| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
مفهوم و اهمیت کارآفرینی
مقدمه :
عصر جدید، عرصه رقابت بر سر منابع و سرمایه هاست، كشورهای بزرگ صنعتی كه فاتحان این عرصه اند بهره وری از منابع و سرمایه ها را در سرلوحه كار خود قرار داده اند و در پرتو وجود افراد تحصیلكرده و متخصص، چرخ های رشد و توسعه را به حركت در آورده اند و به ابداعات و نوآوری هایی دست یافته اند .دسترسی به این نوآوری ها كه اقتصاد كشورهای توسعه یافته را از نو زنده كرده است منوط به كارآفرینی است. (شان،2003) كارآفرینی را به این دلیل كه جامعه را به سمت تغییرات تكنیكی و مبتكرانه سوق داده و باعث رشد اقتصادی میشود و همچنین چون كارآفرینی دانش جدید را به خدمات و محصولات جدید تبدیل می كند حایز اهمیت است. سالازار(1383) نیز بر این اعتقاد است كه كارآفرینی علاوه بر ایجاد اشتغال، موجب بالا رفتن كیفیت زندگی، توزیع مناسب درآمد، كاهش اضطراب های اجتماعی و بهره وری از منابع ملی میشود. كارآفرینی پدیده فنی- اقتصادی جدیدی است كه در دو دهه اخیر جهان اقتصاد و صنعت را با پیامدهای شگفت خود متحول ساخته است. در حال حاضر كه اقتصاد كشور ما گرفتار نارسایی ها، كمبودها، و سوء مدیریت هایی است كه منجر به وضعیت ناهنجار بیكاری، كمبود تولید ناخالص داخلی، كاهش قدرت سرمایه گذاری دولت، ضعف در صادرات غیر نفتی و بیماریهایی از این قبیل شده است، نیم نگاهی به وضعیت جهانی اقتصاد ما را به سوی این باور می كشاند كه رشد كارآفرینی و فرهنگ كارآفرینانه به شرطی كه هنرمندانه، با فرهنگ، امكانات، تواناییها و سلیقه ایرانی آمیخته شود تنها راه بهبود بیماری امروز اقتصاد كشور و پیشگیری از وخامت حال فرداست (دهقانپور، 1381). با توجه به دلایلی كه در زمینه اهمیت كارآفرینی وجود دارد ضروری است برنامه ریزان و كارگزاران دولتی با حمایت همه جانبه از فرایند كارآفرینی و برنامه ریزی جامع، زمینه رشد و ترویج فرهنگ كارآفرینی را فراهم كنند. امروزه شواهد موجود نشان می دهد که کارآفرینی می تواند در نتیجه برنامه های آموزشی، پرورش یابد (سالازار، 1383). نظریهپردازان علم مدیریت كه بعد فنی كارآفرینی را بررسی می كنند بر این اعتقاد هستند كه كارآفرینان می توانند در كلاس درس آموزش ببینند و بالنده شوند(عابدی، 1381). بنابراین كارآفرینی امروزه به یكی از مهم ترین و گسترده ترین فعالیتهای دانشگاهها تبدیل شده است (احمدپور،1378). دانشگاهها ملزمند برای ترقی و ترویج آموزش كارآفرینی بیندیشند، چون نسل جوان نیاز داردكه بداند چطور در برابر محیطهای ناامن و پیچیده و قوانین و مقررات متغیر در بازار كار بطور انعطاف پذیر عمل كند. ساختار نظام آموزشی باید طوری تنظیم گرددکه فارغ التحصیلان بتوانند در آینده بصورت کارآفرین در جامعه فعالیت کنند (اوسامان، 1998).
