| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
1-به دست نیاوردن آن چه که خواهان آن هستیم
اعتقاد نامه برای رنج دیدگان
من از خدا قدرت خواستم تا بتوانم پیشرفت کنم
من مریض شدم تا بتوانم متواضعانه اطاعت کنم
من سلامتی خواستم تا بتوانم کارهای بزرگتر انجام دهم
من تندرستی به دست آوردم تا بتوانم کارها را بهتر انجام دهم
من ثروت خواستم تا شاد باشم
من فقیر شدم تا این که خردمند شوم
من قدرت خواستم تا بتوانم احترام دیگران را جلب کنم
من ضعیف شدم تا بتوانم احترام دیگران را احساس کنم
من همه چیز خواستم تا بتوانم از زندگی لذت ببرم
من زندگی ام را فدا کردم تا بتوانم از همه ی چیزها لذت ببرم
من چیزهایی را که طلب کرده بودم به دست نیاوردم-اما هرچیزی که امیدش را داشتم به دست آوردم.
تقریبا به جز خودم،دعاهای ناگفته ام پاسخ داده شد.
من،بین همه ی انسان ها،از لحاظ آمرزیده شدن بسیار ثروتمند بودم
(سخن از یک فرد گمنام)
2-به دست آوردن آن چه می خواهیم
هنگامی که نظام ارزشی مان مشخص نیست،به دست آوردن چیزی که می خواهیم می تواند فلاکت بار باشد
چوپانی تعریف میکرد، گاهی برای سرگرمی با یک چوبدستی دم در آغل گوسفندان می ایستادم و هنگام خارج شدن گوسفندان، چوبدستی را جلوی پایشان می گرفتم، طوری که مجبور به پریدن از روی آن می شدند.
پس از آنکه چندین گوسفند از روی آن می پریدند، چوبدستی را کنار می کشیدم، اما بقیه گوسفندان هم با رسیدن به این نقطه از روی مانع خیالی می پریدند.
تنها دلیل پرش آنها این بود که گوسفندان جلویی در آن نقطه پریده بودند!!!!!!
گوسفند تنها موجودی نیست که از این گرایش برخوردار است.
تعداد زیادی از آدمها نیز مایل به انجام کارهایی هستند که دیگران انجامش میدهند؛ مایل به باور کردن چیزهایی هستند که دیگران به آن باور دارند؛ مایل به پذیرش بی چون و چرای چیزهایی هستند که دیگران قبولش دارند.
یاعلی
مهم نیست چقدر امکانات دارید
مهم این است که بدانید
چگونه از آنها استفاده کنید...
ما هرگز نمیتوانیم کنترل
کره ی زمین را در دست بگیریم
و اتفاقاتش را مدیریت کنیم...
اما...
می توانیم بر کره ی مغز خودمون
و محتویاتش مسلط باشیم!
مشکلات مانع کار نيستند ، بلکه معلم ما هستند . در درون هر مشکلی بذر سود يا موقعيتی نهفته است ، برابر يا بيشتر از سود حاصل از انجام کار مورد نظر . در راه موفقيت مشکلات را باید تبديل به پلههای صعود کرد!
گفتن
"دوستت دارم "
سه ثانیه طول می کشد...
توضیح دادنش سه ساعت...
و ثابت کردنش یک عمر...
فردی به خدا گفت :
اگر سرنوشت مرا تو نوشتی پس چرا آرزو کنم؟
خدا پاسخ داد:
"شاید نوشته باشم، هرچه آرزو کند...
از عارفی ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺍﻗﺒﻪ ﻭ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ، چه به دست ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﯼ؟
ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻫﻴﭻ...
ﺍما، ﺑﻌﻀﯽ چیزﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻡ...
ﺧﺸﻢ، ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ﻭ ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ، ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﯽ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻋﺪﻡ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻭ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﭘﯿﺮﯼ ﻭ ﻣﺮﮒ...!
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ به دﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺣﺎﻟماﻥ ﺧﻮﺏ می شوﺩ؛
ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍدن ها ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺁﺳﻮﺩﻩ و راحت مان می کنند!
