خلاصه ١٠ قانون موفقيت وارن بافت

تبلیغات


نویسندگان

پشتيباني آنلاين

    پشتيباني آنلاين

درباره ما

    به وبلاگ خوش آمدید امیدوارم بتوانم شما را به موفق شدن در زندگی تان نزدیک تر کنم یاعلی

امکانات جانبی

تبلیغات

ورود کاربران

    نام کاربری
    رمز عبور

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

    نام کاربری
    رمز عبور
    تکرار رمز
    ایمیل
    کد تصویری

آمار

    آمار مطالب آمار مطالب
    کل مطالب کل مطالب : 2339
    کل نظرات کل نظرات : 4
    آمار کاربران آمار کاربران
    افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
    تعداد اعضا تعداد اعضا : 4

    آمار بازدیدآمار بازدید
    بازدید امروز بازدید امروز : 189
    بازدید دیروز بازدید دیروز : 1115
    ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 19
    ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 112
    آي پي امروز آي پي امروز : 63
    آي پي ديروز آي پي ديروز : 372
    بازدید هفته بازدید هفته : 16530
    بازدید ماه بازدید ماه : 2684
    بازدید سال بازدید سال : 753570
    بازدید کلی بازدید کلی : 2359793

    اطلاعات شما اطلاعات شما
    آی پی آی پی : 3.142.211.95
    مرورگر مرورگر :
    سیستم عامل سیستم عامل :
    تاریخ امروز امروز :

چت باکس


    نام :
    وب :
    پیام :
    2+2=:
    (Refresh)

تبادل لینک

    تبادل لینک هوشمند

    برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان رابطه ‍پول و موفقیت و آدرس 123movafagh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






خبرنامه

    براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین نطرات

    StevJoyday - Levitra Cialis Ou Viagra <a href=http://leviplus.com>levitra canada free shipping</a> Stendra In Canada Website With Doctor Consult Prix Levitra 10 Mg Posologie - 1398/6/30
    تندخوانی - بابت اطلاع رسانیتون ممنونم.
    پاسخ:خواهش می کنم از شما هم ممنونم نظرات خود را با ما به اشتراک می گذارید با تشکر - 1396/3/29
    فن بیان - ممنون بابت اطلاع رسانیتون.
    پاسخ:هدف ما ایرانی سربلند می باشد و ملتی که بتواند راه خود را به خوبی ادامه بدهد وهم چنین که نظر می دید و ما را در بهتر کردن این وبلاگ یاری می کنید - 1396/3/29
    مایلینو - با تشکر از سایت خوبتون و مطاب خوبی که قرار میدید.
    پاسخ:باسلام ما سعی می کنیم که دوستان در مسیر پیشرفت قرار بگیرند و زندگی بهتری داشته باشند و همین طور ایرانی بهتر ممنونم بابت نظرتون نظرهای شما به ما انگیزه ی خوبی می ده برای ادامه راه - 1396/3/11

تبلیغات

خلاصه ١٠ قانون موفقيت وارن بافت

خلاصه ١٠ قانون موفقيت وارن بافت:

١- اشتياق خودتون رو پيدا كنيد و در اون فوق العاده بشيد
٢- بهترين افراد را استخدام كنيد، كارمندان شما سربازان شما هستند، كسى با سربازهاى بد به جنگ نمى رود
٣- براتون مهم نباشه كه بقيه چى فكر مى كنند، روزى ميرسه كه اون ها ميخوان كه شما باشند
٤- بخوانيد، بخوانيد، بخوانيد
٥- هميشه براى خودتون حاشيه امنى تعريف كنيد، اين كار رو در زندگى ، كسب و كار و روابط دوستى خود انجام دهيد
٦- براى خودتان هم برنامه داشته باشيد، اگر خودتان رشد نكنيد كسب و كار و زندگى شما هم رشد نمى كند
٧- مزيت رقابتى داشته باشيد براى كسب و كار و حرفه خودتان
٨- هميشه درحال مسابقه دادن باشيد، با ديگران يا خودتان، هر روز پيشرفت كنيد
٩- موفقيت را در ديگران ببينيد و از آن ها بياموزيد و مدل خودتان قرار دهيد
١٠- بى قيد و شرط به ديگران عشق بورزيد.

 

کانال تلگرامی ما

https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 21 / 1 / 1396 ساعت: 1:31 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

پنج چیز که برای موفقیت در نتورک به آنها نیاز ندارید

پنج چیز که برای موفقیت در نتورک به آنها نیاز ندارید

1 اعتبار و تخصص و تجربه :

 اگر این ویژگی ها را دارید که خیلی هم خوب است . اما این ها شرط پیروز شدن در نتورک نیستند . فکر نکنید که اگر صاحب یکی از این موارد یا همه این موارد نیستید پس حتما چیزی کم دارید .

 خیلی از نتورکر ها را می شناسم که حتی با داشتن دیپلم کامپیوتر و اینترنت در این تجارت موفق شده اند.


2 تأیید دیگران :

 تنها کسی که باید شما را تأیید کند خود شما هستید . در این کار حتی شاید با مخالفت پدر و مادر و یا همسرتان روبه رو شوید . خیلی از مردم آمادگی پیروزی را ندارند و چون شما جرأت کرده و صحبت از پیروزی می کنید نا خود آگاه سد راه شما می شوند . این سد راه شدن خیلی از مواقع ناشی از حسادت و در بعضی مواقع ناشی از علاقه و نگرانی شدید اطرافیان نسبت به شما است چون که دوست ندارند ضرر شما را ببینند .

نگران نباشید ! پس از شروع اولین پیروزی هایتان تأیید ها خود به خود آغاز می شود .

 

3 دوستان و فامیل نزدیک :

 اگر این گروه از افراد به شما جواب رد دادند اصلا ناراحت ودلسرد نشده و بازی را شخصی نکنید . شما برای موفقیت تان یک لیست اسامی بلند بالا دارید که می توانید کار را ابتدا از آن ها شروع کنید .

 

4 پند و نصیحت های بی ارزش :

 برای مشورت درباره این تجارت به افراد متخصص مراجعه کنید .

 مشکل این است که بعضی از مردم به افراد متخصص گوش نمی دهند و درست بر عکس به افراد غیر متخصص گوش می دهند . مطالعه در باره این تجارت می تواند شک و تردید هایتان را بر طرف نماید .

 

5 کمال گرایی :

 هنوز هیچ شرکت صد در صد موفق یا محصول صد در صد عالی یا پلان درآمد زایی صد در صد کار آمد در این تجارت اختراع نشده است. به تجارت خودتان در یک قالب کلی نگاه کنید . اگر می بینید نکات مثبت اين تجارت و شرکت مورد نظرتان به نکات منفی آن می چربد معطل نکرده و کار را شروع کنید . اگر منتظر بمانید تا همه چیز کامل و بی نقص شود می بایست تا ابد صبر کنید . بسیاری از تجربه ها را در طول حر کت تان به دست خواهید آورد.

 

کانال تلگرامی ما


https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 20 / 1 / 1396 ساعت: 10:45 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

10 مهارت مورد نیاز نیروی کار در سال 2020

10 مهارت مورد نیاز نیروی کار در سال 2020


موسسه تحقیقاتی دانشگاه فونیکس، موارد ده‎گانه زیر را به عنوان مهارت‎های مورد نیاز نیروی کار در سال 2020 معرفی نموده است:

درک معانی: توانایی درک عمیق مفاهيم و اهمیت موضوعات تبیین شده

هوشمندی اجتماعی: توانایی برقراری ارتباط موثر با دیگران به‎منظور جلب واکنش‎های مناسب و ایجاد تعامل مطلوب با آن‎ها

تفکر نوین و انطباقی: توانایی یافتن راه‎حل‎ها و پاسخ‎های بدیع و نوآورانه برای مسائل

شایستگی میان‎فرهنگی: قابلیت موثر عمل کردن در فرهنگ‎های مختلف

تفکر محاسبه‎ای: توانایی تبدیل و تفسیر حجم بزرگی از داده‎ها و استخراج مفهوم و تحلیل‎های لازم از آن‎ها

سواد رسانه‎های نوین: توانایی ارزیابی منتقدانه محتواهای رسانه‎های نوین و توان تولید محتوای مناسب و متقاعدکننده برای آن‎ها

چند ‎رشته‎ای بودن: سواد و توانایی درک مفاهیم چندین رشته مختلف

تفکر طراحی: توانایی طراحی فرایندها و اقداماتی در راستای رسیدن به هدفی خاص

مدیریت بار فکری: توانایی فیلتر کردن و اولویت بندی مطالب در راستای حداکثر سازی کارکرد شناختی مغز

تشریک مساعی مجازی: توانایی کار بهره‎ورانه و همراه با شور و شوق در یک تیم مجازی

 

کانال تلگرامی ما

https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 26 / 12 / 1395 ساعت: 8:6 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

رابطه بین برنامه ریزی و عملکرد؟؟

رابطه بین برنامه ریزی و عملکرد؟؟
نوشته:دکتر اسماعیل هداوندی
✏️تا حالا به فرایند تصمیم گیری فردی و سازمانی توجه کردید؟ سازمانها چطور تصمیم گیری می کنند؟معمولا تصمیم گیری بر پایه مجموعه ای از روابط علّی میان متغیرهایی که یا توسط ما قابل کنترل هستند، یا متغیرهایی که ما نمی توانیم کنترل کنیم و نتیجه دلخواه و مدنظرمان صورت می گیرد.
✏️مثلا شناسایی روابط علّی میان قیمتگذاری و تبلیغات (قابل کنترل) و وضعیت کلی اقتصاد و قدرت خرید مردم(غیرقابل کنترل توسط شرکت) و میزان فروش شرکت(متغیر عملکرد) می تواند ما را در تصمیم گیری در زمینه بهبود فروش کمک کند!
✏️هرچه که در سازمان روابط علّی میان آنچه که انجام می دهیم و آنچه که می خواهیم بدان برسیم را بهتر درک کرده باشیم قابلیت برنامه ریزی اثربخش تری داریم. اما بسیاری از شکست ها در برنامه ریزی فردی یا سازمانی فرض کردن رابطه علّی در جایی که وجود ندارد و یا فرض نکردن آن در جایی که وجود دارد! از طرفی بسیاری رابطه علّی و رابطه همبستگی را با هم اشتباه می گیرند!
✏️علیت یعنی شرط لازم و کافی در حالی که همبستگی بین دو متغیر رفتار هم جهت و یا مخالف جهت همدیگر را نشان می دهد. مثلا شکل رابطه همبستگی میان تعداد کاربران فیسبوک و بازده اوراق قرضه 10 ساله یونان را نشان می دهد(که باعث ورشکستگی این کشور سال 2011 شد). آیا می توان گفت فیسبوک عامل بحران اقتصادی یونان است؟؟(یعنی نتیجه رابطه علی از یک رابطه همبستگی گرفت؟) مطمانا اینطور نیست.
✏️با نگاهی دقیقتر به موضع گیری مدیران ارشد در سازمان و حتی کشور می توان دریافت که بسیاری از رابطه هایی که آنها میان برنامه هایشان و عملکردی که حاصل شده است بیان می دارند یک رابطه همبستگی است و نه علیت! این نکته مورد توجه امبروز بیرس نویسنده معروف آمریکایی هم بوده است تا جایی که برنامه را چنین تعریف نموده است: برنامه کوشش برای یافتن بهترین شیوه دستیابی به یک نتیجه تصادفی است (هداوندی)
Plan: To bother about the best method of accomplishing an accidental result

 

کانال تلگرامی ما

https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 25 / 12 / 1395 ساعت: 11:33 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

جوزدگی

جوزدگی

۱- در اواسط ۱۹۷۰ شرکت شکلات سازی "مارس" یکباره متوجه شد فروش شکلات هایش افزایش یافته است در حالی که هیچ تغییری در بودجه تبلیغاتی ایجاد نشده بود، قیمت شکلات هم تغییری نکرده بود، محصول هم همان بود، پس چرا فروششان بیشتر شده بود؟
کار، کار فضاپیمای مکان یاب ناسا بود! مأموریت این فضاپیما این بود که نمونه ای از خاک یکی از سیاره های نزدیک را به زمین بیاورد. فرود این فضاپیما روی سیاره مریخ (مارس) با تبلیغات زیادی همراه بود و موفقیت ناسا عنوان اول همه روزنامه ها شده بود.
نام شکلات "مارس" از روی نام بنیانگذار شرکت، "فرانکلین مارس" انتخاب شده بود، نه به خاطر سیاره مارس، ولی تکرار نام مارس در رادیو تلوزیون باعث شده بود ذهن مردم بیشتر از قبل متوجه شکلات مارس شود و فروش این شکلات بالا برود!
۲- در یک تحقیق راجع به "روز هالووین" معلوم شد که مردم یک روز قبل از هالووین خیلی بیشتر به محصولات نارنجی رنگ (مثل نوشابه پرتقالی) تمایل پیدا می کنند! قبل از هالووین محرک های نارنجی رنگ مربوط به این سنت (مثل کدو تنبل و محرک های نارنجی) افکار را به سمت محصولات نارنجی رنگ می برند!
۳- در شهرهای آفتابی آمریکا مثل میامی خیلی راحت تر می توانید ببینید که همسایه تان چه ماشینی سوار می شود تا شهرهایی که مثل سیاتل اغلب بارانی هستند.
در شهرهای آفتابی تمایل مردم برای عوض کردن ماشین شان بیشتر می شود، پژوهش روی داده های حاصل از فروش یک و نیم میلیون ماشین نشان داد که از هر هشت ماشین که خریده می شود یکی به خاطر "اثر اجتماع" است: وقتی مردم می بینند همسایه شان ماشین جدید خریده تمایل به خرید ماشین جدید پیدا می کنند!
تحقیقات فوق نمونه ای بودند از مطالعات گسترده ای که نشان دهنده تلقین پذیری گروهی در انسان ها هستند. انسان موجودی اجتماعی است و به شدت تمایل دارد رفتاری نشان دهد که او را "عضو" یک گروه نماید. این تمایل به تعلق به گروه باعث می شود که انسان ها به شدت تمایل به "جو زدگی" داشته باشند.
البته شدت این تمایل در افراد برون گرا - هیجانی خیلی بیشتر از افراد درون گرا - منطقی است، یعنی فردی با تمایلات شخصی "هیستریونیک" خیلی بیشتر از افرادی با تمایلات "اسکیزوئید" و "وسواس جبری" دچار جو زدگی می شود با این حال همه ما اگر حواس مان را به تصمیمات و انتخاب هایمان جمع نکنیم به شدت دچار جو زدگی می شویم و بی آن که بدانیم تصمیمات همسایه یا تیتر روزنامه ها یا حتی رنگی که در ویترین مغازه ها بیشتر به چشم می خورد بر تصمیمات ما اثر می گذارند، آن گاه خود ما نیز جزئی از این "شبکه مسری" ناقل "ویروسی" خواهیم شد که از دیگران به ما انتقال یافته است!
البته اثر اجتماع و فشار گروه
(peer pressure)
همیشه هم جنبه منفی ندارد بلکه گاهی فشار گروهی یک تغییر مثبت را تسریع و تسهیل می کند.
مثلأ موفقیت درمانی کسانی که برای ترک سیگار در یک برنامه گروهی شرکت می کنند بیش از کسانی است که از روش های انفرادی درمان استفاده می کنند، همچنین بسیاری از افراد به دلیل تمایل به تعلق به یک گروه به یک باشگاه ورزشی می روند و گروه باعث می شود برنامه ورزشی آنان استمرار داشته باشد.
به قول مولانا:
چون بد مطلق نباشد در جهان
نیک و بد نسبی است این را بدان!

دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

 

کانال تلگرامی ما

https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 24 / 12 / 1395 ساعت: 4:47 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

شرایط ثبت نام در سامانه سهام عدالت

شرایط ثبت نام در سامانه سهام عدالت

کلیه مشمولین که در دوره ده ساله اجرای طرح سهام عدالت از ابتدای سال ۸۵ تا پایان سال ۹۴ ثبت نام شده قطعی در تعاونی‌های سهام عدالت شهرستان‌ها بوده‌اند، می‌توانند از سامانه www.sananese.ir ضمن کسب اطلاع از مشمول بودن، صورت وضعیت تسویه اقساط خود را مشاهده یا از آن نسخه چاپی تهیه کنند.

ورود به سامانه سهام عدالت مشروط به ورود کد ملی و برخی مشخصات هویتی در سامانه است و ضروت دارد این اطلاعات توسط شخص یا ولی، قیم و یا وکیل قانونی وی وارد سامانه شود.

همچنین درج شماره تلفن همراه معتبر در سامانه جهت برقراری تماس یا اطلاع رسانی سازمان خصوصی سازی الزامی است.

کلیه مشمولین که در دوره ده ساله اجرای طرح سهام عدالت از ابتدای سال ۸۵ تا پایان سال ۹۴ ثبت نام شده قطعی در تعاونی‌های سهام عدالت شهرستان‌ها بوده‌اند، می‌توانند از طریق این سامانه ضمن کسب اطلاع از مشمول بودن، صورت وضعیت تسویه اقساط خود را مشاهده یا از ان نسخه چاپی تهیه کنند.

