| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
چگونه میتوان از انرژی احساسی کارمندان بهرهبرداری کرد؟
هنگامی که از کارمندان شرکتهای موفق جویا میشویم که چه چیزی آنان را از کار در آن محیط خشنود میسازد، اغلب شگفتزده میشویم که چگونه پاسخهای دریافتی از تمامی افراد یک سازمان، جدا از رده، کارکرد یا گروهشان، یکپارچه و همراستا هستند. این تکیهگاههای فرهنگی برای افراد خارج از این محیط همیشه به سرعت قابل مشاهده نیستند.
ممکن است نیروی محرکه کارمندان یک مرکز درمانی خیریه، این باشد که کار آنان سبب افزایش طول عمر و سلامت بیماران خواهد شد؛ کارکنان یک شرکت معروف ممکن است از کار کردن در یک برند برتر و در سطح جهانی شناخته شده احساس افتخار کنند؛ افراد شاغل در شرکتهای تازه تاسیس شاید ساختار شکنانه بودن شرکت خود را همچون یک نشان افتخار بدانند؛ کارگران یک کارخانه شاید به سهم خود در نقش مولد کارخانه بنازند. این تفاخر، سوخت «انرژی احساسی» را تامین میکند که مفهومی حیاتی هم برای درک ما از فرهنگ سازمانی و هم برای بازدهی حداکثری کارمندان است.
البته امتیازهای بالا در بازدهی حداکثری کارمندان همواره به این معنا نیست که فرهنگ شما پشتیبان راهبردهای شما است یا بهعکس، امتیازهای بازدهی پایین الزاما به این معنا نیست که فرهنگ شما نابسامان است. ضرورتا، پیشرفت فرهنگی مترادف با بهبود بازدهی کارمندان نیست. بیایید نگاهی ژرفتر به چیستی این امر بیندازیم.
انرژی احساسی، فارغ از مشوقهای بیرونی نظیر پاداش یا مزایا، کارمندان را تشویق میکند که ادامه دهند و پیش بروند. منبع تغذیه این انرژی احساسی نقاط قوت بهخصوصی هستند که منشا حس افتخار در داخل یک شرکتند که افراد را به سوی سختکوشی بیشتر در جهت ارتقای سازمان هدایت میکند. احساس غروری که از این دستاورد حاصل میشود خود منبع تامین انرژی احساسی بیشتری خواهد شد که افراد را تشویق میکند برای دستیابی به موفقیتهای افزونتر باز هم بکوشند و به همین شکل این چرخه تکرار میشود.
درباره اینکه چرا احساس افتخار از پول اهمیت بیشتری دارد: جان کاتسن باخ در قدرتِ بزرگترین نیرو محرکه جهان چنین توضیح میدهد که احساس افتخار، یک اوج احساسی است که به دنبال کسب موفقیت پدید میآید. پیشبینی موفقیتهای آتی همچون یک منبع نیرو محرکه ذاتی عمل میکند که اغلب اوقات قدرتمندتر از مشوقهای رسمی و پاداشهاست.
توانایی بهرهوری از این منابع احساس افتخار بهویژه در دورههای دگرگونی و اختلال اهمیت پیدا میکند. در هنگام تلاش برای ایجاد دگرگونیهایی با مقیاس بزرگ، شرکتهایی که تعهد کارمندی بر پایه افتخار، احساسات یا فرهنگ موجود را به عنوان منبعی برای قدرت خود بهکار میبرند تقریبا دو برابر بیش از شرکتهایی که از این منابع استفاده نمیکنند، احتمال دستیابی به دگرگونی پایدار را دارا هستند.
تلاشهای ایجاد دگرگونی میتواند منابع احساس افتخار و در پی آن انرژی احساسی کاری شما را به مخاطره بیندازد. هنگامی که این معیارهای فرهنگی مورد حمله قرار میگیرند، کارمندان دچار بیاعتمادی و تشویش خاطر شده و ممکن است در مقابل تغییرات مقاومت کنند. در این شرایط رفتارهایی ضدتولید پدید میآیند، ازجمله زبانبازی برای پُربازده کردن اهداف و پنهانسازی اطلاعات بهمنظور حمایت از گروههای جداگانه (در درون یک سازمان).
در چنین حالتی دیگر جای تعجب نیست که پس از دو، سه سال، هزینهها کم کم افزایش یافته، سازمانهای مقلد شکل گرفته و شرکت خود را ناگزیر از رفتن زیر بار یک برنامه بازسازی دیگر میبیند.
برای بهرهوری کامل از انرژی احساسی یک سازمان، بایسته است که اهداف آن سازمان با چیزهایی که سبب ایجاد احساس افتخار در افراد از کار کردن در آن مکان میشود، پیوند بخورد.
نویسنده: Alice Zhou
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
به طور کلی روند قانون جذب از سه مرحله تشکیل میشود.
تجسم: برای تجسم باید از ذهن خود استفاده کنید. تجسم شفاف خواسته، که الان از آن شماست و با آن کاری انجام میدهید و از داشتن آن لذت میبرید، انگار همین حالا خواستهاتان را دریافت کرده اید.
احساس: همراه با تجسم باید احساس فوقالعادهای در مورد خواستهاتان داشته باشید، یک نوع احساس شور و شوق همراه با لذت (عشق) . بدین ترتیب فرکانس ارتعاشی ایجاد میکنید که خواسته تان را مانند آهنربا جذب مینمایید.
دریافت: وقتی با ارتعاش خواسته تان هماهنگ باشید بدین ترتیب قانون جذب از طریق نیرویی طبیعی، مرئی و نامرئی کار میکند تا انسان را از طریق شرایط و رویدادها به خواستهاش برساند.
ﺳﻌﯽ ﮐﻦ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺍﺕ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻓﻮﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩﻩ ﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﺳﻌﯽ ﮐﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺩﺍﺷﺖ
ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﺣﺎﻻ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ احساس كن
ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻩ، ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺍﺕ ﻣﯽ ﺭﺳﯽ
ﻭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺗﻨﻬﺎ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﮑﻨﯽ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺧﻮﺑﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺧﻮﺑﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ، ﺩﺭ ﻓﺮﮐﺎﻧﺲ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯼ.
ﺗﺎ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺧﻮﺑﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ،
ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻧﻤﯽ ﺁﻭﺭﯼ،
ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﻓﺮﮐﺎﻧﺲ
« ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺧﻮﺏ ﺩﺍﺷﺘﻦ » ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻩ ﻭ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺍﺕ ﻣﯽ ﺭﺳﯽ،
ﭘﺲ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﺣﺎﻻ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺧﻮﺑﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ.
گدایی با یک کاسه پر از مداد در ایستگاه قطار نشسته بود.مدیر جوانی از کنار او گذشت و یک دلار در کاسه ی او انداخت و سپس سوار قطار شد.قبل از این که درها بسته شود چیزی به ذهنش رسید سپس به طرف گدا برگشت و یک دسته از مدادها را برداشت وگفت:((آن ها درست قیمت گذاری شده اندروی هم رفته شما یک فروشنده هستید ومن هم همین طور))و آن جا را ترک کرد.شش ماه بعد همان مدیر در یک مهمانی حضور پیدا کرد.گدا هم با یک لباس شیک و کروات آنجا بود.گدا توانست مرد جوان را بشناسد.سپس به طرف او رفت و گفت.احتمالا من را به یاد نمی آورید ولی من شما را به یاد می آورم.سپس داستانی را که شش ماه پیش افتاده بود تعریف کرد.مدیر جوان گفت:حالا تو را به یاد آوردم ویادم می آید تو گدایی می کردی.حالا با این لباس شیک و کروات این جا چه کار می کنی؟گدا جواب داد:احتمالا نمی دانی که برای من آن روز چه کاری انجام دادی؟تواولین نفر در زندگی من بودی که بزرگی و مقام مرا به من برگرداندی.تویک دسته از مدادهای من را برداشتی وگفتی آن ها درست قیمت گذاری شده اند،روی هم رفته تو یک تاجر هستی ومن هم همین طور.سپس تو رفتی،باخودم فکر کردم من این جا چه کار می کنم؟چرا من گدا هستم؟تصمیم گرفتم کارمفیدی برای زندگیم انجام دهم.کیفم را بستم و شروع کردم به کارکردن و الان این جا هستم.فقط می خواهم از تو برای این که هویت مرا به من بازگرداندی،تشکر کنم.آن اتفاق زندگی من را تغییر داد.
چه تغییری در زندگی گدا به وجود آمد؟
چیزی که تغییر کرده بود این بود که او عزت نفس خودرا بالابرد وسپس توانست کارش را اعتلا بخشد.این امر جادوی عزت نفس در زندگی ماست.چگونگی احساس هرفرد درباره ی خودش را عزت نفس گویند.عقاید ما درباره ی خودمان همه چیز را به طور شدید وبحرانی تحت تاثیر قرار می دهد؛عملکردمان در کار،روابطمان،ونفشمان به عنوان والدین برای انجام کارهای زندگی،عزت نفس بزرگترین عامل تعیین کننده در شکل یک تصمیم موفقیت آمیزو یا شکست خورده است.عزت نفس بالاباعث شادی و رضایت مندی و هدف دار بودن زندگی می شود.تا زمانی که خود را فرد باارزشی ندانید،نمی توانید عزت نفس بالایی داشته باشید.
تمام معلمان و رهبران بزرگ در سراسر تاریخ به این نتیجه رسیده اند که هر کسی باید باطنا سخت کوش باشد و تابتواند موفق باشد.ماخودارزیابی ناآگاهانه ی خود را به دیگران انتقال می دهیم و آن ها بر طبق آن به ما عکس العمل نشان می دهند.کسانی که عرت نفس بالایی دارند باایمان رشد کرده اند ومی توانند با شایستگی و با اشتیاق مسئولیت ها را قبول کنند.آن ها با خوش بینی با زندگی روبرو می شوند وروابط بهتری با دیگران دارند و پر از احساس زندگی هستند.آن ها دارای انگیزه و بلند همت بوده و کاملا حساس اند.دارای توانایی عملکرد و خطر پذیری بالایی می باشند.آن ها فرصت ها وچالش های جدید را با آغوش باز به مبارزه می طلبد و می توانند به آسانی و به طور مدبرانه انتقادها و تمجیدهاراقبول کنند وهم چنین از دیگران انتقاد و یا تمجید کنند.آگاهی از این که چه چیزی خوب است و چگونه باید انجام شود مربوط به احساس عزت نفس است.
عزت نفس روشی است که ما درباره ی خودمان احساس می کنیم.موقعی که ما احساس خوبی از خود داریم عملکردمان بالا می رود و روابطمان هم در خانه و هم در محل کار،بهبود پیدا می کند و دنیا را عالی می بینیم.دلیلش چیست؟دلیلش این است که یک هم بستگی مستقیم بین احساس و رفتار وجود دارد.