

 

عادت خواندن اخبار
مقداری از زمان را برای خواندن یا نوشتن در نظر بگیرید. از مدیای با کیفیت استفاده کنید. از کلیک کردن روی تیترها یا خواندن اخبار کوتاه پرهیز کنید.

کانال گفتمان مدیریت


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 5:55 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

مجموعه نکات و الزامات اصلاح شخصیت و حصول شخصیت سالم در سازمان

مجموعه نکات و الزامات اصلاح شخصیت و حصول شخصیت سالم در سازمان

 

 

1- شخصیت سالم در سازمان وقتی حاصل می شود که فرد خودش را از افراط و تفریط حفظ کرده و در مسیر تعادل جسمی و روحی حرکت کند.
این تعادل جزء به وسیله سکوت، مدارا، نظم، سنجیده رفتار کردن، خیرخواهی، وظیفه شناسی و در یک کلام عقلانیت و پرهیزگاری ایجاد نمی شود.

 

2-  شخصیت کارکنان سازمان همانند سازه هندسی شاکله ای است که ابعاد و زوایای گوناگونی دارد.
اگر این سازه به طور صحیح و منظم شکل بگیرد، فرد شخصیتی سالم و صادق خواهد داشت و رفتارهای مثبت و سازنده از خود بروز می دهد.
در غیر این صورت، شخصیتی کاذب و ناسالم خواهد داشت و رفتارهای منفی و مخرب را انجام می دهد.

 

3-  برای بهبود رفتارها و ویژگی های خودمان در سازمان باید از سازه هندسی شخصیتی فعلی به سمت سازه هندسی شخصیتی مطلوب حرکت کنیم.
به عبارت دیگر از سازه شخصیتی موجود که ممکن است در برخی ابعاد نازل و سطحی باشد به سمت سازه شخصیتی عالی، صحیح و بهتر برویم.
یعنی همانند یک معمار، اضلاع و ابعاد سازه شخصیتی منفی، مخرب، منجمد و ناخالص را به ابعاد مثبت، سازنده، سیال، منعطف و خالص تبدیل کنیم.

 

4-  انجام رفتارها خوب و مثبت، ویژگی مهمی است امّا ثبات قدم و استقامت در انجام این رفتارها موجب ایجاد شخصیت سالم می شود.
اشتباه خیلی از افراد این است که با چند روز انجام رفتارهای نیک و خوب انتظار معجزه دارند در حالی که برکات و اثرات کارهای خوب در بلندمدت خودش را نشان می دهد و با چند صباح خوب بودن، توقع زیادی نباید داشت.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

5- اولین قدم برای ایجاد شخصیت سالم، خروج از جهل مرکب و آگاهی عمیق و دقیق از سازه شخصیتی خویش است‌. این آگاهی سبب می شود ویژگی های مثبت و منفی خودمان را شناخته و به خودشناسی برسیم و درصدد شکوفا کردن و تقویت ویژگی های مثبت خودمان باشیم و به جای انکار و رد ویژگی های منفی خویش، این خصوصیات را بپذیریم و درصدد اصلاح آنها باشیم.


مولوی در این زمینه می گوید:
آن کس که نداند و نداند که نداند؛
در جهل مرکب، ابد دهر بماند.

 

6-  کارکنانی که تنها به نقاط منفی دیگران اشاره می کنند به احتمال زیاد خودشان همان نقطه ضعف ها را دارند و کارکنانی که نقاط مثبت بقیه همکاران را ذکر می کنند ازلحاظ عاطفی متعادل و رابطه اثربخشی با سایر همکاران دارند.

 

7- برای حصول شخصیت سالم در سازمان لازم است که فرد خودش را از جبر وراثت، جبر تربیت، جبر دوستان، جبر غریزه و جبر جامعه آزاد کرده و مبتنی بر اختیار خودش، رفتاری مشروع، سنجیده و معقول داشته باشد.

 

 محمدحسین شجاعی


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 5:52 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

چگونه می‌توانیم به شغل‌مان معنا و ارزش بدهیم؟

چگونه می‌توانیم به شغل‌مان معنا و ارزش بدهیم؟

 

 

اگر احساس می‌کنید شغلی که دارید بی‌فایده است و هیچ هدف و ارزشی در آن نمی‌بینید، بدانید که تنها نیستید. افراد زیادی هستند که نسبت به شغل‌شان چنین حسی دارند.

 

 

دکتر امی وریسنویسکی، استاد و پژوهشگر دانشگاه ییل، کشف کرده است که مردم یکی از سه دیدگاه زیر را در مورد کار خود دارند:

 

▪️افرادی که شغل‌شان را به چشم یک کار نگاه می‌کنند:
این دسته از افراد شغل‌شان را به عنوان یک وظیفه، و حقوقی که دریافت می‌کنند را پاداش آن می‌دانند. این دسته از افراد کار می‌کنند چون مجبورند.

 

▪️افرادی که شغل‌شان را به چشم یک حرفه نگاه می‌کنند:
این دسته از افراد مفهوم پیشرفت و موفقیت را دوست دارند ولی شغلی که انجام می‌دهند این حس را چندان در آنها به وجود نمی‌آورد و تقویت نمی‌کند.

 

▪️افرادی که شغل‌شان را به چشم پیشه نگاه می‌کنند:
این دسته از افراد شغل خود را کمال بخش می‌بینند و فکر می کنند معنی دار است و نقاط قوت و توانایی‌های آنها را به اثبات می‌رساند.

 

 

فرادی که معنا و ارزش‌هایشان را در شغل‌شان می‌بینند حس می‌کنند شغل‌شان علاوه بر درآمد داشته‌های دیگری هم برایشان به همراه می‌آورد از این رو سخت‌تر و طولانی‌تر کار می‌کنند و همین انگیزه و عملکرد آنها را به جلو می‌راند.

 

جالب ترین یافته‌‌ی وریسنویسکی فقط این نیست که مردم کار خود را در یکی از این سه دیدگاه می‌بینند، بلکه او همچنین کشف کرد که مهم نیست که چه نوع کاری داشته باشند، او متوجه شد که پزشکانی هستند که کارشان را تنها به عنوان یک کار می بینند و نگهبانانی که کار خود را به عنوان یک پیشه مشاهده می‌کنند.


در حقیقت، در یک مطالعه از 24 دستیار اداری، هر سه جهت گیری مشاهده شد، هر چند که شرایط آنها (توصیف شغل، حقوق و سطح تحصیلات) تقریبا یکسان بود.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

 پس چگونه می توانیم به شغلمان معنا و ارزش بدهیم؟

 

1-  توصیفی که از شغل‌تان دارید را بازنویسی کنید

مهم نیست چه شغلی دارید، این شما هستید که باید در آن معنا ایجاد کنید. برای معنا دادن به شغل‌تان می‌توانید توصیف شغلی‌تان را طوری بازنویسی کنید که مخاطبین برای درخواست همان شغل جذب شوند. هدف این نیست که در توصیف کاری که انجام می‌دهید اغراق و مبالغه کنید بلکه هدف این است که معنا و ارزشی که شغل‌تان دارد را برجسته کنید.