مشخصات هویتی کلیه مشمولین سهام عدالت تا دی ماه ۹۵ از طریق سازمان ثبت احوال کشور اخذ و به روز رسانی شده و ملاک اعلام وضعیت مشمولین و ارائه صورت تسویه اقساط است.

مشمولین سهام عدالت می‌توانند از ۱۷ اسفند ماه تا پایان شهریور ماه ۹۶ پس از مشاهده صورت وضعیت تسویه اقساط خود، در خصوص باقی‌مانده ارزش سهام که به طور کامل تسویه نشده نسبت به مبلغی که تمایل به پرداخت داشته و ان را در سامانه تعیین می‌کنند، یک قبض پرداخت دارای شناسه واریز سامانه دریافت کند.

مشمولانی که در صورت وضعیت خود از تخفیف برخوردارند و فاقد قبض پرداخت هستند نیز نباید هیچ وجهی‌به حساب دولت واریز کند.

به منظور تسهیل بهره برداری افراد از این سامانه رقم سمت راست کد ملی به عنوان عدد مجاز جهت مراجعه طی دوره ده روزه اول فعالیت آن به شرح زیر تعیین شده است؛

پرداختهای مشمولین فقط از طریق بانک ملی ایران صورت خواهد گرفت و مشمولین می‌توانند مبلغ مدنظر خود را با استفاده از شناسه پرداخت و معادل مبلغ درج شده در قبض پرداخت که از سامانه دریافت می کنند پرداخت کنند.

پرداخت هرگونه وجه در خصوص سهام عدالت به جز از طریق بانک ملی ایران غیرقانونی است و تقاضا می شود مشمولین به طور اکید از پرداخت پول به هر روش دیگر اجتناب کنند.

 

کانال تلگرامی ما

https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 22 / 12 / 1395 ساعت: 6:44 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

ما تربیت نشدیم!

ما تربیت نشدیم!

ما تربیت نشدیم.
تربیت ما بیش از این نبوده است که به بزرگ‌ترها احترام بگذاریم، کلمات زشت نگوییم، پیش دیگران پای خود را دراز نکنیم، حرف‌شنو باشیم، صبح‌ها به همه سلام کنیم، دست و روی خود را با صابون بشوییم، لباس تمیز بپوشیم، دست در بینی نبریم و …
اما ساده‌ترین و ضروری‌ترین مسائل زندگی را به ما یاد ندادند.
کجا به ما آموختند که چگونه نفس بکشیم، چگونه اضطراب را از خود دور کنیم، موفقیت چیست، ازدواج برای حل چه مشکلی است، در مواجهه با مخالف چگونه رفتار کنیم …
در کودکی به ما آموختند که چموش نباشیم، اما پرسشگری و آزاداندیشی و شیوه‌های نقد را به ما نیاموختند.
داگلاس سیسیل نورث، اقتصاددان آمریکایی و برندۀ جایزۀ نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۳می‌گوید: «اگر می‌خواهید بدانید کشوری توسعه می‌یابد یا نه، سراغ صنایع و کارخانه‌های آن کشور نروید. اینها را به‌راحتی می‌توان خرید یا دزدید یا کپی کرد. می‌توان نفت فروخت و همۀ اینها را وارد کرد. برای اینکه بتوانید آیندۀ کشوری را پیش‌بینی کنید، بروید در دبستان‌ها؛ ببینید آنجا چگونه بچه‌ها را آموزش می‌دهند. مهم نیست چه چیزی آموزش می‌دهند؛ ببینید چگونه آموزش می‌دهند. اگر کودکانشان را پرسشگر، خلاق، صبور، نظم‌پذیر، خطر‌پذیر، اهل گفتگو و تعامل و برخوردار از روحیۀ مشارکت جمعی و همکاری گروهی تربیت می‌کنند، مطمئن باشید که آن کشور در چند قدمی توسعۀ پایدار و گسترده است.»
از «نفس کشیدن» تا «سفر کردن» تا «مهرورزی» به آموزش نیاز دارد. بخشی از سلامت روحی و جسمی ما در گرو «تنفس صحیح» است.
آیا باید در جوانی یا میان‌سالی یا حتی پیری، گذرمان به یوگا بیفتد تا بفهمیم تنفس انواعی دارد و شکل صحیح آن چگونه است و چقدر مهم است؟!
به ما حتی نگاه کردن را نیاموختند. هیچ چیز به اندازۀ «نگاه» نیاز به آموزش و تربیت ندارد. کسی که بلد است چطور ببیند، در دنیایی دیگر زندگی می‌کند؛ دنیایی که بویی از آن به مشام بینندگان ناشی نرسیده است.
هزار کیلومتر، از شهری به شهری دیگر می‌رویم و وقتی به خانه برمی‌گردیم، چند خط نمی‌توانیم دربارۀ آنچه دیده‌ایم بنویسیم. چرا؟ چون در واقع «ندیده‌ایم». همه چیز از جلو چشم ما گذشته است؛ مانند نسیمی که بر آهن وزیده است.
جان راسکین، آموزگار بزرگ نگاه، در قرن نوزدهم می‌گفت: «اگر دست من بود، درس طراحی را در همۀ مدارس جهان اجباری می‌کردم تا بچه‌ها قبل از اینکه به نگاه‌های سرسری عادت کنند، درست نگاه کردن به اشیا را بیاموزند.»
می‌گفت: «کسی که به کلاس‌های طراحی می‌رود تا مجبور شود به طبیعت و پیرامون خود، بهتر و دقیق‌تر نگاه کند، هنرمندتر است از کسی که به طبیعت می‌رود تا در طراحی پیشرفت کند.»
اگر در خانه یا مدرسه، یاد گرفته بودیم که چطور نگاه کنیم، چطور بشنویم و چطور بیندیشیم، انسانی دیگر بودیم.
انسانی که نمی‌‌تواند از چشم و گوش و زبان خود درست استفاده کند، پا از غار بدویت بیرون نگذاشته است؛ اگرچه نقاشی‌های غارنشینان نشان می‌دهد که آنان با «نگاه» بیگانه نبودند.
من پدرانی را می‌شناسم که در آتش محبت فرزندانشان می‌سوزند و برای رفاه و آسایش آنان سر از پا نمی‌شناسند، اما تا دهۀ هفتاد یا هشتاد عمرشان ندانستند که فرزندانشان بیش از خانه و ماشین، به آغوش گرم او نیاز دارند و او باید آنان را لمس می‌کرد و می‌بوسید و دست محبت بر سر و روی آنان می‌کشید.
بسیارند پدرانی که نمی‌دانند اگر همۀ دنیا را برای دخترشان فراهم کنند، به اندازۀ یک‌بار در آغوش گرفتن او و بوسیدن روی او، به او آرامش و اعتماد به نفس نمی‌دهد.
در جامعه‌ای که از در و دیوار آن، سخن از حق و باطل می‌بارد، کسی به ما یاد نداد که چگونه از حق خود دفاع کنیم یا چگونه حق دیگران را مراعات کنیم و مسئلۀ «حق و باطل» را به حقوق افراد گره نزنیم. عجایب را در آسمان‌ها می‌جوییم، ولی یک‌بار به شاخۀ درختی که جلو خانۀ ما مظلومانه قد کشیده است، خیره نشده‌ایم.
نگاه کردن، شنیدن، گفتن، نفس کشیدن، راه رفتن، خوابیدن، سفر کردن، بازی، تفریح، مهرورزی، عاشقی، زناشویی و اعتراض، بیشتر از املا و انشا نیاز به معلم و آموزش دارند.

 

کانال تلگرامی ما

https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 22 / 12 / 1395 ساعت: 6:6 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

پارادیگما؛ پدیده ای که باعث کوری و تحلیل و تصمیم اشتباه می شود

پارادیگما؛ پدیده ای که باعث کوری و تحلیل و تصمیم اشتباه می شود

قبل از آن که مفهوم پارادیگما را با هم مرور کنیم بگذارید یک داستان معروف را یک بار دیگر با هم مرور کنیم: گروهی از محققان پنج میمون را در قفسی گذاشتند و در وسط قفس یک نردبان که بالای آن مقداری موز گذاشته شده بود قرار دادند. هربار که میمونی از نردبان بالا رفت، دانشمندان میمون های دیگر را با دوش آب سرد خیس کردند. پس از مدتی، هر میمون که از نردبان بالا رفت میمون های دیگر میمونی را که از نردبان بالا رفته بود را کتک زدند. پس از مدتی، هیچ میمونی دیگر جرات اینکه از نردبان بالا رود را نداشت، گرچه وسوسه او بسیار عمیق بود.
محققان تصمیم گرفتند یکی از میمون ها را با میمون جدیدی عوض کنند. میمون تازه اولین کاری که می کند به سمت موز از نردبان بالا می رود. ولی ناگهان بقیه میمون ها روی او می ریزند و او را محکم کتک می زنند
پس از چند بار کتک خوردن، میمون تازه وارد فرامی گیرد که نبایستی از نردبان بالا برود، اما هرگز نمیداند چرا؟
میمون دوم جایگزین می شود و همان وضع ادامه می یابد. میمون اول هم در کتک زدن میمون دوم همکاری می کند. میمون سوم جایگزین می شود و همان وضع کتک زدن ادامه میابد. میمون چهارم جایگزین می شود و همچنان کتک زدن هر میمونی که از نردبان بالا می رود ادامه دارد. میمون پنجم هم جایگزین می شود و کتک زدن و کتک خوردن همچنان ادامی میابد.

حالا آنچه مانده میمون های جدیدی هستند که حتی هیچکدامشان دوش آب سرد را هرگز تجربه نکرده اند، ولی همچنان هر میمونی که از نردبان بالا می رود را کتک می زنند. اگر ممکن بود از میمون ها پرسش شود چرا آنانی را که از نردبان بالا میروند را کتک می زنند، جواب می توانست این باشد: من نمیدانم، همه همین کار را می کنند. جمله ای که متاسفانه برای همه ما آشناست!

تحلیل راهبردی:
مفهوم پارادیگما (واژه ای یونانی که در انگلیسی پارادایم خوانده می شود) می تواند داستان بالا را توضیح دهد: هر فرد یا جامعه ای «واقعیات» پیرامون خود را در چارچوب مفروضات، پیش دانسته ها و پیش فرض های خود درک و تحلیل می کند.
پارادایم یک مجموعه از باورها و پیش فرض ها و ارزش هاست که ممکن است زمانی به یک دلیل منطقی بوجود آمده باشند اما به دلایل غیرمنطقی ته نشین شده باشند و سپس از طریق آموزش های رسمی و غیررسمی آنقدر تکرار می شوند که برای ما به صورت چارچوب‌هایی «بدیهی» در می‌آیند.

به احتمال خیلی زیاد پارادایم ها در زمان شکل گیری به خاطر این که موفق بوده اند و یک مساله را به خوبی حل کرده اند (جلوگیری از آب سرد) در ذهن ما پایدار می شوند اما زمانی که یک پارادایم شکل گرفت همچنان در ذهن ما باقی می ماند ولو اینکه دیگر کارآمد نباشد. چرا؟ چون تبدیل به پیش فرض های بدیهی شده است.

پارادایم ها باعث می شوند که ما کور شویم! بگذارید مثال بزنم. زمانی که شرکت معروف آمازون (که آن موقع یک کسب وکار نوپا و ناشناخته بود) ادعا کرد که می خواهد بزرگ ترین کتاب فروشی آنلاین دنیا شود رقبای سنتی او خندیدند و برخی نیز رسما در روزنامه ها گفتند که آرزو بر جوانان عیب نیست. اما بعدها به شدت تنبیه شدند! چرا؟ چون پارادایم قبلی کاملا چشم های آنان را بسته بود.
✍️دکتر مجتبی لشکربلوکی

 

کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 21 / 12 / 1395 ساعت: 7:39 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,
می پسندم نمی پسندم

شش پروژه پرداخت بدون تماس دست

شش پروژه پرداخت بدون تماس دست (Hands Free)

مفهوم پرداخت بدون تماس دست، در مورد کاربری‌های خاص مانند اوبر و شرکت‌های به کار می‌رود که تلاش کرده‌اند تجربه پرداخت بدون تماس دست را برای تمام خریدهای خرد ایجاد کنند.در همین راستا 6 پروژه پرداخت بدون تماس دست را به شما معرفی میکنیم.

1. گوگل هندزفری (Google Hands Free)
گوگل هندزفری که اخیراً تعطیل شد ترکیبی از چندین فناوری پرداخت موبایل بود. این فناوری متکی بر بلوتوث، وای فای و مکان‌یاب بود تا حضور مشتری در یک فروشگاه را تشخیص دهد و پرداخت را آغاز کند. مشتری جهت تائید، تصویری را بارگذاری می‌کرد و حرف اول نام و نام خانوادگی خود را وارد می‌کرد.

2. ویو شیدز (WaveShades)
ویزا در حال آزمایش روند گنجاندن پرداخت‌های بدون تماس دست ، توسط عینک‌های آفتابی است. این پروژه به معنای واقعی بی تماس نیست؛ کاربران باید عینک آفتابی خود را بردارند و با آن به خوانشگر ضربه بزنند؛ اما این کار ضرورت استفاده از روندهای دستی مانند دسترسی به کیف پول را از بین می‌برد.

3. عینک گوگل
فکر ابتدایی دیگر برای پرداخت به کمک عینک ، برنامه عینک گوگل بود. باآنکه گوگل هرگز به‌صورت رسمی گوگل والت یا اندروید پی را وارد عینک بدفرجام خود نکرد، توسعه‌دهندگان آن با اندیشه استفاده از دوربین داخلی عینک گوگل برای خوانش کدهای دوبعدی و دسترسی به کیف پول‌های بیت کوین بازی کردند.

4. اسکوئر والت (Square Wallet)
استراتژی اولیه اسکوئر یک کیف پول موبایل برای مصرف‌کنندگان بود که در رابطه با فروشندگان اسکوئر کار می‌کرد. این فکر مکرراً کنار گذاشته و اجرا شد و تجسم عینی آن تجربه‌ای بدون تماس دست بود که کاربران کیف پول اسکوئر از یک برنامه برای مطلع کردن فروشندگان از حضور خود استفاده می‌کنند. سپس جهت تائید، فروشنده تصویری از خریدار دریافت می‌کند.

5. فیس آی دی پی پل (PayPal Face ID)
پی پل نیز با مدلی مشابه کیف پول اسکوئر وارد حوزه پرداخت‌های بدون تماس دست شد. کیف پول مبتنی بر ابر پی پل از مشتریان درخواست می‌کرد از طریق یک برنامه، تصویر خود را برای فروشنده مربوطه ارسال کنند.

6. ادز وری چیپ (ADS VeriChip)
«راه‌حل‌های کاربردی دیجیتال وری چیپ» سال 2002 وارد بازار شد و وعده داد که بتواند به‌صورت وایرلس اطلاعات شناسایی مشتری را از تراشه‌ای به‌قدر دانه برنج که در زیر پوست او جای گرفته، منتقل کند. یکی از کاربردهای مدنظر شرکت، پرداخت بود و مستر کارد مختصراً به این ایده پرداخته است

 

کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 21 / 12 / 1395 ساعت: 7:12 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

رييس جمهور موفق چه تخصصى بايد داشته باشد؟

رييس جمهور موفق
چه تخصصى بايد داشته باشد؟

اقتصاددان، حقوقدان، تکنوکرات، دیپلمات، فرمانده نظامى، مدير پروژه؟ كدام تخصص مى تواند باعث شود يك رييس جمهور كارنامه موفقى از خود به يادگار بگذارد؟ شاید بتوان مثالی آورد که رئیس‌جمهوری با يكى از اين تخصص‌ها موفق بوده باشد اما با يك بررسی‌ دقيق مى توان نتيجه گرفت آنچه باعث موفقیت وی شده، نه آن تخصص ویژه بلکه یک ویژگی دیگر بوده است.

تجربه جهانى نشان می‌دهد روسای‌جمهوری گوی موفقیت را از سایر همتایان خود ربوده‌اند که صاحب یک بینش منسجم در نحوه تصمیم‌سازی برای مسائل مبتلا‌به کشور در همه حوزه‌ها اعم از سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و روابط خارجی بوده‌اند؛ يعنى قادر بوده‌اند در بزنگاه‌ها مثل يك اقتصاددان يا ديپلمات يا يك تكنوكرات كارآزموده فكر و عمل كنند و در تله ذی‌نفعان نيفتند.