هنگام مواجه شدن با مشکل، یادت باشد که حتما راه حلی وجود دارد.
زیرا هر چیز با جفتش به وجود می آید. بعد از هر سقوطی، صعودی و بعد از هر شبی، روزی وجود دارد.
ذهنت را روی راه حل ها متمرکز کن.
برای بیرون آمدن از یک اتاق؛
باید در را پیدا کنی،
نه این که به دیوارها فکر کنی !!!
شب سردی بود!
پيرزن بيرون ميوه فروشى زُل زده بود به مردمى كه ميوه مىخريدند. شاگرد ميوه فروش، تُند تُند پاكتهاى ميوه را داخل ماشين مشتریها میگذاشت و انعام میگرفت.
پيرزن با خودش فكر میکرد چه میشد او هم میتوانست ميوه بخرد و ببرد خانه!
رفت نزدیکتر ...
چشمش افتاد به جعبه چوبى بيرون مغازه كه ميوه هاى خراب و گنديده داخلش بود. با خودش گفت: «چه خوبه سالم ترهاشو ببرم خونه»!
میتوانست قسمتهاى خراب ميوهها را جدا كند و بقيه را به بچههايش بدهد!
هم اسراف نمیشد و هم بچههايش شاد میشدند. برق خوشحالى در چشمانش دويد، ديگر سردش نبود!
پيرزن رفت جلو، نشست پاى جعبه ميوه، تا دستش را برد داخل جعبه، شاگرد ميوه فروش گفت: «دست نزن ننه! بلند شو و برو دنبال كارت!»
پيرزن زود بلند شد، خجالت كشيد. چند تا از مشتریها نگاهش كردند!
صورتش را قرص گرفت، دوباره سردش شد، راهش را كشيد و رفت!
چند قدم بيشتر دور نشده بود كه خانمى صدايش زد: «مادر جان، مادر جان!»
پيرزن ايستاد، برگشت و به آن زن نگاه كرد. زن لبخندى زد و به او گفت: «اينا رو براى شما گرفتم.»
سه تا پلاستيك دستش بود، پُر از ميوه، موز، پرتقال و انار!
پيرزن گفت: «دستت درد نكنه، اما من مستحق نيستم.»
زن گفت: «اما من مستحقم مادر. من مستحق داشتن شعور انسان بودن و به هم نوع توجه كردن و دوست داشتن همه انسانها و احترام گذاشتن به همه آنها بی هيچ توقعى! اگه اينارو نگيرى، دلمو شكستى. جون بچههات بگير.»
زن منتظر جواب پيرزن نماند، ميوهها را داد دست پيرزن و سريع دور شد.
پيرزن هنوز ايستاده بود و رفتن زن را نگاه میکرد. قطره اشكى كه در چشمش جمع شده بود، غلتيد روى صورتش. دوباره گرمش شده بود، با صدايى لرزان گفت: «پير شى ننه، پير شى! خير ببينی»
آیا میدانید هيچ ورزشى براى قلب، بهتر از خم شدن و گرفتن دست افتادگان نيست؟
مردی ، خروسی خرید و به خانه برد.
وقتی وارد شد ، همسر جوانش ، سر و رویش را پوشاند و نهیب زد:
ای مرد! غیرتت چه شده است؟
روزها که تو نیستی ،
آیا من باید با این خروس که جنس مخالف است ، تنها بمانم؟
خروس را بیرون ببر و از هر که خریده ای به او بازگردان!
مرد ، خوشحال از این که…
زن چنان پاکدامنی دارد که حتی از خروس هم دوری می کند ،
به بازار برگشت و خروس را به فروشنده اش که پیر مرد دنیا دیده ای بود پس داد.
پیرمرد که ماوقع را شنید ، گفت: اشکالی ندارد؛ من خروسم را پس می گیرم ولی برو درباره زنت بیشتر تحقیق کن! کسی که درباره یک خروس چنین می کند ، لابد ریگی به کفش دارد و می خواهد رد گم کند.