 

2-  اهداف زندگی‌تان را بازنگری کنید

سپس به اهداف شخصی‌تان در زندگی فکر کنید و ببینید چگونه می‌توانید از طریق وظایفی که در شغل‌تان انجام می‌دهید خود را به اهداف بزرگ‌تری که در زندگی دارید وصل کنید. تحقیقات نشان داده است وصل کردن کوچک‌ترین وظیفه‌ها به اهداف و ارزش‌های شخصی معنای بیشتری به آن وظایف می بخشد.

 

 

با به کارگیری راهکارهای عملی و کاربردی زیر و انجام دادن این تمرینات بهتر و سریع‌تر می‌توانید به شغل‌تان معنا و ارزش ببخشید:

 

▪️یک تکه کاغذ بردارید و یک کار اجباری که در آن معنی نمی‌بینید را یادداشت کنید. چیزی که از آن متنفرید.

 

▪️از خودتان بپرسید که هدف این وظیفه چیست، یک فلش بکشید و پاسخ را بنویسید.

 

▪️اگر پاسخ هنوز هم برایتان معنی نداشت، از خود بپرسید، این فعالیت منجر به چه نتیجه‌ای می‌شود؟ پاسخ را بنویسید.

 

▪️این روند را تا زمانی که یک نتیجه معنی دار پیدا کنید ادامه دهید.

 

منبع: Success


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 5:43 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,
می پسندم نمی پسندم

چرا مدیران موفق بیشتر وقت‌شان را با بهترین افرادشان می‌گذرانند؟

چرا مدیران موفق بیشتر وقت‌شان را با بهترین افرادشان می‌گذرانند؟

 



مدیران بزرگ، عمده وقت خود را به تعامل با بهترین کارکنانشان اختصاص می‌دهند.
در نگاه نخست، این رویکرد کمی غیرمنطقی به‌نظر می‌رسد و ممکن است گفته شود کارکنان موفق به‌طور خودکار، وظایفشان را به بهترین شکل ممکن انجام می‌دهند و نیازی به تمرکز مدیران ندارند.


در عوض کارکنان ناکارآمدتر باید زیر نظر مدیران قرار گیرند تا اشتباهاتشان مشخص شود، در غیراین صورت عملکرد کل گروه را تضعیف می‌کنند.

 

اگرچه لزوم تمرکز روی کارکنان ضعیف و چالش‌برانگیز از نظر منطقی کاملا توجیه‌پذیر به نظر می‌رسد، اما باید دانست که مدیران بزرگ دقیقا عکس این کار را انجام می‌دهند و در عمل روی افراد شاخص خود سرمایه‌گذاری می‌کنند؛ اما چرا؟

 

در پاسخ به این سوال چالش برانگیز باید گفت بسیاری از مدیران کم‌تجربه فرض را بر این می‌گذارند که کار اصلی‌شان در سازمان عبارت است از کنترل و نظم بخشی.


اگر کنترل به‌عنوان نقش کلیدی یک مدیر در نظر گرفته شود، آن‌گاه اولویت مدیران به سمت تمرکز روی کارکنان ضعیف‌تر معطوف می‌شود، چراکه آنها به کنترل و نظارت بیشتری نیاز دارند.
اگر نظم بخشی به کارها را نیز بعنوان کارکرد اصلی مدیران در نظر بگیریم، بازهم اقدام برای منظم ساختن کارکنان بی‌نظم برای ما اولویت پیدا می‌کند.
اما مدیران بزرگ معتقدند که کنترل و نظم‌بخشی، جایگاه و اهمیت خاص خود را دارند، اما اولویت اصلی به حساب نمی‌آیند، به این دلیل که بسیار ابتدایی و ایستا هستند.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

از نظر مدیران بزرگ، مهم‌ترین نقش یک مدیر «نقش کاتالیزوری» است که عبارت است از تبدیل استعدادها به عملکردها.
بنابراین وقتی آنها برای یک کارمند وقت می‌گذارند، هدف کنترل و نظم‌بخشی به او نیست، بلکه تلاش می‌کنند در ذهن او کندوکاو کرده تا راه‌های بهتری برای شکوفا کردن استعدادهای درونی آن فرد و تبدیل آنها به عملکرد درخشان پیدا کنند.
مدیران بزرگ تلاش می‌کنند سبک بی‌نقص کاری هرکدام از افرادشان را برجسته کرده و به آنها ثابت کنند که تقویت آن سبک کاری می‌تواند به نتایج درخشان‌تری منتهی شود .

 

اگر مدیران چنین نگرش و نگاهی به نقش‌شان داشته باشند، آن‌گاه به‌طور خودکار بیشتر وقتشان را روی با استعدادترین افرادشان خواهند گذاشت، چراکه با شکوفا شدن حداکثری استعدادهای متعدد و فراوان کارکنان با استعداد است که یک سازمان می‌تواند دست به کارهای بزرگی بزند و به این ترتیب وقت و انرژی صرف‌شده از سوی مدیران برای کارکنان به ثمر نشسته است. بی‌تفاوتی نسبت به کارکنان پربازده، انگیزه آنها را نابود می‌کند.

 

مدیران بزرگ فراموش نکرده‌اند که میزان تمرکزشان روی افرادی خاص، باعث الگوسازی و رواج رفتارهایی می‌شود که از افراد موردتوجه دائمی مدیر سرمی‌زند.


در واقع مدیران چه بخواهند و چه نخواهند با تمرکز کردن بیش از حد بر روی کارمندان ضعیف به گونه‌ای عمل می‌کنند که ضعف و ناکارآمدی را رواج می‌دهد و عملکردهای درخشان مورد کم‌توجهی قرار می‌گیرد.
مدیران بزرگ به خوبی می‌دانند که همیشه حواس کارمندان به آنها هست، پس چه بهتر که مدیر از طریق وقت گذاشتن برای کارمندان با استعداد و «سوپراستارهای سازمان» از آنها الگوی مناسبی برای سایر کارمندان بسازند.

 

منبع: دنیای اقتصاد


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 5:40 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

راه‌هایی سریع و ارزان برای شاد کردن کارکنان

راه‌هایی سریع و ارزان برای شاد کردن کارکنان

 

 

یکی از بهترین راه‌ها برای جلوگیری از شکل‌گیری یا افزایش احساسات منفی در محل کار، مساعدسازی محیط کار برای کارکنان است که تحقق آن از طریق انجام اقداماتی ساده، ارزان، سریع و در عین حال موثر و ماندگار صورت خواهد پذیرفت که در ادامه به برخی از راهها اشاره خواهد شد.

