حکایت چشمه و نمک

تبلیغات


نویسندگان

پشتيباني آنلاين

    پشتيباني آنلاين

درباره ما

    به وبلاگ خوش آمدید امیدوارم بتوانم شما را به موفق شدن در زندگی تان نزدیک تر کنم یاعلی

امکانات جانبی

تبلیغات

ورود کاربران

    نام کاربری
    رمز عبور

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

    نام کاربری
    رمز عبور
    تکرار رمز
    ایمیل
    کد تصویری

آمار

    آمار مطالب آمار مطالب
    کل مطالب کل مطالب : 2339
    کل نظرات کل نظرات : 4
    آمار کاربران آمار کاربران
    افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
    تعداد اعضا تعداد اعضا : 4

    آمار بازدیدآمار بازدید
    بازدید امروز بازدید امروز : 225
    بازدید دیروز بازدید دیروز : 253
    ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 23
    ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 25
    آي پي امروز آي پي امروز : 75
    آي پي ديروز آي پي ديروز : 84
    بازدید هفته بازدید هفته : 711
    بازدید ماه بازدید ماه : 2685
    بازدید سال بازدید سال : 26788
    بازدید کلی بازدید کلی : 280245

    اطلاعات شما اطلاعات شما
    آی پی آی پی : 3.236.98.81
    مرورگر مرورگر :
    سیستم عامل سیستم عامل :
    تاریخ امروز امروز :

چت باکس


    نام :
    وب :
    پیام :
    2+2=:
    (Refresh)

تبادل لینک

    تبادل لینک هوشمند

    برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان رابطه ‍پول و موفقیت و آدرس 123movafagh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






خبرنامه

    براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین نطرات

    StevJoyday - Levitra Cialis Ou Viagra <a href=http://leviplus.com>levitra canada free shipping</a> Stendra In Canada Website With Doctor Consult Prix Levitra 10 Mg Posologie - 1398/6/30
    تندخوانی - بابت اطلاع رسانیتون ممنونم.
    پاسخ:خواهش می کنم از شما هم ممنونم نظرات خود را با ما به اشتراک می گذارید با تشکر - 1396/3/29
    فن بیان - ممنون بابت اطلاع رسانیتون.
    پاسخ:هدف ما ایرانی سربلند می باشد و ملتی که بتواند راه خود را به خوبی ادامه بدهد وهم چنین که نظر می دید و ما را در بهتر کردن این وبلاگ یاری می کنید - 1396/3/29
    مایلینو - با تشکر از سایت خوبتون و مطاب خوبی که قرار میدید.
    پاسخ:باسلام ما سعی می کنیم که دوستان در مسیر پیشرفت قرار بگیرند و زندگی بهتری داشته باشند و همین طور ایرانی بهتر ممنونم بابت نظرتون نظرهای شما به ما انگیزه ی خوبی می ده برای ادامه راه - 1396/3/11

تبلیغات

حکایت چشمه و نمک

حکیمی شاگردان خود را برای یک گردش تفریحی به کوهستان برده بود.
بعد از پیاده‌روی طولانی، همه خسته و تشنه در کنار چشمه‌ای نشستند و تصمیم گرفتند استراحت کنند.

حکیم به هر یک از آن‌ها لیوانی داد و از آن‌ها خواست قبل از نوشیدن آب یک مشت نمک درون لیوان بریزند.
شاگردان هم این کار را کردند. ولی هیچ‌یک نتوانستند آب را بنوشند، چون خیلی شور شده بود.

سپس استاد مشتی نمک را داخل چشمه ریخت و از آن‌ها خواست از آب چشمه بنوشند وهمه از آب گوارای چشمه نوشیدند.

حکیم پرسید: «آیا آب چشمه هم شور بود؟»
همه گفتند: «نه، آب بسیار خوش‌طعمی بود.»

حکیم گفت: «رنج‌هایی که در این دنیا برای شما در نظر گرفته شده است نیز همین مشت نمک است نه کمتر و نه بیشتر. این بستگی به شما دارد که لیوان آب باشید و یا چشمه که بتوانید رنج‌ها را در خود حل کنید. پس سعی کنید چشمه باشید تا بر رنج‌ها فایق آیید.»

دریا باش که اگر یک سنگ به سویت پرتاب کردند سنگ غرق شود نه آن که تو متلاطم شوی.!!


تاریخ ارسال پست: 21 / 8 / 1395 ساعت: 6:51 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

آخرش کجاست؟(افراد طمع کار و خودخواه)

حکایت می کنند روزی به کشاورزی ثروتمند پیشنهاد بخشش زمینی را دادند.برای به دست آوردن آن او می بایست در طول روز هر چه قدر که می خواست راه بپیماند ولی می باید در غروب به نقطه ی شروع برگردد تا همان مقدار زمین را صاحب شود.کشاورز برای این که از فرصت استفاده کند روز بعد صبح بسیار زود از نقطه ی آغاز به راه افتاد.چون می خواست تا جایی که امکان دارد زمین بیشتری را تصاحب کند.با وجود این که بسیار خسته بود که امکان دارد زمین بیشتری را تصاحب کند.باوجود این که بسیار خسته بود تمام بعد از ظهر را می دوید زیرا که نمی خواست چنین فرصتی را که فقط یک بار نصیبش شده بود از دست بدهد.

عصر بود که شرط به یادش آمد لازم است تا غروب خودرابه نقطه ی آغاز برساند.اواز طمع خود دست کشید و درحالی که خورشید نزدیک غروب بود،شروع به گشتن کرد.هرچه خورشید بیشتر به غروب نزدیکتر می شداو به سرعت دویدن خود می افزود.بسیار خسته و نفسش به شماره افتاده بود و خود را بیش از اندازه تحت فشار می گذاشت.زمانی که به نقطه ی شروع رسید از فرط خستگی نقش بر زمین شد و مرد.اورابه خاک سپردند وتمام زمینی که برای قبرش لازم بود فقط یک قطعه ی کوچک بود.


تاریخ ارسال پست: 27 / 5 / 1395 ساعت: 7:34 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

ليست صفحات

تعداد صفحات : 468
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 468 صفحه بعد