| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
عقاب قبل از شروع طوفان وقتی متوجه نزدیک شدنش می شود به نقطه ای بلند پرواز می کند و در مرتفع ترین نقطه منتظر رسیدن باد می ماند وقتی طوفان از راه رسید بال هایش را باز می کند این حرکت موجب می شود که روی باد قرار گرفته و با کمک باد بالای طوفان رود
نتیجه
عقاب نه تنها از طوفان نمی ترسد و از ان فرار نمی کند بلکه با استراتژی مناسب نه تنها خود را از آسیب های طوفان حفظ می کند بلکه با استفاده از انرژی نهفته در طوفان اوج هم می گیرد
در برخورد با مشکلات و طوفانهای زندگی انسان ها ازچه استراتژی هایی استفاده می کنند؟
استراتژی های زیر معمولا استراتژی هایی هستند که افراد کمابیش استفاده می کنند
استراتژی فرار
کسانی که استراتژی فرار را انتخاب می کنند باید همیشه فرار کنند یعنی آنها به هیچ عنوان آمادگی روحی ، روانی و عملی مواجه با شرایط سخت و تلاطم های زندگی را ندارند آنها باید همیشه فرار کنند زیرا مشکلات و چالش ها همواره وجود دارند و چون می خواهند با آنها مواجه نشوند باید مرتب فرار کنند.
این گروه همچنان در آرزوی روزی هستند که مشکلات و طوفانها تمام شود تا بتوانند توقف کنند و با آرامش زندگی کنند امّا این اتفاق شاید نیافتد و شاید هم خیلی دیر شده باشد.
استراتژی بی تفاوتی
کسانی که از این استراتژی استفاده می کنند خود را به مشکلات می سپارند بدون اینکه آمادگی لازم را کسب کرده باشند
مشکلات و تلاطم ها آنها را با خود می برند امّا کجا ؟ به سرزمین ناامیدی ها ، چه کنم چه کنم ها و درماندگی و.....
استراتژی تدبیر
کسانی که استراتژی تدبیر را به کار می گیرند معتقدند تغییر و تلاطم زندگی جزء ماهیت جدانشدنی زندگی است نه می شود از آن فرار کرد و نه می شود خود را به آن سپرد
فقط می توان برای آن تدبیر نیکو کرد
توصیه آخر:مشکلات ماهیت های متفاوت دارند و به همین دلیل کلید هر مشکل هم اختصاصی است هنر ما این است که ماهیت مشکل را تشخیص دهیم و کلید متناسب با آنرا بسازیم.
هر مشکل و چالشی در زندگی راهکاری دارد هر چند سخت ، برای تدبیر نیکو در مواجه با هر چالش و تلاطم اساسی در زندگی باید مانند عقاب هم باید به توانمندی های خود متمرکز باشید و هم فرصت موجود در درون بحران یا مشکل را تشخیص دهید تا با استفاده از فرصت نهفته در درون هر طوفان زندگی با استفاده از مهارت ها و توانمندی های خدادادی و اکتسابی بهترین بهره برداری را به عمل آورید.
حکایت عقاب و کلاغ اثر دکتر خانلری:
متوسط عمر عقاب 30 سال است و متوسط عمر کلاغ 300 سال.
عقابی در بلندای قله ی رفیعی لانه داشت.
عقاب به پایان عمرش نزدیک شده بود، اما نمی خواست بمیرد.
به یاد آورد که پدرش از پدرش که او هم از پدرش شنیده بود که:
در پایین قله کلاغی لانه دارد.
چهار نسل از خانواده ی عقاب ها این کلاغ را دیده بودند اما کلاغ هنوز به نیمه ی عمر خود نیز نرسیده بود!
عقاب در دلش به کلاغ حسادت کرد؛ تصمیم گرفت به نزد کلاغ برود و راز عمر طولانی وی را جستجو کند.
بنابراین بال گشود و در آسمان به
پرواز درآمد.
شکوه و عظمت عقاب بر کسی پوشیده نبود.