 

 

1-  هر روز یک بازخورد مثبت برای هر کدام از کارکنان‌تان نشان دهید

کمتر کسی را می‌توان در محیط کار پیدا کرد که از دریافت بازخورد مثبت در ارتباط با اقداماتش بدش بیاید. پس چه خوب است که مدیران به شکلی منظم و به‌صورت روزانه به تک‌تک کارکنانشان چه به‌صورت فردی و چه جمعی بازخورد مثبت نشان دهند و به یاد داشته باشند که این بازخورد نشان دادن‌ها پیامدهای مثبت زیادی بر افزایش روحیه شادی و بهره‌وری کارکنان خواهد داشت.

 

2-  در اتاق‌تان را به روی کارکنان باز نگه دارید

باز بودن در اتاق مدیران به روی کارکنان به این معنی است که مدیران برای کارکنان‌شان ارزشی ویژه و متفاوت از دیگران قائل هستند و اینکه این امکان برای کارکنان وجود دارد که بدون هیچ واسطه‌ای مشکلات‌شان را با او در میان بگذارند. باز بودن در اتاق مدیریت به روی کارکنان می‌تواند با یک لبخند دوستانه که بر لبان مدیر جاری است تکمیل شود.

 

3-  با کارکنان‌تان در محل کار غذا بخورید

با فراهم آوردن امکان صرف غذا چه صبحانه و چه ناهار در محل کار برای کارکنان می‌توان احساسی شبیه به خانه برای آنها ایجاد کرد و چه بهتر که مدیران در کنار کارکنان و به شکلی غیررسمی غذا میل کنند تا صمیمیت بین آنها افزایش یابد.

 

4- مهارت‌ها و دانش‌تان را با کارکنان‌تان سهیم شوید

این آموزش و انتقال دانش و مهارت‌ها هم می‌تواند طی روزها و ساعات کاری اتفاق افتد و هم در روزهای غیرکاری و آخرهفته‌ها. شما با این کار به کارکنان‌تان نشان می‌دهید که برای آنها به‌عنوان یک فرد و انسان ارزش قائلید و نه صرفا یکسری روبات و ماشین.

 

5-  قدردانی‌از کارکنان‌تان را به‌صورت علنی بیان کنید

قدردانی زبانی از کارکنان هیچ هزینه‌ای برای مدیران ندارد اما اثرات معجزه آسایی برای تداوم عملکرد درخشان کارکنان دارد و به همین دلیل هم هست که توصیه می‌شود قدردانی از کارکنان به‌صورت علنی و در برابر همکاران آنها صورت پذیرد، چرا که این اقدام هم باعث می‌شود تا احساس رضایت شغلی و شادی در کار افراد مورد قدردانی افزایش یابد و هم برای سایر کارکنان الگوسازی صورت پذیرد.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

6-  از پخش شدن مطالب شادی‌آور و خنده‌دار در محل کار نترسید

وظایف متعدد کارکنان فشار زیادی را بر آنها وارد می‌آورد و به همین دلیل لازم است که برای کاهش فشارهای ناشی از کار از هر فرصتی استفاده کرد و چه فرصتی بهتر از طرح شدن جوک‌ها یا پخش کلیپ‌های خنده‌دار و بامزه در بین کارکنان طی ساعات استراحت یا صرف ناهار. البته در این میان باید توجه داشت که طرح شدن این جوک‌ها یا کلیپ‌ها حرمت افراد و محیط کار را خدشه دار نکند.

 

7-  برای کارکنان‌تان گل بخرید

گل‌ها علاوه بر اینکه زیبا هستند و رایحه خوشی را در محل کار پراکنده می‌کنند می‌توانند احساس خوشایندی را در تمام کارکنان پدید آورند و انرژی مضاعفی را به آنها هدیه دهند.

 

8-  همیشه به کارکنان‌تان لبخند بزنید

سریع ترین و ساده ترین گزینه برای شاد کردن کارکنان در محل کار، لبخند زدن به آنهاست. همه کارکنان از اینکه رئیس‌شان به آنها لبخند می‌زند احساس شادی و رضایت خواهند کرد و به این نتیجه می‌رسند که همه چیز روبه‌راه است و می‌توان به آینده امیدوار بود.

 

9-  حتما در محیط کار موسیقی پخش کنید

تحقیقات علمی نشان داده که موسیقی اثرگذاری شگفت‌انگیزی بر روح و روان افراد دارد و چنانچه موسیقی لایت و آرامش‌بخش در محل کار برای کارکنان پخش شود تا حد بسیار زیادی بر شکل‌گیری و تقویت احساس شادی در آنها و بهبود بهره‌وری شان در محل کار موثر است.

 

 

موفقیت‌های کارکنان‌تان را جشن بگیرید

هنگامی که یکی از کارکنان‌تان به هر شکلی به موفقیتی در کارش دست یافته است یا در زندگی‌اش اتفاق خوشایندی افتاده و مثلا فرزندش به دنیا آمده، شما می‌توانید و باید این موفقیت را به باشکوه‌ترین شکل ممکن و در اولین فرصت جشن بگیرید و از این جشن گرفتن به‌عنوان ابزاری برای تزریق روحیه شادی به کلیه کارکنان استفاده کنید.

 

11- روحیه مثبت‌اندیشی و امید را به محیط کارتان تزریق کنید

از قدیم گفته‌اند: «آنکه امید به بردن ندارد، از قبل باخته است.» بنابراین لازم است که مدیران به اهمیت مثبت‌اندیشی کارکنان‌شان توجه کنند و به یاد داشته باشند که بیان جملات انگیزشی حتی در سخت‌ترین شرایط توسط مدیران، کورسوی امیدی است در دل کارکنان برای ادامه مسیر و امیدوار شدن نسبت به آینده.


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 5:33 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

«خستگی تصمیم» چیست؟ و چگونه از آن در امان باشیم؟

«خستگی تصمیم» چیست؟ و چگونه از آن در امان باشیم؟

 

 

همان‌گونه که «عضلات» ما بعد از کار کردن زیاد خسته می‌شوند، «مغز» نیز بعد از تصمیم‌گیری‌های متعدد در طول روز، چار خستگی می‌شود که به آن، خستگی_تصمیم (Decision fatigue) می‌گویند.

 

ما مدام در حال تصمیم‌گیری هستیم و با هر تصمیمی، یک‌قدم به «خستگی تصمیم» نزدیک می‌شویم. هر چند همه‌ی تصمیم‌ها بزرگ و حیاتی نیستند ولی هر کدام‌شان، به سهم خود بخشی از انرژی مغزمان را می‌گیرند: از انتخاب بین دو نوع خمیردندان برای مسواک صبحگاهی و تصمیم‌گیری درباره‌ی این‌که امروز چه بپوشم و انتخاب درجه‌ی حرارت بخاری یا کولر ماشین و انتخاب موسیقی برای شنیدن و برداشتن یک نوع پنیر از قفسه‌ی پنیرهای سوپرمارکت تا تصمیم‌گیری درباره‌ی نحوه‌ی برخورد با خطای فرزند و انتخاب بین چند گزینه برای سرمایه‌گذاری و مهاجرت و... همه و همه تصمیم‌گیری هستند.

