| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
اعتماد یا توانمندی؟! کدام مهمتر است؟
دو قضاوت فوری آدمها درباره ما در اولین برخورد چیست؟
نتایج یک تحقیق ده ساله دانشگاه هاروارد نشان می دهد که مردم بلافاصله با دانستن پاسخ دو سوال زیر، درباره همدیگر قضاوت می کنند:
آیا می توانم به این فرد اعتماد کنم؟
آیا می توانم به توانمندی های این فرد احترام بگذارم؟
طبق این تحقیق؛ 80 تا 90 درصد تاثیر برخورد اول بر مبنای این دو فاکتور؛ یعنی اعتماد و توانمندی می باشد!
اصلاح یک پارادایم ذهنی
ما غالبا فکر می کنیم توانمندی؛ مهمترین فاکتور است و به همین دلیل در برخورد اول با آدمها سعی می کنیم آنرا به رخ دیگران بکشیم در حالی که نتایج تحقیقات فوق نشان می دهد اعتماد حرف اول را می زند!
به عبارت دیگر؛ برای اینکه توانمندی های ما از قبیل مدارک تحصیلی، گواهی نامه های حرفه ای، ارتباطات، سخنوری و...در نظر دیگران با اهمیت شود، ابتدا و مقدم بر آنها آدمها باید به ما اعتماد کنند و بدون اعتماد؛ قابلیت ها و توانمندی های ما یعنی تهدید و نقاط منفی و تلاش متقلبانه!
سالها لازمه تا اعتماد شکل بگیره، چند ثانیه تا از بین بره و بازسازی آن تا ابد طول میکشه!
چگونه در اولین برخورد اعتماد سازی کنیم؟
دکتر تراویس برادبری؛ نویسنده مشترک کتاب هوش هیجانی دو، پنج مورد را یادآوری می کند که در ذیل به آنها اشاره می شود:
1- اجازه بدید فردی را که ملاقات می کنید اول صحبت کند!
اجازه بدید آن فرد هدایت گفتگو را بدست بگیرد و در این صورت شما می توانید با پرسیدن سوالات خوب و درست، این موضوع را تقویت کنید. بدست گرفتن بحث و گفتگو در ملاقات اول توسط شما؛ یعنی تلاش برای سیطره بر طرف مقابل که حرکتی ضد اعتماد است. انسانها خواهان دیده و فهمیده شدن هستند!
2- از زبان بدن مثبت استفاده کنید!
اطمینان خاطر از مثبت بودن اشارات، عبارات و تن صدا؛ مردم را به سوی شما مثل مورچه به سوی شیرینی روانه می کند! بکار بردن تن صدای محبت آمیز، دست به سینه نبودن، حفظ تماس چشمی و به سمت مخاطب نشستن؛ در ارتباطات بسیار موثر است.
10 درصد از مناقشات به خاطر اختلاف نظرها و 90 درصد آنها به خاطر تن صدای اشتباه است!
3- تلفن همراه خود را کنار بگذارید!
محال است که موفق به اعتماد سازی شوید و همزمان؛ نگاهتان به صفحه نمایشگر موبایل یا تبلت تان باشد! هیچ چیز مثل وسط گفتگو پیامک دادن و چت کردن، انسان ها را از ادامه گفتگو سرد نمی کند!
آخرش فهمیدم! آدما زندانی تلفن هاشون هستند! به همین خاطره که اسمشو گذاشتن تلفن های سلولی!
4- برای گفتگوی کوتاه وقت بگذارید!
ممکن است این پیشنهاد مهم تلقی نشود اما تحقیقات نشان می دهد آغاز جلسات با پنج دقیقه گپ و گفتگوی مختصر و آزاد نتایج بهتری در پی دارد!
5- برای شنوندگی فعال تمرین کنید!
شنوندگی فعال به معنای تمرکز روی شنیدن حرف های طرف مقابل است تا اینکه آدم بدون شنیدن حرف های او؛ برای گفتن حرف بعدی نقشه بکشد!
«بیشتر مردم با این نیت که طرف مقابلشان را درک کنند به حرف های او گوش نمی دهند، آنها به این نیت گوش می دهند که پاسخ بدهند!» استفان کاوی
نقشه کشیدن برای گفتن سخن بعدی بدون گوش دادن به حرف های طرف مقابل؛ نه تنها تمرکز شما را از گوینده سخن دور بلکه این پیام را به طرف القا می کند که حرف های من مهمتر از حرف های شما می باشد! وسط حرف یکی پریدن و سخن گفتن به معنای این است که: خیلی خوب! گرفتم منظورتو! بس کن! حرف نزن دیگه!