با پروازش در زمین هیاهویی شد. پرندگان با حسرتی آمیخته با ترس به لای درختان گریختند، خرگوش ها و آهوان سراسیمه به دل جنگل پناه بردند و چوپان در حالی که مسیر حرکت عقاب را می نگریست به سوی گله دوید؛
اما عقاب را اندیشه ی دیگر در سر بود.
به لانه ی کلاغ رسید؛
کلاغ با وحشت و تعجب به وی نگریست!
چه امری این افتخار را نصیب او کرده بود؟!
عقاب داستان را برای کلاغ گفت و از او خواست تا راز عمر طولانیش را برای وی فاش کند.
کلاغ گفت که:
این کار را خواهد کرد و به او یاد خواهد داد آنچه خود انجام داده است تا عمر طولانی به دست آورد؛ پس باید عقاب از این پس با او
زندگی کند و دمخور او شود و عقاب پذیرفت!
اما زندگی کلاغ کاملا متفاوت با زندگی او بود.
عقاب که همیشه در اوج آسمان
جا داشت و غذایش گوشت تازه و آب چشمه ساران کوهسار بود.
دید که کلاغ چگونه دزدی می کند، چگونه تحقیر می شود، چگونه از پسمانده ها و لاشه ها غذا میخورد و از
آب لجن سیراب می شود...
او در یکروز زندگی با کلاغ همه ی اینها را تجربه کرد.
در همان روز اول، عقاب زندگی خود را به یاد آورد و دانست که:
زندگی و فرمانروایی کوتاه خود در بلندای آسمان را، هرگز با زندگی طولانی در نکبت زمین عوض نخواهد کرد، حتی اگر عمرش فقط یکروز باشد.
عمر کوتاه با عزت به از عمر طولانی با خفت است.
عمرتان با عزت و سرافرازی واقتدار در بلندای فهم و شعور و علم و دانش و عمل.
عقاب چگونه دوباره متولد میشود؟ ﻋﻤﺮ ﻋﻘﺎﺏ 70 ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﺑﻪ سن 40 ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪ، ﭼﻨﮕﺎﻝﻫﺎﯾﺶ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺍﻧﻌﻄﺎﻑِ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻃﻌﻤﻪ ﺭﺍ ﺩﯾﮕﺮ ندﺍﺭﺩ. ﻧﻮﮎ ﺗﯿﺰﺵ ﮐُﻨﺪ، ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﺧﻤﯿﺪﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺷﻬﺒﺎﻝ ﻫﺎﯼ ﮐﻬﻨﺴﺎﻝ ﺑﺮ ﺍﺛﺮ ﮐﻠﻔﺘﯽ ﭘﺮ ﺑﻪ ﺳﯿﻨﻪ ﻣﯿﭽﺴﺒﺪ ﻭ پرﻭﺍﺯ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ. ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻋﻘﺎﺏ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﻭﺭﺍﻫﯽ: بمیرد یا ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺷﻮﺩ. ﻭﻟﯽ ﭼﮕﻮﻧﻪ؟ ﻋﻘﺎﺏ ﺑﻪ ﻗﻠﻪ ﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﺮﻭﺩ ﻧﻮﮎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﺮ ﺻﺨﺮﻩ ﻣﯿﮑﻮﺑﺪ ﺗﺎ ﮐﻨﺪﻩ ﺷﻮﺩ و ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯿﻤﺎﻧﺪ ﺗﺎ ﻧﻮﮐﯽ ﺟﺪﯾﺪ ﺑﺮﻭﯾﺪ. ﺑﺎ ﻧﻮﮎ ﺟﺪﯾﺪ ﺗﮏ ﺗﮏ ﭼﻨﮕﺎﻝﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺟﺎﯼ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺗﺎ ﭼﻨﮕﺎﻝ ﻧﻮ ﺩﺭﺁﯾﺪ . ﻭ ﺑﻌﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮐﻨﺪﻥ ﭘﺮﻫﺎﯼ ﮐﻬﻨﻪ ﻣﯿﮑﻨﺪ. ﺍﯾﻦ ﺭﻭﻧﺪ ﺩﺭﺩﻧﺎﮎ 150 ﺭﻭﺯ ﻃﻮﻝ ﻣﯿﮑﺸﺪ ﻭﻟﯽ ﭘﺲ ﺍﺯ 5 ﻣﺎﻩ ﻋﻘﺎﺏ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﯼ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ 30 ﺳﺎﻝ ﺩﯾﮕﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﺪ. ﺑﺮﺍﯼ ﺯﯾﺴﺘﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮐﺮﺩ، ﺩﺭﺩ ﮐﺸﯿﺪ، ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﺬﺷﺖ، ﻋﺎﺩﺍﺕ ﻭ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺑﺪ ﺭﺍ ﻫﺮﺱ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺷﺪ، یا ﺑﺎید مُرد.