 

نکته‌ی جالب توجه این‌که ما بعضی تصمیم‌گیری‌ها را عرفاً تصمیم‌گیری نمی‌دانیم. مثلاً برای بالا رفتن از یک برج که دارای ۳ آسانسور است، وقتی دکمه‌ی یکی از آن‌ها را می‌فشاریم، در واقع، تصمیم گرفته‌ایم، هر چند که آن را در زمره‌ی تصمیمات روزانه نیاوریم.

 

افرادی که کار و زندگی‌شان به گونه‌ای است که باید مدام تصمیم بگیرند، بیش از بقیه در معرض «خستگی تصمیم» قرار دارند. در یک تحقیق در آمریکا، تعدادی قاضی که باید درباره‌ی عفو زندانیان تصمیم‌گیری می‌کردند، مورد بررسی قرار گرفتند. مشخص شد که آن‌ها در ابتدای روز، پرونده‌ها را بهتر بررسی می‌کنند و افراد بیشتری را مشمول عفو می‌دانند، ولی هر چه به پایان روز نزدیک می‌شوند، افراد کمتری را عفو می‌کنند. پرونده‌ها کما بیش یکسان بودند و قضات نیز ثابت. آنچه در ساعات پایانی روز تغییر کرده بود، پدیدار شدن حالت «خستگی تصمیم» بود که هنگام صبح وجود نداشت.

 

رولف_دوبلی در کتاب «هنر خوب زندگی کردن» می‌گوید: وقتی مغز به‌خاطر تصمیم‌گیری‌های متعدد خسته می‌شود، معمولاً سر راست‌ترین تصمیمات را می‌گیرد که عمدتاً هم «بدترین» است.

 

چه کنیم؟

 

۱- وقتی از مارک_زاکربرگ بنیانگذار و مدیر فیس‌بوک پرسیدند چرا همیشه یک‌نوع تی‌شرت می‌پوشی پاسخ داد: نمی‌خواهم هر روز صبح درگیر تصمیم‌گیری درباره‌ی این‌که کدام لباس را بپوشم.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

او با این‌کار در واقع، یکی از تصمیمات صبحگاهی‌اش را حذف و انرژی آن را برای تصمیم‌گیری‌های مهم‌تر کاری، ذخیره می‌کند.
خانم آنگلا_مرکل صدر اعظم آلمان هم از این روش استفاده می‌کند و اکثراً یک‌نوع لباس می‌پوشد. استیو_جابز نیز همین‌گونه بود.

 

برای این‌که «خستگی تصمیم» دیرتر رخ بدهد، تا حد امکان خود را در معرض تصمیم‌گیری‌های کم‌اهمیت قرار ندهیم. راهش این است که درباره‌ی برخی چیزها، یک تصمیم ثابت بگیریم. به‌عنوان مثال، به‌جای این‌که هر روز تصمیم بگیریم امروز چه غذایی درست کنیم، یک برنامه‌ی هفتگی یا ماهانه تدوین کنیم و از قید تصمیمات روزمره خلاص شویم و انرژی مغزمان را ذخیره کنیم.

 

یا یک مدیر می‌تواند جلسات خود را فقط در روزهای چهارشنبه برگزار کند و هر که از او وقت بخواهد، به‌جای این‌که فکر کند و درباره‌ی زمان جلسه با او تصمیم بگیرد، روز چهارشنبه را با او وعده کند. یا یک پدر روز خاصی را در هفته، برای بیرون بردن بچه‌ها در نظر بگیرد و... . (هر کسی می‌تواند به فراخور زندگی‌اش، چند مورد را مشمول یک تصمیم واحد کند و از تصمیم‌گیری‌های متعدد راحت شود)

 

 

۲- تصمیمات مهم را «صبح» بگیریم. یادمان باشد که هر چه از روز می‌گذرد، به «خستگی تصمیم» بیشتر نزدیک می‌شویم.

 

۳- وقتی گزینه‌های قابل انتخاب برای تصمیم‌گیری زیادتر باشد، «خستگی تصمیم» نیز بیشتر می‌شود.
اگر برای خرید کاغذ دیواری به خیابانی که بورس کاغذ دیواری است برویم، در ده‌ها فروشگاه، صدها طرح می‌بینیم و تعدد گزینه‌ها ما را سردرگم می‌کند. در واقع ما بعد از دیدن ده‌ها طرح اولیه، دچار «خستگی تصمیم» می‌شویم و بعد از مدتی یکی از طرح‌ها را نه از سر شوق و علاقه که به خاطر «خستگی تصمیم» و گریز از ادامه‌ی این روند انتخاب می‌کنیم.

 

یکی از راه‌های مواجهه‌ی منطقی با تعدد گزینه‌ها، این است که به‌جای آن‌که مثلاً ۱۲ گزینه را یک‌جا بررسی کنیم و به یکی برسیم، آن‌ها را به چند گروه کوچک‌تر تقسیم کنیم و سه تا سه تا بررسی کنیم تا به انتخاب نهایی برسیم.

 

 

۴- وقتی دچار «خستگی تصمیم» هستیم، تصمیم نگیریم؛ فرصتی به مغز دهیم تا خود را بازسازی کند. کمی استراحت و خوردن اندکی غذا که گلوکز مغز را تأمین کند، می‌تواند «خستگی تصمیم» را کاهش دهد. نیم‌ساعت خواب در وسط روز، می‌تواند در جلوگیری از خستگی تصمیم مؤثر باشد.

 

۵- انسان‌های کمال‌گرا که می‌خواهند بهترین خروجی را داشته باشند، بیش از بقیه دچار خستگی تصمیم می‌شوند.

 

کانال دکتر حمزه پور


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 5:30 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چطور بعد از گذراندن تعطیلات، با شادابی و انگیزه مضاعف به محل کار برویم؟

چطور بعد از گذراندن تعطیلات، با شادابی و انگیزه مضاعف به محل کار برویم؟

 

 

تعطیلات برای اغلب افراد به معنای تفریح، کنار گذاشتن دل‌مشغولی‌ها، استراحت، پذیرایی کردن از خود و خوابیدن است؛ اما آیا برای شما هم پیش آمده وقتی بعد از تعطیلات به محل کار برمی گردید، احساس کنید شدیداً خسته هستید و به استراحت مجدد نیاز دارید؟

 

خیلی از افراد طرز فکر اشتباهی درباره‌ی تعطیلات دارند. آن‌ها فکر می کنند باید استفاده‌ی بهینه را از تعطیلات ببرند. آن‌ها در تمام تورها ثبت نام می کنند و تصمیم می گیرند به 101 مکان برای بازدید سر بزنند و به قدری درگیر بازدید از مکان‌های مختلف می شوند که تنها استرس و خستگی را برایشان به ارمغان می آورد.

