| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
تفاوت حرفهایها و آماتورها
نحوه صحبت کردن، لباس پوشیدن، نوشتن، رفتار کردن و کار کردن شماست که تعیین میکند که حرفهای هستید یا آماتور.
مدیران بسیاری تلاش میکنند که آماتور به نظر نیایند اما تشخیص آنها زیاد سخت نیست.
در زیر مواردی که میتوان به سادگی آماتورها را تشخیص داد، آورده شده است:
1. یک حرفهای تمام جوانب شغل خود را آموزش میبیند، اما یک آماتور از هر فرصتی استفاده میکند تا از روند یادگیری فرار کند.
2. یک حرفهای به دقت درمییابد که برای پیروزی به چه چیزهایی نیازدارد، اما یک آماتور نیازهای دیگران را حدس میزند.
3. ظاهر و طرز بیان یک حرفهای کاملاً مرتب و منسجم است، اما یک آماتور ظاهر و گفتار به هم ریختهای دارد.
4. یک حرفهای محیط کار خود را تمیز و منظم نگه میدارد، اما یک آماتور محیط شلوغ، آشفته و کثیفی دارد.
5. یک حرفهای متمرکز و آرام است، اما یک آماتور سردرگم و پریشان خاطر است.
6. یک حرفهای از اشتباهات خود درس میگیرد، اما یک آماتور اشتباهات
خود را نادیده گرفته و یا پنهان میکند.
7. یک حرفهای از وظایف و مأموریتهای دشوار استقبال میکند، اما یک آماتور تلاش میکند از کارهای دشوار خود را دور سازد.
8. یک حرفه ای در اسرع وقت کارهای خود را به انجام میرساند، اما یک آماتور در میان انبوه کارهای ناتمام احاطه میگردد.
9. یک حرفهای همواره خوشبین و خونسرد است، اما یک آماتور از کوره در میرود و بدترین وضعیت را متصور میشود.
10. یک حرفهای سعی میکند مشکلات و ناراحتیهای دیگران را رفع کند، اما یک آماتور از مشکلات دیگران اجتناب میورزد.
11. یک حرفهای آن قدر پافشاری میکند تا به مقصود خویش برسد، اما یک آماتور در ابتدای کار، شانه خالی میکند.
پروفسور حسابی:
۲۲ سال درس دادم؛
۱- هیچگاه لیست حضور و غیاب نداشتم.
(چون کلاس باید اینقدر جذاب باشد که بدون حضور و غیاب شاگردت به کلاس بیاید)
۲- هیچگاه سعی نکردم کلاسم را غمگین و افسرده نگه دارم!
(چون کلاس، خانه دوم دانش آموز هست)
۳-هر دانش آموزی دیر آمد، سر کلاس راهش دادم!
(چون میدانستم اگر ۱۰ دقیقه هم به کلاس بیاید؛ یعنی احساس مسئولیت نسبت به کارش)
۴- هیچگاه بیشتر از دو بار حرفم را تکرار نکردم.
(چون اینقدر جذاب درس میدادم که هیچکس نگفت بار سوم تکرار کن)
۵- هیچگاه ۹۰ دقیقه درس ندادم!
(چون میدانستم کشش دانش آموز متوسط و کم هوش و باهوش با هم فرق دارد)
۶- هیچگاه تکلیف پولی برای کسی مشخص نکردم!
(چون میدانستم ممکن است بچه ای مستضعف باشد یا یتیم..)
۷- هیچگاه دانش آموزی درب دفتر نفرستادم.
(چون میدانستم درب دفتر ایستادن یعنی شکستن غرور)
۸- هیچگاه تنبیه تکی نکردم و گروهی تنبیه کردم!
(چون میدانستم تنبیه گروهی جنبه سرگرمی هست ولی تنبیه تکی غرور را میشکند)
۹- همیشه هر دانش آموزی را آوردم پای تخته، بلد بود.
(چون میدانستم که کجا گیر میکند نمیپرسیدم!)
یاد و نامش گرامی باد❤️
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
30 ویژگی افراد توانا
۱-وقت ندارند بر علیه کسی، کاری انجام دهند
۲-وقت ندارند پشت سر دیگران صحبت کنند
۳-وقت ندارند در وقایع گذشته، متوقف شوند
۴-وقت ندارند که دروغ بگویند
۵-بسیار انتخاب می کنند چون ذهن اولویتبندی شده دارند
۶-تفاوتهای انسانها را میستایند
۷-بدنبال این نیستند کسی را مانند خود کنند
۸-حجم و کیفیت غذای خود را با دقت زیر نظر دارند
۹-بد بودن بعضی انسانها را، عادی میدانند
۱۰-با دو زبان مهم، آشنایی ندارند بلکه بر آنها مسلط اند
۱۱-در فهم رفتار انسانها، اول منافع آنها را می شکافند
۱۲-کارآمدی را بر مساوات ترجیح میدهند زیرا که مساوات خود نتیجه کارآمدی است
۱۳-کارآمدی را نتیجۀ رقابت میدانند
۱۴-راستگو هستند چون منافع دراز مدت دارند
۱۵-حتی در استفاده از حروف اضافه دقت می کنند تا اعتماد دیگران را حفظ کنند
۱۶-از افراد توانا، با مهارت و باهوش، هراسی ندارند
۱۷-دائما در حال گسترش شعاع شبکههای ارتباطی خود هستند
۱۸-بعد از شش ماه که آنها را میبینید، بهتر شدن آنها را متوجه میشوید
۱۹-اطرافشان، مملو از افراد تواناست
۲۰-میلیمتری مراقب سخنانشان هستند
۲۱-مبنای تواناییهایشان، قدرت نرم است
۲۲-یک تا صد هر مسئله ای را، دقیق طراحی و مانیتور میکنند
۲۳-به ندرت از کسی، درخواستی داشته باشند
۲۴-اگر لازم باشد، ظرفیت تنها ماندن را دارند
۲۵-آنقدر تلاش میکنند، درخواب هم اغلب، مسئله حل میکنند
۲۶-با هر فردی، دوست نمیشوند
۲۷-وقتی با فردی آشنا میشوند میپرسند: چه کتابی این روزها میخوانید؟
۲۸-سلولهای مغزشان، فرصت استراحت ندارند
۲۹-شناخت عمیقی از طبع بشر دارند
۳۰-سؤالاتشان از پاسخهایشان به مراتب مهمتر است
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
10 ویژگی رفتاری آدم های باهوش
ممکن است ادعا کنید همیشه تعداد افرادی که هوش متوسط دارند بیشتر است؛ در حالی که واقعیت این است که این افراد صرفاً صدای بلندتری دارند. افراد بسیار باهوش ذکاوت خودشان را به رخ دیگران نمیکشند چرا که هوش زیادشان به نظرشان طبیعی میآید و تنها تلاششان این است که بدون جلب توجه آزادانه زندگی کنند. شاید شما اسم این را تواضع یا سادگی و اخلاق نیک بگذارید، اما این افراد در حالت عادی کاملاً متوسط و معمولی به نظر میآیند تا یک روز ناگهان شما را با جرقهای از هوششان حیرتزده میکنند. در این مقاله با ۱۰ ویژگی رفتاری آدمهای باهوش آشنا میشوید.
1. جغد شباند
تحقیقات نشان داده است، افرادی که شب را تا دیروقت بیدار میمانند و به کارهایشان میرسند و در واقع شبها بیشترین میزان کار مفید را دارند نسبت به افراد سحرخیز دارای آیکیوی بالاتری هستند. البته باید گفت که بیدار ماندن تا نیمههای شب، فینفسه شما را آدم باهوشی نمیکند! این افراد برایشان راحتتر است که شبها بیدار بمانند و به وبگردی، مطالعه و یادگیری مطالب جدید بپردازند. چون این یادگیریها در پشت صحنه اتفاق میافتد، دانش و مهارتهایشان معمولاً برای دیگران عجیب است.
۲. ساکتاند
همه فکر میکنند آدمهای ساکت درونگرا هستند و به لحاظ روابط اجتماعی ضعیف عمل میکنند. این همیشه صحیح نیست. نمیتوان گفت که همهی آدمهای ساکت باهوشاند، بلکه افراد باهوش سعی میکنند اگر موقعیتش فراهم باشد گوشهای ساکت بنشینند. این افراد به حرفهایی که زده شده گوش میدهند، فکر میکنند و خود را برای پاسخ آماده میکنند و همیشه سکوت را به گفتگوهای بیهدف ترجیح میدهند.
۳. از مشکلاتشان فرار نمیکنند
یک فرد باهوش اجازه نمیدهد مشکلات فراوانی که در زندگیاش وجود دارد او را شکست دهد. او پیش از اینکه مشکلاتش از کنترل خارج شوند، آنها را اولویتبندی کرده و با آنها دست و پنجه نرم میکند. اگر شما بهراحتی با مشکلاتتان مواجه میشوید، چالشهای زندگی را با آغوش باز میپذیرید و همیشه روی لبهی حاشیهی امن زندگی حرکت میکنید، به نظر میآید بسیار آدم باهوشی هستید.
۴. دوستان باهوش و خلّاقی دارند
دوستانی که در کنار خود دارید همیشه نشاندهندهی بخشی از شخصیت شما هستند. افرادی که هوش استثنایی دارند، دایرهی دوستانشان را هم از بین افراد باهوش، فرهیخته و خلّاق انتخاب میکنند. همیشه استثناهایی هم بر این امر وجود دارد. اما اگر ۸۰٪ از آدمهای زندگیتان آدمهای باهوش و جالبی هستند، احتمال میرود که شما هم جزو دستهی افراد باهوش قرار بگیرید.
۵. برای کامل شدن تلاش میکنند
هوش فراوان را نمیتوان از ظاهر فرد و یا صرفاً صحبتهایش دریافت، بلکه میتوان آن را در اینکه این افراد چگونه با خود رفتار میکنند جست. افراد باهوش همیشه به دنبال تکامل هستند، به همین دلیل است که هر بار که آنها را ملاقات میکنید متوجه تغییرات و پیشرفتهای کوچکی در آنها میشوید. این ذهنیّت کمالگرا در تمام جنبههای زندگی افراد باهوش خود را نشان میدهد؛ در ظاهرشان که سعی میکنند همیشه در بهترین حالت خود باشند؛ تلاش برای اینکه فنّ بیان خوبی داشته باشند و یا این که ساعتها تمرین میکنند تا در گلف و یا پرتاب دارت بهتر شوند.
۶. از خود انتقاد میکنند
همهی ما همهجا افراد خودشیفتهای را میبینیم که مرتب در مورد اینکه چقدر خوب هستند به خودشان و دیگران دروغ میگویند. پس اگر در این بین فردی را ببینیم که انتقادپذیر است و مرتباً خودش را نقد میکند نفس راحتی میکشیم. همین امر که فردی به دنبال فخر فروشی و تحت تأثیر قرار دادن دیگران نیست و پیوسته به دنبال عیبهای خود و اصلاح کردن آنهاست، هوش او را نشان میدهد.
۷. دوست دارند مطلع باشند
افراد باهوش همیشه از تازهترین خبرها در زمینههای مختلف آگاهاند و همیشه در پی افزایش ذره به ذرهی آن هستند. اخبار داخلی و خارجی را دنبال میکنند و تلاش میکنند یاد بگیرند برای بهبود مسائلی که مستقیماً به زندگیشان مربوط است چه قدمی بردارند. هدف همیشگی این افراد یادگیری چیزهای جدید، جمع کردن اطلاعات و افزایش مهارتهایشان است. آنها هیچوقت بیکار نمینشینند و همیشه راهی برای مشغول بودن خود پیدا میکنند.
۸. پیوسته مشغول انجام کارهای مختلف هستند
یک شاخص خوب برای شناختن فرد باهوش این است که همیشه بهطور همزمان مشغول انجام چند پروژه و فعالیت هستند. زبان فرانسویشان را تقویت میکنند، دستورالعمل تعمیر شیرآب خانه را میخوانند، کلاس رقص میروند، دستورپخت غذاهای جدید یاد میگیرند و یا مشغول گردآوری کتابهای مربوط به معماری قرون وسطی هستند. درحالیکه بسیاری از افراد دوست دارند شغلی داشته باشند، افراد باهوش در پی پر کردن وقت آزادشان با فعالیتهای مفیدی هستند که آنها را در مسیر پیشرفت و یادگیری قرار دهد.
۹. سؤالهای بجا میپرسند
وقتی با فرد باهوشی صحبت میکنید او مدام وسط حرف شما نمیپرد و با سروصدای زیاد سعی نمیکند مکالمه را به تنهایی به دست گیرد. افراد باهوش معمولاً به آرامی گوش میدهند و ممکن است لحظاتی برای فکر کردن به آنچه شما گفتهاید سکوت کنند اما در جای صحیح سؤالی میپرسند که دقیقاً در جای درست پرسیده شده است. به شما مشاورههای مفیدی میدهند یا مسیر مکالمه را به سمتی میبرند که خودتان به نتیجهی مطلوب برسید. اگر دوستانتان از همصحبتی با شما لذت میبرند و به شما گفتهاند که شنوندهی خوبی هستید، شما احتمالاً بهترین و باهوشترین دوست آنها بودهاید.
۱۰. تصور نمیکنند که خیلی باهوشاند
به دلیل وجود واقعیتی به نام اثر دانینگ-کروگر افرادی که از سطح پایینی از هوش و شایستگی برخوردارند معمولاً در بیان تواناییهای خود مبالغه میکنند، درحالیکه افراد باهوش تواناییهای خود را دست کم میگیرند. دلیل این امر این است که شما هرچقدر باهوش باشید متوجه میشوید فاصلهی شما با کمال چقدر است و هیچگاه از سطح رشد و پیشرفت خود احساس رضایت نمیکنید.هوش واقعی هیچگاه کاملا از دید دیگران دور نمیماند. اینطور نیست که افراد باهوش مدام در حال معمولی جلوه دادن خود باشند، بلکه آنها فقط هوش خود را به رخ دیگران نمیکشند و با آن خودنمایی نمیکنند. هرچند این ده نشانه بهراحتی چهرهی واقعی آنها را نشان میدهد.
و حالا شما چندتا از این ویژگی ها رو دارید؟
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
7 درسی که اکثر مردم آرزو می کنند ای کاش زودتر می آموختند!
1- زمان از آنچه فکر می کنید، بسیار سریع تر می گذرد.
2- زیبایی از بین می رود اما رفاقت و صمیمیت رشد می کند.
- هیچ سرگرمی، علاقه، کتاب یا کاری به مهمی افرادی که وقتتان را با آنها می گذرانید نیست.
4- هر دانه ای که در گذشته کاشته اید، چه خوب و چه بد، روزی میوه خواهد داد و بر کیفیت زندگیتان اثر خواهد گذاشت.