تصور موهومی در اكثر جوامع در حال گذار وجود دارد که گمان مى‌کنند حاکمیت یک فرد دارای قدرت اجرایی بالا می‌تواند بهشت برین را برای این جوامع به ارمغان آورد؛ به ويژه آنكه اگر در كارنامه خود مديريت پروژهايی را هم ثبت كرده باشد. اما بازخوانی تاریخ ما را به اشتباه بودن و حتی خطرناک بودن چنین دیدگاهی هدایت می‌کند. مثال بارز تاریخی برای درک ملموس این نکته می‌تواند پهلوی اول یا همان رضاخان معروف باشد که تاریخ بر قدرت اجرایی خارق‌العاده وی گواه است. اما بینش ناصحیح و غیر‌منسجم او برای فهم عمیق‌تر مسائل باعث شد که: ١- پایه‌های اقتصاد ایران در نخستین‌ گام‌های توسعه در چارچوب اقتصاد دولتی بنا نهاده شود. ٢- همراه‌سازی سرمایه اجتماعی با فرآیند توسعه به دلیل تقابل شدید وی با فرهنگ عمومی (به ویژه خطای فاحش کشف دستوری حجاب) غیرممکن شود. ٣- و نهایتاً‌ اینکه همین نگاه ناقص و مثلاً‌ تکنوکراتیک وی به اداره کشور باعث مسحور شدن در برابر معجزه‌های مقطعی آلمان هیتلری و نزدیک شدن به این کشور در خطرناک‌ترین مقطع تاریخی شد که سرانجام تیره‌ای را با اشغال ایران توسط متفقین برای کشور به ارمغان آورد.

بررسی‌های تاریخی نشان می‌دهد که متفقین چندین بار از ابتدای تابستان 1320 به رضاخان اولتیماتوم دادند که آلمانی‌های مظنون به پیشبرد پروژه نظامی هیتلر را از ایران اخراج کند؛ اما غرور بی‌پشتوانه وی به قدرت نظامی مانع از آن شد که او قادر به فهم مسائل پیچیده روابط بین‌الملل شود و نتیجه آن شد که در شهریور 1320 متفقین يعنى روس‌ها، انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها در حمله‌ای برق‌آسا ایران را به اشغال خود در‌آوردند که نه‌تنها عاقبت شومی برای شخص وی به همراه داشت بلکه تیره‌روزی بی‌سابقه‌ای را نیز بر زندگی ایرانیان حاکم کرد. تورم سه‌رقمی، فقر وحشتناک و گرسنگی ناشی از کمبود شدید کالاهای اساسی از ویژگی‌های سال‌های پس از اشغال ایران است که حکایت‌های غمبار آن کابوس نسل بازمانده از آن دوران است.

آنچه باعث کامیابی یک تکنوکرات یا یک فرد دارای قدرت اجرایی بالا در پیشبرد سریع و اداره موفق یک پروژه می‌شود دقیقاً همان عاملی است که وی را در اداره کشور ناکام می‌‌گذارد. هر تصمیمی برای تغییر در ساز و کار اداره کشور، کنش و واکنش‌های بی‌شماری را به همراه دارد که در یک بینش منسجم همه این کنش و واکنش‌ها دیده مي شود اما در «مدیریت پروژه» چنین رويكردى غايب است. به همین دلیل، نگاه پروژه‌ای به اداره کشور باعث «خطای دید» عجیبی در رييس دولت می‌شود که صاحب یک بینش منسجم تئوریک از این نوع خطای دید در امان است.

کوتاه سخن اینکه تصور رئیس دولت از اداره کشور نباید تصور اداره یک پروژه‌ یا حتی مجموعه‌ای از پروژه‌ها باشد. اتفاقا برعكس، رئیس دولت بیش از آنکه به فهرستی از بایدها که در مدیریت پروژه‌ لازم است، نیاز داشته باشد به فهرستی از نبایدها در اداره کشور نیاز دارد که تنها در چارچوب یک بینش منسجم تئوریک قادر به درک آن خواهد بود. در غیاب این بینش، رئیس‌جمهور کارکردی جز یک ماشین امضا برای دستگاه پیچیده بوروکراسی نخواهد داشت که بی‌سر ‌و صدا مشغول تبدیل چالش‌ها به پروژه‌های نان و آب‌دار برای گروه‌‌های ذی‌نفع هستند که نان و آبی در اجرای آنها برای ملت متصور نیست!/علي ميرزاخاني

 

کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 21 / 12 / 1395 ساعت: 7:3 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

اثر ارابه موسیقی و تکنیک یک کلمه ای

اثر ارابه موسیقی و تکنیک یک کلمه ای

در سال ۱۸۴۸ یکی از نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا دلقکی را استخدام کرد تا ارابه‌هايی را در شهر به حرکت در بیاورد که موسیقی پخش می کرد. این نوآوری در جذب مخاطب، بسیار مؤثر واقع شد. موفقیت این ایده باعث شد، سیاست‌مداران بیشتری راغب شوند که بر روی ارابه موسیقی بنشیند فارغ از اینکه آیا واقعا این نوآوری برای آنان نیز می تواند موثر باشد یا نه؟ این تکرار و تقلید تا آن جا پیش رفت که در سال ۱۹۰۰ استفاده از ارابه‌موسیقی به یک استاندراد برای تبلیغات ریاست‌جمهوری در آمریکا در آمد. اکنون وقتی می گویند ارابه موسیقی یعنی تکرار و تمایل به انجام کاری بدون توجه به اینکه واقعا آن کار درست است یا نه؟

ما انسان ها دوست داریم که در طرف برنده باشیم. به طور کلی ما هنگامی که متوجه شویم (یا به ما القا شود) که افراد زیادی به دیدگاهی معتقدند یا به پدیده ای تمایل دارند احتمال اینکه بدون تحلیل و تفکر آن را بپذیریم، بسیار افزایش می‌یابد. به این اثر، اثر ارابه موسیقی گویند.

این ارابه موسیقی در تمام زندگی و کار ما جاری است. جالب این جاست که لازم نیست که واقعا اکثریت چنین فکری کنند همین که ما تصورمان این باشد که اکثریت به یک سمتی گرایش دارند این روی تمایل ما موثر است. حالا چند مثال:

اگر تصور کنیم اکثر همکلاسی های ما از یک استاد خوششان می آید ما هم کم کم به آن استاد تمایل مثبت پیدا خواهیم کرد.
وقتی زمان کافی برای تحلیل نداریم اما می بینیم که همه به سمت یک صندوق سرمایه گذاری خاص می روند ما نیز علاقه مند می شویم که یونیت های آن صندوق را بخریم.
وقتی می بینم که تمام رتبه های اول شهر من، همه شان مهندسی برق-الکترونیک را انتخاب می کنند حتی به رشته ای که عشق می ورزیدم یعنی مهندسی نساجی فکر نمی کنم.

بسیار محتمل است که برویم یک گوشی موبایل به خصوص به قیمت گزاف بخریم، فقط به خاطر این که حس می کنیم اکثریت آن را می پسندند.

اما این مساله در انتخابات و مسایل سیاسی به شدت کاربرد دارد. پژوهش ها می گویند اگر یک کاندیدا بتواند به جامعه القا کند که او رای خواهد آورد و در انتخابات پیروز خواهد شد، بخشی از مردم حتی اگر به طور کامل با او همراه نباشند، برای این که در گروه برنده قرار گیرند به او رای خواهند داد. به همین دلیل هم هست که همیشه سعی می شود که تجمعات به گونه ای باشد که حس استقبال و تعداد زیاد جمعیت به ناظران بیرونی منتقل شود.

همین تکنیک در زمان رای گیری نیز به کار می رود، زمانی که همه رسانه ها صحبت از حضور مردم در رای گیری دارند برخی احساس می کنند که باید آن ها نیز سوار ارابه موسیقی شوند.

حتما دیده اید گاهی اوقات برخی مدل های مو و برخی لباس ها، که بسیار زشت و بی ریخت هستند فراگیر می شود، یکی از مهم ترین سازوکارهای آن همین دینامیک ارابه موسیقی است.


‏تجویز راهبردی:
زندگی ارزشمندتر از آن است که به تکرار و تقلید روی ارابه موسیقی بگذرد. دست کم باید در مورد تصمیمات سرنوشت ساز زندگی و کارتان دقیق تصمیم گیری کنید. چه باید کرد؟ هر گاه دیدید جمعیتی به موضوعی گرایش دارند به یک موسیقی، یک کاندیدا، یک تیم، یک کانال، یک سهام، فقط کافیست سوالی یک کلمه ای بپرسید: چرا؟
اگر آن ها توانستند توضیح خوب، ساده و شفافی ارایه کنند یعنی برای کارشان دلیل دارند و اگر نه؟ بدانید که احتمالا آن ها نیز قربانی ارابه موسیقی شده اند.
ممکن است آن ها شوکه یا عصبانی شوند و یا اینکه بگویند توضیح چرایی آن مفصل و پیچیده است. به آن ها بگویید که آن را خلاصه تر و ساده تر کنند به آن ها بگویید برای پیچیده ترین مسایل هم همیشه می شود توضیحات ساده ای ارایه کرد و یا اینکه شما وقت دارید تا توضیحات پیچیده و طولانی آنان را بشنوید. اگر باز هم فرار کردند احتمال ارابه موسیقی بالاتر می رود.

 

کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 19 / 12 / 1395 ساعت: 12:4 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

کتاب هایی که ۱۱ کارآفرین توصیه می‌کنند

کتاب هایی که ۱۱ کارآفرین توصیه می‌کنند

کارآفرینان هوشمند هنگام رشد کسب و کار خودشان از نگرش‌های مختلفی الهام می‌گیرند.
این کار بسیاری ارزشمند است. یکی از ساده‌ترین و موثرترین کارها خواندن کتاب از نویسندگانی با نگرش متفاوت نسبت به شما است.
خواه کتاب جدید، تاریخی یا کاملا علمی باشد. بنیانگذاران موفق کتب مختلفی را در ذهن دارند و مطالعه آن را به هرکسی توصیه می‌کنند.

در ادامه به ۱۰ عنوان از این کتاب‌ها اشاره می‌کنیم:

1 دنی قهرمان دنیا نوشته رود هالد (Roald Dahl's Danny the Champion of the World)

2 هوش مثبت نوشته شیرزاد چامینه (Positive Intelligence by Shirzad Chamine)

3 تفکر سریع و آهسته (Thinking Fast and Slow by Daniel Kahneman )

4 کاپیتالیزم هوشیارانه (Conscious Capitalism by John Mackey and Rajendra Sisodia)

5 نحوه دوستیابی و اثرگذاری روی بقیه (How to Win Friends and Influence People by Dale Carnegie)

6 کیمیاگر نوشته پائولوکوئیلو

7 نه به بی‌خوابی (No More Sleepless Nights by Peter Hauri

8 پیچیده در اتفاقات Fooled by Randomness: The Hidden Role) of Chance in Life and in the Markets)

9 از خوب تا عالی (Jim Collins’ book Good to Great: Why Some Companies Make the Leap...And Others Don't)

10 مطالعات چینی (The China Study by Thomas Campbell and T. Colin Campbell)

 

کانال تلگرامی ما

https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 19 / 12 / 1395 ساعت: 11:58 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

گروه خونی افراد موفق چیست؟

گروه خونی افراد موفق چیست؟

تحقیقات نشان می دهد، بیشتر افراد موفق و متعهد به کار، گروه خونی مشترکی با هم دارند.

افرادی که گروه خونی آنها O است، در منصب های مهمی مشغول به کار هستند، اما حقیقت چیست؟ افرادی که گروه خونی آنها، O است، بیش از سایر گروه های خونی، مبتلا به کم کاری یا پرکاری تیروئید می شوند و این باعث چاقی یا لاغری بیش از حد این افراد، احساس خستگی و احتباس آب می شود. همچنین افرادی که گروه خونی آنها O است، به دلیل ترشح زیاد اسید معده، بیشتر دچار زخم معده می شوند.

ژاپنی ها به افرادی که گروه خونی آنها O است توجه ویژه ای دارند و معتقدند؛ این افراد، شخصیتی مسئولیت پذیر، متعهد، منظم دارند. از این رو تلاش می کنند تا بیشتر کارمندان خود را از میان افرادی که گروه خونی آنها O است، برگزینند.

بهتر است این افراد از مصرف قهوه، کافئین و الکل خودداری کنند؛ زیرا مصرف زیاد این مواد باعث افزایش سطح آدرنالین، نور آدرنالین می شود.
افرادی که گروه خونی آنها، O است، از توانائی های خارق العاده ای برخوردارند، اما با هزینه کردن مبالغ زیاد و تصمیم گیری های مهم، دچار استرس می شوند.

 

کانال تلگرامی ما

https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 19 / 12 / 1395 ساعت: 11:46 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

یادگیری برای بودن و یادگیری برای انجام دادن؟!

یادگیری برای بودن و یادگیری برای انجام دادن؟!
Learning to be or learning to do??
نوشته دکتر اسماعیل هداوندی

چند وقت پیش شروع به خواندن کتابی کردم که صفحه اولش به این جمله از جان ادامز اشاره کرده بود که "دو نوع تحصیلات وجود دارد، یکی برای تامین زندگی، دیگری برای زندگی کردن ". ناخوادگاه شروع کردم به مرور تجاربی که درسالیان گذشته در دانشگاه و بیرون دانشگاه با شخصیت های دانشگاهی و علمی داشتم! به اساتیدی رسیدم که بسیار الهام بخش بودند طوری که با هر برخورد درسهایی می دادند و چراغی در وجود آدم روشن می کردند و در مقابل اساتیدی که .... جمله ادامز تبدیل شد به سنجه ای برای ارزیابی شخصیت های علمی که در تجارب من حضور داشتند و ایضا خودم!!

امروز یکی از اساتیدم متن زیر را برایم فرستادند که دوباره من رو به یاد جمله ادامز انداخت:" ترامپ ۳/۷ میلیارد دلار دارایی دارد، اما عجیب است که وقتی با ۱۰،۰۰۰ دلار در ماه می‌توان زندگی خیلی خوبی در آمریکا داشت پول‌های افرادی مثل ترامپ به چه دردشان می‌خورد و چرا زندگی‌شان را وقف فعالیتی معنی‌دار مثل شناخت علمی از جهان یا کمک به دیگران یا آفرینش هنری نمی‌کنند؟

پاسخ ساده است: در شخصیت ترامپ جنبه‌های معنوی-فکری رشد چندانی نیافته است. برای آدم‌هایی مثل او پول و سلطه داشتن و مشهور بودن نزد عوام مهم‌ترین چیز است. ..... وقتی پروفسور Donald Knuth، نرم‌افزار ارزشمند TeX را ساخت آن را رایگان عرضه نمود. او کتاب‌ها و مقالات اثرگذارش را می‌نویسد، خانواده و دوستانش را دارد، متخصصین بسیاری تربیت نموده، حقوق مادی مناسبی دریافت می‌کند، و از زندگی لذت می‌برد. برای Knuth اهمیتی ندارد چند صد میلیون آدم معمولي اسم او را بدانند، یا او را به‌خاطر داشتن پول زیاد تحسین کنند."..

اینکه چطور میشه شخصیت های علمی و دانشگاهی مثل Knuth می شوند و کسایی مثل مثلا جورج بوش یا رابرت مک نامارا (وزیر دفاع امریکا در جنگ ویتنام و جنایتکار جنگی) که فارغ التحصیلان هاروارد هستند.

باید این سوالو از خودمون بپرسیم که ما چی یاد میگیریم و چطوری باید یاد بگیریم که به ادمی مانند knuth تبدیل بشیم نه مثلا رابرت مک نامارا!!

دکتر قراجه داغی در کتاب تفکر سیستمی (ترجمه دکتر سهراب خیلی شورینی) برای یادگیری سه بعد رو بیان می کنند:

1 یادگیری یادگیری
که در مورد توانایی یادگیری، یادگیری زدایی (اینکه چگونه یادگیریهای قبلی را پاکسازی کنیم) و یادگیری مجدد است.

2 یادگیری برای بودن
که در مورد چگونگی زنده بودن و زندگی کردنه، تجربه های یادگیری که منجر به توسعه کیفیت زندگی که شادمانی برای فرد و جمع هر دو را به همراه دارد، درباره جهان بینی ها، ارزشها و فرهنگ ها و هویت هاست و

3 یادگیری برای انجام دادن
که مهارت عملیاتی کردن دانش، تعریف مسائل و طراحی راه حل ها در دنیای واقعی است...

به نظر من، نگاه به یادگیری، میتونه تفاوتی که میان شخصیت ها و اساتید دانشگاهی بوجود میاد رو توضیح بده.

خیلی وقتا صرفا تمرکز روی یادگیری برای انجام دادنه، سعی میکنیم مسیری بریم و چیزهایی را یاد بگیریم که صرفا برایمان منفعتی دارند آن هم صریح و مستقیم، قدرتی برای ما ایجاد کنند، یادگیری برای انجام دادن که البته خوب هم هست! اما چیزی که این وسط خیلی وقت ها نادیده گرفته می شود یادگیری برای بودن است، اینکه قرار است با این یادگیری بتوانیم حال خودمان و دیگران را بهتر بکنیم، بتوانیم بهتر زندگی کنیم و بهتر زندگی کردن را انتقال دهیم و اینجاست که تفاوت ها در شخصیت های علمی بروز می کند! و ایضا یادگیری یادگیری نیز بعدی بسیار مهم است که این نیز در بسیاری نادیده گرفته می شود، موضوع یادگیری زدایی و توانایی پاکسازی یادگیری نادرست و عدم تعصب ورزیدن به آنچه که اثر خود را از دست داده است و نادرست است.