و سخن آخر اینکه اگرچه رعایت این موارد و فنون موجب اعتماد سازی در اولین برخورد می شود، اما پیش شرط رابطه طولانی مدت مفید و سودمند؛ داشتن نیت و ذهنیت درست است که بدون آن، تاثیر اعتماد ساخته شده و توانمندی ها؛ مقطعی و تاریخ انقضای آنها کوتاه مدت خواهد بود!
امیرعباس زینت بخش
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
هوش هیجانی و ایجادِ مزیت رقابتی(توجه به منابع انسانی)
مفهوم هوش هیجانی در بردارنده فرضیهای است که میگوید: "بسیاری از افراد از تحصیلات عالی برخوردار نیستند، ولی از هوش هیجانی بالایی برخوردارند و در نتیجه زندگی شاد و موفقیتآمیزی را تجربه میکنند".
مارتینز، هوش هیجانی را "مجموعهای از مهارتهای غیرشناختی، تواناییها و قابلیتهایی میداند که ظرفیت فرد(کارمند) را در مقابل تغییرات و فشارهای بیرونی ارتقا میبخشد".
کلمن یکی از محققان پیشرو در زمینه هوش هیجانی معتقد است که: "هوش هیجانی حاشیهای رقابتی در دنیای کسب و کار فراهم میآورد".
هوش هیجانی میتواند به عنوان ابزاری قدرتمند در اختیار مدیران قرار بگیرد، تا با استفاده از آن بتوانند ارتباطات سازمانی اثربخشی برقرار نمایند.
مزیت رقابتی از جمله مولفههایی است که ماندگاری سازمان را تضمین میکند. در عصری که با تغییر عجین شده است، آنچه که باعث ادامه حیات و کسب مزیت رقابتی میشود، استفاده اثربخش از منابع انسانی است.
رقبا میتوانند مزیتهای دیگر، مانند تکنولوژی یا سیستمهای فناوری اطلاعات را کپی برداری کنند، ولی تنها منبع منحصر به فردی که سازمان میتواند با اتکا به آن به نتایج شگرف دست یابد، منابع انسانی است.
✳️ هوش هیجانی نشاندهنده جدیدترین شکل مزیت رقابتی است. همانطور که یکی از رهبران شرکت فوردموتورز نقل میکند که: "هوش هیجانی مزیت رقابتی نهفته در سازمان است".
منبع: هوش هیجانی؛ نوشته: پرویز احمدی، ناهید علمزاده؛ نشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی
بازنشر از ایران استراتژیست
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
هوش DQ چیست و چرا مهم است؟
جک ما، سرمایهدار بزرگ چینی و موسس شرکت علیبابا، معتقد است هوش هیجانی (EQ) کلید موفقیت است و حتی از آن بالاتر افراد را نیازمند LQ (یعنی IQ عشق) میداند.
چه کسی با این جمله موافق باشد و چه نباشد، یک نکته کلیدی در لیست او نادیده گرفته شده است. این نوع هوش تنها برای هدایت همان کسبوکاری که خود جک بنیانگذارش بوده، لازم و ضروری است.
هر چقدر سبک زندگی ما بیشتر به سمت متصل شدن همه چیز به هم میرود، هوش دیجیتال یا DQ برای موفقیت فردی و رفاه اجتماعی، اهمیت بیشتری مییابد. مشکل این است که بیشتر کشورهای دنیا بهطور کامل با DQ و اثرات آن آشنایی ندارند.
بسیاری افراد فکر میکنند DQ یعنی مهارتهای مورد نیاز برای استفاده موثرتر از تکنولوژی؛ مثلا اینکه چطور مشکل کامپیوتری که روشن نمیشود را حل کنیم یا بلد باشیم از همه ویژگیهای گوشی هوشمندی که داریم استفاده کنیم. اما در واقع این DQ نیست.
برخی دیگر فکر میکنند DQ یعنی مدت زمان استفاده از صفحات دیجیتال و آگاه بودن از خطرات رو به افزایش این صفحات برای کودکانی که بیش از حد از آنها استفاده میکنند یا آگاهی از این مساله که چه زمانی باید اتصال دستگاه خود را قطع کنید و هر چیزی در این حوزه را که اعتیادآور است، از خودتان دور کنید. اینها بخشی از DQ و در واقع یکی از عواملی هستند که آن را تعریف میکنند.
طبق اعلام موسسه DQ که در سال ۲۰۱۶ این مخفف را اختراع کرد، هوش دیجیتال عبارتست از: «مجموعه ای از تواناییهای اجتماعی، احساسی و شناختی که به افراد امکان میدهند با چالشهای این حوزه مواجه شوند و با نیازهای زندگی دیجیتال سازگاری پیدا کنند.»