وﻗﺘﯽ ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻣﻮﺵ ﻫﺎﯼ ﺻﺤﺮﺍﺋﯽ ﺑﻪ ﻣﺰﺭﻋﻤﻮﻥ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺤﺼﻮﻝ ﻫﺎﻣﻮﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻧ ﺪ.
ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺰﺭﮔﻢ ﭼﻨﺪ ﺗﺎﺷﻮﻥ ﺭﺍ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺗﻮﯼ ﯾﮏ ﻗﻔﺲ ﻭ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﮔﺸﻨﮕﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻫﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ .
ﺩﻭ ﺳﻪ ﺗﺎ ﻣﻮﺷﯽ ﮐﻪ ﺁﺧﺮ ﺳﺮ ﻣﻮﻧﺪﻧﺪ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ ﮐﺮﺩ .
ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﭼﺮﺍ ﺁﺯﺍﺩﺷﻮﻥ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﮔﻔﺖ : ﺍﯾﻦ ﻫﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﻮﺵ ﺧﻮﺭ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻫﺮ ﻣﻮﺷﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﺰﺭﻋﻪ ﺑﺸﻪ ﺗﯿﮑﻪ ﺗﯿﮑﻪ ﺍﺵ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ !
ﺁﺭﯼ ﺍﯾﻨﺴﺖ ﺣﮑﺎﯾﺘﯽ ﺗﻠﺦ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺁﻓﺖ ﺯﺩﻩ
ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺑﺨﻮﺭﺩﻥ ﻫﻤﺪﯾﮕﻪ ﻋﺎﺩﺗﻤﻮﻥ ﻧﺪﻫﻨﺪ...
25 اقدام ساده برای باهوش شدن
آیا میخواهید ذهن خود را وسعت دهید و باهوش تر شوید؟ یک کمی تلاش روزانه وسعت عظیمی به ذهن شما میدهد. در این مبحث چند روش ساده به شما پیشنهاد میشود که با انجام آنها میتوانید شخص باهوش تری شوید.با ما همراه باشید.
۱. هر روز ۱۰ ایده بسازید
۲. روزنامه بخوانید
۳. نقش یک نویسندهی مخالف را بازی کنید
۵. به جای تماشای برنامههای بیفایدهی تلویزیون، فیلمهای آموزشی ببینید
۶. در جاهایی که اطلاعات جذاب را منتشر میکنند، مشترک شوید
۷. منابع دانش مورد علاقهی خود را بررسی کنید
۸. آنچه را آموختهاید، با دیگران به اشتراک بگذارید
۹. دو فهرست از کارهای” انجام دادنی” تهیه کنید: یکی مهارتهای مربوط به کار شما که اکنون میخواهید یاد بگیرید، و دومی چیزهایی که در آینده به آنها دست مییابید
۱۰. فهرست کارهای “انجام دادهام” را تهیه کنید
۱۱. فهرست کارهای “دیگر انجام نمیدهم” را تهیه کنید
۱۲. هر آنچه را میآموزید، بنویسید
۱۳. ذهن خود را تحریک کنید
۱۴. در دورههای آنلاین شرکت کنید
۱۵. با افرادی که برای شما جالب هستند، صحبت کنید
۱۶. وقت خود را با افراد باهوش تر از خودتان بگذرانید
۱۷. به دنبال پاسخ پرسشهای خود باشید
۱۸. از برنامههای آموزشی “هر روز یک کلمه” استفاده کنید
۱۹. با ترسهایتان مواجه شوید
۲۰. عرصههای جدید را کشف کنید
۲۱. به بازیهای فکری بپردازید
۲۲. زمانی را به “هیچ کاری انجام ندادن” اختصاص دهید
۲۳. یک سرگرمی سازنده برای خود انتخاب کنید
۲۴. آنچه را آموختهاید به کار بندید
۲۵. ورزش کنید و یک رژیم.غذایی سالم را در پیش بگیرید
کسب و کاری ایجاد کنید که در نهایت حتی زمانی که در خواب هستید یا در مسافرت هستید برای شما پول خلق کند؛ برای ساختن آن سخت کار کنید .روزی میرسد که او برای شما سخت کار میکند .
وجود کسب و کاری که بدون حضور فیزیکی صاحب آن کسب و کار ،پول خلق کند ؛یکی از فاکتورهای اصلی ثروتمند شدن است .
موفقیت دو قانون دارد
1 هیچ وقت تسلیم نشو
2 قانون دوم ، همیشه قانون اول را بخاطر داشته باش...
فراموش نکن موفقیت حق توست و حق گرفتنی...!
انسان های احمق نه از کتاب خوششان می اید نه از فیلم های مفهومی و نه هرچیزی که ان هارا وادار به تفکر کند.
انسان های کمی احمق تاحدودی کتاب خوانده اند، البته اینکه بتوانند مدارک تحصیلی خود را تکمیل کنند.
انسان های رمانتیک شعر میخوانند، رمان های عاشقانه را دنبال میکنند.
انسان های باهوش با معادلات سر و کار دارند، ریاضیات و فیزیک و از این دست...
انسان های پیشرو اما درگیر فلسفه میشوند ، همیشه ذهنشان پر است از سوالات بی پاسخی که تجمع کرده است، ان ها را از نوجوانی شان میتوانی بشناسی، گاه سوالاتی میپرسند که شمارا به چالش میکشند و پرده هایی را کنار میزنند که وحشت زده میشوید.
تویی که این را خواندی اگر نخست وزیر یا رئیس جمهور کشورت هستی فرهنگسراها را به انسانهای احساساتی، سیاست را به باهوش ها
و آینده ی میهنت را به فیلسوفانت بسپار.
مردی از دیوانه ای پرسید: اسم اعظم خدا را می دانی؟
دیوانه گفت:
نام اعظم خدا "نان" است اما این را جایی نمی توان گفت!
مرد گفت:
نادان شرم کن، چگونه نام اعظم خدا نان است؟
دیوانه گفت:
در مدتی که قحطی نیشابور چهل شبانه روز طول کشید،
من می گشتم، دیگر نه هیچ جایی صدای اذان شنیدم و نه درب هیچ مسجدی را باز دیدم، از آنجا بود که دانستم نام اعظم خدا و بنیاد دین و مایه اتحاد مردم نان است!
کوروش مقدس نیست اما کوروش انسان بود و انسانیت است که مقدس است
کوروش مقدس نیست اما خدمتی که کوروش به این سرزمین کرد مقدس است
کوروش مقدس نیست اما در تمام دنیا ایران وایرانی را با نام کوروش میشناسند
ایران است که مقدس است
کوروش مقدس نیست اما کوروش جاودانیست
و جاودانگیست که مقدس است
"سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند"
هر اندیشه ارتعاشی دارد، هر اندیشه علایمی منتشر می کند و هر اندیشه علایمی مشابه خود را جذب می کند. این فرایند را قانون جاذبه می نامیم. قانون جاذبه می گوید: هر چیزی جذب شبیه به خود می شود و بنابراین قانون نیرومند، افکاری که با یکدیگر جفت و جور هستند در یک خط قرار می گیرند.
هنگامی که پیچ رادیو را می چرخانید تا با امواجی که از برج فرستنده ارسال می شود هماهنگ شود از این قانون استفاده می کنید. اگر رادیوی شما روی موج 98/6 متر تنظیم شده نباید توقع شنیدن موسیقی را که از موج 101 متر پخش می شود داشته باشید.
می دانید فرکانسهای رادیویی باید با یکدیگر هماهنگ باشند و قانون جاذبه نیز چنین می گوید. بنابراین گر چه طبیعت شما چنین اقتضا می کند که آرزوهایی در دل بپرورانید می باید ارتعاشات شما با ماهیت آن ارتعاشات هماهنگ و در توازن باشد تا آرزوهایتان برآورده شود.
برای من مهم نیست که دیگران در موردم چه میگویند یا چه فکر میکنند، مهم این است که در ذهن خود همیشه بهترین هستم!