5- شما بیشتر حسرت کارهایی که انجام ندادید را خواهید خورد تا کارهایی که به اشتباه انجام دادید.
6- هر روز که از خواب برمی خیزید، یک پیروزی است.
7- اگر همین حالا شروع کنید، هیچ وقت برای اینکه تبدیل به کسی شوید که می خواستید، دیر نیست.
در سال 2050 چگونه زندگی خواهیم کرد؟
"یان پیرسون" آینده پژوه مشهور، مهمترین اتفاقات بشر تا 35 سال آینده را شامل موارد زیر میداند
تا 2 سال آینده از هواپیما های بدون سرنشین که مسئول تحویل بار هستند به شکل گسترده استفاده خواهد شد.
هایپر لوپ ها تا 6 سال آینده قادر خواهند بود با سرعتی باور نکردنی مسافران را به شهر های مختلف ببرند.
ماشین ها و ربات ها تا اوایل سال 2025 مانند انسان ها از قدرت تفکر برخوردار خواهند شد.
گوشی هوشمند تا سال 2025 منسوخ خواهد شد.
سفر های فضایی که برای سفر انسان به مریخ طراحی شده تا سال 2030 اجرایی خواهد شد.
تا 10 سال آینده، لباس ها پیشرفت چشمگیری داشته و مهارت های فوق بشری را به انسان ها عرضه خواهد کرد.
تا 10 سال آینده، کتاب های درسی جای خود را به فناوری واقعیت مجازی خواهند داد.
خودرو های بدون راننده و خودران تا 10 سال آینده در همه جا حضور خواهند داشت.
تا 20 سال آینده از فناوری چاپ سه بعدی برای ساخت خانه ها استفاده خواهد شد.
تا سال 2030 مردم از ربات ها برای انجام کار های منزل استفاده کرده و ربات ها همچنین نقش همدم را نیز خواهند داشت.
افراد تا سال 2040 برای کنترل تنظیمات لوازم منزل از هوش مصنوعی استفاده خواهند کرد.
تا سال 2045، مردم به سایبورگ ( ترکیبی از انسان و ربات) تبدیل شده و قابلیت های فوق العادهای پیدا خواهند کرد.
تا 25 سال آینده برج های بلند و مرتفع به قدری مجهز و پیشرفته خواهند شد که عملکردی نظیر شهر های کوچک خواهند داشت.
در نهایت سامانه گردشگری فضایی تا سال 2050 ممکن شده اما به دلیل زیاد بودن هزینه های آن به احتمال زیاد فقط برای افراد بسیار ثروتمند در دسترس خواهد بود.
✅ از بس که نداشته هايمان را به رخمان کشیدند ما ایرانیان، ایران را از افغانستان هم کمتر میدانیم
✅ اينجا ايران است.....
بيمارستان نمازي شيراز جزؤ سه بيمارستان برتر دنيا براي پيوند کبد در دنيا
✅ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﻗﺪﺭﺕ ﺍﻭﻝ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﻣﻨﻄﻘﻪ
✅ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺍﻣﻦ ﺗﺮﯾﻦ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﻪ ﯾﺎﺭﯼ ﭘﺪﺍﻓﻨﺪ ﻫﻮﺍﯾﯽ ﺧﺎﺗﻢ ﺍﻻﻧﺒﯿﺎ(ﺹ)
✅ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺟﺰﻭ ﺑﯿﺴﺖ ﮐﺸﻮﺭ ﺳﺎﺯﻧﺪﻩ ﻧﺎﻭﺷﮑﻦ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ
✅ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺩﺍﺭﻧﺪﻩ ﺭﮐﻮﺭﺩ ﺳﺮﯾﻊ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﮊﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ(100متر در ثانیه)
✅ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺷﮑﺎﺭگاه ﭘﻬﭙﺎﺩ RQ170 ﻓﻮﻕ ﭘﯿﺸﺮﻓﺘﻪ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎی ﻭ ﺳﺎﺧﺖ ﻣﺪﻝ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ
✅ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺟﺰﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﺳﺎﺯﻧﺪﻩ ﭘﻬﭙﺎﺩ ﻣﻮﺷﮏ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ
✅ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺩﺍﺭﻧﺪﻩ ﺭﮐﻮﺭﺩ ﭘﯿﺸﺮﻓﺘﻪ ﺗﺮﯾﻦ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﻫﻮﺍﯾﯽ ﺩﻧﯿﺎ ﺩﺭ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺣﻤﻠﻪ ﺑﻪ ﺍﭺ3
✅ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻞ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺗﺠﻬﯿﺰﺍﺗﺶ ﻓﻘﻂ ﻭ ﻓﻘﻂ 33 ﺭﻭﺯ
✅ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﻮﻓﻖ ﭘﻬﭙﺎﺩ ﺷﺎﻫﺪ ﺑﺮﻓﺮﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻞ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ 3ﺳﺎﻋﺖ ﻭ ﻋﮑﺴﺒﺮﺩﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﻧﻘﺎﻁ ﻓﻮﻕ ﻣﺤﺮﻣﺎﻧﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﻣﺎﻧﻌﯽ
✅ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﯾﻌﻨﯽ ﻋﮑﺲ ﺑﺮﺩﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﻭﯾﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻭ ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻞ!!!
✅ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺟﺰﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﻣﻮﻓﻖ ﺩﺭ ﺷﺒﯿﻪ ﺳﺎﺯﯼ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ
✅ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺩﻭﻣﯿﻦ ﮐﺸﻮﺭ ﺑﺮﺗﺮ ﺩﻧﯿﺎ ﺩﺭ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﻣﻐﺰ ﻭ ﻧﺨﺎﻉ
✅ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﮐﺸﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺍﻟﻘﺎﻋﺪﻩ, ﺩﺍﻋﺶ, ﻃﺎﻟﺒﺎﻥ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ, ﺣﺘﯽ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻭ ﺍﺳﺮﺍﯾﯿﻞ ﻫﻢ نمی توﺍﻧﻨﺪ ﺍﻣﻨﯿﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﯽ ﺛﺒﺎﺕ ﮐﻨﻨﺪ
✅ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﮐﺸﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺗﻌﺎﺩﻝ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ
✅ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﮐﺸﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺑﺠﻨﮕﻨﺪ, ﺗﮏ ﺑﻪ ﺗﮏ ﻭﺍﺭﺩ ﻧﻤﯿﺸﻮﻧﺪ, ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻗﺪﺭﺕ ﺑﯿﺤﺪﺵ ۸۴ ﮐﺸﻮﺭ ﻣﺘﺤﺪﺃ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭ ﺁﺧﺮ ﻫﻢ ﭘﺲ ﺍﺯ ۸ ﺳﺎﻝ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﯾﮏ ﻭﺟﺐ ﺍﺯ ﺧﺎﮐﺶ ﺭﺍ ﺍﺷﻐﺎﻝ ﮐﻨﻨﺪ.
✅ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺟﺰﻭ ﺩﻩ ﮐﺸﻮﺭ ﺑﺮﺗﺮ ﺩﻧﯿﺎ ﺩﺭ ﻋﻠﻮﻡ ﻧﺎﻧﻮﺗﮑﻨﻮﻟﻮﮊﯼ
✅ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺗﻨﻬﺎ ﮐﺸﻮﺭ ﺩﺳﺖ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﺑﺮ ﺗﮑﻨﻮﻟﻮﮊﯼ ﻫﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﺑﺪﻭﻥ ﮐﻤﮏ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ
✅ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺍﻭﻟﯿﻦ ﮐﺸﻮﺭ ﺳﺎﺯﻧﺪﻩ ﺩﺍﺭﻭﯼ ﮔﯿﺎﻫﯽ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺍﻡ.ﺍﺱ
✅ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﮐﺸﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺎﺑﻮﺩﯼ ﺍﺵ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺭﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻮﺩﺑﺎﻭﺭﯼ ﻣﺮﺩﻣﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﮐﻨﺪ.
⚫️ﻧﺎﭘﻠﺌﻮﻥ ﺑﻨﺎﭘﺎﺭﺕ :
ﺍﮔﺮ ﻧﯿﻤﯽ ﺍﺯ ﻟﺸﮕﺮﯾﺎﻧﻢ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﻓﺘﺢﻣﯿﮑﺮﺩﻡ .
⚫️ﺁﺩﻭﻟﻒ ﻫﯿﺘﻠﺮ :
ﺍﮔﺮ ﻣﻬﻨﺪﺳﺎﻥ ﺍﺳﻠﺤﻪ ﺳﺎﺯ ﻣﻦ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﻗﺒﻞ
ﺍﺯﺗﻮﻟﺪﻡ ﻧﺎﺯﯼ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺑﻤﺐ ﺍﺗﻤﯽ ﻣﯿﺸﺪ .
⚫️پیاﻣﺒﺮ ﺍکرم(ص) :
ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﺩﺍﻧﯽ ﺍﺯ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﭘﺎﺭﺱ ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺗﺮﯾﻦ ﻧﻘﻄﻪ ﯼ ﻋﻠﻢ
ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺭﺳﯿﺪ .
⚫️چنگیز ﻣﻐﻮﻝ :
ﺍﮔﺮ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﺮﺩﺍﻧﯽ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﺗﺎ ﭘﺎﯼ ﺧﻮﻧﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﻋﻬﺪﺷﺎﻥ
ﺩﻓﺎﻉﮐﻨﻨﺪ ﺩﺭ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﭘﺎﺭﺱ ﺑﻪ ﮐﺎﻭﺵ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯ .
⚫️ﺍﺳﮑﻨﺪﺭ مقدونی :
ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﺩﯾﺪﯼ ﮐﻪ ﻓﺮﺩﯼ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﮐﺸﻮﺭﺵ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪﻩ
ﺗﻤﺎﻡﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺍﻫﻞ
ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭﯼﭘﺎﺭﺱ ﺍﺳﺖ .
⚫️فقط یه ایرانی می تونه بشه
حسین اسلامبولچی
رئيس شرکت مخابرات آمریکا
AT&T
➖➖➖➖
⚫️فقط یه ایرانی می تونه بشه
فرزاد ساعدپناه
مدیر فنی شرکت
YAHOO
➖➖➖➖
⚫️فقط یه ایرانی می تونه بشه
امید کردستانی
مدیر ارشد سایت
GOOGLE & TWITTER
➖➖➖➖
⚫️فقط يه ايراني ميتونه بشه پرفسور خدادوست اولين و برترين جراح چشم و پيوند قرنيه دنيا
➖➖➖➖
⚫️فقط یه ایرانی می تونه بشه
پروفسور مجید سمیعی
رئیس جراحان مغز جهان در آلمان
➖➖➖➖
⚫️فقط یه ایرانی میتونه بشه پروفسور مجید جمشیدی
مدیر برنامه های داخلی ایستگاه
فضایی ناسا
➖➖➖➖
⚫️فقط یه ایرانی می تونه بشه
صبا ولدخانی
برنده جوانترین کاشف دنیا
➖➖➖➖
⚫️فقط یه ایرانی می تونه بشه
نادر مردانلو
رئيس اولین شرکت خصوصی
پرتاب ماهواره در آمریکا
➖➖➖➖
⚫️فقط یه ایرانی می تونه بشه
انوشه انصاری
رئيس موسسه تکنولوژی
تل کام
➖➖➖➖
⚫️فقط یه ایرانی می تونه بشه
ماریا خرسند
رئيس شرکت اریکسون سابق
➖➖➖➖
ای ایران همیشه سربلند باشی.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
دروغ بزرگ؛سبكي كه هيتلر براي تبليغات از آن استفاده ميكرد
«دروغ بزرگ» تكنيكي است كه براي نخستين بار هيتلر از آن استفاده كرد.
وي در كتاب نبرد من ميگويد: «مردم شكست آلمان در جنگ جهاني اول را به اين دليل پذيرفتند كه يهوديهاي داراي نفوذ در مطبوعات از اين تكنيك استفاده كردند.»
به باور هيتلر به كارگيري اين روش نيازمند آن است كه دروغ چنان عظيم باشد كه هيچكس باور نكند كه «كسي آنقدر گستاخ باشد كه چنين بيشرمانه حقيقت را تحريف كند.»
در تبلیغ با استراتژي دروغ بزرگ، كوشش ميشود تا مخاطب مورد نظر، به سمت يك فضاي رواني متفاوت با واقعيت سوق داده شود. اين فضاي دروني بايد به گونهاي ساخته و پرداخته شود كه گروه هدف بدون ابزار مقاومت، در آن فضا قرار گيرد و مفاهيم و علائم انتقالي، مورد قبول و پذيرش او باشد.
معروفترين مورد استفادهاي كه از اين تاكتيك شده، در زمان "هيتلر" و به وسیله گوبلز،وزیر تبلیغات و روشنگری هیتلر بوده است. گوبلز ميگويد: «دروغ هر قدر بزرگتر باشد، باور آن براي تودههاي مردم راحتتر است.دروغ را به حدي بزرگ بگوييد كه هيچكس جرئت و فكر تكذيب آن را نكند.» او ميگفت: «بعضي مواقع دروغهايي ميگفتم كه خودم از آنها ميترسيدم.»
گوبلز نقش به سزایی در جمع کردن نیروی مردمی در پشت تفکرات هیتلر داشت. سیاست او در امر تبلیغات موجب پیدایش نوین ترین شکل تبلیغاتی با نام دروغ بزرگ شد. نمونه یکی از موفقیت های گوبلز از این ترفند را می توان در جنگ آلمان در خاک فرانسه مشاهده کرد. در حالی که نیروی های آلمان 100 کیلومتر تا پاریس فاصله داشتند گوبلز به طور کاملا جدی در رادیو برلین اعلام می کند که سربازان نازی پاریس را در محاصره قرار داده اند همین امر باعث می شود تعدادی از لشکر های فرانسوی که دورتر از پاریس بودند خود را تسلیم نیروهای نازی کنند. مارشال گودریان در قسمتی از اظهارات خود درباره جنگ فرانسه می گوید گوبلز به تنهایی کار 20 لشکر زرهی را انجام داد.
روش تبلیغاتی گوبلز که به "دروغ بزرگ" شهرت دارد، بر دو اصل بارز عوام فریبانه متکی بود:
یک: دروغ هر اندازه که بزرگ تر باشد، مردم آسان تر باور می کنند
دو: اندکی حقیقت را با بسیاری دروغ درهم
بیامیزو به مردم عرضه کن
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
مارک زاکربرگ :
سریع باشید... خیلی سریع
پایهگذار پروژه عجیب و بسیار موفق «فیسبوك» جوانترین میلیاردر جهان محسوب میشود، او و دوستانش یك سایت كوچك را در بوستون پایهگذاری كردند و هرگز تصورش را نمیكردند كه سایت كوچك آنها روزی به بزرگترین اتفاق عالم مجازی بدل شود.