تخم عقابی در آشیانه ی مرغ چمن زار گذاشته شده بود.تخم شکافته شد و عقاب کوچک بزرگ شد و فکرش این بود که او جوجه مرغ چمن زار است.عقاب هرآن چه که جوجه های مرغ انجام می دادند اونیز انجام می داد.اوبرای پیدا کردن دانه های کثیف دربین لجن ها می گشت.اوقدقد می کرد.هرگز چند قدم دورتر نمی شد.یعنی همان کاری که جوجه های مرغ انجام می دهند.یک روز او عقابی را دید که در آسمان با فخر وبزرگی پرواز می کند.اواز جوجه ها سوال کرد:آن پرنده ی زیبا چه نام دارد؟جوجه ها پاسخ دادند:آن یک عقاب است او یک پرنده بزرگ است اما شما نمی توانید مانند عقاب پرواز کنید چون شما فقط یک جوجه مرغ هستید.اومانند یک جوجه مرغ زندگی کردو مرد و خودش رااز وراثتش محروم کرد.علت آن نداشتن دید و بینش بود.چه قدر حیف شد.اومتولد شده بود که موفق باشد اما شرطی شده بود که ببازد.
این واقعیت درمورد بیشتر افراد صادق است.آن ها نمی توانند به موفقیت های ایده آل برسند زیرا فاقد دیدگاه مطلوب می باشند.
اگر شما می خواهید شبیه عقاب بالاتر بروید،شما باید روش های عقاب را یاد بگیرید.اگر شما با افراد موفق ارتباط داشته باشید،شما مانند آن ها خواهید شد.اگر با افراد متفکر رابطه داشته باشید مانند آن ها خواهید شد،اگر شما با افراد بخشنده ارتباط داشته باشید شما بخشنده خواهید شد،اگر شما با افراد شکایت کننده ارتباط داشته باشید شما خصوصیات آن ها را خواهید داشت.
هروقت فردی در زندگی موفق شود افراد کوچک می خواهند اورا در هم شکسته وسعی می کنند اورا پایین بکشند.اگر شما از جنگ با افراد کوچک دور شوید شما موفق خواهید شد.درمهارت های نظامی آموزش می دهند که وقتی کسی مانعی برای شما ایجاد می کند عوض جلوگیری کردن،باید از آن فرد دور شوید.چرا؟هرگاه شما بخواهید جلوگیری کنید انرژی مصرف می کنید.چرا انرژی را در جاهای مفید و موثر مصرف نکنید؟
به همین صورت اگرباافراد کوچک جنگ و جدال کنید،شما باید خود را به سطح آن ها پایین بیاورید.
این موضوع همان چیزی است که آن ها می خواهندچون شما حالا یکی از آن ها شده اید.
اجازه ندهید که افراد منفی شما را پایین بکشند.به خاطر داشته باشید،منش شخص تنها از طریق گروه ها یا انجمن هایی که شخص عضو آن ها هست ارزیابی نمی شود،بلکه از طریق انجمن هایی که او از آن دور است نیز ارزیابی می شود.