کریستین رونالدو
یک روز زندگی کردن مثل شیر را
به هزاران سال زندگی مثل گوسفند
ترجیح خواهم داد...
ناپلئون هیل :
موفقیت ، به سمت کسانی نمی رود که به علت نداشتن اعتماد بنفس ، خیلی زود خود را می بازند؛ بلکه متعلق به آنهایی می شود که می دانند چه می خواهند، و برای رسیدن به هدف خود تلاش می کنند و هیچ گاه واژه غیر ممکن را نمی پذیرند.
بخواه
با تمام وجود بخواه
براش تلاش کن
خسته نشو
بهش میرسی
امروز یک چیز شگفت انگیز در زندگیم اتفاق افتاد. من یک معتقد به راز هستم و مدتیست که ازش استفاده می کنم.
یه دوست خیلی خوب بهم توصیه اش کرده. من هر روز به ویدیو راز گوش میدم و سعی می کنم اونو به طور کامل اجرا کنم
اخیرا به پول نیاز داشتم. بنابراین شروع کردم به تصور اینکه کیف پولم پر از پول نقد هست. از تعدادی عکس که مقدار زیادی پول رو نشون می داد پرینت گرفتم. روی "چک راز" اسمم را نوشتم که اظهار می داشت من به طورغیر منتظره مبلغ ده هزار روپیه در چهاردهم ژانویه به دست می آورم. من هیچ نظری نداشتم که چطور و از کجا اونو دریافت خواهم کرد.
نمی خواستم فکر کنم که "چگونه" به دستم خواهد رسید. فقط می دونستم که به طرفم خواهد اومد. هر بار اون پرینت هارو که روی میز کارم آویزون بودن و می دیدم؛ بیشتر و بیشتر احساس خوشحالی می کردم و برایمانم افزوده میشد
دیروز وقتی پدرم از اداره برگشت؛ گفت که یکی از سرمایه گذاری های مان تکامل یافته و ما از اون مبلغ ده هزار روپیه بدست خواهیم آورد. و دیروز چهاردهم ژانویه بود
اما برگه ای که برای مطالبه آن مقدار پول؛ ضروری بود؛ گم شده بود. مادرم اونو یه جایی گذاشته بود و قادر نبود به یاد بیاره که کجا گذاشته. هر دوی آنها ناراحت و عصبی بودن اما من هرگز از لحظه ای که اونو شنیدم از لبخند زدن باز نیستادم چون می دونستم که بدستش آوردم.
سپس چک رو به مادرم نشون دادم و همه چیز و بهش گفتم تا متقاعدش کنه که ما اون پولو بدست خواهیم آورد؛ اون در حال حاضر مال ماست. من بهش گفتم وقتی صبح روز بعد دوباره پیداش کردی؛ یه احساس مثبتی و در قلبت نگه دار و سعی کن تصور کنی که اون پول و داری؛ و در حال حاضر تو حسابمونه
امروز صبح، درست یک ساعت قبل، مادرم به من در دفترم زنگ زد و گفت که برگه رو پیدا کرده. اونهمون جایی پیداش کرد که ما دیشب دنبالش می گشتیم. اما دلیلی که باعث شد پیداش کنه اینه که اون امروز ذهن مثبتی داشت
بنابراین؛ کائنات به آرزویم تحقق بخشیدن و من امروز خیلی خیلی خوشحالم
کائنات بسیار سپاسگزارم.
راز سپاسگزارم و از تمام دوستانم که بمن کمک کردن که به راز ایمان داشته باشم سپاسگزارم
برای همه شما زندگی شادی رو آرزو می کنم
موفقیت با یک رویا شروع میشود.
ایمان را به آن اضافه کنید، تبدیل به یک باور میشود.
عمل را به آن اضافه کنید، تبدیل به قسمتی از زندگی میشود.
پشتکار را به آن اضافه کنید، به صورت هدفی قابل دید میشود
و در آخر صبر و زمان را به آن اضافه کنید، به صورت رویایی که به واقعیت تبدیل شده تمام میشود.