او هنوز بسیار جوان است و با توجه به تجربه نهچندان زیادش در زندگی شاید فردی مناسب برای ارائه راهكار و توصیه و ارائه الگو به نظر نرسد اما خب این مرد جوان بسیار باهوش و بسیار موفق حرفهای جالبی برای شما دارد: «چیزی كه میخواهم به دیگران، به خصوص به جوانها بگویم این است كه باید سریع حركت كنید، خیلی سریع، ریسكپذیر باشید و جاهطلب، سعی كنید قدمهای بزرگ بردارید، از انجام كارهای بزرگ نترسید، بهتر است كاری را امتحان كنید و در آن موفق نشوید تا اینكه همیشه در حسرت انجام دادن آن كار بمانید.
تلاش برای انجام یك كار، هرقدر هم بزرگ و ترسناك باشد، بهتر از بیكار ماندن و پا روی پا انداختن است.
این میلیاردر جوان كه بهتازگی ازدواج كرده در سخنرانی در دانشگاه ویرجینیا هم گفت: «از تجربههای جدید نترسید، هیچوقت برای تغییردادن زندگی و پیداكردن هدفهای جدید دیر نیست.»
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
"برادر غارنشین"
میگویند که دو برادر بودند پس از مرگ پدر یکی جای پدر به زرگری نشسته دیگری تا از وسوسه نفس شیطانی به دور ماند از مردم کناره گرفته و غار نشین گردید.
روزی قافلهای از جلو غار گذشته و چون به شهر برادر میرفتند، برادر غارنشین غربالی پر از آب کرده به قافله سالار میدهد تا در شهر به برادرش برساند.
منظورش این بود که از ریاضت و دوری از خلایق به این مقام رسیده که غربال سوراخ سوراخ را پر از آب میتواند کرد بی آنکه بریزد.
چون قافله سالار به شهر و بازار محل کسب برادر میرسد و امانتی را میدهد، برادر آن را نخ بسته و از سقف دکان آویزان میکند و در عوض گلوله آتشی از کوره در آورده میان پنبه گذاشته و به قافله سالار میدهد تا آن را در جواب به برادرش بدهد.
چون برادر غارنشین برادر کاسب خود را کمتر از خود نمیبیند عزم دیدارش کرده و به شهر و دکان وی میرود.
در گوشه دکان چشم به برادر داشت و دید که برادر زرگرش دستبندی از طلا را روی دست زنی امتحان میکند، دیدن این منظره همان و دگرگون شدن حالت نفسانی همان و در همین لحظه آبی که در غربال بود از سوراخ غربال رد شده و از سقف دکان به زمین میریزد.
چون زرگر این را میبیند میگوید:
ای برادر اگر به دکان نشستی و هنگام کسب و کار و دیدن زنان و لمس آنان آب از غربالت نریخت زاهد میباشی، وگرنه دور از اجتماع و عدم دسترس همه زاهد هستند!
چرا تو وزیر شدی و من باغبان؟ (سه تفاوت کلیدی)
امپراطور در حال قدم زدن در باغش بود که باغبان خسته و ناراضی نزد وی رفت و گفت: امپراطور! فرق من با وزیرت چیست؟!
من باید اینگونه زحمت بکشم و عرق بریزم ولی او در ناز و نعمت زندگی میکند و از روزگارش لذت میبرد!
امپراطور کمی فکر کرد و دستور داد باغبان و وزیرش به قصر بیایند.
هردو آمدند و امپراطور گفت: شنیده ام برخی از سربازان به جای تمارین روزانه در گوشه شمال شرقی باغ جمع می شوند و وقت گذارنی می کنند و بروید و این موضوع را بررسی کنید.
آنها رفتند و یک هفته بعد برگشتند. ابتدا باغبان گفت: امپراطور خبر درست است. من آن ها را دیدم آن ها حدودا هفت هشت نفر هستند. آن ها باید توبیخ شوند.
نوبت به وزیر رسید، وی شروع کرد از روی نوشته اش به خواندن: نتایج بررسی من این است:
دو دسته سرباز در دو بخش باغ جمع می شوند و با یکدیگر گفتگو می کنند.
این دو دسته رقیب یکدیگر هستند.
هر روز این اتفاق رخ نمی دهد در روزهایی که افسر آنان فرد خاصی است این اتفاق می افتد
این سربازان، جزو بهترین و دلاورترین سربازان شما هستند و آینده خوبی دارند اما با مافوق خود به خاطر بی لیاقتی مشکل دارند.
در ضمن من پی برده ام که آنان به گفتگوهای بیهوده مشغول نیستند بلکه به تحلیل نیروهای دشمن داخلی و خارجی مشغول هستند.
پیشنهاد می کنم:
1- افسر مذکور برکنار شود.
2- یکی از آن افراد به افسری برگزیده شود.
3- به همه آنان تذکر داده شود که از این پس اگر مشکلی وجود دارد از طرق قانونی و نه سرپیچی مساله را حل کنند.
امپراطور رو به باغبان کرد و گفت: این است که تو باغبان شدهای و ایشان وزیر...
تحلیل داستان:
گزارش وزیر با باغبان سه تفاوت اساسی داشت:
اول اینکه همه جانبه بود (بررسی هر چهار گوشه باغ) و نه صرفا بر یک نقطه خاص (شمال شرقی باغ)
دوم اینکه علت محور بود (بررسی کرد که دلیل اینکه آن سربازان تمرد می کنند چیست؟)
سوم اینکه معطوف به راه حل بود (یک راه حل منطقی پیشنهاد کرد که هم این مساله حل شود و هم ریشه این گونه مسایل ضعیف تر شود).
اشتباهاتی که کارمندان شایسته را فراری می دهد
نگه داشتن کارمندان خوب به ظاهر سخت است اما می توان به راحتی و با اجتناب از چند اشتباه رایجی که این امر را سرعت می بخشد، آنها را از دست نداد. زمانی که شرکتی خطا می کند اولین کسانی که آن جا را ترک می کنند، بهترین کارمندانش هستند چرا که بیشترین استعدادها را دارند.
این احساس ناگهانی پدیدار نمی شود بلکه به آرامی در بی علاقگی آن ها به کار نمود پیدا می کند. Michael Kibler بخش اعظمی از کارش را به مطالعه ی این پدیده پرداخته و آن را جرقه نامیده است. طبق این تعریف کارمندان آتش اشتیاقشان به کار را مانند ستاره های در حال مرگ، از دست می دهند.
برای جلوگیری از تبدیل شدن آتش اشتیاق کارمندان خوب به این بی علاقگی، مدیران باید از بروز شرایط زیر جلوگیری نمایند.
1 وضع بیش از اندازه قوانین
در این که شرکت ها باید قوانینی داشته باشند، شکی نیست. اما باید مواظب بود که قوانین ضروری با قوانین دست و پا گیر اشتباه نشوند. حتی کارمندان خوب نیز زمانی که فکرمی کنند تحت نظر شدید هستند، به دنبال جای دیگری برای کار می گردند.
2 برخورد یکسان با همه
البته در مدارس اگر همه دانش آموزان به یک چشم نگریسته شوند خوب است، اما در محیط های کاری باید استراتژی دیگری به خدمت گرفته شود. در محل کار نباید با همه به یک شکل رفتار کرد. این کار به بهترین کارمندان شما نشان میدهد که میزان عملکرد آن ها در رفتار مدیر با آن ها اثری نمی گذارد.
3 بی توجهی به عملکرد ضعیف کارکنان
در موسیقی جاز هر قدر که گروه خوب کار کند، باز هم صدای ساز نوازنده ای که عملکرد ضعیفی دارد؛ شنیده می شود. همین طور در یک شرکت زمانی که مدیر به عملکرد ضعیف یک کارمند اهمیت نمی دهد، بقیه ی کارمندان نیز از تلاش کردن دلسرد می شوند.
4 اهمیت ندادن به دستاوردهای مهم کارکنان
تشویق در افزایش انگیزه ی کارمندان بسیار موثر است. هر کسی که بیش ترین تلاش خود را نشان می دهد، انتظار تقدیر شدن را نیز دارد؛ زیرا تنها در این صورت است که مدیر به کارمندش نشان می دهد به او اهمیت می دهد.
2قطع ارتباط با کارکنان
دلیل استعفای بیش از نیمی از کارمندان، عدم ارتباط با مدیر است. مدیران شرکت های برجسته به خوبی می توانند میان مدیر و انسان بودن تعادل برقرار کنند. جشن گرفتن موفقیت کارمندان و یا هم دردی با کسانی که زمان سختی را می گذارنند مثال هایی برای این مورد هستند.
6 پنهان کاری در مورد اهداف بزرگ شرکت
ارسال لیست وظایف و انتظار برآورده شدن آنها کار آسانی است، اما ضرورت دارد که کارمندان برجسته را در جریان امور بگذارید. این نوع کارمندان چون به کارشان اهمیت می دهند، حجم زیادی از کار را متقبل می شوند و برای این منظور به هدف نیازمندند. اگر آن ها هدف را ندانند، دچار بی انگیزگی می شوند و در جای دیگری به دنبال هدف می گردند.
7 فراهم نکردن امکانات لازم برای دنبال نمودن علایق شخصی کارکنان
گوگل امکانی را برای کارمندانش فراهم کرده که 20 درصد از زمان خود را صرف علاقه مندی هایی نمایند که به باورشان «بیشترین نفع را عاید آن می کنند». بیش ترین اثر چنین کاری علاقمند کردن افراد به کار کردن برای شرکت متبوعشان خواهد بود.
کارمندان با استعداد، پرشور نیز هستند. اگر برای این کارمندان فرصتی مطابق با علاقمندی شان را فراهم کنید، هم مبتکرتر می شوند و هم از کارشان راضی خواهند بود.
8 ایجاد جوی بیش از اندازه جدی در محیط کار
اگر کارمندان در محل کار خوش نگذرانند، کسل شده و تمام قدرت شان را به کار نمی گیرند. برای مثال شرکت گوگل، کلاس های ورزش، غذای مجانی و بولینگ برگزار می کند. اگر کار جالب باشد، فرد علاقه ی بیش تری برای وقت گذراندن در آنجا دارد و شاید بخواهد ساعات بیش تری نیز کار کند.
مدیران عامل علت ریزش های شان را هر چیزی می دانند مگر خودشان و متاسفانه در چنین شرایطی در نهایت، کارمندان شغل شان را ترک نمی کنند بلکه مدیران خود را.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
به زبان مخاطبتان حرف بزنید
روستایی بود دور افتاده که مردم ساده دل و بی سوادی در آن سکونت داشتند. مردی شیاد از ساده لوحی آنان استفاده کرده و بر آنان به نوعی حکومت می کرد. بر حسب اتفاق گذر یک معلم به آن روستا افتاد و متوجه دغل کاری های شیاد شد و او را نصیحت کرد که از اغفال مردم دست بردارد و گرنه او را رسوا می کند. اما مرد شیاد نپذیرفت. بعد از اتمام حجت٬ معلم با مردم روستا از فریبکاری های شیاد سخن گفت و نسبت به حقه های او هشدار داد. بعد از کلی مشاجره بین معلم و شیاد قرار بر این شد که فردا در میدان روستا معلم و مرد شیاد مسابقه بدهند تا معلوم شود کدامیک باسواد و کدامیک بی سواد هستند. در روز موعود همه مردم روستا در میدان ده گرد آمده بودند تا ببینند آخر کار، چه می شود.
شیاد به معلم گفت: بنویس «مار»
معلم نوشت: مار
نوبت شیاد که رسید شکل مار را روی خاک کشید.
و به مردم گفت: شما خود قضاوت کنید کدامیک از اینها مار است؟
مردم که سواد نداشتند متوجه نوشته مار نشدند اما همه شکل مار را شناختند و به جان معلم افتادند تا می توانستند او را کتک زدند و از روستا بیرون راندند.
نتیجه گیری
این داستان به زیبایی دارد بیان می کند نشناختن و یا در نظر نگرفتن فهم و جایگاه مخاطب تا چه حد می تواند مشکل آفرین باشد.
وقتی قرار است با کودکی ارتباط برقرار کنیم نا خودآگاه همه ما کودکانه سخن می گوییم.شاید به دلیل دیدن فیزیک خردسال، یادمان می ماند که باید خودمان را تا حد او کوچک کنیم. اما بسیاری مواقع نشانه ها این قدر عیان و آشکارا نیست که ما سریع متوجه شویم باید متناسب با مخاطب ،منطق روایی خود را تغییر دهیم و برای همین در ارتباط مشکل پیدا می کنیم.
یکی از دلایل عمده ی شکست بسیاری از طرح های بازاریابی و فروش نیز، عدم رعایت همین موضوع به ظاهر ساده است، شاید طرح های تبلیغاتی و بازاریابی ما خیلی علمی و خوب باشند، ولی تا زمانی که به زبان مخاطبانمان بیان نشوند، نتیجه ی دلخواه را در پی نخواهند داشت. پس بهتر است قبل از هر اقدامی در برقراری ارتباط با مخاطب، زبان، اعتقادات و منطق او را بشناسیم و سپس وارد عمل شویم.
ملا صدرا : “خدا به قدر فهم و درک تو کوچک میشود”
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
مرد نابینا و خبرنگار
روزی مرد کوری روی پله های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده میشد:
من کور هستم لطفا کمک کنید
روزنامه نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه د ر داخل کلاه بود او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت ان را برگرداند و اعلان دیگری روی ان نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و انجا را ترک کرد.
عصر آنروز روز نامه نگار به ان محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است ، مرد کور از صدای قدمهای او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که آن تابلو را نوشته بگوید که بر روی آن چه نوشته است؟
روزنامه نگار جواب داد: چیز خاص و مهمی نبود، من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد.
مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده می شد:” امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم !!!!!“
این داستان روش دیگری را می تواند به ما یاد دهد ، برای حل یک مشکل یا مسئله ممکن است راههای زیادی وجود داشته باشد ولی اغلب ما معمولا راههائی را می رویم که در آن تجربه قبلی داریم و یا بهتر می شناسیم در حالیکه ممکن است راه حلهای بهتری نیز وجود داشته باشد بهتر است در مواجهه با یک مشکل کمی تامل کنیم و راهها و گزینه های دیگر را هم بررسی کنیم مثلا ممکن است روش فروش محصول ما روش کارامدی نباشد و ما از میزان فروش خود راضی نباشیم ، آیا باید کسب و کار خود را تعطیل کنیم و به سراغ کار دیگری برویم یا اینکه استراتژی بازاریابی و فروش خود را تغییر دهیم؟
هر زمانی که یک استراتژی نتوانست کار شما را پیش ببرد سعی در تغییر استراتژی داشته باشید از نتایج آن ممکن است شگفت زده شوید
شما چقدر جرأت اصلاح دارید ؟
فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت ، استاد به او گفت که دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم که به تو بیاموزم.