 

 

تصور اشتباه از "تعطیلات" منجر به موارد زیر می شود:

 

▪️در نظر گرفتن فعالیت‌های زیاد در برنامه‌ی سفر

مثلا شما دو هفته فرصت سفر دارید و می خواهید تا جای ممکن از این سفر بهره‌مند شوید؛ پس فعالیت‌های زیادی در برنامه‌تان می گنجانید. صبح زود از رختخواب بلند می شوید و تا دیروقت بیرون هستید و تمام طول روز مشغول پیاده روی هستید. بعد از پایان روز از خود می پرسید چرا انقدر احساس خستگی و کوفتگی می کنم؟

 

▪️رزرو ساعت‌های نامناسب برای پرواز

برای اینکه بیشترین بهره را از تعطیلات خود ببرید، اولین پرواز را برای سفر به مقصد موردنظرتان رزرو کرده و با آخرین پرواز به خانه‌تان باز می گردید. فرصت کمی دارید تا برای روز کاری بعد آماده شوید. پس با خستگی و کوفتگی به محل کار می روید و هیچ کارایی از خود نشان نمی دهید.

 

▪️نگران کار بودن

در زمان تعطیلات پیگیر مسائل کاری هستید، مدام اتفاقات محل کار را کنترل می کنید، به ایمیل‌های کاری پاسخ می دهید و حتی کارهای مربوط به شغلتان را از راه دور انجام می دهید. در این صورت نمی توانید از تعطیلات لذت ببرید و استرسی که همیشه با آن دست به گریبان بوده اید را به همراه خود خواهید داشت.

 

▪️انتخاب‌های نامناسب برای گذراندن تعطیلات

اگر به دنبال فرصتی برای استراحت و تجدید قوا هستید، به سراغ فعالیت‌هایی بروید که نیاز به انرژی فیزیکی خیلی زیاد ندارند یا از نظر ذهنی به گونه‌ای است که ذهنتان را خیلی درگیر نمی کند. پس کاری را انجام دهید که از آن لذت می برید یا به مقصدی سفر کنید که آرامش را برایتان به ارمغان می آورد و ذهنتان را خیلی درگیر نمی کند.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

انجام برخی کارها به شما کمک می کند از زمان تعطیلات بهره‌ی بیشتری ببرید:

 

1-  یک روز زودتر به خانه برگردید

با این کار به جسم و ذهنتان امکان می دهید با برگشت به خانه، خود را با شرایط جدید وفق دهد و برای انجام کارهای روزمره آمادگی پیدا کنید. با یک روز زودتر برگشتن در خانه مستقر می شوید، چمدان‌هایتان را باز می کنید و قبل از رفتن به سرکار، کارهایی چون خواندن ایمیل‌ها را انجام می دهید. بدین ترتیب هیچ اضطراب و نگرانی برای فشار کاری پیش رو نخواهید داشت و با آمادگی کامل به سرکار باز می گردید.

 

2-  از زمانتان بهره ببرید

وقتی می خواهید برای سفر برنامه ریزی کنید، به گونه‌ای از زمانتان استفاده کنید که بتوانید از تمام تجربیات به بهترین شکل استفاده کنید و لذت ببرید. باید قبول کنیدهمیشه چیزهایی برای دیدن و انجام دادن وجود دارد، اما وقت کافی برای آن‌ها نیست، پس اکنون از این فرصت استفاده کنید، آرام باشید و لذت ببرید.

 

3-  به اندازه‌ی کافی بخوابید

هدف از سفر و رفتن به تعطیلات تجدید قواست، پس خیلی خود را مشغول نکنید و برنامه‌های صبح زود و آخر شب را حذف کنید. باید در هنگام سفر هم به اندازه‌ی کافی استراحت کنید و بخوابید.

 

4-  تنبلی نکنید و به خود تکانی دهید

به همان اندازه که به استراحت نیاز دارید، بدنتان برای مقابله با استرس و دست یابی به احساس شادابی و نشاط به کمی فعالیت هم احتیاج دارد. پس خیلی هم نخوابید و به دنبال تنبلی و استراحت بیش از حد نباشید. سعی کنید کمی ورزش روزانه انجام دهید یا حداقل عادت مثبت جدیدی در خود ایجاد کنید.

 

5-  آرامش خود را حفظ کنید

تمام افراد برای تجدید قوا و فاصله گرفتن از فشار کار روزانه به تعطیلات نیاز دارند. لازم است اطمینان حاصل کنید تعطیلات منجر به این هدف می شود و به شما کمک می کند خوب استراحت کنید.
وقتی احساس می کنید قدرت زیادی گرفته‌اید و برای رفتن به سرکار به اندازه‌ی کافی انگیزه دارید، می توانید عملکرد بهتری از خود نشان داده و منتظر تعطیلات بعدی باشید.

 

منبع: lifehack


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 5:26 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

استراتژی صندوق صفر

استراتژی صندوق صفر!

 

 

دکتر امیر ناظمی

 

شاید شما هم از همان‌هایی باشید که پیام‌های نخوانده‌تان در تلگرام یا روی موبایلتان، یا ایمیل‌های نخوانده‌تان یا ... اصلا این عدد بالای اپ‌های روی موبایل‌تان آزارتان می‌دهد.
خبر خوب آن است که شما تنها نیستید و خبر بد بماند برای بعد.

 

سال ۲۰۰۷ کارمندان گوگل گرد آمده بودند تا سخنرانی مرلین مان را گوش دهند. این نویسنده‌ خوره (گیک) در خصوص مصیبت ایمیل صحبت کرد؛ و شاید اگر قرار بود ۱۱ سال بعدتر سخنرانی کند، شبکه‌های اجتماعی هم به این مصیبت اضافه شده بودند.
این مصیبت روزبه‌روز، ساعات بیشتری از وقت ما را تحت استعمار خود درمی‌آورد و زمان را برای کارهای مهم‌تر و زندگی شخصی محدودتر می‌کرد. مان، ستارۀ جنبش "بهره‌وری شخصی" بود، که استراتژی پیشنهادی‌اش را "اینباکس صفر" می‌نامید.

 

چالش اصلی این بود: ما هر چند دقیقه پیام‌هایمان را چک می‌کنیم، آن‌ها را می‌خوانیم و احساس اضطراب به خاطر آن‌ها به ما دست می‌دهد. اما کاری هم نمی‌کنیم. به‌همین‌خاطر، این ایمیل‌ها و پیام‌ها تلنبار شده و روزبه‌روز استرس‌زاتر می‌شود.

 

ایدۀ اصلی «مان» این بود: هر بار که اینباکس یا پیام‌رسان خود را چک می‌کنید، پیام‌ها را به تدریج به سوی صفر ببرید! یعنی واکنش لازم برای هر پیام را مشخص کنید: ۱-پاسخ دادن، ۲-قراردادن در فهرستِ کارهای مهم، یا ۳-بایگانی کردن. این کار را تکرار کنید تا ایمیل یا پیامی باقی نماند!
خودش این ایده را چیزی میان علم و ذن می‌نامید!