وقتی که به تعریف و تمجید و ستایش از داشته های خود می پردازید در روی بالاترین عشق قرار می گیرید. در انجیل آمده است که عبریان از قبل برای دستیابی به سلامت، ثروت، و شادی دست به دعا بر می داشتند. آنها از قدرت ستایش و تمجید نعمات آگاه بودند.
بنابراین سعی کنید از این قدرت عظیم که فواید بیشماری دارد به بهترین وجه بهره بگیرید. ستایش و سپاسگزاری از مواهب و برکات زندگی باعث می شود همه جنبه های منفی از شما دور شوند.
حتی برای دشمنان خویش نیز خیر و برکت بفرستید چون اگر آنها را مورد لعن و نفرین قرار دهید این نفرین به سوی خود شما باز می گردد. اگر از هر چیز و هر کس تمجید کنید نیروی مثبت آن به سوی خودتان باز می گردد و در روی بسامد جدیدی قرار می گیرید.
یاعلی
شاد بودن آن قدر هم سخت نیست . فرهنگ باستانی ایرانیان بر اساس شاد بودن و شاد کردن پایه گذاری شده است تا انسان ها به توانند قدرتمندتر و تندرست تر زندگی کنند.
توصیه های زیر به شما کمک می کنند تا شادتر زندگی کنید:
از چیزهای بسیار ساده هم می توان لذت برد و شاد شد. دیدن یک منظره زیبا، یک فیلم قشنگ یا یک دوست خوب هم می تواند انسان را شاد کند.
بهترین حالت را در خودتان و در شرایط موجود اطراف تان پیدا کنید . هیچ کس همه چیز ندارد و هرکس اندوهی دارد که با شادی زندگی آمیخته است . هنر آن است که در شرایط سخت بخندیم.
شما نمی توانید همه را از خود خرسند و خشنود کنید ، پس اجازه ندهید انتقادها شما را نگران کنند.
اجازه ندهید دیگران معیارهایتان را تعیین کنند، خودتان باشید و به چیزی که نیستید، تظاهر نکنید.
کارهای سودمندی که از انجام آنها لذت می برید بیشتر و بیشتر کنید.
نفرت و حسادت را از خودتان دور کنید ، چرا که این دو ، دشمن روح شما هستند، روح شما را اندوهگین می کنند و هیچ اتفاق خوشی هم برایتان نمی افتد.
علایق و دلبستگی های زیادی داشته باشید . اگر مسافرت دوست دارید و نمی توانید بروید ، سینما را امتحان کنید . کتاب های جدید بخوانید ، به پارک بروید یا ورزش و پیاده روی کنید.
گذشته را در گذشته رها کنید ،و تنها از آن پند بگیرید و به خاطرداشته باشید در صورتی که مشکلی پیش آمد، همیشه به یافتن راه حل آن فکر کنیم نه به خود مشکل.
خودتان را به کارهای گوناگون سرگرم و مشغول کنید. کسی که سرش گرم باشد فرصتی برای غصه خوردن ندارد!
یک شب مار بزرگی برای پیدا کردن غذا وارد دكان نجاری شد، عادت نجار اين بود كه موقع ترک کارگاه وسايل كارش را روي ميز بگذارد.
آن شب، نجار اره اش را روی ميز گذاشته بود. همينطور كه مار گشت مي زد بدنش به اره گير کرد و كمي زخم شد. مار خيلي عصبانی شد و برای دفاع از خود اره را گاز گرفت. این کار سبب خون ريزی دور دهانش شد و او که نمی فهمید كه چه اتفاقی افتاده،
از اينكه اره دارد به او حمله مي كند و مرگش حتمي است تصميم گرفت برای آخرين بار از خود دفاع كرده و هر چه شديدتر حمله كند. او بدنش را به دور اره پيجاند و هي فشار داد. صبح كه نجار به کارگاه آمد روي ميز به جای اره، لاشۀ ماری بزرگ و زخم آلود ديد كه فقط و فقط بخاطر بی فکری و خشم زياد مرده است. ما در لحظۀ خشم می خواهیم به ديگران صدمه بزنیم ولی بعد متوجه مي شويم که به جز خودمان كس ديگری را نرنجانده ايم و موقعی اين را درك می کنیم كه خيلي دير شده. زندگی بيشتر احتياج دارد كه گذشت و چشم پوشی كنيم، از اتفاقها، از آدمها، از رفتارها، از گفتارها و به خودمان يادآوری کنیم، گذشت و چشم پوشی.
