| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
1-نه گفتن
2-استقبال از انتقاد
3-خوش بینی
4-عدم ترس از شکست
5-توانایی تمرکز بر هدف
شوخی های منفی می توانند شامل طعنه زدن،خراب کردن و اذیت و آزار باشند.هر نوع شوخی طعنه آمیز برای مسخره کردن دیگران بسیار ناپسند است.هر نوع زخم بدنی زودتر از یک زخم روحی مداوا می شود.
هنگامی که یک نفر از خجالت سرخ می شود،هنگامی که درد کسی را فرا می گیرید،وقتی که به مقدسات کسی توهین می شود،وقتی که با خنده،ضعف کسی برملا می شود،وقتی بی حرمتی به مقدسات باعث سرگرمی می شود،هنگامی که اشک کودکی سرازیر می شود،وهنگامی که فرد نمی تواند در خنده ی دیگران شرکت کند،یک شوخی بی مزه و کم محتوا در کار بوده است. کلیف توماس
برای کسی که از آزار دیگران لذت می برد هر چیز که باعث سرگرمی او شود،خوشایند است.غیر معمول نیست کودکانی را ملاحظه کنید که با پرتاب سنگ به سوی قورباغه ها برای خودشان سرگرمی درست می کنند زیرا سرگرمی برای آن ها مساوی با مرگ قورباغه هاست اما این امر برای قورباغه ها سرگرمی نیست.
شوخی می تواند ارزشمند ویا خطرناک باشد بستگی به این دارد که فرد با دیگران بخندد و یا این که به دیگران بخندد.وقتی که شوخی به تمسخر دیگران می پردازد و یا باعث سرگرمی فرد می شود،حالت خوبی نداردو فرد شوخی کننده مقصر است.اذیت دیگران می تواند باعث جریحه دار شدن احساسات شود.برخی از افراد با خراب کردن دیگران برای خود سرگرمی درست می کنند.طعنه زدن،دیگران را نسبت به فرد بیگانه می سازد.خوب است شوخی برای هیچ کس خطر چندانی نداشته باشد.
دکتر نورمن کوزینس،نویسنده ی کتاب((تشریح یک بیماری))نمونه ی بارزی است از این که فرد چگونه می تواند بیماری لاعلاجش را معالجه کند.او یک به پانصد شانس بهبود داشت اما کوزینس خواست ثابت کند که هیچ چیزمانند ذهن و فکرمهم نیستندوآن را ثابت کرد.او پی برد اگر هیجان های منفی،مواد شیمیایی منفی در بدن تولید می کنند بنابراین عکس آن نیز صادق می باشد.یعنی هیجان های مثبت مثل شادی و خنده مواد شیمیایی مثبتی به سیستم ما وارد می کنند.او از بیمارستان به هتل نقل مکان کردوفیلم های خنده داری را اجاره می گرفت و خودش را با خندیدن درمان کرد.البته کمک های طبعی هم مهم است،اما خواسته ی بیمار برای زنده مانده نیز به همان اندازه اهمیت دارد.
شوخ طبعی می تواند زندگی را نجات دهد،مضافا این که می تواند مصایب را نیز آسان کند.
کوکا کولا تو سال اولش فقط ۹ بطری فروخت اما امروز 1/7 بطری رو در روز می فروشه.
هیچ وقت ناامید نشو.
سخاوت نشانه ی بلوغ عاطفی است.سخاوتمند بودن به معنی در فکر دیگران و با ملاحظه بودن،بدون تمنا است.افراد سخاوتمند در زندگی ثروتی را تجربه می کنند که شخص خودخواه نمی تواند حتی آن را در رویا هم تجربه نماید
خودخواهی انتقام می آورد.به احساسات دیگران حساس باشید.
یا علی
کانال تلگرامی عشق پول کلیک کنید
موسسهی جیپی مورگان چیس، ۱۵ میلیارد تراکنش اعتباری و بدهی را در ۱۵ ناحیهی شهری بررسی کرد تا دریابد نحوهی خرج کردن آدمها براساس درآمدشان چه تفاوتی دارد. ۲۰٪ امریکاییهای گروهی که کمترین درآمد را داشتند تقریبا بیش از هر گروه درآمدی دیگری پول بیشتری خرج کردند. همچنین سهم زیادی از درآمدشان را در خواروبارفروشیها خرج می کنند.
اصلا عجیب نیست. کالاهایی مانند سوخت و خواروبار همیشه هزینهی زیادی برای خانوارهای کمدرآمد محسوب میشود. آنچه عجیب است سهمی از درآمد است که توسط فقرا در رستورانها خرج میشود: ۱۶.۶٪.
فقط ثروتمندترین امریکاییها، با اختصاص ۱۷.۸٪ از درآمدشان به رستورانها، بیشتر از این میزان خرج میکنند.
آیا فقرا ولخرجی میکنند و در رستورانهای معروف اسپاگو، مسا گریل، و لوسیرک ریختوپاش میکنند؟ خیلی به ندرت. مطالعات دیگری نشان میدهد امریکاییهای کمدرآمد خارج از خانه پول زیادی را در فستفودهای زنجیرهای و سایر مکانها صرف غذا میکنند تا در ازای قیمت کم غذایی حاضری بگیرند.
طبق یک گزارش مهم توسط نشنال جئوگرافیک به نام ”چهرهی جدید گرسنگی“ در بسیاری موارد خانوادههای تک والدی یا خانوارهای فقیر با کمبود وقت روبهرو هستند. ماشین ندارند، روی وسایل نقلیهی عمومی نامنظم حساب میکنند تا از کاری به کار دیگری برسند و اغلب با رفتوآمدهای طولانی مواجه میشوند. وقتی یک والد دیر به خانه میرسد و بچهها گرسنه هستند فستفود راهحلی سریع است.
مادری در هیوستون به این نشریه گفت: ”میدانید، شاید نتوانم آن را برای یک نفر که اینجا نبوده که بفهمد، توجیه کنم اما نمیتوانم آنها را ناامید کنم و غذایی نگیرم. “
از سوی دیگر ثروتمندان بیشتر از هر گروه درآمدی برای بیرون غذا خوردن، و اغلب در رستورانهای شیک و گرانقیمتی که قیمت غذاها در آنها ممکن است به صدها دلار برسد، هزینه میکنند.
یافتههای دیگر: در حالیکه فقرا حدودا ۵۱٪ پولشان را برای کالاهایی نظیر غذا، سوخت و پوشاک هزینه کردند، ثروتمندترینها حداقل ۴۰٪ درآمدشان را صرف این اقلام کردند.
همچنین ثروتمندان پول بیشتری صرف کالاهای بادوامی مانند ماشین، قایق شخصی، و وسایل برقی خانه کردند. بیش از ۱۹٪ درآمدشان به اقلام گرانقیمت اختصاص یافته بود، تقریبا دوبرابر مقداری که امریکاییهای گروه کمدرآمد برای آنها میپرداختند.
ترجمه:تحریریه سایت کسب و کار بازده_اسما حسنی
منبع: مارکتواچ
رایجترین دلیل پایین بودن قیمت سهام شرکتها این است: بدبینی عام و خاص به شرکت یا صنعت. قصد داریم تا تجارت را در چنین محیطی انجام دهیم؛ البته نه به خاطر طرفداری از بدبینی بلکه به دلیل علاقه به چنین قیمتهایی. بدبینی، یکی از دشمنان یک خریدار منطقی است
. اکثر مردم جذب سهامهایی میشوند که دیگران آنرا میخواهند اما باید به دنبال سهامی باشید که کسی آن را نمیخواهد. نمیتوانید چیزی را که همه به دنبال آن هستند، بخرید و بخواهید تا خوب عمل کند
.بازار کوتاه مدت مانند زندان است و مکان امنی ندارد و کار دراین بازار کودکانه است
.زمان، دشمن تجارت ضعیف و دوست تجارت قوی است. چنانچه شما ۲۰ الی ۲۵ درصد سود از سرمایه خویش بدست آورید؛ زمان دوست شماست اما اگر بازده تجارت شما پایینتر بود, زمان دشمن شماست
بسیار آزار دهنده است از دوستی که مشکلی دارد این سوال را بپرسیم:((آیا من می توانم به شما کمکی بکنم؟))این گفته بیشتر حالت تظاهر دارد.اگر شما واقعا قصد کمک دارید،در مورد چیزی که مناسب و شایسته انجام دادن است فکر کنید و سپس آن را انجام دهید.
بعضی از افراد به جای خود پسندی ردای صداقت را به تن می کنند و امیدوارند که روزی بتوانند مدعی شوند که دریافت کمک حق شان می باشد.
از شوخی های بی معنی و نادرست اجتناب نمایید.احتیاط و صداقت ابزار خوبی برای قضاوت کردن نیست.فرد می تواند بی ریا و صادق باشد اما اشتباه کند.
معناي ۷سال رو کي خوب ميفهمه؟
دانشجوهاي پزشکی...
معناي ۴سال رو کي ميفهمه؟
بچه هاي کارشناسی...
معناي ۲سال رو کي خوب ميفهمه؟
سرباز ها...
معناي ۱سال رو کي خوب ميفهمه؟
پشت کنکوري ها...
معناي ۹ماه رو کي خوب ميفهمه؟
بانوان باردار...
معناي ۱ماه رو کي خوب ميفهمه؟
روزه داران ماه مبارک رمضان...
معناي ۱هفته رو کي خوب ميفهمه؟
سر دبيرهاي مجلات هفتگی...
معناي ۱روز رو کي خوب ميفهمه؟
کارگران روز مزد...
معناي ۱ساعت رو کي خوب ميفهمه؟
عاشق منتظر...
معناي ۱دقيقه رو کي خوب ميفهمه؟
اونايي که از پرواز جا موندند...
معناي ۱ثانيه رو کي خوب ميفهمه؟
اونايي که در تصادف جون سالم به در بردند...
معناي ۱دهم ثانيه رو کي خوب ميفهمه؟
مقام دوم تو المپيک...
معنای لحظه را چه کسی درک میکنه ؟
کسی که دستش از دنیا کوتاهه...
این فقط یک یادآوری بود تا
قدر لحظه لحظه هاي زندگيمون رو
بدونيم
خيلي زود دیر میشه...
نه...!
خیلی زود تموم ميشه!
شايد فرصتي رو که الان داريم،
لحظهای ديگر فقط یک خاطره باشد
شاید تلخ و زشت...
و شاید شیرین و زیبا..
1- دوران «ژست»:
تا 24 سالگى بوده و در این مرحله آدم هر جا میره ژست میگیره
و میگه من از همه بهترم!
2- دوران« قسط»:
دورانی است که معمولاً بين 25 تا 45 سالگى قرار دارد ، اين مرحله با قسط وام ازدواج شروع شده و با انواع ديگر اقساط ادامه پيدا ميكند.
3- دوران« تست»:
این دوران که از 45 تا 60 سالگى است . در اين مرحله انواع بیماریها به آدم هجوم آورده و
هی باید بریم دکتر و تست بدیم
و تست بدیم و تسسسست بدیم!
4- دوران« فس» :
اين مرحله كه آخرين مرحله نيز هست از 60 سالگى شروع ميشود و طى آن آدم به فس فس ميافتد.
پس منتظر روزگار خوش نباشید و از زمان حال خود لذت ببرید،
فردا و فردا هم نگید و دیروز دیروز هم نکنید ...
1--زودتر سر کار بروید
اگر از آن دسته کارمندان هستید که هر روز دیر سر کار می روند، هرگز نباید انتظار افزایش حقوق داشته باشید. مطالعه ای که توسط انجمن روانشناسی آمریکا انجام شد نشان داد کارمندانی که زودتر در محل کار حاضر می شوند از نظر کارفرمایان باوجدان تر هستند.
۲-وقتی تحت فشارید صبر داشته باشید
وقتی تحت فشارید، چطور واکنش نشان می دهید؟ کارفرامایان همیشه دوست دارند به آن دسته از کارمندانی که تحت فشار صبر می کنند و کنترل خود را از دست نمی دهند پاداش دهند.
۳-نگرش مثبت داشته باشید
اگر تمام موارد مطرح شده در این مقاله را نادیده بگیریم، بلا استثنا تمام کارفرمایان به کارمندانی که هر روز با نگرش مثبت و اشتیاق تمام سر کار حاضر می شوند توجه ویژه ای دارند این در حالی است که معمولا کارفرمایان سعی می کنند از همان روز اول از شر کارمندانی که دائم بهانه تراشی می کنند و شکوه و شکایت می کنند خلاص شوند.
۴-از شایعه پراکنی اجتناب کنید
شاید گاهی اوقات وسوسه شوید و بخواهید پشت سر همکاران خود صحبت کنید اما همیشه به خاطر بسپارید کارفرمای شما محیط کار را زیر نظر دارد و معمولا با این موارد برخورد خواهند کرد. شایعه پراکنی از شما فردی غیر حرفه ای خواهد ساخت که ارزش اعتماد ندارد.
۵-بهره وری خود را افزایش دهید
اگر کیفیت و کمیت خروجی کار روزانه خود را افزایش دهید کارفرما نیز با رغبت بیشتری با افزایش حقوق شما موافقت خواهد کرد. راهی برای تمرکز پیدا کنید و سعی کنید در زمان تعیین شده وظایف و مسئولیت های خود را به صورت کامل انجام دهید.
۶-در بحث ها شرکت کنید
فعال باشید، خواه در جلسه ی طوفان فکری شرکت کرده باشید یا در مهمانی که به مناسبت موفقیت اخیر شرکت برگزار شده است. اگر مدیریت شما را به چشم یکی از اجزای کلیدی و ضروری تیم نگاه کنند، مطمئنا در صف افزایش حقوق در اول صف خواهید بود.
۷-مشکلات را حل کنید
افرادی که همیشه در پی حل مشکلات هستند در هر تیمی به عنوان فرد کلیدی تلقی می شوند، پس همیشه سعی کنید هر وقت کارفرمایتان به کمک شما نیاز داشت حاضر باشید و با جان و دل در حل مشکلات به او کمک کنید.
۸-ارزش تولید کنید
اگر می خواهید رقم فیش حقوقی خود را افزایش دهید، ارزش بیشتری به کارفرمای خود ارائه دهید. مدرک جدیدی بگیرید یا مهارت جدیدی بیاموزید و این موارد را به رزومه خود بیفزایید.
۹-عضوی فعال در گروه باشید، تیم گرا باشید
وقتی همکاران شما با مشکل مواجه می شوند چقدر به آنها کمک می کنید؟ همان طور که متمایز بودن مهم است، خیلی مهم است که کارفرما شما را به عنوان فردی تیم گرا و دلسوز قبول داشته باشد.
۱۰-کارفرمای خود را مطلع کنید
شاید شما سخت کوش ترین فرد شرکت باشید اما اگر کارفرما از این موضوع مطلع نباشد اصلا چه ارزشی دارد. سعی کنید همیشه کارفرما را در جریان امور بگذارید، مخصوصا اگر در یک پروژه بزرگ و طولانی مدت کار می کنید.
۱۱-با دیگران همراهی کنید
علاوه بر اینکه به همکاران خود کمک می کنید سعی کنید به هر قیمیتی شده از مجادلات دوری کنید. حتی اگر حق با شما باشد باز هم ارزش دارد با دیگران مشاجره کنید. اگر نتوانید با دیگران بسازید و همزیستی کنید شاید کارفرما شما را بانی مشکلات ببیند و در اولین فرصت شما را اخراج کند.
۱۲-حرفه ای لباس بپوشید
در نظرسنجی که در سال ۲۰۱۳ توسط OfficeTeam برگزار شد، ۸۰ درصد کارفرمایان اذعان داشتند انتخاب لباس بر روی شانس افزایش حقوق و ترفیع گرفتن کارمندان تاثیر دارد. همیشه تمیز، مرتب و شیک باشید.
۱۳-درخواست ترفیع دهید
یکی از بهترین راه های افزایش درآمد این است که سمت جدیدی به دست آورید. پس همیشه مراقب فرصت های ترفیع باشید و وقتی واجد شرایط بودید کارفرمای خود را در جریان درخواست تان قرار دهید.
۱۴-بخواهید
اگر و ضع مالی شرکت شما عالی است، دو دل نباشید و برای افزایش حقوق درخواست دهید. ارزش خود را برای شرکت گوشزد کنید و دلایل قوی بیاورید که ثابت کند لایق این پاداش هستید.