 

کانال تلگرامی ما

https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 19 / 12 / 1395 ساعت: 11:41 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

داستان عجیب پزشک مردی که زن بود به همراه تحلیل راهبردی

داستان عجیب پزشک مردی که زن بود به همراه تحلیل راهبردی

سال ۱۸۱۲ جیمز بری، مردی جوان و ریز اندام، مدرک پزشکی خود را از دانشگاه ادینبورگ بریتانیای کبیر گرفت. سپس تجربیات خود را در زمینه جراحی ادامه داد و و پس از گذران دوره‏ای کوتاه، به استخدام ارتش در آمد.

در آن زمان انگلستان مستعمرات زیادی در سراسر دنیا داشت. دکتر جیمز بری سال‌های زیادی را در کشورهای مختلف نظیر هندوستان، مالت و جامائیکا گذراند و به آفریقای جنوبی اعزام شد. و پس از چندی به عنوان پزشک و جراح بسیار خوب در آنجا به شهرت رسید. او جان دخترِ فرماندار کل آفریقای جنوبی را نجات داد و بعد از آن پزشک مخصوص فرماندار کل شد.

او با توجه به علاقۀ شدیدی که به حرفه خود داشت و باور عمیقی که به انسان دوستی و انضباط و نظم داشت، هر کجا که می‏رفت در بهبود سلامت آن جا تلاش می کرد و موفق بود. همچنین با توجه به اینکه در زمان وی داروهای بیهوشی و بی‏حسی یا نبود یا کم بود، وی به سرعت عمل جراحی مشهور بود.

جیمز بری، این جراح سرشناس در سال ۱۸۶۵ از دنیا رفت. آن زمان ماموران با چیز عجیبی روبرو شد؛ جیمز بری یک زن بود! جراح معروف مرد ناگهان زن از آب در آمده بود!
تازه دلیل برخی امور روشن شد: جیمز بری به دلیل داشتن جثه‏ای کوچک و صورتی ریزنقش و صدایی نازک حتی برای دانشگاه مناسب نمی دانستند تا جایی که مسئول گزینش دانشگاه باور نمی‏کرد که سن و سال جیمز به حد دریافت مدرک پزشکی کفاف ‏دهد. وی کمی تندخو و حاضرجواب بود. همچنین هر وقت شخصی به صدای ظریف او و یا ظاهرش ایراد می‏گرفت، بعید بود که دعوایی تن به تن رخ ندهد. که البته بعدها معلوم شد که دلیل آن چیست!

نام اصلی آقای جیمز بری، این بود خانم مارگارت آن بالکلی!
در ایرلند به دنیا آمد. او علاقۀ شدیدی به تحصیل در رشتۀ پزشکی داشت اما شرایط آن زمان به گونه ای بود که خانم ها نمی‏توانستند در این رشته تحصیل کنند. در نتیجه مارگارت بری تصمیم گرفت خود را به جای پسرها جا زده و مسیر زندگی خود را آن گونه که دلش می‏خواست بپیماید. او اسم برادرش را بر روی خود گذاشت و به دانشگاه رفت و تبدیل به اولین پزشک زن در تاریخ شد.

تحلیل راهبردی:
ما آدم ها چارچوب های ذهنی ای داریم که باعث می شود دنیا را از دریچه تنگ آن ذهنیت محدود ببینیم. به همین دلیل هم هست که نوآوری همیشه با سختی، چالش و مقاومت روبرو است. مهم ترین چالش نوآوری، کهنگی ذهن های ماست. امروز دختران این سرزمین به راحتی پزشکی می خوانند و پزشک می شوند باید به خاطر بسپارند که یک روز تحصیل دختران یک تابو بود. این شکسته شد. اما تحصیلات دانشگاهی برای دختران یک تابو ماند، این هم بعدها شکسته شد. اما تحصیلات در برخی رشته ها برای دختران امکان ناپذیر ماند که این هم شکسته شد. بگذارید مثال بزنم:

اولین پزشک زن آمریکایی، الیزابت بلک‌ول در سال 1847 وارد دانشکده پزشکی جنوا در نیویورک شد. بابت پذیرش این خانم جنجالی بر پاشد. اعتراضات وسیع رخ داد برای اینکه چرا به یک زن اجازه تحصیل در رشته پزشکی داده شده؟ این خانم با مشکلات زیادی توانست تحصیل را به پایان برساند و مشغول کار شود. وی بعدها فرد موثری نیز شد.

اولین پزشک زن در ایتالیا، خانم مونتسوری ایتالیایی بود که ابتدا به دانشکدۀ فنی رفت و مهندس شد. پس از فراغت از تحصیل تصمیم گرفت که پزشک شود. او به دانشگاه شهر رم رفت. رییس دانشگاه به او گفت غیر ممکن است که یک زن بتواند در رشته پزشکی به تحصیل بپردازد. خانم مونتسوری به قدرتمندترین شخص یعنی پاپ لویی سیزدهم مراجعه کرد و او را متقاعد کرد که جامعه به پزشک زن هم نیاز دارد. به سفارش پاپ ماریا جهت تحصیل در رشتۀ پزشکی پذیرفته شد.

هیچ کس برای نوآوری، فرش قرمز پهن نمی کند. نوآوران سال های گذشته تلاش کرده اند که جهانی وسیع تر و بازتر برای ما فراهم کنند. ما نیز باید تلاش کنیم که ذهنیت های کهنه و قدیمی را کنار بگذاریم و از مخالفت ها و مقاومت ها نترسیم. آن چه تا دیروز یک تابو امروز به عنوان یک امر پذیرفته شده معمولی است. ما نیز می توانیم نوآور بعدی باشیم.

 

کانال تلگرامی ما

https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 13 / 12 / 1395 ساعت: 10:17 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

رابطه ثروت فراوان با شادی و خشنودی!

رابطه ثروت فراوان با شادی و خشنودی!

ثروتِ فوق‌العاده، به طور خودکار منجر به شادی و خشنودی نمی‌شود.

راسل سیمونز، هم‌‌بنیانگذار برچسب موسیقیِ دف جم، که خودش هم تقریبا میلیاردر است، می‌گوید: «اگر ۱۵ میلیاردر بشناسم، ۱۳ نفرشان آدم‌های شادی نیستند».

به نظر می‌رسد بافت هم موافق است که پول تنها صفات اولیه‌ی افراد را نشان می‌دهد و آنها را بازسازی نمی‌کند.

او می‌گوید: «اگر پیش از دستیابی به پول بی‌اخلاق بوده‌اند اکنون هم بی‌اخلاق هستند، منتها با یک میلیارد پول.»

میلیاردرها و افرادی که به دنبال میلیاردر شدن هستند، اغلب خانواده و روابط خود را در تلاش برای دستیابی به این هدف قربانی می‌کنند. جاستین ماسک ادعا می‌کند که موفقیت مفرط ناشی از شخصیتِ افراطی است و شادی کمابیش با این مسئله فاصله دارد.

آمارها می‌توانند گمراه‌کننده باشند. در حالی‌که به نظر می‌رسد احتمال تبدیل شدن به میلیاردر تا سال ۲۰۵۰ (۱ نفر از هر ۹۱ هزار نفر) بیشتر از احتمال برنده شدن در لاتاری (۱ نفر از هر ۱۷۵۲۲۳۵۱۰ نفر)، یا رئیس جمهور ایالات متحده شدن (۱ نفر از هر ۱۰ میلیون نفر) یا اصابت رعد و برق (۱ نفر از هر ۷۰۰ هزار نفر) باشد، اما دستیابی به این سطح از دارایی به طور مستقیم به کمیت و کیفیتِ «ایده‌های خوبی» که اجرا کرده‌اید بستگی دارد.

به عبارت دیگر، موفقیت نیازمند الهام، از خود گذشتگی و کار سخت، علاوه بر شانس بسیار زیاد است.

 

کانال تلگرامی ما

https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 12 / 12 / 1395 ساعت: 9:50 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

عامل اصلی موفقیت سرمایه گذاران ریسک پذیر

عامل اصلی موفقیت سرمایه گذاران ریسک پذیر

تمام کارآفرینانی که با مفهوم و فرهنگ استارتاپ آشنا هستند الزاما با مفهوم سرمایه گذاران ریسک پذیر یا Venture Capitalists نیز آشنا هستند زیرا نیمی از شکل گیری یک استارتاپ وابسته به وجود و مشارکت سرمایه گذاران ریسک پذیر است. دلیل اینکه چنین نامی را برای این گروه از سرمایه گذاران انتخاب کرده اند، ریسک بالای سرمایه گذاری در یک استارتاپ است به طوریکه در بهترین شرایط اقتصادی، شانس موفقیت یک استارتاپ کمتر از 15% است. این بدان معنی است که از هر 6 مورد سرمایه گذاری فقط یکی از آنها به ثمر می نشیند اما همان یک مورد ممکن است به چنان موفقیتی برسد که ضرر ناشی از سرمایه گذاری در آن 5 مورد نا موفق را به طور کامل جبران کند.

اخیرا موسسه CB Insights که یک موسسه تحقیقاتی در زمینه سرمایه گذاری های ریسک پذیر است، بر اساس آمار و اطلاعات جمع شده از بازار جهانی و با کمک یک نرم افزار تحلیل گر، فهرستی از موفق ترین سرمایه گذاران ریسک پذیر را تهیه کرده است. در تهیه این فهرست TOP 100 که بر اساس عملکرد سرمایه گذاران از سال 2008 تا 2015 تهیه شده است، پارامتر های مختلفی در نظر گرفته شده است از جمله اینکه نسبت برداشت به کاشت یک سرمایه گذار چقدر بوده است.

بعد از تعیین بهترین سرمایه گذاران، سیاست ها و روش های سرمایه گذاری آنها مورد بررسی قرار گرفت و این نتیجه مهم بدست آمد که بیش از دو سوم سرمایه گذاران موفق کسانی بودند که در مرحله early-stage یا اصطلاحا همان مرحله نوزادی بر روی شرکت ها سرمایه گذاری کرده بودند و صبر نکرده بودند تا یک شرکت به مرحله بلوغ برسد تا بر روی آن سرمایه گذاری کنند. به عبارت دیگر، موفق ترین سرمایه گذاران کسانی بودند که رشد یک استارتاپ را پیش بینی کرده بودند نه اینکه رشد آن را در عمل دیده باشند. نکته جالب این است که این موضوع یک تغییر روند را نسبت به قبل از سال 2000 نشان می دهد زیرا در آن دوران سرمایه گذاری های early-stage کمتر از سوی سرمایه گذاران ریسک پذیر مورد توجه قرار می گرفت.

 

کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 12 / 12 / 1395 ساعت: 2:19 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

پیش درآمدی بر پیش بینی های "ری کورزویل" در مورد آینده فناوری

پیش درآمدی بر پیش بینی های "ری کورزویل" در مورد آینده فناوری

سال 2019:
خداحافظی رایانه های شخصی و لوازم جانبی رایانه ها با کابل و سیم

سال 2020:
افزایش قدرت رایانه های شخصی با امکان مقایسه آنها با توان مغز انسان

سال 2021:
امکان دسترسی به اینترنت بی سیم در 85 درصد از نقاط کره زمین

سال 2022:
وضع قانون رفتار انسان ها و ربات ها در ایالات متحده و اروپا(تعیین وظایف و حوزه فعالیت ربات ها)

سال 2024:
اجباری شدن هوش رایانه ای در خودروها(عدم اجازه نشستن پشت خودرو فاقد هوش مصنوعی)

سال 2025:
تشکیل بازارهای بزرگ عضو های مصنوعی بدن انسان

سال 2026:
تمدید عمر به ازای هر ثانیه به کمک پیشرفت علم

سال 2027:
تبدیل ربات های خدمتکار با توان انجام کارهای سخت،همچون یخچال و قهوه جوش،به یک ابزار و دستگاه معمولی در زندگی روزمره انسان

سال 2028:
ارزان و قابل دسترسی شدن انرژی خورشیدی برای مصرف ساکنان زمین

سال 2029:
هوشمند شدن رایانه ها(در چارچوب مدل سازی رایانه ای مغز انسان)

سال2030:
گسترش استفاده از نانوفناوری در صنعت

سال 2031:
استفاده از چاپگرهای سه بعدی اعضای بدن در تمام بیمارستان ها

سال 2032:
استفاده از نانو رباتها در علم پزشکی (حذف مواد زاید از بدن و اسکن مغز برای کشف اسرار ان)

سال 2034:
نخستین دیدار انسان با هوش مصنوعی

سال 2036:
استفاده از روشهای برنامه نویسی برای برنامه نویسی سلولها و درمان بیماریها

سال 2038:
ظهور ربات های انسان نما(مجهز به هوش مضاعف)

سال 2039:
کاشت مستقیم نانو ماشین ها در مغز(غوطه وری کامل انسان در دنیای مجازی بدون هیچ دستگاهی)

سال 2040:
کاشت موتور جستجو در بدن انسان(مشاهده نتیجه ان روی لنز یا عینک مخصوص)

سال 2041:
افزایش توان اینترنت به میزان 500 برابر امروز

سال 2042:
نخستین مورد جاودانگی انسان.ارتش نانو ربات ها به کمک سامانه ی دفاعی بدن آمده و انواع بیماری ها را درمان می کند.

سال 2043:
بدن انسان می تواند به کمک نانو ربات ها به هر شکلی که بخواهد در بیاید.

سال 2044:
توانایی هوش غیر بیولوژیکی،میلیاردها برابر هوش انسان

سال 2045:
آغاز عصر تکینگی یا برگشت ناپذیری فناوری،کره ی زمین به یک ابر رایانه تبدیل خواهد شد.

سال 2099:
تکینگی فناوری سراسر کره زمین را فرا خواهد گرفت

 

کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 11 / 12 / 1395 ساعت: 7:39 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

۳۵ کاری که باید برای موفقیت و پیشرفت شغلی خود تا ۳۵ سالگی انجام دهید

۳۵ کاری که باید برای موفقیت و پیشرفت شغلی خود تا ۳۵ سالگی انجام دهید

۱. دقیقاً بدانید که چه کاری قرار است انجام دهید.
۲. نقطه قوت کلیدی خود را بشناسید.
۳. نقاط ضعف خود را بشناسید.
۴. یاد بگیرید چگونه تفویض اختیار کنید.
۵. خطوط قرمز اهداف شغلی خود را ترسیم کنید.
۶. کاری را انجام دهید که بتوانید با افتخار در موردش صحبت کنید.
۷. از اشتباهات گذشته درس بگیرید.
۸. حد توانمندی‌های خود را جابه‌جا کنید.
۹. کاری که می‌ترسید را انجام دهید.
۱۰. از شنیدن انتقادات ناراحت نشوید.
۱۱. به دیگران بازخورد بدهید.
۱۲. یاد بگیرید در جای مناسب “نه” بگویید.
۱۳. شبکه‌ای از افراد مورد اعتماد بسازید.
۱۴. درباره شغلتان با افراد صاحب نظر مشورت کنید.
۱۵. مطالب نامناسب مربوط به خودتان را از اینترنت پاکسازی کنید.
۱۶. پروفایل لینکدین خود را حرفه‌ای کنید.
۱۷. یک پرتفولیو از کارهای موفق خود داشته باشید.
۱۸. یاد بگیرید بفروشید.
۱۹. مذاکره کردن را بیاموزید.
۲۰. یاد بگیرید مدیرتان را مدیریت کنید.
۲۱. یاد بگیرید ایمیل‌های موثر و حرفه‌ای بزنید.
۲۲. حرفه‌ای دست بدهید.
۲۳. از یک سیستم یادآوری وظیفه مناسب خودتان استفاده کنید.
۲۴. سطح انرژی و ساعت بیولوژیک بدن خود را بشناسید.
۲۵. خواب منظم داشته باشید.
۲۶. یاد بگیرید چگونه استرس خود را مدیریت کنید.
۲۷. بیش از حد و بی دلیل عذرخواهی نکنید.
۲۸. بر “سندروم ایمپاستر” غلبه کنید.
۲۹. یک برنامه جایگزین شغلی داشته باشید.
۳۰. یک کار/پروژه کنار کار اصلی داشته باشید.
۳۱. برای دوران بازنشستگی سرمایه‌گذاری کنید.
۳۲. روی خودتان سرمایه‌گذاری کنید.
۳۳. در فعالیت‌های غیرانتفاعی شرکت کنید.
۳۴. بدانید چه چیز را نمی‌خواهید.
۳۵. همواره اهداف شغلی جدیدی انتخاب کنید.

 

کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 11 / 12 / 1395 ساعت: 7:15 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

فواید "خنده درمانی" چیست؟

فواید "خنده درمانی" چیست؟

انسان تنها گونه جانوریست که توانایی خندیدن دارد. جالب اینکه خندیدن مسریست و یک فرد خنده رو، میتواند جمعی را شاد کند.

تحقیقات نشان داده که در حین خنده علاوه بر سیستم لیمبیک، نواحی مختلف قشر مغز بنا بر پیچیدگی طنز، بصورت مرحله مرحله و یا با هم فعال میشوند و به همین خاطر افراد در حین خنده، نمیتوانند به چیزی بجز خنده فکر کنند و بعبارتی نگرانی را فراموش میکنند.

بخاطر فعالیت بالای قشر مغز در زنان نسبت به مردان،آنها خنده های پخته تر، مفهومی تر و عمیق تری دارند و به همین خاطر است که مدل لبخند ژوکوند؛ اثر لئوناردو داوینچی، یک زن است و نه یک مرد.