اگر مدافعان حرم نبودن الان داعش داشت بدن کورش کبیر رو از قبرش بیرون می کشید و با پتک تخت جمشید را ویران می کرد.اینو گفتم برا اونایی که دم از ایران میزنن و خائن به خون شهدا هستن .
یاعلی
ساحلی آفتابی در Vibes
بزرگترين استخر جهان ، شيلی
اگر در حال رشد فکری نيستيد
پس در حال عقب ماندن هستید
اگر روز به روز بهتر نمیشويد
پس داريد بدتر میشويد
اگر برای موفقیت منتظر فردا هستید
آن فردا هیچ گاه از راه نمیرسد...
در درونتان مجموعهای از استعدادها و توانايیها نهفته است که اگر درست شناسايی و به کار گرفته شوند شما را قادر میسازند تا به هر هدفی که در نظر داريد برسيد. از چه قسمتهايی از کارتان بيشتر لذت میبريد و آنها را خيلی خوب انجام میدهيد؟ اين سوال بهترين راهنما برای يافتن استعدادهای واقعی شماست.
برایان تریسی
وقتی میتوانستم صحبت کنم ، گفتند: گوش کن...
وقتی میتوانستم بازی کنم ، مرا کار کردن آموختند ...
وقتی کاری پیدا کردم ، ازدواج کردم
وقتی ازدواج کردم ، بچه ها آمدند
وقتی آنها را درک کردم ، مرا ترک کردند...!!
وقتی یاد گرفتم چگونه زندگی کنم ، زندگی تمام شد...
شاگردی نزد استادش رفت و گفت که ذهنش دائما مشغول است و از دست این افکار خلاصی ندارد.
استاد در جواب گفت : از امشب سعی کن اصلا به میمون های جنگل فکر نکنی
شاگرد : من اصلا مشکلی ندارم و به این موضوع فکر نکرده ام.
استاد گفت : خوب حالا تلاش کن که فکر نکنی.
به هنگام شب شاگرد مشاهده کرد هر چه بیشتر تلاش می کند که به میمون فکر نکند، بیشتر به ذهنش می آید.
فردا صبح نزد استاد رفته و واقعه را برایش شرح می دهد.
استاد گفت :
وقتی تلاش می کنی به چیزی فکر نکنی، آن موضوع به صورت متوالی و با شدت بیشتری به سراغت می آید. بنابراین به جای اجتناب از چیزهای ناخواسته سعی کن به چیزهای خواسته و آن چه دوست داری متمرکز شوی. آن گاه افکار ناخواسته فرصتی برای ظهور پیدا نمی کنند.
١- هر چالشی فرصتی برای رشد و پیشرفت است.
٢- تو نتیجه افکاری هستی که تا کنون داشته ای.
٣- اگر به همان عادت های قدیمی ادامه بدی، زندگیت بهتر از این نخواهد شد.
٤-تا زمانی که دیگران را مسبب ناکامی های خود بدونی، هرگز موفق نخواهی شد.
٥- اگر می خواهی بهترین ها را دریافت کنی،باید باور داشته باشی که سزاوار بهترین ها هستی.
اگر بخواهی کتابی صد صفحه ای درباره امید بنویسی، چه می نویسی؟ گفت: 99 صفحه رو خالی میذارم، صفحه آخر، سطر آخر می نویسم: یادت باشه دنیا گرده، هر وقت احساس کردی به آخر رسیدی شاید در نقطه شروع باشی. زندگی ساختنی است، نه ماندنی. بمان برای ساختن ،نساز برای ماندن. منتطرنباش کسی برایت گل بیاورد، خاک را زیر و روکن، بذر را بکار، از آن مراقبت کن، گل خواهد داد.