۱۵-بدانید کی ترک کنید
گاهی اوقات علی رغم سخت کوشی با کارفرمای کنونی خود راه به جایی نمی برید و مجبور به اتمام همکاری خواهید بود. در چنین شرایطی کاملا واضح است که شغل شما آنی نیست که می خواهید، پس هر چه زودتر شغل تان را ترک کنید و به دنبال کار بهتری باشید.
همه می توانند از این عادت های روزانه برای افزایش حقوق استفاده کنند. اگر چه این نکات هیچ تضمینی برای گرفتن افزایش حقوق فوری نمی دهد، اما اگر آنها را رعایت کنید مطمئن باشید همکاری طولانی مدت و مفیدی با شرکت خود خواهید داشت که صد البته شامل افزایش حقوق، ترفیع و مزایای مثبت زیادی خواهد بود. هدف ایجاد عادت های مفید و مثبتی است که در بلند مدت ضامن خوشبختی شما باشد. گاهی اوقات پیروی از این عادت ها حتی از خود افزایش حقوق نیز شیرین تر خواهد بود.
هرچه در جدل ها بیشتر برنده شوید،دوستان کمتری خواهید داشت حتی اگر حق با شما باشد،آیا جدل کردن باارزش است؟جواب کاملا بدیهی است:نه.آیا به این معنی است که شخص هیچ وقت نباید نکته ای را مطرح سازد؟شخص باید با حضور ذهن و با ملایمت بگوید((براساس اطلاعات من)).درصورتی که طرف مقابل مجادله گر باشد،حتی اگر شما اشتباهاتش را ثابت کنید،آیاارزش دارد؟جواب این است که بازهم ارزش ندارد.آیا شما در بار دوم نکته ای را مطرح می کنید؟به نظر من نه.زیر ا مجادله از ذهن بسته حاصل می شود و می کوشد تا ثابت کند چه کسی حق است به جای این که چه چیزی درست است.
برای مثال،در یک مهمانی بعد از صرف غذا ممکن است فردی به طور مقتدرانه بگوید((ارقام صادراتی سال های اخیر 50 میلیون دلار است.))شما برحسب تصادف می دانید اطلاعاتش صحیح نیست و رقم دقیق 45 میلیون دلار است.شما این مطلب را در نشریه ی روز خوانده اید و یا آن را از رادیو شنیده اید و یا شما یک بولتن برای اثبات موضوع در ماشین دارید.آیا شما نظرتان را مطرح می کنید؟بلی،می گویید با توجه به اطلاعات من ارقام صادراتی 45 میلیون دلار است.فرد موردنظر واکنش نشان می دهد که((شما نمی دانید درباره ی چی صحبت می کنید))من دقیقا می دانم چه قدر است و آن 50 میلیون دلار است.
در این جا شما چند گزینه برای انتخاب دارید
1-بازهم مقصودتان را مطرح نمایید و بحث را شروع کنید
2-بروید و بولتن رااز ماشین تان بیاورید و مطمئن شوید اشتباه اوراثابت می کنید.
3-از جر و بحث اجتناب ورزید
4-بحث کنید اما مجادله نکنید
انتخاب درست شما گزینه ی 3 است
اگر کسی می خواهد چیزهای زیادی در زندگیش انجام دهد او باید پختگی را تمرین کند.پختگی به معنی این است که به چیزهای غیر مهم و مشاجرات جزیی گرفتار نشویم.
مهم نیست به ورزش علاقه من باشید یا نه. بدون شک اسم اسطوره ی دنیای المپیک مایکل فیلیپس به گوشتان خورده. شناگری که به تنهایی در المپیک پکن 8 مدال طلا کسب کرد و رکورد دارد شد و تا کنون موفق شده 13 مدال طلای انفرادی و 12 مدال طلای تیمی کسب کند و از این طریق در تاریخ المپیک رکورد دار باشد. اما واقعاً راز موفقیت او چیست.
6راز موفقیت مایکل فیلیپس
1-از همان کودکی هدف داشت.
مایکل فیلیپس بارها به این موضوع اشاره کرده که از کودکی یعنی هشت سالگی آرزوی شرکت در المپیک و برنده شدن مدال طلا را داشته. یکبار زمانی که با مجله ی فاکس اسپورتس مصاحبه می کرده یک کاغذ کهنه و قدیمی را به گزارشگر نشان داد و در مورد آن گفت.
-این برگه ی هدف منه که اون رو در سن 10 سالگی نوشتم و از اون موقع همراه خودم دارمش و همیشه یه جایی می ذارمش تا همیشه جلوی چشمم باشه. من از اون موقع هدفم قهرمانی در المپیک بوده.
2-از قدرت تصویر ذهن استفاده کن.
باب بائومن مربی فیلیپس زمانی که او فقط یک نوجوان بود بعد از هر تمرین به او می گفت وقتی که به خانه رفت نوار ویدیویی مسابقات قهرمانی شنا را تماشا کن. آن قدر آن ها را تماشا کند تا خوابت ببرد. وقتی که صبح از خواب بیدار شدی صحنه ی مسابقات به تجسم ذهنی تو تبدیل می شود. تجسم به فیلیپس کمک بزرگی کرد. تصور یک مسابقه از اول تا آخر و فکر کردن به تک تک جزئیات آن، حتی چکیدن آب از گوشه ی لب هایش به تصورات فیلیپس جهت داد. فیلیپس هنوز این عادتش را حفظ کرده و هر شب قبل از مسابقات بزرگ بازی را از دید تماشاچی تصور می کند.
3-در هر شرایطی غافلگیر نمی شوید.
تصور کردن مسابقات به مایکل فیلیپس این توانایی را داده که برای هر موقعیت احتمالی پیش بینی نشده ای آماده باشد. برای مثال در المپیک 2008 پکن عینک ایمنی فیلیپس در اول شنای 200 متر شکست. از دست دادن دید در مسابقه ی المپیک بدترین حادثه ای است که می تواند برای یک شناگر اتفاق بیافتد اما با این وجود فیلیپس به مسابقه ادامه داد به این خاطر که از نظر فکری برای چنین حادثه ای آماده بود. جالب اینجاست که او در همان مسابقه موفق شد رکورد تازه ای به جا بگذارد.
4-انعطاف پذیر باش.
مربی فیلیپس همیشه به او می گفت که یک ورزشکار باید بیشتر بر روند بازی تمرکز داشته باشد تا نتیجه ی کار. برای همین فیلیپس بی خیال از نتیجه ای که به دست می آمد همیشه تمرکز می کرد. مایکل فیلیپس در این باره گفته.
-من می دانستم که هیچ وقت شکست نمی خورم. مهم نیست که شکست بخورید وقتی با تمام وجود به دنبال اهدافتان بروید هرگز با شکست روبرو نمی شوید.
او هیچ وقت به برد یا باخت فکر نمی کردو برای او فقط جریان بازی مهم بود. نتیجه چیزی است که می توان با آن کنار آمد.
5-از اشتباهات درس بگیرید.
در المپیک لندن در رشته ی شنای دویست متر پروانه چادلو لو کلوس از آفریقای جنوبی با اختلاف 0/05 ثانیه توانست رشته ی موفقیت دوباله دار فیلیپس را قطع کند. بعد از آن فیلیپس فیلم بازی را تا چند روز تماشا می کند تا متوجه اشتباهش بشود.
-من متوجه چیزهای زیادی در مسابقه شدم که اینبار حاضر نیستم دوباره تکرارشان کنم. فکر می کنم اینبار خیلی آماده تر هستم.
6-زیاد تمرین می کند.
داستانی تکراری اما باید بدانید که هیچکس بدون وقت گذاشتن و تلاش به موفقیت نرسیده. فیلیپس هم از این قاعده مستثنا نیست. در زمان اردوی آماده سازی برای بازی های المپیک 2004 آتن، فیلیپس در طول مصاحبه گفته بود که تمام روزهای سال را به مدت شش سال تمرین می کرده. او همه روزهای کریسمس، سال نو و جشن های تولد تمرین کرده بود. بدون یک روز تاخیر. تلاش برای رویاها مهم ترین نکته ای است که در زندگی فیلیپس جریان دارد.
بالاخره یک روزی می رسه به مشکلات امروزت می خندی
یاعلی
1-بخوابید.
بهترین زمان خوابیدن از نظر پزشکان و روانشناسان بین 11 تا 2 شب می باشد. خوابیدن در این ساعات کمبود خواب و کسالت به طور کامل جبران می شود. همچنین خواب بین ساعت 11 تا 12 ظهر نیز بسیار مفید و موثر است و علاوه بر تجدید قوا باعث تقویت حافظه هم می شود.می توانید برای زود خوابیدن عصر ها مقداری نرمش و ورزش کرده و از این طریق خودتان را خسته کنید.
2-تفریحات سالم داشته باشید.
از نمونه تفریخات سالم می توان به پیاده روی در پارکها، شنا، ورزش هایی مانند کوه نوردی و والیبال و فوتبال اشاره کرد. اگر زیاد طرفدار ورزش نیستید می توانید به تفریحات دیگری مانند گلکاری، باغبانی، نجاری، دیدن برنامه های مفید تلوزیون و یا خواندن کتاب و روزنامه اشاره کرد.
3-به مسافرت بروید.
هر چند وقت یکبار رفتن به مسافرت باعث از بین رفتن خستگی و کسالت و همینطور باعث نشاط روح و از بین رفتن یکنواختی زندگی می شود.
4-تنوع را وراد زندگی خودتان بکنید.
توجه داشته باشید که خستگی همیشه ناشی از کار زیاد نیست بلکه گاهی به خاطر عدم وجود تنوع هست. تنوع در کار باعث از بین رفتن خستگی و ازدیاد سعی و تلاش انسان می شود. برای مثال ولتر علاوه بر کار مخصوص خود که خواندن و نوشتن بود به خوبی می دانست برای افرادی که فعالیت ذهنی زیادی دارند بهترین راه برای رفع خستگی انجام فعالیت های بدنی است. برای همین مدتی از زمان خود را صرف تمرینات ورزشی و بخشی دیگر را صرف باغبانی می کرد.
5-رژیم غذایی درستی داشته باشید
بین هر نوبت غذایی خود بین 4 تا 5 ساعت فاصله بگذارید. شب ها چند ساعت قبل از خوابیدن شام بخورید و سعی کنید شامی سبک بخورید ولی در زمان صبخانه خوب بخورید زیرا صبحانه ی مفصل باعث افزایش انرژی شما در طول روی می شود. ضمناً میوه را هم حتماً در سفره ی صبحانه ی خود جا بدهید.
6-بهداشت را رعایت کنید.
به شدت توصیه می شود که در طول بیست و چهار ساعت دوبار مسواک بزنید یکبار شب قبل از خواب و بار دیگر صبح بعد از بیدار شدن. قابل ذکر است که به شدت از مسواک زدن بعد از خوردن غذا خودداری کنید. زیرا بعد از خوردن غذا دهان نوعی هورمون ضد عفونی کننده را در خود منتشر می کند که اگر در زمان انتشار این هورمون شما مسواک بزنید فرایند آن معکوس می شود به جای محافظت از دهان به آن آسیب می زند. پس به هیچ وجه تا نیم ساعت بعد از خوردن صبحانه مسواک نزنید به جایش تنها دهانتان را با آب بشورید. به جز مسواک استفاده از نخ دندان هم به شدت توصیه می شود زیرا با نخ دندان می توانید بخش هایی از دندان را که مسواک نتوانسته تمیز کند را تمیز کنید. از دیگر کار های که باعث افزایش انرژی می شود می توان به یک دوش آب سرد اشاره کرد که علاوه بر تمیز کردن بدن انرژی آن را به شکل قابل ملاحظه ای افزایش می دهد. اگر وقت دوش گرفتن ندارید شستن سر هم به تنهایی کفایت می کند.
7-از خدا کمک بخواهید.
قبل از انجام هر کاری چه درس خواندن، چه رفتن به سر کار، چه نوشتن اهدافتان سعی کنید نیت الهی در آن کارها را پیدا کنید و از خدا در این راه کمک بخواهید. باور داشته باشید که انرژی بی پایان در نزد خود اوست و تنها خداوند است که این انرژی را می تواند به شما بدهد تنها باید از او درخواست کنید و مطمئن باشید که جواب خداوند هیچ وقت نه نیست. حضرت علی می فرماید: ((بهترین وسیله گشایش کارها و موفقیت و راهنمای عقل ها و کمک جان ها، یاد خداست.))
۱- مهارت خودآگاهی
۲- مهارت همدلی
۳- مهارت روابط بین فردی
۴- مهارت ارتباط موثر
۵- مهارت مقابله با استرس
۶- مهارت مدیریت هیجان
۷- مهارت حل مسئله
۸- مهارت تصمیم گیری
۹- مهارت تفکر خلاق
۱۰- مهارت تفکر نقادانه
مهارت خودآگاهی:
توانایی شناخت نقاط ضعف و قوت و یافتن تصویری واقعبینانه از خود. شناخت نیازها و تمایلات فردی برای آشنایی با حقوق و مسئولیت های فردی و اجتماعی
مهارت همدلی:
درک کردن دیگران و مشکلاتشان در هر شرایطی. این مهارت به دوست داشتن و دوست داشته شدن و در نتیجه روابط اجتماعی بهترِ افراد با یکدیگر میانجامد.
مهارت روابط بین فردی:
مشارکت و همکاری با دیگران، همراه با اعتماد واقع بینانه، که در کنار تقویت دوستیها، دوستیهای ناسالم را خاتمه میدهد تا کسی از چنین روابطی آسیب نبیند.
مهارت ارتباط موثر:
درک بهتر نیازها و احساسات دیگران، به شیوهای که فرد بتواند نیازها و احساسات خودش را نیز در میان بگذارد. تا ارتباطی رضایت بخش شکل گیرد.
مهارت مقابله با فشار عصبی:
با آموختن این مهارت افراد هیجانهای مثبت و منفی را در خود و دیگران میشناسند و سعی میکنند واکنشی نشان دهند که این عوامل مشکلی برای آنها ایجاد نکنند.
مهارت مدیریت هیجان:
هر انسانی که در زندگی خود با هیجانات گوناگونی از جمله غم، خشم، ترس، خوشحالی، لذت و موارد دیگر مواجه است که همه این هیجانات بر زندگی او تاثیر میگذارد. شناخت و مهار این هیجانات، همان مدیریت هیجان است. برای کسب این مهارت فرد به طور کامل باید بتواند احساسات و هیجانات دیگران را نیز درک و به نوعی این هیجانات را مهار کند.
مهارت حل مسئله:
زندگی سرشار از مسائل ساده و پیچیده است. با کسب این مهارت بهتر میتوانیم مشکلات و مسائلی را که هر روز در زندگی برایمان رخ میدهند، از سر راه زندگیمان برداریم.
مهارت تصمیمگیری:
برای برداشتن هر قدمی در زندگی باید تصمیمگیری کنیم، مسیر زندگی انسان را تصمیمگیریهای او مشخص میکند. با آموختن این مهارت اهداف خود را واقع بینانه تعیین و از میان راهحلهای موجود بهترین را انتخاب میکنیم و مسئولیت عواقب آن را نیز به عهده میگیریم.
مهارت تفکر خلاق:
تفکر یکی از مهمترین مهارتهای زندگی است. مهارت تفکر خلاق، همان قدرت کشف، نوآوری و خلق ایدهای جدید است تا در موارد گوناگون بتوانیم راهی جدید و موثر بیابیم. با آموختن تفکر خلاق، هنگام مواجهه با مشکلات و دشواریها احساسات منفی را به احساسات مثبت تبدیل میکنیم. هنگامی که تفکر خلاق را میآموزیم دیگر مشکلات زندگی مزاحم ما نیستند، بلکه هر کدام فرصتی هستند تا راهحلهای جدید بیابیم و مشکلات را به گونهای حل کنیم که کسی تاکنون این کار را نکرده باشد.
مهارت تفکر نقادانه:
این مهارت موجب میشود هر چیزی را به سادگی قبول یا رد نکنیم و پیش از آن، موضوع مورد نظر را به خوبی مورد بررسی قرار دهیم و پس از آن، در مورد رد یا پذیرش آن تصمیم گیری کنیم. با آموختن تفکر نقادانه فریب دیگران را نمیخوریم و به عاقبت امور به خوبی فکر میکنیم و دقیق و درست تصمیم میگیریم و ارتباطات درستی برقرار میکنیم.
هیچ چیز با ارزشی تاکنون بدون اشتیاق حاصل نشده است(رالف والدو امرسون)
اشتیاق و موفقیت باهم پیش می روند،اما رغبت گام اول است.اشتیاق،اعتماد ایجاد می کند،روحیه را رشد می دهد،وفاداری می آورد و ارزش آن بی انتهاست.شما می توانید اشتیاق را در قدم زدن و صحبت کردن و تکان دادن دست ها احساس کنید.اشتیاق عادتی است که شخص می تواند کسب کند و تمرین نماید.
چند سال قبل از چارلز شواب،کسی که حقوق یک میلیون دلاری را در سال دریافت می کرد،سوال کردند آیا به او چنین حقوقی زیادی را به دلیل توانایی استثناییش در تولید فولاد می پردازند.چارلز شواب جواب داد:((توانایی خودم را برای ایجاد اشتیاق در میان افراد به کار می برم و آن بزرگترین دارایی است که در اختیار دارم و بهترین مسیر پیشرفت در انسان به وسیله ی تقدیر وتشویق به وجود می آید))
زندگی کنید تا زمانی که زنده هستید.قبل از این که مرده باشید،نمیرید.اشتیاق و آرزو چیزهایی هستند که حد وسط را به سطح عالی تغییر می دهند.
آب با یک درجه اختلاف حرارت به بخار تبدیل می شود و بخار می تواند بزرگترین ماشین ها را در جهان حرکت دهد.اشتیاق به ما کمک می کند تا در زندگی مان تحرک ایجاد کنیم.
دو موسس اینستاگرام حدودا ۳۰ ساله بودند که پیشنهاد خریدی از فیسبوک دریافت کردند. با انجام شدن این خرید و پولی که نصیبشان شد در همان سن کم به ثروت زیادی رسیدند. کوین سیستروم که ۲۹ سال داشت حدود ۴۰۰ میلیون دلار و مایک کریگر که در دانشگاه استنفورد با او آشنا و همراه شده بود ۱۰۰ میلیون دلار بهدست آورد. محبوبیت امروزی شبکهی اجتماعی اینستاگرام بر کسی پوشیده نیست. از افراد سرشناس تا کسبوکارهای متنوع، همه برای نمایش داشتههایشان از اینستاگرام استفاده میکنند. اما چه شد که این دو جوان دانشجو به ایجاد یک شبکهی اجتماعی با محوریت عکس رسیدند.
کِوین و مایک؛ از استنفورد تا اینستاگرام
پیشینه خالقان اینستاگرام
«کوین سیستروم» (Kevin Systrom) در ماساچوست آمریکا دنیا آمد. او از دانشگاه استنفورد در رشتهی مهندسی و علم مدیریت (چیزی شبیه مهندسی صنایع در ایران) لیسانس گرفت. در طول زندگی تجاری کوتاهش در شکلگیری نامهای بزرگی شرکت داشت. اولینش Odeo بود که حالا آن را با نام توییتر میشناسیم. دو سال را هم در گوگل گذراند و آنطور که خودش میگوید بیشتر روی جیمیل (سرویس ایمیل گوگل) و گوگل ریدر کار کرد.
کِوین و مایک؛ از استنفورد تا اینستاگرام
«کوین سیستروم» (Kevin Systrom)، موسس و مدیر عامل اینستاگرام
اما شریکش «مایک کریگر» (Mike Krieger) متولد سائو پائولو، بزرگترین شهر برزیل است. مایک در سال ۲۰۰۴ برای ادامهی تحصیل در دانشگاه استنفورد، به آمریکا مهاجرت کرد. کارآموزی خود را در شرکت معظم مایکروسافت گذراند و همانجا با نحوهی کسبوکار در دنیای فناوری آشنا شد.
کِوین و مایک؛ از استنفورد تا اینستاگرام
«مایک کریگر» (Mike Krieger)، موسس و از مدیران اینستاگرام
کریگر پایاننامهی کارشناسی ارشد خود را به این اختصاص داد که چگونه رابطهای کاربری میتوانند همکاری در سطحی گسترده را بهبود دهند. او بعد از فارغالتحصیلی یک سال و نیمی به عنوان طراح تجربهی کاربری (UX) و رابط کاربری (UI) در شرکت Meebo که در زمینهی پیامرسانهای فوری فعالیت میکرد مشغول بود.
لذتِ سادگی، لذت بهسادگی
«کوین سیستروم» و «مایک کریگر»، دو موسس اینستاگرام، ایدهی اپلیکیشنشان را از دوربینهای ظهور فوری عکس گرفتند. دوربینهای شرکت «پولاروید» (Polaroid) از جمله پیشگامان این صنعت بود و آنها سادگی و سهولت استفاده را از محصولات این شرکت الهام گرفتند. اپلیکیشن اینستاگرام ابتدا در سال ۲۰۱۰ و تنها برای آیفون عرضه شد.
کِوین و مایک؛ از استنفورد تا اینستاگرام
دوربینهای پولاروید دسترسی گسترده و فوری به عکسها را برای مصرفکنندگانی فراهم میکردند که نمیخواستند ساعتها یا حتی روزها منتظر دریافت آنها بمانند. عکسهای دوربینهای فوری همیشه مربعی بود و رنگ و لعاب خاصی داشتند. این عکسها الهامبخش فیلترهایی شدند که امروزه در اپلیکیشن اینستاگرام میبینیم. البته دو خالق اینستاگرام، اوایل روی ایدهی دیگری هم کار کردند ولی درنهایت ترجیح دادند با پیچیده کردن از لذت سادگی کار با اپلیکیشن کم نکنند.
کِوین و مایک؛ از استنفورد تا اینستاگرام
کوین سیستورم معتقد است آنها نحوهی ارتباط و همرسانی (Share) در دنیا را تغییر و پیشرفت دادهاند. از همان آغاز، هدف موسسان اینستاگرام این بود که اپلیکیشنشان بهخوبی با دیگر شبکههای اجتماعی کار کند و فیسبوک مالک کنونی آن هم مستثنی نبود.
founders
کِوین و مایک؛ از استنفورد تا اینستاگرام
دو بنیانگذار اینستاگرام در سال ۲۰۱۲، هنگام دریافت جایزهی Webby Awards
ظرف چند ساعت آغازین انتشار اپلیکیشن، اینستاگرام بیش از ده هزار بار دانلود شد. طی یک هفته این عدد به ۲۰۰ هزار دانلود رسید. وقتی هدف، سرعت در انتشار باشد زمان آپلود اهمیت پیدا میکند. راز آپلود سریع اینستاگرام این است که تصاویر را با رزولوشن کامل بارگذاری نمیکند؛ یعنی مثلا یک عکس ۳ مگاپیکسلی را با حجم ۶۰ کیلوبایت روی صفحه قرار میدهد.
زیرمجموعهای مستقل از فیسبوک
رشد اینستاگرام از زمان راهاندازی تاکنون بیوقفه ادامه داشته تا جایی که امروز بیش از ۴۰۰ میلیون کاربر فعال دارد که روزانه میلیونها عکس را به اشتراک میگذارند. این رشد فزاینده، علاوه بر ایده و تلاشهای دو موسس اینستاگرام مرهون آیندهنگری خالق فیسبوک، مارک زاکربرگ است که بهجز تصاحب بهموقع رقیب، امکان گسترش مستقل آن را هم فراهم آورد.
کِوین و مایک؛ از استنفورد تا اینستاگرام
کوین سیستورم و مایک کریگر، ترند آینده را درست حدس زده بودند و گرنه جلب ۱۳ میلیون کاربر تنها در ۱۳ ماه میسر نبود. سیستورم در یکی از مصاحبههایش با اشاره به این موضوع میگوید: «هر روز بیش از ۱۰۰ میلیون عکس روی فیسبوک گذاشته میشود. بیش از ۳٫۵ میلیارد تلفن همراه مجهز به دوربین وجود دارد (هردو آمار مربوط به ۲۰۱۲ میلادی).»
ﮊﺍﭘﻨﯽ ﻫﺎ ﺍﺻﻼً ﭘﺲ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ !
***ﺗﻮﺭﻡ ﺩﺭ ﮊﺍﭘﻦ ﻣﻌﻤﻮلا ﯾﺎ ﺻﻔﺮ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﻣﻨﻔﯽ ﺍﺳﺖ !
***ﺩﺭ ژاپن ﺧﺎﻧﻪ ﻭﯾﻼﯾﯽ ﺑﻪ ﻧﺪﺭﺕ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ !
***ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﻣُﺮﺩﻥ ﺩﺭ ﮊﺍﭘﻦ ﯾﮏ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﺍﺳﺖ !
***ﺣﻘﻮﻕ ﯾﮏ ﻣﻌﻠﻢ ﻣﻌﺎﺩﻝ ۷۵۰۰ ﺩﻻﺭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﻣﺎﻩ ﺍﺳﺖ !
***ﺷﮑﺴﺖ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﻣﺪﯾﺮ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ !
***ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻌﻠﻤﺎﻥ ﺩﻭﺭﻩ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﺧﺎﻧﻢ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺍﻥ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺩﻟﺴﻮﺯﺗﺮﻧﺪ !
***ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺗﻌﻄﯿﻠﯽ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ !
*** ﺧﺎﻧﻢ ﻫﺎ ﺩﺭ ژاپن ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻋﻤﻮﻣﺎً ﮐﺎﺭﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ !
***ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺣﻘﻮﻕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻫﺎ ﭘﻮﻝ ﺧﺮﺟﯽ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ.
***اﺯ ﺍﻭﻝ ﺗﺎ ﺳﻮﻡ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ، ﻫﯿﭻ ﺍﻣﺘﺤﺎﻧﯽ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ !
ﺩﺭ ژاپن ... !
ﯾﮏ :
ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﻣﻌﻠﻤﯿﻦ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ۱۵ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺎﻓﺖ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻣﯽﭘﺮﺩﺍﺯﻧﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﺎﻋﺚ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﻧﺴﻠﯽ ﻣﺘﻮﺍﺿﻊ ﻭ ﺣﺮﯾﺺ ﺑﺮ ﻧﻈﺎﻓﺖ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ .
ﺩﻭ :
ﻫﺮ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪ ﮊﺍﭘﻦ ﮐﻪ ﺳﮓ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮐﯿﻒ ﻭ ﮐﯿﺴﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﺎﺻﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻦ ﻓﻀﻮﻻﺕ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﺍﺭﺩ .
ﺣﺮﺻﺸﺎﻥ ﺑﺮ ﻧﻈﺎﻓﺖ ﺭﺍ ﺳﺮﻟﻮﺣﻪ ﺍﺧﻼﻕ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ .
ﺳﻪ :
ﮐﺎﺭﮔﺮ ﻧﻈﺎﻓﺖ ﻭ ﺭﻓﺘﮕﺮ ﺭﺍ " ﺍﯾﻨﺠﯿﻨﺮ ( ﻣﻬﻨﺪﺱ) ﺑﻬﺪﺍﺷﺖ"ﻣﯽ ﻧﺎﻣﻨﺪ و ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ ۵ ﺍﻟﯽ ۸ ﻫﺰﺍﺭ ﺩلاﺮ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺸﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻧﺎﺕ ﮐﺘﺒﯽ ﻭ ﺷﻔﺎﻫﯽ ﺩﺍﺩ .
ﭼﻬﺎﺭ :
ﮊﺍﭘﻦ ﻫﯿﭻ ﻣﻨﺒﻊ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ( ﻧﻔﺖ ﻭ ﮔﺎﺯ ﻭ ﺯﻏﺎﻝ ﺳﻨﮓ ﻭ ﻓﻮﻻﺩ ﻭ ﻣﺲ ﻭ ... ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ) ﻭ ﺳﺎﻻﻧﻪ ﺩﺭ ﻣﻌﺮﺽ ﺻﺪﻫﺎ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ؛ ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺑﺎﻋﺚ ﻧﺸﺪﻩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﺸﻮﺭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻗﺪﺭﺕ ﻫﺎﯼ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎﺯﺩﺍﺭﺩ .
ﭘﻨﺞ :
ﻫﯿﺮﻭﺷﯿﻤﺎ ﻓﻘﻂ ﻃﯽ ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ، ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻫﯿﺮﻭﺷﯿﻤﺎﯼ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺳﻘﻮﻁ ﺑﻤﺐ ﻫﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺩ .
ﺷﺶ :
اﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺗﻠﻔﻦ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﺭ ﻗﻄﺎﺭ، ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻣﺎﮐﻦ ﺑﺴﺘﻪ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﮐﻠﻤﻪ " ﺑﯽ ﺻﺪﺍ " ﯾﺎ (silent) ﺍﺯ ﮐﻠﻤﻪ " ﺍﺧﻼﻕ" ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ .
ﻫﻔﺖ :
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﺩ ﺩﺭﺳﯽ ﺍﻭﻝ ﺗﺎ ﺷﺸﻢ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ (ﮔﺎﻣﯽ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺍﺧﻼﻕ) ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﺧﻼﻕ ﻭ ﺷﯿﻮﻩ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ .
ﻫﺸﺖ :
ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﮊﺍﭘﻦ ﺍﺯ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪﺗﺮﯾﻦ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﭘﯿﺸﮑﺎﺭ ﻭ ﺧﺪﻣﻪ ﻧﻤﯽﮔﯿﺮﻧﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭ ﻣﯽ ﺁﯾﻨﺪ .
ﻧﻪ :
ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﺗﺎ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ " ﻧﺎﮐﺎﻣﯽ " ﻣﺮﺩﻭﺩ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ! ﭼﻮﻥ ﻫﺪﻑ ﺗﺮﺑﯿﺖ، ﻧﻬﺎﺩﯾﻨﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﻭ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﺗﻌﻠﯿﻢ ﻭ ﺗﻠﻘﯿﻦ .
ﺩﻩ :
ﺩﺭ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻧﯿﺎﺯ ﺧﻮﺩ ﻏﺬﺍ ﺑﺮﻣﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺁﺧﺮ ﮐﺎﺭ ﺩﺭ ﺑﺸﻘﺎﺏ ﺷﺎﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ ... ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ .
ﯾﺎﺯﺩﻩ :
ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﺗﺎﺧﯿﺮ ﻗﻄﺎﺭ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ﻫﻔﺖ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺍﺳﺖ . ﻣﺴﻮﻟﯿﻦ ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ، ﺑﺎﺑﺖ ﺍﯾﻦ ﺗﺎﺧﯿﺮ، ﻫﺮ ﺁﺧﺮ ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻌﺬﺭﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ .
ﻣﺮﺩﻣﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺭﺯﺵ ﻭﻗﺖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺩﻗﺘﯽ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻧﺎﭘﺬﯾﺮ ﺑﺮ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻭ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻫﺎ ﺣﺮﯾﺺ ﻫﺴﺘﻨﺪ .
ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ :
ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﺩﺭ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﻣﺴﻮﺍﮎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺻﺮﻑ ﻏﺬﺍ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﻤﯿﺰ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ .
ﺳﯿﺰﺩﻩ :
ﻣﺪﯾﺮ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺷﺪﻥ ﻏﺬﺍ ﺍﺯ ﻏﺬﺍﯼ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺁﻥ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﭙﺮﺳﯽ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ؟
ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺍﯾﻦ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ، ﺁﯾﻨﺪﻩ ی ژاپن ﻫﺴﺘﻨﺪ .
ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮊﺍﭘﻦ ﮊﺍﭘﻦ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺗﺼﺎﺩﻓﯽ ﻧﯿﺴﺖ ...
.
یکی از رموز فرهنگ ژاپنی ها را در مسیر پیشرفت نشان می دهد : نیازی به دشمنی و درگیری با دیگران نیست .
با رشد و پیشرفت تو، دیگران خود به خود شکست می خورند .
به دیگران کاری نداشته باش؛ کار خودت را درست انجام بده .
9 راه برای داشتن روزی شادتر
شادکامی یکی از اصلی ترین مقیاس های موفقیت در زندگی شخصی است. خوشحال کردن دیگران بدون اینکه فرد خودش خوشحال باشد، امری غیرممکن است. با توجه به این مساله، در اینجا 9 تغییر کوچک برایتان نام برده ایم که می تواند رنگ تازه ای به زندگی روزمره شما ببخشد.
هر چه مردمان بیشتری را دوست داشته باشیم، شادکامی و رضایت ما هم از زندگی بیشتر خواهد بود.
روزتان را با امید آغاز کنید
اگر یک حقیقت واقعی در مورد زندگی وجود داشته باشد، آن زندگی کردن بر اساس امیدها و انتظارهاست. بنابراین، هنگامی که از رختخواب بیرن می آیید، سعی کنید نخستین فکرتان این باشد که: «امروز اتفاق فوق العاده ای رخ خواهد داد». به این ترتیب روز خود را با امیدهای مثبت بسازید.
برنامه ریزی و اولویت بندی کنید
یکی از رایج ترین منابع استرس در زندگی، فکر کردن به این است که کارهای زیادی برای انجام وجود دارند. به جای اینکه این مساله را برای خود بزرگ کنید و خودتان را آزار دهید، بهتر است کارهای خود را اولویت بندی کنید و بر اساس آن پیش بروید. به این فکر کنید که با انجام هر کدام از کارهای خود یک قدم به هدف و مقصود خود در زندگی نزدیک تر می شوید.
به دیگران هدیه بدهید
منظور از هدیه، یک کادوی رسمی و بسته بندی شده نیست. هدیه شما می تواند لبخند شما، کلمه ای برای تشکر یا قوت قلب دادن به کسی، ادب و احترام و حتی یک تکان سر دوستانه باشد. حتی می توانید به گدایی در شهر پولی کمک کنید. آسودگی خاطر بهترین راه برای تغییر است.
بحث های سیاسی و مذهبی را کنار بگذارید
بحث و گفت و گو در مورد مسایل سیاسی و مذهبی هیچ گاه پاسخ درست و شفافی ندارند و اصولا باعث خشمگین شدن مردم می شود زیرا نمی توانند چیزی را کنترل کنند. هنگامی که چنین بحث های پیش می آید بهترین کار این است که عقب بکشید و با گفتن یک جمله :«فکر کردن به این مسایل باعث سردرد من می شود» خود را از این شرایط خلاص کنید.
منفی به قضیه نگاه نکنیم
از آنجا که ما قدرت خواندن افکار دیگران را نداریم، بنابراین سخت است که پاسخ چرایی کاری که دیگران انجام می دهند را متوجه شویم. اینکه از رفتارهای عجیب مردم برداشت های بدی داشته باشیم و فکر کنیم از روی قصد و نیت بد آن کار خاص را انجام داده اند، فقط ناراحتی های زندگی را بیشتر می کند. بنابراین، برای آسودگی خاطر بیشتر و رها شدن از فازهای منفی بهتر است همیشه برداشت خوبی از کارهای دیگران داشته باشیم و منفی به قضیه نگاه نکنیم.
غذاهای پرانرژی میل کنید
گاهی نمی توانیم کارهای خود رابه آن خوبی که انتظار داریم انجام دهیم. در این حالت، بهتر است دست کم یک بار در روز خوراکی یا غذایی بسیار خوشمزه همچون یک تکه شکلات بخورید. از خوردن آن لذت ببرید و با همه وجود احساسش کنید.
نگرانی را از خود دور کنید
بزرگ ترین دشمن شادکامی، نگرانی است. نگرانی نیز در نتیجه فکر کردن به مسایلی پیش می آید که از کنترل ما خارج هستند. وقتی کاری را انجام داده اید، بدانید کار دیگری نمی توانید برای آن انجام دهید. سعی کنید بیشتر حواس خود را روی کارهایی متمرکز کنید که در دست انجام دارید نه کارهایی که تصور می کنید ممکن است پیش بیاید.
تلویزیون را خاموش کنید
بسیاری از خانه دارها هنگام انجام کارهای خانه تلویزیون را نیز روشن می گذارند تا صدایی در خانه وجود داشته باشد. اما بهتر است این کار را انجام ندهید زیرا بیشتر برنامه های تلویزیون حس ناامیدی و عدم رضایت از زندگی را به بیننده القا می کنند. آگهی ها تبلیغاتی نیز شما را ترغیب به خریداری کالاهایی می کنند که شاید واقعا به آنها نیازی ندارید. پس چرا همچون یک خریدار بی فکر عمل می کنید؟
روز خود را با شکرگزاری تمام کنید
سعی کنید پیش از اینکه به رختخواب بروید، دست کم یک اتفاق بسیار خوب در طول روز را برای خود یادداشت کنید. این می تواند خنداندن یک کودک یا کسب پول زیادی باشد. هرچه که هست، سعی کنید برای اتفاقات آن روز شکرگزار و قدردان باشید زیرا دیگر این روز تکرار نخواهد شد.
21 راز موفقیت در لحظه های بحرانی
مولف: برایان تریسی
آرامش خود را حفظ کنید: کسی که قرار است برعوامل خارجی مسلط شود در ابتدا باید بر احساسات درونی اش مسلط باشد. از غمگین شدن یا عصبانی شدن بپرهیزید,با مطرح کردن سوال,گوش سپردن به پاسخ دیگران و اندیشیدن به راه حل های ممکن,حساسیتهای عاطفی خود را کم کنید.اندیشه های شما بسیار نیرومند هستند و سبب می شوند که غمگین یا شاد;مثبت یا منفی; هیجان زده یا آرام باشید.
آرامش خود را حفظ کنید
کسی که قرار است برعوامل خارجی مسلط شود در ابتدا باید بر احساسات درونی اش مسلط باشد.
از غمگین شدن یا عصبانی شدن بپرهیزید,با مطرح کردن سوال,گوش سپردن به پاسخ دیگران و اندیشیدن به راه حل های ممکن,حساسیتهای عاطفی خود را کم کنید.اندیشه های شما بسیار نیرومند هستند و سبب می شوند که غمگین یا شاد;مثبت یا منفی; هیجان زده یا آرام باشید.
اندیشه های شما تعیین کننده ی احساسات شما هستند.وقتی خودتان را در موقعیتی بحرانی می بینید, وقتی با بدبیاری یا شکستی ناگهانی مواجه می شوید,نخستین وظیفه شما این است که اندیشه ها و احساسات خود را مهار کنید تا اطمینان یابید که در آن موقعیت به بهترین شیوه عمل خواهید کرد.
دو احساس منفی بسیار مهم که به هنگام بروز بحران یا شکست به وجود می آید ترس از شکست و ترس از طرد شدن است.این احتمال وجود دارد که هر یک از آن ها به بروز خشم,افسردگی یا بی تفاوتی منجر شود.ترس از شکست را زمانی احساس می کنید که در حال از دست دادن سرمایه,مشتری ها,شغل یا اعتبار خود هستید.ترس از طرد شدن ارتباط نزدیکی با ترس از انتقال یا عدم تایید دارد.
به توانمندی های خود اعتماد کنید
شهامت همچون ارزشی است که زندگی ان را از انسان دریافت می کند تا به او آرامش بخشد.(اميليا ارهات)
به خودتان یاد آوری کنید که در گذشته با موفقیت به همه ی مشکلات رسیدگی کرده اید و اکنون نیز می توانید به خوبی به مشکل فعلی رسیدگی کنید.
شهامت پیشروی کردن داشته باشید
شهامت ودلیری امری مسری است.وقتی یک انسان شجاع ازجای خود بر می خیزد،اغلب اوقات،ستون فقرات دیگران صاف و محکم می شود.(بيلي گرام)
بدبیاری ها و شکست های غیر منتظره.اغلب اوقات شما را بهت زده می کنند و سبب می شوند واکنش جنگیدن یا فرار کردن را بر گزینید.به جای این که تسلیم چنین احساساتی شوید به کارهایی ویژه بیندیشید که می توانید آنها را انجام دهید و موقعیت را بهبود ببخشید.
وقتی در حیطه ی شغلی با موقعیتی بحرانی مواجه می شوید.باید بقا و ماندگاری سازمان خود را در اولویت قرار دهید.موقعیت های ناامید کننده اغلب اوقات به اقدام هایی ناامید کننده منجر می شود.شما باید آماده باشید تا اقدامات لازم را برای برطرف کردن بحران و رهایی یافتن از آن موقعیت انجام دهید.
شهامت دارای دو شاخه است.نخستین شاخه به اقدام کردن,دست به کار شدن و با اطمینان گام برداشتن مربوط می شود, بی آن که تضمینی برای موفقیت وجود داشته باشد.این شاخه از شهامت بسیار مهم و بنیادین است و با تمرین کردن می توانید آن را در خودتان پرورش دهید.
دومین شاخه ی شهامت به استقامت ورزیدن و پشتکار داشتن در رویارویی با ناکامی ها و شکست های موقتی مربوط می شود.
حقیقت این است که همه ی انسانها می ترسند. همه ی ما ترسهای گوناگونی به صورت کوچک و بزرگ یا نهان و اشکار داریم. "شهامت داشتن به معنی نترسیدن نیست بلکه به معنی مهار ترس یا تسلط بر ترس است."
شما ،در لحظه های بحرانی،باید همه ی شهامت خود را به کار بگیرید تا تصمیم هایی دشوار اتخاذ کنید و اقدامات لازم را انجام دهید وبه این ترتیب سلامتی و ماندگاری انسانها و سازمانی را تضمین کنید که به شما وابسته هستند.
حقایق را بیابید
بهترین معیار سنجش شهامت این است که شکست را تحمل کنیم،بی آنکه دلسرد شویم.(رابرت اينگرسول)
قبل از تصمیم گیری زمانی را در نظر بگیرید تا دقیقا پی ببرید که چه اتفاقی افتاده است.شاید دلیل اصلی دستیابی به موفقیت در زندگی این است که به وضوح روشن کنید ماهیت واقعی شما چیست,چه خواسته ای دارید و جزئیات موقعیتی که با آن روبه رو می شوید چگونه است.هرچه درباره ی ماهیت دقیق بحرانی که با آن سر و کار دارید اطلاعات بیشتر و بهتری داشته باشید, آرامش بیشتری خواهید داشت و تصمیم های بهتری اتخاذ خواهید کرد.
اختیار همه ی امور را دردست بگیرید
شهامت همچون نردبانی است که همه ی فضیلتهای دیگر روی آن رشد می کند.(كلربوث لوس)
مسئولیت رسیدگی کردن به مشکل یا بحران را به طور کامل بپذیرید. از بهانه آوردن یا سرزنش کردن دیگران بپرهیزید به گذشته متمرکز نشوید زیرا گذشته را نمی توان تغییر داد بر کارهایی متمرکز شوید که می توانید آن ها را در آینده انجام دهید.
اگر می خواهید در تغییر موضوع دادن مهارت پیدا کنید و در موقعیت های بحرانی اختیار همه ی امور مربوط به سازمان یا شغل خود را به عهده بگیرید,نخست باید مسئولیت کامل خودتان و همه ی رویدادهایی را بپذیرید که از این دقیقه به بعد اتفاق می افتد.
مدیران موفق مسئولیت را می پذیرند و اقدام می کنند.انسان های دنباله رو از پذیرش مسئولیت پرهیز می کنند و آن را به دیگران می سپارند.
هرچه زودتر جلوی ضرر را بگیرید
آماده ی فاصله گرفتن از موقعیت ها یی باشید که نمی توانید آن ها را اصلاح کرد.(ساموئل جانسون).
اشتیاق شما برای اتخاذ تصمیم های ضروری و دشوار در لحظه ی بحرانی و متوقف کردن هر چه سریع تر خسارت ها, به طور کلی, میزان موفقیت یا شکست شما را, هم در کوتاه مدت هم در بلند مدت تعیین میکند.
بحران را مهار کنید
شهامت داشتن به این معنی است که باوجود ترسیدن باز هم گام کوچکی به سوی جلو برداریم.(بورلي اسميت).
این زمان در حقیقت زمان آزمایش است.چنین آزمایشی در مسیر مدیران, بزرگسالان و همه ی افرادی قرار میگیرد که به نوعی دارای مسئولیت هستند.مسئولیت را بر عهده بگیرید, برنامه ریزی کنید و سرگرم برطرف کردن مشکل شوید.
بحران در حقیقت یک مشکل یا شکستی بزرگ است که کاملا به صورت غیر منتظره اتفاق می افتد,آرامش تان را بر هم می زند و نسبت به هر کاری که در آن لحظه انجام می دهید در اولویت قرار می گیرد.بحران در حقیقت لحظه ای مهم است و زمان آزمایش ما محسوب میشود.هر آنچه را تصمیم می گیرید انجام دهید یا در انجام دادن آن شکست می خورید بسیار حائز اهمیت است و پیامدهای مثبت و منفی مهمی در آینده ی زندگی شغلی و شخصی شما دارد.
پیوسته با دیگران ارتباط برقرار کنید
بهترین معیارسنجش شهامت ما ترسی است که برآن غلبه کردیم.(نورمن اف. ديكسون).
با همه ی افرادی صحبت کنید که بحران شما نیز بر آن ها تاثیر گذار است. برای آن ها توضیح دهید که چه اتفاقی می افتد, موقعیت خود را برای افرادی در داخل و خارج سازمان تان توضیح دهید و از آن ها تقاضای کمک کنید.
هشتاد و پنج درصد مشکلات شما, در زندگی شخصی و شغلی, به این دلیل به وجود می آیند که نمی توانید با انسانهای مهم پیرامون تان به شیوه ای موثر ارتباط برقرار کنید. در زمان بحران باید به انسان های مهمی که در حیطه ی شغلی شما یا خارج از آن قرار دارند خبر دهید که چه بحرانی اتفاق افتاده است.چنین اقدامی تمایز بین موفقیت و شکست را به وجود می آورد.
موانع خودرا تعیین کنید
بزرگ یا کوچک به نظر رسیدن موانع سر راه تان براساس بزرگ یا کوچک بودن خودتان تعیین می شود.(اوريسون سوئت ماردن).
چنین مانعی عامل محدود کننده است که سرعت شما را در دستیابی به هدف تان تعیین می کند به از بین بردن این مانع متمرکز شوید.
بین جایگاهی که هم اکنون در آن قرار دارید و جایگاهی که قصد دارید در آینده به آن برسید همیشه عامل یا غالب اوقات عواملی وجود دارند که مانع پیشروی شما می شوند.برای این که بحران فعلی را به خوبی پشت سر بگذارید و به اهداف شخصی و شغلی خود برسید باید موانع تان را تعیین کنید. این موانع همان عواملی هستند که شما را از پیشروی کردن باز می دارند.
نیروی خلاق وجودتان را آزاد کنید
دعا نکنید که مسؤلیت های همسان باقدرت تان به شما اعطا شود دعا کنبد قدرتی همسان با مسؤلیتهایی که بر دوش دارید به شما اعطا شود.(فيليپس بروکس).
شما می توانید برای هر مشکلی که با ان روبه رو می شوید راه حل پیدا کنید. اندیشه های خود را روی کاغذ بیاورید. تا آنجا که میتوانید راه حل های احتمالی بسیاری را برای مشکل تان بیابید و سپس اقدام کنید.
خلاقیت به عضله های بدن شباهت دارد. هر چه بیشتر از خلاقیت خود استفاده کنید،نیروی خلاق وجودتان قوی تر میشود هر چه راه حلهای بیشتری را برای حل مشکلات و بهبود وضع زندگی خود پیدا کنید، در اینده راه حلهای بیشتری به ذهنتان خواهد رسید. با استفاده از نیروهای خلاق وجودتان به معنای واقعی توانایی پیدا می کنید تا وضعیت کار وزندگی خود را به شیوه های گوناگون بهبود بخشید.
بر بخشهای پربازده تمرکز کنید
این موقعیت ها نیستند که انسان را می سازد بلکه این انسان است که موقعیت زندگی اش را می سازد.(فردریک. رابتسون).
در هر شغل یا در هر سازمان فقط پنج تا هفت بخش پربازده وجود دارد. این بخشها شامل کارهایی می شوند که برای موفقیت شغلی خود باید آن ها را به خوبی انجام دهیم.
بر اولویتها متمرکز شوید
ذهن ضعیف در رویارویی با بدبیاری ها مغلوب می شود،اما ذهن قدرتمند برآنه غلبه میکند.(واشنگتون ایروینگ).
قانون 20/80 را در همه ی کارها ی خود به کار ببرید. به خاطر داشته باشید 80 درصد پیامها از 20 درصد فعالیت های شما نشات می گیرد. تعیین کنید که چگونه می توانید از هر لحظه ی خود بهترین بهره ها را ببرید و بی درنگ بر انجام دادن آن کار مهم متمرکز شوید.
توانایی شما برای متمرکز ماندن و مسلط عمل کردن در لحظه ها ی بحرانی , میزان موفقیت یا شکست تان را تعیین می کند. شما نمی توانید همه ی کارها را انجام دهید , اما می توانید یک یا دو تا از مهمترین کارها بپردازید و به آن ها ادامه دهید تا به شیوه ای رضایت بخش کامل شوند.چنین اقدامی برای عبور از لحظه های بحرانی ضروری است.
چند مرحله وجود دارد که با دنبال کردن آنها میتوانید بر برترین اولویتهای خود متمرکز بمانید.
نخست اینکه اندیشه هایتان را روی کاغذ بیاورید. واجب است که نکته های مهم را یادداشت کنید تا بتوانید به هنگام ضرورت یا در لحظه ی بحرانی اختیار همه ی امور را در دست بگیرید.
قبل از هر اقدامی،فهرستی از کارهایی تهیه کنید که برای حل مشکلات و عبور از بحران باید انها را انجام دهید.
دست به ضد حمله بزنید
ما دیگر عروسکهای خیمه شب بازی نیستیم که با نیروی قدرتمند بیرونی مهار شویم،ما خودمان،همان نیروی قدرتمند هستیم.(لیوبوسکالیا).
وقتی موقعیت را ارزیابی کردید , اطلاعات لازم را بدست آورید و برنامه ریزی های لازم را انجام دادید, زمان آن فرا می رسد که پیشروی کنید و دست به ضد حمله بزنید.
هدفی را تعیین کنید که برای برطرف کردن وپشت سر گذاشتن بحران باید به ان برسید و معمولا هدفی مالی محسوب می شود.
اطمینان پیدا کنید که این هدف برای همه افراد گروه واضح و روشن است.خودتان را عادت بدهید که در ابتا قاطعانه بر هدف اصلی متمرکز شوید و از وسوسه شدن برای اصلاح امور جزیی بپرهیزید.
جریان نقدینگی سازمان تان راحفظ کنید
بشر آفریده ی موقعیت ها نیست،موقعیت ها آفریده بشر هستند.مامخلوقاتی با اراده آزاد هستیم وبشر بسیارقدرتمندتراز ماده است.(بنجامین دیسراییلی).
بسیاری از بحران های شخصی و شغلی به نحوی مسائل مالی مربوط می شود نقدینگی برای هر سازمان مانند خون برای مغز است.
اغلب اوقات , بحران به دلیل ایجاد وقفه در جریان نقدینگی به وقوع می پیوندد.این امر بقای سازمان را به مخاطره می اندازد.علت اصلی کاهش نقدینگی را معمولا باید در بخش فروش جستجوکرد. گاهی , بعضی از کالاهایی که باید بقا و رشد سازمان تان فروخته شوند به دلایلی فروش نمی روند.
به مشتریان خود احترام بگذارید
هیچ کار در برابر پشتکار ومهارت انسان غیر ممکن نیست.کارهای شگرف ثمره ی نیرو و قدرت انسان نیستند بلکه ثمره عزم راسخ وپشتکاراو محسوب می شوند.(بروس بارتون).
هدف از کسب و کاری این است که مشتریانی کافی را جذب و حفظ کنیم تا ماندگاری و موفقیت سازمان مان تضمین شود.
بسیاری از مردم تصور می کنند که هدف ازهر کسب و کاری دستیابی به منفعت مالی است ,اما فقط در نتیجه ی جذب مشتری به شیوه ای سود آور می توان به منفعت رسید. مهم ترین معیار موفقیت در کسب و کار میزان رضایت مشتری است. هر چی بیشتر و بهتر در جلب رضایت مشتری بکوشید , آن ها نیز بیشتر از شما خرید می کنند و به دوستان شان هم توصیه می کنند که برای خرید نزد شما بیایند. بنابراین , جلب رضایت مشتری باید مهمترین بخش فعالیت ها ی شما را تشکیل دهد.
معامله های بیشتری را جوش بدهید
فقط دراین مکان که همان تماشا خانه ی ذهن تان است به پیروزی در جنگ دست خواهید یافت.(مارکوس مالتوز).
باید فعالانه از مشتریان تان در خواست کنید که کالاها و خدمات شما را بخرند و بابت آن ها پول بپردازند تا بتوانید بحران مالی خود را پشت سر بگذارید.
همه ی امور را ساده کنید
پیچیده کردن امور کارآسان است،اما ساده کردن آنها کار پیچیده ای محسوب می شود.(قانون مایر).
آن دسته از کارهایی را تعیین کنید که قصد ندارید آن ها را انجام بدهید این کار عاملی مهمی در ساده کردن امور محسوب می شود.
انرژی خود را حفظ کنید
برای دستیابی به عالی ترین وشکوهمندترین موفقیتها باید از آرامش ذهنی وخرسندی ونشاط برخوردار باشیم.(ناپلؤن هیل).
لحظه های بحرانی , اغلب اوقات , انرژی عاطفی شما را از بین می برد و شما را خسته و فرسوده می کند ; به گونه ای که دیگر نمی توانید عملکرد عالی داشته باشید. میتوان گفت که سطح انرژی عاطفی شما با میزان انرژی یک باتری برابر است.
هر چه بیشتر با بدبیاری های عاطفی روبه رو شوید , انرژی عاطفی شما بیشتر تحلیل می رود ; تا این که سرانجام توانایی خود را برای اتخاذ تصمیم های مناسب از دست می دهید. اجازه ندهید چنین اتفاقی برای شما بیفتد.
ارتباط خود را باخالق هستی حفظ کنید
هرکس به هویت راستین خود وبه یگانگی اش با آن قادر مطلق ودانای مطلق پی برده است،درحقیقت،این امکان را فراهم می کند تا قانون هایی بر اواشکارشوند که فراتر از قدرت درک ذهن بشری درحالت عادی هستند.(رالف والدو ترین).
وقتی به این نیروی عظیم پناه می برید , همه ی مشکلات موجود در مسیر هدف تان به طور پیوسته و طبیعی از بین می روند ; فقط باید هدف تان واضح و روشن باشد .
شاید اهداف بلند مدت شما در موقعیت های آشفته و نابسامان, مانند لحظه های بحرانی , مبهم و متناقض به نظر برسند. به همین دلیل , برای کمک گرفتن از آن نیروی بیکران , در ابتدا باید به آرامش ذهنی برسید و سپس در جستجوی راه حل هایی برای مشکلات خود باشید.
با دعا کردن، تفکر و تدبر می توانید قانون جذب را فعال کنید. در این وضعیت، ذهنتان را به آهنربایی تبدیل می کنید که فقط نگرشها ، انسانها،اطلاعات و منابع لازم را برای کمک به شما جذب می کند تا مشکلات تان را حل کنید و به اهدافتان برسید.
با هربار کمک گرفتن از این نیروی بیکران و همیشه در دسترس، در حقیقت،برقراری ارتباط بعدی شما آسان تر می شود واین نیرو نیز سریعتر به شما کمک می کند.
منش نیکو بسیارتاثیر گذار است
با آرامش ونشاط کار کنید وبدانید که اندیشه های درست و تلاشهای مناسب،بی تردید،به پیامد های درست منجر می شود.(جیمز الن).
ارزشمندترین سرمایه شما در حیطه شغلی و شخصی نام نیک و اعتبار شما خواهد بود.نام نیک شما به این موضوع مرتبط می شود که،وقتی حضور ندارید، دیگران در مورد شما چگونه می اندیشند وچه می گویند.اعتبارتان در حقیقت ارزیابی کلی مردم درباره ی ویژگی ها وشخصیت شما خواهد بود.
همه ی راهکارها را گرد آوری کنید
قاطعانه تصمیم بگیرید با پشتکار به کارتان ادامه دهید تا موفق شوید. تصمیم شما برای تسلیم نشدن , به معنای واقعی , تضمین کننده ی موفقیت نهایی شما خواهد بود.
در سراسر زندگی , پیوسته , با مشکلات و موانع بسیاری مواجه خواهید شد. اما اگر هر بار که با مشکلی مواجه شدید , بر آن غلبه کنید ; به انسانی تبدیل می شوید که شایستگی اش را دارید. در این وضعیت , بی گمان رشد خواهید کرد و اوج خواهید گرفت.
ارزانترين شهرهاي دنيا
نهاد مطالعاتي مرجع در زمينه بررسيهاي شهري، ليست تازهاي از گرانترين و ارزانترين شهرهاي جهان منتشر كرده كه در آن 214 شهر از 5 قاره به لحاظ هزينههاي زندگي كه مهمترين آن «اجارهبهاي مسكن» و «قدرت پولي كشورها» است، ردهبندي شدهاند. در گزارش «مرسر»، پايتخت ايران در رتبه هشتاد و پنجمين شهر ارزان دنيا قرار گرفته، طوري كه هزينه سكونت در تهران در مقايسه با سال 2010، معادل 27 پله افت كرده كه ناشي از افزايش نسبي نرخ ارز طي اين مدت بوده است.
214 شهر از 5 قاره با معيار «هزينهزندگي» رتبهبندي شدند
گرانترين و ارزانترين شهرهاي دنيا
«اجارهبهاي مسكن»؛ فاكتور اصلي اين ردهبندي
پايتخت ايران در گروه 100 شهر ارزان قرار گرفت
بنياد مشاورهاي «مرسر» كه همه ساله شهرهاي منتخب جهان را براساس «هزينههاي زندگي» رتبهبندي ميكند تا نتايج آن براي بنگاههاي صنعتي بينالمللي، ملاكعمل در پرداخت حقوق و دستمزد كارگران قرار بگيرد، براي سال 2011 ليست تازهاي حاوي 214 شهر از 5 قاره را به ترتيب «گرانترين تا ارزانترين» منتشر كرده است.
نتايج اين ردهبندي كه در آن، 200 معيار براي محاسبه متوسط هزينه زندگي در هر شهر به كار گرفته شده، نشان ميدهد تحت تاثير نوسانات قابلتوجه «اجارهبهاي مسكن» و «قدرت پول كشورها در برابر دلار آمريكا»، جايگاه شهرها در مقايسه با سال 2010 با تغيير عمده مواجه شده است، طوري كه شهرهاي مطرح اروپا به دليل ركود اقتصادي به گروه ارزانترينها نزديك شدهاند و در مقابل، شهرهاي آسيا به خاطر كاهش عرضه واحدهاي مسكوني اجارهاي، به بالاي جدول صعود كردهاند.
براساس نتايج اين تحقيق، در شهرهاي متعلق به كشورهاي خاورميانه نيز از آنجا كه حجم انبوه ساختوساز در آنها جريان دارد، هزينه اجاره مسكن به عنوان فاكتور اصلي در هزينههاي زندگي، رو به كاهش گذاشته و توانسته اين منطقه را در ردههاي پايين جدول قرار دهد. در مقابل، شهرهاي قاره اقيانوسيه به خاطر تقويت ارزش پولي در برابر دلار در بالاي جدول گرانترين شهرهاي جهان قرار دارند.«مرسر» كه متعلق به كشور آمريكا است، معتقد است اهالي اين قاره طي يكسال اخير افزايش هزينه زندگي را تجربه كردهاند و اين وضعيت با توجه به بهبود نسبي اقتصاد آمريكا و رشد تقاضاي مسكن، در آينده تشديد خواهد شد.
گزارش جديد بنياد «مرسر» از هزينههاي زندگي در شهرهاي جهان كه در سه ماه اول سال 2011 تهيه شده حاكي است: رتبه پايتخت ايران 27 پله افت كرده به اين معني كه در سال 2010 در رده 103 قرار داشته و حالا به رده 130 آمده است.
ارزانتر شدن شهر تهران اگر چه براساس فاكتور اجارهبها باورنكردني است، اما با توجه به كاهش ارزش ريال در برابر دلار طي ماههاي اخير و از آنجا كه مبناي محاسبه هزينهها «دلار» در نظر گرفته شده، كاهش هزينه زندگي در اين كلانشهر طبيعي ميتواند باشد.
در حال حاضر لواندا در آنگولا براي دومين سال پياپي عنوان گرانترين شهر دنيا را از آن خود كرده است و كراچي در پاكستان ارزانترين شهر معرفي شده است.
اين را پيمايش هزينه زندگي بنگاه مشاورهاي مرسر در سال 2011 نشان ميدهد. توكيو، پايتخت ژاپن و انجامنا در چاد، به ترتيب در ردههاي دوم و سوم ماندهاند. مسكو، ژنو و اوزاكا نيز ردههاي چهارم تا ششم را پر كردهاند. زوريخ نسبت به سال قبل، يك پله بالاتر آمده و در رده هفتم قرار گرفته و هنگكنگ از رتبه هشتم در سال گذشته به رده نهم رفته است. تازهواردها به فهرست ده شهر گران دنيا عبارتند از سنگاپور كه رتبهاش از يازده به هشت آمده، و سائوپائولو كه در قياس با سال گذشته، 11 پله بالا آمده و رده دهم را از آن خود كرده است. كراچي (214) جايگاه ارزانترين شهر دنيا را از آن خود كرده است. در اين پيمايش مشخص شده كه لواندا، گرانترين شهر دنيا 3 برابر گرانتر از كراچي است.
لندن كه از سال گذشته تا به حال يك پله پايينتر آمده، گرانترين شهر انگلستان است و بعد از آن، آبردين (144)، گلاسكو (148) و بيرمنگام (150) قرار دارند. بلفاست (178) ارزانترين شهر انگلستان است.
پيمايش مرسر جامعترين بررسي روي هزينههاي زندگي است و براي كمك به دولتها و شركتهاي چندمليتي در تعيين مقرريهاي كارمندان مهاجر آنها طراحي شده است. شهر پايه در اين پيمايش نيويورك است و تمام شهرهاي ديگر با آن مقايسه ميشوند. تغييرات واحدهاي پولي نيز با دلار سنجيده ميشوند. هزينه مسكن كه غالبا بزرگترين هزينه مهاجران است، نقش مهمي را در تعيين رتبه شهرها بازي ميكند. ارقام و اعداد مربوط به شاخص هزينه زندگي مرسر و مقايسه هزينههاي مسكن اجارهاي از پيمايشي استخراج شدهاند كه در مارس 2011 انجام شده است. دستههاي مختلف كالاها و خدماتي كه در اين شاخص در نظر گرفته شدهاند و البته هر كدام بر پايه نتايج تحقيقات مرسر وزن متفاوتي دارند، از اين قرار هستند: اجارهبهاي مسكن، نوشيدني، پوشاك، خدمات خانگي، غذا در خانه، غذا بيرون از خانه، مراقبتهاي شخصي، لوازم خانگي، ورزش و تفريحات، حملونقل و خدمات رفاهي عمومي.
ناتالي كنستانتينمترال، محقق ارشد بنگاه مرسر كه هر ساله مسووليت تهيه اين رتبهبندي را بر عهده دارد، ميگويد: «شركتهاي چندمليتي از مدتها پيش مزيت رقابتي نيروي كاري را كه در سطح دنيا قابليت جابهجايي دارد، درك كردهاند، هر چند چالش اصلي، ايجاد توازن در هزينه برنامههاي مربوط به كارگران مهاجران آنها است. نوسانات پولي، تورم، بيثباتي سياسي و بلاياي طبيعي عواملياند كه بر هزينههاي زندگي مهاجران اثر ميگذارند. كارفرمايان بايد تاثير اين عوامل را بدانند تا هم هزينههايشان را كنترل كنند و هم كارگران مستعد و توانايشان را با ارائه مقرريهاي رقابتي نزد خود حفظ كنند».
«در طول دوره گردآوري دادهها براي پيمايش امسال، دنيا بلاياي طبيعي و آشوبهاي سياسي فوقالعاده زيادي را كه همهشان تا اندازهاي بر زندگي مهاجران اثر گذاشتهاند، به چشم ديد. نوسانات پولي و تاثير تورم بر كالاها و خدمات - به ويژه نفت – جابهجاييهايي را در ردهبندي شهرهاي دنيا به بار آورده است». اينها را خانم كنستانتينمترال ميگويد. «روي هم رفته هزينه زندگي در شهرهاي اروپايي نسبتا باثبات مانده، در حالي كه در آفريقا كه عرضه اندك مسكن به افزايش هزينههاي زندگي در برخي شهرهاي مهم ميانجامد، تصويري ناهمگون را ميبينيم».
«در آمريكاي شمالي افزايش قيمت نفت همچنان به بالا رفتن قيمتهاي مصرفي ميانجامد، اما رتبه بسياري از شهرهاي اين منطقه پايينتر آمده، چون افزايش قيمتها در مناطق ديگر شديدتر بوده و اين امر شهرهاي آمريكا را به پايين فهرست رانده است. رتبه شهرهاي استراليا به گونهاي چشمگير بالا رفته، چون ارزش دلار استراليا در برابر دلار آمريكا تقويت شده است».
اروپا، خاورميانه و آفريقا
امسال تنها سه شهر اروپايي در ميان ده شهر گران دنيا قرار دارند. مسكو (4) هنوز گرانترين شهر اروپا است و ژنو (5) و زوريخ (7) در ردههاي بعدي قرار دارند. كنستانتينمترال ميگويد: «در بيشتر شهرهاي اروپاي غربي، هزينه زندگي براي مهاجرين در 12 ماه گذشته نسبتا پايدار مانده. با اين حال، رتبه بسياري از شهرهاي اين منطقه پايينتر آمده است. دليل اين امر به بياني كلي آن است كه همه شهرها با نيويورك سنجيده ميشوند و افزايش قيمتها در اين شهر از بسياري شهرهاي اروپايي بيشتر بوده. كاهش هزينه مسكن در اثر ركود اقتصادي نيز عامل اين تغييرات در رتبه شهرهاي برگزيده اروپايي و به ويژه آتن و بارسلونا بوده است».
گرانترين شهر خاورميانه
تلآويو، پايتخت فلسطين اشغالي نسبت به سال 2010 پنج پله پايينتر آمده و از رده 19 به 24 رسيده، اما همچنان گرانترين شهر در خاورميانه است. ابوظبي (67)، دبي (81) و امان (103) كه به ترتيب 17، 26 و 29 پله پايينتر آمدهاند، در ردههاي بعدي قرار دارند. به گفته خانم كنستانتينمترال، «روند كاهش هزينههاي مسكن در منطقه خاورميانه همچنان ادامه دارد و رتبه شهرهاي آن را در ردهبندي گرانترين شهرهاي دنيا پايينتر ميبرد. دبي به ويژه كاهشي چشمگير را در هزينههاي مسكن تجربه ميكند، چون عرضه املاك در بازار اجارهاي آن رو به افزايش است».لواندا (1) همچنان گرانترين شهر براي مهاجران در آفريقا و نيز در دنيا است و انجامنا در رده بعد قرار دارد. به قول كنستانتينمترال، «يافتن غذا و مسكن امن براي كارگران مهاجر در بسياري از شهرهاي آفريقا كه در اين فهرست قرار دارند، چالشي واقعي است و هزينهها ميتوانند در قياس با مناطق ديگر بسيار زياد باشند. قيمت مسكن در حال حاضر در شهرهايي چون لواندا به سطحي بيسابقه رسيده و اين معمولا دليل عمدهاي است كه سبب ميشود اين تعداد زياد از شهرهاي آفريقايي را در ردههاي بالاي اين فهرست بيابيم».
آمريكا
سائوپائولو (10) و ريودوژانيرو (12) كه به ترتيب 11 و 17 پله بالاتر آمدهاند، اكنون گرانترين شهرها براي مهاجران، هم در آمريكاي شمالي و هم در آمريكاي جنوبي هستند. در آمريكاي جنوبي، برازيليا (33) سومين شهر گران است كه نسبت به ردهبندي پارسال 37 پله بالاتر آمده است.
نيويورك كه در رده 32 قرار دارد، گرانترين شهر در ايالات متحده آمريكا است. كنستانتينمترال ميگويد: «اگر بخواهيم كلي صحبت كنيم، از آن جا كه اقتصاد آمريكا رو به بهبود است و تقاضا براي مسكن بالا ميرود، قيمتهاي اجارهاي در بيشتر شهرهاي آن اندكي افزايش يافته است».
آسيا و اقيانوسيه
شهرهاي استراليا برخي از چشمگيرترين جهشها را در اين ردهبندي تجربه كردهاند، چون ارزش پول اين كشور در برابر دلار آمريكا تقريبا 14 درصد بالاتر رفته است. سيدني (14) ده پله بالاتر آمده، ملبورن از رده 33 به 21 رفته و پرث 30 پله بالا رفته و به رتبه 30 رسيده است. گرانترين شهر در آسيا توكيو (2) است.
تمام دارایی ماهتما گاندی رهبر انقلاب هندوستان پس از مرگش
۱- یک پوشه برای نگهداری ایده های بازاریابی اختصاص دهید. سعی کنید همیشه اهداف و ایده های خود را مکتوب کنید.
۲- هر روز و هر ساعت کارت ویزیت را همراهتان داشته باشید. مخصوصا آن که نام سایت و ایمیل شخصی شما بر روی آن درج شده است.
۳- یک سنجاق سینه ی شخصی با آرم شرکت تان طراحی کنید و در جلسات به کت خود بزنید. این مساله خیلی مهم است.
۴- فقط سعی نکنید یک بازار جدید ایجاد نمایید. سعی کنیدفرصت سازی کنید. فرصت سازی به اندازه ی نیازسنجی مهم است.
۵- آزمودن، کلید موفقیت در بازاریابی است.
۶- در بازاریابی اول به فکر تجربه اندوزی از شیوه های رقباباشید.
۷- داشتن موقعیت بی همتا در اینترنت مهمتر از محتوای تبلیغاتی شما است.
۸- تنها به کاهش قیمت کالاها در سایت اکتفا نکنید.
۹- قبل از ایجاد و توسعه ی محصول، بازار آن را پیدا نمایید.
۱۰- به دنبال جماعت حریص و مشتاق به محصول یا خدمات باشید.
۱۱- هدف تمام تبلیغات شما باید افزایش فروش باشد.
۱۲- تبلیغات در مجله بسیار موثر است. تبلیغات در مجلات مهم است. اما معرفی علمی توانمندی های کارآفرینی شما درنشریات، یک فرهنگ سازی گسترده می کند که برای آینده ی شغلی شما بسیار مهم است.
۱۳- مقالاتی را به روزنامه و مجلات ارسال کنید. خیلی مهم است که معرفی شما به عنوان یک مبتکر کارآفرینی در حوزه کسب و کار، با انتشار مقالات و گزارشات تخصصی و عمومی در نشریات مختلف همراه باشد.
۱۴- اخبار خود را به همراه با عکس به مطبوعات بفرستید.
۱۵- از انتشار نشریات جدید آگاه شوید تا اخبار خود را به رسانه و فرد مناسب بفرستید.
۱۶- در روزنامه های عادی یا اقتصادی و نشریات تخصصیمطلب بنویسید.
۱۷- مقاله ای با قلم خود چاپ کنید و نسخه های آن را برای همکارانتان بفرستید.
۱۸- در تنظیم اخبار فعالیت شرکت خود کوشا باشید و آن ها را به موقع و چندین بار برای مطبوعات ارسال کنید.
۱۹- یکصمین، پانصدمین یا یکصدهزارمین مشتری خود را در مطبوعات معرفی کنید.
۲۰- یک جایزه ی سالیانه به راه اندازید و آن را در بوق و کرنا کنید، مثلا می توانید به بهترین کارمند سال شرکت یا سازمان خود جایزه دهید.
۲۱- در سمینارهای بازاریابی حضور یابید.
۲۲- کتاب های بازاریابی را بخوانید.
۲۳- مشترک نشریات مکتوب و اینترنتی بازاریابی شوید.
۲۴- هر ماه یک جلسه بازاریابی با کارکنان یا مباشران خود بگذارید تا درباره استراتژی و وضعیت بازار بحث کنید و ایده های تازه بگیرید.
۲۵- به انجمن یا سازمان های مرتبط با حرفه تان ملحق شوید.
۲۶- یک پوشه را برای یافتن طراح، نویسنده و سایر حرفه ای های بازاریابی کنار بگذارید.
۲۷- در نمایشگاه های مربوط به حرفه تان حتما یک غرفهبگیرید.
۲۸- همراه سازمان های غیرانتفاعی، مانند موسسات حمایت از کودکان معلول، سازمان بهزیستی، کمیته امداد شوید.
۲۹- در دبیرستان ها و دانشگاه ها سخنرانی کنید و به دانش آموزان و دانشجویان درباره حرفه ی آینده شان توصیه کنید.
۳۰- برچسب های جالبی برای نصب روی شیشه ی اتومبیل طراحی و بین مشتریان توزیع کنید.
۳۱- آگهی های خود را کدگذاری و نتایج شان را دنبال کنید.
۳۲- تابلو ساختمانتان و تابلوهای راهنمای داخلی و خارجی آن را بهبود ببخشید.
۳۳- اگر فکر میکنید آرم شرکت شما منسوخ شده، آن را از نو رنگ آمیزی کنید.
۳۴- حامی مالی یک مسابقه ورزشی یا برنامه رادیویی و تلویزیونی شوید.
۳۵- امکان خرید توسط کارت های اعتباری را در سایت خود قرار دهید.
۳۶- برای سفارش دهی، گزینه های مختلفی را به کاربرپیشنهاد دهید.
۳۷- فراموش نکنید ارائه ی کالاهای رایگان کلید فروش است. این روش برای ابتدای فعالیت یک کارآفرین پیشنهاد می شود.
۳۸- کالاهای خوب و باارزش را به صورت رایگان هدیه دهید.
۳۹- یک گارانتی بی قید و شرط را پیشنهاد دهید.
۴۰- برای افزایش ارزش کالاهای خود انعام نیز درنظر بگیرید.
۴۱- در فرم سفارش پیشنهادات دیگری را نیز ارائه دهید.
۴۲- سایت شما باید بر روی مزایا تمرکز داشته باشد.
۴۳- نشانی سایت خود را در سربرگ نامه ها، کارت ویزیت و بر روی تمامی کالاها قرار دهید.
۴۴- مطبوعات بهترین تبلیغات رایگان برای شما هستند.
۴۵- به مشتریان اینترنتی خود اطمینان دهید که سیستمامنیتی سایت شما قابل اعتماد است.
۴۶- هر سال اهداف خاص بازاریابی را تعیین و هر سه ماهیک بار آن ها را ارزیابی و تنظیم کنید.
۴۷- در فصل های اوج فعالیت تجاری برای کسب و کارتانتبلیغ کنید.
۴۸- یک شماره تلفن راحت و به یاد ماندنی بگیرید.
۴۹- برای سایت اینترنتی خود، آدرس به یدماندنی انتخاب کنید و آن را در کلیه ی ارتباطات بازرگانی قید نمایید.
۵۰- از طریق پست مستقیم، کسب و کار خود را به مشتریان و خریداران تبلیغ کنید.
روزی پسر بچه ی ده ساله ای به مغازه ی بستنی فروش رفت.پشت میزی نشست و از پیش خدمت زن سوال کرد:((قیمت بستنی قیفی چه قدر است؟))زن گفت:75سنت،پسر سکه هایی را که در دست داشت شمرد و مجددا سوال کرد کرد:((قیمت بستنی قیفی کوچک چه قدر است؟))پیشخدمت زن با بی حوصلگی گفت:65 سنت.پسرگفت:لطفا یک بستنی قیفی کوچک بدهید.او بستنی اش را خورد،صورت حسابش را پرداخت و رفت.وقتی پیشخدمت زن آمد تا میز را تمیز کند 10 سنت به عنوان انعام در بشقاب بود.پسر کوچک قبل از این که بستنی سفارش دهد ملاحظه انعام پیشخدمت را نیز کرد.او از خود توجه و دل سوزی نشان داد،او قبل از خودش به دیگران فکر کرد.
اگر همه ی ما مانند پسر بچه بیندیشیم،درزندگی جایگاه بزرگی داریم.در زندگی باید ملاحظه،ادب وتواضع نشان داد.افراد فکور و با ملاحظه نگرش دلسوزانه ای دارند.
با سلام خدمت دوستان عزیز
به نظر شما ثروتمند تر از بیل گیتس وجود دارد چی نه وجود نداره
این طور نیست که شما فکر می کنید از بیل گیتس ثروتمند تر هم وجود دارد این حرفمان را با این کلیپی که برای شما فراهم کرده ایم اثبات می کنیم
این کلیپ یک خاطره از خود بیل گیتس می باشد
اگر می خواهید این کلیپ را دریافت کنید کلیک کنید
دنیا!پسر من از امروز به مدرسه می رود.
دنیا!با دستهایت پسرم را بگیر،او از امروز به مدرسه می رود.
همه چیز تا مدتی برای او غیر معمول و جدید به نظر می آید و من امیدوارم با ملایمت او را تدبیر کنی.اوتا به حال پادشاه لانه ی پرندگان و رئیس حیاط خلوت خانه بوده و من همیشه مواظبش بوده و زخم هایش را معالجه کرده و همواره آماده تسکین احساساتش بوده ام.
اما حالا همه چیز فرق کرده است.امروز صبح او می خواهد از پله های خانه پایین بیاید،دستش را تکان دهد و یک ماجرای بزرگ را آغاز کند که احتمالا شامل جنگ ها،ناراحتی ها،و افسوس ها خواهد بود.
مابرای زندگی کردن در این دنیا،به عشق و تشویق و ایمان نیاز داریم.پس ای دنیا،من آرزو می کنم به گونه ای دست های جوانش را بگیری و چیزهایی را به او یاد بدهی که او باید آن ها را بیاموزد.به او یاد بده،اما اگر می توانی با ملایمت.
او مجبور است که بیاموزد،من می دانم که همه ی مردم عادل نیستند.به او بیاموز که برای هر نامردی یک مردانگی وجود دارد وبرای هر دشمنی یک دوستی وجود دارد.اجازه بده که او بیاموزد بچه های شلوغ بیشتر از دیگران عقب می مانند.
به او عجایب کتاب ها را بیاموز،به او فرصت آرامش بده که فکر کند به راز و رمزهای پرندگان در آسمان،به عجایب خورشید و گل های روی تپه های سبز،به او یاد بده که تقلب کردن وحشتناک تر از شکست خوردن است.به او بیاموز که به عقایدش ایمان داشته باشد،حتی اگر کسی به او گفت که آن ها اشتباه هستند.
سعی کن به پسرم قدرت بدهی که از دیگران پیروی نکند.به او یاد بده که به دیگران گوش فرا دهد،ولی آن چه را که درباره ی حقایق شنیده،تصفیه کند وتنها افکار خوب را بگیرد.به او یاد بده که هرگز برای قلب و روح خود برچسب قیمت تعیین نکند.
به اویاد بده که گوش هایش را به روی حرف های یاوه ی دیگران ببندد و بایستدو بجنگد اگر او فکر می کند که افکارش درست هستند.ای دنیا!با ملایمت به او یاد بده،اما او را نوازش مکن،زیرا که تنها آتش است که آهن راسفت و آب دیده می کند
ای دنیا!این یک درخواست بزرگ است.اما ببینم که چه کار می کنی،او پسر خوبی است
آبراهام لینکلن
بسياری از ما ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻢ می آوريم ، درواقع دچار ﮐﻤﺒﻮﺩ ﺍﻧﺮﮊﯼ هستيم اما ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺗﻤﯿﺰ ﺍﺯ ﻏﺬﺍﻫﺎ،ﻃﺒﯿﻌﺖ،ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ،نور ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ، ﻭﺭﺯﺵ،ﻣﺪﯾﺘﯿﺸﻦ ﻭ غیره.. ناخودآگاه ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﺯﺩﯼ ﺍﻧﺮﮊﯼ می زنيم ﻭ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻧﺮﮊﯼ می گیرﯾﻢ .
ﺭﺍﻫﻬﺎﯼ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﭘﺎﮎ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﮐﻤﺒﻮﺩ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺩﺍﺭﯾﻢ :
١ - ﺧﻮﺍﺏ
٢ - غذاى ﺳﺎﻟﻢ ﻭ ﺗﺎﺯﻩ
٣ - ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ
٤ - ﺗﻔﺮﯾﺢ
٥ - ﻣﺪﯾﺘﯿﺸﻦ
٦ - ﻃﺒﯿﻌﺖ ، ﻧﻮﺭﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ، ﮔﯿﺎﻫﺎﻥ ، ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ
ﺭﻭﺵ ﺩﺭﺳﺖ،ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻫﺴﺖ ﻭﻟﯽ ﮔﺎﻫﯽ ﺳﻌﯽ میکنیم از دیگران،ﺩﺯﺩﯼِ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﮐﻨﯿﻢ .
معمولا ﭼﻬﺎﺭ ﻃﺮﯾﻖ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺯﺩﯼ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻫﺴﺖ و ﭼﻬﺎﺭ نوع ﺭﻓﺘﺎﺭ را شامل می شود :
✳️ ١ - ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻇﺎﻟﻢ :
ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺘﻪ ﺑﺎ تهديد و ﺍﺭﻋﺎﺏ ﻭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻭ ﺗﺮساندن ديگران ﻭ رفتارهاي پرخاشگرانه ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻧﺮﮊﯼ میگیرﻧﺪ .
✳️ ٢ - ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﻈﻠﻮﻡ :
ﺑﺎ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﻧﻤﺎﯾﯽ ﻭ ﺩﺭﺩﻝ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ گفتن ﺍﺯ ﻏﺼﻪ ها و ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﯾﻬﺎی خود ، ﻣﺎ ﺭا ﻭﺍﺩﺍﺭ ﺑﻪ ﺩﻟﺴﻮﺯﯼ می كنند و در پايان می گويند : ﺳﺒﮏ ﺷﺪﻡ ﺑﺎ تو ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻡ . هدف ﺍﯾن افراد ﺍﺯ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﺸﮑﻼﺕ، ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﻭ ﮐﻤﮏ گرﻓﺘﻦ ﻧﯿﺴﺖ. زيرا ﺷﻤﺎ ﻫﺮچه بگوييد ، آنها ﮐﺎﺭ ﺧﻮد را خواهند كرد و فقط می خوﺍهند ﮐﻤﺒﻮﺩ ﺍﻧﺮﮊی خود را ﺑﺎ ﺟﻠﺐ ﺩﻟﺴﻮﺯﯼ ﺷﻤﺎ ﺟﺒﺮﺍﻥ كنند .
✳️ ٣ - ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻏﺮﻏﺮﻭ :
ﺑﺎ ﻧﻖ ﺯﺩﻥ ، ﺍﯾﺮﺍﺩﮔﯿﺮﯼ ، ﺑﻬﺎﻧﻪ ﮔﯿﺮﯼ ﻭ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﮐﺮﺩﻥ ، ﺩﺯﺩﯼ ﺍﻧﺮﮊﯼ مي كنند ﻭ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺘﻪ ﻫﻢ نظير ﺩﻭ گروه ﻗﺒﻠﯽ بسيار است.
✳️ ٤ - ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﻨﺰﻭﯼ :
ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻗﻮﯼ ﺗﺮﯾﻦ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﺍﻧﺮﮊی هستند ﻭ معمولا ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ ﺁﺳﯿﺐ ﺭﻭ ﻣﯿﺘﻮانند ﺑﺰنند. ﻗﻬﺮ می کنندﻭ سكوت مي كنند ﻭ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ می خواهند ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﺎﺭ ﺗﻮﺟﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺟﻠﺐ کنند ﻭ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺑﮕﯿﺮند
در 32 سالگی در یک دادگاه حقوق شکست خورد!
در 34 سالگی مجددا ورشکست شد!
در 35 سالگی عشق دوران کودکیش را از دست داد!
در 36 سالگی دچار اختلال اعصاب شد!
در 38 سالگی در انتخابات شکست خورد!
در 48،46،44 سالگی باز در انتخابات کنگره شکست خورد!
به 55سالگی که رسید باز نتوانست سناتور ایالت شود!
در 58سالگی مجددا سناتور نشد!
در 60 سالگی به ریاست جمهوری آمریکا برگزیده شد!!!!
او نظام برده داری را در آمریکا از بین برد.
"نام او آبراهام_لنینکن بود"
جا نزد، هرگز جا نزد.
بازندگان آنهایی هستند که جا زدند.
امید را از نجاری آموختم،
که مغازه اش سوخت،
ولی او با همان چوب های
سوخته مغازه ذغال فروشی باز کرد
ﭘﺪﺭﻡ ﮐﻨﻔﺮﺍﻧﺲ ﯾﮏ ﺭﻭﺯﻩ ﺍﯼ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺩﺍﺷﺖ، ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺷﻬﺮ.. ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ، ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺭﺳﺎﻧﺪﻡ ﮔﻔﺖ :
ﺳﺎﻋﺖ 05:00 ﻫﻤﯿﻦ ﺟﺎ ﻣﻨﺘﻈﺮﺕ ﻫﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﻢ .
ﻣﻦ ﺍﺯ ﻓﺮﺻﺖ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﺮﺩﻡ، ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﯾﺪ ﮐﺮﺩﻡ، ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ
ﺗﻌﻤﯿﺮﮔﺎﻩ ﺑﺮﺩﻡ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺳﯿﻨﻤﺎ ﺭﻓﺘﻢ .
ﺳﺎﻋﺖ 05:30 ﯾﺎﺩﻡ ﺁﻣﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﭘﺪﺭ ﺑﺮﻭﻡ ! ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ
ﺳﺎﻋﺖ 06:00 ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ !
ﭘﺪﺭ ﺑﺎ ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﭼﺮﺍ ﺩﯾﺮ ﮐﺮﺩﯼ؟ !
ﺑﺎ ﺷﺮﻣﻨﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﮔﻔﺘﻢ : ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﺒﻮﺩ، ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﻡ ﻣﻨﺘﻈﺮ
ﺑﻤﺎﻧﻢ !
ﭘﺪﺭﻡ ﮐﻪ ﻗﺒﻼ ﺑﻪ ﺗﻌﻤﯿﺮﮔﺎﻩ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮔﻔﺖ :
ﺩﺭ ﺭﻭﺵ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﻣﻦ ﺣﺘﻤﺎ ﻧﻘﺼﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ
ﻧﻔﺲ ﻻﺯﻡ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺭﺍﺳﺖ ﺑﮕﻮﯾﯽ ! ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﻔﻬﻤﻢ
ﻧﻘﺺ ﮐﺎﺭ ﻣﻦ ﮐﺠﺎﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﻫﺠﺪﻩ ﻣﺎﯾﻞ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﻡ
ﺗﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﻬﻢ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ !
ﻣﺪﺕ ﭘﻨﺞ ﺳﺎﻋﺖ ﻭ ﻧﯿﻢ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺵ ﺍﺗﻮﻣﻮﺑﯿﻞ ﻣﯽ ﺭﺍﻧﺪﻡ ﻭ ﭘﺪﺭﻡ ﺭﺍ
ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺩﺭﻭﻍ ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻏﺮﻕ ﺩﺭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﻭ
ﺍﻧﺪﻭﻩ ﺑﻮﺩ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ !
ﻫﻤﺎﻥ ﺟﺎ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﺮﮔﺰ ﺩﺭﻭﻍ ﻧﮕﻮﯾﻢ !
ﺍﯾﻦ ﻋﻤﻞ ﻋﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﭘﺪﺭﻡ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻧﯿﺮﻭﻣﻨﺪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ
ﮔﺬﺷﺖ 80 ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻡ ﻫﻨﻮﺯ ﺑﺪﺍﻥ ﻣﯽ اندیشم.
كانال تلگرامي ما
https://t.me/eshghepool
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
درورزش ها مااغلب می بینیم وقتی که قهرمانی از لحاظ روحیه،درسطح پایینی است مربی،هرگز او را در برابر یک حریف خوب قرار نمی دهد،زیرا که اگر او یک بار دیگر شکست بخورد عزت نفس او به خطر می افتد.مربی او را در مقابل یک حریف ضعیف قرار می دهد تا خودباوری او تامین شده و در اثر پیروزی عزت نفسش تقویت شود.
حریف بعدی کمی قوی تر خواهد بود و پیروزی اطمینان او را بیشتر می کندو همین طور ادامه پیدا می کند تااین که روزی می رسد که قهرمان آماده ی به مبارزه طلبیدن حریف نهایی است.باهر موفقیتی اطمینان به خود بیشتر می شود و دستیابی به موفقیت های بعدی آسان تر می گردد.به همین دلیل تمام رهبران خوب که می توانند والدین و معلمان ویا مدیران باشند با دادن وظایف و تکالیف آسان به بچه ها شروع می کنند و با کامل شدن هر موفقیتی اطمینان از خود و عزت نفس فرد بیشتر می شود.به این امر حرکات تشویق آمیز مثبت را اضافه کنید که باعثب استحکام عزت نفس مثبت می شوند.مسئولیت های ما می توانند زنجیر شکست های ما را پاره کنند و خود و فرزندانمان را در زنجیره ی موفقیت ها قرار دهند.
هفت نکته برای شروع یک سرمایه گذاری موفق
سایتAbout ، به منظور اجتناب از برخورد با مشکلات سرمایه گذاران جهان در رابطه با تخمین نرخ رشد کمپانی ها ،نحوه ریسک برای تجارت های پر بازده ومدیریت خرید سهام ،هفت نکته کلیدی را پیشنهاد کرده است.
به گزارش ام بی ای نیوز و به نقل از سایت About.com راهنمایی های معرفی شده برای آغاز یک سرمایه گذاری موفق به شرح زیر است:
1.در ارزیابی های خود ،رفتاری محافظه کارانه در پیش بگیرید.سرمایه گذاران معمولا رفتاری ویژه در برقراری ارتباط میان حوادث جدید و آینده در پیش میگیرند. وقتی شرایط خوب باشد آنها به آینده خوشبینانه مینگرند. ریسک اصلی، پرداخت هزینه بیش از حد برای تجارت های پر بازده نیست بلکه صرف هزینه ای فراوان برای شرکت هایی با سود دهی متوسط در روزهای خوب احتمال خطر را افزایش میدهد.به منظور اجتناب از برخورد با چنین مشکلاتی باید احتیاط را رعایت کنید. این امر به خصوص در رابطه با تخمین نرخ رشد یک کمپانی در آینده در کنار بررسی احتمال بازگشت سرمایه اهمیت زیادی پیدا میکند.
2.تنها سرمایه هایی را خریداری کنید که با یک تخفیف قابل توجه نسبت به ارزیابی شما از قیمت اصلی فروخته میشوند.پس از بررسی قیمت اصلی یک سهام خاص شما باید بر روی امتیاز اضافه به عنوان ضمانت اصرار بورزید. برای مثال چنانچه ارزیابی شما از قیمت سهام یک شرکت 14 دلار و 29 سنت باشد، قیمت 12 دلار و 86 سنت راضی کننده نخواهد بود زیرا 10 درصد تخفیف ،ضمانتی مطمئن برای شما به شمار نمیرود.
3.محدودیت های خود را شناخته و فقط سهامی را بخرید که اطلاعات کافی درباره آن به دست آوردهاید.شما چگونه میتوانید آینده وضعیت سهام یک شرکت را حدس بزنید. برای مثال در مورد کوکا کولا شما میتوانید با نگاهی به مصرف سرانه محصولات این شرکت در کشور های مختلف جهان، هزینه های مصرف شده مانند قیمت شکر، سابقه مدیریت بر روی سرمایه اولیه و مسایل دیگر به یک ارزیابی شخصی از عملکرد این برند و به تبع آینده آن دست یابید. این کار امکان یک تصمیم گیری منطقی را برای شما فراهم میکند.'
فقط شناخت و بررسی وضعیت اقتصادی یک برند و پیش بینی آینده آن در پنج تا 10 سال آینده میتواند زمینه ساز خرید بخشی از سهام آن کمپانی شود. در بسیاری از موارد ترس از بر باد دادن یک شانس بزرگتر شما را در بر میگیرد. در این گونه موارد استفاده از اطلاعات موجود در تکنولوژی های جدید نظیر اینترنت یا تلویزیون میتواند بر دانش شما در این زمینه بیفزاید.
4.نگاهی منطقی به قیمت بیندازید.یک قانون در ریاضیات وجود دارد که عمل به آن اجتناب ناپذیر است: هر چه بیش از میزان بازدهی یک سرمایه برای آن هزینه پرداخت کنید، سوددهی آن به مراتب برای شما کمتر خواهد شد.
فرض کنید که خانهای با قیمت 500 هزار دلار در یک منطقه بسیار خوب خریداری کردهاید. یک هفته بعد کسی بر در خانه کوبیده و پیشنهاد خرید خانه به قیمت 300 هزار دلار را به شما ارائه میدهد.
شما حتما به توصیه او خواهید خندید. به همین ترتیب در بورس نیز شما ممکن است تحت تاثیر دیدگاههای منفی دیگران قرار گرفته و سرآسیمه سهام خریداری شده را دوباره به فروش بگذارید.
این قبیل افراد ممکن است به شما بگویند که هزینه پرداختی از طرف شما بسیار بیشتر از ارزش واقعی سهام مورد نظر بوده است.به منظور خرید سهام پس از یک ارزیابی منطقی شما باید تخفیف بزرگ در قیمت سهام را به عنوان یک فرصت مناسب برای سرمایه گذاری در نظر بگیرید.
5.هزینه های اضافی را به حداقل کاهش دهید.معاملات تجاری به طور مکرر میتواند ضمن بالا بردن هزینه های کمیسیون و مالیات ها موفقیتهای پیش بینی شده شما را در طولانی مدت کاهش دهد.به طور مثال تصور کنید که در سن بیست ویک سالکی برنامه ای برای کار و فعالیت تا سن شصت و پنج سالگی خود پیش بینی میکنید. به این تریتب هر سال میتوانید 10 هزار دلار برای آینده خود پس انداز کنید. اگر محاسبات شما به همین روند ادامه پیدا کند، تا زمان بازنشستگی 10 درصد به سرمایه شما افزوده خواهد شد. حال اگر کاری کنید که بتوانید مانع از پرداخت یک سری هزینه های اضافی بشوید، این سود دهی دو درصد رشد داشته و به 12 درصد خواهد رسید.
6.در تمام مدت چشمان خود را باز نگه دارید.با نگاهی دقیق در تمام طول مدت سرمایه گذاری میتوانید به نوعی احساس رضایت از سرمایه گذاری خود دست پیدا کنید. جستجو و بررسی تمام شرکت هاٰ، بررسی درآمدها و سود دهی آنها، آشنایی با نحوه مدیریت آنها و توجه به نکات راهنما در خرید سهام میتواند در این راه کمک شایانی به شما بکند.
7.به محض مواجهه با یک فرصت مناسب سرمایه خود را به آن اختصاص دهید.فرض کنید که یک سرمایه گذار خواهان سرمایه گذاری در بخش مسکن در مناطق شهری است. او ممکن است سولاتی از این قبیل را از خودش بپرسد: آیا رشد قیمت این خانه در مقایسه با هزینه خرید آن بیشتر خواهد بود؟ چنانچه پاسخ مثبت است آیا تغییرات آماری دراین منطقه نسبت به شرایط کنونی افزایش قابل توجهی یافته و در نتیجه موجب رشد قیمت این خانه ها خواهد شد؟ آیا از این کار سوددهی کلانی نصیب او خواهد شد یا منافع بسیار کمی برای او به بار خواهد آورد؟یک سرمایه گذار دور اندیش با اطمینان از نتایج مثبت این کار خود فرصت را مغتنم شمرده و در اولین فرصت بدون هیچ گونه شک و تردید تصمیم خود را به اجرا در میآورد.
35 نكته اساسي براي شروع كسب و كار موفق
نويسنده : حجت سوري
راه اندازي و اداره يك كسب و كار نيازمند انگيزه و خواستن و استعداد و همچنين نيازمند پژوهش و برنامه ريزي مي باشد. همانند بازي شطرنج موفقيت در يك كسب و كار كوچك با قاطعيت شروع مي شود، اگر چه اشتباهات آغازين مخرب كسب و كار شما نيستند و با نظم و سخت كوشي و دوباره تلاش كردن مي توان به نتيجه مفيد رسيد. براي افزايش شانس خود براي رسيدن به موفقيت ، بايد كسب و كار خود و هدفهاي خود را ارزشيابي كنيم، سپس از اين اطلاعات براي ساختن و بوجود آوردن يك طرح كسب و كار جامع و درست مي توان استفاده كرد.
روند ايجاد يك طرح كسب و كاربه شما كمك مي كند تا به بعضي از مسائل مهمي كه شما در مورد آنها انديشه درستي تا كنون نداشته ايد فكر كنيد. برنامه شما مي تواند ابزار مناسبي براي شروع در آمد براي كسب و كار شما و همچنين مي تواند يك نقطه عطفي براي شروع موفقيت شما باشد.
35 نكته اساسي براي شروع يك كسب و كارموفق
1-بزر گ بينديشيد ولي با يک کار کوچک آغاز کنيد.
2- قبل از آغاز يک کسب و کار بايد مطمئن شويد که مفهومي که در ذهن داريد قابل اجراست. بهتر است ابتدا يک نمونه کار انجام دهيد و نتيجه را ارزيابي کنيد. بينديشيد که چگونه ميتوانيد تئوري خود را در يک مقياس کوچک بيازمائيد، قبل از اينکه متعهد کاري بزرگ از قبيل قرارداد رهن و يا خريد مکان شويد.
3- اگر حتي بتوانيد حداقل يک مشتري پيدا کنيد و به شما ثابت شد که طرح مورد نظرتان قابل اجراست اين شانس را داريد که اين موفقيت ،دفعات ديگري نيز برايتان تکرار گردد.
4- با بودجه محدود کار کنيد. اگر تجهيزات قديميتان قابل استفاده هستند، تجهيزات جديد تهيه نکنيد. معامله پاياپاي بهترين روش تهيه تجهيزات مورد نظرتان است.
5- بدون داشتن يک طرح کسب و کار جامع که حاوي کليه جزئيات باشد
به آغاز يک کسب و کار جديد مبادرت نورزيد.
6- يک حسابدار ميتواند به شما در مسائلي نظير گردش نقدينگي، نقطه سربه سر و صورت سود و زيان کمک کند.
7- بانکها به مراتب ارزانتر از شرکا هستند و مشکل کمتري نيز در مواجهه با آنها داريد.داشتن يک شريک مانند ازدواج بدون وجود عشق است. زندگي شما در اينصورت از آن خودتان نخواهد بود. البته به ياد داشته باشيد که آغاز يک کسب و کار با يک شريک بينهايت بهتر از عدم آغاز يک کسب و کار است.
8- وقتي يک شريک داريد بايد به نظرات اونيز توجه کنيد. در شراکت بدون رسيدن به توافق لازم هر تلاشي به بن بست خواهيد رسيد.
9- مسئله ديگر، مدير عامل بودن و داشتن راي اکثريت است. اين دليل ديگري است که آگاه باشيد هيچگاه بيش از 49 درصد از سهام شرکت خود را واگذار نکنيد، البته اگر تمايل داريد که کنترل اوضاع به دست خودتان باشد!!
10- آيا براي کسب و کار شما بازار وجود دارد؟ وسعت اين بازار چقدر است؟
تحقيقات بازار بسيار مهم و اساسي است. بهتر است به جاي ايجاد بازار جديد، بازارهاي موجود را پيدا کنيد.
11- اگر در اين بازار رقيبي نداريد و يا رقابت محدودي وجود دارد، هشيار باشيد. ممکن است به واقع بازاري وجود نداشته باشد! به عبارت ديگر ممکن است روي يک محصول خاص دست گذاشته باشيد که تا کنون شناخته نشده است.
12- قبل از آغاز يک کسب و کار، با يک مشاور، وکيل، واسطه بيمه و يا مدير بانک مشورت نمائيد. مشاوره بانک مجاني است. مشاوره اوليه با مشاوران حرفهاي نيز مجاني است. اما قبل از هر اقدامي پرسش نمائيد.
13- عموما بهترين کسب و کاري که مي توانيد انتخابي گويد: شما ميتوانيد در هر زمينه کسب و کار و يا صنعت جديد از طريق خواندن کتاب متخصصين آن فن، حتي براي يک ساعت در روز نيز ميتونانيد عملا تجربه کسب نماييد. حتي بيشتر از آن نيز ميتوانيد مطالعه کنيد زيرا هرچه بيشتر مطالعه کنيد، مغز اطلاعات جديد را بهتر از اطلاعات جزيي و آسان در ک ميکند. تکرار با فاصله ،يک روش موثر در يادگيري موثر و اثبات شده است.
14- حتي اگر فکر ميکنيد که براي آغاز کسب و کاري که در ذهن داريد به تجربه عملي نياز داريد ميتوانيد مدتي را براي يکي از رقباي خود کار کنيد. حتي ميتوانيد نيمه وقت کار کنيد. هرچه برايتان مفيد است ياد بگيريد و در عين حال مزد نيز دريافت کنيد. البته بهتر است قبل از امضاي قرارداد مربوط به انجام فعاليتهاي محرمانه از آنجا برويد زيرا ممکن است عليه شما شکايت کنند!
15- به همان سرعتي که دارايي شما افزايش مي يابد، بايد هدفتان اين باشد که خود نيز توسعه پيدا کنيد و از يک صاحب کسب و کار/ مجري به يک صاحب کسب و کار/مدير تبديل شويد.
16- هيچ وقت نبايد کسب و کاري را با اين هدف که کليه امور را خود رتق و فتق کنيد آغاز نماييد. اين کار درست مانند اين است که کار خود را با پول بخريد.
17- اگر بخواهيد هر کاري را خودتان انجام دهيد عملي نيست. بايد ياد بگيريد که تفويض اختيار کنيد. بايد افراد با انگيزه اي را بکار بگيريد که حتي از شما باهوشتر و زيرک تر باشند. به آنها استانداردهاي بالاي خود را بياموزيد و در حاليکه آنها اغلب کارها را انجام ميدهند بر آنها نظارت داشته باشيد.
18- انتخاب يک نام تجاري مناسب، براي موفقيت شما بسيار حايز اهميت است. بعد از سالها تجربه در تبليغات و بازاريابي، پيشنهاداتي که در اين مورد به شما ارايه ميکنم به شرح زير ميباشد:
19- نام شما نبايد مشابه نام رقبايتان و يا نزديک به آن باشد زيرا اولا مشتريان سردرگم ميشوند و به آساني شما را پيدا نميکنند و ثانيا ممکن است مورد شکايت شرکتهاي رقيب واقع شويد.
20-هرچقدر اسم شرکت کوتاهتر باشد، به ياد ماندني تر خواهد بود.
21- اسم بايد به آساني هجي شود و به وضوح قابل تلفظ باشد.
22- اسم شما بايد تبليغي باشد براي آنچه ميخواهيد انجام دهيد. کسب و کارهايي که نام صاحبان خود را دارند تنها در صورتي موفقند که اين اسم براي ديگران آشنا باشد و يا مرادف يک محصول و يا خدمت شناخته شده باشد.
23- نبايد نام شما به نام شرکت ثبت شده ديگري تجاوز کند.
24- نام شما بايد متمايز و در ارتباط با تصويري باشد که مايليد از کسب و کار خود ارايه دهيد. براي نمونه اگر شما خدمات نظافت منازل را انجام ميدهيد انتخاب نام سويس منازل APHRODITE (به معناي عشق وزيبايي) کاملا نامناسب است و در عوض نام خدمات منازل Spicand Span ( به معناي نو و ترو تميز) بسيار مناسب خواهد بود.
25- با توجه به ثبت اسم شرکت شما در کتاب زرد اگر اسم شما با اولين حروف الفبا آغاز شود در صدر ليست شرکتها قرار خواهيد گرفت.
26- شايد شما دوست داشته باشيد نام شهر و يا شهرستان خود را بخشي از نام شرکت خود قرار دهيد.
27- دليل ديگري که نام کوچک خود را در نام کسب و کارتان مورد استفاده قرار ندهيد، اين است که در اذهان مشتريانتان تبعيض ايجاد ميکنيد و آنها به دنبال شما ميگردند و در حاليکه ساير همکارانتان بيکار نشسته¬اند کار فراوان روي سر شما ريخته ميشود.
28- همچنين زماني که تمايل به فروش و يا واگذاري کسب و کار خود داريد در صورتي که نام کسب و کارتان، اسم کوچک شما باشد، به قيمتي پايين تر از زماني که يک نام تجاري مناسب داشته باشد به فروش ميرسد.
29- تعيين نام مناسب به اين روش انجام ميشود:
يك جلسه هم انديشي با روش طوفان مغزي (brain storming) تشکيل دهيد. نام هاي مناسبي را که به ذهنتان مي¬آيد بنويسيد، حتي اگر مسخره به نظر آيند. در اين مرحله کميت بيش از کيفيت اهميت دارد. اين رويه بايد منجر به توليد حداقل 100 اسم گردد.
30- در اين مرحله به تسويه فهرست اسامي و حذف نام هاي نا مناسب بپردازيد تا به 6 الي 7 نام برسيد. به ارتباطات فکري مردم نيز بينديشيد و اينکه اغلب انها کدام اسم را ترجيح ميدهند. اين ليست را به دوستان و انجمن¬هاي حرفه¬اي که به قضاوت آنها اطمينان داريد نشان دهيد و نظر آنها را بخواهيد. همچنين دليل انها را از انتخاب اين اسم بپرسيد. در نهايت، خودتان تصميم بگيريد زيرا شما رييس هستيد و تصميم نهايي با شماست چون کسب و کار متعلق به شماست.
31- سپس به کتاب راهنماي آنلاين و آفلاين مراجعه کنيد تا ببينيد که آيا اسم منتخب شما وجود دارد يا خير.
32-همچنين در اينترنت شناسه هاي ".com" را جستجو کنيد تا بدانيد که آيا نام مورد نظر شما در اينترنت وجود دارد؟ به ياد داشته باشيد که ".com" به ".net" ارجحيت دارد.
33- قبل از هزينه کردن هر مبلغي براي تبليغات، توضيح مختصري در مورد کسب و کار جديدتان بنويسيد و براي رسانه هاي معتبر بفرستيد.
34- نهايتا هر کارآفرين بايد به ياد داشته باشد که اغلب کالاها و خدمات به خودي خود به فروش نميروند. شاخص ويژه اي براي اين مطلب وجود دارد. اقتصاد داني با نام ويافردو پارتو قاعده¬اي را به عنوان يک اصل ارايه داده است که به قانون 20-80 معروف است. اين اصل بيانگر اين مطلب است که اگر 20% از کسب و کارها به ارايه خدمات مشغول باشند، 80% ديگر درگير خدمات فروش و تبليغات هستند.
35- بنابراين بهتر است به مطالعه موردي در مورد روش هاي تبليغات و فروش براي کسب و کار خود بپردازيد.
با سرمایه کم کسب و کار کنیم!
نویسنده : عباس قربانی
هر وقت که صاحب سرمایه ای در حدود ۴ یا ۵ میلیون تومان می شویم، این فکر به ذهن مان خطور می کند که به وسیله آن کسب و کار جدیدی راه بیاندازیم. خیلی وقت ها هم این سرمایه ۱۰ یا حتی ۱۰۰ برابر این عدد است. ولی لطفا تا این مقاله را نخوانده اید تصمیم عجولانه نگیرید.
یکی از خوانندگان مقالاتم از من سوال کرده بود که با ۸ میلیون تومان می شود کارگاه تولیدی راه اندازی کرد یا خیر؟
پاسخ من این بود که این سوال اول نیست که باید پرسیده شود. با هزار تومان هم می شود کسب و کار راه انداخت. ولی نمی شود یک کارگاه تولیدی زد. هر مقدار پولی می تواند تبدیل به یک کسب و کار موفق شود. فقط مواظب باشید. انتظارتان به اندازه همان سرمایه باشد.
شما اگر با پنج میلیون تومان یک کسب و کار ده میلیونی راه بیاندازید، قوانین ریاضی تغییر نمی کنند. دقیقا در نیمه راه پول کم می آورید. این کسب و کار راه نمی افتد و پنج میلیون تومان خود را هم از دست می دهید.
در ادامه چند راه حل ارائه می کنم که می تواند مفید واقع شود:
در شروع کار، کسب و کارتان را خلاصه کنید:
یک مثال می آورم:
▪ در شهرستان ما فراهم کننده عمده تسمه دینام پراید نیست. من می خواهم تولید کنم. سرمایه ام بر اساس تخمین هایی که زده ام کافی نیست. چه کار کنم؟
بالاخره در شهر شما تسمه دینام پراید به دست مغازه ها می رسد. ولی احتمالا به سختی و با قیمت بالاتر توزیع می شود. ابتدا تعداد محدودی تسمه دینام از مرکز استان خود تهیه کنید و بین مغازه ها توزیع کنید. اگر بازار خوبی بود و توانستید فروش را انجام دهید، تعداد بیشتری را دوباره خریداری و توزیع کنید. این کار را ادامه دهید تا هم به سودآوری خوبی برسد هم اعتبار خوبی کسب کنید. حال که اعتبار دارید جذب سرمایه برای شما آسان تر است. سرمایه ای از دوستان یا آشنایان جذب کنید و او را شریک کنید. حالا در کنار جنس اصلی، کالای خودتان را توزیع کنید و کم کم کالای خودتان را جایگزین کالای اصلی کنید.
● کسب و کار کم هزینه تری راه اندازی کنید
▪ چند نمونه از کسب و کارهای کم هزینه:
هدایای توریستی: اگر در شهرهای تاریخی زندگی می کنید، موقعیت خیلی خوبی را از دست می دهید اگر به بازار توریستی این شهرها توجه نکنید. یکی از اقوام ما به شهر پاریس رفته بود و وقتی به ایران بازگشت، تندیس کوچکی از برج ایفل را خریده بود که نورپردازی زیبایی داشت. وقتی کلیدش روشن می شد، رقص نور زیبایی به کار می افتاد. حدس می زنید که قیمت این آهن پاره چند؟ ۲۷ یورو ناقابل!
خوب وقتی من هم برای گردش به پاریس بروم دوست دارم نمادی از اون شهر رو با خودم به ایران بیاورم. تا حال چند جای ایران دیدید که نماد شهر تاریخی را به عنوان هدایای توریستی بفروشند؟
● پس دست به کار بشوید.
▪ بقالی محلی: اگر در مجتمع های مسکونی زندگی می کنید یا در محله ای هستید که بقالی نزدیک ندارد. هم فردا دست به کار شوید. خانم های خانه دار عاشق سوپرمارکت های نزدیک منزل با امکان ارسال سریع کالا هستند. معطل نکنید.
▪ خشکشویی: سرمایه بیشتری می خواهد ولی کسب و کار تضمین شده ایست.
مثال هایی که ذکر شد تنها منابع مطمئن درآمدزایی نیستند و اما منظور من از بیان آن ها این بود که در هنگام نیاز به یک کسب و کار جدید از شرایط جغرافیایی محل زندگی خودتان بیشترین استفاده را ببرید. محل زندگی من شهرک اکباتان است. تعجب می کنید اگر به شما بگویم شهرک اکباتان با ۱۲۰ هزار نفر جمعیت تنها ۲ خشکشویی دارد و اصلن تعمیرگاه یا تعویض روغن یا تنظیم باد خودرو ندارد تعجب نمی کنید؟ اگر داشت، در زمان های مسافرت مثل عید میلیاردر می شد.
● در کسب و کار دیگران شریک شوید
▪ بانک: نمونه قدیمی این مساله بانک ها هستند که با افتتاح حساب سرمایه گذاری سودی را از بانک دریافت می نمایید. اوراق مشارکت هم بد نیستند.
▪ بورس: بورس تنها جایی است که یه سرمایه گذار با پنج میلیون تومان می تواند تراکتور تولید کند. البته با مشارکت با کلی سهام دار دیگر. البته اگر با اصول بورس آشنایی ندارید و از اوضاع بورس ایران مطلع نیستید ریسک نکنید و این گزینه را برای کاربلدها بگذارید.
▪ سرمایه گذاری: شرکت رایانمهر که من مدیر آن هستم، سرمایه خوبی را به عنوان سرمایه در گردش در اختیار دارد. این به خاطر اعتمادی است که اقوام و دوستانم و همچنین کارمندان شرکت به مجموعه داشتند. آن ها به اندازه ای که نیاز بوده سرمایه در اختیار شرکت گذاشته اند تا شرکت به راحتی به معاملات و کارهای تولید خود بپردازد.
در میان آشنایان و افراد مورد اعتماد شما کسی هست که بتوانید پولتان را در کسب و کار وی سرمایه گذاری نمایید؟ البته حتما کسب و کار وی را بررسی و حساب های بانکی اش را چک کنید.