رسانههای دیجیتال جدید هر سال معرفی میشوند و با توجه به اینکه کاربران آنها دائما در حال افزایش هستند و سن کودکانی که به آنها دسترسی پیدا میکنند در حال پایین آمدن است، توجه بیشتری را به خود جلب میکنند. امروز، یک کودک ۸ ساله میتواند به راحتی دسترسی مستقل به اینترنت داشته باشد.
اما برخلاف IQ که معمولا بصورت ژنتیک از قبل مشخص شده، DQ باید ایجاد شود. این نوع هوش، عنصر اساسی توسعه مهارتها برای نیروی کار آینده است، چون مثل یادگیری زبان، در سنین پایینتر به شکل موثرتری جذب میشود.
مطالعهای که اخیرا در مورد ۳۸ هزار کودک ۸ تا ۱۲ سال در ۲۹ کشور مختلف انجام شده، به این نتیجه رسیده که بیش از نیمی از این کودکان در معرض حداقل یک تهدید مرتبط با اینترنت هستند. این تهدیدها عبارت است از: کاهش همدلی دیجیتال (که منجر به افزایش اضطراب در میان همسن و سالان میشود)، استفاده بیش از حد از صفحات دیجیتال، اعتیاد دیجیتال، خشونتهای سایبری، هک اطلاعات هویتی و سوء مدیریت حریم خصوصی آنلاین.
نکته هشداردهندهتر این است که جوانان در کشورهای نوظهور ۳/ ۱ برابر بیشتر از همسن و سالان خود در کشورهای توسعهیافته از نظر دیجیتالی، در معرض این تهدیدها هستند.
این واقعیت که یک کودک میتواند با دست خودش، در هر زمان و مکانی به دنیای آنلاین دسترسی داشته باشد، نه فقط برای والدین و سازمانهای جامعه مدنی، بلکه برای آموزشدهندگان، قانونگذاران، دولتها، رسانهها و حتی پلتفرمهای مصرفکننده و برندها، باید بالاترین نگرانی موجود باشد.
منبع: World Economic Forum
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
15 دلیل که نشان می دهد از هوش هیجانی بالایی برخوردارید
کنترل احساسات امری است که روز به روز توجه بیشتری به آن می شود، چه در کسب و کار و چه در زندگی شخصی. از دست دادن کنترل احساسات چندان هم دور از ذهن نیست و خود شما نیز احتمالا هر روزه با آن دست به گریبان هستید. شاید هم به همین دلیل باشد که روز به روز به اهمیت کنترل احساسات افزوده می شود.
کنترل احساسات خود و دیگران، پی بردن به اهمیت و قدرت این احساسات و حتی استفاده از آن ها برای کنترل و جهت دهی به افکار، می تواند عاملی مهم برای دستیابی به موفقیت باشد و تمامی این مفاهیم، خود را تحت عنوان هوش هیجانی بروز می دهند.
درست همانند هر مهارت دیگری، هوش هیجانی نیز می تواند با تمرین به دست آید. هر چند، شاید فردی از هوش هیجانی بالایی برخوردار باشد اما خودش هم از این موضوع بی خبر است!
در اینجا به 15 دلیل که می تواند نشان دهد از هوش هیجانی بالایی برخوردارید، اشاره می شود:
زیاد به احساسات خود فکر می کنید.
دیدگاه دیگران را درباره خود جویا می شوید.
شما از دیگران تشکر می کنید.
شما می دانید چه زمانی باید صبر کرد.
شما به دنبال "چرایی" یک موضوع می گردید.
گوش شما به روی انتقادات باز است.
شما به طور مداوم عکس العمل دیگران را در نظر می گیرید.
شما عذرخواهی می کنید.
شما می بخشید.
شما از واژگان احساسی گسترده ای بهره مند هستید.
شما به طور خاص و خالصانه ای دیگران را ستایش می کنید.
شما بر روی کنترل تفکرات تان کار می کنید.
شما هرگز مردم را در لحظه قضاوت نمی کنید.
شما نقاط ضعف خود را تحلیل خواهید کرد.
شما می دانید که احساسات می تواند علیه شما استفاده شود.
منبع: inc
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
ضریب هوشی مهمتر است یا هوش هیجانی؟
بسیاری از روانشناسان معتقدند که ضریب هوشی به تنهایی تمام تواناییها و ظرفیت هوشی انسان را بازگو نمیکند. در عوض هوش هیجانی و توانایی بروز احساسات نقش بسیار مهمتری در موفقیتهای زندگی دارد.
تفاوت ضریب هوشی و هوش هیجانی چیست؟
ضریب هوشی، نمرهای است که از یک آزمون استاندارد و مشخص هوشی کسب میشود و با تقسیم سن عقلی هر فرد بر سن تقویمی او و سپس ضرب کردن این مقدار در عدد ۱۰۰، حساب میشود. پس فردی با سن عقلی ۱۵ و سن تقویمی ۱۰، ضریب هوشی ۱۵۰ را خواهد داشت. برای احتساب ضریب هوشی، معمولا نمره هر فرد با سایر همسالانش نیز مقایسه میشود. اما هوش هیجانی چیست؟ هوش هیجانی اندازهگیری واکنشهای احساسی هر فرد است. یعنی توان فرد در درک، کنترل، ارزیابی و ابراز احساساتش.