تأثیرات اعجاب انگیز خنده در درمان بیماری ها، چنان زیاد بوده که هم اکنون "خنده درمانی" بعنوان درمان کمکی، در تمام دنیا پذیرفته شده است.

بر اساس تحقیقات انجام شده فوائد خنده به شرح زیر است:
1 افزایش سیستم ایمنی بدن (و کمک به درمان بیماری سرطان و....)
2 افزایش سلامت قلب و عروق
3 آرامش بخشیدن به تمام عضلات بدن
4 ترشح بیشتر اندورفین (مسکن طبیعی بدن )
5 بهبود عملکرد حافظه و خلاقیت مغز
6 بهبود اضطراب و افسردگی
7 بهبود خواب

 

کانال تلگرامی ما

https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 11 / 12 / 1395 ساعت: 7:3 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چند پیشنهاد جهت کاهش حواس پرتی کارمندان و افزایش تمرکز

چند پیشنهاد جهت کاهش حواس پرتی کارمندان و افزایش تمرکز

پژوهش ها نشان می دهد که در محیط کارمندان هر سه دقیقه یکبار حواسشان پرت می شود و تمرکزشان را از دست می دهند، خبر بد این است که 25 دقیقه طول می کشد تا به همان سطح تمرکز قبلی برگردید، برای آنهایی که کار فکری می کنند و نیاز به نوآوری دارند این یکی از مسائل جدی است. اما چند پیشنهاد خوب برای افزایش تمرکز ارائه شده است

1. بهترین زمان تمرکز را بیابید
گفته می شود برای بسیاری افراد از ساعت 10 صبح تا حدود 12 بهترین زمان تمرکز است و از 12 تا 4 هم که وضعیت خوب نیست، بهتر است کارها را به شکلی مدیریت کنیم که در زمان های مناسب انجام شوند.

2. به خودتان پاداش دهید
مغز شما به هر کاری که زیاد انجام دهید عادت می کند، اگر بارها و بارها ایمیل یا تلگرام را چک می کنید، ذهن تان به همان اندازه غیرمتمرکز تر می شود. با هدفگذاری و کنترل خود و استفاده از پاداش عادت ها را تغییر دهید.


3. چند کار را با هم انجام ندهید.

4. جایی آرام و مخصوص تمرکز پیدا کنید
گفته می شود عرفای ایرانی هم چنین رسمی داشته اند. اگر جایی ندارید و مسئله حواس پرت کن شما اینترنت است، برنامه هایی برای مدیریت آن وجود دارند که می توانید استفاده کنید.


5. آدامس بجوید؛
کمی عجیب به نظر می رسد، ولی موثر است!

 

کانال تلگرامی ما

https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 11 / 12 / 1395 ساعت: 6:55 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

۷ پیش بینی بزرگ بولدگت در مورد آینده رسانه ها

۷ پیش بینی بزرگ بولدگت در مورد آینده رسانه ها به شکل خلاصه به این شرح است:

۱. مصرف اطلاعات از طریق رسانه های دیجیتال رو به افزایش خواهد داشت در حالی که این موضوع از طریق سایر رسانه ها به سرعت در حال افول خواهد بود.

۲. استفاده از ویدئو، موسیقی و رسانه های کاغذی به سرعت تنزل خواهد کرد.

۳. تبلیغات دیجیتالی محلی همچنان رو به توسعه خواهند گذاشت و بیش از پیش طی سالهای پیش رو ترقی خواهند کرد.

۴. معضل و مشکل ad-Blocker ها در دل رسانه های دیجیتال در نهایت و به زودی حل و رفع خواهد شد، اما نه به آن شکلی که مخاطبان آرزوی آن را دارند – امحاء و از بین رفتن همه تبلیغات بر روی صفحات وب ممکن نخواهد بود.

۵. شبکه های تلویزیونی به زودی به سرنوشت روزنامه ها دچار خواهند شد و به مرور از عرصه زندگی رسانه ای مخاطبان حذف میشوند.

۶. بر خلاف تصور، پلتفرم های بزرگ هوشمند آینده عینک های هوشمند، اتومبیل های هوشمند و یا واقعیت مجازی نیست.

۷. قدرت و ثروت بیش از همیشه در تاریخ متمرکز و متعلق به عده ای محدود خواهد بود.

 

کانال تلگرامی ما

https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 9 / 12 / 1395 ساعت: 6:13 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

انفجار نادانی چیست؟

انفجار نادانی چیست؟

کاواساکی نظریه‌پرداز مدیریت و از مشاوران شرکت Apple، پدیده‌ای را در سازمانهای اداری و صنعتی عنوان می‌کند که استیو جابز از آن به عنوان «انفجار نادانی» نام می برد!

این نظریه می‌گوید: مدیران درجه یک، کسانی را استخدام می‌کنند که از خودشان بهتر و تواناتر هستند؛ اما افراد درجه دو و پایین‌تر، با نگرانی از دست دادن جایگاه خود، افرادی از خود پایین‌تر را استخدام می کنند و همینطور نفرات رده‌های پایین‌تر نیز همین چرخه باطل را ادامه می‌دهند (چون مسلماً آنها هم نفرات درجه یک نیستند)

لذا پس از مدتی با موجی فراگیر از افراد ضعیف و ناتوان در ساختار سازمان مواجه می‌شوید که معدود افراد توانمند را نیز ناامید و فلج می کنند!
این نظریه را می‌شود هم در زندگی شخصی به کار برد، هم در راهبری سازمانی و هم در عرصه کشورداری:

از خودتان بپرسید آیا با کسانی دوست هستم، که از من باهوش‌ترند و مرا به نقد می‌کشند یا کسانی هستند که هم‌رده من یا پایین‌ترند و بیشتر مرا تأیید می کنند؟

در سازمان، از خودتان بپرسید آیا از استخدام و بکارگیری کسانی که از من باهوش‌تر، مطلع‌تر و کاربلدتر هستند ترس دارم؟ آیا تعداد کسانی که از من باهوش‌تر هستند در سازمان من به تعداد انگشتان یک دست می رسد؟

در کشورداری از خود بپرسید آخرین باری که یکی در كشورداري از خود بپرسيد آخرين باري كه از منتقدان باهوش خود مشورت یا کمک گرفته‌اید یا وی را به یک سمت کلیدی منصوب کرده‌اید کی بوده است؟ آیا از اینکه من از همه باهوش‌ترم لذت می‌برم یا اینکه می‌توانم از باهوش‌ها بیشترین استفاده را بکنم خوشحالم؟

 

کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 4 / 12 / 1395 ساعت: 3:59 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

اسمارتیزهای قهوه‌ای در کسب و کار شما چیست؟

اسمارتیزهای قهوه‌ای در کسب و کار شما چیست؟


در سال‌های دهه 1980، یک گروه موسیقی که تعدادی زیادی نمایش در سال اجرا می‌کرد، قراردادی با مفاد متعدد تنظیم کرده بود و برای عقد قرارداد با سالن‌های نمایش از آن استفاده می‌کرد. در این قرارداد تمام جزئیات تکنیکی برق، تجهیزات صحنه نمایش و غیره قید شده بود و سالن‌دار موظف بود طبق قرارداد همه آنها را به صورت خواسته شده به گروه موسیقی ارائه دهد. در بین مفاد قرارداد، یک ماده گنجانده شده بود و در آن خواسته شده بود یک کاسه اسمارتیزهای رنگی در اتاق پشت صحنه ارائه شود که در آن اسمارتیز قهوه‌ای وجود نداشته باشد. در آن زمان این قرارداد با این تفصیل و این ماده غیرمعمول باعث خنده و مسخره در بین جامعه موسیقی شده بود.

رهبر این گروه موسیقی در زندگی‌نامه خود در این مورد هم صحبت کرده است. او می‌گوید: در چند اجرا، مشکلات فنی خطرات جدی برای همکارانم به وجود آورده بود و نزدیک بود کل برنامه نمایش خراب شود. تصمیم گرفتیم این ماده را به قرارداد اضافه کنیم. من نمی‌توانستم در هر اجرا چند ساعت وقت بگذارم و مثلاً میزان آمپر برق موردنیاز را در هر پریز برق چک کنم. بنابراین وقتی می‌خواستیم کارمان را در یک سالن شروع کنیم به اتاق پشت صحنه می‌رفتم و ظرف اسمارتیز را چک می‌کردم. اگر ظرف وجود نداشت یا در آن اسمارتیز قهوه‌ای بود، احتمال بروز خطای فنی می‌دادم و از سالن‌دار می‌خواستم کلیه تجهیزات را دوباره مطابق با قرارداد چک کند. به عبارت دیگر، به این روش متوجه می‌شدم که سالن‌دار همه مفاد قرارداد را به دقت نخوانده است.

مانند رهبر این گروه موسیقی، ما هم وقت و توان کافی برای بررسی همه وجوه کسب و کارمان را نداریم. اما اگر کمی زرنگی به خرج دهیم، نیازی به بررسی همه جزئیات نخواهد بود. چه خوب می‌شود اگر سیستم‌های کاری و سازمانی‌مان پیش از بروز مشکلات، خود آنها را اعلام کنند. اگر چه این تفکر شاید خیال‌پردازانه باشد اما این گروه موسیقی به آن دست یافته است. اسمارتیزهای قهوه‌ای در کسب و کار شما چیست؟


کانال تلگرامی ما

https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 4 / 12 / 1395 ساعت: 3:43 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

تولید محتوای آموزشی برای مخاطبان ایرانی کجا مفیدتر است؟

تولید محتوای آموزشی برای مخاطبان ایرانی کجا مفیدتر است؟

تولید محتوا یا بازاریابی محتوا یکی از موثرترین متدهای روز دنیا در توسعه بازار محسوب می شود و از طرفی نسبت به هزینه های آن به قدرت می توان گفت از مناسب ترین ابزارهای بازاریابی به شمار می آید.

تولید محتوا یکی از اساسی ترین کارهای روابط عمومی برند است که برای دستیابی به حداکثر نتیجه، رعایت مواردی مانند شناخت رسانه های مختلف و مخاطب هدف از برترین المان های آن به حساب می آید.
لذا باید دریابیم کدام رسانه برای تولید محتوای آموزشی مناسب تر است!

بنا بر آمار به دست آمده از اپلیکیشن نظربازار (نرم افزار تحقیقات بازار) با عنوان سلیقه مخاطبان ایرانی در بازاریابی محتوای آنلاین به بررسی رفتار مشتری در رسانه های آنلاین می پردازیم.

در گزارش به دست آمده از جامعه آماری ۱۸ تا ۶۵ سال از هر چهار نفر، سه نفر به محتوای منتشر شده در اینترنت اعتماد دارند و آن را مرجعی جهت کسب اطلاعات و آموزش می دانند که این آمار در مورد تلویزیون یک نفر از هر سه نفر است.

به این ترتیب با نفوذ بالای اینترنت در کسب محتوای آموزشی برای مخاطبان سهم رسانه های اجتماعی مانند تلگرام و واتس آپ ۶۳درصد و وب سایت ها ۴۹درصد و شبکه های مانند اینستاگرام ۳۸درصد است.

از طرفی مخاطبان ترجیح می دهند ۴۲درصد از محتوای آموزشی را از طریق رسانه های اجتماعی مانند تلگرام و واتس آپ دریافت کنند و ۲۴درصد از آنها اپلیکیشن ها را انتخاب کرده اند.

این موضوع نشان از آن دارد که ضریب نفوذ اینترنت نزد ایرانیان مربوط به استفاده از موبایل است و ترجیح ۱۸درصد برای وب سایت ها نشان می دهد که این رسانه (وب سایت) تنها می تواند یک پشتوانه و آرشیو ماندگار برای اطلاعات آموزشی باشد.

رسانه مناسب برای نشر و تولید محتوا

آمار دیگر مربوط به تمایل و برتری ۹۱درصدی تلگرام جهت دریافت محتوای آموزشی نسبت به واتس آپ با ۷درصد و پیامک با ۲درصد در حوزه رسانه های اجتماعی است.

بنابراین براساس آمار بالا می توان نتیجه گرفت تلفن های هوشمند برترین ضریب نفوذ اینترنت در ایران را دارند و رسانه تلگرام قدرتمندترین بستر برای تولید محتوای آموزشی و نشر آنها را داراست که در رده های سنی متفاوت طالب دارد.

در گزارش آخر از نظربازار و به تحلیل آیمارکتور شبکه های اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته که در بالاترین حالت اینستاگرام با ۵۷درصد بیشترین سهم انتقال محتوای آموزشی را دارد.

بنابراین مقایسه دو بستر تلگرام و اینستاگرام نشان می دهد محتوای مبنی بر عکس و ویدئوی کوتاه (اینستاگرام) ضعیف تر از محتوای متن، عکس و ویدئو (تلگرام) است.

تلگرام برترین رسانه برای نشر محتوای آموزشی است.


کانال تلگرامی ما

https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 4 / 12 / 1395 ساعت: 3:37 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

اتاق فکـر (Think tank)چیست؟

اتاق فکـر (Think tank)چیست؟

اتاق فکر
شاید موضوع اتاق فکر، موضوع تازه و نویی به نظر نرسد اما نقش ارزشمند اتاق‌‌های فکر در تعاملات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و تاثیر مثبت آن در توسعه و ارتقای سازمان‌ها، به‌ویژه سازمان‌های ارایه دهنده خدمات به قشرهای متفاوت جامعه، باعث شده است که این تشکیلات غیر‌ساختارمند گذشته، امروزه جایگاهی در ساختار سازمان‌ها پیدا کند.
یکی از عادت‌‌های بدی که دامنگیر جامعه ماست، عمل پیش از تفکر یا تفکر پس از عمل است که راه برون رفت از این سیکل معیوب، نهادینه سازی الگوی عمل مبتنی بر معرفت است. اتاق فکر، مغزی برای اندیشیدن، ذهنی برای پرواز کردن و فکری برای گشودن است. اتاق فکر عرصه‌ای است که در آن خرد جمعی به منصه ظهور می رسد . در این فضا شرکت‌کنندگان درخصوص مسایل و موضوعات مورد بحث به اجماعی همگانی دست می‌یابند، چرا که در اینجا دیگر از روابط قدرت خبری نیست.


اتاق‌های فکر چهار ویژگی‌ عمده دارند:
1 – جمع اندیشی
2 – تولید فرآورده‌های فکر و انتقال به مخاطب
3 – معطوف بودن کوشش‌ها به مسایل روز
4 – درگیر نشدن در مسایل اجرایی و تشریفات رسمی سیاستگزاری


در اینجا کمیت بسیار مهم بوده و از تعداد پیشنهادهای بیشتر استقبال می‌گردد، زیرا احتمال رسیدن به راه حل بهتر را افزایش می‌دهد. در این روش یک گروه 5 الی 15 نفره با حضور یک رییس (البته نه از نوع روسای خودمحور) برای اداره نمودن جلسه و یک دبیر برای ثبت پیشنهادهای صورت گرفته با استفاده از برخی ابزار و امکانات تشکیل جلسه می‌دهند.
دستور کار جلسه قبلا با وضوح کامل به اعضا اعلام می‌شود . باید مطمئن شد تمامی اعضای گروه موضوع موردنظر را درک نموده باشند. اعضا در طی جلسه به نوبت پیشنهادهای خود را اعلام و دبیر جلسه آنها را یادداشت می‌نماید. با این حال این روش قواعدی دارد که به این شرح می‌باشد:
1 – اظهار نظر آزاد و بی‌واسطه و هر چند غیرمعمول بلامانع است (از ایده‌‌های غیرمعمول استقبال می‌شود).
2 – به هیچ اندیشه ای انتقاد نمی‌شود (انتقاد ممنوع است).
3 – حداکثر نظرات ارایه و جمع‌آوری می‌شود (تاکید بر کمیت نظرات و ایده‌هاست).
4 – تکوین نظرات در مدت معین صورت می‌گیرد (ایده‌ها ترکیب و بهبود پیدا می‌کنند).

 

کانال تلگرامی ما


https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 2 / 12 / 1395 ساعت: 8:54 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چرا یک خوش بین مادرزاد هستم

چرا یک خوش بین مادرزاد هستم.

کیم ووچونگ در کتاب "سنگفرش هر خیابان از طلاست"

اگر تنها 1 درصد شانس موفقیت در یک پروژه وجود داشته باشد، یک صاحب کسب و کار واقعی آن 1 درصد را به چشم جرقه اي می نگرد تا آتشی با آن روشن کند. در کسب و کار حق ندارید که 1 را روي 1 بگذارید و عدد 2 را بدست بیاورید. شما باید 1 را تبدیل به 10 کنید و 10 را تبدیل به 50. روش شمارش در کسب و کار چنین است.
در سراسر زندگی ام، بدون توجه به رویدادهاي آن، هرگز خوش بینی را کنار نگذاشته ام. همیشه موقعیت هاي بحرانی را چیزي بیش از خطراتی آنی و زودگذر تصور نکرده ام و این عصاره خوشبینی من می باشد. به یک معنی، کسب و تجارت را نوعی جنگ تلقی می کنم. هرچه کسب و تجارت بزرگتر باشد، حوادث بیشتري در پیشرو خواهید داشت و بیشتر باید براي آن مایه گذاشت.
وجه تمایز من با سایر صاحبان کسب و تجارت، تجربه قابل ملاحظه من در خرید شرکتهاي ورشکسته و راه اندازي مجدد آنهاست. رها کردن عملاً بدبینی است. وقتی دیگران شمارش غیرممکن ها را آغاز می کنند، من شمارش امکانات را شروع می کنم. دقیقاً از همان لحظه آغاز، بایست نسبت به هر آنچه که انجام می دهید، خوشبین باشید. اما یک چیز هست که براي تحقق احتمالات ضروري است و آن از خودگذشتگی است.
همچنین بایست یک فلسفه در زندگی داشته باشید. مردم وقتی واژه فلسفه را می شنوند آن را چیزي مغرورانه و مشکل در نظر می گیرند، اما فلسفه زندگی آنقدرها هم مشکل نیست. مهم نیست که چه کاري انجام می دهید، خود را وقف آن کار کنید، و اگر شما می توانید که خود را وقف استفاده جامعه کنید، همین کافی است.

 

کانال تلگرامی ما

https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 1 / 12 / 1395 ساعت: 4:6 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

هفت درس از اصغر فرهادی برای موفقیت در کسب و کار

هفت درس از اصغر فرهادی برای موفقیت در کسب و کار


افراد موفق، ورای زمینه کاری، رویکرد متفاوتی نسبت به کار دارند. این گروه نکاتی را در کارشان مد نظر قرار می‌دهند که باعث می‌شود در جایگاه متفاوتی نسبت به دیگران بیاستند. اگرچه هرکدام از ما، آدم‌های متفاوتی با ویژگی‌ها و توانایی‌های متفاوتی هستیم، اما همیشه توجه به نکات انگیزه‌هايی برای پیشرفت می‌دهند.

۱- توجه به مبانی
آمادگی بازیگران در فیلم‌های فرهادی به سبک تئاتر است. در تئاتر دورخوانی و اتود زدن (بازی‌کردن موقعیت‌ها) یک تمرین پایه‌ای است برای رسیدن به نقش اصلی. کمتر پیش می‌آید که در سینما گروهی به این شکل برای رسیدن به نقش‌ها تمرین کند. توجه به مبانی بازیگری و توجه به ریشه‌های شخصیتی هر نقش باعث می‌شود که کاراکترهای منحصر به فردی در فیلم جلوی چشم تماشاگر جلوه کنند.

توجه به مبانی و اصول در هر زمینه کاری کمک می‌کند تا بتوانید خدمات و محصولاتی با کیفیت و البته با اصالت ایجاد کنید.

۲- فیلم‌سازی به مثابه راه‌اندازی یک کسب و کار جدید

اصغر فرهادی تاکنون فیلم‌هایی را کارگردانی کرده که فیلم‌نامه‌اش را هم خودش نوشته. فرهادی ایده را پرورش می‌دهد، طرح را می‌نویسد، فیلم‌نامه را آماده می‌کند، تیم می‌سازد و کار را شروع می‌کند. این روند تشابه زیادی با راه‌اندازی یک کسب و کار دارد. در واقع فرهادی مثل یک کارآفرین، از ایده تا اجرا و نتیجه درگیر تمام روال‌های کاری می‌شود و به جزییات اهمیت می‌دهد.

۳- توجه به جزییات

ممکن است ایده ساختن فیلمی در مورد دروغ به ذهن خیلی از کارگردان‌ها برسد اما چه اتفاقی می‌افتد که در بین همه این فیلم‌ها، چهارشنبه سوری، درباره الی و جدایی نادر از سیمین تبدیل می‌شود به سه‌گانه‌ای ماندگار؟

پاسخ توجه به جزییات است. این جزییات است که باعث بروز تفاوت در یک کار با یک کار دیگر می‌شود. چه آن کار یک اثر هنری باشد و چه ایده راه‌اندازی یک کسب و کار. چه یک کارگردان توجه به جزییات را مهم بشمارد و چه یک متخصص فنی.

در تمام دنیا محصولات و خدمات مشابهی وجود دارد. اما توجه به جزییات در یک محصول یا خدمت عامل موفقیت آن می‌شود.

۴- جهان‌بینی

البته که جزییات بسیار مهم است اما نگاه به جزء از نگاه به کل سرچشمه می‌گیرد. نگاه کلی جهان‌بینی ماست. در فیلم‌های اصغرفرهادی با نوع نگاه کارگردان به دنیا آشنا می‌شویم. فرهادی در نقطه‌ای می‌ایستند و به دنیا نگاه می‌کند که شاید برای بسیاری تازگی داشته باشد. فرهادی یک نگاه کلی به دنیا دارد و بعد به جزییات بخشی از این دنیا می‌پردازد. این نوع نگاه ناشی از جهان‌بینی است.

جهان‌بینی در کار به ما کمک می‌کند تا فلسفه انجام کاری را به‌دست بیاوریم. این‌که چرا حرفی را
می‌زنیم و چرا کاری را انجام می‌دهیم.


٥- رهبری و موفقیت گروهی

تفاوت کلاسیک مدیریت و رهبری که همیشه به آن اشاره می‌شود در این است که یک رهبر علاوه برمدیریت و کنترل وظایف، تعریف دورنما و ایجاد انگیزه در تیم برای رسیدن به هدف را نیز برعهده دارد. فرهادی تصویر کار مورد نظرش را برای بازیگران توصیف می‌کند و آنها را برای درک موقعیت آماده می‌کند. خواسته‌اش را واضح می‌گوید و حرکت بازیگران را اصلاح می‌کند. با این روش نه‌تنها بازیگران که کل عوامل فیلم می‌دانند که به چه نقطه‌ای می‌خواهند برسند.

٦- ایجاد فرصت
ممکن است از شرایط این‌طور به نظر برسد که نمی‌توان فیلمی با بعد جهانی ساخت، یا در این شرایط نمی‌توان کاری با کیفیت انجام داد. می‌توان پنداشت که اوضاع سیاسی و اقتصادی نامناسب است و همین موضوع دلیل کافی است برای این‌که حرکتی نکرد. می‌توان برای وجود ضعف‌ها و کاستی‌ها زمین و زمان را متهم کرد. اما فرهادی از تهدیدها و محدودیت‌ها استفاده می‌کند و روش خلاقانه‌ای را برای بیان موضوع مورد نظر خود پیدا می‌کند.

٧- دوری از حاشیه‌ها

بسیاری از افراد حرفه‌ای بزرگترین شکست‌ها را وقتی متحمل می‌شوند که خود را درگیر حاشیه‌ها کنند. وقتی درگیر بحث‌های لفظی می‌شوند و شروع به صحبت درباره دیگران می‌کنند. این افراد بزرگترین ضربه‌ها را وقتی می‌خورند که خود را درگیر جریان‌ها و بازی‌های عجیب و غریب می‌کنند. اما یک فرد حرفه‌ای – فرهادی – که رویکردش رسیدن به هدف است، خود را از حاشیه‌ها دور می‌کند و وارد بازی‌ها و درگیری‌های لفظی نمی‌شود.

 

کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 30 / 11 / 1395 ساعت: 9:18 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

8 درس عبرت آموز از بیل گیتس برای ثروتمند شدن

8 درس عبرت آموز از بیل گیتس برای ثروتمند شدن

تا به حال به این فکر کرده اید که بیل گیتس با ارزش خالص 80 میلیارد دلار چگونه به جایگاه ثروتمندترین فرد دنیا دست پیدا کرد؟ حضور با محصول درست در مکان درست در آستانه ظهور عصر رایانه های شخصی، به طور قطع نقش بسیار برجسته ای در این زمینه داشته است. اما رویکرد های هوشمندانه ای نسبت به کار و زندگی نیز وجود دارند که در موفقیت گیتس نقش بزرگی ایفا کرده اند و همه ما نیز می توانیم از آنها درس بگیریم.

اخیراً فهرستی منتشر شده است از ۱۰ عادت و تجربه ای که گیتس را به چنین موفقیتی رسانده و به او کمک کرده به چنین جایگاهی برسد. در ادامه ۸ مورد از این فهرست را از نظر خواهید گذراند:

1 گیتس همیشه در حال یادگیری است

گیتس به ترک کردن هاروارد معروف است، اما تنها دلیلی که باعث شد هاروارد را ترک کند این بود که او و الن شاهد فرصت محدودی برای راه انداختن شرکت نرم افزاری خودشان بودند. در واقع گیتس عاشق یادگیری است و اغلب در کلاس هایی شرکت می کرد که در آنها ثبت نام نکرده بود. این ویژگی او در جابز نیز وجود داشت. جابز هم از Reed College انصراف داد تا بتواند در کلاس های مورد علاقه اش شرکت کند.

2 او هر نوع کتابی که فکرش را بکنید می خواند

پدر گیتس در مصاحبه ای گفته بود: «تقریباً هر نوع کتابی توجه او را به خود جلب می کرد؛ دائرة المعارف، علمی تخیلی، هرچه فکرش را بکنید». والدین گیتس از علاقه بسیار فرزندشان به خواندن کتاب به وجد می آمدند، اما باید پای میز شام قانون «مطالعه ممنوع» وضع می کردند. آن عشق به مطالعه هنوز هم در وی ادامه دارد، و گیتس هنوز هر سال فهرستی از کتاب های مورد علاقه اش منتشر می کند. مطالعه عادت فوق العاده ای است که می توانید در خود پرورش دهید. فقط حواستان باشد زمان مناسبی برای آن در نظر بگیرید.

3 برای دیگران اعتبار قائل می شود

وقتی در مصاحبه ای از گیتس خواسته شد بهترین تصمیم کسب و کاری اش را نام ببرد او گفت: «به نظرم بهترین تصمیم کسب و کاری من واقعاً در انتخاب افراد است. او و الن رابطه پیچیده ای با یکدیگر داشته اند، اما گیتس تا جایی پیش رفت که گفت انتخاب الن به عنوان شریک کاری ام در صدر این فهرست قرار می گیرد. همه ما باید در معرفی و تبلیغ خودمان مهارت داشته باشیم، اما اعتبار بخشیدن به کسانی که با آنها کار می کنید در فرصت مناسب، تصمیم هوشمندانه ای است.

4 به قضاوت خودش اعتماد دارد

اگر همیشه به توصیه ها و پیش بینی های دیگران گوش دهید می توانید زندگی حرفه ای خوبی برای خود رقم بزنید. اما برای داشتن یک زندگی شغلی عالی مثل گیتس و جابز، باید اول از همه و بیشتر از همه به خودتان گوش دهید؛ حتی اگر کل دنیا بگویند در اشتباه هستید. این همان چیزی است که وقتی گیتس و الن مایکروسافت را به راه انداختند اتفاق افتاد. گیتس در مصاحبه ای گفت: «این شرکت بر اساس ایده دیوانه واری شکل گرفت که هیچ کس دیگری با آن موافق نبود. اینکه چیپ های رایانه ای آنقدر قدرتمند می شوند که رایانه ها و نرم افزار ها به ابزاری روی تمام میزها و در همه خانه ها بدل خواهند شد». همه می گفتند آنها در اشتباه اند. اما گیتس و الن کار خودشان را کردند و باقی قضایا دیگر اهمیتی نداشت.

5 در قبال پول محافظه کار است

گیتس در مصاحبه ای در سال ۱۹۹۸ گفت: «می خواستم آنقدر پول در حساب بانکی ام داشته باشم که بتوانم یک سال حقوق شرکت را بدون داشتن کوچکترین درآمدی بپردازم، و تقریباً همیشه هم به این خواسته ام پایبند هستم. ما در حال حاضر چیزی حدود ۱۰ میلیارد دلار داریم که برای سال آینده نیز کفایت می کند». در صورتی که اتفاق ناگواری بیافتد، چقدر پول برای پرداخت حقوق تیم خود کنار گذاشته اید؟

6 از اشتباهات خود درس می گیرد

او در مصاحبه ای در سال ۲۰۰۸، بخشی از موفقیت مایکروسافت را حاصل توانایی خود و تیم رهبری اش در شناسایی زودهنگام اشتباه، و اتخاذ رویکردی متفاوت دانست. او به طور قطع طی این سال ها اشتباهات زیادی مرتکب شده است که می تواند از آنها درس گرفته باشد؛ حتماً شما هم ویندوز ویستا را به خاطر دارید.

7 خواب کافی دارد

همه ما از اهمیت خواب آگاهی داریم. او به جای گله کردن از کار کردن تا دیرهنگام و کمبود خواب، از ۷ ساعت خواب شبانه خود اطمینان حاصل می کند، چون در غیر این صورت نمی تواند خلاق باشد. این به طور قطع عادت خوبی است و هر کسی می تواند آن را در خود پرورش دهد.

8 واقعا روی کاری که انجام می دهد تمرکز می کند

تعداد بسیار زیادی از ما به راحتی تمرکز خود را از دست می دهیم و حتی با اینکه می دانیم این کار چقدر ناکارآمد است قربانی انجام چند کار در آن واحد می شویم. گیتس نه تنها در برابر این وسوسه مقاومت می کند، بلکه هنگام کار روی موضوعات مختلف تمرکز بسیار زیادی روی آنها از خود نشان می دهد. او آنقدر خود را وقف انجام کار می کرد که ممکن بود هنگام کد نوشتن خوابش ببرد، بعد از یک ساعت بیدار شود و درست از همان جایی که خوابش برده بود کارش را ادامه دهد. شما لازم نیست تا این حد به خودتان فشار بیاورید. اما به جای سر زدن های مداوم به فیسبوک و قیمت های سهام، هرچه بیشتر روی کاری که انجام می دهید متمرکز شوید، کار بهتری انجام خواهید داد و اثربخش تر خواهید بود.


کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 27 / 11 / 1395 ساعت: 7:45 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

راهبرد قمار در زندگی و بازار

راهبرد قمار در زندگی و بازار

 من یک اسکناس ٢٠ دلاری دارم.
آن را به هر قیمتی که بخواهید به شما می ‌فروشم، فقط دقت کنید هر مبلغی را بگویید باید پرداخت کنید.

پیشنهادها از یک دلار شروع می‌ شود و با گام های یک دلاری بالا می رود، ولی نکته‌ای كه وجود دارد این است که افراد دیگر هم می ‌توانند روی این اسکناس ٢٠ دلاری پیشنهاد قیمت دهند و اگر کسی توانست قیمت بالاتری از شما پیشنهاد داده و شمارا شکست دهد، شما همچنان باید به اندازه پیشنهاد آخرتان به من پول بدهید و در ازای آن چیزی دریافت نخواهید کرد!

افراد در ابتدا از اینکه می‌توانند یک اسکناس بیست دلاری را ۲ یا ۵ یا ۱۰ دلار بخرند، هیجان‌ زده می‌شوند، پول مفت است، ولی در قیمت ‌های ۱۷ و ۱۸ دلار یک جنگ تمام عیار بین پیشنهادهای دو نفر که می‌ فهمند ممکن است در انتها مجبور شوند، پول خیلی زیادی را برای هیچ پرداخت کنند، در می‌گیرد.
آن ‌ها برای آن که نبازند، پشت سر هم پیشنهادهای بالاتری می‌دهند!

 ناگهان شخصی برای یک اسکناس ۲۰ دلاری ۲۱ دلار پیشنهاد می دهد؛ که در حقیقت منطقی است، چون در این قیمت برنده ۱ دلار می ‌بازد (با احتساب بیست دلاری که دریافت می کند.) در حالی که بازنده ۲۰ دلار خواهد باخت.

از اینجا همه چیز بالا می‌گیرد، جنگ برای برد تبدیل می‌شود به جنگ برای کمتر باختن، و باعث می ‌شود تا پیشنهادها برای یک اسکناس ۲۰ دلاری به طور کاذب بالا برود.

استاد مدیریت دانشگاه وارتون آدام گرنت ( Adam Grant ) که در جلسات مشاوره از این بازی استفاده می ‌کند، می‌گوید که یک افسر ارتش یک بار حدود ۵۰۰ دلار برای یک اسکناس ۲۰ دلاری پرداخت.

استاد مدرسه کسب و کارِ هاروارد مکس بیزرمن (Max Bazerman) ادعا می ‌کند که حدود ۱۷۰۰۰ دلار از به مزایده گذاشتن یک اسکناس ۲۰دلاری بین دانشجو هایش بدست آورده و حداقل یک دانشجو بوده است، که ۲۰۴دلار برای یکعدد اسکناس ۲۰ دلاری پرداخت کرده است.

طبق دانسته های روانشناسان افراد بیشتر از آنکه از بردن لذت ببرند از باخت متنفرند.
به این نکته «بیزاری از باخت» گفته می‌شود که از عوامل اصلی ضرر در بورس و سایر بازارهای مالی یا زندگی شخصی است.

شما هنگامی که در معامله سود می کنید، به سرعت جایگاه خود را تثبیت می کنید و به آن اجازه رشد بیشتر نمی دهید ولی وقتی در ضرر هستید به آن اجازه رشد و بزرگ شدن می دهید، چون ناخوداگاه ذهن شما از ضرر متنفر است و همین بیزاری از باخت عامل اصلی حباب قیمتی نیز هست.

