| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
50 سال قبل پزشک سالخورده ای که در روستا زندگی میکرد به شهر آمد . از کالسکه پیاده شد و آرام و بی سرو صدا به داروخانه ای رفت و با فروشنده جوان آن سرگرم صحبت شد . پزشک و داروفروش بیش از یک ساعت با هم حرف زدند . آنگاه دکتر از داروخانه بیرون آمد ، به سمت کالسکه رفت و از آن یک کتری قدیمی بزرگ و یک همزن چوبی برداشت و آن را به داروخانه برد .
داروفروش کتری را به خوبی و به دقت وارسی کرد بعد دست در جیب برد و از آن دسته اسکناسی بیرون کشید و آن را به پزشک داد . دسته اسکناس دقیقا 500 دلار بود که همه پس انداز طول عمر فروشنده را تشکیل میداد .
پزشک پول را گرفت و کاغذی را به داروفروش داد که روی آن فرمولی سری نوشته شده بود . این نوشته ارزشی فراوان داشت ، البته نه برای پزشک . این کلمات جادویی با کتری در ارتباط بودند . اما نه پزشک و نه داروفروش نمی دانستند که از این کتری چه عاید خواهد شد .
داروفروش تمام پس انداز طول زندگیش را برای یک کتری قدیمی پرداخته بود اما در خواب هم نمی دید که سرمایه گذاری او روزی چه سود کلانی عاید او خواهد کرد .
آنچه داروفروش خرید یک نقطه نظر بود .
کتری قدیمی ، همزن چوبی و فرمول نوشته شده روی کاغذ روی هم رفته به کالایی منتهی شدند که شما امروز آن را به نام کوکاکولا میشناسید .
محصولی که اقتصاد منطقه جنوب را متحول ساخته و میلیونها نفر را به کار گرفته است . یک کتری قدیمی یک شهر کوچک را به مرکز بزرگ در امر تجارت تبدیل کرده که سرنوشت زندگی همه مردم ناحیه را رقم میزند