شاگرد فکری به سرش رسید، یک نقاشی فوق العاده کشید و آنرا در میدان شهر قرار داد ، مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می بینند یک علامت × بزنند و غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت خورده است و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد
استاد به او گفت: آیا میتوانی عین همان نقاشی را برایم بکشی ؟
شاگرد نیز چنان کرد و استاد آن نقاشی را در همان میدان شهر قرار داد ولی این بار رنگ و قلم را قرار داد اما متنی که در کنار تابلو قرار داد این بود که : اگر جایی از نقاشی ایراد دارد با این رنگ و قلم اصلاح بفرمایید غروب برگشتند دیدند تابلو دست نخورده ماند.
استاد به شاگرد گفت:
همه انسانها قدرت انتقاد دارند ولی جرات اصلاح نه....
( این مورد در کسب و کارها نیز مصداق دارد، این اگر در کسب و کارتان و یا شغلی که هم اکنون دارید اشتباه یا خطایی انجام دادید ، قدرت آن را داشته باشید که خطای خود را جبران کنید و از دیگران انتقاد نکنید و خود را مسئول کارهای خود دانسته یا اگر به بخشی از کسب وکار انتقادی وارد دانستید باید شهامت ارائه راهکار و اصلاح ایراد مد نظر را نیز داشته باشید، رمز موفقیت در این است)
چهار قانون شادکامی و موفقیت
قانون اول: نعمت هايت را بشمار
نعمت هايي را که در زندگي داري، بشمار. چرا فقط توجهت را بر روي نداشته هايت متمرکز مي کني و فکرهايت را درهم مي ريزي؟ اين اولين قانون است. از هم اکنون کاغذ و قلمي بردار و تمام داشته هايت را که خداي مهربان، تقديمت کرده است، بنويس و به خاطر آنها، خدا را شاکر باش، نعمت شنيدن، صحبت کردن، ديدن و هر چيزي را که داري. تو چيزهاي زيادي داري. نعمت هاي تو از ظرفيتت بيشتر است و تو هرگز به آنها فکر نمي کني و از آ ها بهره نمي بري. خداوند، اين نعمت ها را که با سخاوت به تو اهدا کرده، در نظرت خيلي عادي و معمولي جلوه کرده است.
حتي اکنون، تو از نعمت هايي که مي توانند به تو سربلندي و افتخار ببخشند، برخورداري. اين ها گنجينه هايي هستند که مانند ابزاري براي ساخت، مي توانند آينده بهتر تو را پي ريزي کنند. از امروز شروع کن، ضعف هايي که شکست تو را فراهم مي آورند، فقط در فکر تو زندگي مي کنند.
فهرست نعمت هايت را دوباره مرور کن، دارايي هايت را حساب کن. تو خيلي از چيزها را داري که ديگران از آن محروم اند. روي اين قانون، خوب فکرکن.
قانون دوم: بي نظير بودنت را جار بزن
تو خودت را در قبرستان ناکامي ها و فکرهاي منفي، دفن کرده اي و همان طور که دراز کشيده اي، حتي نمي تواني شکست هايت را ببخشي و خودت را با تنفر از خويشتن و متهم سازي خود، نابود سازي و خود را در مقابل ديگران، مقصر مي داني. حالا از قبرستاني که در آن، جز ناکامي و نااميدي نيست، بيرون بيا و به خودت هر روز بگو: من گنجينه با ارزشي هستم، چون خداي يکتا من را آفريده و در دنيا يکي مانند من خلق نشده است. بي نظير بودن و نادر بودنت را جار بزن و به آن افتخار کن.
چرا به کساني که تو را خوار مي پندارند، گوش مي دهي و از همه بدتر، آنان را باور داري؟
من بي نظيرم و به خودم افتخار مي کنم. اين را با فرياد، هر روز بگو.
قانون سوم: يک کيلومتر، بيشتر از آن چه بايد راه بروي، راه برو
تنها عامل دست يابي به موفقيت، آن است که خدمتي بهتر و بيشتر از آن چه از تو انتظار مي رود، ارائه دهي. مهم نيست که وظيفه تو چيست. مطمئن ترين راه براي اين که خودت را به حد متوسط بکشاني، اين است که به اندازه وظيفه اي که برايت مشخص شده است، کار کني. به اين فکر نکن که اگر بيش از دستمزدت کار کني، به تو اجحاف شده است زيرا اگر پاداش کار تو، امروز به تو بازنگردد، فردا به طور حتم، بازخواهد گشت.
يک کيلومتر، اضافه راه برو. نگران خودت نباش، لياقت تو بيش از اين هاست، آن را به سوي خود بکش. هر خدمتي که انجام مي دهي، بي پاداش نخواهد بود و اگر پاداشت را زود دريافت نکردي، نگران مباش زيرا هرچه دير آيد، خوش آيد. تو نمي تواني موفقيت را احضار کني، تو فقط مي تواني لياقت و شايستگي آن را داشته باشي.
قانون چهارم: از نيروي انتخابت، عاقلانه استفاده کن
تو حق انتخاب داري، تو مي تواني بين شکست و نااميدي يا شادماني و کاميابي، يکي را انتخاب کني. انتخاب با توست، انتخاب، منحصر به فرد توست. تو با قدرت انتخابي که داري، مي تواني در شکلي بالاتر، دوباره متولد شوي. به خودت بنگر، به انتخاب هايي فکرکن که تاکنون کرده اي، به لحظه هايي که روي زانو افتاده اي تا فرصت انتخاب دوباره به تو داده شود. آن چه گذشته، گذشته است.
از قدرت انتخابت، عاقلانه سود ببر.
به جاي تنفر، عشق، به جاي ايستايي، پويايي، به جاي تأخير، عمل و به جاي فکرهاي منفي، فکرهاي مثبت را انتخاب کن.
حالا که چهار قانون شادکامي و موفقيت را ياد گرفتي، فراموش نکن که در هر حال آن ها را به کار ببري. ديگر به فکر گذشته نباش، از امروز، امروز لذت ببر و از فردا، فردا. تو توانايي اين را داري که شگفتي هاي عظيمي در زندگي ات به وجود آوري. پتانسيل تو نامحدود است. خودت را هميشه باور کن.
خرسوارنباشيم
چرا؟؟؟
در دنیا هیچگاه مسابقه "خرسواری" برگزار نمی شود؟!
می دانید چرا؟!
پس ازانجام تحقیقات میدانی و عملی بسیار، مشخص شد که اسبها در میدان مسابقه فقط در خط راست و مستقیم حرکت کرده و نه تنها مانع جلو رفتن و تاختن سایر اسبها به جلو نمی شوند، بلکه هرگاه سوارکار خودشان یا سایر اسبها به زمین بیفتد، تا حد امکان که بتوانند آن سوارکار سقوط کرده را لگد نمی کنند.
اما،
اما خرها وقتی در خط مسابقه قرار می گیرند، پس از استارت اصلا توجهی به جلو و ادامه مسیر مسابقه به صورت مستقیم نداشته و فقط به خر رقیب که در جناح چپ و یا راستش قرار دارد، پرداخته و تنها هدفشان این است که مانع رسیدن خر دیگر به خط پایان شوند.
حتی به این قیمت که خودشان هم به خط پایان نرسند.
امروزه از این موضوع در علم مدیریت بسیار استفاده می شود و بدین معناست که افراد ناتوان که می دانند خود به خط پایان نمی رسند، با سنگ اندازی و ایجاد مشکلات و چوب لای چرخ دیگران گذاشتن، مانع رسیدن دیگران به اهدافشان می شوند و در اصطلاح می گویند:
"فلانی، مسابقه ی خر سواری راه انداخته است".
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
درپي منطق و دليل اعمالمان باشيم
یه بار به همسرم گفتم برای من سواله که چرا تو همیشه اول سر و ته سوسیس رو با چاقو میزنی، بعد اونو داخل ماهیتابه میندازی؟!
همسرم گفت راستش خودمم علتشو نمیدونم این چیزیه که وقتی بچه بودم از مادرم یاد گرفتم.
چند هفته بعد،وقتی خانواده همسرم رو دیدم از مادرش پرسیدم چرا سر و ته سوسیس رو قبل از تفت دادن میزنه، در کمال تعجب اون هم مثل همسرم گفت که هیچوقت دلیل خاصی برای این کار نداشته و این کارو از مادرش یاد گرفته، طاقتم تموم شد و با مادربزرگ همسرم تماس گرفتم تا بفهمم واقعا چرا سر و ته سوسیس رو میزده!
وقتی قضیه رو فهمید خندید و گفت:
اون زمان، تو آشپزخونه فقط یه ماهیتابه کوچیک داشتیم و چون سوسیس داخلش جا نمیشد، مجبور بودم سر و تهش رو بزنم تا کوتاهتر شه، همین...!
بعضیامون از سبک زندگی خاص یا خط فکری ایی پیروی میکنیم، که ریشهی اونا تو اتفاقایی مثل این داستانه !
اين داستان ها در مورد بسياري از كسب وكارها نيز،وجود دارند،مثلأ خيلي از كسب وكارها علت اينكه از يك روش خاص براي توليد استفاده ميكنند را نميدانند و به صِرف اينكه بقيه ي شركت هاي فعال در اون صنعت اين كار را انجام ميدهند، آن ها نيز از بقيه پيروي ميكنند.
يا درمورد استفاده از روش هاي نوين براي بازاريابي،اكثر كسب وكارهاي سنتي ايراني به دليل اينكه صرفا از هم صنفي هاي خود تقليد ميكنند و به دنبال راهكارهاي جديد نيستند، تمايلي به استفاده از روشهاي نوين بازاريابي مثل بازاريابي اينترنتي و...ندارند و در مقابل آن، حالت تدافعي به خود ميگيرند و روش هاي سنتي و تاريخ گذشته ي خود را ادامه ميدهند.
حواسمون باشه که هیچ وقت کورکورانه از خط فکری یا نگرش خاصی پیروی نکنیم یا حداقل بعضی وقت ها از خودمون بپرسیم که روشی که در پیش گرفتیم یا آدابی که رعایت می کنیم منطقش چیه؟و هميشه در جست وجوي راه هاي نوين و جديد براي انجام كارهايمان باشيم.
با الهام از مطلب دكتر فياضي
حتما بخونید...
بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد، یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرار میداد:
حدود 1000 نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از همه استانداردهای بین المللی برخوردار بود. این زندان همه امکاناتی که باید یک زندان طبق قوانین بین المللی برای رفاه زندانیان داشته باشد را دارا بود.
این زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود و حتی امکان فرار نیز تا حدی وجود داشت.
آب و غذا و امکانات به وفور یافت میشد.
در آن از هیچیک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد، اما...
اما بیشترین آمار مرگ زندانیان
در این اردوگاه گزارش شده بود.
عجیب اینکه زندانیان به مرگ طبیعی میمردند.
با این که حتی امکانات فرار وجود داشت
اما زندانیان فرار نمیکردند
بسیاری از آنها شب میخوابیدند و صبح دیگر بیدار نمیشدند.
آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خودشان و نسبت به هموطنان خودشان که مافوق آنها بودند رعایت نمیکردند،
و در عوض عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی میریختند.
دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفت
و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد:
در این اردوگاه، فقط نامه هایی که حاوی خبرهای بد بود را به دست زندانیان میرساندند و نامه های مثبت و امیدبخش تحویل نمیشد.
هر روز از زندانیان میخواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خودخیانت کرده اند، یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکردند را تعریف کنند.
هر کس که جاسوسی سایر زندانیان را میکرد، سیگار جایزه میگرفت.
اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود و معلوم شده بود خلافی کرده هیچ نوع تنبیهی نمیشد.
در این شرایط همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند.
تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است، چرا که:
— با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین میرفت.
— با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست می یافتند.
— با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد همگروهی ها از بین میرفت.
و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگ های خاموش کافی بود.
این سبک شکنجه، شکنجه خاموش نامیده میشود.
نتيجه :
اگر این روزها فقط خبرهای بد میشنويم، اگر هیچکدام به فکر عزت نفس مان نيستيم و اگر همگي در فکر زدن پنبه همدیگر هستيم،
به سندرم «شکنجه خاموش» مبتلا شده ايم.
این روزها همه خبرهای بد را فقط به گوشمان میرسانند و ما هم استقبال میکنیم ...
دلار گران شده ...
طلا گران شده ...
کار نیست ...
مدرسه ای آتش گرفت ...
دانش آموزان راهیان نور در جاده کشته شدند...
زورگیری در ملاءعام...
این روزها هیچ کس به فکر عزت نفس ما نیست!
شما چطور فکر میکنید؟ ...
ما ایرانیها دزدیم! ...
ما ایرانیها همه کارهایمان اشتباه است. ...
ما ایرانیها هیچی نیستیم! ...
ما ایرانی ها از زیر کار درمیرویم! ...
ما هیچ پیشرفتی نکردیم!...
ما ایرانیها هیچ هنری نداریم!
ما ایرانیها آدمِ حسابی نداریم!
ما ایرانیها هر عیبی که یک انسان میتواند داشته باشد داریم! ...
توی همین محیطای مجازی چقدر بادلیل و بی دلیل به خودمان بد میگوییم و لذت میبریم.
به خودمان فحش میدهیم و کیف می کنیم و میخندیم.
اقوام مختلف ایرانی را مسخره می کنیم و همه با هم کل ایران را ! ...
بزرگان علمی٬ هنری٬ ادبی و دینی کشور خودمان را وسیله خنده و تفریح کرده ایم و هیچکس هم نباید فکر کند اینها نقشه است.
این همان جنگ نرم است.
این روزها همه در فکر زیرآب زدن بقیه هستند، شما چطور؟
این روزها همه احساس می کنند در زندانی بدون دیوار دوران بی پایان محکومیت خود را می گذرانند، شما چطور؟
این روزها همه شبیه زندانیان جنگ آمریکا و کره منتظر مرگ خاموش هستند٬ شما چطور؟
بیاییم از خواندن و شنیدن اخبار منفی فاصله بگیریم و تا میتوانیم به خود و اطرافیانمان امید بدهیم، (((احترام))) بگذاریم و در هرشرایطی شاد زندگی کنیم.
با انتشار این مطلب در حفظ و ارتقاء سطح بهداشت روانی جامعه سهیم باشیم...
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
«مصرف مداوم روغن حیوانی :
سبب، افزایش طول عمر،می شود»
دکتر محمد عزیزخانی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا مرکز استان تهران افزود:
تحقیقات نشان مى دهد روغن حیوانى داراى خواص بى شمارى از جمله: استخوان سازی، کاهش غلظت خون، کاهش چربى هاى زاید شکم، شادابى و سفیدى پوست، و سمّ زدایى از بدن است. وى افزود: تغذیه سلول هاى عضله قلب از اسیدهاى چربى است که تنها در روغن حیوانى،به وفور، یافت مى شود.