از طرفی ساختار اقتصادی دنیای امروز با گذشته به طور اساسی تفاوت دارد. شاخصهای سخت افزاری و داراییهای مشهود كه دیروز در بنگاه اقتصادی نقشی تعیین كننده داشت جای خود را به نوآوری، ابداع، خلق محصولات جدید و داراییهای نرم افزاری داده است. اگر دیروز ثروتمندترین افراد دنیا آنهایی بودند كه منابع مالی بیشتری در اختیار داشتند، امروزه ثروتمندترین مردم دنیا، افراد صاحب دانش و كارآفرین هستند. از این رو توسعه اقتصادی در دنیای امروز برپایه نوآوری، خلاقیت، استفاده از دانش و کارآفرینی استوار است. اهمیت کارآفرینی و نقش کلیدی آن در پیشرفت جوامع، موجب شده است که بسیاری از دانشگاههای کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه، بهره گیری از کارآفرینی را مورد توجه قرار دهند و در این مسیر با تدوین استراتژی ها، سیاست ها و برنامه های علمی، در جهت بسط و تقویت روحیه و رفتار کارآفرینی در دانشجویان بکوشند. پرورش ویژگیهایی نظیر خلاقیت، خوش بینی به آینده، خطرپذیری، آینده نگری، مهارتهای رهبری، استقلال طلبی و کسب مهارتهای مختلف، می تواند فرصتهای کارآفرینی پیش روی دانشجویان را افزایش دهد (فیض و صفائی، 1386).
نگاهی آماری به وضعیت آموزش عالی کشور:
آخرین آمار انتشار یافته توسط مرکز پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی کشور نشان میدهد که پذیرفته شدگان در سال تحصیلی 85-84 بالغ بر 340 هزار نفر می باشند که از این تعداد قریب به 228 هزار نفر در مراکز وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری[1]، 24 هزار نفر در مراکز آموزش عالی مستقل[2] و 88 هزار و 700 نفر در مراکز آموزش عالی وابسته به ارگان های دولتی پذیرفته شده اند. همچنین تعداد دانش آموختگان در سال تحصیلی قبل آن (84-83) قریب به 179 هزار نفر بوده اند. از سوی دیگر، همین آمار تعداد کل دانشجویان کشور در سال تحصیلی 85-84 را بیش از یک میلیون و یکصد و نود و یک هزار (1191000) نفر بیان نموده است. نکته قابل توجه آن است که علی رغم تلاش و هزینه های هنگفت صرف شده برای ارتقای شاخص های آموزش عالی در کشور، متاسفانه، نرخ بیکاری در بین دانش آموختگان دانشگاهی بسیار بالا است. بر اساس آمار انتشار یافته در مراجع مختلف این نرخ بین 16 تا 19 درصد برآورد شده است. که در مقابل نرخ بیکاری کل جامعه، رقم نسبتا بالاتری را شامل میشود که نشان دهنده فراهم نبودن بستر اشتغال متخصصان در کشور میباشد
عمدهترین دلایل بیكاری و عدم اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاهی :
مرکز کارآفرینی دانشگاه تهران در آذر ماه 1384 عمدهترین دلایل بیكاری و عدم اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاهی را به شرح ذیل بیان میکند :
1. عدم تناسب بین رشد فارغ التحصیلان دانشگاهی با رشد ایجاد فرصتهای شغلی.
2. پایین بودن رشد فرصتهای شغلی مناسب و برخوردار از قابلیتهای لازم برای بكارگیری دانش آموختگان دانشگاهی.
3. عدم تناسب بین آموختههای علمی دانش آموختگان در دانشگاهها و مهارتهای ادراكی و تجربی مورد نیاز فعالیتهای اقتصادی.
4. عدم برخورداری نظام آموزش عالی از یك سیستم فراگیر توسعه فرهنگ كارآفرینی در میان دانش آموختگان دانشگاهی. (حداقل تا سال 80)
5. عدم آشنایی مقامات و مسئولین ارشد مراكز دانشگاهی با اهمیت توسعه روحیه و گسترش صفات كارآفرینی در میان دانش اموختگان دانشگاهی.
6. پایین بودن سطح مهارتهای علمی دانش آموختگان دانشگاهی.