هوش هیجانی مهمتر است یا ضریب هوشی؟
در گذشته ضریب هوشی به عنوان کلید اصلی موفقیت شناخته میشد و احتمال موفقیت افراد با ضریب هوشی بالا، بسیار زیادتر از سایرین برآورد میشد. دانشمندان سعی میکردند ارتباط میان میزان ضریب هوشی با ژنتیک و محیط را پیدا کنند. با این وجود تعدادی از دانشمندان منتقد شروع به تحقیق در زمینهای جدید کردند. آنها عقیده داشتند که ضریب هوشی بالا لزوما ضمانتی برای موفقیت نیست و همهی ابعاد شخصیتی یک فرد را پوشش نمیدهد.
البته شکی در این نیست که برای موفقیت، درآمد بیشتر و حتی سلامت بهتر، ضریب هوشی مناسبی لازم است، اما این نوع از هوش به هیچ وجه کافی نیست. برای مراودات روزانه، تعامل با دیگران و ابراز واکنشهای احساسی به موقع، نیاز به نوعی دیگر از هوش است. هوش هیجانی در این مواقع به کمک شما میآید و هرچه مهارت و توانایی شما در موارد مرتبط با آن بیشتر باشد، موفقتر خواهید بود. تحقیقات نشان میدهند، افرادی که ظرفیت بالقوهی رهبری دارند، از هوش هیجانی بالایی برخوردار هستند.
شاید این سؤال به ذهنتان رسیده است که آیا میتوان هوش هیجانی را تقویت کرد یا آن را آموخت؟ طبق پژوهشهای آماری که به بررسی برنامههای آموزشی احساسی و اجتماعی پرداختهاند، محققان دریافتهاند که پاسخ به سؤال شما مثبت است. تقریبا ۵۰ درصد از کودکانی که در برنامههای تقویت هوش اجتماعی و احساسی شرکت میکنند، وضعیت تحصیلی و معدل بهتری دارند.
نکات قابل توجه:
شرکتی فعال در زمینهی بیمه، دریافته است آن دسته از کارشناسان فروش که در رقابتهای مرتبط با احساسات و کنترل آن مانند اعتماد به نفس، خلاقیت و همدلی با دیگران، مشکل داشتند، فروشی تقریبا معادل ۵۴۰۰۰ دلار کسب کردند. زیاد بد به نظر نمیرسد اما واقعیت این است که کارشناسان فروش با هوش هیجانی بالاتر، فروشی بالغ بر ۱۱۴۰۰۰ دلار داشتهاند که اصلا با رقم قبلی قابل قیاس نیست. بر اساس تحقیقاتی در دانشگاه کارنگی (Carnegie)، بیش از ۸۵ درصد موفقیت هر فرد وابسته به هوش هیجانی وی و مهارتهای او در زمینهی «مهندسی انسانی» است. مهندسی انسانی، به معنای نوع شخصیت و توانایی ارتباط برقرار کردن با دیگران، توان مذاکره و رهبری است. برخلاف تصور عموم توانایی فنی و ضریب هوشی تنها ۱۵ درصد در موفقیت نقش دارد. پس ضریب هوشی به تنهایی کافی نیست. تلفیق آن با هوش هیجانی میتواند شما را موفقتر و قویتر کند. در مجموع، محققین میگویند سهم ضریب هوشی در موفقیت ۱۰ درصد یا در بهترین حالت ۲۵ درصد است و مابقی اختصاص به هوش هیجانی دارد.
در دنیای امروز با پیشرفت و توسعهی علوم مختلف به ویژه روانشناسی، برای حکم دادن و قضاوت کردن دربارهی هوش انسانها نیاز به تعمق و تفکر بیشتر داریم. باید کلیشههای رایج در زمینهی هوش را کنار گذاشت. اهمیت صرف به علومی که مرتبط با ریاضیات هستند و فراموش کردن جنبههای متنوع روح و روان انسانها بسیار نادرست است.
باید پذیرفت که هوش هیجانی خیلی مهم و در برخی موارد حتی مهمتر از ضریب هوشی در موفقیت و کامیابی است.
تذکر: بهتر است هوش هیجانی٬ هوش عاطفی یا هوش احساسی گفته می شود. زیرا منظور از هوش عاطفی٬ هیجانی شدن و هیجانی رفتار کردن نیست بلکه مدیریت وکنترل عواطف و احساسات است.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید