| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
چه اتفاقی می افتد اگر ما ماشین راهنگامی که ترمز دستی آن کشیده است،برانیم؟آیا این کار عاقلانه است؟چه اتفاقی برای ماشین خواهد افتاد؟مطمئنا ماشین نمی تواند با سرعت حرکت کند،زیرا ترمز دستی مانع ازاین امر می شود.ممکن است ماشین داغ کند یا دچار نقص فنی شود.دراین حال دوراه وجود دارد،می توان برسرعت ماشین افزود و درنتیجه انتظار آسیب جدی راداشت یا این که ترمز دستی راآزاد کرد وبرسرعت ماشین افزود.این مثال درست شبیه مسائل زندگی است،زیرا در مسیر زندگی ماباترمزهای عاطفی خود مواجه هستیم.این ترمزها شامل عواملی هستند که مانع موفقیت ها ی ما می شوند.برای آزاد کردن ترمزهای عاطفی باید نگرش های مثبت ایجاد کرد،خودپنداری بالا-داشت ومسئولیت را پذیرفت.
دلایل شکست(چرا کامل پیشرفت نمی کنیم)
زندگی مانند یک دوچرخه ی چند سرعته می باشد.بسیاری از ما دنده ها را برای سرعت داریم اما نمی توانیم از آن ها استفاده کنیم. (چارلز شولتز)
آیا همه ی ما ویژگی های لازم رابرای موفق شدن داریم؟بعضی از مردم فکر می کنند که آن ها این ویژگی ها را ندارند.این افراد یا درحد متوسط قرار می گیرندو یا شکست می خورند،اما آن ها مجبور نیستند به چنین طریقی عمل کنند.همه ی ما ازاین ویژگی ها بهره مندیم.هرچند که ممکن است این ویژگی ها رشد نیافته باشندو یا در حدی نباشند که ما خواهان آن ها هستیم،ولی با این وجودآن ها درما وجود دارند.ما ممکن است ندانیم چنین ویژگی های داریم،اما هنگامی که آن ها کشف می کنیم،عملکردمان عوض می شود.
این امر مثل این است که یک میلیون دلار در حیاط پشتی خانه مان دفن شده و مااز آن بی خبریم.درچنین شرایطی شما قادر نیستید که از آن استفاده کنید.اما لحظه ای که آن را پیدا می کنید طرز فکر و رفتارمان عوض می شود.
چنین چیزی در مورد انسان ها نیزصدق می کند.همه ی ما گنج های نهانی در وجودمان داریم.لازم است که آن ها را بیرون بکشیم و از آن ها استفاده کنیم.
اگرخدا و معلم(مرشد)درکنار هم ایستاده باشند،دانش آموز درابتدا باید به کدام یک از این دو احترام بگذارد؟طبق فرهنگ هندوها دانش آموز باید به معلم احترام بگذارد،زیرا که بدون راهنمایی و کمک او دانش آموز نمی تواند به ملاقات خدا برود.
معلم یا مرشد کسی است که با گذشته نگری خودآینده ی شما را پیش بینی می کند.درجست و جوی کسانی باشید که شما را به عنوان دانش آموز بپذیرند.معلم تان رابه دقت انتخاب کنید.یک معلم خوب شمارا راهنمایی می کند،ولی یک معلم بد شما را به بیراهه می کشاند.به معلمان خود احترام بگذارید.یک دانش آموز علاقه مند باشید چرا که معلمان،دانش آموزان باانگیزه رادوست دارند.
بهترین معلم کسی نیست که شما را سیراب کند،بلکه کسی است که شما را تشنه تر سازد.اوشما را وامی دارد تا به جست و جوی پاسخ بپردازد.
حکایت می کنند که در روزگاران کهن پادشاهی خواست از کسی که بزرگ ترین خدمت را به جامعه کرده تقدیر وتشکرکند.مردم از هر گروهی هم چون پزشکان و کارآفرینان آمدند وکارهایشان را ارایه کردند.پادشاه تحت تاثیر هیچ کدام از کارهای آن ها قرار نگرفت.درنهایت مردی میان سال باصورتی تابناک قدم به پیش گذاشت و گفت من معلم هستم.پادشاه از تختش پایین آمد وبه نشانه ی احترام سر تعظیم فرود آورد.این معلم است که برای ساختن جامعه،بزرگترین خدمت را انجام می دهد.
دردنیای امروزی با افتخارکارکردن به حاشیه رانده شده است،زیرا آن مستلزم تلاش و سخت کوشی است.به هر نحو چیزی اتفاق نمی افتد مگراین که آن را کسی به انجام رساند.زمانی که شخصی مایوس می شود،به آسانی در جست و جوی میان برها برمی آید.اما هرچه قدر هم آن ها وسوسه انگیز باشند باید از آن ها پرهیز کرد.افتخار به کاراز بطن آن چه که مارا به قله ی موفقیت نزدیک می کند نشات می گیرد.
با افتخار کارکردن نشانگر گذشته ها نیست.آن نشانگر توام با فروتنی است.ارزش کار وارزش کارگر جدا از هم نیستند.تلاش با دودلی سود اندکی در پی دارد.
سه نفر داشتند آجر می چیدند،رهگذری از آن ها پرسید که به چه کاری مشغول هستید؟شخص اول پاسخ داد:((مگر نمی بینی من زندگی را بنا می نهم))شخص دوم گفت:((مگر نمی بینی دارم آجر روی هم می گذارم))شخص سوم گفت:((من عمارتی زیبا می سازم.))هرسه مرد کار مشابهی انجام می دادند،ولی پاسخ هایشان کاملا متفاوت بود.سوال این است:آیا نگرش های متفاوتی داشتند؟وآیا این نگرش ها برعملکرد آن ها تاثیر می گذارد؟پاسخ بلی است یک بلی واضح.
تفوق و برتری وقتی به دست می آید که عامل کار به هرچه بهتر انجام دادن کارش افتخار کند.هرشغلی نشانگر تصویری از شخصی است که آن را انجام می دهد،علی رغم آن که آن،چه شغلی باشد خواه شستن ماشین،خواه جارو کردن زمین و خواه تمیز کردن خانه باشد.
کار رادر اولین فرصت و در هرزمانی به نحو احسن انجام دهید..بهترین تضمین برای افراد این است که کارامروز راخوب انجام داده باشید.
میکل آنژچندین روز برروی یک مجسمه کارمی کرد و برای حکاکی جزئیات بسیار کم اهمیت وقت زیادی صرف می کرد که به نظر نمی رسید از دید یک ناظر،بسیار پراهمیت باشند.هنگامی که از او پرسیدند چرا این کار را انجام می دهد،میکل آنژ پاسخ داد:((چیزهای بی اهمیت،موجب کمال می شوندو کمال چیز بی اهمیتی نیست))
بیشتر مردم فراموش می کنند که به چیز سرعتی یک کار را انجام داده اند،ولی آنها این را به خاطر دارند که به چه خوبی آن کار راانجام داده اند.
اگر از یک فرد خواسته شود که خیابان ها را جارو بزند،اوباید این کار را همانند نقاشی میکل آنژ،موسیقی بتهوون وبه زیبایی شعر شکسپیر انجام دهد.اوباید خیابان را آن چنان خوب جارو بزند که همه بگویند اینجا یک رفتگر بزرگ زندگی می کند که کارش رابسیار خوب انجام می دهد (مارتین لوتر کینگ)
احساس این که یک کار،خوب انجام بگیرد مانند یک پاداش می ماند.بهتر است که کارهای کوچک خوب انجام بگیرند تااین که چیزهای زیاد بد انجام شوند.
شناگر معروف آمریکایی که پشت سر هم مدال طلا میگرفت بالاخره توی شنای 100 متر پروانه دوم شد!
جالب اینجاست کسی که اول شد جوان سنگاپوری بود که 8 سال قبل در کنار او عکس یادگاری گرفت