میانگین نرخ بیكاری در میان فارغ التحصیلان دانشگاهی در حال حاضر 20 درصد میباشد.
7. فقدان مراكز مهم پرورش كارآفرینان از میان دانش آموختگان دانشگاهی تا قبل از سال 80 در كشور.
8. عدم حمایت كافی از مراكز كارآفرینی دانشگاهی در كشور لازم به توضیح میباشد كه:
الف) در برزیل از هر 20 نفر شروع كننده كسب وكار كارآفرینی، یك نفر فارغ التحصیل دانشگاهی میباشد كه در مراكز كارآفرینی دانشگاههای این كشور دورههای ویژه و مشاوره های لازم را برای شروع كسب و كار دریافت كرده است.
ب) در هندوستان در تمام دانشگاههای دولتی این كشور بالغ بر 2950 مركز توسعه كار آفرینی و مراكز رشد فعالیتهای كارآفرینی وجود دارد.
ج) در آمریكا از هر 10 شروع كننده فعالیتهای اقتصادی با استفاده از فنآوری پیشرفته، 1 نفر دانش آموخته دانشگاهی دارد كه در مراكز كارآفرینی دانشگاه آموزشها و مهارتهای لازم را فراگرفته است.
د) در مالزی وزارت كارآفرینی و جوانان مسئولیت ارشد هدایت و تامین تجهیزات نرمافزاری و سخت افزاری مراكز توسعه كارآفرینی در مراكز علمی را بعهده دارد.
9. عدم حمایت سیاستها و قوانین خاص حمایت از دانش آموختگان دانشگاهی در مسایل مالی، سرمایهگذاری، فنی،تكنولوژیكی و امور مشاورهای كه قصد راهاندازی فعالیتهای اقتصادی را دارند.
تب کارآفرینی :
خوشبختانه چند سالی است که تب کارآفرینی همچون تب واقعی که علامت دفاع و واکنش طبیعی نسبت به ورود یک میکروب خارجی است به عنوان علامت دفاع و درمان بیکاری و اشتغالزایی در چهره دولتمردان و دلسوزان نظام جمهوری اسلامی به خوبی و وضوح مشهود است . اگرچه فرصت طلبان و رانت خواران اقتصادی نیز خود را با تب مصنوعی به این چهره نمایان ساخته اند و سیلی های زیادی به تب داران واقعی نظام و کارآفرینان اقتصادی و اجتماعی جامعه زده اند، اما در مجموع طرح موضوع کارآفرینی در دولت و مجلس امری مبارک و خیر است . در چنین شرایطی چنانچه صاحبنظران کارآفرینی کشور احساس مسئولیت نکنند و با یک همت گروهی، جایگاه، رسالت و مفهوم حقیقی کارآفرینی را تبیین و معرفی ننمایند و از آن حفاظت و صیانت نکنند ممکن است همچون بسیاری از امور ضروری و مفید دیگر به انحراف، باد فراموشی و نهایتا به نابودی کشیده شود. کارآفرینی اگرچه یک شغل نیست و ترویج فرهنگ آن در جامعه، ابتدا موجب افزایش بیکاری میشود، اما موتور توسعه است و بیکاری های پنهان را نه تنها آشکار و درمان میکند،بلکه باعث پیشگیری از آن نیز میشود .در اینجا این سوال مطرح می گردد که اگر کارآفرینی یک شغل نیست و نتیجه کار او نیز ممکن است بیکاری را افزایش دهد، پس کارآفرینی چیست و کارآفرین کیست ؟ چرا آنها را موتور توسعه اقتصادی نامیده اند ؟ آیا کارآفرینی انواع مختلفی دارد؟ آیا ویژگی های روان شناختی و جمعیت شناختی کارآفرینان اقتصادی، سیاسی،اجتماعی با هم تفاوت دارند؟ و . . . در ادامه به این سئوالات پاسخ داده خواهد شد.
کارآفرینی چیست ؟
واژه کارآفرینی در زبان فارسی واژهای نو است که معنای لغوی آن، شنونده یا خواننده ناآشنا به مفهوم اصلی آن (که ترجمه واژه انگلیسی Entrepreneurship است) را به اشتباه میاندازد. این واژه اغلب در اذهان، مفهوم اشتغالزایی و ارتباط مستقیم و ذاتی با کار (آن هم از نوع فیزیکی آن) را تداعی میکند، متاسفانه عده ای در کشور، کارآفرینی را به عنوان یک شغل معرفی می کنند و آنها را در کنار کارگر، مدیر، مهندس، پزشک، خلبان، وکیل، جوشکار و.... قرار می دهند و عده ای دیگر آن را شغل آفرینی می دانند، عده ای دیگر کارآفرین را کسی می دانند که فقط بتواند کارگاه یا کارخانه یا شرکتی را تاسیس،راه اندازی و مدیریت نماید و ریسک آن را متقبل شود. عدهای دیگر فقط صاحبان کسب و کارهای کوچک و نوآور را کارآفرین می دانند و عده ای شالوده کار را در عصر صنعت " استخدام " و در عصر فرا صنعتی " کارآفرینی " معرفی می کنند، عده ای دیگر کارآفرینی را مترادف با شغل آزاد و کارآفرین را به معنی کارفرما و سرمایه دار تلقی می کنند . در حالی که کارآفرینی به معنی حقیقی و علمی خود، تعاریف مختلف و متنوعی دارد. در تعاریف صاحب نظران و دانشمندان تفاوت آشکاری بین کارآفرین، سرمایه گذار، مدیر و ... وجود دارد. او حتی مخترع، عالم و هنرمند نیست ولی توان بهره برداری مناسب از علم و تخصص و هنر دیگران را دارد و این از استعداد های مهم کارآفرینان است : یعنی شناسایی راه حل ها، بدست آوردن آنها و تبدیل آنها به فرآورده های موفق بازرگانی.
می توان گفت نخستین گام برای شناخت و درک هر مفهوم یا پدیده، ارائه تعریف واضح و روشن از آن میباشد . کارآفرینی یکی از مفاهیم مطرح در حوزه علوم انسانی است و از آنجا که مفاهیم علوم انسانی همانند مفاهیم علوم تجربی قطعی و واحد نیست، ارائه یک تعریف مشخص برای واژه های آن که مورد تائید همگان باشد، کاری بسیار دشوار و حتی غیر ممکن است . اغراق نیست اگر بگوییم که به تعداد صاحبنظران این حوزه، برای کارآفرینی تعریف وجود دارد (احمدپور، 1378). وجود تفاوت ها و مغایرتها در تعریف كارآفرینی، از یك سو نشان دهنده گستردگی و اهمیت آن است كه میتواند از زوایای مختلف مورد بررسی قرارگیرد، از سوی دیگر بیانگر پویایی موضوع است كه زمینه ارائه مدل ها و تئوریها و نظرات متفاوت را فراهم آورده است.(شاکر،1996)
روند تکاملی مفهوم کارآفرینی و ارائه تعاریف گوناگون از مفهوم کارآفرینی :
برای درک هر چه بهتر مفهوم کارآفرینی در این بخش به مرور سیر تکاملی مفهوم کارآفرینی و ارائه تعاریف گوناگون از مفهوم کارآفرینی از دید صاحبنظران مختلف میپردازیم :
خاستگاه واژه کارآفرینی کشور فرانسه است. این واژه، از واژه فرانسوی Entreprendre که به معنای متعهد شدن است، گرفته شده است. در اوایل سده شانزدهم میلادی کسانی را که ماموریتهای نظامی را هدایت می کردند، کارآفرین میخواندند . از حدود سال 1700 میلادی به بعد فرانسویان این واژه را برای پیمانکاران دولت که مسئول ساخت جاده، پل، بندر و ... بودند به کار بردند. این واژه در ادبیات فارسی ابتدا به معنای کارفرما و سپس کارآفرین ترجمه شد. البته این ترجمه، جامع، مانع و مفید معنای دقیق واژه نیست. در واقع اگر این واژه " ارزش آفرین " ترجمه می شد، به نظر رساتر بود. گرچه معنای واژه ای " ارزش " در ادبیات اقتصادی غرب با معنای آن در ادبیات دینی ما متفاوت است ( احمدپور،1383 ). در اوایل قرن هجدهم، برنارد دو بلیدور اقتصاددان فرانسوی تعریف فراگیرتری را ارائه نمود که عبارت است از : خریداری نیروی کار و مواد اولیه به بهایی نامعین و به فروش رساندن محصولات به بهایی طبق قرارداد . ریچارد کانتیلون در تعریف کارآفرین می آورد : فردی است که ابزار تولید را به منظور ادغام آنها برای تولید محصولاتی قابل عرضه به بازار ارائه میکند . جان تامپسون میگوید : فرایندی که در آن بتوان با استفاده از خلاقیت، عنصر جدیدی را همراه با ارزش جدید با استفاده از زمان، منابع، ریسک و به کارگیری دیگر عوامل، به وجود آورد، را کارآفرینی گویند. کارآفرینی فقط فردی نیست، سازمانی هم میتواند باشد. (جان تامپسون،2000) به عقیده آرتورکول کارآفرینی عبارت است از فعالیت هدفمند که شامل یک سری تصمیمات منسجم فرد یا گروهی از افراد برای ایجاد، توسعه یا حفظ واحد اقتصادی است. از دیگر سو «روبرت نشتات» فرهنگ کارآفرینی را قبول مخاطره، تعقیب فرصتها، ارضای نیازها از طریق نوآوری و تأسیس یک کسب و کار میداند.جان باتیست سیمی گوید : كارآفرین فردی است كه مسئولیت تولید و توزیع فعالیت اقتصادی خود را بر عهده می گیرد و كارآفرینی یعنی ارتقاء بازده منابع از سطحی به سطحی بالاتر . طبق نظر شومپیتر(که از سال 1925 تا سال 1932 استاد اقتصاد دانشگاه بُن بود و از سال 1932 تا سال1950 در دانشگاههاروارد تدریس می کرد) کارآفرین نیروی محرکه اصلی در توسعه اقتصادی است و نقش وی عبارت است از نو آوری یا ایجاد ترکیب های تازه مواد. استدلال ژوزف شومپیتر این بود که نوآوری در نتیجة کارآفرینی به وجود می آید و به فردی نیاز دارد که ویژگیهای غیرعادی داشته باشد، درصدد بنانهادن یک قلمرو خصوصی باشد، برای رفع موانع، انگیزه داشته باشد و از ایجاد مهارت و به کاربستن آن در جهت کارآفرین شدن، لذت برده و خشنود شود. شومپیتر استدلال میکند که کارآفرینان، ساز و کارهای ایجاد و توزیع ثروت در نظام سرمایه داری هستند. او این فرآیند را ”تخریب خلاق“ می نامد، چرا که کارآفرینان ثروت جدید را از طریق تخریب ساختارهای موجود بازار ایجاد می کنند. آنها مدیران مالک شرکت های جدید و مستقلی هستند که نوآوریها را وارد بازارهای موجود می کنند . چنانچه نوآوری های آنها تقاضا را افزایش دهد و ثروت جدید ایجاد کند، بازارهای موجود را از بین می برد. هنگامیکه این گروه جدید از سهامداران، کارگران و عرضه کنندگان افزایش درآمدها را تجربه می کنند و گروه های قدیمی تر شاهد کاهش درآمد خود می شوند، کارآفرینان ثروت را توزیع میکنند و به محض اینکه شرکت های کارآفرین، بزرگ و ثروتمند می شوند، به طعمه ای برای کارآفرینان جدید تبدیل می شوند(احمدپور،1378). استیونسون و همکارانش معتقدند که کارآفرینی عبارت است از فرایندی که فرصت ها بوسیله افراد (یا برای خودشان یا برای سازمانی که در آن کار می کنند)، بدون توجه به منابعی که در اختیار دارند تعقیب می شوند(هارلی،1999). تیمونز1999))کارآفرینی را توانایی خلق و ساخت چیزی ارزشمند از هیچ چیز می داند . این مفهوم یعنی شروع انجام دستیابی و ایجاد یک شرکت یا سازمان ( مقیمی، 1383). «پیتر دراکر» معتقد است کارآفرین کسی است که فعالیت اقتصادی کوچک و جدیدی را با سرمایه شروع می نماید. کارآفرین ارزش ها را تغییر می دهد و ماهیت آن ها را دچار تحول می نماید. همچنین مخاطره پذیر است و به درستی تصمیم می گیری می نماید. برای فعالیت خود به سرمایه نیز دارد ولی هیچگاه سرمایه گذار نیست، کارآفرینی همواره به دنبال تغییر است وبه آن پاسخ می دهد و فرصت ها را شناسایی میکند وکارآفرینی به عقیدهُ دراکر همانا به کار بردن مفاهیم و فنون مدیریتی، استانداردسازی محصول، بکار گیری ابزار ها وفرایند ها و طراحی و بنا نهادن کار بر پایه آموزش و تحلیل کار انجام شده است. او کارآفرینی را یک رفتار می انگارد نه یک صفت خاص در شخصیت افراد.
از نظر اقتصاددانان کارآفرین کسی است که ارزش افزوده ایجاد نماید. یعنی اینکه با زمان و انرژی لازم، سرمایه ها را به گونه ای به کار گیرد که ارزش آنها و یا محصولات بدست آمده، نسبت به حالت اولیه اش افزایش یابد. «رابرت هیسریچ» فرایند کارآفرینی را خلق چیزی نو می داند که توام با صرف و وقت و تلاش بسیار و پذیرش خطرات مالی، روحی و اجتماعی برای به دست آوردن منابع مالی، رضایت شخصی و استقلال است، که نتیجه این فرایند از فعالیت های منظمی حاصل میشود که خلاقیت و نوآوری را به نیاز مندیها و فرصتهای بازار پیوند می دهد. یا به عبارتی فرایند کارآفرینی تنها خلق محصول یا خدمتی جدید نیست بلکه خلق محصول جدیدی است که متناسب با نیاز های بازار وتقاضای موجود باشد و بتوان آن را به جامعه ارائه نمود(سعیدی کیا، مهدی،1382). فرد كارآفرین كسی است كه توانایی تشخیص و ارزیابی فرصت های كسب و كار دارد و میتواند منابع لازم را جمع آوری كرده و از آنها بهره برداری نموده و عملیات مناسبی را برای رسیدن به موفقیت پی ریزی كند (مردیث،1371). «مک کله لند» تعریف گستردهتری از کار آفرینی بیان میکند و فرایند کارآفرینی را فراتر از شغل و حرفه بلکه یک شیوه زندگی تعبیر می نماید به طوری که خلاقیت و نوآوری، عشق به کار و تلاش مستمر، پویایی، مخاطره پذیری، آینده نگری، ارزش آفرینی، آرمان گرایی، فرصت گرایی، نیاز به پیشرفت، مثبت اندیشی، زیر بنا و اساس زندگی کارآفرینانه میباشد، در این زندگی شکست مفهومی ندارد به جز این که پله ای برای بالا رفتن، موقعیتی برای آموختن، تصور ناقصی از واقعیت، ابهامی که در هدف وجود دارد، واقعه ای که هنوز فواید آن تبدیل به سود نشده است، دراین زندگی پول انگیزه ی اصلی و اولیه فعالیت های اقتصادی نیست بلکه معیاری برای سنجش میزان موفقیت فرد محسوب میشود. در زندگی کارآفرینانه هدف اصلی از کار و فعالیت ارضاء حس کنجکاوی، تحقق بخشیدن به آرمان ها، آزاد سازی انرژی های ذهنی و تبدیل آنها به ایده های عملی و نهاتاًٌ خلق ارزش است و همه چیز تحت الشاع آرمان شخصی قرار می گیرد (صمدآقایی، 1380). در مجموع می توان گفت کارآفرینی که منجر به ایجاد رضایتمندی و یا تقاضای جدید میشود. کارآفرینی عبارت است ازفرایند ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعه منحصر به فردی از منابع به منظور بهره گیری از فرصت ها (احمد پور،1387). و به عبارت دیگر فرایند کارآفرینی، فرایندی است که فرد کارآفرین با ایده های نو و خلق و شناسایی فرصت های جدید به معرفی محصول و یا خدمت جدیدی و یا بهبود ساختار تولید، که توام به پذیرش مخاطرات مالی، روانی و اجتماعی و دریافت منابع مالی، رضایتمندی شخصی و استقلال میباشد، مبادرت می ورزد. (سعیدی کیا، مهدی، 1382)
منابع و مآخذ:
1. سالازار، ( 1383). مقدمه اي بر کارآفريني ترجمه سيامک نطاق سازمان ملي بهره وري ايران چاپ اول
2. دهقانپور فراشاه، علي( 1381). «کارآفريني و کارآفرينان، تعاريف و ويژگيها»، فصلنامه صنايع شماره 33
3. عابدي، رحيم (1381) .« مروري بر مکاتب فکري کارآفريني»، مجله علوم انساني و اجتماعي دانشگاه سيستان و بلوچستان ويژنامه اقتصاد و مديريت :172-155.
4. احمد پوردارياني، محمود،1378، «كارآفريني (نظريات،تعاريف،الگوها)» تهران، انتشارات پرديس
5. فیض، داود و صفائی، میلاد،1386، طراحي الگوي مفهومي استفاده از ظرفيتهاي خوابگاههاي دانشجويي در توسعه کارآفريني دانشگاهي، مجموعه مقالات همايش ملي آموزش عالي و کارآفريني، انتشارات دانشگاه سمنان
6. احمدپور دارياني، محمود، 1383، کارآفريني يک دقيقه اي : در هزار نکته کارآفرينانه، انتشارات محراب قلم
7. مقيمي، سيد محمد، 1383، کارآفريني در نهادهاي جامعه مدني، انتشارات دانشگاه تهران.
8. سعيدي کيا، مهدي، ( 1382 )، آشنايي با کارآفريني، نشر سپاس، تهران .
9. مرديث، جفري و ديگران ، كار آفريني، انتشارات دفتر بين المللي كار، مترجم : محمد صادق بني ئيان، مؤسسه كار و تامين اجتماعي، تهران، 1371،ص1.
10. صمد آقايي، جليل، تکنيک هاي خلاقيت فردي و گروهي، مديريت دولتي، چاپ اول، 1380
11. Shan. S .Locke ،E & Collin ،C.(2003) “ Entrepreneurial motivation .Human resource management Review ” Vol،13 pp 257-279
12. Ussman ،Anna-Maria (1998) “University and Entrepreneurship Development International ” Conference Budapest Hungary .JULY p 13-15
13. Shaker ،zahra(1996):» Ownership and Corporate Entrepreneurship« The academy of Management، December،vol ،39
14. Hurley Amy ، "incorporating feminist theories in to sociological theories of entrepreneurship" ، women in management review ، vol.14 ، N2 1999.
[1] . شامل دانشگاههای دولتی، غیردولتی (مانند دانشگاه آزاد اسلامی) و غیرانتفاعی در کشور
[2] . شامل دانشگاهها و موسسات آموزش عالی غیردولتی و دانشگاههای امام رضا(ع)، امام صادق (ع)، علوم و فنون مازندران، مذاهب اسلامی، مفید و علوم اسلامی رضوی