 

پس از سخنرانی «مان»، تعداد زیادی پست، کتاب و اپلیکیشن دربارۀ "اینباکس صفر" ایجاد شد. پیروانِ او پیروزمندانه عکس‌های اینباکس‌های صفرشده‌شان را به‌اشتراک می‌گذاشتند؛

 

در اواخر قرن ۱۹ با گسترش وسایل "صرفه‌جویی در کار" زندگی متحول شد. با جاروبرقی و لباسشویی، کار ساعت‌ها به چند دقیقه کاهش یافت؛ اما همنطور که کاون در "کار بیشتر برای مادر" می‌نویسد نتیجۀ این فناوری‌ها آزادشدن وقت نبود؛ چرا که با افزایش بهره‌وری کارهای خانگی، استانداردهای تمیزی مورد انتظار جامعه هم بالا رفت.

 

استدلال این بود: حالا که می‌شد لباس‌ها را شست، پس کثیف‌بودن لباس بیش از پیش بد بود. به عبارت امروزی: امروزه که می‌توانید پیام‌های کاری را نیمه‌شب در تختخواب پاسخ دهید؛ پس دیگر نمی‌شود تا صبح صبر کرد!

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

امروزه هزاران اپلیکیشن در دستۀ "بهره‌وری" و "مدیریت زمان" وجود دارد. اما واقعیت دردناک این است که تمامی این تکنیک‌ها نه‌تنها استرس‌ها را تسکین نمی‌دهند، بلکه آن‌ها را شدیدتر هم می‌کنند؛ یعنی: هرچه بهتر زمان را مدیریت کنید، حس می‌کنید زمان کمتری دارید.

 

اینباکس صفر، آرامش و آسودگی به همراه نیاورد. واقعیت در عمل این بود: هر ایمیل نیازمند یک پاسخ است و این مسئله آن‌ها را بیشتر به اینباکس‌هایشان گره می‌زد.


فرمول ساده است: بهره‌وری بالا در پاسخ‌دهی به پیام‌ها و ایمیل‌ها باعث می‌شود پیام‌های بیشتری به دستتان برسد!
و به صورت وارون، آن‌هایی که پاسخ نمی‌دهند یا در پاسخ بی‌دقت هستند، به مرور، این سایرین هستند که می‌پذیرند که آن‌ها این‌گونه‌اند! یا بی‌پاسخی‌شان منجر به تداوم پیام‌ها نمی‌شود!

 

بر اساس قانون پارکینسون (۱۹۵۵): هر چه در کارهایتان پربازده‌تر باشید، کارهای جدیدتر سریع‌تر به وجود می‌آید.
"مدیریت زمان" به شما توصیه می‌کند از وقت بهتر استفاده کنید؛ ولی نمی‌گوید برای چه کاری؟
در حقیقت اگر زمان کم دارید یعنی اولویت‌ها را اشتباه تشخیص داده‌اید!

 

«مان» زمانی که متوجه اشتباهش شد، نوشت این تکنیک‌ها به تو می‌گوید: بیا یاد بگیر کارتو چطور انجام بدی، نمی‌خواد سراغ خود کاره بری!

 

گاهی ما با پرداختن به موضوعات خرد، پیام‌های مداوم، نامه‌های اداری بی‌اهمیت، حواس خود را از موضوعات اصلی پرت می‌کنیم. گاه در این حواس پرتی از تکنیک‌های زیادی نیز استفاده می‌کنیم و نتیجه‌ این تکنیک‌ها چیزی نیست جز «فراموشی حرفه‌ایِ موضوعات کلیدی»!

 

گویا همه در حال عجله هستند و به قول نیچه: "عجله به این خاطر همگانی است که همه در حال گریز از خود هستند". ما در حال فرار از تصمیم‌های اصلی هستیم؛ و چاره‌مان در پناه بردن به تصمیم‌های بی‌اهمیت است.

 

نظام اداری ما در حال خفه شدن در انبوه نامه‌های اداری و جلسات است؛ برای آن‌که چه تصمیم‌هایی را نگیرد؟
ما به مرور «توجه به موضوعات کلیدی» را فراموش کرده‌ایم. تنها وقتی به موضوعات کلیدی می‌پردازیم؛ دیگر این نوتیفیکشن‌های بالای اپ‌ها اعصاب ما را به هم نمی‌ریزد؛ یا نامه‌های منتظر مانده در کارتابل

 

ما با اولویت‌دهی است که آرامش می‌یابیم.


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 5:22 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

در سال جدید، نگرش متفاوتی نسبت به شغل‌تان داشته باشید

در سال جدید، نگرش متفاوتی نسبت به شغل‌تان داشته باشید

 

 

 طبق تحقیقی که توسط نیویورک تایمز منتشر شد، یک نفر از هر ۴ نفر در هفته اول سال جدید تصمیمات خود برای تغییر را کاملا فراموش کرده‌اند. دنبال کردن برخی تصمیمات برای افراد بسیار ترسناک به نظر می‌رسد. این مورد به‌خصوص در مورد هر تصمیم «سال جدید، شغل جدید» درست است.

 

 اگر یکی از افرادی هستید که احساس خستگی می‌کنید، اما نمی‌توانید خودتان را برای شروع یک جستجوی شغلی دیگر آماده کنید، یک ایده برای شما داریم. چطور است شغل‌تان را حفظ کنید، اما آنچه در کارتان انجام می‌دهید را تغییر دهید؟
این کار به مراتب راحت‌تر از تعویض کارفرمایان است و ممکن است حتی شغل‌تان را دوباره برای شما جذاب سازد.

 

 برای شروع، سه فهرست تهیه کنید: لیست A بخش‌هایی از شغل شماست که دوست‌شان دارید.
لیست B بخش‌هایی از شغل‌تان را مشخص می‌کند که در مورد آنها خنثی هستید.
لیست C بخش‌هایی از شغل شما را ترسیم می‌کند که برایتان خسته‌کننده یا آزاردهنده است.

 

سپس یک دایره ترسیم کنید که میزان زمانی که در یک هفته در محیط کار صرف می‌کنید، را نمایش دهد. سپس میزان زمانی که در هر مورد صرف می‌کنید را سایه بزنید.

 

 هدف شما برای سال جدید، باید رشد مدت زمانی باشد که بر فعالیت‌های لیست A صرف می‌کنید و اینکه تا جای ممکن فعالیت‌های لیست C را کوچک کنید.