 تحلیل راهبردی:

در زندگی یا تصمیمات مالی مهم حتما از مشاوران با تجربه استفاده کنید!
زیرا مواردی از این دست می تواند کل روند زندگی را تحت تاثیر قرار دهد.

 هیچ گاه در رقابت کاذب برای بدست آوردن شخص،کالا و... قرار نگیرید!
زیرا نقطه ضعف یا پافشاری شما عاملی برای پرداخت هزینه ای است که هیچ گاه تناسبی با خواسته شما ندارد.

 خواسته یا تمایل خود را بر پایه تمایلات دیگران پایه ریزی نکنید و نیازهای واقعی خود را ملاک قرار دهید.

در نهایت تحت تاثیر جو بوجود آمده قرار نگرفته و بیشتر از بهای چیزی هیچ هزینه ای اعم از مادی یا عاطفی نپردازید.


تاریخ ارسال پست: 27 / 11 / 1395 ساعت: 6:1 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

مانند یک مورچه منطقی باشیم و بزرگ بیندیشیم

مانند یک مورچه منطقی باشیم و بزرگ بیندیشیم


مورچه ها منطق فوق العاده ای دارند که می تواند برای استراتژیست ها الهام بخش باشد.
منطق مورچه ای دارای 4 قسمت است:

اولین بخش آن این است: «یک مورچه هرگز تسلیم نمی شود»
منطق خوبی است، اگر آنها به سمتی پیش بروند و شما سعی کنید متوقف شان کنید به دنبال راه دیگری می گردند . بالا می روند، پایین می روند، دور می زنند.
آنها به جستجوی خود برای یافتن راه دیگر ادامه می دهند.
چه منطق قدرتمندی؛ هرگز از جست و جوی راهی که تو را به مقصد مورد نظر می رساند دست نکش.

بخش دوم این است:
«مورچه ها کل تابستان را زمستانی می اندیشند»
این نگرش مهمی است.نمی توان اینقدر ساده لوح بود که گمان کرد تابستان برای همیشه ماندگار است . پس مورچه ها وسط تابستان در حال جمع آوری غذای زمستانشان هستند .
آینده نگری اصل مهمی است و باید در تابستان فکر طوفان را هم کرد . باید همچنان که از آفتاب و شن لذت می برید به فکر سنگ و صخره هم باشید.

سومین بخش از منطق مورچه این است:
«مورچه ها کل زمستان را مثبت می اندیشند»
این هم مهم است . در طول زمستان مورچه ها به خود یادآور می شوند که این دوران زیاد طول نمی کشد ؛ به زودی از اینجا بیرون خواهیم رفت . و در اولین روز گرم ، مورچه هابیرون می آیند . اگر دوباره سرد شد آنها برمی گردند زیر ، ولی باز در اولین روز گرم بیرون می آیند . آنها برای بیرون آمدن نمی توانند زیاد منتظر بمانند.

چهارمین و آخرین منطق مورچه ها: یک مورچه در تابستان چه قدر برای زمستان خود جمع می کند؟
«هر چه قدر که در توانش باشد»
چه منطق فوق العاده ای است این منطق که هر چه قدر در توانایی ات است.

یک بار دیگر با هم مرور کنیم:
1. هرگز تسلیم نشو
2. آینده را ببین (زمستانی بیاندیش)
3. مثبت بمان (تابستان را به خاطر بسپار)
4. همه تلاشت را بکن
آیا شما به اندازه یک مورچه منطقی هستید
مانند یک مورچه منطقی باشیم و مانند
مورچه بزرگ بیندیشیم!

کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 26 / 11 / 1395 ساعت: 8:16 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

مدل ذهنی شما کدام است؟

مدل ذهنی شما کدام است؟


۱-مدل ذهنی «شکارچی»

۲-مدل ذهنی «کشاورز».


کسانی که در جاده موفقیت مانند یک شکارچی زندگی و حرکت میکنند، تمام لحظات زندگی خود را در پی «شکار» میگردند.
همه چیز از دیدگاه آنان یا فرصت است یا تهدید.

هر صدای نجوایی، هر درخشش نوری، هر مسیر تاریکی، میتواند در آنها امید یا ترس ایجاد کند. شکارچی توانمند می داند که شب هنگام، شکار در دست به خانه بازخواهد گشت.

بر در و دیوار خانه خود، پوست شکارها و شاخ گوزنها و دندان گرازها را نصب میکند و هر شب، در اندیشه شکار فردا میخوابد.

اشکال زندگی شکارچی در این است که هر موجود زنده ای را یا شکار میداند یا شکارچی. اگر آن را شکار ببیند، تا دست یافتن بر آن و به چنگ کشیدنش، آرامش را تجربه نخواهد کرد و اگر دیگری را شکارچی ببیند، سختی رقابت، طعم شیرین شکار را بر او تلخ خواهد کرد.

این شکارچیان را در محیط پیرامون و محیط کسب و کار دیده اید؟

تمام روز در پی تلاش و موفقیت و رشد و پیشرفت و پول.
و دیوارهای اتاقشان پوشیده از مدارک و تقدیرنامه ها و نشانها.

و اما کشاورزها...

هستند کسانی که در جاده موفقیت، مانند یک کشاورز زندگی میکنند.
بذری میکارند و آرام مینشینند.
میدانند روزی این بذر به میوه تبدیل خواهد شد.
تا آن روز در انتظار می مانند.
هر از گاهی، آبی بر مزرعه می پاشند و خاک را سیراب کنند.
هر از گاهی، دستی بر سر و روی نهالها می کشند و آرامتر از شکارچی زندگی میکنند.

عموم مردم در یکی از این دو باور ذهنی گرفتار میشوند.
گروه نخست آنچنان دلمشغول رشد و موفقیت میشوند که ابعاد دیگر زندگی را فراموش میکنند...

و گروه دوم، آنچنان به جستجوی آرامش بر میخیزند که شیرینی تنش و تلاش و تکاپو را به فراموشی می سپارند.

 اما راه سومی هم هست ! راه سوم، میتواند الگوی ذهنی «ماهیگیر» باشد.

آرامش و سکوت و لذت و انتظار برای فرصت.

زمانی که فرصتی دست داد با سرعت و انرژی برای در اختیار گرفتن آن بکوشیم و دوباره در انتظار و آرامش بنشینیم.
موفقیت در زندگی، نه با آرامش مطلق به دست می آید نه با کوشش جانفرسا.
موفقیت ترکیب مناسبی از این دو است.
وقت آن است که از خود بپرسید راستی من چه کاره ام؟

«کشاورز؟
«شکارچی؟
یا ماهیگیر؟

 

کانال تلگرامی ما 

https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 26 / 11 / 1395 ساعت: 8:7 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

هفت قانون طلایی NLP برای موفقیت

هفت قانون طلایی NLP برای موفقیت :


قانون اعتقادات

به هر چیز که اعتقاد داشته باشید چه درست چه نادرست، بر قسمت نیمه‌هوشیار ذهن تأثیر می‌گذارد و با دقتی حیرت آور به عینیت در می‌آید. هر امر باید ابتدا در غالب اعتقاد درآید تا به آن عمل شود.


قانون انتظارات

هر آنچه که انتظارش را می‌کشید به سرتان می‌آید. مثلاً اگر انتظار یک زندگی خوب و موفق را می‌کشید، همان را خواهید داشت و برعکس. پس اگر هر عملی که انجام دهید از آن انتظار مثبت داشته باشید، نتیجه مثبت خواهید گرفت. حتماً تأثیر این قانون را در زندگی روزمره زیاد دیده‌اید.


قانون جاذبه

منفی‌ها، منفی‌‌ها را جذب می‌کنند و مثبت ها، مثبت‌‌ها را. افراد با ذهنیت منفی، اشخاص منفی را جذب می‌کنند و برعکس، افراد با ذهنیت مثبت، اشخاص پر انرژی و مثبت‌اندیش را.


قانون جانشینی

ذهن نیمه‌هوشیار در یک لحظه می‌تواند فقط به یک وجه از قضیه فکر کند (مثبت یا منفی). یعنی زمانی که می‌خواهیم به جنبه مثبت کاری فکر کنیم قادر نیستیم در همان لحظه جوانب منفی آن را هم بسنجیم. مگر آنکه جنبه منفی جانشین وجه مثبت شود.


قانون کارما

آدمی تنها آنچه را که می‌دهد باز می‌ستاند. بازی زندگی، بازی بومرنگ هاست. پندار و کردار و گفتار انسان دیر یا زود با دقتی حیرت انگیز به خود او باز می‌گردد.
کارما واژه‌ای است سانسکریت به معنای «بازگشت». آنچه که آدمی بکارد، همان را درو خواهد کرد. بسیاری از مردم از این واقعیت غافلند که هدیه دادن نوعی سرمایه گذاری است و اندوختن از سر حرص و احتکار جز تنگدستی عاقبتی ندارد.


قانون بخشایش

این قانون می‌گوید خطا‌‌های خود و دیگران را فراموش کنید و ببخشید. فراموش کردن خطا‌‌های خود این حسن را دارد که تصویر ذهنی شخص از خود، مخدوش نمی‌شود.
هر اندیشه‌ی خشک و محدود‌کننده‌ای مثل مقصر دانستن خود، یا کینه و ناراحتی داشتن از دیگران بر ذهن نیمه‌هوشیار اثر گذاشته، مانع پیشرفت می‌شود.


قانون پرهیز از تردید و هراس

جز تردید و هراس هیچ چیز نمی‌تواند میان انسان و آرمان‌‌هایش فاصله ایجاد کند. اگر انسان بدون دلهره، برای تحقق آرزو‌هایش تلاش کند، بی‌درنگ برآورده خواهد شد.
ترس، دشمن بزرگ بشر است. ترس از تنگدستی، ترس از بدبختی، ترس از شکست، ترس از بیماری، ترس از دست دادن و …

 

کانال تلگرامی ما 

https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 26 / 11 / 1395 ساعت: 8:4 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

لطفا" بر روی مسائل خود جفت‎پا نپرید!

لطفا" بر روی مسائل خود جفت‎پا نپرید!

گاهی به جای اینکه مساله‎ای را به‎درستی حل کنیم، آن را از نقطه‎ای به نقطه دیگر منتقل می‎کنیم. نقل است تاجر فرشی در زیر یكی از زیباترین فرش‎های خود، متوجه یک برآمدگی‎ شد. وی به‎سرعت برای از بین بردن برآمدگی مذکور بر روی آن پرید و برای لحظاتی آن را محو كرد؛ اما در كمتر از چند ثانیه، برآمدگی از قسمت دیگر فرش سربرآورد. تاجر دوباره بر روی برآمدگی جدید پرید تا كاملا محوش كند، اما باز هم برآمدگی جلوتر رفت و این مسئله به دفعات تكرار شد، تا اینكه در نهایت تاجر مجبور شد فرش را بلند كند و در زیر آن، ماری عصبانی را مشاهده کرد!

علاقه‎مندم عنوان این رویکرد غلط حل مسئله را با الهام از این داستان، "جفت‎پا پریدن روی مساله" بگذارم. راه‎حل‎های ارائه شده برای تعدادی از مسائل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی اطرافمان، به‎نحوی جالبی دچار چنین آفتی هستند. گاهی‎وقت‎ها به این می‎اندیشم که تعداد قابل توجهی از مدیران در کشور ما، به جای هنر "حل مساله"، بیشتر آراسته به مهارت "انتقال مسئله" هستند. اجازه بدهید در این زمینه مثالی بزنم.

زمانی که پلیس برای مبارزه با اراذل و اوباش، جفت‎‎پا بر روی آن‎ها در برخی از محلات تهران می‎پرد، بخشی از مسئله زیر پای پلیس گیر می‎کند (بازداشت تعدادی از اراذل و اوباش)، اما بخش قابل توجهی از آن به شکل یک برآمدگی جدید، خود را در قالب کاهش ضریب امنیت کمربند حاشیه‎ای تهران (مانند اسلامشهر، پاکدشت، ورامین و مواردی از این‎دست) نشان می‎دهد. زیرا وقتی پلیس به منطقه تجمع اراذل حمله می‎کند، موفق به دستگیری همه آن‎ها نمی‎شود. درنتیجه گروهی از این افراد محل اقامت خود را ترک کرده و تا آرام شدن اوضاع، به منطقه‎ای نه چندان دور نقل‎مکان می‎کنند و کجا بهتر از کمربند حاشیه‎ای شهر تهران. این افراد زمانی که به جای جدید می‎روند، رذالت‎های خود را نیز به‎همراه می‎برند و مشکلاتی را برای منطقه جدید خود ایجاد می‎کنند. در نتیجه زمانی که شما به جای تمرکز بر پروسه‎های مستمر امنیت داخلی (منظور در اینجا امنیت ملی نیست)، بیشتر بر روی پروژه‎های موقت ایجاد امنیت متمرکز می‎شوید، به‎وجود آمدن چنین تبعاتی دور از انتظار نخواهد بود.

گاهی مسائل پیش‎روی ما همانند سطل رنگی هستند که جفت‎پا پریدن روی آن‎ها، منطقه بزرگی از اطراف‎مان را رنگی خواهد ساخت!

مهدی شامی زنجانی (عضو هیات علمی دانشگاه تهران)

 

کانال تلگرامی ما

https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 25 / 11 / 1395 ساعت: 5:42 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

استراتژی الهام بخش مورچه ها

استراتژی الهام بخش مورچه ها

 مورچه ها آفرینش فوق العاده ای دارند که می تواند برای استراتژیست ها الهام بخش باشد.

 عملکرد مورچه ای دارای ۴ قسمت است:

 اولین بخش آن این است:
« مورچه ها هرگز تسلیم نمی‌شوند. »

 منطق خوبی است، اگر آنها به سمتی پیش بروند و شما سعی کنید متوقف شان کنید به دنبال راه دیگری می‌گردند.

 بالا می روند، پایین می‌روند، دور میزنند.
آنها به جستجوی خود برای یافتن راه دیگر ادامه می دهند.

 چه منطق قدرتمندی؛ هرگز از جست و جوی راهی که تو را به مقصد مورد نظر می‌رساند، دست نکش!

 بخش دوم این است:
« مورچه ها کل تابستان را زمستانی می اندیشند. »

 این نگرش مهمی است.
نمی‌توان اینقدر ساده لوح بود که گمان کرد تابستان برای همیشه ماندگار است.

 پس مورچه ها وسط تابستان در حال جمع آوری غذای زمستانشان هستند.

 آینده نگری اصل مهمی است و باید در تابستان فکر طوفان را هم کرد.

 باید همچنان که از آفتاب و شن لذت می برید به فکر سنگ و صخره هم باشید.

 سومین بخش از منطق مورچه این است:
« مورچه ها کل زمستان را مثبت می اندیشند.»

 این هم مهم است.
در طول زمستان مورچه ها به خود یادآور می‌شوند که این دوران زیاد طول نمی کشد؛ به زودی از اینجا بیرون خواهیم رفت و در اولین روز گرم، مورچه ها بیرون می آیند.
 اگر دوباره سرد شد آنها برمیگردند زیر، ولی باز در اولین روز گرم بیرون می آیند.
 آنها برای بیرون آمدن نمیتوانند زیاد منتظر بمانند.

 چهارمین و آخرین منطق مورچه ها: « یک مورچه در تابستان چه قدر آذوقه برای زمستان خود جمع می کند؟ »

«هر چه قدر که در توانش باشد!»
 چه منطق فوق العاده ای است این منطق که هر چه قدر در توانایی ات است.

 یک بار دیگر با هم مرور کنیم:

 هرگز تسلیم نشو!

 آینده را ببین! (زمستانی بیاندیش.)

 مثبت بمان! (تابستان را به خاطر بسپار.)

 همه تلاشت را بکن!

 آیا ما هم به اندازه یک مورچه منطقی هستیم؟


تاریخ ارسال پست: 25 / 11 / 1395 ساعت: 4:32 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

لطفا مغز خود را خالی نکنید

لطفا مغز خود را خالی نکنید!

چه کنم؟ چه تصمیمی بگیرم؟ چه خوردنی برای صبحانه مناسب است؟ نان سبوس دار با نوشیدنی قهوه یا با چای؟
در طول روز دائماً با موضوعاتی مواجه هستیم که باید در مورد آنها تصمیم بگیریم. از سر میز صبحانه گرفته تا خرید مایحتاج منزل. بیشتر مواقع گمان می کنیم که موضوع بسیار ساده است. حق انتخاب داریم. تصمیم میگیریم و موضوع مورد علاقه خود را انتخاب میکنیم. اما همین تصمیم به ظاهر ساده نیروی مغز را تخلیه کرده و از رمق می اندازد!

یک موسسه تحقیقی مربوط به دانشگاه «فلوریدا استیت» توسط آزمایشات متعددی نشان داد، انسانهایی که طیف انتخابی وسیعی دارند و دائما درگیر تصمیم گیری و انتخاب هستند، مبتلا به ضعف تمرکزو نارسایی در رسیدن به هدف خود می باشند

دانشمندان در یکی از آزمایشات به نیمی از افراد مورد آزمایش پیشنهاد کردندکه از میان انبوهی از مواد غذایی، مواد درسی و کلاسهای دانشگاهی بنا به سلیقه خود انتخابی داشته باشند، در حالیکه نیم دیگر در معرض چنین تصمیم گیری ای نبودند. در مرحله بعدی، آزمایش شوندگان می بایست بین دو تکلیف ساده یکی را انتخاب کرده و انجام می دادند؛ باید نوشیدنی بسیار بد مزه و مشمئز کننده خاصیت داری را بنوشند و یا اینکه دست خود را مدت زیادی در آبی صفر درجه فرو برده و نگه دارند. آزمایش شوندگانی که قبلا بین انبوهی از موضوعات پیشنهادی با تصمیم گیری مواجه بودند، دچار مشکل در تصمیم گیری شدند. آنان نتوانستند تمرکز کنند، تصمیم گیری درستی داشته باشند و در نتیجه آن را نیمه تمام رها کردند.

این دانشمندان برای اینکه همین مساله را در زندگی روزمره نیز آزمایش کنند، از خریدارانی که بعد از خرید از مرکز تجاری باز می گشتند سوال کردند که چند تصمیم گیری و انتخاب در حین خرید داشتند؟ سپس چندین مساله ساده ریاضی را برای حل کردن به آنان دادند. آنان همچنین در این آزمایش دیدند که خریدارانی که خرید آنان بیشتر تحت تصمیم گیری و انتخاب انجام شده بود، در حل مسائل ساده ریاضی بیشتر دچار اشتباه شدند و این آزمایش در مورد هر سن و جنسیتی و مدت زمان خرید صادق بود.
به نظر می رسد که تصمیم گیری یک منبع غنی انرژی در مغز را تخلیه کرده و مغز را کاملا خسته می نماید. آزمایشات متعدد نشان می دهد چه این تصمیمات آزادانه گرفته شده باشند و چه به خواسته فرد دیگر، دیده می شود که پس از تصمیم گیری، تمرکز و نیروی فکری به مراتب کاهش پیدا می کند (منبع آکادمی تفکر).

تجویز راهبردی:
چه کنیم؟ یعنی تصمیمی نگیریم؟ این برداشت اشتباه است. اصولا مغز نیز مانند عضله است اگر از ان استفاده نکنیم به مرور ضعیف و ضعیف تر می شود و از بین می رود. باید مغز را به کار گرفت! و استفاده مناسب از مغز باعث ورزش و پرورش آن خواهد شد. سه تجویزکلیدی در این زمینه می تواند راهگشا باشد:
1-تصمیمات تخصصی را تفویض کنید. قرار نیست شما در همه زمینه ها متخصص باشید. از نظرات دیگران استفاده کنید.

2-زمان و توان خود را متمرکز کنید بر تصمیمات اساسی تر و مهم تر. از قانون پارتو استفاده کنید از خود بپرسید کدام 20 تصمیمات است که 80 را محقق خواهد کرد؟

3-از روتین سازی تصمیمات کوچک استفاده کنید: یکی از تکنیک هایی که برخی به کار می برند خیلی ساده است: آنها تصمیمات کوچک را تبدیل به روتین می کنند و عملا حذف می کنند. تصمیم گیری مثل یک عضله عمل می کند. وقتی در طول روز به دفعات از آن استفاده کنید انرژی خود برای عملکرد موثر را از دست می دهد و خسته می شود. یکی از بهترین تکنیک هایی که برخی برای کنار آمدن با خستگی ناشی از تصمیم گیری به کار می گیرند، حذف تصمیمات کوچک با تبدیل آنها به روتین روزانه است. مثلا در مورد پوشش، غذا، رفت و آمد و ... یک بار یک تصمیم کلی بگیرید که در طول روز از تصمیم گیری مکرر در مورد آن ها فراغت حاصل کنید. این کار منابع ذهنی شما را برای تصمیمات پیچیده تر نگه می دارد.

دکتر مجتبی لشکربلوکی

 

کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 25 / 11 / 1395 ساعت: 3:31 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

تئوری سوسک در توسعه شخصی

“تئوری سوسک در توسعه شخصی”

در یک رستوران، یک سوسک ناگهان از جایی پر می‌زند و بر روی یک خانمی می‌نشیند.
آن خانم از روی ترس شروع به فریاد زدن می‌کند. او وحشت‌زده بلند می‌شود و سعی ‌می‌کند با پریدن و تکان دادن دست‌هایش سوسک را از خود دور کند.
واکنش او مسری بود و افراد دیگری هم که سر همان میز بودند وحشت‌زده می‌شوند.
بالاخره آن خانم موفق می‌شود سوسک را از خود دور کند.
سوسک پر می‌زند و روی خانم دیگری نزدیکی او می‌نشیند. این بار نوبت او و افراد نزدیکش می‌شود که همین حرکت‌ها را تکرار کنند!

پیشخدمت به سمت آنها می‌دود تا کمک کند.
در اثر واکنش‌های خانم دوم، این بار سوسک پر می‌زند و روی پیشخدمت می‌نشیند.
پیشخدمت محکم می‌ایستد و به رفتار سوسک بر روی لباسش نگاه می‌کند.
زمانی که مطمئن می‌شود، سوسک را با انگشتانش می‌گیرد و به خارج رستوران پرت می‌کند.
در حالی‌که قهوه‌ام را مزه مزه می‌کردم، شاهد این جریان بودم و ذهنم درگیر این موضوع شد. آیا سوسک باعث این رفتار عصبی شده بود؟
اگر اینطور بود، چرا پیشخدمت دچار این رفتار نشد؟
چرا او تقریبا به شکل ایده‌آلی این مسئله را حل کرد، بدون این‌که آشفتگی ایجاد کند؟

این سوسک نبود که باعث این ناآرامی و ناراحتی خانم‌ها شده بود، بلکه عدم توانایی خودشان در برخورد با سوسک موجب ناراحتیشان شده بود.

من فهمیدم این فریاد پدرم، همسرم یا مدیرم بر سر من نیست که موجب ناراحتی من می‌شود،
بلکه ناتوانی من در برخورد با این مسائل است که من را ناراحت می‌کند.
این ترافیک بزرگراه نیست که من را ناراحت می‌کند،
این ناتوانی من در برخورد با این پدیده ‌است که موجب ناراحتیم می‌شود.

من فهمیدم در زندگی نباید واکنش نشان داد، بلکه باید پاسخ داد.
آن خانم‌ به اتفاق رخ‌داده واکنش نشان داد، در حالیکه پیشخدمت پاسخ داد.

واکنش‌ها همیشه غریزی هستند در حالی‌که پاسخ‌ها همراه با تفکرند.
نحوه واکنش‌های ما به مشکلات و نه خود مشکلات است که می‌تواند در زندگی بحران ایجاد کند.
این مفهوم مهمی در فهم زندگی است.
آدمی که خوشحال است به این خاطر نیست که همه چیز در زندگیش درست است.
او به این خاطر خوشحال است که دیدگاهش نسبت به مسائل درست است.

 

کانال تلگرامی ما

https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 21 / 11 / 1395 ساعت: 6:17 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

10 راز برای موفقیت در تجارت

10 راز برای موفقیت در تجارت

سرمایه گذاری خوب و مطمئن هم مثل هر کار و پیشه دیگری نیازمند دانستن اصول و برنامه ریزی است و کسی می تواند ادعای انجام سرمایه گذاری موفق داشته باشد که از اصول آن پیروی کند.

1 – گذر زمان را دریابید
گاهی ممکن است شرایطی پیش آید که بازار ناکارآمد و متلاطم باشد، اما مسلما این شرایط پایدار نیست و صبر و شکیبایی شما به همراه اعتماد به اینکه گذر زمان بسیاری از مشکلات را حل می کند، می تواند راهگشا در سرمایه گذاری باشد.

2 – نه قرض بدهید و نه قرض بگیرید
اگر برای سرمایه گذاری، زیر بار قرض دیگران بروید، به نوعی با ادامه حیات خود بازی کرده اید و هر چه قرض شما بیشتر باشد، احتمال مشکلات آینده نیز بیشتر است. از طرفی هم تا حد امکان سعی کنید دارایی خودتان را برای سرمایه گذاری به دیگران ندهید، چون اگر جواب ندهد، این سرمایه شماست که بر باد می رود.

3 – همه دارایی های تان را یکجا نگهداری نکنید
جایگاه ها و پایگاه گوناگون سرمایه گذاری را امتحان کنید؛ بدین معنا که بهتر است همه پول و دارایی خود را در یک کار خاص سرمایه گذاری نکنید. اگر امکانش را دارید، حتما به چند نوع سرمایه گذاری فکر کنید.

4 – صبور باشید و برنامه بلند مدت داشته باشید
عجله نکنید! وقتی سرمایه گذاری، آنهم با برنامه ریزی انجام دهید، باید صبر و شکیبایی را جایگزین نگرانی و تشویش کنید. انتظار اینکه در کوتاه ترین زمان ممکن یا حتی در بازه زمانی متوسط به اهدافتان برسید، تنها استرستان را بیشتر می کند. پس با صبر و برنامه ریزی به افق روشن آینده امیدوار باشید.

5 – ریسک ها و مزیت ها را بپذیرید
هر سرمایه گذاری همراه با خطرات و منافعی است که سرمایه گذار با شناخت آنها می تواند گام های مستحکم و استوار در راه سرمایه گذاری بردارد. پیش از اینکه قدم در راه سرمایه گذاری بگذارید، به دقت شرایط را بسنجید، مزیت ها را مشخص کنید، به ریسک ها پی ببرید و بعد شروع کنید.

6 – خوشبین باشید
آیه یاس خواندن در سرمایه گذاری، عاقبتی جز شکست ندارد. سعی کنید در عین منطقی بودن و داشتن برنامه ریزی درست و سنجش همه جوانب ، نیمه پر لیوان را ببینید. خوشبینی باعث می شود کارها بهتر پیش برود.

7 – در رقابت سختکوش و شجاع باشید
اصولا کسانی در میدان رقابت برنده هستند که دست از کوشش برنمی دارند و ترس به دلشان راه نمی دهند. جزو آن دسته از کسانی باشید که چیزی برای از دست دادن ندارند و به این ترتیب تلاش می کنند تا دستاوردی را از آن خود کنند.

8 – مقایسه نکنید
گاهی اوقات خبرهایی می شنوید مبنی بر اینکه برخی از افرادی که می شناسید، با رفتن مسیری یا انجام کاری به ثروت و سرمایه ای رسیدند و ناخودآگاه او را با خودتان مقایسه می کنید. این بدترین کاری است که می توانید انجام دهید. به جای اینکه دیگران را با خود مقایسه کنید، تلاش کنید تا با پیدا کردن منابع مناسب و اطلاعات کافی، نام خود را بر سر زبان ها آشنا کنید.

9 – ساده است، باور کنید
کار را برای خود سخت نکنید تا همه چیز به خوبی پیش برود. نگرانی های بی مورد، افکار منفی و این دست مسائل فقط کار را سخت و پیچیده می کند. اما سرمایه گذاری برخلاف ظاهر پیچیده و سختی که دارد، درصورتی که فکر و برنامه ریزی همراهش باشد، کاری ساده و حتی لذت بخش است.

10 – خود را به خوبی بشناسید
پیش از اینکه قدم در راه سرمایه گذاری بگذارید، حتما باید نیازها و خواسته های خود را بشناسید. از خود بپرسید هدفتان از سرمایه گذاری چیست و اصلا چرا تصمیم به این کار گرفته اید. در صورتی که هدف و آرمان معینی داشته باشید، همه چیز به خوبی پیش می رود.

 

کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 20 / 11 / 1395 ساعت: 6:56 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چگونه می توان تصمیمات مدیریتی بهتری گرفت

چگونه می توان تصمیمات مدیریتی بهتری گرفت؟

تصمیم‌ها در رأس امورِ رهبری و فعالیت‌های روزانه‌ی مدیریتی ما قرار دارند.
بعضی از تصمیم‌ها بسیار راحت‌ هستند، چون سیاست‌هایی از پیش تعیین شده برای آنها وجود دارد که براساس آنهامیدانیم دریک موقعیت و زمان خاص چه گزینه‌هایی پیش روی‌ماست و چه تصمیمی بهتر است؟
گروه دیگری از تصمیم‌ها مانند مسیریابی، حل مسئله و سرمایه ‌گذاری، از قبل تکلیف و ساختارشان معین نیست و عموما ریسک‌پذیری بیشتری می‌طلبند.همین گروه دوم از تصمیمات هستند که برای ما ایجاد دردسر میکنند و همیشه مشکلاتی پیش می‌آید که قاعده و راه‌حل از پیش تعیین‌شده‌ای ندارند. این گروه از تصمیمات توانایی‌های تصمیم‌گیری ما را محک می‌زنند و موفقیت نهایی‌مان را به عنوان یک مدیر شکل می‌دهند.
دوست عزیز صاحب کسب و کار، دقیقاً و یقیناً اگر بیشتر اوقات بتوانید این مشکلات را با تصمیمات درست پشت سر بگذارید، پیشرفت خواهید کرد و اگر بیشتر اوقات شکست بخورید، علاوه بر اینکه شرکا و سایر مدیران، ایمان‌شان را به شما از دست می‌دهند و به دنبال کسی خواهند رفت که بتواند از پس تصمیم‌های بزرگ کاری بربیاید، بدون شک، کارکنانتان هم دیدگاه مشابه به شما خواهند داشت.
اما برای موفقیت در کسب و کار تان، می‌توانید، از همین حالا از این ۷ ایده برای تقویت کردن توانایی‌ های مدیریتی و تصمیم‌گیری خود در شرایط سخت استفاده کنید

۱. مراقب احساساتی باشید که ممکن است،بیجهت روی تصمیمهای ‌تان تأثیر بگذارند.

۲. صرفا روی یک قالب مثبت یا منفی خاص تمرکز نکنید.
۳. حتی اگر منبع داده‌ها معتبر باشد، صحت آن را بیازمایید.
۴. مراقب تله‌های تصمیم‌گیری به‌ خصوص در شرایط گروهی باشید.
۵. مراقب تمایلات خودتان برای برگرداندن احتمالی تصمیمِ گرفته شده باشید.
۶. از تجربه‌ی تصمیمات گذشته برای پیشرفت استفاده کنید.
۷. سعی کنید، به تیم‌تان آموزش دهید چگونه تصمیم‌های درست‌تری بگیرند.

 

کانال تلگرامی ما

https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 18 / 11 / 1395 ساعت: 6:40 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

رازهای موفقیت آنتونی رابینز

رازهای موفقیت آنتونی رابینز

1- به مردم بیش از آنچه انتظار دارند بدهید و این کار را با شادمانی انجام دهید.

2- با مرد یا زنی ازدواج کنید که عاشق صحبت کردن با او هستید. برای اینکه وقتی پیرتر می شوید، مهارت های مکالمه ای مثل دیگر مهارت ها خیلی مهم می شوند .

3- همه آنچه را که می شنوید باور نکنید، همه آنچه را که دارید خرج نکنید و یا همان قدر که می خواهید نخوابید.

4- وقتی می گویید "دوستت دارم" منظورتان همین باشد.

5- وقتی می گویید "متاسفم" به چشمان شخص مقابل نگاه کنید.

6- قبل از اینکه ازدواج کنید حداقل شش ماه نامزد باشید.

7- به عشق در اولین نگاه باور داشته باشید.

8- هیچ وقت به رؤیاهای کسی نخندید. مردمی که رؤیا ندارند هیچ چیز ندارند.

9- عمیقاً و با احساس عشق بورزید. ممکن است آسیب ببینید ولی این تنها راهی است که به طور کامل زندگی می کنید.

10- در اختلافات منصفانه بجنگید و از کسی هم نام نبرید.

11- مردم را از طریق خویشاوندانشان داوری نکنید.

12- آرام صحبت کنید ولی سریع فکر کنید.

13- وقتی کسی از شما سوالی می پرسد که نمی خواهید پاسخ دهید، لبخندی بزنید و بگویید :چرا می خواهی این را بدانی؟

14- به خاطر داشته باشید که عشق بزرگ و موفقیت های بزرگ مستلزم ریسک های بزرگ هستند.

15- وقتی کسی عطسه می کند به او بگویید "عافیت باشد"

16- وقتی چیزی را از دست می دهید، درس گرفتن از آن را از دست ندهید.

17- این سه نکته را به یاد داشته باشید: احترام به خود، احترام به دیگران و مسئولیت همه کارهایتان را پذیرفتن.

18- اجازه ندهید یک اختلاف کوچک به دوستی بزرگتان صدمه بزند.

19- وقتی متوجه می شوید که که اشتباهی مرتکب شده اید، فوراً برای اصلاح آن اقدام کنید.

20- وقتی تلفن را بر می دارید لبخند بزنید، کسی که تلفن کرده آن را در صدای شما می شنود.

21- زمانی را برای تنها بودن اختصاص دهید.
یک دوست واقعی کسی است که دست شما را بگیرد و قلب شما را لمس کند.‌‌...

 

کانال تلگرامی ما

https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg


تاریخ ارسال پست: 15 / 11 / 1395 ساعت: 11:24 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

ليست صفحات

تعداد صفحات : 265