مدیر کلینیک طب ایرانى گفت: همچنین، یکى از بهترین درمان هاى چاقی، مصرف مداوم روغن حیوانى با غذا است.
عزیزخانى تاکید کرد: روغن حیوانى بهتر است به جاى روغن نباتى و روغن مایع مصرف شود؛
زیرا روغن نباتى یا روغن هاى هیدروژنه جامد، سبب افزایش کلسترول و ترى گلیسیرید شده و در عروق بدن و قلب رسوب مى کند.
وى افزود: مواد رنگ بر و مواد نگهدارنده افزوده شده به روغن نباتی، داراى ترکیبات شیمیایى مضر و خطرناکى هستند.
عزیزخانى گفت: روغن هاى مایع نیز تفاوت چندانى با روغن نباتى ندارند و على رغم تبلیغات کارخانه هاى سازنده آن،و برخى پزشکان،درعمل شاهد هستیم که مصرف روغن مایع، سبب افزایش کلسترول و ترى گلیسیرید مى شود. وى افزود: مصرف کره گیاهى و مارگارین نیز در رسوب کلسترول در عروق و بیمارى هاى ایسکمیک قلب ( بیمارى هایى که قلب در آن حالت کم خون است اما هنوز کاملا از کار نیافتده)، نقش موثرى دارد و از عوامل بروز سکته قلبى است.»
در پي تبديل تهديدها، به فرصت ها باشيد
ﺧﺎﻧﻢ ﺳﻔﻴﺪﭘﻮﺳﺖ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻭ دو ساله اي، درﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺍﺯﻫﺎﻯ ﺷﻠﻮﻍ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎﻳﻰ ﺍﻳﺮﻓﺮﺍﻧﺲ، ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺻﻨﺪﻟﻴ اش، ﺍﺯ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﺁﻥ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﻯ ﻛﺮﺩ.
ﺟﺎﻯ ﺧﺎﻧﻢ ﻛﻨﺎﺭ ﻳﻚ ﺁﻗﺎﻯ ﺳﻴﺎﻩ ﭘﻮﺳﺖ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺧﺎﻧﻢ ﺍﺯ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺣﺎﻟﺶ ﺧﺮﺍﺏ ﻣﻴﺸﺪ!!
ﺧﺎﻧﻢ ﻓﻮﺭأ ﺧﺪﻣﻪ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﻴﺰﻧد ﻭ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻳﻚ ﺟﺎﻯ ﺟﺪﻳﺪ ﻣﻴﻜﻨد.
ﺧﺎنم : ﻣﻦ ﺍﺻﻼ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻪ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﻛﻨﺎﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﺳﻴﺎﻩﭘﻮﺳﺖ ﻧﻴﺴﺘﻢ.
ﻣﻬﻤﺎﻧﺪﺍﺭ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎ :
ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﻳﺪ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﻯ ﻳﻚ ﺟﺎﻯ ﺩیگر ﻧﮕﺎﻫﻰ ﺑﻪ ﻟﻴﺴﺖ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﺑﻜﻨﻢ.
ﺑﻌﺪ ﻣﺪﺕ ﻛﻮﺗﺎﻫﻰ ﻣﻬﻤﺎﻧﺪﺍﺭ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻗﺴﻤﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﺩﻭ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎ ﻫﻴﭻ ﺟﺎﻯ ﺧﺎﻟﻰ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﻭﻟﻰ به هرحال ﺑﺎ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﺻﺤﺒﺖ میکنم.
بعد از دقایقی مهماندار برگشت و گفت:
ﺟﻨﺎﺏ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻳﻚ ﺟﺎﻯ ﺧﺎﻟﻰ ﺩﺭ ﻗﺴﻤﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﻳﻚ ﻣﻴﺒﺎﺷﺪ
ﻭﻟﻰ ﺩﺭ ﻗﻮﺍﻧﻴﻦ ﺷﺮﻛﺖهای ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎﺋﻰ ﺑﻪ ﻫﻴﭻ ﻭﺟﻪ ﺍﻣﻜﺎﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﻳﻚ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺍﺯ
ﻗﺴﻤﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﺩﻭ ﺑﻪ ﻗﺴﻤﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﻳﻚ ﻧﻴﺴﺖ ﻭﻟﻰ ﺍﺯ ﻃﺮﻓﻰ ﻫﻢ ﻧﺸﺎﻧﺪﻥ ﻳﻚ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﻣﺤﺘﺮﻡ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻳﻚ ﺷﺨﺺ ﻧﺎﺧﻮﺷﺎﻳﻨﺪ، ﻳﻚ ﺟﻨﺠﺎﻝ ﻭ ﺍﻗﺪﺍﻣﻰ ﻏﻴﺮ ﺍﻧﺴﺎﻧﻴﺴﺖ!! ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺩﻟﻴﻞ ﺟﻨﺎﺏ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﺑﺎ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺍﺯ ﻗﺴﻤﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﺩﻭ ﺑﻪ ﺩﺭﺟﻪ ﻳﻚ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ.
به گفته مسافران اشک در چشمان مرد سیاهپوست جاری شده بود.
ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺟﻮﺍﺑﻰ ﺑﺪﻫﺪ، ﻣﻬﻤﺎﻧﺪار ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﺳﻴﺎﻩﭘﻮﺳﺖ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺤﻦ ﻣﺤﺘﺮﻣﺎﻧﻪ ﺍﻯ ﮔﻔﺖ :
ﺁﻗﺎﻯ ﻣﺤﺘﺮﻡ! ﻟﻄﻒ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﻭﺳﺎﻳﻞ ﺷﺨﺼﻰ ﺧﻮﺩتاﻥ ﺭا ﺟﻤﻊ ﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﺴﻤﺖ ﭘﺮ ﺭﻓﺎﻩ ﺩﺭﺟﻪ ﻳﻚ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻛﻨﻢ... ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﺟﻨﺎﺏ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ، ﺍﺻﻼ ﻛﺎﺭ ﺍﻧﺴﺎنی و درستی نیست ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻳﻚ ﺷﺨﺺ ناخوشایند و نامحترم ﺑﻨﺸﻴﻨﻴﺪ!!
بعد ﺍﺯ ﺑﻴﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻼﺕ، ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﻛﻪ ﺷﺎﻫﺪ ﺍﻳﻦ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺍﻳﻦ ﻋﻤﻞ ﺭا ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺯﺩﻥﻫﺎﻯ ﻃﻮﻻﻧﻰ ﺗﺎﺋﻴﺪ ﻭ ﺗﺸﻮﻳﻖ ﻛﺮﺩﻧﺪ.
ﺁﻥ ﺧﻠﺒﺎﻥ که نامش دنیس گورالیدو بود ﺑﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﺍﻳﻦ ﺣﺮﻛﺖ ﺯﻳﺒﺎ ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺳِﻤﺖ ﺭﺋﻴﺲ ﺷﺮﻛﺖ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎﻳﻰ ﺍﻳﺮﻓﺮﺍﻧﺲ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺷﺪ.
هنوز هم لوحهای تقدیر و سپاس از او در دیواره های دفتر کارش خودنمایی میکند.
شايد اولين تصميمي كه به ذهن خيلي از افراد خطور كند، انتقال فرد معترض به جاي ديگر است، اما گاهي با اندكي تفكرباز و خلاقيت ، ميتوان از تهديدها، فرصت ساخت و تصميماتي گرفت كه آينده ي خود و كسب وكارمان را متحول كنند.بهتر است در مواجهه با تهديدات بجاي ترس ، بدنبال راه هايي براي بهره برداري از آن ها و تبديل كردنشان به فرصت باشيم.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
مواظب باشیم پیروی از افراد موفق باعث شکست ما نشود!
بیل گیتس، ریچارد برانسون و مارک زاکربرگ دانشگاه را رها کردند و میلیاردر شدند!
شما برای موفقیت به مدرسه نیازی ندارید!
برای کارآفرین شدن نباید وقتتان را در کلاس تلف کنید!
کافی است شروع کنید!
این ها مطالبی است که بارها شنیده ایم!
افراد موفق با شرایط و مسیر انتخابی خودشان موفق شده اند ولی انتخاب همان مسیرها توسط دیگران الزاما موفقیت در پی ندارد!
به ازای هر بیل گیتس موفق، هزاران کارآفرین با پروژه های شکست خورده و بدهی های سنگین بانکی و... وجود دارد ولی کسی به آن ها توجه نمی کند.
همه ما از این دست جملات در رسانه ها و شبکه های اجتماعی دیده و یا شنیده ایم:
۸ کاری که هر روز افراد موفق انجام می دهند، ۲۰ عادت زندگی ثروتمندان، استراتژی گوگل یا مایکروسافت در تبلیغات!
شناسایی روش های برندگان و افراد موفق را دوست داریم.
افراد موفق در یک حوزه خاص را بررسی و سعی در یادگیری استراتژی ها و روش های آنان می کنیم ولی این نکته که افراد زیادی همان استراتژی ها و تاکتیک ها را به کار گرفته اند ولی شکست خورده اند را فراموش می کنیم!
در واقع این خطا باعث می شود بیش از حد برای استراتژی ها و تاکتیک های به کارگرفته شده توسط یک فرد موفق (بازمانده) ارزش قائل شویم و ازاین نکته غافل شویم که همان استراتژی ها و تاکتیک ها برای بسیاری از مردم کارایی ندارد!
این گونه است، که افراد موفق باعث شکست ما می شوند.
به این خطا در دانش تصمیم گیری خطای بازماندگی (Survivorship Bias)
می گویند.
فرض کنید که شما میخواهید ويژگی هایی که باعث می شود برخی شرکت ها یا صندوق های سرمایه گذاری، موفق شوند را بدست آورید.
چه می کنید؟ می روید سراغ شرکت های موفق یا صندوق های سرمایه گذاری موفق!
در صورتی که شما باید همه نمونه ها را تحلیل کنید هم موفق ها و هم ناموفق ها را!
چرا این کار را نمی کنیم؟ چون شکست خورده ها دیگر وجود ندارند و اگر هم هستند مشهور نیستند.
بنابراین می رویم سراغ بازمانده ها (همان موفق ها).
ممکن است به یک سری ويژگی هم برسیم اما در واقع این خطا باعث می شود که به اشتباه بیش از حد برای روش های به کارگرفته شده توسط یک شرکت یا صندوق موفق (بازمانده) ارزش قائل شویم و این نکته را فراموش کنیم که همان روش را شرکت ها و صندوق های ورشکسته هم به کار برده اند.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
لاس زدن بی ادبانه است، اما آیا واقعا معنای "لاس زدن" را میدانید؟
در لغت به جنس ماده ی هر حیوان "لاس" گویند
و براساس عرف، "لاس زن" مردی است که توان و جرأت بدست آوردن جنس مخالف را ندارد و صرفا با او صحبت می کند.
اما بنظر من مصداق های لاس زدن خیلی بیشتر است.
مانند لاس زدن با کتابهایمان که هنوز نخوانده ایم.
درحالی که می خواهیم بیشتر بدانیم؛
می خواهیم پیشرفت کنیم اما بجای تلاش کردن و تغییر دادن زندگی؛ با مدرک تحصیلیمان لاس میزنیم.
می خواهیم فرد ورزشکاری باشیم بجای ورزش کردن؛ با اخبار ورزشی و تیم مورد علاقه لاس میزنیم.
می خواهیم جامعه عوض شود، اما بجای عوض کردن خودمان؛
در تاکسی و مترو با بغل دستی درمورد سیاست لاس میزنیم.
برهمین اساس لاس زدن ما در مورد اخلاقیات؛ مذهب؛ علم؛ عشق؛ رابطه عاطفی ..
خلاصه اگر میخواهید این فعل درمورد شما صدق نکند از ته دلتان کار کنید؛ اگر به تغییر نیاز دارید از خودتان شروع کنید...
جرات به خرج دهید؛ لاس نزنید.
دکتر حمزه علیمرادی
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
ﺣﻮﺍﺱ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺎﻫﻮﺵ ﺣﯿﻦ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺳﺮﯾﻊ ﺗﺮ ﭘﺮﺕ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ !
ﺁﯾﺎ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮐﺎﺭ ﻣﺸﮑﻞ ﺩﺭ ﺗﻤﺮﮐﺰ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﺍﺭﯾﺪ؟ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻥ ﻧﻈﺮﻫﺎﯼ ﺷﮕﻔﺖ ﺍﻧﮕﯿﺰﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺫﻫﻨﺘﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺍﻧﯿﺪ!
اگر در ﺯﻣﺎﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮐﺎﺭ ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﺣﻮﺍﺳﺘﺎﻥ ﭘﺮﺕ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﺍﻣﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﻣﺜﺒﺘﯽ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺭﻭﺯﺍﻧﻪ ﺩﻓﺘﺮ ﮐﺎﺭﺗﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ.
ﻃﺒﻖ ﯾﮏ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺟﺪﯾﺪ ﮐﺎﺭﻣﻨﺪﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻤﺮﮐﺰ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﮐﺎﺭﺷﺎﻥ ﻣﺸﮑﻞ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻫﻮﺷﯽ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﮑﺎﺭﺍﻧﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﺍﯾﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ، ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺎﻫﻮﺵ، ﺗﻤﺮﮐﺰ ﺫﻫﻨﯽ ﺳﺨﺖ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺑﯿﺎﯾﺪ، ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻧﻈﺮﺍﺕ ﺷﮕﻔﺖ ﺍﻧﮕﯿﺰﯼ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻣﺪﺍﻭﻡ ﺍﺯ ﻣﻐﺰ ﻧﺎﺑﻐﻪ ﺁﻧﻬﺎ
ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ.
ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻧﺪ ﻫﺎﻟﻮﻭﻝ ( Ned Hallowell ) ﮐﻪ ﺭﻭﺍﻧﭙﺰﺷﮏ ﺍﺳﺖ : «ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﻫﻮﺵ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﮐﺪﺍﻡ ﻧﻈﺮ ﺍﻭﻟﻮﯾﺖ ﺩﻫﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺗﻤﺮﮐﺰ ﮐﻨﻨﺪ، ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ؛ ﺁﻥ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﭘﺮﺕﮐﻨﻨﺪﻩ ﻫﺎﯼ ﺣﻮﺍﺱ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﮑﻠﯽ ﺑﺎﻟﻘﻮﻩ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺣﺲ ﺿﻌﻒ ﻭ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﯽ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﺑﺎ ﺣﺠﻢ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﯾﮑﺠﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ . »
ﺍﻭ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﺮﺩ ﺑﺎﻫﻮﺵ ﺗﺮﯾﻦ ﻣﻐﺰﻫﺎ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺍﺕ
ﺧﻮﺩ ﮐﻢ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺋﯿﺴﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻫﺎ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ . ﺑﺎﺳﺠﺎﻥ ﺟﻮﺑﯿﮏ ( Bostjan Ljubic ) ﻣﻌﺎﻭﻥ ﺍﺳﺘﯿﻞ ﮐﯿﺲ ( Steelcase ) ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺭﺍ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﮐﺮﺩ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﺍﺩ :
« ﮐﺎﺭﻓﺮﻣﺎﯾﺎﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ﺑﺎﻫﻮﺵ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﺍﮔﺮﭼﻪ ﺳﺨﺘﯽ ﺗﺎﺏ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ انجام همزمان چندکار ﺩﺭ دفتر کار ﺭﻭﯼ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺎﻫﻮﺵ ﺍﮔﺮ ﺑﯿﺶ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺑﻘﯿﻪ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﮔﺬﺍﺭ ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﻻﺍﻗﻞ ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﺗﺎﺛﯿﺮﮔﺬﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺑﻘﯿﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ.
ﺭﺍﻩ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻃﺮﯾﻖ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﺳﺮﯾﻊ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻗﺒﻞ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﻐﺰ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﻣﻌﺮﺽ ﻓﺸﺎﺭﻫﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﭘﺮﺕ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﻫﺎﯼ ﺣﻮﺍﺱ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺑﺎﺭ ﺍﺿﺎﻓﯽ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻣﻐﺰ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺁﻣﺎﺭ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﭘﺮﺕﮐﻨﻨﺪﻩ ﻫﺎﯼ ﺣﻮﺍﺱ ﺩﺭ ﻣﺤﻞ ﮐﺎﺭ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﻫﺴﺘﻨﺪ . »
ﺍﯾﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ۱۰۰۰۰ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺍﺯ ۱۷ ﮐﺸﻮﺭ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻓﻨﺎﻭﺭﯼ ﺩﺭ ﻣﺤﻞ ﮐﺎﺭ، ﻣﺘﻤﺮﮐﺰ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺎﺭﮐﻨﺎﻥ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ
ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﭘﺮﺕ ﺷﺪﻥ ﺣﻮﺍﺱ برای یک کارمند دفتری، ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺳﻪ ﺩﻗﯿﻘﻪ است!
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
چرا کارمندان برتر شرکت را ترک میکنند؟
در دنیای کسبوکار، جابهجایی افراد و نیروهای انسانی در درون و بیرون سازمان امری پذیرفته شده و طبیعی است.
۱- مورد بی احترامی وبی مهری قرار گرفتن
۲-عدم ارتقائ شغلی
۳- وجود نابرابری و تبعیض
۴-فقدان اخلاقیات
۵- عدم اعطائ پاداش و قدردانی
۶- بی توجهی به نواوری و خلاقیت
۷- ارتقائ افراد نالایق
۸- سلسله مراتب به جای ارزش مداری
از جمله دلایل مهم این امر به شمار می رود
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
زندگیتون رو سخت نگیرید!
درگیر تجملات عذاب آوری که همه انرژی و درآمد شما را محاصره میکند نشوید.
كتابی خوندم به نام قانون 70٪!!!!
70 درصد برنامه های آخرین مدل گوشی ها، بدون استفاده می ماند!
به 70 درصد سرعت یک ماشین گران قیمت و آخرین سیستم نیاز نیست!
70 درصد فضاهای یک ویلای لوکس، بدون استفاده می ماند!
70 درصد یک قفسه پر لباس، به ندرت پوشیده می شود!
از 70 درصد استعدادهایمان استفاده نمیشود!
70 درصد از محبت و عشقمان را ابراز نميكنيم!
70 درصد از کل درآمد طول عمرمان، برای دیگران باقی می ماند!
روزهایمان می گذرد و پول هایمان در بانک ها و عشقمان در سينه می ماند..
وقتی که زنده ایم فکر می کنیم پول کافی برای خرج کردن نداریم، اما وقتی که می میریم پول بسیار زیادی می ماند که هنوز خرج نشده اند..
ثروتمندی می میرد و برای زنش 1.9 میلیون دلار در بانک باقی می گذارد و سپس زن با راننده شخصی شوهرش ازدواج می کند!
راننده می گوید: همیشه برای رئیسم کار کرده ام اما الان می فهمم رئیسم برای من کار می کرد!!
و چقدر 70 درصد دیگه!!!!!!!!
قسمت جالبی از متن کتاب تسخیر شدگان داستايوفسکی
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
تعدادی از کدهای مفید و مخفی در گوشی های اندرویدی
==============================================
شماره سریال گوشی شما که بر روی تمامی گوشی ها کار می کند:
*#06#
وارد شدن به منوی سرویس های مخفی در تمامی گوشی های سامسونگ برای تست بخش های مختلف گوشی:
*#0*#
اطلاعات تلفن، میزان مکالمه و وضعیت باتری:
*#*#4636#*#*
مشخصات دوربین گوشی:
*#*#34971539#*#*
بکاپ گیری فوری از تمامی اطلاعات:
*#*#273282*255*663282*#*#*
فعالسازی وضعیت تست برای تعمیرات:
*#*#197328640#*#*
تست وایرلس گوشی:
*#*#232339#*#*
تست تاچ اسکرین گوشی:`
*#*#2664#*#*
نمایش نسخه اف تی ای گوشی:
*#*#1111#*#*
مشخصات نرم افزار و سخت افزار گوشی:
*#12580*369#
منوی کنترل اینترنت گوشی:
*#301279#
تست ویبره گوشی:
*#*#0842#*#*
منوی عیب یابی گوشی:
*#9090#
تست ورودی یو اس بی گوشی:
*#872564#
وضعیت سیف مود سیستم:
*#9900#
مشاهده وضعیت قفل گوشی شما:
*#7465625#
ریست کردن تمامی اطلاعات گوشی و برگشتن به حالت کارخانه ( زدن این کد به هیچ وجه توصیه نمی شود ):
*#*#7780#*#*
پاک کردن همه اطلاعات موجود بر روی گوشی ( زدن این کد به هیچ وجه توصیه نمی شود ):
*2767*3855#
منوی مخفی گوشی موتورولا دروید:
##7764726
بکاپ گیری سریع از گوشی اند:
*#*#273283*255*663282*#*#*
نمایش مک آدرس وای فای گوشی شما:
*#*#232338#*#*
تست سریع جی پی اس:
*#*#1472365#*#*
تست پیشرفته جی پی اس:
*#*#1575#*#*
تست ال سی دی گوشی:
*#*#0*#*#*
تست صدا:
*#*#0289#*#*
نمایش نسخه تاچ اسکرین گوشی:
*#*#2663#*#*
تست سنسور شتاب سنج گوشی:
*#*#0588#*#*
نمایش نسخه رم گوشی:
*#*#3264#*#*
اجرای تست بلوتوث:
*#*#232331#*#*
تست آنتن گوشی:
*#*#7262626#*#*
نمایش زمان ساخت گوشی:
*#*#44336#*#*
نکته:
این ها کدهایی است که قطعا تمامی آن بر روی گوشی شما کار نخواهد کرد. برای مثال در گوشی های سامسونگ کد
#*0#*
بسیاری از فعالیت های بالا را انجام خواهد داد. یا اولین کد بر روی تمامی گوشی ها فارغ از سیستم عامل آنها کار خواهد کرد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
راز موفقیت برند زارا
در سال ۱۹۷۵ اولین فروشگاه زارا توسط آمانچیو اورتگا در یک خیابان مرکزی در جنوب شهر کرونا (Coruña) در اسپانیا احداث شد. پس از موفقیتی که در فروش اولین مغازه مشاهده شد ارتگا شروع به احداث مغازههای جدید در سراسر اسپانیا کرد و در سال ۱۹۸۰ شروع به گسترش این برند در حیطه بینالمللی كرد.
اما دلیل موفقیت او چه بود؟
1 استراتژى اول: سرعت
لباسها را داغ، داغ بخرید!
مهمترین ویژگی زارا، سرعت فوقالعاده آن در ارائه مدهای جدید است. برای زارا، فاصله تصمیم گرفتن در جهت تولید یک لباس تا آماده کردن آن تنها یک ماه است اما این فرآیند برای رقیبان او ۴ تا ۱۲ماه به طول میانجامد. نتیجه چه میشود؟ زارا به سرعت ذائقه روز مردم را میفهمد و محصولات مورد نظر را ارائه ميکند در حالی که رقیبانش مجبورند حدس بزنند مردم طی یک سال آینده خواهان چه مدی خواهند بود.
2 استراتژى دوم: ایجاد ولع در مشتری!
اگر وارد یک مغازه شوید و ببینید تمام قفسهها از لباس مورد علاقهتان با قیمت بالا پر است چه ميکنید؟ احتمالاً صبر ميکنید تا با قیمت ارزانتری آن را تهیه کنید اما اگر ببینید تعداد محدودی از آن لباسها در مغازه وجود دارد و ممکن است تا یکی دو روز آینده خبری از آنها نباشد چه؟ اگر آن لباس را بخواهید هر طور شده سعی ميکنید آن را تهیه کنید.
این دومین سیاست فروش زاراست. زارا با تولید تعداد معدودی از یک لباس، در مشتری نوعی ولع ایجاد کرده و به این ترتیب محصولاتش را به سرعت به فروش ميرساند. در ضمن اگر از یک مدل استقبال قابل توجهی نشد، ضرر زیادی متحمل نميشود.
3 استراتژى سوم: تنوع طرح
تعداد کمتر، تنوع بیشتر
رمز سوم موفقیت زارا، تنوع فوقالعاده در طراحی محصولات است. زارا هر هفته دوبار فروشگاههایش را با محصولات جدید پر ميکند و به این ترتیب مشتریها را به سمت خود ميکشد. این شرکت همیشه محصولات جدیدی برای ارائه دارد و در سال ۱۲۰۰۰ مدل ارائه ميکند.
4 استراتژى چهارم: تمركز بازار
ملاک دیگری که زارا را از رقیبانش متمایز ميکند این است که این تولیدکننده حجم عمدهای از محصولاتش را در کشور تولیدکننده ميفروشد. ۸۰ درصد محصولات زارا در قاره اروپا عرضه ميشوند در حالی که ۵۰ درصد آن مختص خود اسپانیا است. بدین ترتیب این شرکت با صرف هزینه کمتر و کنترل بیشتر روی بازتاب تولیداتش آنها را عرضه ميکند. در حالی که رقیبان زارا بخش اعظم محصولاتشان را به کشورهای آسیایی ميفرستند.
5 استراتژى پنجم: کیفیت
علاوه بر استراتژیهای فوق، نميتوان کیفیت محصولات زارا را نادیده گرفت. یک تیم طراحی خلاق و هوشمند و همچنین تجهیزات پیشرفته برش، رنگرزی، تکمیل و تهیه بهترین پارچهها و اعمال نظارت دقیق بر فرآیند تهیه البسه منجر به تولید محصولاتی با کیفیت می شود.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
گروهی در حال عبور از غار تاریکی بودند که سنگهایی را زیر پایشان احساس کردند.
بزرگشان گفت: اینها سنگ حسرتند. هرکس بردارد حسرت میخورد، هر کس هم برندارد باز هم حسرت میخورد.
برخی گفتند پس چرا بارمان را سنگین کنیم؟ برخی هم گفتند ضرر که ندارد مقداری را برای سوغاتی بر می داریم.
وقتی از غار بیرون آمدند فهمیدند که غار پر بوده از سنگهای قیمتی. آنهایی که برنداشته بودند حسرت خوردند و بقیه هم حسرت خوردند که چرا کم برداشتند. زندگی هم بدین شکل است، اگر از لحظات استفاده نکنیم حسرت می خوریم و اگر استفاده کنیم باز هم حسرت میخوریم که چرا کم. پس تلاشمان را بکنیم که هرچه بیشتر از این لحظات استفاده کنیم
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
۱۰عادتی که شما را از موفقیت باز می دارد!
۱ - زیاد می خوابید.
اکثر افراد موفق زودتر از همه ی افراد خانواده از خواب برمی خیزند تا وقت بیشتری برای انجام کارهایشان داشته باشند.
۲ - به سلامت تان اهمیت نمی دهید.
وقتی قوی نباشید، زود خسته می شوید.
۳ - مطالعه نمی کنید.
مطالعه شما را ترغیب می کند که به رویاهای بزرگتر و دست نیافتنی تری دل ببندید.
۴ - فقط یک منبع درآمد دارید.
شما می توانید کسب و کار آنلاین هم داشته باشید و از این راه درآمد بیشتری کسب کنید.
۵ - حساب پول هایی که خرج می کنید را ندارید.
از خرج های اضافی صرف نظر کنید و از یک مشاور مالی کمک بخواهید.
۶ - با منفی باف ها در ارتباط هستید. بهتر است هر چه زودتر ارتباط خود را با افراد ناامید قطع کنید.
۷ - کار را به تعویق می اندازید.
هر چه زودتر از ناله و شکایت دست بکشید و شروع به پول درآوردن کنید.
۸ - محدوده ی امن خود را رها نمی کنید.
پذیرفتن ریسک و رها کردن وضعیت راه فعلی خیلی سخت است، اما موفق شدن و پولدار شدن به تمام این سختی ها می ارزد.
۹ - اهداف کوتاه مدت روزانه ندارید.
لیست فعالیت ها و اهداف روزانه تان را اول صبح بنویسید.
۱۰ - منفی بافی می کنید.
کولی رویتز می گوید:
"دستیابی به موفقیت بلند مدت در گرو داشتن ذهنی مثبت اندیش است."
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
تکنیکهایی برای رسیدن به خواسته ها
ﺁﺭزﻭﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﻣﻮﮐﻮﻝ ﻧﮑﻦو ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﺎﻝ ﺁﺭﺯﻭ ﮐﻦ
ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺜﺎﻝ :
ﻧﮕﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺷﻮﻡ ﺑﮕﻮ : "ﻣﻦ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﻫﺴﺘﻢ،ﻣﻦ ﺳﺎﻟﻢ ﻫﺴﺘﻢ،ﻣﻦ ﻣﻮﻓﻖ ﻫﺴﺘﻢ"....
ﮐﻠﻤﻪ ﻧﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾﺖ ﺣﺬﻑ ﮐﻦ...
نگو : ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺷﻮﻡ ، ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﺳﺮﻣﺎ ﺑﺨﻮﺭﻡ،ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﻓﻘﯿﺮ ﺑﺎﺷﻢ .
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ( ﻧﻪ ) ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﺑﺮﯼ ،ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻣﻨﻔﯽ ﺁﻥ ،ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ .
ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﯿﻨﺪﯾﺸﯿﻢ ، ﻫﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﺮﺩ ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺗﺮﺱ ،ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﻭ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﮕﻮ ﻣﻦ ﺳﻼﻣﺖ ﻫﺴﺘﻢ ، من ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﻫﺴﺘﻢ
ﺁﺭﺯﻭﯾﺖ ﺭﺍ ﺩﻗﯿﻖ ، ﻭﺍﺿﺢ ﻭﮐﻮﺗﺎﻩ ﺑﯿﺎﻥ ﮐﻦ :
ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾﺖ ﻭﺍﺿﺢ ﺗﺮ، ﺭﻭﺷﻦ ﺗﺮ، ﺩﻗﯿﻖ ﺗﺮ ﻭ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺗﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺟﺬﺏ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ.
ﻣﯿﺰﺍﻥ ﻭ ﻧﻮﻉ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﻗﯿﻖ ﺑﯿﺎﻥ ﮐﻦ.
ﻭﺍﻧﻤﻮﺩ ﮐﻦ :
ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﻬﻢ ﺍﺳﺖ؛ ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﻭﺍﻧﻤﻮﺩ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﯾﺖ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺍﯼ، ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﺮﺳﯽ ﻣﺜﻼ : ﺍﮔﺮ ﭘﻮﻝ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ، ﻭﺍﻧﻤﻮﺩ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺎﺿﺮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﯼ.
ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ :
ﻫﺮﮔﺰ ﺷﮏ ﻭ ﺗﺮﺩﯾﺪ ﺑﻪ ﺩﻟﺖ ﺭﺍﻩ ﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾﺖ ﻭ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ، ﺑﺎﻭﺭ ﻭ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ
ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﻣﯿﺮﺳﯽ.
به ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾﺖ ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ،ﻧﻪ ﺭﺍﻩ ﻫﺎﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ :
ﻭﻇﯿﻔﻪ ﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﯾﻢ ، ﺩﺭ ﺫﻫﻨﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﮔﯿﺮﯾﻢ ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﮕﻮ : ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯿﺮﺳﻢ؟
ﺩﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﻗﻊ ، ﺁﺭﺯﻭﻫﺎ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﺮ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻫﺮﮔﺰ ﻓﮑﺮﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﮑﻨﯽ .
سپاسگزار باش :
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎﺑﺖ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯼ، ﺷﮑﺮ ﮔﺰﺍﺭ ﻭ ﺳﭙﺎﺳﮕﺰﺍﺭ ﺑﺎﺵ چون ﺳﭙﺎﺳﮕﺰﺍﺭﯼ قویترین و ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻫﺎﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﺳﺖ.
به ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾﺖ ﺭﻭﺡ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺑﺪﻩ:
ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﻬﻢ ﺍﺳﺖ ؛ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﯾﺖ ﺭﻭﺡ ،ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻭ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﮐﻦ ، ﻧﻘﺶ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻦ ، ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻩ.
ﻫﺮ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﮐﻪ ﺭﻭﺡ ﻭ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﺪﻫﯽ، ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺭﺳﯿﺪ ، ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﺎ ﻗﻠﺒﺖ ﺑﺨﻮﺍﻩ
ﻋﺎﻟﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﻡ...
7 اشتباه مرگبار که موفقیت شما را به خطر می اندازد
مهم نیست چه مدت در این تجارت فعال
هستید ، داشتن این اشتباهات در هر مرحله ای باعث می شود به پرتگاه عدم موفقیت بسیار نزدیک شوید . پس اگر به فکر موفقیت خود و تیمتان هستید ، پیشنهاد میکنیم حتما از این 7 مورد دوری کنید :
1- اغراق بیش از حد در مورد فرصت ها یا محصولاتتان . در هر شرایطی حقیقت کاملا کفایت می کند .
2- تناقض (بی ثباتی) . فرقی ندارد که شما یک لیدر باشید یا فردی که تازه استارت زده است ، اطمینان حاصل کنید که در فعالیت و رفتار خود ثبات دارید . زمانی که یک فرد دائما سرد و گرم شود ، تیم او شروع به از دست دادن ایمانشان نسبت او می کنند و ابتکار عمل خود را از دست می دهند. همچنین ، بی ثباتی در ساختن تجارتتان باعث می گردد تلاش های شما سرکوب شده و هدر رود .
3- منفی نگری . هیچ کس بخاطر گوش دادن یا پیروی از افراد منفی نگر ، کسانی که در صحبت ها یا حالت و رفتارشان منفی هستند، لذت نمی برد. منفی نگری هر سازمانی را نابود می کند ، بنابراین خیر انداختن . زمانی که قرار است یک ایده و روش در تیمتان انجام گیرد ، همانگونه که از افراد میخواهید که نسبت به انجام آن سریعا اقدام کنند ، خودتان نیز در انجام آن ثابت قدم باشید و آن را به تاخیر نیندازید .
5- بی توجهی به رفتارتان در تیم . آنچه شما در خارج از سازمانتان انجام می دهید یک چیز است ، اما چیزی که در سازمانتان انجام می دهید یک چیز کاملا متفاوت است . ما حرفه ای هستیم ، شما نیز حرفه ای باشید .بی توجهی به رفتار فقط باعث بی ارزش شدن شهرت شما یا بی ارزش شدن تاثیر احساسی در سازمانتان نیست ؛ این مورد ویرانگر است .
6- سرقت توزیع کنندگان (شیفت) . چه نیت شما خوب باشد یا بد ، تصمیم بگیرید که اگر شما آنها را به این تجارت وارد نکرده اید ، اقدام به ثبت نام آنها نکنید . با آنها دوست باشید ، آنها را حمایت کنید ، کمکشان کنید که در مسیر خود به جلو حرکت کنند. شغل شما بر اساس همکاری است ، نه بر اساس درندگی .
7- جابجایی از یک کمپانی به کمپانی دیگر . تصمیم بگیرید که ریشه های خود را بصورت عمیق فرو ببرید. ممکن است که مواقعی باشد که شما باید یک تصمیم بگیرید، مواقعی که شما باید یک جابجایی داشته باشید ؛ اما شخصی نباشید که هر از چند مدتی (چند سالی) ریشه خود را جابجا کنید. این کار باعث محرومیت شما از شهرت حرفه ای می شود .
امیدواریم بصورت عمیق به تمام این موارد فکر کنید.
ایمان به هدف
پیر مردی هفتاد ساله تصمیم گرفت،
مسافتی طولانی بین دو کشور را با پای پیاده طی کند.
برای این منظور از چندین شهر و روستا عبور کرد تا به مقصد رسید.
خبرنگاران زیادی با او مصاحبه کردند و از او پرسیدند که چطور توانسته کار به این سختی را انجام دهد؟
پیرزن پاسخ داد: من فقط قدم اول را با ایمان برداشتم
و بعد قدم دوم و همین طور ادامه دادم تا به اینجا رسیدم.
ایمان به هدف، خواستن و پشتکار و همچنین برداشتن اولین قدم،
از عناصر اصلی رسیدن به موفقیت است.
به اندازه بچه ای یک ساله فعل خواستن را صرف می كنيم؟
توماس جی. واتسون می گوید:
"می خواهید فرمولی برای موفقیت به شما بدهم؟
خیلی ساده است.
«نرخ شکست خود را دو برابر کنید.»
شما به شکست به عنوان دشمن موفقیت می نگرید.
ولی اصلاً اینطور نیست.
شاید شکست شما را دلسرد کند یا شاید از آن چیزی یاد بگیرید.
پس پیش بروید و اشتباه کنید.
هر کاری می توانید بکنید.
باید به یاد داشته باشید که آنجا جائی است که موفقیت را خواهید یافت.
اگر می خواهید موفق شوید باید شکست بخورید. باید شکست بخورید، شکست، شکست و شکست.
شکست راه رسیدن به موفقیت است. آنقدر باید زمین بخورید تا راه رفتن را یاد بگیرید.
همه ما زمان كودكی را گذرانده ایم! شايد به ياد نیاوریم ولی کافی است به كودکی حدود يک ساله نگاه كنيم كه تلاش می کند خواد راه برود.
مدام زمين می خورد، بلند می شود، دوباره زمين می خورد و ...
آيا ناراحت می شود؟
آيا راه رفتن را ترک می كند؟
انسان در كودكی هدف را راه رفتن قرار می دهد و تا راه نرود، دست از تلاش برنمی دارد.
در كودكی از لحاظ جسمی بسیار ضعيف بوديم ولی از لحاظ «خواستن» بسیار قوی!
چرا حالا كه از لحاظ جسمی و ذهنی خيلی خيلی كاملتر شديم، خواستن، اراده و ميلمان به موفقيت كمرنگ شده است؟
بياييد مثل همان دوران شيرين بچگی، با یک یا چندبار افتادن قافيه رو نبازيم.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
روزی که برایان تریسی راز موفقیت را کشف کرد!
اغلب تمام روز برای يک فروش كوچک وجزيی كار میکردم تا بتوانم كرايه اتاقم را بپردازم و حداقل شبها برای خوابيدن جايی داشته باشم. اين شروع خوبی برای زندگی نبود.
روزی تكه كاغذی برداشتم و روی آن هدفی بزرگ و جسورانه ای را، يادداشت كردم.
هدفم، كسب 1000 دلار درآمد ماهانه از طريق فروش خانه به خانه و اداره به اداره بود!
این شروعش بود، مصمم شده بودم که این هدف به واقعیت تبدیل خواهد شد.
3 روز بعد، همه زندگیام تغيير كرده بود. در طی اين مدت، روشی را برای فروش كشف كرده بودم كه با آن درآمدم به سه برابر روز اول رسيد.
همزمان، مالكيت شركت به فرد ديگرى كه به تازگى به شهرمان نقل مكان كرده بود واگذار شد.
دقيقا 30 روز پس از نوشتن هدفم، صاحب جديد شركت، من را به كنارى برد و پيشنهاد كرد كه در ازاى 1000 دلار در ماه، سرپرستى و آموزش ديگر افراد شاغل در بخش فروش را به عهده بگيرم و به آنها بياموزم كه چگونه توانستهام بيشتر از سايرين فروش انجام دهم!
اين پيشنهاد را پذيرفتم و از آن به بعد زندگیام هرگز شبيه قبل از آن نشد.
ظرف مدت 18 ماه، از آن شغل به شغل ديگری روى آوردم و سپس به كار ديگرى وارد شدم.
از يک فروشنده به يک مدير فروش تبديل شدم كه ديگران برايم میفروختند. نيروی فروش 95 نفرهاى تحت سرپرستى و استخدام من بود.
تدريجا از جايى كه نگران هزينه وعده بعد غذايم بودم، به جايى رسيدم كه با كيف پولى پر از اسكناس هاى 20 دلارى قدم مىزدم.
آموزش فروشندگانم را شروع كردم و به آنها آموختم كه چگونه اهدافشان را بنويسند و چگونه فروش بيشتر و موثرترى داشته باشند.
تقريبا بلافاصله، آنها درآمدشان را حتى تا ده برابر افزايش مىدادند. همين امروز بسيارى از آنها ثروتمندانى ميليونر و ميلياردر هستند.
در سال 1981 آموزش اين روش را در كارگاهها و سمينارها آغاز كردم كه تا امروز به دو ميليون نفر در 25 كشور جهان آموزش داده شده است.
دوستان عزیزم باور کنید که برای هرکدام از ما نیز ،
امکان موفقیت مهیاست، کافی است،
هدف راصحیح انتخاب کنیم
و جسورانه و با برنامه حرکت کنیم
در اینجا لیستی از 30 کاری را عنوان میکنیم که هیچوقت نباید در حق خودتان انجام دهید.
1. با آدمهای نادرست نشست و برخاست نکنید. زندگی کوتاهتر از آن است که بخواهید وقتتان را با کسانی بگذرانید که خوشبختی را از شما میگیرند.
2. از مشکلاتتان فرار نکنید.
3. به خودتان دروغ نگویید. به هر کس دیگری در دنیا میتوانید دروغ بگویید به جز خودتان.
4. نیازهای خودتان را پنهان نکنید. دردناکترین مسئله این است که وقتی شدیداً درگیر دوست داشتن کسی هستید، خودتان را فراموش کنید و یادتان برود که شما هم فردی خاص هستید. بله، باید به دیگران کمک کنید اما به خودتان هم همینطور.
5. سعی نکنید کسی باشید که نیستید. خودتان باشید و مطمئن باشید آنهایی که باید، دوستتان خواهند داشت.
6. درگیر گذشته نشوید.
7. از اشتباه کردن نترسید.
8. خودتان را بخاطر اشتباهات گذشتهتان سرزنش نکنید.
9. سعی نکنید خوشبختی را بخرید. خیلی از چیزهایی که آرزو داریم داشته باشیم گران هستند. اما حقیقت این است که چیزهایی که واقعاً ما را خوشحال و راضی میکنند کاملاً رایگاناند: مثل عشق، خنده و تلاش در جهت علایقمان.
10. سعی نکنید برای خوشبختیتان به دیگران تکیه کنید.
11. وقت تلف نکنید. زیاد فکر نکنید چون اینکار فقط مشکلتراشی میکند.
12. فکر نکنید آماده نیستید. هیچکس هیچوقت وقتی فرصتی پیش میآید، 100% آماده نیست. چون بیشتر موقعیتهای عالی زندگی ما را مجبور میکند که فراتر از محدوده امنمان قدم برداریم و این یعنی احساس راحتی نخواهیم داشت.
13. به دلایل نادرست درگیر هیچ ارتباطی نشوید.
14. بخاطر اینکه روابط قبلی تان موفقیتآمیز
نبودهاند، روابط جدید را رد نکنید.
15. سعی نکنید با همه رقابت کنید.
16. به دیگران حسادت نکنید.
17. دست از شکایت کردن و دلسوزی برای خودتان بردازید.
18. کینهتوزی نکنید.
19. نگذارید دیگران شما را تا سطح خودشان پایین بکشند.
20. وقتتان را برای توضیح دادن خودتان برای دیگران تلف نکنید.
21. هیچوقت بدون وقفه انداختن کاری را پشت سر هم انجام ندهید.
22. زیبایی لحظات کوچک را نادیده نگیرید.
23. سعی نکنید همه چیز ایدآل و بینقص باشد. دنیای واقعی به ایدآلگراها جایزه نمیدهد، به کسانی پاداش میدهد که کار انجام میدهند.
24. آسانترین راه را دنبال نکنید. زندگی آسان نیست، مخصوصاً وقتی برای به دست آوردن چیز باارزشی برنامهریزی میکنید.
25. اگر همه چیز بر وفق مرادتان نیست، تظاهر نکنید که اینطور است.
26. دیگران را بخاطر مشکلاتتان مقصر نکنید.