برای انجام این کار، با افزودن فعالیت‌های فهرست A به برنامه زمانی‌تان شروع کنید. اگر در تلاش هستید تا با کوچک‌ کردن فهرست B یا C شروع کنید، موثر واقع نخواهد شد.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

 به عنوان مثال، اگر یاد گرفتن چیزهای جدید در فهرست A شما قرار دارد، یک همکار بیابید که بتواند در این زمینه- مثلا تحلیل داده‌ها- به شما کمک کند. یا اگر از مشاوره دادن لذت می‌برید، به افراد مسوول استخدام در شرکت‌تان بگویید که می‌توانید در هدایت استخدام‌های جدید کمک‌رسان خوبی باشید. کلید این نکته که فعالیت‌های لیست A را زیاد کنید، این است که داوطلب شوید.

 

 پس از اینکه یک یا دو آیتم دیگر را به لیست اول اضافه کردید، شروع به حمله به لیست C یعنی فعالیت‌هایی که واقعا دوستشان ندارید، کنید. بسیاری از اوقات، اینها چیزهایی هستند که شما بارها و بارها انجام داده‌اید. ممکن است برای شما خسته‌کننده یا زمانبر باشند؛ اما می‌توانند کاری جدید یا جذاب برای یک همکار یا زیردست شما به حساب آیند.
حالا به فهرست B نگاه کنید. اکثر آنها احتمالا می‌توانند خودکارسازی شده، به فرد دیگری محول شده یا اینکه نادیده گرفته شوند. تا جایی که می‌توانید از شر لیست B خلاص شوید.

 

 وقتی شروع به اجرایی کردن این برنامه می‌کنید، آیتم‌های لیست A بیشتری را می‌خواهید اضافه کنید و روش‌های بیشتری برای کاهش یا خلاص شدن از فعالیت‌های B و C خواهید یافت. اگر شما یک مدیر اجرایی هستید، این نگرش «سال جدید، شغل جدید» برای شما مناسب است. مدیران اجرایی به درک اهداف استراتژیک سازمان‌شان به مراتب نزدیک‌تر شده‌اند بنابراین می‌دانند برای چه فعالیت‌هایی از لیست A داوطلب شوند.

 

 اما حتی اگر قدرت یا استقلال داخلی زیادی روی شغل‌تان نداشته باشید، اما ممکن است متعجب شوید که روی شغلی که انجام می‌دهید، می‌توانید چه مقدار کنترل داشته باشید. و این زیبایی نگرش «تغییر محتوای شغل شما» است: اینکه هر گونه تغییرات را با چه سرعتی انجام دهید، در کنترل شماست. می‌توانید توقف کنید و دوباره شروع کنید. اگر دوست داشته باشید می‌توانید بی سر و صدا کار کنید یا به افراد اجازه دهید تا بدانند که شما در حال انجام چه کاری هستید. شما می‌توانید این را به رزومه و شبکه خود بیفزایید.

 

 به این ترتیب، اگر ظرف چند ماه گذشته تصمیم گرفته‌اید که برای قرار دادن خودتان در بازار شغل جدید بار دیگر خود را امتحان کنید، به احتمال بیشتری می‌توانید با تغییر محتوای شغلتان از آن لذت ببرید. پس امتحانش کنید.

 

منبع: HBR


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 5:19 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

تکنیک هایی برای انگیزه دادن به کارمندان

تکنیک هایی برای انگیزه دادن به کارمندان

 

 

برای این که به عنوان رهبری فوق العاده معرفی شوید، باید توانایی بالایی در انگیزه بخشی داشته باشید. همیشه بیان نقل قول رهبران بزرگ موثر نیست. برای اینکه بتوانید به دیگران انگیزه دهید، ابتدا باید خودتان سرشار از انگیزه و امید باشید. پس به کارمندان نشان دهید بسیار پرانگیزه و باانرژی هستید و تنها به گفتن آن اکتفا نکنید.

 

در ادامه به شما می گوییم از چه روش هایی به کارمندان خود انگیزه دهید:

 

زبان بدن مثبتی داشته باشید

اگر روز بدی داشته اید، این حالت را به کارمندان و محیط کاری انتقال ندهید. نیاز نیست خود را مجبور کنید حالت مثبتی در رفتارتان نشان دهید، اما حداقل نسبت به برقراری ارتباط و افکار انتقادی، روی خوش نشان دهید:

 

▪️قفل دستان تان را باز کنید و در کنار خود قرار دهید.
▪️صورت خود را به سمت فردی بچرخانید که در حال صحبت با شماست.
▪️از واژه های "هممم" یا "آهان" استفاده کنید و واکنش خود را نشان دهید.
▪️زبان بدن طرف مقابل را تکرار کنید. با این کار به مخاطب نشان می دهید توجهتان به سمت اوست.

 

با استفاده از این نکات ساده، به کارمندان می فهمانید آنها را درک می کنید.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

با اعضای تیم ناهار بخورید

نیاز نیست به عنوان مدیرعامل همیشه این کار را انجام دهید اما وقتی همراه با اعضای تیم خارج از محل کار هستید، آنها شما را یک شخص همانند خود و نه مدیر می بینند.
وقتی امکان برقراری ارتباط این چنینی به وجود می آید، کارمندان ارزش بیشتری نسبت به درخواست های بعدی شما قائل می شوند. صرف ناهار به همراه تیم نشان می دهد شما هم عضوی از آنها هستید.

 

با آنها گشاده رو باشید

گشاده رو بودن با اعضای تیم بدین معناست با آنها روی باز و ذهن باز داشته باشید. بدون شک، یک مدیرعامل و رهبر خوب کارهای زیادی برای انجام دادن دارد اما همیشه باید در دسترس باشد. کارمندان همیشه باید به مدیر خود دسترسی داشته باشند و نگران نادیده گرفته شدن و طرد شدن نباشند.
وقتی اعضای تیم بتوانند با مدیر خود به راحتی حرف بزنند، انگیزه ی بیشتری برای عملکرد بهتر خواهند داشت، زیرا می دانند مدیر از آنها پشتیبانی می کند.

 

اعتماد بوجود آورید

اعتمادسازی نیاز به صرف زمان دارد. اگر بتوانید اعتماد بالایی ایجاد کنید، کارمندان از این موقعیت سوء استفاده نخواهند کرد. بلکه برای حفظ این شرایط، سخت تر کار خواهند کرد.
به عنوان یک مدیر موفق، از کنترل محسوس کارمندان دست بکشید و به قول های خود پایبند باشید. اگر بتوانید اعتماد کارمندان را به دست آورید و نتیجه ی مثبت کار کردن را تجربه کنید، انگیزه ی اعضای تیم برای حرکت در مسیر پیشرفت بیشتر می شود.

منبع: inc


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 5:16 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,
می پسندم نمی پسندم

پولدارها چکار میکنند؟!

پولدارها چکار میکنند؟!

 

 

تام کارلی، نویسنده آمریکایی برای مدت ۵ سال، عادات روزانه ۲۳۳ پولدار و ۱۲۸ فرد با وضع خراب مالی را دنبال کرد و کتاب پرفروش Rich Habits را نوشت.


