| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
انگیزه ی موفقیت از یک خواسته ی عمیق برای رسیدن به هدف نشات می گیرد.ناپلئون هیل گفته است که((هرآن چه که ذهن آدمی بتواند آن را تصور کندو به آن ایمان داشته باشد،می تواند به آن برسد))
1-خواستن
2-تعهد
3-مسئولیت پذیری
4-سخت کوشی
5-منش
6-عقاید مثبت(طرز تفکر مثبت)
7-بیش از آن چه از شما می خواهند انجام دهید
8-قدرت استقامت
9-با افتخار کارکردن
10-علاقه به یاد گرفتن(داشتن یک مرشد)
زندگی فقط شادی و لذت نیست،بلکه درد و رنج نیز هست.درزندگی اتفاقات غیرقابل مترقبه ای رخ می دهند.گاهی اوقات برخی اتفاقات همه چیز رازیر و رو می کنند.اتفاقات بد برای مردمان خوب رخ می دهند.بعضی چیزها هم چون نقص های بدنی ومادرزادی خارج از کنترل ماهستند.مانمی توانیم والدین و شرایط هنگام تولد خود را انتخاب کنیم.
دریک روز آفتابی هزاران قایق بادبانی در دریاچه در جهات مختلفی در حال حرکتند.آن ها چگونه مسیر خود را انتخاب می کنند؟درحالی که باد از یک سمت در حال وزیدن است،قایق ها هر کدام درجهتی متفاوت حرکت می کنند.تفاوت در چیست؟درمسیری است که برای قایق تعیین شده است و آن را قایقران تعیین می کند.واقعیت زندگی ما نیز این گونه است.ما نمی توانیم جهت باد را تغییر دهیم ولی می توانیم جهت قایق رانی را انتخاب کنیم.
اگر چه ما نمی توانیم اغلب،شرایط خودرا انتخاب کنیم ولی توان انتخاب نگرش های خود را داریم.این انتخاب است که برنده و بازنده را معلوم می کند.چیزی که سرنوشت مان را رقم می زند اختیارمان است نه موقعیت مان.
برای ایجاد رنگین کمان باید هم آفتاب درخشان و هم باران وجود داشته باشد.زندگی های ما هیچ تفاوتی با هم ندارند.آن ها یا پر از خوش بختی اند یا پر از سیه روزی.آن ها خوبند یا بد.یا تاریک اند ویا روشن.تنها وقتی قدرتمند می شویم که بتوانیم از پس ناملایمات برآییم.ما از عهده ی کنترل تمام اتفاقاتی که زندگی مان رخ می دهد برنمی آییم،اما می توانیم بر چگونگی مقابله با آن ها کنترل داشته باشیم.
زندگی یک فرد در این رابطه
ریچارد بلچنیدن درنمایشگاه جهانی 1904 در خیابان لوئیس در حال تبلیغ چای هندی بود.چای بسیار داغ بود و کسی حاضر نبود برای امتحان آن را بچشد.بلچنیدن دید که بازار نوشیدنی های خنک داغ است.جرقه ای در ذهن اوزده شد که چای اش رابه یک نوشیدنی خنک تبدیل کند و شکر درآن بریزدوبفروشد.اواین کار را کردومردم آن را پسندیدند واز آنجا بود که چای سرد در دنیا به وجود آمد.
هنگامی که کارها خوب پیش نمی روند،درواقع بعضی اوقات این گونه است.ما می توانیم یا با مسئولیت پذیری ویابا دل خوری به آن ها واکنش نشان دهیم.
انسان ها مثل میوه ی بلوط نیستند که توان هیچ انتخابی را نداشته باشند.یک میوه ی بلوط نمی تواند تصمیم بگیردکه به یک درخت بزرگ تبدیل شود یا این که غذایی برای سنجاب ها باشد.انسان ها حق انتخاب دارند.اگر طبیعت به مالیمو بدهد،ما می توانیم گریه کردن را انتخاب کنیم و یا این که با آن لیموناد درست کنیم.
هنگامی که خیلی غذا می خوریم،انتخاب کرده ایم که افزایش وزن پیدا کنیم.زمانی که کسی خیلی مشروب می خورد دچاردردسر می شود.اگر کسی درحال مستی رانندگی کند انتخاب کرده است که احتمال خطر کشته شدن خودیا دیگری را افزایش دهد.هنگامی که بادیگران بدرفتاری می کنید انتخاب کرده اید که آن ها نیز با شما بدرفتاری کنند.اگر به دیگران محبت نشان ندهیم انتخاب کرده ایم که آن ها نیز به ما محبت نکنند.
انتخاب ها پیامدهایی دارند.ماآزادیم که انتخاب کنیم،ولی پس از انتخاب،این انتخاب است که ما را کنترل می کند.ما،همه فرصت های یکسانی برای نابرابری داشته ایم.ماهستیم که انتخاب می کنیم.زندگی را می توان به سفال گری تشبیه کرد.کوزه گر،گل رابه هر شکلی که بخواهد درمی آورد.به همین نحو ما نیز می توانیم زندگی خودراتغییر دهیم وآن را به هر شکلی که بخواهیم درآوریم.
درمیان تمام مخلوقات خدا،انسان ازلحاظ فیزیکی کم تجهیزترین موجود در جهان است.انسان مثل یک پرنده نمی تواند پرواز کند،به وسیله ی کوچکترین حشرات کشته می شود،نمی تواند از پلنگ،پیشی بگیرد،چشمانی به تیزی چشمان عقاب ندارد و پنجه و دندان گربه ی وحشی را ندارد.انسان از لحاظ بدنی بی دفاع و ناکارآمد است.
اما طبیعت خوب و منطقی است.بزرگترین هدیه طبیعت به انسان توانایی تفکر است.انسان محیط خودرا می سازد در حالی که حیوانات با محیط خود سازگاری پیدا می کنند.
متاسفانه انسان های کمی هستند که از بزرگترین هدیه-توان تفکر-با قوت تمام استفاده می کنند.
افراد بازنده دو نوع هستند:آن هایی که کاری انجام می دهند بدون این که فکر کنند وآنهایی که فکر می کنند ولی هیچ وقت آن ها را تبدیل به عمل نمی کنند.گذران زندگی بدون تفکر مانند شلیک بدون نشانه گیری است.
زندگی مثل یک رستوران است.شما می توانید سینی تان را بردارید،غذایتان را انتخاب کنید و آخر سر پولش را پرداخت کنید.شما می توانید هر آن چه که دلتان بخواهد بردارید،درصورتی که قیمت آن ها را پرداخت نمایید.دریک رستوران اگر در انتظار خدمت دیگران باشید شاید برای همیشه منتظر بمانید.زندگی نیز این چنین است.شما انتخاب می کنید و بهایش را نیز می پردازید.