27. لازم نیست برای همه، همهکس باشید. اینکار غیرممکن است و فقط خستهتان خواهد کرد. اما لبخند زدن به دیگران میتواند دنیا را تغییر دهد.
28. زیاد نگران نباشید.
29. روی چیزی که نمیخواهید اتفاق بیفتد متمرکز نشوید. روی چیزهایی متمرکز شوید که میخواهید اتفاق بیفتند. تفکر مثبت از لازمههای هر موفقیت است. اگر هر روز صبح با این فکر بیدار شوید که اتفاقی فوقالعاده در زندگیتان خواهد افتاد، و به آن توجه دقیق کنید، خواهید دید که حق با شما بوده است.
30. اخرین و مهترین چیز این است که: قدرنشناس نباشید.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
سندروم «نتیجه فوری»
موفقیت نامحدود در۲۰ روز!
چاقی و لاغری در سه روز!
بدون زحمت پولدار شوید!
یادگیری ۳۵ زبان دنیا در ۱۰ روز!
۲ ساله در نتورک بازنشست شوید!
ترک اعتیاد فوری بدون درد در ۴۵ روز!
با ۶۸ ثانیه تمرکز به آرزوهای خود برسید و ... !
سندروم «نتیجه فوری» گریبان جامعه ما را گرفته است.
آن قدر درگیر «جنون سرعت» برای رسیدن به خواستههایمان هستیم که دوست داریم همه این تبلیغات عجیب را یکجا باور کنیم!
این پیامهای تبلیغاتی همگان را دچار نوعی بیماری به نام «سندرم نتیجه فوری» کرده است. جدای از تاثیرات آن در تمام حوزه های زندگی، این نوع نگرش تاثیر بسیار بدی بر روی تمرکز و نحوه مدیریت ما بر زندگی می گذارد.
هیچ کدام از این ها واقعیت ندارد.
موفقیت آسان، ساده و سریع! فقط در کتاب های علمی تخیلی یافت می شود.
حتی گاهی می بینیم که در کتاب های موفقیت یا مدیریت، بیان می کنند که موفقیت یک سازمان حاصل یک ایده خلاقانه سریع بوده و سازمان یک شبه ره صد ساله را طی کرده است. حتی اگر سازمان در کوتاه مدت به منفعت های اساسی برسد، پشت آن تصمیم سال ها تجربه و دانش خوابیده است و در ضمن حفظ نتایج آن در بلندمدت خود کار دشواری است.
واقعیت آن است که موفقیت های چشم گیر و پایدار حاصل سخت کوشی، تلاش، تداوم ، نظم و انتخاب های دردناک است.
مردم بر اساس این ۷ ویژگی در مورد شخصیت مدیران قضاوت میکنند
۱. دستخط
بر اساس مطالعات انجام شده، نحوهی نوشتن و اندازهی دستخط یک شخص میتواند اطلاعاتی در مورد شخصیت آن فرد به ما ارائه دهد. نتایج تحقیقاتی که توسط National Pen Company انجام شد نشان داد افرادی که دست خط ریز دارند خجالتی، وسواسی و سخت کوش هستند؛ در حالی که افرادی که شخصیت دوستانه و اجتماعی دارند دست خط درشتتری دارند.
افرادی که همه چیز را جدی میگیرند فشار بیشتری برای نوشتن به خودکار وارد میکنند، در حالی که افرادی که خودکار را نرمتر میگیرند و در حین نوشتن فشار کمتری به خودکار وارد میکنند حساستر و دلسوزتر هستند.
۲. رنگ
بر اساس مقالهای که در Psychology Today منتشر شد، رنگی که برای لباستان انتخاب میکنید یا رنگی که بیشتر به آن وابسته هستید، چیزهای زیادی در مورد شما میگوید. افرادی که دائماً مشکی را انتخاب میکنند، حساستر هستند، روحیهی هنری دارند و به جزئیات علاقه مندند؛ اما افرادی که رنگ قرمز را دوست دارند از زندگی خود نهایت استفاده را میکنند، با انرژی هستند و با جان و دل برای رسیدن به خواستههایشان تلاش میکنند.
افرادی که رنگ سبز را دوست دارند وفادار و خونگرم هستند و آنهایی که به رنگ سفید علاقهمندند منطقی و منظم هستند. افرادی که رنگ آبی را بیشتر از رنگهای دیگر دوست دارند حساس هستند و به دیگران توجه میکنند.
۳. جویدن ناخن
رفتارهای بدنی تکرارشونده، اطلاعات زیادی دربارهی شخصیت شما به دیگران ارائه میدهد. عکسالعمل بدن شما به موقعیتهای مختلف، مانند کشیدن مو، جویدن ناخن یا زخم کردن پوست نشاندهندهی بیقراری، ناامیدی، خستگی و نارضایتی است.
به عنوان مثال جویدن ناخن را در نظر بگیرید، نتایج یک تحقیق نشان داده است افرادی که ناخنهایشان را میجوند کمالگرا و اغلب عصبی هستند.
۴. کفش
به گفتهی روانشناسان، تنها با نگاهکردن به کفش دیگران میتوانید با اطمینان کامل در مورد شخصیت آنها قضاوت کنید. بر اساس گفتههای پژوهشگری به نام Omri Gillath از دانشگاه کانزاس، فقط با بررسی قیمت، مدل، رنگ و طرح کفش میتوانید تقریباً ۹۰ درصد از ویژگیهای شخصی مالک کفش مانند درآمد، گرایش سیاسی، جنسیت و حتی سن فرد را حدس بزنید.
۵. چشمها
چشمها آینه ای از درون انسانها هستند. چشمهای شما چیزهای زیادی در موردتان میگوید، اینکه به چه فکر میکنید و چه احساسی دارید و اینکه وفادارید یا نه. مطالعات نشان میدهد چشم آبیها در مقایسه با افرادی که چشمان تیرهتری دارند کمتر سازشپذیرند.
راه دیگری که چشمانتان شما را لو میدهد، عدم توانایی در برقراری تماس چشمی مستقیم است. این موضوع نشانگر ارادهی ضعیف و عدم کنترل است.
۶. وقتشناسی
اینکه چقدر دیر یا زود سر قرار ملاقات یا جلسه حاضر شوید، تأثیر مثبت یا منفی بر نگاه دیگران به شخصیت شما دارد. دیر رفتن به جلسه یا یک قرار ملاقات مهم، دیدی منفی در مورد شما ایجاد میکند، در حالی که سر وقت رسیدن به یک جلسه نشان میدهد چقدر برای وقت دیگران ارزش قائلید. هر دوی اینها رفتارهایی درونی و ذهنی هستند.
۷. نحوهی دست دادن
محققان متوجه شدهاند افرادی که محکم دست میدهند، اعتماد به نفس بیشتری دارند و شخصیت محکم و مطمئنی از خود منعکس میکنند. این افراد برونگرا هستند، زود احساسی میشوند و تمایلی به آرام بودن ندارند.
از طرف دیگر، افرادی که آرام دست میدهند از اعتماد به نفس کمتری برخوردارند و اغلب سادهترین راهها را انتخاب میکنند. تنها با یک دست دادن ساده میتوانید تفاوت بین صمیمیت و سردی فرد را تشخیص داد.
هفتاد نکته از کتاب های روانشناسی
1- روز تولد دیگران را به خاطر داشته باش.
2- حداقل سالی یکبار طلوع آفتاب را تماشا کن.
3- برای فردایت برنامه ریزی کن.
4- از عبارت«متشکرم»زیاد استفاده کن.
5- بدان در چه وقت باید سکوت کنی.
6- زیر دوش آب برای خودت آواز بخوان.
7- احمقانه رفتار مکن.
8- برای هر مناسبت کوچکی جشن بگیر.
9- اجناسی که بچه ها می فروشند را بخر.
10- همیشه در حال آموختن باش.
11-آنچه می دانی به دیگران بیاموز.
12- روز تولدت یک درخت بکار.
13- دوستان جدید پیدا کن اما قدیمیها را از یاد مبر.
14- از مکانهای مختلف عکس بگیر.
15- راز دار باش.
16- فرصت لذت بردن از خوشی هایت را به بعد موکول نکن.
17- به دیگران متکی نباش.
18- هیچ وقت در مورد رژیم غذاییت با کسی صحبت نکن.
19- اشتباه هایت را بپذیر.
20- بدان که تمام اخباری که می شنوی درست نیست.
21- بعد از تنبیه بچه هایت , آنها را در آغوش بگیر و نوازش کن.
22- گاهی برای خودت سوت بزن.
23- شجاع باش , حتی اگر نیستی وانمود کن که هستی , هیچکس نمی تواند تفاوت بین این دو را تشخیص دهد.
24- هیچوقت سالگرد ازدواجت را فراموش نکن.
25- به کسی کنایه نزن.
26- از بین کتاب هایت آنهایی را امانت بده که بازگشتشان برایت مهم نباشد.
27- به بچه هایت بگو که آنها فوق العاده اند.
28- سحر خیز باش
29- سعی کن همیشه خیلی هوشیار باشی , شانس گاهی اوقات خیلی آرام در می زند.
30- همیشه ساعتت را پنج دقیقه جلو بکش.
31-کسی را که امیدوار است هیچگاه نا امید نکن شاید تنها داروی او باشد
32-وقتی با بچه ها بازی می کنی سعی کن آنها برنده شوند
33-هیچگاه در دستگاه پیغام گیر تلفن پیام بی معنی و نامفهوم نگذار
34-وقت شناس باش
35-از افراد ناشایست دوری کن
36-در پول دادن به بچه هایت خسیس نباش
37-اصالت داشته باش
38-هیچ وقت به رقیبت اعتماد نکن
39-از حدی که لازم است مهربانتر باش
40-وقتی عصبانی هستی به هیچ کاری دست نزن
41-بهترین دوست همسرت باش
42-تا وقتی شغل بهتری پیدا نکرده ایی شغل فعلیت را از دست مده
43-سعی کن مفید ترین و با احساس ترین آدم روی زمین باشی
44-از کسی کینه به دل نگیر
45-برای تمام موجودات زنده ارزش قائل شو
46-شکست را به راحتی بپذیر.
47- وقتی پیروز شدی فخر فروشی نکن.
48- خودت را در گیر مسائل بی اهمیت نکن.
49- هرگز به کسی نگو که خسته و افسرده به نظر می آید.
50- همیشه به قولت وفادار باش.
51- تا می توانی جدایی ها را به وصل تبدیل کن.
52- عادت کن که همیشه حتی زمانی که ناراحت هستی خودت را سرحال نشان دهی.
53- زندگی را سخت نگیر.
54- هیچ وقت قمار بازی نکن.
55- وقتی با کار سختی روبرو شدی به خودت تلقین کن که شکست غیر ممکن است.
56- از وسایلت به خوبی محافظت کن.
57- انتظار نداشته باش که پول برایت خوشبختی بیاورد.
58- برای تغییر دادن دیگران بیش از این تلاش نکن.
59- همیشه خوش ظاهر و شیک پوش باش.
60- پلها را از بین نبر شاید مجبور شوی بار دیگر از رودخانه عبور کنی.
61- خودت را دست کم نگیر.
62- متواضع و فروتن باش.
63- در ماشینت را همیشه قفل کن.
64- قدرت بخشندگی را از یاد مبر.
65- نسبت به مردمی که به تو می گویند خیلی صادق و بی ریا هستی محتاط باش.
66- دوستی های قدیم را دوباره تازه کن.
67- سعی کن زندگی همواره برایت پیام داشته باشد.
68- کتاب مورد علاقه ات را برای بار دوم بخوان.
69- طوری زندگی کن که روی سنگ قبرت بنویسند: شخصی که از هیچ چیز در زندگیش پشیمان نبود .
70- و از همه مهمتر آنکه...،
"انسانیت" انسان...، از جایی آغاز میشود...، که نسبت به حقوق دیگران...، احساس مسئولیت میکند؛ و میزان "انسانیت" هرکس...، به همت و خدمت او... برای رفع یا کاهش غم ها و مشکلات دیگران بستگی دارد.
مدیریت از نگاه مشاهیر جهان
1- بجوئید تا بیابید و بدانید با زحمت و تلاش چیزی را از دست نمیدهید (اسوپ، افسانهنویس یونانی)
۲- برنامههای توسعه مدیریتی ما در محل کار صورت میگیرد نه در کلاسهای مختلف آموزشی. (ژوزف شرسن)
۳- ترجیح میدهم که ملتم به سیاستهای اقتصادی من بخندند تا اینکه از ولخرجیهایم گریان شوند. (پادشاه سوئد)
۴- برای آنکه مدیر شوید باید از پایین شروع کنید هیچ استثناءی هم وجود ندارد. (هنری بلاک)
۵- با هشت ساعت کار صادقانه در روز میتوانید به ریاست برسید و روزی ۱۲ ساعت کار کنید. (رابرت فراست)
۶- برای بهبود ارتباطات کامپیوتری باید کمر بوروکراسی ایجاد شده را شکست. (مایکل آلبرشت)
۷- یک مدیر نالایق اغلب به نصیحت و مشاوره آخرین کسی که با او صحبت مینماید گوش میکند. (وارن بنیس)
۸- مدیر باید جرأت آن را داشته باشد که گاهی طبق نیاز برخلاف رأی متخصصان عمل کند. (جیمز کالاگان)
۹- هیچ چیز برای کارمندان ارزشمندتر از سهیم کردن آنها در چرخه تصمیمگیری نیست. (جودیت باردویک)
۱۰- مدیریت مشارکتی این است که افراد مناسب را در زمان مناسب در چرخه تصمیمگیری وارد کنیم. (واین بارلو)
۱۱- با احتیاط بیندیشید اما با قاطعیت عمل کنید. (چارلز کالب کلتن)
۱۲- دیگران را عفو کنید. (بابیلیوس سایروس)
۱۳- سرپرست باید قبل از هرگونه اقدام انضباطی، تذکرات و اخطارهای لازم را بدهد. (موریس تراتر)
۱۴- تجربه را نمیتوان خلق کرد باید آن را تجربه کرد. (آلبرت کامو)
۱۵- تجربه فرزند اندیشه است و اندیشه فرزند عمل. (بنجامین دیزرائیلی)
۱۶- رمز موفقیت، ثبات در پیگیری هدف است. (بنجامین دیرائیلی)
۱۷- اهداف بایستی مشخص، واقعگرایانه و قابل سنجش باشند. (ویلیام دایر)
۱۸- هدف بزرگ زندگی، دانش نیست، عمل است. (توماس هنری هاکسلی)
۱۹- تجربه خوب است اما به شرطی که برای آن بهای گزاف نپردازیم. (باربر، کتاب هزار ضربالمثل)
۲۰- از خشم انسانهای صبور برحذر باشید. (جان درایدن)