او در این کتاب ۲۰۰ رفتار مشترک میان پولدارها را شناسایی کرده و توضیح می‌دهد که عادات روزانه پولدارها و غیرپولدارها به شدت متفاوت است و با توجه به عادات روزانه یک شخص می‌توان وضعیت مالی‌اش را پیش‌بینی کرد.
او در مورد این طبقه پولدار که درباره‌شان تحقیق کرده نوشته: "جالب اینجاست ۸۵ تا ۸۸ درصد میلیونرهای آمریکایی پولدارهایی خودساخته و نسل اولی هستند."

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

این ده عادت را بدانیم :

 

 حدود ۷۰ درصد پولدارها روزانه کمتر از ۳۰۰ کالری هله‌هوله (junk food) مصرف می‌کنند و حدود ۹۷ درصد بی‌پول‌ها روزانه بیشتر از ۳۰۰ کالری هله‌هوله می‌خورند.

 

 حدود ۸۰ درصد پولدارها روی " یک" هدف مشخص تمرکز کرده‌اند و فقط ۱۲ درصد بی‌پول‌ها چنین کاری می‌کنند.

 

 حدود ۷۶ درصد پولدارها چهار روز در هفته ورزش می‌کنند ولی ۲۳ درصد بی‌پول‌ها اهل ورزش مرتب هستند.

 

 حدود ۶۳ درصد پولدارها موقع رفتن سر کار به کتاب‌های صوتی گوش می‌دهند ولی فقط ۵ درصد بی‌پول‌ها چنین عادتی دارند.

 

 حدود ۸۱ درصد پول‌دارها کارهایی را که باید انجام بدهند لیست می‌کنند ولی فقط ۱۹ درصد بی‌پول‌ها to-do list دارند.

 

 حدود ۶۳ درصد والدین پولدار بچه‌هایشان را مجبور می‌کنند که ماهی دو جلد یا بیشتر کتاب غیرداستانی بخوانند و فقط ۳ درصد بی‌پول‌ها چنین عادتی دارند.

 

 حدود ۲۳ درصد پولدارها اهل قمار هستند ولی ۵۲ درصد بی‌پول‌ها قمار می‌کنند.

 

 حدود ۸۰ درصد پولدارها به دیگران زنگ می‌زنند تا تولدشان را تبریک بگویند ولی فقط ۱۱ درصد بی‌پول‌ها چنین کاری می‌کنند.

 

 حدود ۶۷ درصد پولدارها اهداف‌شان را روزی کاغذ می‌آورند و فقط ۱۷ درصد بی‌پول‌ها از این کارها می‌کنند.

 

 حدود ۸۸ درصد پولدارها روزی نیم ساعت یا بیشتر را به مطالعه با هدف کاری یا آموزشی می‌گذرانند و فقط ۲ درصد بی‌پول‌ها چنین عادتی دارند.

 


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 5:12 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

فرا تعهد

فرا تعهد

 

 

سال نو، ماه نو، هفته نو، ترم جدید، محل زندگی جدید و... از قدیم‌الایام بهانه‌ای برای تغییر و بهبود بوده‌اند. اما گاهی این نقاط خاص زمانی و مکانی فقط بهانه‌ای برای تعلل و پشت گوش انداختن کارها می‌شوند. عبارت «از شنبه شروع خواهم کرد» برای همه ما واژه‌ای آشناست! شروع کارها به تعویق می‌افتند و برنامه‌ها نیمه‌کاره رها می‌شوند چون «تعهد» ایجاد نشده است!

 

▫️در ادبیات اقتصاد رفتاری به تکنیک‌ها و استراتژی‌هایی که برای تغییر رفتار به کار گرفته می‌شوند و باعث می‌شوند پایبندی فرد به یک برنامه از قبل طراحی شده بیشتر شود تعهد یا گاهی پیش-تعهد(Pre-Commitment) گفته می‌شود. مثلا تعیینِ اهداف بصورت دقیق و شامل زمان تحقق، یک نوع از تعهد به حساب می‌آید. اکثر تکنیک‌های رفتاری که در کتاب‌هایی مثل آن قورباغه را قورت بده، یا کار عمیق و بسیاری از کتاب‌های مدیریت زمان و... بیان می‌شوند از این جنس هستند و می‌توان با مطالعه آن‌ها مجهز به تکنیک‌های تعهد شد.

 

▫️مثلا در مورد یادگیری زبان‌های خارجی به دوستان توصیه می‌کنم که حتما در کلاس ثبت‌نام کنند، نه به این خاطر که خودشان نمی‌توانند با استفاده از منابع در دسترس(از جمله کتاب‌های خودخوان) یادگیری داشته باشند، بلکه به این خاطر که کلاس و مطالبه‌ی استاد و رقابت و همکاری با همکلاسی‌ها و... نوعی پایبندی به برنامه و نظم ایجاد می‌کند. ثبتِ نام در کلاس یک تکنیک رفتاری از جنس تعهد است.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

▫️حتی زمانی که می‌خواهیم شناخت‌های خودمان را اصلاح کنیم هم مجبوریم از تکنیک‌های رفتاری استفاده کنیم. مثلا کتاب خواندن یا مراجعه به یک مشاور می‌تواند به بهبود شناخت‌های ما کمک کند، اما چطور خودمان را به خواندن کتاب وادار کنیم؟ پاسخ تعهد است!

 

▫️می‌خواهم واژه جدیدی را در ادبیات اقتصاد رفتاری ابداع (یا به قول فرنگی‌ها coin) کنم: «فراتعهد»(Meta-Commitment).
پیش از آنکه تعهد اتفاق بیفتد، لازم است یک فراتعهد اتفاق افتاده باشد. فراتعهد را اینگونه تعریف می‌کنم: «تعهد به تعهدها: تکنیک‌هایی که فرد را پایبند به «طراحی» درست تعهد می‌کنند». اولین گام برای فراتعهد این است که بپذیریم ما انسان‌ها برای بهبود و تغییرِ رفتار نیازمند تعهد هستیم! باید بپذیریم که برای تغییرِ رفتار لازم است «محیط تصمیم‌گیری» متفاوت بشود.

 

 

▫️تکنیک‌های فراتعهد می‌توانند از این جنس باشند:
- تعیین زمانی در هفته برای برنامه‌ریزی.
-تشکیل گروهی از دوستان برای بحث و همفکری در مورد اهداف سال جدید.
-تعریف جریمه برای خودمان(یا دیگران) در صورت عدم تعیین اهداف و استراتژی‌ها.
-طراحی سقلمه‌هایی با هدف ترغیب به ایجاد تعهد.
-و... .

 

▫️برای شروع می‌توانید زمانی را در لابلای تعطیلات نوروزی به خلوت کردن با خود و تفکر در مورد اهداف سال جدید تخصیص بدهید.

 

مصطفی نصراصفهانی


تاریخ ارسال پست: 10 / 3 / 1398 ساعت: 5:8 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم